نسخه آزمایشی
جمعه, 10 فروردين 1403 - Fri, 29 Mar 2024

انقلاب اسلامی ایران و عصر ظهور / اقدام و نفس امام احیاء کننده نفوس و به هم زننده صفوف عالم

متن زیر سخنرانی آیت الله میرباقری در جمع مردم زیبادشت کرج است که به تاریخ 21 بهمن ماه 94 برگزار شده است. ایشان در این جلسه در مورد انقلاب اسلامی ایران و عصر ظهور بحث کرده اند. ایشان در بیان اهداف بلند انقلاب برچیده شدن سلطنت و رژیم ظاهری پادشاهی و تغییر فرهنگ آن به دست امام اشاره کردند و آن را از مقدمات ظهور حضرت دانستند. قدم بعدی را امام اشغال سفارت آمریکا و لانه جاسوسی او بیان کردند؛ اقدامی که انقلاب ما را وارد فاز جدیدی کرد و در فاصله کمی بعد از آن در هر کجای دنیا که مبارزه عدالت خواهانه انجام می شد، زیر پرچم اسلام بود. البته هر حقیقتی که در عالم ما واقع می شود از عالم بالا می آید و حضرت امام(ره) دست امام زمان بود. امام معنویت را در جهان احیا کرد. غربی ها تا قبل از انقلاب اسلامی دین را در معادلات جهانی به حساب نمی آوردند. انقلاب اسلامی امام درگیری را به درگیری بین اسلام و غرب تغییر داد. به برکت ایشان گرایش به مکتب اهل بیت در دنیای اسلام و دنیای مسیحیت در یک صف بندی جدید در عالم در حال اتفاق است. رائحه ای از روائح امام زمان در جامعه ما به مشام می رسد که باید ارزش آن را دانست؛ البته اگر جامعه ای بخواهد به عصر ظهور رسد و دوران ظهور امام زمان را درک کند، باید سختی هایی را تحمل کند؛ آن سختیها بهای رسیدن به عصر ظهور است....

امام باز کننده دریچه از عالم غیب به سوی بشریت

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین ثم اصلی و اسلم علی محمد و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین. شب 22 بهمن و سالگرد انقلاب شکوهمند و با عظمتی است که به دست یکی از بزرگ ترین علماء شیعه در طول تاریخ غیبت رهبری شده و به نتیجه رسیده است. این نعمت از نعمت های بی بدیلی است که خدای متعال به مومنین ارزانی داشته است. ما چون آن دوران سختی و هدنه را ندیده ایم یا فراموش کرده ایم ممکن است این نعمت الهی را ناسپاسی کنیم خصوصا که این نعمت همراه با سختی ها و دشواری هایی بوده و خواهد بود. همیشه راه تعالی انسان اینگونه است؛ اگر انسان بخواهد در میدان جهاد نفس یک قدم پیش رود باید رنج های فراوانی ببرد؛ (کجا دانند حال ما سبکباران ساحل ها) این زبان حال اهل سلوک است؛ هر قدمی که آنها برمی دارند با سختی های فراوان همراه است. اگر جامعه ای بخواهد از حجاب بیرون رود، به عصر ظهور رسد و دوران ظهور امام زمان را درک کند، باید سختی هایی را تحمل کند؛ آن سختیها بهای رسیدن به عصر ظهور است. من اهل شعرخوانی نیستم ولی گاهی بعضی از اشعار حافظ، اشعار لطیفی است. «در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم * سرزنش ها گر کند خار مغیلان غم مخور» این راهی است که پر از رنج است. من چند جمله ای کوتاه درباره راهی که امام بزرگوار به سوی بشریت گشودند و دریچه ای که از عالم غیب بوسیله ایشان گشوده شد را بیان می کنم.

سقوط رژیم شاهنشاهی، اولین قدم انقلاب اسلامی

این انقلاب عظیم به اهداف بسیار بلندی دست پیدا کرده است؛ اولین هدفی که به دست آورد این بود که در ناباوری کامل، رژیمی که فرهنگش فرهنگ 2500 ساله، فرهنگ سلطنت و پادشاهی بود برچیده شد و این جزو کرامات امام است. گاهی شما اگر بخواهید یک مفهوم از فرهنگ قومی بردارید باید بسیار تلاش کنید؛ حال آنکه فرهنگ شاهی و شاه زدگی در کشور بسیار عمیق و برای آن شکوه زیادی قائل بودند حتی امامزاده ها را نیز شاهزاده نام می گذاشتند. امام نه تنها سلطنت و رژیم ظاهری پادشاهی را برداشتند بلکه این فرهنگ را هم تبدیل کردند. این مقدمه ظهور حضرت است؛ رژیم و نظامی که به حقوق مردم خود ملتزم نبود و مهم تر از آن در مقابل قدرت های مستکبر جهان خضوع و تواضع می کرد؛ قدرت ها برای سرنوشت ما تصمیم می گرفتند و از همه مهم تر این رژیم برای اینکه به منویات قدرتمندان عالم عمل کند، با فرهنگ اسلام مقابله می کرد. بنظر من آنچه که روح این انقلاب عظیم را شکل داده مقابله با دستگاه استکباری است که علیه اسلام اقدام کرده است. این اولین دستاورد انقلاب اسلامی بود. باور کردنی نبود آنهایی که قدرت ظاهری دستگاه پهلوی را می دانستند، می دانستند که این کار بحسب ظاهر انجام شدنی نبود یک معجزه الهی بود. پیش بینی گروه هایی که مدعی مبارزه و علم مبارزه بودند این بود که از طریق سال ها مبارزات مسلحانه و هزاران و بلکه صدها هزار کشته ممکن است بتوان یک انقلاب به اصطلاح کارگری بپا کرد و موفق شد. تلقی آنهایی هم که از طریق مبارزات پارلمانی مثل حزب های غرب گرا، نهضت آزادی و جبهه ملی می خواستند کار کنند این بود که حداکثر می توان از طریق مبارزات پارلمانتالیستی به قول آنها، یک کرسی در مجلس را بدست آورده تا در قدرت سهیم باشند؛ آنها حتی تا آخرین روزها به امام پیشنهاد می کردند که شما پادشاهی را بپذیرید ولی شاه فقط شاه باشد و حکومت مطلقه نداشته باشد. در کمال ناباوری این اتفاق عظیم افتاد نه ملت باور می کردند نه دنیا و نه قدرت های مسلط غربی که زمام کشور در دستشان بود که بدون اذن و رضایت آنها چنین اتفاقی افتاده است. این اتفاق عظیم قدم اول بود.

صدور انقلاب اسلامی در دنیا

قدم دوم این بود که ما انقلاب خود را صادر کنیم؛ آیا این انقلاب از مرزهایمان عبور کند؟ بعضی ها بشدت مقابله می کردند، می گفتند شما انقلاب کردید حال کشور خود را بسازید با دیگران چکار دارید؟ قدم دوم امام رضوان الله تعالی علیه این بود که با حمایت از اشغال سفارت آمریکا و لانه جاسوسی او، انقلاب ما را وارد فاز جدید یعنی فاز مقابله با آمریکا و استکبار کردند. در فاصله کمی بعد از این اقدام امام، در هر کجای دنیا که مبارزه عدالت خواهانه ای انجام می شد، زیر پرچم اسلام بود؛ تا قبل از آن در هر مبارزه ای که هدف آن عدالت خواهی بود، چه علیه رژیم های استبدادی مبارزه می شد، چه علیه آمریکا مثل ویتنام، همه زیر پرچم کمونیست ها و مارکسیست ها انجام می شد یا کمونیست و مارکسیست بودند یا مارکسیست زده بودند؛ همه گرایشات مارکسیستی داشتند و هیچ مبارزه ای بنامی نبود که درون آن گرایشات مارکسیستی نباشد. بیاد دارم براساس نقل بعضی از محققین در سال 57 قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، کوبا یک کشور کمونیستی معروف بود. به این جهت که در 17 کشور آفریقایی لشگر داشت و از مبارزات کمونیستی دفاع می کرد؛ یعنی هر کجا انقلابی به وقوع می پیوست زیر پرچم کمونیست ها و مارکسیست ها بود. در کشور ما نیز گروه هایی که مبارزه مسلحانه می کردند نوعا یا مارکسیست بودند یا گرایشات جدی به مارکسیست ها داشتند. عزیزانی که آن زمان بودند و عزیزانی که تاریخ را خوانده اند، می دانند که حتی ما گروهی داشتیم که مدعی اسلام بود، آنها سر یک پیچ بیانیه تغییر مواضع دادند؛ مسلمان هایی که در هیئت مرکزی خودشان بودند و حاضر نبودند تغییر ایدئولوژیک را بپذیرند، کشتند و ترور کردند، بیانیه تغییر مواضع دادند و ایدئولوژیشان را مارکسیسم معرفی کردند. ولی بعد از اشغال لانه جاسوسی حتی یک مبارزه مارکسیستی در دنیا انجام نشد. من بیاد دارم تنها مبارزه مارکسیستی، ساندینیست ها در نیکاراگوئه بودند که شکست خوردند؛ هیچ انقلابی جز با نام اسلام و با نام ادیان الهی نبود؛ این یک مرحله جدید انقلاب امام یعنی تصرف امام بود.

باید توجه داشت هر حقیقتی که در عالم ما واقع می شود از عالم بالا می آید. اگر مردم به حقیقت برسند، این تجلی از عالم بالا است و نظر معارف ما بر این قاعده است که باید از طریق انسانی که به حضرت حق و ولی خدا پیوسته است این اتفاق بیفتد، این تجلیات خود به خود واقع نمی شود. کما اینکه همه کائنات با نور نبی اکرم روشن می شوند، هر پیامبر و ولی از اولیاء خدا در طول تاریخ در همه عوالم، عالم ملک و ملکوت اگر به خیری دست یافت و گشایش باطنی برایش حاصل شد، به دست نبی اکرم و امیرالمومنین است و اکنون برای هر انسانی در هر مرتبه ای از مراتب و در هر عالمی که باشد و برای هر ملک مقربی هر گشایشی حاصل شود به دست امام زمان است.

حضرت امام دست امام زمان بود

در سوره قدر خوانده ایم: «إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ... تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ». همه ملائکه با فرماندهانشان که کارگزاران عالم ملکوت هستند و تدبیر عالم ما بدست آنها واقع می شود، بر ولی خدا نازل می شوند. اگر خدا بخواهد به کسی یقین دهد، به تعبیر قرآن پرده را کنار می زند تا ملکوت عالم را ببیند و بفهمد تدبیر عالم ملک در عالم ملکوت واقع می شود. عالم ملکوت جدای از این عالم نیست بلکه باطن این عالم است و دیدن آن چشم باطن می خواهد. «وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ»(انعام/75) در شب قدر همه ملائکه با فرماندهانشان بر ولی خدا نازل می شوند تا برنامه سالشان را به امضاء حضرت برسانند. روح هم که اعظم از ملائکه است و به تعبیر امیرالمومنین(ع) مسجود ملائکه است، «فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ»(حجر/29). او هم بر ولی خدا نازل می شود.

هر اتفاقی در این عالم بیفتد از مصدر جلال امام زمان است. اگر قرار باشد در این عالم گشایشی برای انسان ها حاصل شود، باید یک ولی از اولیاء خدا واسطه شود و مشکلات راه را تحمل کند، از دست او گشایشی حاصل شود، دست او از آستین بیرون آید. این مرد بزرگ که اولیاء خدا قدرش را می دانستند و ما نمی دانستیم، حضرت امام رضوان الله تعالی علیه دست امام زمان بود؛ دست امام زمان از آستین این مرد بیرون آمد و فتح الفتوحی ایجاد کرد، درهای معنویت باز شد. مردمی که همه از خدا رویگردان شده بودند و تمدن شیطانی آنها را با خدا بیگانه کرده بود، به معنویت روی آوردند. نه فقط مسجدها و مسلمان ها زنده شدند، کلیساها نیز احیاء شدند؛ کشیش های مسیحی می گفتند بعد از انقلاب اسلامی کلیساهای ما احیاء شدند ما جرأت پیدا کردیم در عالم سرمان را بلند کنیم؛ قبل از آن نه فقط اسلام بلکه همه ادیان آسمانی تحقیر می شدند؛ گفته می شد اعتقادات دین ناشی از جهالت بشر است. تعبیر فیلسوفان غربی این بود که خدای رخنه پوش هر کجا که علم سخنی ندارد و ما علت پدیده های علم را نفهمیدیم، دین آن را از جانب خدا می داند؛ چرا باران می بارد خدا می داند، چرا زلزله می آید خدا می فرستد؛ حرف آنها در عالم این بود: وقتی آرام آرام علم علت پدیده ها را کشف می کند خدا کم کم منزوی می شود، کم کم بساط خدا العیاذ بالله جمع می شود.

امام احیاء کننده معنویت در جهان

آنگاه که امام آمدند دریچه ای از عالم غیب باز کردند، گرایش به معنویت در عالم رشد کرد. آدم های بسیاری در غرب هدایت شدند؛ این از برکات انقلاب امام است. آن طرف عالم جوانی یهودی مسلمان و شیعه شد، خودشان او را کشتند؛ یا علامه زکزاکی، عالم بزرگوار نیجریه ای که به حوزه علمیه قم آمد، اول خودش شیعه شد و سپس در یک مدت کوتاه 12 میلیون انسان را منقلب کرد. او چند سال است در ایام اربعین به یاد اربعین کربلا راهپیمایی 180 کیلومتری راه می اندازد. پیاده روی از نجف تا کربلا 80 کیلومتر است. بر طبق آمار امسال قریب به 5 میلیون نیجریه ای در این راهپیمایی شرکت کرده بودند. این یک گشایش معنوی و یک فتح الفتوح است. امام از آدم هایی که در قمارخانه ها، میکده ها و یا در سینماها باید باشند جوانانی ساخت که از اولیاء خدا شدند. همه شهدا خوب بودند ولی بعضی هایشان از اولیاء خدا بودند که شرح حالشان نوشته شده و خوانده اید.

شاید 20 سال قبل و یا بیشتر، من در یکی از شهرهای استان خراسان منبر می رفتم؛ آنجا جوان معلم فرهنگی بود بسیار انسان فرهیخته ای بود برادرش شهـید شده بود. به من گفت: برادر من آدم عجیبی بود، احوالاتش را نقل کرد و گفت آنقدر محبت الهی درون او ظهور پیدا کرده بود که جلوی چشم خود من عقربی را که نیش داشت از زمین برمی داشت نوازش می کرد و آن هم هرگز با این آدم کار نداشت. بعد گفت: بردارم به من چیز عجیبی گفت؛ دیده اید وقتی خدمت مرحوم آیت الله العظمی بهجت می رویم و از ایشان می خواهیم ما را به شاگردی قبول کند اگر قبول کرد که نفس ما را تربیت کند، می دانید چقدر راه پیش رفته است؟ دستگیری ما با آن مرد است دعای سحر او کار می کند؛ ما این طرف کوره هستیم آن کسی که در کوره می دمد اوست. در کوره های آهنگری قدیم فردی آن طرف می دمید فرد دیگر در طرف مقابل آهن را در آتش قرار داده می کوبید و شکل می داد. نفس فردی که در کوره می دمد مهم است. گفت برادرم به من گفت: فلانی تو نمی توانی مثل من باشی. عجب به نفس نداشت می خواست به بگوید در کلاس خود راه برو. من نفسم را به امیرالمومنین سپردم و امیرالمومنین قبول کردند.

این مرد الهی نفسش محیی بود؛ همانگونه که در مورد امام زمان بیان شده است: «السَّلَامُ عَلَى مُحْيِ‏ الْمُؤْمِنِين‏»(1) همه مرده ها را زنده می کند. خداوند در قرآن می فرماید: «وَ إِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي فَتَنْفُخُ فِيهَا فَتَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِي»(مائده/110) حضرت عیسی از گل، صورت پرنده خلق می کرد پس در آن می دمید؛ گل با نفس او به اذن الله به پرنده تبدیل می شد. امام زمان اینگونه هستند؛ مرده ما انسانها خیلی بدتر از گل است. روز قیامت می گوییم: «يَا لَيْتَنِي كُنْتُ تُرَابًا»(نبأ/40). امام زمان در مرده ها می دمند زنده می شوند؛ گل را زنده کردن سخت است ولی آدمی که از خدا روی برگردانده، زمین گیر است، مرداری که به تعبیر امیرالمومنین «جِيفَةٌ بِاللَّيْلِ بَطَّالٌ بِالنَّهَار»(2) شب ها مردار و روز بطال است را زنده کردن مهم است.

خدا رحمت کند این مرد بزرگ را نفس امام زمان در وجودش دمیده شده بود؛ او با نفس رحمانی خود معنویت را در جهان احیا کرد؛ در کشور ما این همه شهدا، برگزاری دعاهای عرفه و کمیل، این سحرخیزی ها، جمکران ها از نفس رحمانی ایشان است؛ ما در دوره نوجوانی و جوانی جمکران می رفتیم مسجد کوچکی بود، شب های چهارشنبه که شلوغ می شد شاید هزار نفر می آمدند و می رفتند. اکنون آمار رسمی مسجد جمکران شب های چهارشنبه بین صد و پنجاه هزار تا سیصد هزار نفر در هر هفته است. آنها جوان هایی هستند که از راه های دور می آیند. نفس رحمانی این مرد بود که مبارزات مارکسیستی جمع شد هر کجا عدالت خواهی بود اسلام هم بود. امام به گورباچف نامه نوشت. گورباچف از جمله کسانی بود که کسی جرات نداشت اسمش را ببرد چراکه سفیرانشان در ایران دولت ساقط می کردند. امام در نامه خود نوشتند که دوران مارکسیسم تمام شده است و باید در موزه های تاریخ دنبال آن بگردید. بعد هم به او فرمودند می دانید دلیل شکست شما چیست؟ مبارزه بی دلیل با خدا. عدالت خواهی چه ارتباطی با بی خدایی دارد؟ چرا در بی خدایی دنبال عدالت می گردید؟ این یعنی شجاعت،مردانگی؛ مسئولین دیپلماسی ما باید از امام یاد بگیرند. شوارت ناتزه، دومین شخصیت شوروی آن زمان، پاسخ گورباچف را آورد. امام نماینده فرستاد، گورباچف تحویل گرفت، چند ساعت نشست مذاکره کرد. ناتزه مدتی زودتر رسیده بود معطلش کردند امام سر دقیقه آمدند، نشستند، لباس رسمی نپوشیده بودند با شب کلاه و قبا آمده بودند؛ امام هرگز پایش را دراز نمی کرد ولی به گونه ای چفیه را روی پا و میز انداخته بودند که تلقی این بود که امام پای خود را دراز کرده اند. ناتزه 10 دقیقه جواب گورباچف را برای امام خواند. گورباچف بد فهمیده بود و خیال کرده بود امام در دنیا تنهاست و می خواهد مقابل آمریکا به شوروی تکیه کند و با او متحد شود. 10 دقیقه خواند و از زمینه های همکاری و... سخن گفت. امام فرمودند ظاهرا آقای گورباچف پیام من را نفهمیده است من روزنه ای از عالم غیب به سوی او گشودم بگویید یک بار دیگر پیام من را بخواند. امام نیمه کاره برخاستند. این مرد خواست نامه را به امام تحویل دهد، امام دستشان را پشت کمرشان گذاشتند و سر را زیر انداخته و برگشتند؛ شوارت ناتزه خود را عقب کشید و راه را برای امام باز کرد سپس به اندرون رفت و نامه را به سید احمد آقا، فرزند امام دادند. گفتن این مسائل آسان است. امام این مکتب مادی را در جهان جمع کرد.

امام جغرافیای فرهنگی عالم را بهم ریختند

نوبت به غرب سرمایه داری رسید. امام به گونه ای با غرب درگیر شد که آنها مجبور شدند برای سرکوب انقلاب اسلامی ایران همه حیثیت خود را زیر پا گذارند. آنهایی که دم از دموکراسی، آزادی و حقوق بشر می زدند به یک بهانه واهی به دنیای اسلام حمله نظامی کردند؛ خود آنها هم می دانند چه بر سر دموکراسی آوردند. هنوز یک عده غربزده در کشور ما آمریکا و وال استریت را قبول دارند. همه ملت های دنیا فهمیده اند این چه دموکراسی است که می خواهند آن را با ارتش، زور نظامی، جنگ و بمب صادر کنند؟ می خواهند دموکراسی را با بمب، با زندان گوانتانامو صادر کنند؟ عراق را گرفتند و در مدتی کوتاه همه ذخائر و عتیقه های این کشور را غارت کردند؛ نفت این کشور را مجانی برده و بعد هم پایگاه نظامی زده اند و ... در این مدت بیش از یک میلیون شیعه عراقی کشته شدند؛ اسرائیل زیر چتر حمایت امریکا پنج هزار نفر از دانشمندانشان را  ترور کرده است. شما فکر می کنید آنها آزادی، دموکراسی و امنیت را توسعه می دهند؟ آیا این حقوق بشر است؟ چه کسی اینهـا را باور می کند؟ این کاری است که امام انجام دادند.

غربی ها تا قبل از انقلاب اسلامی دین را در معادلات جهانی به حساب نمی آوردند. نه تنها اسلام، مسیحیت را هم بحساب نمی آوردند. حوزه علمیه قم، الأزهر و حتی واتیکان را هم بحساب نمی آوردند. می گفتند دین مربوط به حوزه زندگی خصوصی مردم و ... است. اما اکنون متفکر آمریکایی می گوید در میان تمدن های دیگری که سر بر آورند مهم ترینشان تمدن اسلامی به زعامت ایران و تمدن غربی به زعامت آمریکا است. این دو با هم می جنگند. می گوید اگر دیر اقدام کنید وضعمان بهتر از شوروی نیست. پیشدستی کنید، حمله نظامی به راه اندازید. این کار امام است، ایشان جغرافیای فرهنگی عالم را بهم ریختند.

در نگاهی سریع در فاصله زمانی قبل از انقلاب اسلامی، تا قبل از جنگ جهانی اول سه مکتب مهم در دنیا وجود داشت: ناسیونالیسم از نوع هیتلری، کمونیسم و سرمایه داری یا لیبرال دموکراسی. بعد از جنگ جهانی اول ناسیونالیست ها شکست خوردند و دو مکتب کمونیسم و سرمایه داری باقی ماند. دور عالم دست این دو مکتب بود مثل یک توپ به هم پاسکاری می کردند، پشت صحنه می نشستند دنیا را تقسیم می کردند؛ اصلا دین بحساب نمی آمد. انقلاب اسلامی امام درگیری را بین اسلام و غرب تغییر داد؛ یعنی کمونیسم و سرمایه داری در یک طرف و اسلام در طرف دیگر بود. همانگونه که امام بارها فرمود ما با مثلث سرمایه داری، کمونیسم و صهیونیسم می جنگیدیم. این قدم اول بود. با خروج شوروی و شکست کمونیسم ها درگیری بین اسلام و لیبرال دموکراسی و سرمایه داری تغییر کرد که همان قدم دوم بود.

گرایش به مکتب اهل بیت در عالم

مهم تر اینکه مقاومت انقلاب اسلامی در طول این مدت مرزهای فرهنگی جهان را بهم ریخته است؛ تجزیه ترکیب جدیدی در حال اتفاق است که شگفت انگیز است. اکنون یک صف بندی جدید در جهان در حال شکل گیری است. برمحور تشیع و اسلام ناب به بیان امام، یک تجزیه در دنیای اسلام و یک تجزیه در دنیای مسیحیت در حال شکل گیری است. تجزیه ای که در دنیای اسلام در حال اتفاق است این است که با فرض اینکه امام و مقام معظم رهبری در سیاست هایشان بر وحدت تاکید می کنند، انقلاب اسلامی و اسلام ناب کار را به جایی رسانده که اسلام های انحرافی اعم از اسلام سازشکار ترکیه، اسلام خشن به رهبری عربستان، اسلام طالبانی، اسلام القاعده و اسلام داعش دارند خود را از مکتب اسلام ناب جدا و با ما صف آرایی می کنند که کاملا جدی است.

تجزیه ای که در دنیای مسیحیت در حال اتفاق است بین مسیحیت صهیون که طرفدار نظام غربی است و مسیحیت سنتی و اصیل مثل پروتستان هاست که پایگاه اصلی آنها در روسیه است. اخیرا من با یکی از دانشمندان مهم آنها گفتگو داشتم؛ او از کاتولیک های سنتی و از فیلسوفان شاخص آنها است که گفته می شد مغز متفکر و منفصل پوتین است. او می گفت ما باید با هم متحد شویم. من تاکید می کردم اتحاد سیاسی پایدار نیست. او نظریه اوراسیا را ارائه داده است، گفتم پایدار نیست و نمی تواند دوام پیدا کند. گفتم باید عمیق تر شوید و اتحاد را از سطح سیاست مداران به علماء و علماء دین گسترش دهید؛ گفت بله دقیقا همینطور است ما نیز به دنبال همین هستیم که اتحادی با ایران و تشیع پیدا کنیم بشدت ضد غرب. او گفت من کتابهای رنه گنون و کتابهای مستشرقی که شاگرد علامه طباطبایی بود را به زبان روسی ترجمه کردم و سؤال کرد چرا شما حداقل کتابهایی که خود غربی ها علیه تمدن غرب نوشته اند را ترجمه نمی کنید من دیده ام هنوز بسیاری از جوان های شما تفکراتشان غربی است. ادعای او این بود که شما از ما جلوتر هستید، ما همانند شما سنت گرا هستیم ولی شما رهبرتان هم سنت گراست؛ تعبیر کرد که پوتین اینگونه نیست و دعا می کنم که بشود. به عنوان یک دانشمند موثر مسیحی پروتستان می گفت ما باید با شیعه ها متحد شویم این به آن معنا است که دنیای مسیحیت در حال تجزیه است. من این آیه را برای او خواندم و گفتم از نظر ما آینده جهان اینگونه است: «لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا وَلَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ قَالُوا إِنَّا نَصَارَى ذَلِكَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّيسِينَ وَرُهْبَانًا»(مائده/89) درگیری بین تشیع و یهود است «ألَّذِينَ آمَنُوا» در قرآن یعنی تشیع، مکتب اهل بیت است. در این درگیری نزدیک ترین فرق مذهبی به مؤمنین آنهایی هستند که می گویند ما نصاری هستیم.

اما درون دنیای اسلام، اسلام سلفی، اسلام خشن و اسلام سازشکار در یک طرف قرار دارند که غرب و متفکرین غرب معتقدند باید مسلمان ها را بین این دو قرائت از اسلام یعنی قرائت سازشکارانه و قرائت خشن مخیر کنیم، و اسلام اصیل در طرف دیگر است که الحمدلله این قرائت اصیل دارد در دنیا سر بر می آورد. اگر فشار عربستان و سلفی ها برداشته شود که انشاالله در حال برداشته شدن است؛ البته من نمی توانم پیش بینی کنم چراکه این حوادث زمان بر است ولی شاید در کمتر از یک دهه عربستان متلاشی شود، خواهید دید که یک انفجار عظیم به سمت تشیع در دنیای اسلام اتفاق خواهد افتاد؛ در یک طرف مسلمان های محق قرار گرفتند مثل انفجاری که در نیجریه اتفاق افتاد؛ قبل از انقلاب اسلامی تعداد شیعه در نیجریه به اندازه انگشتان دست بود و اکنون به برکت امام در آنجا دوازده سیزده میلیون شیعه داریم. به برکت امام گرایش به مکتب اهل بیت در دنیای اسلام و دنیای مسیحیت در یک صف بندی جدید در عالم در حال اتفاق است. اگر کسی 40 سال قبل از دنیا رفته باشد سر بردارد باورش نمی شود مثل خواب اصحاب کهف که 300 سال خوابیدند کسی که 40 سال قبل از دنیا رفته باشد سر بردارد می بیند جهان، جهان دیگری است؛ این به برکت نفس این مرد است؛ همه چیز نشانه هایی از علائم ظهور است. نه فقط ما به دنبال علائم آخرالزمان هستیم مسیحیان هم همینطور هستند؛ همین آقا تحلیلش این بود که این جنگ آخرالزمانی در شام که در پایان آن حضرت مسیح تشریف می آورند، قرائن حاکی از آن است که همان حوادث آخرالزمانی است و هم ما و هم آنها دنبالش هستند. غربی هایی که مخالف هستند، یهودی که می خواهد با ما بجنگد، با همین علائم کار می کنند. دپارتمانهای آنها دنبال علائم آخرالزمانی در منابع ما هستند و این کتابها را تجزیه و تحلیل می کنند.

شعاعی از ولایت امام زمان در جامعه ما به نظر می رسد

حرکت عظیمی که امام ایجاد کردند یک روح معنویت و حقیقتی بود که در جهان دمیده شد؛ معنویتی که آرام آرام در حال احیا شدن است و مقدمات ظهور حضرت همین است. وقتی حضرت می آیند انفجاری از معنویت ایجاد می کنند. قرآن در بیان ظهور امام زمان می فرماید: «اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْيِي الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا»(حدید/17) بدانید که خدا زمین را بعد از مرگش زنده می کند. گویا زمین قبل از ظهور مرده است. روایت می فرماید: «بِمَوْتِهَا كُفْرَ أَهْلِهَا وَ الْكَافِرُ مَيِّت‏»(3) کافر مرده است. اهل زمین بمیرند، زمین مرده، کافر مرده است حضرت که می آیند روح ایمان می دمند و همه را مومن می کنند.

فرمود: «وَأَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا»(زمر/69). زمین با نور پروردگارش روشن می شود. ظاهر این آیه در رابطه با قیامت است، روایات ما آن را به عصر ظهور تعبیر کرده اند. وقتی حضرت تجلی می کنند عالم به نور امام زمان روشن می شود. حتی یک روایت بسیار عجیب است در این روایت حضرت فرمودند: «استغنى النّاس عن ضوء الشّمس‏»(4) مردم بی نیاز از ماه و خورشید می شوند مثل بهشت می شود. برخی گفته اند در بعضی آیات این بهشت همان بهشت ظهور است؛ بعید نیست چراکه ظهور یکی از جلوات بهشت در عالم است؛ بهشت تجلی امام است. در روایتی وجود مقدس نبی اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: خدای متعال بهشت را از نور سیدالشهداء آفریده و سیدالشهداء از بهشت بهتر است. وقتی حضرت ظهور می کنند، عالم بهشت می شود؛ بهشت شعاع امام است. بالاترین نعمت های بهشتی، ظهور ولایت امام است. این نعمتی که خداوند به ما داده، نعمت با عظمتی است؛ اگر کسی خدای نکرده به آن ظلم کند یا اگر قدرش را نداند، گرفتار می شود. «لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ»(ابراهیم/7). این آیه به دنبال مسئله ولایت است. اگر کسی نعمت ولایت را کفران کرد، امام رضا علیه السلام فرمود نعیمی در دنیا جز ولایت ما نیست. شعاع و نسیمی از ولایت امام زمان، رائحه ای از روائح ایشان در این جامعه به مشام می رسد انشاالله ارزش آن را بدانیم. البته سختی های راه، سختی های ظهور است. کسی که از منتظران ظهور است باید سختی هایش را تحمل کند. کما اینکه عارف در سلوک شخصی خود اگر بخواهد تجلی از امام در قلبش داشته باشد باید ریاضت بکشد. آنهایی که تجلی از امام بر آنها واقع شده چه امتحان هایی را پس داده اند، آنها عبد ممتحن هستند. جامعه مومنین اگر بخواهند به نقطه ای رسند که ظهور بر آنها واقع شود، آن حقیقت تجلی کند و جامعه، جامعه ایمانی شود باید سختی ها را تحمل کنند انشاالله.

اصل سختی را وجود مقدس صدیقه طاهره در آن امتحان تحمل کردند. «يَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَك‏‏‏»(5) قبل از اینکه خدای متعال حضرت را در قالب بشر، حوراء انسی در این دنیا خلق کند، عهدها را از او گرفته و او قول داده و پای عهد هایش ایستاده است. اگر حضرت زهرا آن امتحان را نمی داد از همین زیارت استفاده می شود احدی به حقیقت توحید، نبوت و ولایت نائل نمی شد. «فَإِنَّا نَسْأَلُكِ إِنْ كُنَّا صَدَّقْنَاكِ إِلا أَلْحَقْتِنَا بِتَصْدِيقِنَا لَهُمَا‏» حضرت زهرا همه را به حقیقت نبوت و ولایت متصل می کند. امتحان او این بوده است که بلا را بکشد، باب ولایت و توحید در عالم بسته نشود. سقیفه می خواست باب نبوت و ولایت و توحید را ببندد، بستن درب خانه امیرالمومنین یعنی بستن درب خانه نبی اکرم یعنی باب توحید را بستن. اگر حضرت زهرا سلام الله علیها در آن صحنه نمی آمد، باب توحید را بسته بودند، احدی بهشتی نمی شد. حضرت وسط جهنم رفت و شعله آن را خاموش کرد. آتشی که آنها بپا کردند از آتش نمرود بسیار سنگین تر بود؛ آنجا ابراهیم خلیل آن را خاموش کرد، اینجا حضرت زهرا وسط این آتش رفت، فرزند خود را وسط آتش فرستاد و آتش را خاموش کرد که ما نسوزیم ولی صد افسوس خیلی سنگین تمام شد. السلام علیک یا فاطمه الزهرا....

پی نوشت ها:

(1) البلد الأمين و الدرع الحصين، النص، ص: 286

(2) بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏13، ص: 354

(3) كمال الدين و تمام النعمة، ج‏2، ص: 668

(4) تفسير القمي، ج‏2، ص: 253

(5) تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان)، ج‏6، ص: 10