نسخه آزمایشی
جمعه, 10 فروردين 1403 - Fri, 29 Mar 2024

جبهه بندي جدید در جمهوری اسلامی؛ پی ریزی گفتمان انقلاب اسلامی در برابر غرب گرایان

متن زیر سخنان آیت الله میرباقری به تاریخ 26 ارديبهشت ماه 96 است که در جمع طلاب مبلغ ایراد فرمودند. ایشان در این جلسه بيان مي كنند كه بايد گفتمان انقلاب اسلامي را در حضور فرهنگ عمومي و حتي فضاهاي نخبگاني و تخصصي مان نشر بدهيم تا بر گفتمان توسعه غربی غالب بشود و الا گاهی راه انقلاب اسلامي به وسيله  دوستان خود ما سد مي شود. انقلاب اسلامی دریک فضای تک صدایی در عالم به ثمر نشست که همه قدرتها تنها راه سعادت را گذر از انبیاء می ­دانستند و برای این تفکر برنامه ریزی کرده بودند. قدرت نرم جديدي به میدان آمده كه مي تواند قدرت جهاني را به نفع اسلام و اديان الهی بر علیه نیروهای دموکراسی تغيير بدهد و كل جريان تجدد را به چالش بکشد. جریان غربگرا در ایران نخواهند توانست مسیر انقلاب را به طور کامل منحرف کنند زیرا هرگز نتوانستند به عمق لایه ­های معنوی جامعه اسلامی ایران راه پیدا کنند. جبهه بندی جدید بر اساس گفتمان انقلاب اسلامی بر مبنای گسترش و اقتدار اسلام ناب محمدی در برابر گفتمان غربگرایان وابسته به قدرتهای جهانی باید باشد.

لزوم نشر فرهنگ انقلاب در جامعه

ما بايد گفتمان انقلاب اسلامي را در حضور فرهنگ عمومي و حتي فضاهاي نخبگاني و تخصصي مان نشر بدهيم تا آن گفتمان بر گفتمان توسعه غربی غالب بشود و الا گاهی راه انقلاب اسلامي به وسيله ي دوستان خود ما كه توجه به علم گفتمان انقلاب اسلامي ندارند سد مي شود و و جدي  تر اين است كه اين گفتمان از طريق كارهاي تخصصي مثل توليد علم، الگوی پیشرفته اسلامي و سبك زندگي اسلامي پشتيباني بشود و این كاري است كه اين جناح بايد انجام بدهد و اين كار كوتاه مدت نيست و ان شاء الله ستادي كه تشكيل شده با سطح گسترده اي كه دارد گسترش پيدا كند و عمق و مسئوليت در دراز مدت به خوبي انجام بشود یکی از محورهای غلبه ما غلبه گفتمانی است.

در حوزه انتخابات هم من يك تحليل كلي مي دهم. انقلاب اسلامي در دنيايي [مطرح شد] كه تمدن مادي و پرچمداران آن تک صدایی در جهان راه انداخته بودند و يك راه يك طرفه اي را پيش روي جامعه ي جهاني گذاشته بودند که سعادت بشر امنيت بشر و رسيدن به پيشرفت و عدالت و اين آرمان هايي كه به نحو مجمل آرمان عمومي بشر هستند راهي جز جدا كردن مسير پيشرفت اجتماعي از مسير انبياء و دين و از مفاهيم ماورايي ندارد؛ و بين خودشان هم الگوهاي مختلف فکری داشتند جهان را چند قطبي كرده بودند ولي همه  قطب ها قطب هاي مبتني بر همين تفكر بوده يعني هيچ فرقي در نهايت بين نظام سرمايه داري و ليبراليستي با نظام هاي ماركسيستي وجود نداشت که به تعبير مرحوم شهيد مطهري اينها دو لبه  قيچي هستند كه هر دو ريشه  درخت اسلام و معنويت و اديان الهي را قيچي مي كنند.

در اين شرايط امام رضوان الله تعالي عليه آمده يك راه جديدي باز كردند و يك معبر جديدي زدند و اين انسداد تاريخي كه آنها ايجاد كرده بودند را از بين بردند و راهی درست كردند و فرمودند كه مسير رسيدن به سعادت و پيشرفت از مسير پيروي از انبياء و اديان الهي و از مسير معنويت و اسلام عبور مي كند. اين حركتي كه امام آغاز كردند با برنامه ريزي ايشان به پيروزي در مقیاس ملی رسيد و بعد تبديل به يك موج در دنياي اسلام و در جامعه جهاني شد و به تعبير حقير مفعول قدرت و شاخصه ها و مؤلفه هاي قدرت را امام تغيير دادند.

در دوران قبل از انقلاب اسلامي قدرت به مولفه هاي مادي و عمدتاً هم به مولفه هاي فيزيكي و سخت و نرم تعريف مي شد و قدرت هايي كه دارای سلاح اتمی بودند مقتدر به حساب مي آمدند و بر جهان حكومت مي كردند و به خصوص با ايجاد رعب و وحشتي كه در جنگ دوم جهاني از طريق به كارگيري سلاح ها انجام داده بودند و حاكميتي در جهان پيدا كردند و قدرت هم اينطوري تعریف مي شد. قدرت هاي بزرگی هم كه جامعه جهاني را اداره مي كردند همين قدرت ها به حساب مي آمدند و ملتهای ضعيف ناچار بودند در ذيل يكي از اين قدرت ها زندگي بكنند؛ البته خودشان هم در تقسيم جهان با هم نزاع داشتند ولي در يك امر مشترك بودند و آن ايدئولوژي مدرنیته است؛ یعنی در اصول بنيادي با هم مشترك بودند.

راه سعادت با اسلام ناب

امام راهي كه ايجاد كردند اين بود كه معنويت و پيروي از انبياء الهي به ويژه اسلام و مكتب اهل بيت عليهم السلام تنها راه رسيدن به سعادت است و بعد هم مفهوم جديدي از قدرت ايجاد كردند و به سرعت مبارزه  قدرت را در جهان به نفع اسلام تغيير دادند كه اولين اثرش فروپاشي بلوک شرق بر محوريت شوروي آن زمان بود كه نامه اش را هم به گورباچوف نوشتند که ماركسيسم را در موزه های تاريخ خواهید دید. گرچه باور نمي كنند و اين را قدرت نرم انقلاب اسلامي و اسلام نمي دانند؛ اما غربي ها خودشان قبول دارند.

بزرگواری از مهاجرين افغانستان كه در ايران تحصيل مي كردند و سالها در جنگ شركت داشتند و بعد هم وزير كشاورزي افغانستان بودند، سيد بسيار بزرگواري هستند. ايشان فرمودند که از آلمان شرقي به افغانستان آمده بودند و من هم وزير كشاورزي بودم به آنها گفتم ما به شما حق داريم، پس شما به ما امكانات بدهيد كه اقتصادمان را مكانيزه كنيم و به ما كمك كنيد. زیرا ما ديوار برلين را بدون خونريزي برداشتيم و آلمان را متحد كرديم. اول آنها برايشان قابل قبول نبود بعد كه ما براي مذاكره به آلمان رفتيم، اينها من را پيدا كردند و گفتند: درست است ما مطالعه كرديم ديديم شما اين كار را كرديد يعني مبارزات اسلامي موجب فروپاشي شوروي شده است. این خیلی واضح است چه بخواهند بفهمند يا نفهمند.

من به نظرم مي آيد كه متفكرين غرب زود متوجه اين شدند و نظريه  برخورد تمدن ها را كه هانتینگتون داد، تقريباً مقارن فروپاشي شوروي بود. آنها متوجه شدند كه قدرت نرم جديدي به میدان آمده كه مي تواند قدرت جهاني را به نفع اسلام و اديان الهی بر علیه نیروهای دموکراسی تغيير بدهد و كل جريان تجدد را به چالش كشيده است. لذا صف بندي هايشان را جدي تر كردند و تا مرز برخورد تمدن ها و به راه اندازي جنگ نظامي بزرگ در منطقه  اقتدار اسلام و شرق آسيا هم پيش رفتند و به یک معنا جنگ جهاني را شروع كردند.

راهي كه امام پيشنهاد دادند صرفاً يك راه معنوي صِرف نبود به تعبير ديگر پيشنهاد يك اسلام سياسي بوده و قرائت صحيح از اسلام را كه از آن تعبير به اسلام ناب مي فرمودند را در جهان مطرح كردند كه بين سعادت آخرت و دنياي بشر گره مي زند و اين بود كه مشكلات برای غرب را ايجاد كرد يعني يك اسلام اثر گذار در فعاليت هاي اجتماعي و داراي يك مسير تمدني بود. به نظر ما انقلاب اسلامي يك راه تمدني جديدي را پيش روي بشر گذاشته كه داراي يك شيوه  زندگي و داراي تجسد عيني است و نظام سياسي و اقتصادي و فرهنگي دارد.

جریان ناکثین، مارقین و قاسطین در مقابل جمهوری اسلامی

مخالفت ها در اين مقياس با اسلام شروع شد، یعنی مخالفاني كه در جهان هستند در دنيا يكي قدرت هاي بزرگي هستند كه پرچمداران توسعه  غربي هستند و دوم هم جريان غرب گرا در درون دنياي اسلام است و غرب يكي دو دهه اخير شبكه سازي كرد و اعلام كرده که شبكه ي غرب گرايي در دنیای اسلام ايجاد كردند و يكي هم در درون دنياي اسلام متحجرین و سلفي ها و يك ضلع دیگری از سقیفه هستند چون جريان توسعه غربي ضلعی از سقیفه که ادامه ناكثين و ادامه  دستگاه بنی امیه هستند. يك ضلع ديگرش هم درون دنياي اسلام است و اينها هم با ما درگير هستند.

حالا يك نكته هم من اشاره بكنم كه در اين درگيري مرتب موازنه به نفع ما تغيير كرده است، یعنی هم موازنه  جهاني به نفع اسلام تغيير كرده هم موازنه داخلي دنياي اسلام به نفع مكتب اهل بيت تغيير كرده است، یعنی هم سازش كارها هم غرب گراها و هم توسعه گراهاي دنياي اسلام مثل تركيه در مقابل ما موقعيتشان را از دست مي دهند و هم جريان سلفي و داعشي ها و امثال اينها هم در موازنه  قدرت جايگاه هاشان را از دست مي دهند که بحثهای آماري و علمي اش نياز نيست در جاي خودش هم شده است.

اين جريان توسعه گرا در درون كشور خود ما هم هست و اينها از اول مسيرشان با انقلاب اسلامي موافق نبود يك برهه هايي هم اگر با ما همراه شدند بعد جدا شدند مثل جريان نهضت آزادي و جريان جبهه  ملي که اينها جريانات توسعه گرا هستند و معتقد به نظام بین المللی هستند. متاسفانه چرخشي در بخشي از انقلابیون پيدا شد كه آنها هم مسيرشان را به سمت توسعه  غربي تغيير دادند و البته قدرتمند هم بودند منتها من گاهي تعبير كردم به طرفداران مدرنيته اسلامي كه مي خواهند جريان توسعه  غربي را اسلامیزه كنند و رنگ و لعاب اسلامي به آن بزنند ولی باطن آن همان جريان توسعه غربي است.

اين جريان در طول اين دوران به خصوص بعد امام رضوان الله تعالي عليه قدرت گرفته و در قالب كارگزاران و اصلاحات و الان هم دوره اعتدال عمل مي كند؛ همان جريان غرب گراست؛ البته من قضاوت راجع به اشخاصشان يا راجع به دين فردی شان نمي خواهم بكنم اينها ان شاءالله همه شان داراي دين فردی هستند و قبل ما هم در بهشت مي روند واقعاً بعضی از آنها با تقواتر از ما بودند و ما حق نداريم راجع به زندگي شخصي افراد يك قضاوتي بكنيم؛ ولي جريان فكري همان جريان غرب گرايي است كه الگوي غرب و الگوي لیبرال دموكراسي را براي اداره  زندگي بشر به رسميت مي شناسد و مسير پيشرفت اسلامي را قبول ندارد.

ما در مسير اسلامي نمي گوييم نرم افزارهايش را ايجاد كرديم ولي به تدريج ايجاد مي كنیم و باید هم ایجاد کنیم چنانچه غرب هم نرم افزارهايش را در طول دو سه قرن ایجاد كرده ما هم اين كار را مي كنيم. انقلاب اسلامي در جهان برپا شده و نظام اسلامي به پا كرده به تعبير رهبر معظم انقلاب اسلامي مسير ما مسير دولت اسلامي و جامعه اسلامي و تمدن اسلامي است و در مقابلش يك جرياني است که قبول ندارد و واضح و با صداي بلند هم مي گويند و البته ممكن است دين فردي شان هم خوب باشد آدم های اهل نافله شب هم باشند ولی با اين خيلي كاري نداريم. اين تفكر در برنامه ريزي براي كشور دنبال همان الگوي توسعه ي غربي است.

فعال کردن قدرت نرم اسلام توسط امام راحل و هدف گذاری آن

من معتقدم امام رضوان الله تعالي عليه، هم انقلاب اسلامي را به پيروزي رساندند و هم نظام اسلامي بنا نهادند و هم برنامه ريزي كردند كه يك بستري براي ادامه  اين جريان در عالم باشد يعني برای آن در جهان قدرت ايجاد كردند و قدرت نرم اسلام را فعال كردند و در واقع اين يك ميدان مین ­کاری شده  عظیم با سیم ­خاردارهاي صعب العبوري دور قدرت نرم اسلام و دور جمهوري اسلامي كشيدند كه دشمن به راحتي نمي تواند در آن نفوذ کند؛ چنانچه در اين چهل سال تلاش كرده ولي موفق نبوده است.

غير از اين، يك سياست گذاري براي ما كردند که من چند جمله از سياست گذاري هاي امام را كه فراموش شده و هيچ كس از آن گفتگو نمي كند را می خوانم. يكي از آنها از آخرين بيانيه  اي است که در سال 68 و آغاز فروردين که با نيمه شعبان همراه بود امام به مهاجران جنگ تحميلي بیان داشتند که مطالب خيلي عجيبي دارند من همين يك قسمت را مي خوانم که در واقع سياست كلي و استراتژي انقلاب اسلامي را توضيح مي دهند: «مسئولان ما بايد بدانند كه انقلاب ما محدود به ایران نيست، انقلاب مردم ايران نقطه شروع انقلاب جهان اسلام به پرچم داري حضرت حجت ارواحنا فداه است. خداوند به همه مسلمانان و جهانيان منت نهد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار بدهد. مسائل اقتصادي و مادي اگر لحظه اي مسئولين را از وظيفه اي كه بر عهده دارند منصرف كند خطري بزرگ و سهمگين را به دنبال دارد. بايد دولت جمهوري اسلامي تمامی سعی و تلاش خود را در اداره هر چه بهتر مردم بنمايند و این بدان معنا نيست كه آنها را از اهداف عظيم انقلاب كه ايجاد حكومت جهاني اسلام است منصرف كند.اين معني اش اين است كه دولت اسلامي دولتي است كه در اين مدار حركت كند.

در ادامه می­فرمایند: «من باز مي گويم همه مسئولان نظام و مردم ايران بايد بدانند که غرب و شرق تا شما را از هويت اسلامي­ تان به خيال خام خودشان بيرون نبرند آرام نخواهند نشست نه از ارتباط با متجاوزان خشنود شويد و نه از قطع ارتباط با آنان رنجور هميشه با بصيرت و چشماني باز به دشمنان خيره شويد؛ آنان را آرام نگذاريد که اگر آرام بگذاريد لحظه اي آرامتان نمي گذارند. شما خودتان داوري كنيد.»

يك جمله اي هم حضرت امام وقتي پيام پذيرش قطعنامه را دادند که همزمان با كشتار مردم مكه در حج بود و پيام فوق العاده اي است که فرمودند: «ما درصدد خشكاندن ريشه هاي فاسد صهيونيسم، سرمايه داري و كمونيست در جهان هستيم ــ که تقريباً يكي انجام شده و دو تا مانده است ــ ما تصميم گرفته ايم به لطف و عنايت خداوند بزرگ نظام هايي را كه بر اين سه پايه استوار گرديده اند نابود كنيم ــ شما يك نگاه مقايسه اي كنيد با سياست خارجی دولت کنونی خودتان مي فهميد كه اين دولت از مسير انقلاب و امام خارج شده يا نشده است ــ ما تصميم گرفته ايم نظام هايي را كه بر اين سه پايه استوار گرديده اند نابود كنيم و نظام اسلام و رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم را در جهان استكبار ترويج نماييم و دير يا زود ملت هاي در بند، شاهد آن خواهند بود. ما با تمام وجود از گسترش باج خواهي و مصونیت كارگزاران آمریکایی حتي اگر با مبارزه  قهر آميز هم شده باشد، جلوگيري مي كنيم. ـ اين انقلاب و قدرتي است كه ايجاد كرده واين هم مسير را بايد ادامه بدهد که از دنباله روي و رسيدن به حكومت جهاني اسلام تا سياست هاي فرهنگي است ـ امروز جنگ حق و باطل جنگ فقر و غنا جنگ استضعاف و استكبار و جنگ پابرهنه ها و مرفهين بي درد شروع شده است و من دست و بازوي همه عزيزاني كه در سراسر جهان كوله بار مبارزه را به دوش گرفتند و عزم جهاد در راه خدا و اعتلاي عزت مسلمين را مي بوسم و سلام و درودهاي خالصانه هاي خود را به همه  غنچه هاي آزادي به جهان نثار مي كنم.»

اين درك آزادي را با دركي كه آن آقا در استادیوم تهران نشان دادند با هم مقایسه كنيد بعد ببينيد كه اينها از مسير امام منحرف شدند يا نشدند. تمام حرف ما این است که دولت جمهوري اسلامي اگر از مسير انقلاب اسلامي و مسير اقتدار اسلام و مسير امام و استراتژي هايي كه امام داشتند خارج شود اين دولت خيلي با دولت قاجار و پهلوي فرق نخواهد داشت؛ البته من اينجا بگويم معناي آن اين نيست كه نظام از مسير خارج شده است؛ بلکه بحث ما دولت هاست ما به تداول قدرت بين دولت ها حتماً معتقديم و حتماً بايد تفكرات مختلف باشد و نمي شود يك تفكر درون جبهه انقلاب اسلامي باشد؛ باید قدرت را دست به دست كنند و اين دست به دست شدن قدرت موجب پايداري و رفع اشكالات است و اين خيلي خوب است؛ ولي بايد اين تداول قدرت در چارچوب انقلاب اسلامي باشد و اگر بخواهد تداول قدرت به شرطي شود كه جريان غرب گرا كه معتقد به انقلاب اسلامي نيست قدرت را در دست بگيرد اين دولت هيچ امتيازي بر رژيم پهلوي و دولت قاجار ندارد.

نمي گویم نظام؛ بلکه راجع به دولت بحث مي كنم و گمانم اين است كه از دوران سازندگي مسير دولت ها از اصول انقلاب اسلامي منحرف شده است و دائم بر انحراف افزودند زیرا وقتي در مقابل مسير جديدي كه تمدن اسلامي و انقلاب اسلامي گشوده به سمت توسعه  غربي پيشرفتيد و خواستيد ريل انقلاب را تغيير بدهيد طبيعي است كه هر چه پيش برويد بيشتر از مسير فاصله مي گيريد.

جریان غربگرا در جمهوری اسلامی

يك جريان غرب گرا است و همين جريان غرب گرا به يك شكلي در دولت اول كه دولت بازرگان و حتي جبهه  ملي در آن بود، بودند و بعد در دولت نهضت آزادي بودند بعد در دولت كارگزاران بودند و بعد در دولت اصلاحات بودند و الان هم در اين دولت هستند. يك جریان غرب گرا است. من راجع به اشخاص قضاوت نمي كنم در همه اين دولت ها انقلابيون و طرفداران انقلابي صالحي هم دارند لذا من عرض مي كنم ما باید شكل صف­ بندی همان طور كه مقام معظم رهبري فرمودند از اصلاحات و اصول گرايي به جريان انقلاب و مقابل انقلاب؛ و به جريان غرب گرايي و جريان انقلابي تغییر دهیم و جبهه انقلابي گري را وسيع کنیم.

اگر ما گفتمان مان را محدود كنيم به اصول گرايي و اصلاحات اين كافي نيست؛ و براي پيشبرد بايد گفتمان بشود گفتمان طرفدارن و جبهه انقلاب اسلامي و جبهه طرفداران غرب كه در درون كشور ما بودند. ما مي توانيم همه جريان هاي طرفداران اسلام و انقلاب اسلامي را اينجا متحد كنيم و يك جبهه  گسترده هم داشته باشيم با شرح صدر اين جبهه را تنگ نگیریم و می ­تواند از كارگزاران و دولت اصلاحات و دولت سازندگي و از دولت آقاي احمدي نژاد هم در آن حضور داشته باشد. آدم هاي صالح در همه اين دولت ها هستند كه واقعاً طرفدار انقلاب اسلامي با همان قرائت حضرت امام و مقام معظم رهبري حفظه الله هستند.

بنابراين ما اگر می­گوييم که از دوران سازندگي قدرت غرب گرا سر كار آمده است و بعد هم اين مسير بيشتر به طرف غرب گرايي رفته معني اش اين نيست كه مي گوييم همه افراد اين دولت ها و بدنه اجتماعي كه طرفدار آنها بودند مقابل انقلاب اسلامي هستند. این تفكر غلطي است؛ ولي جريان برنامه ريزي و مديريت شان اين است؛ الان هم همين دولت همين طور است يك قاب اعتدال دارد، قابي كه در آن متدينين هم هستند ولي پشت صحنه همان جريان غرب گرايي است شاهدش اين است كه سخنگويش در اين مناظرات و آن كسي كه به اصطلاح اين دولت را حقيقتاً اداره مي كرد و گزارش هاي علمي را هم او می ­دهد ـ آقای جهانگیری ـ با صداي بلند مي گويد: من همان اصلاحات هستم. دولت اصلاحات هم ادامه دولت كارگزاران است و يك بسته هم هست؛ یعنی بسته توسعه ي غربي است كه برنامه اقتصادي و سياسي و فرهنگي اش با هم مشترك و يك برنامه به هم پيوسته است.

برنامه ي اقتصادي آن در دوره  كارگزاران انجام شد؛ برنامه سياسي و فرهنگي آن را در دوره اصلاحات کلید زدند اما تند روي كردند و موفق نبودند و دوباره یک پله به سوي اصلاحات برگشتند؛ چون وقتي آقاي احمدي نژاد راي آورد يك تحليل غلطي كردند كه اين راي آوردن مجدد اين جبهه انقلابي به خاطر اين است كه ما توسعه را نامتوازن پيش برديم؛ يعني مردم نان مي خواستند ما خيال مي كرديم آزادي مي خواهند؛ يعني توازن بين اقتصاد و سياست و فرهنگ را رعايت نكرديم و اين توسعه  نامتوازن موجب شد كه اين اتفاق افتد.

الان که همان جريان برگشته به قدرت مي خواهد اين بار توسعه متوازن را دنبال كند يعني به اقتصاد بهاي بيشتري بدهد و درگيري فرهنگي را هم آرام تر و بدون شتاب انجام بدهد كه اين استحاله فرهنگي و تبدیل فرهنگي اتفاق بيفتد؛ چون تئوری اصلی اينها مدرنیزاسیون و اصلاحات ديني با شيوه پست مدرن است؛ ولي همان جريان است که مي خواهند اصلاحات ديني بكنند؛ منتهي این اصلاحات را مي خواهند با يك شيب آرام تري انجام بدهند كه چالش جدي با فرهنگ مذهبي ما پيدا نكنند.

پس يك جريان غرب گرا است كه به تدريج قدرت را به دست گرفته و متاسفانه بسياري از متدينين و انقلابيان ما هم كه از پشت اين صحنه [با خبر] نیستند و اين درگيري عميق و چالش عميق بين انقلاب اسلامي و تجدد كه چالش در برنامه ريزي براي كشور در مقياس الگوي پيشرفت و الگوي همه جانبه توسعه پايدار است را درك نمي كنند و مقیاس درگيري را ضعيف تر مي دانند؛ ولي جريان غربگرا و آنهايي كه پشت صحنه را اداره مي كنند، خوب مي فهمند.

اين آقاي سریع القلم كه از تئوریسین های دولت اعتدال است با صراحت اعلام مي كند كه ما نمي توانيم كه اقتصاد غرب و مزيت هاي غرب را قبول كنيم ولی فلسفه غرب را قبول نکنیم. يك بسته است و اين بسته بايد با هم پياده بشود و اصلاحات هم نمي تواند روبنايي باشد؛ بلکه از بنيادهايي اجتماعي بايد اتفاق بيفتد. اتفاقاً هم همين را دنبال مي كنند؛ چون يك بسته  جامعي است. بنابراين در مقابل انقلاب اسلامي يك جريان غرب است كه با همه  قدرت به ميدان آمده الحمدالله یک اردوگاهش شکست خورده و اردوگاه دیگرش هم به نظر من مرتب تضعيف شده است.

وقتی امام مي گفتند كه آمريكا هيچ غلطي نمي تواند بكند معني اش اين نيست كه نمی ­تواند محاصره اقتصادي و اردوکشی نظامی بكند؛ بلکه یعنی اگر بایستید او هر چه تلاش کند ضعیفتر شده و شما قوی تر می­ شوید. چنانچه اردوکشی نظامي براي تسخير ايران كرده که در سال 2001 افغانستان 2003 عراق و 2005 نوبت ايران است؛ الان دوازده سال از 2005 مي گذرد، آیا ما در منطقه قوي تر هستيم يا آمريكا؛ اين معناي اين است كه آمريكا هيچ غلطي نمي تواند بكند.

يك جرياني است در دنياي اسلام كه عليه ما سخت حمله كرده و به خصوص بعد از اينكه ما قدرت نرم اهل بيت را به فعليت رسانديم و نفوذ مكتب اهل بيت بین اهل سنت زیاد شد، دو تا جريان علیه ما فعال شد: يكي جريان توسعه گراي غربي كه لیدر آن تركيه است؛ يكي هم جریان متحجری كه به پرچمداري عربستان است. تركيه یکجور با ما مبارزه مي كند و عربستان هم طور دیگر و پنهان هم نمي كنند؛ و اتفاقاً اين دو تا هيچ با هم جامعيت ندارند سر اين موضوع به وفاق رسيدند و مي بينيد كه مي رود دست آنها را هم مي بوسد و از آنها پول مي گيرد و جلوگيري از پيشرفت تشيع و مکتب اهل بيت با هم هم فكر هستند.

در اين بستر هم شما مطالعه كنيد که آیا موازنه به نفع ما تغییر كرده يا به نفع طرفداران اسلام آمريكايي اعم از جريان سازش و توسعه گرا یا جريان تحجر و داعش تغییر كرده است؟! قدرت ما پيشرفت كرده است. در داخل ايران هم يك جريان غرب گرا داريم كه اين جريان غرب گرا هسته مركزي دارد و هشيار است و چالش انقلاب اسلامي با غرب را خوب مي فهمد و مي خواهد انقلاب اسلامي را محدود كند و يك جرياني هم پوسته آن است که دور آنها جمع شده كه اكثريت اينها هستند. اصلاحات سه دسته هستند؛ رای آقای جهانگیری رای خالص اصلاحاتی ها است. بر خلاف آنکه به آقاي قاليباف گفته بود که راي نداری؛ راي خالص ذاتي است.

اصلاحاتي ها از يك پوششي استفاده مي كنند كه مذهبی ­های طرفدار انقلاب اسلامي هستند که درك عميق از چالش بين توسعه  غربي و پيشرفت اسلامي و درك عميق از برخورد تمدني اسلام و غرب ندارند. از اين پوشش استفاده مي كنند و در قالب اين پوشش همان برنامه ها را چه در دولت سازندگي و چه در دولت اصلاحات و چه در دولت اعتدال پيش مي برند. نمي خواهم روی آدمها دست بگذارم یا بگويم هيچ حركت مثبتي در اين دولت ها نبوده و نمي خواهم بگويم كه همه برنامه هايشان در مسير غرب گرايي بوده كه يك داوري غير عادلانه و غير منصفانه باشد؛ بلکه جهت گيري آنها را مي گويم که جهت گيري به سمت گسترش اقتصاد ليبراليستي و فرهنگ و سیاست ليبراليستي است.

باطن دولت اعتدال همان توسعه گرایی

من باطن برنامه ريزي اين دولت را هم توسعه گرايي مي دانم؛ يعني همان جريان غرب گرا است. آن مغز متفكري كه برنامه ريزي مي كند همان جريان است و مطمئن هستم كه به اصلاحات فرهنگي و سياسي قانع نمي شوند چنانچه مي گفتند برجام يك و دو و سه؛ نمونه آن سند 2030 است که يك سند بين المللي است که قدرتهای بزرگ براي مديريت فرهنگي جهان در مسير توسعه پايدار طراحي كردند كه بخشي از آن هم آموزش و پرورش است.

اين سند را خود دولت منتشر كرده و در اين سند يك مقدمه اي را دبير كل كميسيون ملي كه جناب سعدالله نصیری قیداری و از دولت خودمان هستند، نوشته است. ایشان شخصيت جهاني نيست و از كشور خود ماست؛ اما شما آن مقدمه را بخوانيد تا ببينيد كه اين سند چه سندي است و مي خواهد چه كار بكند؟ اين همان برجام دو است؛ يعني پذيرش مديريت دنياي غرب همان كه آقايان از آن به جهان تعبير مي كنند و كدخدايش هم آمریکا است. ما خودمان سند آموزش و پرورش داشتيم اما آنها این سند را امضا کردند. اين سند را باید مفصل بحث كرد؛ من مي خواهم بگويم اين سند يك برجامي است كه مخفيانه انجام مي دهند مخفيانه است و الا اينقدر عصباني شدن نداشت؛ حالا تصميم در اجرايش را هم گرفتند و در سطح بالايي مشغول به اجرا شدند. چند جمله از اين مقدمه اي كه دبير كل كميسيون ملي در ايران نوشته را مي خوانم. ايشان نوشته اند:

رؤساي دولت ها و نمايندگان بلند پايه نهادهای تخصصي سازمان ملل متحد و جامعه مدني در سپتامبر 2015 گرد هم آمدند و در مجمع عمومي ملل متحد دستور كار توسعه پايدار2030 را تصويب كردند. اين دستور كار جايگزين اهداف توسعه هزاره شد يعني اهداف را بهينه و اين را جايگزينش كردند، که شامل هفده هدف اصلي و 169 هدف ويژه است كه نقشه  راه جامعه بين المللي را در زمينه توسعه  پايدار براي 15 سال آينده ترسيم مي كند كه همان مسير توسعه  و مدرنیزاسیون و ادامه آن البته با رويكردهاي جديد است. اين آقاي بان كي مون دبيركل سازمان ملل متحد مي گويد اين دستور كار وعده اي است که توسط رهبران كشورها به مردم سراسر جهان داده شده است. اين سند دستور كاري براي پايان بخشيدن به فقر در همه اشكال و براي كره زمين خانه مشترك ماست.

اينها ظواهر گل و بلبل آن است و كلمه به كلمه بايد بخوانيم كه معني خانه  مشترك ما یعنی خانه مشترك يك درصدي هاست یا معني اينكه فقر از همه برداشته بشود يعني سرمایه صاحبان سرمايه بيشتر شود و كنار سفره سرمايه داران فقراي عالم هم لقمه اي بردارند. بايد تک تک معنا شود و فقط مي خواهم اين را بخوانم كه ببينيد يك سند ساده اي نيست؛ يك سند بين المللي است كه ما هم در مديريتش مطلقاً دخالت نداشتيم؛ بلکه ديگران مديريت كردند مديران جامعه  جهاني فعلي كه خودشان را مدير مي دانند اين را نوشتند براي اينكه جامعه  جهاني را متحد بكنند در مسير توسعه  پايداري كه خودشان تعريف مي كنند و قطعاً در مسير تمدن اسلامي نیست؛ بلکه اين تمدن ليبرال دموكراسي است كه تمدن برنده از دل جريان تجدد است تمدن هاي مبتني بر ناسیونالیسم و فرهنگ کمونیسم شكست خورده و فرهنگ ليبرال دموكراسي مانده و اينها كه برنده هستند مديريت جهان در جهت توسعه پايدار و اين خانه واحد را با يك تفكر اداره و برنامه ريزي مي كنند.

اين سند يك سندي است كه براي اين جهت نوشته شده است. در ادامه نوشته است: اهداف اين دستور كار بايد از اول ژانويه 2016 در كشورها عملياتي شوند و براي 15 ساله آينده قرار گيرد همه ما بايد برای اجراي دستور كار با توجه به ظرفيت ها و واقعيت هاي ملي و سطوح توسعه در كشورهاي خود و احترام به سياست ها و اولويت هاي منطقه اي و جهاني كار كنيم. اينها اصل بشود و فرهنگ هاي منطقه اي و بومی و فرهنگ هاي سنتي و مذهبي و فرهنگ هاي ملي همه خرده فرهنگ بشوند و اين بايد حاكم بشود؛ مديريتش هم دست آنها است. شما اين را با تفكر امام مقايسه كنيد؛ امام در منشور روحانیت مي گويند: قدرت ها الان استراتژي حاكم بر جهان را تعيين می كنند؛ اما ما بايد استراتژي حاكم بر جهان را تعيين كنيم. اين دو تفكر را ببينيد و با هم مقايسه كنيد.

خانم ایرینا بوكووا مدير كل یونسکو در اهميت این دستور كار مي گويد: در جهاني كه به سرعت در حال تغيير است و داراي منابع محدودي است ما بايد بر مهمترين پيش برندگان توسعه پايدار یعنی حذف فقر و صلح پايدار متمركز شويم. یعنی می­ گوید که بايد از كل امكانات جهان برای اداره جامعه ي جهاني استفاده كنيم يك جامعه و يك مديريت است و اين مديريت همين مديريت هماهنگ همه جانبه است که يكي از آنها اقتصاد و يكي فرهنگ و سياست است و بايد هماهنگ شود. خود اين آقا هم كه اين مقدمه را نوشتند همين را قبول دارد و مي گويد: اهميت اين دستور كار در طراحي یک چارچوب جامع و دستيابي به توسعه  هماهنگ و پايدار است.

آنوقت به فلان آقا وقتی مي گويند که الگوي مديريت شما براي دوره قاجار است به ایشان بر مي خورد و مي گويد: ما اين را مي خواهيم اسلامیزه كنيم و هجوم مي برد به اينكه شما به مقام معظم رهبري دروغ گفتيد؛ ما گفتيم که در چارچوب فرهنگ خودمان و اين در اول آن هم هست و خودشان هم گفتند و دبير كل سازمان ملل هم گفته در همه سطوح است و بايد انجام بشود منتهي با توجه به ظرفيت ها و واقعيت هاي ملي و سطوح توسعه در كشورها باشد؛ اما در واقع معني آن اين است كه آنها مديريت مي كنند و شما تابع هستيد.

شما خيال مي كنيد كه آنها طراحي مديريتِ شامل مي كنند و ما وقتی آن را به کار می ­گیریم اسلاميزه مي كنیم پس برويد امضايش بكنيد؛ اين همان مديريت دوره قاجار است؛ یعنی به جای اینکه شما در مدیریت جامعه  جهاني دخالت كنيد و در تصويب سندهاي جهانی نقش ایفا كنيد و سندها را به نفع جريان تمدني خودت تغییر دهید، مي گذاريد آنها تصويب كنند  و منفعل مي گويید که من در چارچوب ملي خودم اجرا مي كنم و معناي آن اين است كه نمي فهميد معني مديريت بر توسعه جهاني چگونه واقع مي شود؛ یعنی آن كاري كه امام و مقام معظم رهبري مي كند و بايد هم انجام بدهد را يا نمي فهمي يا نمي خواهيد به خودتان بياييد.

در يك سيستم مكانيكي ساده مثل اتومبيل که يك سيستم پيچيده اي نيست، شما به هيچ وجه نمي توانيد سيستم تبدیل انرژي اش را با يك سيستم ديگري جايگزين كنيد و مثلاً سيستم سوخت رساني بنز را تبديل کنید و جاي آن يك سيستم اتومبيل برقي بگذارید؛ اتومبيلي را كه با سوخت فسیلی كار مي كند اگر بخواهید با سوخت برقي جايگزين كنيد بايد كل دستگاه را تغییر دهید. كسي كه اينقدر نمي فهمد در حالی­ که ما سند قابل دفاعي براي تحول در آموزش و پرورش داریم، آن را کنار مي گذارد و مي رود سند بین المللی را امضا کرده و مخفیانه شروع به اجرا می­کند شروع مي كند و بعد هم مي گويد در چهارچوب فرهنگ خودمان اجرا می­کنیم و بعد هم می ­گوید که این مديريت برای شش قرن گذشته نيست و مديريت مدرن است. شما خيال مي كنيد كه مي توانيد الگوي جامعه  پايداري كه آنها براي همه فرهنگ هاي جهاني نوشتند بر محور اسلام عملیاتی کنید؟! به جاي اينكه شما مديريت فرهنگي جهان را به دست بگیرید، اجازه می دهيد که آنها مديريت كنند و سند تصويب كنند و شما امضا می کنید و بعد يك قيد كوچكي به آن مي زنيد.

من ياد اين داستان می افتم که كسي در خانه اش دزد آمد، دزد او را به حياط برد و يك خط دور او كشيد و گفت: اگر پايت را از اينجا بگذاري بيرون تيربارانت مي كنم؛ دزد هر چه در خانه بود را برد؛ خانمش ديد اين در حياط ايستاده گفت چكار كردي؟ گفت: پدرشان را در آورم پایم را مدام گذاشتم اين طرف خط و گذاشتم آن طرف خط. اين دقيقاً همان تفكر است؛ که يك سند بين المللي كه يك سند به هم پيوسته است و مي خواهد توسعه  پايدار بين المللي را تا 2030 تامين بكند و يك بخش آن هم مربوط به آموزش و پرورش است را امضا كرده و می ­گوید که در چارچوب اسلام [عمل می­کنیم]؛ آیا اين اصلاً در چارچوب اسلام مي آيد و اين را مي شود با اسلام تطبيق بدهيم؟ كجاي آن را با اسلام تطبيق بدهيم؟ اگر بخواهیم در چارچوب اسلام باشد بايد در خود سند دست ببريم؛ اگر خود سند را توانستید تغيير بدهيد و به تصویب جهانی برسانید؛ مي توانيد بگوييد که من به اخلاق اسلامي و فرهنگ اسلامي را در سند آوردم؛ اما سندي كه يك بسته به هم پيوسته است و همه چيز آن بر محور تفكر مادي است و داراي توسعه پايدار و محور ايدئولوژي و تجدد هست را شما چطور مي تواني اسلامي كني؟!

بنابراین سه نكته عرض كردیم: يك، انقلاب اسلامي يك راه جديدي پيش روي بشریت براي زندگي سعادتمندانه در دنيا گذاشته و همين است كه به چالش با قدرت ها تبديل شده است. اين اسلام سياسي تبديل به يك قدرت نرم در جهان شده در حال پيشرفت است و يكي يكي سنگرها را فتح مي كند و دائماً هم موازنه قدرت به نفع انقلاب اسلامی چه در درون دنياي اسلام و چه در جامعه جهانی در حال افزايش است. دو راه پيش روي بشريت گذاشته شده است. و سياست هايش را هم امام فرمودند؛ به خصوص چند تا سند را يكي پذیرش قطعنامه است و يكي منشور روحانيت است اينها را دقت بكنيد.

ضرورت تداول قدرت در جبهه انقلاب اسلامی

بحث بعدي اینکه دو جريان است و جريان غرب گرا در درون كشور ما در زير پوسته جريان كارگزاران و اصلاحات و دولت اعتدال کشور را از ریل انقلاب اسلامي و تمدن اسلامي منحرف مي كند. اين حقير قائل هستم به تداول قدرت و حتماً بايد قدرت دست يك جريان نباشد و ما جريان هاي مختلفي در جبهه خود انقلاب اسلامي داريم و تداول قدرت هم بسيار مفيد است؛ اما در چارچوبه انقلاب اسلامي باشد كما اينكه هيچ وقت در آمريكا و هيچ كشور اروپايي به ما اجازه نمي دهند كه تداول قدرت از چارچوبه  فرهنگ غرب بيرون برود.

ما هم اينجا نبايد اجازه بدهيم تداول قدرت از چارچوبه ادبيات انقلاب اسلامي بيرون برود و اين جريان اصلاحات جريان سازندگي و جريان اعتدال همه شان يك جريان غرب گرا هستند و از ريل انقلاب خارج شدند و اصول نه فقط انقلاب بلکه اصول اقتدار اسلام در جهان را رعايت نمي كنند و به سمت ظهور حركت نمي كنند و معتقد به اين هم نيستند با صداي بلند هم خيلي وقت ها گفته ­اند؛ اگرچه من قضاوت راجع به اشخاص و دین آنها نمی ­کنم. مقسم بهشت و جهنم و مفتش اعتقادات شخصي اشخاص نيستم. آن كه در روي صحنه مي بينيم را عرض مي كنم و اين جرياني است كه اتفاق مي افتد.

من با قاطعيت عرض مي كنم اين جريان غرب گرا در كشور ما موفق نخواهد شد، برنامه ريزي غربي در كشور ما قبل از خيلي از كشورهاي به قول خودشان در حال توسعه و پيشرفته شروع شده است. در سال تقريبا 1327 از آمريكا براي مديريت و براي توسعه در ايران آمدند وبسترهايش را فراهم كردند و در همان دوران از كره جنوبي شهردار پايتخت آمده و آرزو مي كرده كه مثلاً پايتخت آنها مثل تهران بشود و قرار گذاشتند در سئول يك خيابان به اسم تهران بگذارند. حالا آن به آنجا رسيده و شما به اينجا رسيده اید؛ آیا اين بد است يا خوب است؟ حتماً خوب است. آنهایی كه قبله شان توسعه غربي است، احساس حقارت مي كنند، اين را علامت اقتدار فرهنگي خودمان مي دانيم؛ زیرا آنها استحاله شده اند و ما نشديم.

عمق جامعه ما عاشورا و انقلاب اسلامي است و جريان توسعه غربي نتوانسته در اعماق جامعه ما نفوذ كند، ولی لايه هاي عميق تري از جامعه و شهر و كشورهاي ديگر را تسخير كرده است؛ لذا اینکه ما مثل ژاپن و کره جنوبی نشديم علامت اقتدار ماست و به لحاظ تاريخي بسيار اميدوار كننده است که نتوانستند ما را تسخير كنند و نخواهند هم توانست بي شك همين آقايي كه به اصطلاح مشاور آنهاست و به نظر من توسعه را عميق نمي فهمد هم همين را گفته که تا صد سال ديگر هم با اين فرهنگ در ايران توسعه واقع نخواهد شد؛ درست هم مي فهمد که نخواهد شد؛ و يا بايد مسير سازندگي را به سمت تمدن اسلامي تغيير بدهند يا موفق نخواهند شد؛ البته اين مسير هم سختي هاي خودش را دارد.

آن طرف هم خيال نكنيد اگر ما به سمت توسعه رفتيم يك مسير راه همينطوري است، مگر تركيه مسير توسعه غربي را نرفته اما سختي هايش را ببينيد؛ مگر در يك سطح تبعيت از سياست غربي ها نمي كنند؛ مگر پشت دروازه اتحادیه اروپا نایستاده و التماس نمي كند؛ اما به آنها گفتند که شما نتوانستيد فرهنگ كشور خودتان را با ما همراه بكنيد و نمي توانید يك استان از ما باشيد، درست هم مي گويند؛ گفتند در کشور شما هنوز همجنس گرايي قانوني نشده، يعني آنها از مذهب عبور كردند و به قول آن خبيث غربي که گفته بود ـ العياذ بالله ـ خدا مرده است، هنوز در كشور شما خدا زنده است.

خيال مي كنند که مثل تركيه شدن راه آسانی است، البته که نيست. تا چند سال قبل و پیش از جريان درگيري هاي منطقه اي و طرفداري تركيه از داعش، الگوي اين آقايان در یک دوره دبی بود و بعد مالزي و آخر هم تركيه شده بود. الحمدالله چقدر عميق فكر مي كنند دورانديش هستند و خودشان را هم فهميده مي دانند! يك انقلابي كه عالم را تغيير مي دهد؛ اينها الگويشان تركيه و مالزی است. يك آقايي از همین افراد به من گفته بود که ماهاتیر محمد و مهندس فلانی با هم نخست وزير شدند، ببينيد آن چه كار كرده و ما چه كار كرديم؛ گفتم: خجالت بكش! مالزي چه كار كرده و امام چه كار كرده است. اولاً نخست وزير كاره اي نبود و امام بوده و بعد هم مقايسه كن. یک قلم این است که بساط شوروي را جمع كردیم، ماهاتیر محمد چه كار كرد؟!

آدم هاي سطحي و ساده نگری که خودشان را خيلي فيلسوف مي دانند و به همه نگاه عاقل اندر سفيه نگاه از بالا به پایین مي كنند و كم سوادها خودشان را خيلي فيلسوف مي دانند و از موضع استكبار به همه نگاه مي كنند و سطح نگاهشان همين است يعني افق نگاهشان تركيه است و نمی تواند عمیقتر از این ببینند، نمی توانند تحولات جهاني را در يك عمق بالاتري نگاه كنند.

من نگران نيستم دولت دست اينها بماند؛ مگر هشت سال دولت و مجلس دست دولت اصلاحات نبود و نكوبيدند؟! اما هيچ اتفاقي نيفتاد و يك جرياني از عمق جامعه اسلامي دوباره ظهور پيدا كرد و اين بار با شدت بيشتري ظهور پيدا خواهد كرد و سخت گيري ها بيشتر خواهد شد و خواهيد ديد. طبيعي است كه وقتي ستم مي كنيد و ظلم مي كنيد و دروغ می گوييد و با عمق اعتقاداتش در يك پوشش خير خواهانه مبارزه كنيد و مثل همين كار که قدرت ها نسبت به ملت ها مي كنند، شما نسبت به ملت خودتان بكنيد خودآگاه یا ناخودآگاه باشد، ترديد نكنيد كه يقه شما را مي گيرند؛ اينطور نيست كه هميشه رها باشيد و شعار اصلاحات بدهيد و كشور را به باد بدهيد و بعد هم رهايتان بكنند، يك جايی يقه شما را مي گيرند بدتر از دوره هشت ساله اي كه گذشت دوران سخت تر پيش روي غرب گراها در كشور ماست و اين را بدانند كه ارزان نمي توانند مسیر كشور را تغيير بدهند و خيال كنند شدني است.

لزوم تشکیل صف بندی های جدید در انقلاب اسلامی

نكته دوم اينكه ما اگر بخواهيم آينده كشور را تضمين بكنيم، طبق فرمايش مقام معظم رهبري این صف بندی و مرزبندی ها جواب نمی­دهد و باید بايد برويم سراغ يك دسته بندي ديگري که غرب گراها و طرفداران انقلاب اسلامي به معني اسلام ناب و اقتدار اسلام ناب در جهان هستند. و اين هم بايد در جبهه انقلابي ها يك جبهه با شرح صدر و با حوصله باشد و از همه جريان ها هم استفاده بكنيم. واقعاً در جريان اصول گرايي انقلابيون وفادار به اسلام هستند در جريان سازندگي هستند در همین دولت هم هستند و بيشتر از همه در دولت آقای احمدي نژاد هم بودند و هستند اين به معني دفاع از همه كارهايي كه هر دولتي كرده و به معني تعيين مسير دولت ها نيست؛ ولي معني اش اين است كه انقلاب اسلامي مسير خودش را مي رود در اين مسير جريان مقابل با آن جريان غرب گراها هستند كه در پوششهای مختلف مي آيد در يك طرف هم جريان جبهه انقلاب كه از همه این جريان ها در آنها هستند. آدم هايي كه صلاحيت داشته باشند. ما باید گفتمان را جبهه اي کنیم: جبهه انقلاب و غربگراها. باید تداول قدرت را در همين چارچوب به رسميت بشناسيم که بسيار امر مثبت و خوبي است.

پیش بینی از آینده دولت اعتدال

اين دولت چون اين مسير توسعه غربی را پیش می گیرد به يك دولت راديكال تبديل مي شود و بر خلاف آن شعارهاي اعتدال و عقلانيت و تدبير به يك دولت راديكال طرفدار غرب تبديل مي شود. شعارهايي كه در همين چند روز اخير دادند موضع گيري هايي كه كردند كاملاً گوياست و اين به نظر من بسيار خطرناك است و هم براي جامعه و هم براي خود اين دولت خطر دارد. به نظر من آن حلقه متفكر اصلاحاتي كه مشاوره مي دهند پوست خربزه زير پاي اين دولت ها می گذارند. اين دولت نمي دانم متوجه هست كه در چهار سال آينده هم اگر راي بياورد به نظر من امر مهمي اتفاق نمي افتد و اينها نمي توانند عمق جامعه اسلامی را عوض كنند، اگر می توانستند پهلوی ها انجام می دادند؛ كه تغيراتي كه دادند خيلي از اينها جدي تر بود؛ حسينه ها را تعطيل كردند و عزاداري را تعطيل كردند و بي حجابي را اجباري كردند و ميكده راه انداختند؛ اما آنها كه نتوانستند عمق استراتژيك مكتب تشيع را از بين ببرند، اينها كه اصلاً به حساب نمي آيند.

بنابراين هيچ نگراني تاريخي نداريم و جدي هم نيست و به فرموده قرآن «وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنين »(آل عمران/139) شما را آرام نمی گذارند زیرا حق نداريد به یک ملتی ظلم کنید و توقع داشته باشيد با قدرت اطلاعات ملت را محاصره كنيد، ببینید که چقدر کابینه این دولت اطلاعاتی است. با كابينه اطلاعاتي مي خواهند زمام اختيار را بگيرند و ديگران را خفه كنند؛ اینکه وزير اطلاعاتي در وزارت كار بگذارید و همه سندیکا های كارگري را خفه كنيد؛ من اينها را چون قطعي است نسبت نمي دهم ولي محتملش هم خيلي قطعي است؛ اینکه انفجار معدن پیش مي آيد و بعد هم [از خودشان] امضا مي گيريد كه خودمان اشتباه كرديم؛ ولو راي نود درصد هم بياوريد در كشور كاري نمي توانيد بكنيد خيالتان راحت باشد.

نه راي بالا مي آورند و بيخودي جنگ رواني راه انداختند. بر فرض هم راي بياورند جاي نگراني نيست؛ مگر دولت اصلاحات چه كار كرد كه آنها بتوانند بكنند؛ مگر دولت سازندگي شان چيكار كرد كه ما نگران باشيم؛ مگر آنها توانستند ریل انقلاب را خارج بكنند، خدا ان شاء الله اقتدار انقلاب اسلامي را حفظ بكند و مقام معظم رهبري را ان شاء الله پايدار بدارد و همين جريان هاي انقلابي مردمي و نظير شما عزيزان را قدرتمند كند. اين انسجام ها بيشتر هم خواهد شد و مطمئن بايد باشند كه اينها در اين كشور اينطوري که دولت رادیکال درست مي كنند، قطعاً نخواهند توانست كار بكنند يعني بلايي كه سر اينها در اين دوره مي آيد سخت تر از دولت دهم است به خاطر راديكالي كه خودشان ایجاد مي كنند و خود كرده را كه تدبير نيست.

خودتان به سمتش مي رويد و همه پل هاي پشت سر خودتان را خراب مي كنيد؛ [اینکه به نظر شما] همه نهادهاي انقلابي، همه مردم بيشعور و نفهم و بيسواد و دروغگو مي شوند و شما دولت راستگويان و اعتدال؛ ما همه جنگ طلب و شما صلح طلب هستید! با اينها كه كشور را نمي شود اداره كرد اينها بازي است.

خدا رحمت كند امام را که فرمود آمريكا هيچ غلطي نمي تواند؛ بكند بر فرض هواپيما هم بفرستند آیا مي خواهند در هواپيما بمانند يا در زمين پياده شوند. شما مي خواهيد رو هوا حكومت كنيد يا مي خواهيد بر اين مردم حكومت كنيد؛ با همه پل ها را خراب كردن، نمي شود حكومت كرد.

ان شاء الله شما اميدوارانه كارتان را خيلي طولاني تر از كارهاي روزمره بگيريد كار شما جدي تر و عميق تر است و بنای گفتمان انقلاب را پیگیری کنید. اگر اينها راي بياورند اول كار شما است. یعنی هر طرفي كه رای آورد، اول كار ماست و بعد هم ان شاء الله در همين زمان باقي مانده هم مواجهه هاي چهره به چهره را با اخلاق و ادبيات و با بيان واقعيت هاي خيلي ملموس و ساده ان شاء الله بگوييد. به خصوص بر قشر مذهبي كه بعضي از بداخلاقي ها در مناظره ها يك مقدار اينها را مأيوس كرده، سرمايه گذاري كنيد تا آنها بيايند و حضور پيدا كنند و آنچه در متن جامعه است در آرا نشان داده شود. و اينطور نشود كه يك جريان حضور فعال پيدا كنند و جريان مذهبي ها خداي نكرده يا مستضعفين به خاطر بعضي از بداخلاقي ها و بعضي از مسائلي كه بوده كمتر رجوع كنند.