نسخه آزمایشی
پنج شنبه, 09 فروردين 1403 - Thu, 28 Mar 2024

شب شهادت امام صادق در برنامه مخاطب خاص/ طرح بزرگ امام صادق در نشر معارف و جلوگیری از انحرافات

متن زیر سخنان آیت الله میرباقری به تاریخ 15 خرداد ماه 1400 است، که در برنامه مخاطب خاص ایراد فرمودند. ایشان در این جلسه بیان میدارند؛ خدای متعال در هیچ دوره ای انسان را بدون حجت و امام رها نمی کند چرا که در این صورت شیطان همه را گمراه می کند. تنها راه هدایت و رسیدن به خداوند از طریق امام واقع می شود. اقدامات هر امام هم متناسب با شرایط و در امتداد طرح بزرگ نبی اکرم است که به ظهور منجر می شود. امام صادق علیه السلام با نشر معارف جلوی انحرافات بزرگی را گرفتند و طرح نبی اکرم و عاشورا را امتداد دادند و به خوبی هم به وظیفه خودشان عمل کردند.

استفاده از معارف اهل بیت

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم  بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم  الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين  وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِين  وَ اللَّعْنَةُ عَلَى أَعْدَائِهِم  أَجْمَعِين. ائمه معصومین هم حیات ظاهریشان و هم حیات باطنی شان مهجور است و به راحتی در دسترس نیست چون سِرّ اعظم الهی است. به اندازه ای که آدم تحمل سِر می کند اسرار بر او افشا می شود. بنابراین درک مقامات باطنی ائمه که کار هرکس نیست «إِنَّ أَمْرَنَا صَعْبٌ مُسْتَصْعَب »(1) این برای ما به حدی دشوار است که جز ملک مقرب و نبی مرسل و عبد ممتحن کسی تحمل آن را ندارد. عبد باید ریاضت های الهی را پشت سر گذاشته باشد تا درهای قلبش به روی اسرار ولایت ائمه باز شود. اگر اینطور شد به اندازه خودش فتوحاتی برایش پیدا می شود و انوار ائمه در او تجلی می کنند و به همان اندازه شئون ائمه را می شناسد.

لذا در بعضی روایات دارد «حَدِيثَنَا صَعْبٌ مُسْتَصْعَب »(2) حتی ملک مقرب و نبی مرسل و عبد ممتحن هم آنجا راه ندارد. آن اکتناه به مقامشان است که برای خود امام است که یا علی جز من و تو کسی خدا را نشناخت و جز خدا و من کسی تو را نشناخت. پیغمبر حضرت امیر را می شناسند و حضرت امیر پیامبر را می شناسند. کسی چه می داند پیامبر کیست؟ حتی سلمان هم نمی داند ولی وظیفه ماست که آن مقامات ظاهریه ائمه و سبک زندگی و درگیری هایشان را بشناسیم. این یک جایی به کار ما می آید و ما می توانیم تولی پیدا کنیم.

البته ائمه اینطوری نیستند که ما زندگیشان را به زندگی خودمان تطبیق کنیم. امام فعلش در افق تاریخ و در افق شب قدر و جبرئیل و میکائیل و اینهاست. نمی شود که ما بگوییم می خواهم مثل امامی که شب قدر دارد در عالم راه بروم. اما می توانیم به حضرت تولی پیدا کنیم. امام یک باب علمی را به روی عالم گشودند که تا قبل از ظهور کفاف همه مؤمنین و جامعه شیعه را می دهد. آن بابی که حضرت باز کردند و آن سدی که نسبت به ابلیس ایجاد کردند برای مؤمنین کافی است.

این معارفی که امام باقر علیه السلام به فرزندشان امام صادق علیه السلام فرمود «يَا بُنَيَّ اعْرِفْ مَنَازِلَ الشِّيعَةِ عَلَى قَدْرِ رِوَايَتِهِمْ وَ مَعْرِفَتِهِم »(3) اگر می خواهی جایگاه شیعیان ما را به دست بیاوری ببین چقدر روایات ما را می دانند و چقدر به معارف ما راه پیدا می کنند. بعد حضرت فرمودند «بِالدِّرَايَاتِ لِلرِّوَايَاتِ يَعْلُو الْمُؤْمِنُ إِلَى أَقْصَى دَرَجَاتِ الْإِيمَان » شیعیان من را به قدر معرفتشان بشناس. معرفت با درایت روایات حاصل می شود. درایت روایات این است که آن پرده ها کنار برود و ما باطن روایات را بفهمیم. دست ما به این می رسد؛ یعنی مؤمن می تواند به درایت روایات برسد و اگر نرسد خودش غفلت کرده است. کلام ائمه مثل قرآن کریم در پوشش است «إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَريم * في  كِتابٍ مَكْنُون »(واقعه/77-78) روایت ائمه هم همینطور است. ساده ترین روایت مشتمل بر اسرار است. به اندازه ای که آدم اهل سر شد با همین روایت به او چیزی می دهند و همین یک دانه روایت را به او می فهمانند. پس این باب به روی مؤمنین باز است.

بعد حضرت فرمودند مؤمن اگر شروع به درایت روایات ما کرد، ابتدا یک پرده برایش کنار می رود و به ایمانش افزوده می شود و بعد یک پرده دیگر برایش کنار می رود و یک درجه بالاتری از نور معارف ما به قلبش می رسد که همان نور ایمان است و تا بالاترین درجات ایمان را با فهم روایات ما سیر می کند. باب این معارف را امام صادق علیه السلام باز کردند و یک درهایی هم بسته اند که آنها هم مهم است که حق و باطل قاطی نشود.

امت سازی اهل بیت

ما باید وزان کار ائمه را که در مقیاس کار نبی اکرم است بفهمیم. این پیامبر امام کل هستی است و امام کل امت هاست و همه انبیائی که آمدند و امت درست کردند، همه در ذیل نبی اکرم قرار دارند. وقتی قرآن امت سازی حضرت ابراهیم را توضیح می دهند، می گویند این پیامبر در موقعی که هیچکس فکر نمی کرد دست زن و بچه خود را گرفت و کنار کعبه فعلی آورد که آن موقع هم خراب شده بود و می گفت خدایا من می خواهم یک امت بسازم «إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماما»(بقره/124) بعد می گوید «رَبَّنا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتي  بِوادٍ غَيْرِ ذي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنا لِيُقيمُوا الصَّلاة»(ابراهیم/37) برای این که امت بسازد دست این مادر و طفل را می گیرد کنار کعبه می آورد و می گوید من می خواهم اینجا یک ذریه ای بیایند که این ذریه اقامه صلات کنند و یاد تو را در عالم به پا بدارند. بعد می فرماید در بین این ها پیغمبر مبعوث کن و روزی شان را بده و قلوب را متمایل به اینها کن.

وقتی حضرت شروع به کار می کنند، دیگران که نمی فهمند یا دست می اندازند یا مسخره می کنند یا بد و بیراه می گفتند که او عاطفه ندارد و دست زن و بچه را گرفته و در یک کویر برده است. حتی آن همراهان هم گاهی راز کار را نمی فهمند. وقتی نمی فهمند هم نمی توانند تحمل کنند. وقتی حضرت این مادر و طفل را گذاشت و قصد رفتن کرد، همسرشان بهشان گفت که من فکر نمی کردم تو اینقدر بی رحم باشی. البته بعد که حضرت هاجر نگاه می کند می بیند که حضرت ابراهیم چه کاری می کرده و نتیجه اش این شد که نبی خاتم و همه ائمه از نسل او آمدند و واقعا شاکر می شود ولی آن موقع خیلی سخت است.

پیامبر خاتم می خواهد یک امت موحد بسازد و همه را از دست شیطان بگیرد و ببرد. شیطان گفته همه را جهنمی می کنم و حضرت هم گفته تو به عهده من بگذار، هرکسی که در او خیری باشد من او را بهشتی می کنم. ایشان آمده یک امت بسازد و آمده همه را بیدار کرده و خطر را توضیح داده و آن پناهگاه را هم نشان داده و می خواهد مردم را از آن خطر به سمت پناه گاه ببرد.

تا خود حضرت هستند، سپر امت هستند اما بعد که حضرت می روند چه؟ آیا مردم را با شیطان رها می کنند؟ یا اینکه پیامبر یک پرچمداران و هادیانی دارد که اینها امت را در مقابل شیطان و مخاطرات ابلیس حفظ می کنند آن طرح امت سازی نبی اکرم را هر کدام در دوره خودشان به شکلی اقامه می کنند. یعنی امام است که امت می سازد و در مجموع هم طرح نبی اکرم ساخته می شود «إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هاد»(رعد/7) مفسرین معناهای متعددی برای این آیه گفتند ولی در روایات متعدد ائمه فرمودند که پیامبر منذر هستند و ما هادی هستیم. امام باقر سلام الله علیه فرمودند «رَسُولُ اللَّهِ الْمُنْذِرُ وَ لِكُلِّ زَمَانٍ مِنَّا هَاد»(4) در هر زمانی جهان از امام خالی نیست و امت حضرت بدون هادی نیست.

خدای متعال وقتی حضرت آدم را با شیطان و قوایش به روی زمین می فرستاد حضرت نگران بود و خداوند به او فرمود نگران نباش «فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدى »(بقره/38) این پیامبر آمده و می خواهد در وزان امت سازی پیامبر کار کند. در هر دوره دیگری امامی است که امت آن دوره از طریق آن امام به دین نبی اکرم هدایت می شوند. حضرت فرمود «لِكُلِّ زَمَانٍ مِنَّا هَادٍ يَهْدِيهِمْ إِلَى مَا جَاءَ بِهِ نَبِيُّ اللَّه » هدایتشان می کنم به سوی آن هدایتی که پیامبر آورده است.

پس وزان کار امام صادق وزان امت سازی نبی اکرم است. امت سازی حضرت ابراهیم در حد این است که حضرت هاجر و اسماعیل را می آورند در آن کویر و می گذارند و بعد هم آباد می شود. به خاطر این است که حضرت اسماعیل را در قربانگاه می برند. اما فداکاری نبی اکرم در حد عاشوراست. آن امامی که می خواهد امت سازی و هدایت کند و مردم را از دست شیطان نجات دهد، باید صحنه شهادت و صحنه عاشورا را درست کند. این وزان امامت نبی اکرم است. برای مبارزه با جهلی که شیطان گسترش می دهد و شیاطین انسی که با نبی اکرم درگیر هستند، برای این که نگذارند باب آن توحیدی که نبی اکرم آورده بسته شود، آن کسی که باید مقابل این جهل بایستد و علم را بسط بدهد در همین وزان امامت است؛ یعنی در وزان عاشورا و در وزان کار سیدالشهداست.

کما این که سیدالشهداء یک کار بی بدیل کردند، امام صادق هم یک کار بی بدیل کردند؛ چون حضرت امتش را با شیطان که رها نمی کند. حضرت فرمود در هر دوره «لِكُلِّ زَمَانٍ مِنَّا هَادٍ يَهْدِيهِمْ إِلَى مَا جَاءَ بِهِ نَبِيُّ اللَّه » زمین هیچ وقت از امام خالی نمی شود. اگر یک لحظه خالی شد شیطان مسلط خواهد شد.

در علل الشرایع مرحوم صدوق نقل کردند که «أَنَّ جَبْرَئِيلَ نَزَلَ عَلَى مُحَمَّدٍ يُخْبِرُ عَنْ رَبِّهِ عَزَّ وَ جَل »(5) جبرئیل محضر حضرت آمد و خبر داد که «يَا مُحَمَّدُ لَمْ أَتْرُكِ الْأَرْضَ إِلَّا وَ فِيهَا عَالِمٌ يَعْرِفُ طَاعَتِي وَ هُدَاي » من بعد از شما مردم را تنها نمی گذارم الا این که یک امامی در بینشان است که مسیر بندگی من و هدایت در دست اوست و مردم را هدایت می کند «وَ يَكُونُ نَجَاةً فِيمَا بَيْنَ قَبْضِ النَّبِيِّ إِلَى خُرُوجِ النَّبِيِّ الْآخَر» اختصاص به شما هم ندارد، در هر دوره ای ما بین رحلت پیامبر و پیامبر بعدی یک عالمی بوده که محور هدایت این امت بوده است و این طبیعتاً در امت نبی اکرم هم است.

بعد می فرماید «وَ لَمْ أَكُنْ أَتْرُكُ إِبْلِيسَ يُضِلُّ النَّاسَ وَ لَيْسَ فِي الْأَرْضِ حُجَّةٌ وَ دَاعٍ إِلَيَّ وَ هَادٍ إِلَى سَبِيلِي وَ عَارِفٌ بِأَمْرِي » من بندگانم را رها نمی کنم تا شیطان به جان آنها بیافتد و هیچکس نباشد که دست اینها را بگیرد. پس ائمه در وزان آن هدایتی که نبی اکرم آوردند امت سازی می کنند و هدایت را جاری می کنند؛ چه عاشورا باشد و چه صلح امام مجتبی باشد. هر کسی کاری که انجام می دهد در وزان کار نبی اکرم است و در وزان طرحی است که شیطان و شیاطین برای درگیری با نبی اکرم دارند.

ابلیس تمام قوایش را روی خود حضرت متمرکز کرده و مقابل آن طرح برنامه می ریزد. لذا امام صادق علیه السلام کاری که می کنند یکی باب شیطان و سقیفه و پیروانشان را می بندند. اینها اصلا برای این که مسیر را منحرف کنند دین سازی کردند. وقتی پیامبر از دنیا رفتند، تازه شروع شده و جریان نفاق می آمده و آن وصی را کنار می زده و بعد کل مسیر را منسد می کرد. شرک جریان نفاق تازه بعد از نبی اکرم سر برداشتند. حضرت زهرا در خطبه شان می گویند که ابلیس تازه سر از لانه خودش بیرون آورد. چه کسی باید جلوی این دستگاه شیطان و شیاطین بایستد؟ در هر دوره امامی بوده که مقابل این جریان بایستد. دستگاه شیطان دنبال تحریف اصل توحید و فقه و همه اینها بود.

اقدام بزرگ امام صادق

سوال: امام صادق باب معارف را باز کردند؟

جواب: حضرت اول باب اضلال شیطان را بستند، لذا اگر کسی به آن تحریف هایی که در ابعاد مختلف و در کلام و عرفان و فقه قبل از امام صادق بوده توجه کند، می بینید که بابش بسته شده است. کافی است تا آدم توحید صدوق را مرور کند و آن وقت می بینید که چه انحراف هایی حتی نسبت به اصل توحید پیدا شده بود. از تجسیم بگیرید تا بقیه که العیاذ بالله خدای متعال را در قالب جسم تصویر می کردند. مثلا در یک نقلی گفته شده بود که همینطوری که من از منبر پایین آمدم، خدا هم روز قیامت از عرشش پایین می آید و وسط صحنه قیامت ظاهر می شود! حضرت با انحرافات مبارزه کردند. این انحرافات هم سازماندهی شده بوده و اصلا تصادفی نبود.

سوال: توحید بدون ولایت نکته اش همین است، یعنی معارف امام صادق است که معنای توحید را تبیین می کند و الا توحید بدون ولایت می شود همین انحرافاتی که قبلش هم بوده است.

جواب: اصلا یکی از کارهایی که شیطان می کند این است که می آید از درون خود معارف اهل بیت را دستکاری می کند و یک چیز دیگری از آن در می آورد. همه جایش هم دستکاری نمی کند. امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند که اگر باطل عریان عرضه بشود کسی دنبالش نمی رود «يُؤْخَذُ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ وَ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ فَيُمْزَجَانِ»(6) شیطان اینها را مخلوط می کند «فَهُنَالِكَ يَسْتَوْلِي الشَّيْطَانُ عَلَى أَوْلِيَائِه » شیطان اینگونه استیلا پیدا می کند. البته پیداست بر کسانی استیلا پیدا می کند که راه او را می روند. شیطان بر کسانی که از او اعراض کنند استیلا پیدا نمی کند ولی طریق استیلایش این اختلاط است و یک دینی درست می کند که آمیخته حق و باطل است.

سوال: به خاطر همین است ما توحید را از مجرای اهل بیت می گیریم.

جواب: همین است. پس امام صادق یک کاری که می کنند می آیند و جلوی آن اختلاط و آمیختگی حق و باطل را می گیرند. خدمتی که امام صادق به مذاهب عامه کردند، کمتر از مذهب شیعه نیست. یعنی جلوی تحریف را گرفتند. این که چهار امام فقهی اهل سنت هر کدام یا شاگرد مستقیم یا با واسطه امام صادق هستند، این شرح صدر امام صادق را نشان می دهد. ابوحنیفه که بالأخره پیرو امام صادق نشده، خودش مکتب زده و مقابل امام صادق قرار دارد. می گویند یک بار امام باقر وارد حرم شدند و فلانی و فلانی حلقه های مختلف درست کرده بودند و شاگردانشان دورشان جمع شده بودند. حضرت فرمودند اگر اینها دکان باز نمی کردند مردم به ما هدایت می شدند. اما همین هایی که مقابل ائمه آمدند دستگاه درست کردند، ائمه آنها را پذیرفتند و راهشان دادند و خیلی از انحرافات را در همانجا بستند.

سوال: آیا پذیرفتند به این معناست که حرف آنها و اعتقاد آنها را پذیرفتند؟

جواب: نه، شخصشان را به عنوان شاگرد قبول کردند. او که آخرش هم می رود و در مقابل حضرت دستگاهی درست می کند ولی جلوی خیلی از انحرافاتی که می خواسته واقع بشود را از طریق همان ها گرفته است. امام صادق نه فقط به جامعه شیعه بلکه به کل دنیای اسلام خدمت کردند و جلوی انحراف توحید و معارف را گرفتند. شیطان می آید و حق و باطل را قاطی می کند و نمی گذارد دین در قالب حقیقی خودش بماند. دینی که در آن حق و باطل قاطی شد که دیگر دین نیست. دینی به درد می خورد که خالص باشد.

لذا ما می گوییم دین را باید از ائمه گرفت که معصوم هستند. لذا در روایت می گوید هیچ دوره ای خالی از امام نیست که حتی اگر مؤمنین هم بدون امام باشند، دین را کم و زیاد می کنند چون نمی دانند. امام می آید و هدایت می کند. امام است که دین خالص پر دستش است. غیر مؤمنین و شیطان هم که اصلا می خواهند تحریف بکنند. وقتی کم و زیاد کرد دیگر چیز دیگری درست می شود.

پس امام صادق سلام الله علیه جلوی آن انحرافات عظیم را گرفتند. مرحوم آیت الله العظمی بروجردی می گفتند که یک جاهایی فقه ما حاشیه به فقه عامه است. یک جاهایی اگر انحرافی بوده امام صادق گفتند. بنابراین اگر بخواهیم بفهمیم باید فقه عامه هم بدانیم. از این طرف فرمایش ایشان درست است. وقتی نگاه می کنید می بینید که اگر فقه امام صادق نبود، فقه عامه کجا می رفت. یعنی امام صادق چطور آنجا را هم نگهداری کردند و نگذاشتند کلام و عرفان و اخلاق و فقه به یک سمت دیگری برود و اتفاقا نوع نابش را هم ارائه کردند.

حضرت یک کار تاریخی کردند که خیلی هم سخت بود. شما خیال می کنید که منصور نمی دانسته مثلا حضرت مبارزه مسلحانه نمی کنند؟ حضرت یک کار بزرگتری داشتند انجام می دادند. چرا نمی گذاشت؟ چون می دانست همین کاری که حضرت دارند می کنند از هر مبارزه مسلحانه ای خطرناک تر است. حتی وقتی دوران انتقال قدرت از بنی امیه به بنی عباس بود، در خراسان و کوفه که محل شیعیان بود تلقی این بود که این به نفع امام صادق می شود. اما هجده بار قصد جان امام را می کنند. امام که به قول شما مبارزه مسلحانه نمی کند. کسی که اسلحه دست نگرفته و رو به روی حاکمیت نایستاده که نباید قصد جانش را کرد.

سوال: امام شرایط را عوض می کردند.

جواب: نه، شرایط را هم داشتند ولی یک کار دیگری می کرد و از یک جنس دیگری مبارزه می کرد که اگر آن به عاشورا ضمیمه نشود، عاشورا به فعلیت نمی رسد. ما باید عاشورا به پا می کردیم. دیگر لازم نیست امام صادق عاشورا به پا کنند بلکه این کار را باید تکمیل کنند. دوران انتقال قدرت از بنی امیه به بنی عباس در دوران حضرت بود و خود شیعیان از خراسان و کوفه می آمدند و می گفتند چرا شما به میدان نمی آیید؟ امام صادق می فرمود این دوره من نیست؛ یعنی امام باید همانجایی که مأمور است بایستد.

پس باید کار ائمه علیهم السلام را در وزان امت سازی نبی اکرم تعریف کنیم. همینطور که کار امام حسین با فداکاری همه انبیاء و اوصیاء دیگر فرق می کند و در وزان کار پیامبر خداست. حضرت ابراهیم به خدا عرضه داشت که ای کاش می شد فرزندم را قربانی کنم و بالاترین فداکاری در راه تو و مصیبت را تحمل کرده باشم و حضرت اسماعیل را در گودی قتلگاه بردند. خدا به ایشان گفتند این کار پیامبر خاتم الأنبیاء است و در وزان عاشورا باید اتفاق بیافتد. این است که به ظهور ختم می شود. نسبت به باب معارف هم همینطور است. باب معارفی که امام صادق باز کردند و باب انحرافی که بستند در وزان امت سازی نبی اکرم است. لذا این کاری که حضرت کردند و این مقیاس معارفی که در اختیار قرار ما دادند تا قبل از ظهور کفایت می کند.

خود حضرت عالم به علم الکتاب هستند. فرمود «وَلَدَنِي رَسُولُ اللَّهِ وَ أَنَا أَعْلَمُ كِتَابَ اللَّهِ وَ فِيهِ بَدْءُ الْخَلْقِ وَ مَا هُوَ كَائِنٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ فِيهِ خَبَرُ السَّمَاءِ وَ خَبَرُ الْأَرْض  »(7) من علم به آسمان ها و زمین و بهشت و جهنم و آنچه بوده و خواهد بود دارم. حضرت واجد آن علم بودند. فرمود علوم الهی هفتاد و سه حرف است و جز یک حرف همه در اختیار امام است و امام با آن علم عالم را می بیند و اداره می کند. بابی که حضرت از آن علم به روی امت باز کردند به گونه ای است که بعد از 1400 سال هنوز مردم در مقابل آن خوشه چین هستند و هنوز هر کسی رجوع می کند سیراب می شود.

امام صادق فرمودند که مردم «يَمُصُّونَ الثِّمَادَ وَ يَدَعُونَ النَّهَرَ الْعَظِيم »(8) مردم آب های راکد برکه ها را می روند و با حرص و ولع می خورند و نهر عظیم را رها کردند. یک کسی گفت نهر عظیم چیست؟ گفتند وجود مقدس نبی اکرم است. همه آنچه انبیاء داشتند جامعش نزد حضرت است. بعد حضرت آدرس نهر عظیم را که دادند فرمودند هرچه پیامبر داشتند محضر امیرالمؤمنین است و هرچه حضرت امیر داشتند محضر من است. پس حضرت نهر عظیم هستند.

این نهر عظیم سرشار و جاری شده است. حضرت بخل نورزیدند و معارف را بسط دادند. بعد از 1400 سال، آنهایی که اهل سواد هستند وقتی به آثار ائمه رجوع می کنند، هنوز نتوانستند یک شرح درست و کامل به نهج البلاغه بنویسند. نمی خواهم بزرگان را کوچک کنیم اما همان بزرگان که نوشتند می دانند که هنوز معارف امام صادق که در لابلای مصادر ما وجود دارد، دست نخورده باقی مانده است. با این که همه آنهایی که بهره ای از معارف دارند، به آن معتقد هستند و خودشان هم گفتند ما هرچه داریم از اینجا خوشه چینی کردیم ولی هنوز این معارف دست نخورده است.

خود حضرت هم راه را باز کردند. آن موقعی که این کار را شروع کردند خیلی ها می آمدند و می خواستند مسیر حضرت را به سمت دیگری بکشانند. ما خیلی وقت ها می خواهیم به امام خط بدهیم. افراد مختلف می آمدند و می گفتند آقا ده هزار شمشیرزن آماده است و شرایط هم خوب است و بنی امیه دارند از بین می روند و اینها هم به اسم حق علویون قیام کردند، شما وسط بیایید و کار را به دست بگیرید. حضرت فرمود اینطور نیست که شما می گویید؛ نه دوره من است و نه این ها آدم های من هستند. در یک نقلی دارد که یک نامه ای از خراسان آمد و حضرت نامه را سوزاندند.

سوال: از شیعیان بود؟

جواب: از شیعیان نبود، حضرت را دعوت کرده بود که بیایید همکاری کنیم و حضرت نامه را سوزاندند چون می دانستند که آخر طرح چیست. حضرت می دانند اینجا الان باید بایستند و چه کار بکنند و آن کار را اهم نجام دادند. حضرت معارف را بسط دادند و بعد هم به اهل کتابت گفتند برای آیندگان بنویسید. آن هایی که آن موقع آن احادیث را می نوشتند نمی دانستند چه اتفاقی دارد می افتد ولی امام صادق می دید. ما بعد از 1400 سال وقتی مصادر را می بینیم  می فهمیم که اگر روایات امام صادق را بردارید دست شیعه خالی است.

توجه ویژه به نماز

سوال: حضرت صادق علیه السلام یک روایت معروف دارد که شفاعت ما اهل بیت به کسی که نماز را سبک بشمارد نمی رسد. منظور چیست؟ آیا همین نماز است یا حقیقت دیگری است؟

جواب: حتما این نماز است. حضرت می خواستند بگویند این نماز را سبک نشمارید. این یک امر خیلی مهمی است. چون در قرآن ما به هیچ عبادتی شاید به اندازه نماز امر نداریم. به حضرت گفت آقا افضل اعمال چیست؟ فرمود بعد از ایمان، نماز است. بنابراین حضرت می فرمایند همین را سبک نشمارید. این امر مهمی است و بزرگان هم گفتند اگر کسی نمازش درست شد بقیه اعمالش درست می شود. روایات می گوید «قُبِلَ مَا سِوَاهَا»(9) اگر نمازت را درست کردی همه کارهایت درست می شود. اگر یک جوری نماز خواندی که خدا پذیرفت، بقیه کارهایت هم درست و مقبول می شود.

اما یک باطنی هم دارد. روایات متعدد ذیل این آیه داریم «إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى  عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَر»(عنکبوت/45) حضرت فرمود باطن صلات امام است. لذا غفلت از صلات منتهی به غفلت از امام می شود. گویا طریق اتصال به امام نماز است و امام هم انسان را به سمت خدا می برد. نمی خواهم بگویم من نماز می خوانم تا امام را عبادت کنم، این نباید اشتباه شود. همه می دانند نماز عبادت خداست ولی آن چیزی که ما را به خدا می رساند امام است. لذا هزار سال نماز بین رکن و مقام شب زنده داری بدون امام کسی را یک قدم جلو نمی برد و این از مسلمات اعتقادات ماست. در روایت است کسی اگر تمام عمرش را سجده کند تا سرش از بدنش جدا بشود ولی عملش بدون امام باشد به جایی نمی رسد. لااقل اگر جهنمی نباشد به جایی نمی رسد. پس این را چطوری جمع می کنید با این که کسی نمازش را سبک بشمارد.

سوال: چطوری جمع می کنیم؟

جواب: کلیدش در خود این روایت است که «لَا يَنَالُ شَفَاعَتَنَا»(10) امام باید دست آدم را بگیرد و ببرد. می گوید اگر این را کوچک شمردید ما راه را برایتان باز نمی کنیم. پس پیداست نماز طریق شفاعت امام است. همه فروع همینطور هستند. فروع طریق توسل است و اصل هم که امام است. امام سبیل است منتها در بین فروع نماز خیلی مهم است. پس این که می گوید لَا يَنَالُ یعنی اگر به نماز بی اعتنایی کردید یعنی  به امام صادق بی اعتنایی کردید. می فرماید من دیگر دست تو را نمی گیرم، اگر خودت می توانی برو ولی اگر می خواهی من کار تو را درست کنم این را مهم بشمار و این را سبک نشمار. مثل یک استادی که شاگرد را می برد ولی می گوید این کار را باید بکنی. امام صادق هم می گوید این کاری که تو را به شفاعت من می رساند، این را سبک نشمار. این طریق شفاعت ماست. اصلا خود روایت واضح است و ابهام ندارد که بخواهیم چیزی به آن ضمیمه کنیم.

بزرگان یک چیزی گفتند و من این را راجع به معصوم درست می دانم که ذکر بدون استاد فایده ندارد. مثل کسی که پشت کوره می نشست و می دمید و یک نفر اینجا روی سندان می کوبید. اگر او ندمد که این کوبیدن فایده ندارد. استادی که ذکر می دهد می دمد که ذکر تو نتیجه می دهد. این راجع به معصوم درست است. امام صادق وقتی می گوید نماز بخوان اگر به این نیت رفتی، آن وقت امام صادق از آن طرف کوره می دمد و آن وقت نماز ذکر می شود و آن وقت طعم محبت خدا را در نماز می چشی.

ما شیعیان نباید در حق این معارفی که امام صادق گذاشتند جفا بکنیم. این یک فهم تخصصی در حد اجتهاد است. مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی هشتاد سال شب ها نمی خوابد تا این را می فهمد و رساله می کند و تحویل ما می دهد ولی همه اش که این نیست. آن سطحی از معارف که همه باید بفهمند و دنبال بکنند وظیفه ما شیعیان است. گاهی برای یک حدیث که به دست ما رسیده با ابزار سفر آن دوران از قم تا افغانستان فعلی می رفته تا حدیث را از راوی اصلیش بشنود تا وقتی می خواهد نقل کند مستقیم نقل کند. در روایت دارد که علم را دیگران می روند زحمت می کشند ولی شما ثمره اش را می برید. ما نسبت به معارف اهل بیت نباید کوتاهی کنیم.

امام باقر به فرزندش فرمود درجات شیعیان ما را با درجات فهم روایتشان بسنجید. اگر کسی می خواهد ایمانش کامل بشود سعی کند معارف اهل بیت را بخواند. هرکسی در سطح خودش باید برود و جست و جو کند. البته آن فهم تخصصی هم لازم نیست که همه بروند فهم تخصصی پیدا بکنند ولی غفلت از این معارفی که در ادعیه و روایات است موجب محرومیت می شود. ما نمی توانیم پا جای پای امام صادق بگذاریم ولی تولی به امام صادق در سطح خودمان می توانیم داشته باشیم.

پی نوشت ها:

(1) بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، ج 1، ص: 26

(2) بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، ج 1، ص: 22

(3) معاني الأخبار، النص، ص: 1

(4) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 1، ص: 191

(5) علل الشرائع، ج 1، ص: 196

(6) نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص: 88

(7) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 1، ص: 61

(8) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 1، ص: 222

(9) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 3، ص: 268

(10) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 3، ص: 270