نسخه آزمایشی
جمعه, 10 فروردين 1403 - Fri, 29 Mar 2024

لیلة الرغائب جمكران/ بزرگترين رغبت؛ رغبت به ظهور و تحقق ولايت امام در عالم/ راهكاري براي بزرگ شدن رغبت ها/ مقايسه رغبت هاي مومنانه و منافقانه

متن زیر سخنان آیت الله میرباقری به تاریخ 25 اسفند ماه 97 است که به مناسبت لیلۀ الرغائب در مسجد مقدس جمکران ایراد فرمودند. ایشان در این جلسه بیان میدارند؛ شب لیلة الرغائب شبی است که به انسان فرصت بزرگی می دهند تا در آن رغبت پیدا کند. رغبت های انسان دو دسته هستند، یکی رغبتی که برای منافع دنیا و یا رغبت به خود است و دسته دیگر رغبت فی الله است. کسانی که رغبتشان در دنیاست، خواسته هایشان محدود و کوچک است. اما انسان هایی که رغبت فی الله دارند، خواسته هایشان بزرگ و رفیع است. این رغبت فی الله همان رغبت پیدا کردن به امام است. کسی که به امام رغبت پیدا کند و تمام فکر و دغدغه اس امام و طرح ایشان بشود، با امام در عالم سیر می کند و در طرح ایشان ثابت قدم می شود. این شب بهترین فرصتی است که بتوانیم رغبت به امام پیدا کنیم و در طرح ایشان حضور داشته باشیم تا ظهور و برچیده شدن بساط شیطان و طاغوت اتفاق بیافتد.

فرصت ورود به وادی ابرار

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم  بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم  الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين  وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِين  وَ اللَّعْنَةُ عَلَى أَعْدَائِهِم  أَجْمَعِين . «فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ *وَ إِلى  رَبِّكَ فَارْغَب »(شرح/۷-8) یکی از مقامات و مواقف این ماه لیلة الرغائب می باشد. ماه، ماه امیرالمؤمنین است و خروجی این ماه باید افزایش محبت امیرالمؤمنین باشد. اگر کسی ماه رجب را درک کرد، ثمره ماه رجب باید این باشد که دل او مأنوس با ولی خدا، با امیرالمؤمنین و با اهل بیت معصومین علیهم السلام باشد، محبتی که بالاترین خیرات است. این حدیث را مرحوم صدوق در خصال نقل کردند «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ مَنْ  رَزَقَهُ  اللَّهُ  حُبَّ الْأَئِمَّةِ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي فَقَدْ أَصَابَ خَيْرَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ فَلَا يَشُكَّنَّ أَحَدٌ أَنَّهُ فِي الْجَنَّة»(1) اگر کسی به محبت امام راه پیدا کرد و خدای متعال در سفره رزق او محبت امام را قرار داد، به تمام خیر دنیا و آخرت رسیده است. بنابراین کسی شک نکند که این انسان در جنت و وسط بهشت است، نه تنها در آخرت بلکه در همین دنیا هم همین طور است و انسان به امام رسیده است.

«إِنَّ الْأَبْرارَ لَفي  نَعيم »(انفطار/۱۳) ابرار یعنی کسانی که به امام رسیدند «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّون »(آل عمران/۹۲) به «بر» نمی رسید تا اینکه اهل آن شوید و ابرار نمی شوید تا اینکه از آنچه که دوست می دارید انفاق کنید. حضرت فرمود «بر» ما هستیم. اگر از تعلقات خودتان گذشتید، به امام می رسید و اینها ابرار می شوند.

در ماه رجب که ماه رسیدن به امام است و ما دعوت شدیم، منادی از آسمان هفتم ندا می دهد. سماوات در معارف اهل بیت مقامات خاصی دارند. وقتی حضرت در معراج تشریف بردند، از سماوات که گذشتند، در هر آسمانی مقامی است و بعضی انبیاء را در آسمان چهارم و بعضی ها را در آسمان پنجم ملاقات کردند. این که از آسمان هفتم منادی یا ملک ندا می دهد، معنایش این است که از آنجا راه باز است و ما تا آن مقام می توانیم برویم و ما را دعوت می کنند. اگر لیلة الرغائب از شب های ماه رجب باشد، معنایش این است که در سیر ما به طرف آن مقصد در وادی ولایت امام، یک شبی داریم به نام لیلة الرغائب، رغائب به معنی میل ها و رغبت های انسان است. رغبت ابتدائا در لغت به معنی وسعت است، «و رغب و الشیء» یعنی وسعت پیدا کرده، یعنی میل پیدا کردن و متمایل شدن. گویا انسان وقتی تعلق پیدا می کند به دایره وجودیش افزوده می شود و وسعت پیدا می کند.

انواع رغبت ها

سوال این است که آیا اگر امشب لیلة الرغائب است، معنایش این است که انسان می تواند به رغبت های خودش برسد؟ این یک احتمال است، یعنی انسان رغبتی در دنیا دارد و به او می دهند و رغبتی در آخرت دارد و امشب شبی است که خدای متعال انسان را به رغبت خودش می رساند یا این که نه، معنی لیلة الرغائب شبی است که می تواند در انسان رغبت شکل بگیرد و انسان در این شب می تواند صاحب رغبت های بزرگ شود؟ چون رغبات و میل های ما متفاوت هستند. تمام رغبت ها خوب نیستند، چه بسا انسان یک رغبت هایی دارد که آن رغبت ها، رغبت های مطلوبی نیستند و وقتی انسان به آن رغبت رسید، از رغبت های خودش پشیمان می شود. یک رغبت هایی هم برعکس است، رغبت های خوب و مطلوب هستند و ما باید تلاش کنیم تا آن رغبت ها در وجود ما شکل بگیرد. این خواسته ها را با هم مقایسه کنید.

وقتی قارون ثروت خودش را به نمایش گذاشت عده ای از همراهان حضرت موسای کلیم به حضرت عرضه می داشتند «يا لَيْتَ لَنا مِثْلَ ما أُوتِيَ قارُونُ»(قصص/79) ای کاش هرچه قارون داشت ما هم می داشتیم، این یک رغبت است. این رغبت پایانش این است، وقتی خدای متعال قارون را با همه دارایی های خودش در زمین فرو برد، اینها متوجه شدند عجب رغبت و طلب بی خودی بود. چیزی نبود که ما در آن رغبت کنیم. می گفتند چه خوب شد که ما جای قارون نبودیم، چرا که اگر آن گنج ها برای ما بود، ما الان باید زیر زمین باشیم. این رغبت را با رغبت اولیاء خدا مقایسه کنید.

در زیارت قمر بنی هاشم آمده «الرَّاغِبُ فِيما زَهِدَ فِيهِ غَيْرُهُ مِنَ الثَّوابِ الْجَزِيلِ وَ الثَّنَاءِ الْجَمِيلِ» چیزی که دیگران در آن زاهد بودند، ایشان در آن رغبت و میل داشتند که به او برسند. آن چه چیزی بود که حضرت در آن رغبت داشت؟ آن ثواب الهی است، آن ثنایی است که خدای متعال بنده را بپسندد و مدح کند، نه ثناء و ثواب و مزد دیگران، دیگران زاهد در آن مقام بودند ولی حضرت رغبت داشتند.

یک حدیث نورانی نقل شده که حضرت به ریان بن شبیب روز اول محرم نکاتی را فرمودند، یکی این بود «يَا ابْنَ شَبِيبٍ إِنْ سَرَّكَ أَنْ يَكُونَ لَكَ مِنَ  الثَّوَابِ  مِثْلَ مَا لِمَنِ اسْتُشْهِدَ مَعَ الْحُسَيْنِ  فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِيما»(2) اگر دوست می داری که به ثوابی برسی که اصحاب سیدالشهداء رسیدند «مَتَى مَا ذَكَرْتَهُ» هر وقت یاد امام حسین علیه السلام افتادید این طلب را بکنید تا این رغبت در تو پیدا بشود «يا لَيْتَنِي  كُنْتُ  مَعَهُمْ» به حضرت عرض کن ای کاش من با اصحاب شما بودم. ای کاش من می توانستم در کنار آنها باشم و این رغبت را در خودت ایجاد کن «فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِيما» خدای متعال آن ثواب را به تو می دهد.

پس این هم یک جور رغبت است. آدم می تواند رغبت داشته باشد در این که کنار سیدالشهداء باشد و جزو شهدای سیدالشهداء باشد، این یک جور رغبت است، یک رغبت هم این است که ای کاش انسان دنیایی را که دیگران دارند را داشته باشد، این هم یک جور رغبت است. خیلی وقت هاست که انسان وقتی به رغبت های خودش می رسد، تازه می فهمد که اشتباه کرده است. رغبت های دنیایی معمولا اینطوری هستند. وقتی انسان به آنها می رسد تازه پشیمان می شود که این چه رغبت و چه میلی بود که در من شکل گرفته بود. دنیا اینگونه است، آدم تا به آن نرسیده، خیال می کند که خبری است.

یک بزرگی می فرمود دیده اید این کسانی که دیگران آرزو می کنند که یک شب یا یک ساعت با آنها باشند، همسرانشان نمی توانند یک ماه هم تحملشان کنند و رهایشان می کنند. چون وقتی از دور نگاه می کنی خیال می کنی خبری است و وقتی جلوتر می روی و همه زوایایش را می بینی قابل تحمل نیست. رغبت های دنیایی اینطور هستند. انسان وقتی طلب می کند، خیال می کند خبری است و وقتی رسیدی می فهمی که نه هیچ خبری نیست، آدم خسته و پشیمان می شود.

بعضی از رغبت های ما خوب و بعضی از رغبت ها بد هستند و این رغبت های خوب را انسان باید سعی کند تحصیل بکند تا این رغبت های بزرگ در انسان شکل بگیرد. این رغبت هاست که در انسان زهد ایجاد می کند و فراغت و اقدام و عمل ایجاد می کند. آنهایی که اهل اقدام هستند، اهل رغبت هستند. آنهایی که زاهد در دنیا هستند، اهل رغبت های بزرگ هستند و تا زمانی که رغبت های بزرگ در انسان شکل نگیرد، انسان زاهد در دنیا نمی شود. به عکس هم است، رغبت های کوچک انسان را زاهد در مقامات عالیه نمی کند. کسی که تمام رغبتش خلاصه در دنیا می شود، این زاهد در آخرت است. به عکس اگر کسی رغبت هایش بزرگتر از دنیا شد، این آدم زاهد و فارغ از دنیا می شود و فراغت پیدا می کند. اگر رغبت فی الله پیدا کرد همه چیز از چشمش می افتد و فقط چشمش به دست و فضل خداست.

مقایسه رغبت منافقانه و مومنانه

خدای متعال در سوره توبه یک مقایسه ای می کند و صفت منافقین را ذکر می کنند، می فرماید منافقین اینطور هستند «وَ مِنْهُمْ مَنْ يَلْمِزُكَ فِي الصَّدَقات »(توبه/۵۸) وقتی امکانات و صدقات فراهم می شود و زکات از جامعه شما جمع می شود، آنها طمع در این صدقات می کنند و مایل هستند که شما از این صدقات به آنها بدهید. «فَإِنْ أُعْطُوا مِنْها رَضُوا وَ إِنْ لَمْ يُعْطَوْا مِنْها إِذا هُمْ يَسْخَطُون » اگر حضرت از اموال دنیایی به آنها بدهد از پیامبر راضی می شوند و اگر از دنیا بهشان ندهد، از پیامبر ناراحت می شوند، یعنی رغبت در امکانات موجب می شود اگر پیامبر خدا این امکانات را به ما رساند، ما از حضرت خوشحال می شویم و اگر حضرت این امکانات را به ما نرساند ما از دست حضرت ناراحت می شویم.

اما اگر به آنچه که خدا و رسول به اینها می دهند، کفایت می کردند برایشان خیلی بهتر بود «وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ»(توبه/۵۹) باید این طور باشند و بگویند خدا برای ما کافی است. این یعنی رغبت ثواب «سَيُؤْتينَا اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ رَسُولُهُ » باید بگویند خدا برای ما کافی است و خدای متعال و رسولش، با فضلشان کسری های ما را جبران می کنند. «إِنَّا إِلَى اللَّهِ راغِبُون» آنهایی که راغب در خدا هستند و رغبت در امکانات ندارند، خاصیت این رغبت فی الله این است که چشم به دست خدا می دوزند و به هرچه که از آنجا بهشان برسد راضی هستند و خدا برایشان کافی است. آن وقت می رسند به جایی که «وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ».

همان هایی که رغبت را در خدا ندارند و رغبت در امکانات دارند، اگر از ناحیه خدا و رسولش این امکانات به آنها رسید راضی می شوند و اگر نرسید از خدا و رسول گلایه مند می شوند. فرق این دو تا رغبت را ببینید. رغبت در دنیا می تواند منشأ نزاع انسان با خدا و رسول باشد و بالعکس رغبت در خدای متعال موجب رضای نسبت به آنچه خدا به او عطا می کند می شود. او خدا را می خواهد «وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ» چشمش به دست الهی است و می گویند «سَيُؤْتينَا اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ رَسُولُهُ » خدا و رسول از فضلشان به ما می بخشند. انسانی که به رغبت الهی می رسد، خاصیتش این است و چشمش به روی فضل خدا باز می شود و فضل خدا را می بیند و به دنبال فضل الهی است. خدا برای او کافی است و هیچ چیزی غیر از خدا و فضل خدا را نمی خواهد.

ما باید از این جنس رغبت های بزرگ و رغبت فی الله در وجودمان پیدا شود و از رغبت های کوچک دامنمان را جمع کنیم. این رغبت های کوچک، رغبت هایی هستند که انسان بر فرض اگر به آن برسد، پشیمان می شود. آن رغبت هایی که باید در ما شکل بگیرد، رغبت های بزرگ هستند.

یک تعبیری در قرآن آمده که «وَ مَنْ يَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْراهيمَ إِلاَّ مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ وَ لَقَدِ اصْطَفَيْناهُ فِي الدُّنْيا وَ إِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحين »(بقره/130) می فرماید چه کسی رو از ملت و آیین حضرت ابراهیم برمیگرداند الا کسی که خودش را به سفاهت زده و عقل خودش را از خودش سلب کرده است. کسی که رو برگرداند و رغبت نداشته باشد سفیه است. قرآن می فرماید به خاطر اینکه «وَ لَقَدِ اصْطَفَيْناهُ فِي الدُّنْيا وَ إِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحين » ما در دنیا این آدم را انتخاب کردیم و در آخرت هم از صالحین است. کسی که مجتبی و مصطفای الهی است و کسی که از صالحین است، اگر رغبت در او کردی مثل او می شوی. اگر در آیین او و در مناسک او رغبت کردی، می توانی آن مسیر را طی کنی.

ما دو جور رغبت داریم، رغبت های مطلوب و رغبت هایی که مطلوب نیستند. این طور نیست که آدم هر مطلبی را بخواهد، خوب باشد. خیلی از گرفتاری ها برای رغبت ها و خواسته های ماست. تمام همت ما و تمام امکانات و تمام فرصت های ما خرج رغباتمان می شود. یکی از جاهایی که انبیاء آمدند و اصلاح کنند، همین رغبت های ماست. آنها آمدند در ما رغبت بزرگ درست کنند «إِلَى اللَّهِ راغِبُون » تا ما راغب فی الله باشیم و راغب در دنیا نباشیم. اصولا رغبت های ما را اولیائمان درست می کنند. اگر اولیاء ما اهل دنیا بودند، تمام رغبت و آرزوهای ما (البته تعبیر آرزو دقیق نیست) آرزوهای دنیایی می شود و ما راغب فی الدنیا می شویم.

ما را تحریک و تحریص و ترغیب به دنیا می کنند و کاری غیر از این از آنها ساخته نیست. اولیاء طاغوت کارشان همین است، امت خودشان را ترغیب به دنیا می کنند و آلهه و بت هایی درست می کنند و به مردمشان می گویند شما رو به اینها بیاورید و رو از اینها بر ندارید. تمام رغبت انسان را خرج آلهه و بتها می کنند. در داستان حضرت ابراهیم علیه السلام که در سوره مبارکه مریم بیان شده، آمده که وقتی با عموی خودشان مجادله می کنند، آنجا عموی حضرت به ایشان عرض می کند «قالَ أَ راغِبٌ أَنْتَ عَنْ آلِهَتي  يا إِبْراهيم »(مریم/46) تو از آلهه ما رویگردانی و تو رغبت در اینها نداری؟ اینها یک بت هایی درست می کنند و رغبت های امت خودشان را خرج این بت ها می کنند. اگر کسی با آنها همراه شد، سقف رغبات آنها پایین می آید.

انسانی که در وادی ولایت ائمه جور است، تمام رغباتش رغبات دنیایی است. در آنجا افق رغبات پایین است و سقف رغبات بیش از دنیا و هوس های دنیایی و حرص به دنیا و میل به دنیا نیست. این رغبت ها برای انسان اسارت ایجاد می کند و آدم را کوچک می کند. در واقع اینها رغبت نیست، اینها اسارت است.

ولی انبیاء الهی سعی می کنند سقف رغبت انسان را بالا ببرند. انسان اگر در وادی ولایت امام قرار گرفت، رغبت انسان رفعت پیدا می کند و میل و خواسته هایش رفعت پیدا می کند و خواسته هایش در حد دنیا نیست. زاهد فی الدنیا و فارغ از دنیا می شود. همه دنیا را هم به او بدهی خوشحال نمی شود و اگر همه دنیا را هم از او بگیری غصه نمی خورد، چون یک رغبت بالاتری دارد. این را انبیاء درست می کنند.

محیط ولایت انبیاء و محیط ولایت معصوم، محیطی است که در آن رغبات انسان رفعت پیدا می کند و انسان می تواند خدا را بخواهد و می تواند رغبت در عالم آخرت پیدا کند. می تواند رغبت های بزرگ در وجودش شکل بگیرد. اولیاء ما هستند که سطح رغبت ما را معین می کنند. اگر ما با امام حق همراه شدیم رغبت هایمان رغبت های خوبی خواهد شد و اگر با اولیاء طاغوت همراه شدیم، همه رغبت های ما فانی در دنیا می شود. این همه سر و صدایی که الان  در دنیا هست را ببینید، تمام تلاششان این است که انسان ها را حریص در دنیا کنند و در آنها رغبت ایجاد کنند. در این دستگاه رغبت به خدای متعال شکل نمی گیرد. این کار انبیاء الهی است که رغبت انسان را رشد می دهند. آن وقت اگر انسان توانست به خدای متعال رغبت پیدا کند، در رغبت به خدای متعال اتفاقات مهمی می افتد و انسان تمام کسری هایش با رغبت جبران می شود.

معنای رغبت فی الله

یکی از مناجات نوزده گانه ای که از امام سجاد علیه السلام نقل شده، مناجات الراغبین است. آنجا حضرت در مورد آن رغبت های الهی و انسانی که راغب فی الله می شود، بحث می کنند. چند نکته در آن وجود دارد «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ  إِلَهِي إِنْ كَانَ قَلَّ زَادِي فِي  الْمَسِيرِ إِلَيْكَ  فَلَقَدْ حَسُنَ ظَنِّي بِالتَّوَكُّلِ عَلَيْك » انسان راغب فی الله اینطور است، می خواهد به سمت خدا برود و رغبت فی الله دارد اما سرمایه اش کم است، با این سرمایه ما که نمی شود به سمت خدا بروی. این عقل و قلب و امکانات، ما را به خدا نمی رساند.

کسی که راغب فی الله است با کمبود سرمایه هم می تواند به مطلب خودش برسد. چه کسی جبرانش می کند؟ توکل به خدای متعال «فَلَقَدْ حَسُنَ ظَنِّي بِالتَّوَكُّلِ عَلَيْكَ وَ إِنْ كَانَ جُرْمِي قَدْ أَخَافَنِي مِنْ عُقُوبَتِكَ فَإِنَّ رَجَائِي قَدْ أَشْعَرَنِي بِالْأَمْنِ مِنْ نَقِمَتِك » کسی که رغبت در خدای متعال پیدا می کند، گناهان خودش را هم که می بیند، باز رغبت در امنیت و می داند یک پناهگاهی وجود دارد. اینها راغبین هستند.

کسی که رغبت در خدای متعال ندارد، وقتی لغزش ها و خطاهای خودش را می بیند، هیچ پناهگاهی ندارد، رغبت در دنیا جبرانی برای ضعف های آدم نیست. «وَ إِنْ كَانَ ذَنْبِي قَدْ عَرَّضَنِي لِعِقَابِكَ فَقَدْ آذَنَنِي حُسْنُ ثِقَتِي بِثَوَابِك » خدایا گناه من، من را در معرض عقاب تو قرار داده ولی من یک حسن اعتمادی به ثواب تو دارم، این می شود انسان راغب، رغبت در ثواب خدا دارد و با فرض گناه خودش، می داند این دعوت به ثواب و مغفرت برای مذنبین است.

«وَ إِنْ أَنَامَتْنِي الْغَفْلَةُ عَنِ الِاسْتِعْدَادِ لِلِقَائِك » خدایا اگر غفلت های من موجب شده در خواب بمانم و  از استعدادی که در من قرار دادی که می توانم به لقاء تو برسم جا بمانم؛ ما در عالم آمدیم با خدا زندگی کنیم و نیامدیم با مخلوقات سر و کار داشته باشیم. باید ارتباط ما از مخلوقات کنده بشود و با خدای متعال مرتبط شویم و زندگی کنیم. ولی غفلت ها مانع می شود از این که ما بفهمیم خدای متعال در ما ظرف لقاء قرار داده است. ما می توانیم به جای ملاقات با در و دیوار و خورشید و نظام کیهانی و طبیعت، با خدای متعال ملاقات داشته باشیم. چه چیزی این را جبران می کند؟ «فَقَدْ نَبَّهَتْنِي الْمَعْرِفَةُ بِكَرَمِكَ وَ آلَائِك » انسان اهل رغبت، رغبت در کرم خدا و آلاء و فضل الهی می کند. آن وقت می تواند به لقاء پروردگارش امیدوار باشد.

پس آن چیزی که باید در وجودمان شکل بگیرد، این جنس رغبات است و این رغبت ها نمی تواند در ما شکل بگیرد الا در سایه ولایت امام. انسان به اندازه ای که به امام نزدیک می شود و در محیط ولایت امام قرار می گیرد، رغبت هایش بزرگ می شود و به اندازه ای که به وادی دنیا و ولایت اولیاء طاغوت می شود، رغبت هایش هم دنیایی می شود. اصحاب عاشورا رغبت هایشان می شود آن رغبت های بزرگ و با امام که گره می خورند آن رغبت ها در وجودشان پیدا می شود. این که می گوید اگر هزار بار من را بکشند دست از شما برنمیدارم، این علامت همان رغبت است. این رغبت ها در کنار امام شکل می گیرد.

بزرگترین رغبت

بحث رغبت در قرآن یک بحث جدی و قابل پیگیری است. هیچ رغبتی بزرگتر از رغبت رسول خدا نیست. ما باید رغبت های خودمان را ذیل رغبت حضرت قرار بدهیم. این رغبتی که حضرت دارند، در ایشان یک اقدامی ایجاد می کند و به دنبال آن رغبت یک کاری انجام می دهند. این مطلب را در سوره مبارکه انشراح خدای متعال به حضرت بیان می کنند، می فرماید که پیامبر ما، بار رسالت خیلی سخت بود. حضرت باید تحمل وحی کنند و بعد هم این وحی را بیاورند و به آدم ها برسانند، این بسیار بار سنگینی است. می فرماید ای پیامبر، ما به شما شرح صدر دادیم و با این شرح صدر، سنگینی بار را از روی دوش شما برداشتیم. بار را نه، سنگینی بار را برداشتیم. «أَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ * وَ وَضَعْنا عَنْكَ وِزْرَك »(شرح/۱-2) بار رسالت هست ولی دیگر سنگینی نمی کند، چون ما به شما شرح صدر دادیم.

وقتی شرح صدر و بزرگی می آید، سنگینی بار برداشته می شود. «وَ رَفَعْنا لَكَ ذِكْرَك »(شرح/۴) ما ذکر تو را در عالم رفعت دادیم و نام تو بلند آوازه شد. البته پیداست پیامبر خدا به دنبال نام خودش نیست. حضرت می خواهد نام خدا عالم گیر بشود. ما دعوت تو را عالم گیر کردیم. «فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً»(شرح/۵) اگر شما پای آن کار بزرگ بایستید، نتیجه این ایستادن و تحمل کردن یک گشایش و آسانی است.

بعد خدای متعال به حضرت می فرماید یک تکلیف دیگری روی دوش شماست. این تکلیف هم اینطور است که اگر بردارید خیلی بار سنگینی است ولی «إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرا»(شرح/۶) اگر برداشتید بارتان سبک می شود. این تکلیف دوم چیست؟ می فرماید «فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ * وَ إِلى  رَبِّكَ فَارْغَب» پیامبر ما وقتی فارغ شدی، باز دوباره شانه خودت را زیر بار بده.

به بیان ساده این می شود، فرض کنید ما در مسیر خدای متعال ریاضتی می کشیم، چه آن کسی که در میدان جهاد می رود و چه آن کسی که مشغول عبادت و تحصیل علم است، اول بار سخت است و کم کم خدای متعال شرح صدر می دهد و این بار سبک می شود. می فرماید وقتی سبک شد اکتفا نکنید، وقتی نافله شب می خوانی، اول یک نافله شب ساده بخوان و وقتی سبک شد و به تو آسان شد، «فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ» دوباره شانه ات را زیر یک بار بالاتری بده، چگونه؟ «وَ إِلى  رَبِّكَ فَارْغَب» رو به خدای خودت کن و رغبت به خدا پیدا کن و شانه ات را زیر بار بده. این تکلیفی است که روی دوش حضرت گذاشته شده و این رغبتی است که از حضرت می خواهند که بردارد.

در بار دوم این رغبت فی الله موجب می شود که حضرت این بار را بردارند و موضوع ولایت را در عالم اقامه کنند. رسالت خودشان را آوردند ولی قدم دوم این است که حضرت آمدند ولایت اهل بیتشان را در عالم جاری کنند که اگر این کار را نکنند «وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَه »(مائده/67) حضرت رغبتی که دارند این است، می خواهند در مسیر رغبت به خدای متعال، ولایت اهل بیتشان در عالم اقامه شود. این رغبت حضرت است. حضرت رغبت در خدای متعال دارند و در مسیر این رغبت اقامه ولایت می کنند، ما هم اگر بخواهیم در مسیر حضرت رغبت خودمان را قرار بدهیم و سطح رغبت ما رفعت پیدا کند، باید تمام رغبتمان در اقامه ولایت باشد. تمام رغبتمان در این باشد که ظهور امام زمان محقق بشود و این امر در عالم حاصل و ظاهر شود.

«اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها»(حدید/۱۷) باید رغبت داشته باشیم در این که این زمین مرده با نفس امام زنده بشود. باید رغبت داشته باشیم که «أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها»(زمر/۶۹) عالم با نور امام روشن شود. این رغبت بزرگ، رغبت به امام و رغبت به تحقق ولایت امام در عالم، باید در ما شکل بگیرد. اگر این رغبت بزرگ در ما شکل گرفت، اقدامات ما هم به اندازه رغبتمان بزرگ می شود و می شویم انسان وقف. خودمان را وقف ظهور امام زمان علیه السلام می کنیم. این همان رغبتی است که از ما خواسته شده و ما باید سعی کنیم رغبت خودمان را در این میزان رفعت بدهیم.

حضرت فرمودند که ثواب عبادت دوران قبل از ظهور و تحمل این سختی ها، گاهی بیش از ثواب عبادات در دوران ظهور است، همان دوره ای که وسعت پیدا می شود و فتح می شود. قرآن این دو دوران را بیان می کند، دوران قبل الفتح و دوران بعد الفتح. می فرماید در دوران قبل الفتح، آنجا انفاق و صدقات و جهاد در راه خدا یک ثواب دیگری دارد. «لا يَسْتَوي مِنْكُمْ مَنْ أَنْفَقَ مِنْ قَبْلِ الْفَتْحِ وَ قاتَلَ أُولئِكَ أَعْظَمُ دَرَجَةً مِنَ الَّذينَ أَنْفَقُوا مِنْ بَعْدُ وَ قاتَلُوا وَ كُلا»(حدید/۱۰) حضرت فرمودند که ثواب این عباداتی که شما در دوران هدنه و در دوران غربت ما می کنید، گاهی بیشتر از ثواب در دوران ظهور است. البته همیشه اینطور نیست. به حضرت عرض کرد آقا ما چرا باید در دوران ظهور باشیم. الان دوران سختی است، عبادات ما از آن دوران ثوابش بیشتر است. حضرت فرمودند تو نمی خواهی ظهور حضرت واقع بشود و نمی خواهی آن عدالت در زمین واقع بشود و نمی خواهی خدا پرستی در عالم گسترش پیدا کند، فقط دنبال این هستی که فقط یک ثوابی ببری.

رغبت بزرگ یعنی آدم فقط دنبال رشد خودش نباشد که من به ثواب برسم، مسئله این است که در انسان این رغبت پیدا شود. می خواهد ظهور امام واقع بشود و می خواهد عالم به توحید و امام برسد و حجاب از عالم برداشته شود. اگر این رغبت در آدم پیدا شد، اقدامات انسان هم به اندازه رغبتش بزرگ می شود. انسانی که رغبت می کند، خودش را به امام می رساند «حلت بفنائک» حلول در آستان امام پیدا می کند. بزرگترین رغبتی که ما باید به آن برسیم و رغبت بالله است، این است که در مسیر رغبت در قرب به خدای متعال، رغبت در تحقق ولایت امام در عالم پیدا کنیم.

یکی از راه های مهمش، همین دعاهایی است که برای معصومین به خصوص امام زمان علیه السلام نقل شده است. اگر کسی مداومت بر این دعاها داشته باشد، مثل دعایی که مثلا یونس بن عبدالرحمن از امام رضا علیه السلام نقل کرده است. خواندن این دعا و خواندن دعای عهد، دعای عصر غیبت، دعای ضراب اصفهانی، این دعاهایی که برای امام زمان علیه السلام است، اگر کسی این دعاها را مداومت کند، کم کم رغبت در ظهور و تحقق ولایت پیدا می کند.

ثمره رغبت پیدا کردن به امام

این غیر از رغبت در این است که من خودم آدم خوبی بشوم، آن هم در جای خودش رغبت خوبی است. کسی که اهل کثرت در صلوات است، رغبتی که پیدا می کند این است، این رغبت راه گشاست. آدم وقتی بزرگ می شود که رغبت در آن امر بزرگ پیدا کند و تمام هم و غم و رغتبش در دوران ظهور است. تمام رغبتش در دوران رجعت ائمه است. تمام رغبتش در فتح و پیروزی برای وجود مقدس حضرت است. وقتی این رغبت در انسان پیدا شد، انسان کنار حضرت قرار می گیرد و در طرح حضرت عمل می کند. ما اگر رغبتمان رفعت پیدا نکند نمی توانیم در طرح امام قرار بگیریم و کنار امام عمل بکنیم. اگر رغبت ما با رغبت امام گره خورد و یکی شد و آن رغبت های بزرگ در ما شکل گرفت، این رغبت ها ما را به امام می رساند و کنار امام قرار می گیریم و سختی های راه را کنار امام تحمل می کنیم و با امام راه را طی می کنیم.

ولی اگر رغبت دیگری در ما شکل گرفت و توجه به خودمان، حتی توجه به منافع معنوی خودمان داشتیم، این ممکن است موجب جدا شدن ما از حضرت بشود. در سوره مبارکه توبه، خدای متعال دستور می دهد به همراهی «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقين »(توبه/۱۱۹) تقوا پیشه کنید و با صادقین یعنی وجود مقدس نبی اکرم و اهل بیتشان همراه شوید. این تقوا هم معنایش مراقبت نسبت به این دستور است، مواظب باشید این دستور را خوب عمل کنید. تقوا داشته باشید و مواظب باشید شیطان شما را جدا نکند.

آیه دیگری هم در سوره توبه آمده که به حضرت دستور می دهد صف ها را علنی کنید «بَراءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِه »(توبه/۱) سه صف شکل می گیرد، صف منافقین و کفار و مشرکین و صف مؤمنین. به مومنین دستور می دهد که کنار حضرت باشید و مواظب باشید که از صف حضرت جدا نشوید «اتَّقُوا اللَّهَ وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقين» بعد می فرماید «ما كانَ لِأَهْلِ الْمَدينَةِ وَ مَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الْأَعْرابِ أَنْ يَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسُولِ»(توبه/۱۲۰) اهل مدینه حق ندارند تخلف از رسول خدا کنند، هر کجا حضرت در هر صحنه ای پا گذاشت باید وارد بشوند. «وَ لا يَرْغَبُوا بِأَنْفُسِهِمْ عَنْ نَفْسِه » و حق ندارند به خودشان رغبت پیدا کنند و از حضرت غافل شوند، بلکه به عکس باید رغبت در حضرت داشته باشند. اگر رغبت به حضرت داشتند می توانند کنار حضرت قرار بگیرند.

در عالم با امام راه رفتن و در طرح امام عمل کردن، وقتی ممکن می شود که انسان رغبتش، رغبت در رسول باشد نه رغبت در خود. اگر رو به خودت آوردی و از او غافل شدی نمی توانی با او راه بروی. «وَ لا يَرْغَبُوا بِأَنْفُسِهِمْ عَنْ نَفْسِه » یعنی شما حق ندارید میل به خودتان پیدا کنید و رویتان را از رسول برگردانید. «اتَّقُوا اللَّهَ وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقين» در عالم با حضرت راه بروید. اگر می خواهید با حضرت راه بروید، باید رغبت در حضرت داشته باشید نه رغبت در خودتان. اگر انسان راغب در حضرت شد، رغبت در حضرت انسان را همراه با حضرت می کند.

وقتی که اینطور شد «ذلِكَ بِأَنَّهُمْ لا يُصيبُهُمْ ظَمَأٌ وَ لا نَصَبٌ وَ لا مَخْمَصَةٌ في  سَبيلِ اللَّه » می فرماید وقتی اینطور شدید و رغبت در رسول پیدا کردید و کنار حضرت راه افتادید، اگر تشنگی و خستگی و گرسنگی بکشید و هر سختی برایتان پیش بیاید «وَ لا يَطَؤُنَ مَوْطِئاً يَغيظُ الْكُفَّارَ وَ لا يَنالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَيْلا» قدم به یک جایی میگذارید که دشمن از همراهی شما خشم می کند و ضربه ای می خورید «إِلاَّ كُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صالِح » اگر اینطور شدید تشنگی و گرسنگی و خستگی و ضربه خوردنتان، همه اش عمل صالح می شود. اگر رغبت ما با امام زمان همراه شد و آن هدفی را که حضرت دارند دنبال کردیم و دل به حضرت بستیم، آن وقت می توانیم همراه حضرت بشویم و در طرح حضرت در عالم راه برویم.

اگر امشب شب رغائب باشد، معنایش این است در این شب عزیز انسان باید سعی کند رغبت های الهی و رغبت های بزرگ در وجودش شکل بگیرد و از رغبت های کوچک که مزاحم انسان است و فهم و اقدام انسان را محدود می کند، ان شاء الله فاصله بگیرد و از خدای متعال طلب کند که آن رغبت های بزرگ در وجودش شکل بگیرد و مهمترین رغبتی که باید انسان به آن برسد، رغبت در خدا و رغبت در امام است که رغبت در امام، همان رغبت در خداست. این رغبت در امام است که به ما امکان همراهی با امام علیه السلام را می دهد و الا انسان نمی تواند با امام راه برود. اگر رغبت در خودمان کردیم، حتی رغبت در ثواب خودمان، این یک جایی ما را زمین می گذارد. ما باید تمام رغبات و خواسته هایمان را در میل امام علیه السلام خلاصه کنیم.

پی نوشت ها:

(۱) الخصال، ج 2، ص: 515

(2) الأمالي( للصدوق)، النص، ص: 130