نسخه آزمایشی
پنج شنبه, 09 فروردين 1403 - Thu, 28 Mar 2024

بررسی جایگاه حضرت مریم(س) در قرآن / شناخت حضرت زهرا(س) سیده زنان عالم

متن زیر سخنرانی جناب حجت الاسلام و المسلمین میرباقری است که در ایام فاطمیه اول در پایان سال 93 به تاریخ 14 اسفندماه 93 در هیاتی در قم ایراد شده است. ایشان در این جلسه اشاره می کنند حضرت فاطمه(س) سرور بانوان اهل بهشت است و یکی از القاب ایشان محدثه است زیرا ملائکه مقرب با ایشان هم صحبت می شدند. صحیفه فاطمیه که یکی از مصادر علوم امامان است، حاوی حقایقی است که جبرئیل بعد از رحلت نبی اکرم(ص) بر حضرت زهرا(س) نازل می نمود. فاطمه زهرا(س) عالم به کتاب خدا هستند و سیده تمام زنان عالم من الاولین و الآخرین می باشند که حضرت مریم هم در عین سیادت بر بانوان عالم خودش، تحت سروری حضرت زهرا(س) می باشد. حضرت مریم از اصلاب و ارحام مطهر منتقل شدند اما حضرت زهرا(س) به این طریق منتقل نشدند بلکه در دو مرحله که یکی در معراج و دیگری پس از چهل روز عبادت پیامبر بود، نورشان منتقل شد. به علاوه این دو بانو در مورد سرپرست و همسر هم از آسمان تا زمین باهم متفاوتند. در مورد همسر، مریم همسری نداشته است اما همسر حضرت فاطمه(س) امیر المومنین(ع) است. دررابطه با سرپرست، کفیل مریم(س) حضرت زکریا بود اما سرپرست حضرت زهرا(س) پیامبر(ص) بودند. حضرت زکریا پس از اینکه میوه های بهشتی را در نزد مریم(س) دید و بعد از شنیدن داستان امام حسین(ع) از خدا در خواست فرزندی نمود که مانند امام حسین(ع) شهید شود تا او هم در مصیبت سید الشهداء شریک باشد و خداوند هم به او عطا کرد. شیعیان در این دنیا هم در بهشت هستند و آن بهشت لطف و ولایت ائمه(ع) است.

آیات و روایات در شأن حضرت زهرا(س)

یکی از آیاتی که در روایات ما به وجود مقدس فاطمه زهرا(س) تفسیر شده است، این آیه شریفه است:«اِنَّ اللهَ اصطَفاکِ وَ طَهَّرَکِ وَاصطَفاکِ عَلی نِساءِ العالَمین»(آل عمران/42) این آیه در ظاهر مربوط به حضرت مریم صدّیقه(س) است و به آن تفسیر شده است لکن تاویلش بر اساس روایات به حضرت زهرا(س) ارجاع شده است، کما این که در آیه آخر سوره تحریم هم همین جریان اتفاق افتاده است. در روایاتی که فریقین نقل کرده اند این مطلب وجود دارد که یکی دو روایت را خدمتتان تقدیم می کنم. البته مصادر اصلی این روایات کتب قدیمه ما مثل کتب مرحوم صدوق هستند ولی من این روایات را از بحار نقل می کنم.

در روایتی که ظاهراً در امالی مرحوم صدوق وارد شده و روایت دهم از باب مناقب حضرت زهرا(س) و فضایل و بعضی از احوال و معجزات حضرت است، چنین آمده است: «عن حسن بن زیاد العطار قالَ قُلتُ لِاَبی عَبدالله(ع) قولُ رَسول الله(ص) فاطمةُ سیدهُ نساءِ اهلِ الجَنَّه، اَسیدهُ نساءِ عالَمِها؟ قال تاکَ مَریم وَ فاطِمَه سیدهُ نساءِ اَهلِ الجَنَّه مِنَ الاَوّلینَ وَ الآخِرین وَ قُلتُ قولُ رسول الله(ص) الحسن وَ الحسین سَیِّدا شَباب اهلِ الجَنَّه، هُما وَ الله سَیِّدا شَبابِ اَهلِ الجَنَّّه مِنَ الاَوَّلینَ وَ الآخرین»(1)

به امام صادق(ع) عرض کردند اینکه رسول خدا(ص) فرمودند فاطمه(س) سید زنان بهشت است، آیا مقصود این است که فقط نسبت به مردم زمان خود و بانوان امت خود سیادت دارد و یا نسبت به امت نبی اکرم(ص) نیز سید محسوب می شود؟ در جواب می فرمایند که وجود مریم صدیقه(س) سیده زنان قوم خودش و طبق بعضی از روایات سیده زنان قوم بنی اسرائیل بودند. اما همه زنانی که وارد بهشت می شوند سیادت آنها با وجود مقدس فاطمه زهرا(س) است. سائل می پرسد که پس سیدی شباب اهل الجنّة که در مورد حسنین(ع) است به چه معناست؟ حضرت می فرماید که حسنین(ع) هم سید تمام جوانان بهشت از اولین و آخرین می باشند و یکی از شباب اهل جنت حضرت عیسی(س) است. نکته این جاست که سید شباب اهل جنت یعنی سید همه بهشتیان زیرا همه اهل جنت شباب هستند.

روایت دیگر روایتی است از همین کتاب و همین باب که فریقین آن را نقل کرده اند. این روایت طولانی است و من قسمتی از آن را تقدیم می کنم: وجود مقدس نبی اکرم(ص) فرمودند: «أَيُّمَا امْرَأَةٍ صَلَّتْ فِي الْيَوْمِ وَ اللَّيْلَةِ خَمْسَ صَلَوَاتٍ وَ صَامَتْ شَهْرَ رَمَضَانَ وَ حَجَّتْ بَيْتَ اللَّهِ الْحَرَامَ وَ زَكَّتْ مَالَهَا وَ أَطَاعَتْ زَوْجَهَا وَ وَالَتْ عَلِيّاً بَعْدِي دَخَلَتِ الْجَنَّةَ بِشَفَاعَةِ ابْنَتِي فَاطِمَةَ وَ إِنَّهَا لَسَيِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ فَقِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَ هِيَ سَيِّدَةُ نِسَاءِ عَالَمِهَا فَقَالَ ص ذَاكَ لِمَرْيَمَ بِنْتِ عِمْرَانَ فَأَمَّا ابْنَتِي فَاطِمَةُ فَهِيَ سَيِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ وَ إِنَّهَا لَتَقُومُ فِي مِحْرَابِهَا فَيُسَلِّمُ عَلَيْهَا سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَكٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ الْمُقَرَّبِينَ وَ يُنَادُونَهَا بِمَا نَادَتْ بِهِ الْمَلَائِكَةُ مَرْيَمَ فَيَقُولُونَ يَا فَاطِمَةُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاكِ وَ طَهَّرَكِ وَ اصْطَفاكِ عَلى‏ نِساءِ الْعالَمِينَ»(2)

هر زنی که نمازهای 5گانه اش را در شبانه روز بخواند، روزه ماه رمضان را بگیرد، حج بیت الله الحرام را انجام دهد، زکات مالش را بدهد، آنجایی که خدا تکلیف کرده است از همسر اطاعت کند و نسبت به امیرالمومنین(ع) موالات داشته باشد یعنی از شیعیان امیرالمومنین باشد -که الحمدلله بانوان ما همه این گونه اند- این بانو با شفاعت حضرت زهرا(س) وارد بهشت می شود. البته شفاعت ایشان اختصاص به بانوان ندارد، در روایات آمده است که وقتی حضرت در محشر می آیند و بساط شفاعتشان را پهن می کنند، همه خوبان حتی کسی که در محبت حضرت جام آبی به دست کسی داده باشد را شفاعت می کند. حضرت فرمود مثل مرغی که دانه ها را سوا می کند خوبان را سوا می کنند و صحنه محشر به گونه ای می شود که همه محشر آرزو می کنند که ای کاش فاطمی بودند. یکی از معانی سیادت، شفاعت است. یعنی همه خوبان امت با شفاعت ایشان وارد بهشت می شوند.

در ادامه از حضرت سؤال شد که آیا حضرت زهرا(س) فقط سرور زنان دوران خودشان هستند؟ حضرت فرمودند که آن مقام برای حضرت مریم(س) است ولی حضرت زهرا(س) سرور تمام زنان عالَم اند. وقتی که در محراب عبادت می ایستادند هفتاد هزار ملک به ایشان عرض ادب و سلام می کنند، آن هم نه از ملائکه معمولی، بلکه ملائکه مقرّبین که طائفه ای خاص از ملائکه هستند حضرت را منادی قرار می دهند که خدای متعال بین همه بانوان عالم شما را برگزیده و آن حقیقت خاص را فقط به شما عطا نموده و شما را تطهیر کرده است و برای بار دوم شما را بر زنان عالم برگزیده است.

ملقّب بودن حضرت زهرا(س) به محدَّثه

در علل الشرایع مرحوم صدوق آمده است که یکی از القاب وجود مقدس فاطمه زهرا(س) محدَّثه است یعنی کسی که ملائکه با او صحبت می کردند. البته باید توجه داشت که این مقامات دارای یک درجه نیستند و مُحَدّث ها با همدیگر متفاوت اند. بعضی در مقامی هستند که کلام خدای متعال را مستقیم و بلا حجاب می شوند.

شاهد این مطلب در روایات ما بسیار است، شخصی آمد محضر امام صادق(ع) که شهادت امام باقر(ع) را تسلیت بگوید، عرض کرد: کسی از دنیا رفته است که اگر می گفت قال رسول الله(ص)، ما از او سند نمی خواستیم. حال یا معنایش این است که اطمینان به قول حضرت داشتیم و یا این که مراد این است که ایشان می توانند قول نبی اکرم(ص) را بی واسطه نقل کنند و علم نبی اکرم(ص) بی حجاب به ایشان رسیده است و اصلا سند نمی خواهد. احتمالاً معنای دوم مرادش بوده است، چون در روایت آمده است که علوم نبی اکرم تماماً به ائمه(ع) منتقل شده است و زمانی که می گویند قال رسول الله، کسی از ایشان سند نمی خواهد. در این زمینه روایتی در کافی وجود دارد: «یمُصُّونَ الثّّمادَ و یَدَعُونَ النَهَرَ العَظیمَ...»(3) مردم آب های ته مانده برکه را با اشتهاء می خورند ولی نهر عظیم را رها کرده اند. نهر عظیم چیست؟ وجود مقدس رسول الله(ص) آن نهر عظیمی است که همه حقایق به ایشان عطا شده است. هر علمی که به هر پیغمبری داده شده به ایشان هم داده شده است و بعد فرمودند: هر چه نزد نبی اکرم(ص) بود به امیرالمومنین(ع) منتقل شد.

به این تعبیر در آیه نور توجه کنید: «اَلمِشکاتُ فیها مِصباح اَلمِصباح فی زجاجه»(نور/35). در کافی وارد شده است که حضرت فرمود: مشکات، قلب نبی اکرم(ص) است، مصباح، همه حقایق و معارف است و المصباح فی زجاجه یعنی این چراغ در یک حبابی است که هم محافظ است و هم تلألؤ و تجلّی می دهد. در توحید صدوق آمده است که زجاجه امیرالمومنین(ع) است که همه حقایقی که به نبی اکرم(ص) عطا شده است در وجود مقدس او نیز هست. لذا یکی از ابواب روایات ما افضل بودن امیرالمومنین(ع) نسبت به همه انبیاء است.

 ائمه(ع) حامل همه علومی هستند که نزد انبیاء بوده است و بالاتر از آن نیز در زیارت جامعه نقل شده است که: «و عِنْدَكُمْ مَا نَزَلَتْ بِهِ رُسُلُهُ وَ هَبَطَتْ‏ بِهِ‏ مَلَائِكَتُه‏» آنها مستقیماً آنچه را نزد نبی اکرم(ص) بوده است دارا هستند.

در کافی روایتی هست که به امام صادق(ع) عرض کردند که مصدر علوم شما چیست؟ کتاب است؟ استاد است؟ حضرت فرمود نه. آن روحی که به نبی اکرم(ص) نازل شد نزد ما ائمه است. «کَذلِکَ اَوحَینا اِلَیکَ روحاً مِن اَمرِنا»(شوری/52) اوحینا یعنی تَکَلَّمنا اِلَیکَ وَحیاً، ما با تو تکلم کردیم و همه حقایق در کلمه روح به پیغمبر عطا شده است.

در روایتی وارد شده است که امام وقتی به امامت می رسد، بین او و خدای متعال عمودی از نور قرار داده می شود که در آن می تواند همه عوالم از جمله باطن انسان ها را مشاهده کند. روایتی هم در بصائر الدرجات است که امام صادق(ع) فرمود: «قَدْ وَلَدَنِي رَسُولُ اللَّهِ ص وَ أَنَا أَعْلَمُ كِتَابَ اللَّه‏»(4) من فرزند این پیغمبر هستم لذا همه علم کتاب دست من است.

صحیفه فاطمیه، مصدر علوم ائمه(ع)

پس اگر گفته می شود امام محدث است معنایش این نیست که مانند یکی از اولیاء خدا زحمتی کشیده است، با ملائکه هم صحبت می شود و صدای ملائکه، حتی گاهی ملائکه مقربین را می شنود، بلکه محدث بودن امیرالمومنین(ع) یا محدثه بودن حضرت زهرا(س) معنای خاصی دارد. معنایی که در حدیثی از امام صادق(ع) در کافی وارد شده است و حضرت امام ره خیلی نسبت به این حدیث توجه داشتند، این است که جبرئیل بعد از نبی اکرم(ص) بر حضرت زهرا(س) نازل می شد و هر چه وحی می شد امیرالمومنین(ع) می نوشتند. این همان صحیفه فاطمیه است که نزد اهل بیت(ع) می باشد و یکی از مصادر علوم ائمه(ع) است که علم به احکام نمی باشد بلکه علم به حقایق و وقایعی که اتفاق می افتد است.

در علل الشرایع صدوق ذیل لقب محدثه برای وجود مقدس فاطمه زهرا(س) این معنی وارد شده است که ملائکه مقربین با ایشان هم صحبت می شدند. آنجا امام صادق(ع) فرمودند: « ُ إِنَّمَا سُمِّيَتْ فَاطِمَةُ ع مُحَدَّثَةً لِأَنَ‏ الْمَلَائِكَةَ كَانَتْ‏ تَهْبِطُ مِنَ السَّمَاءِ فَتُنَادِيهَا كَمَا تُنَادِي مَرْيَمَ بِنْتَ عِمْرَانَ فَتَقُولُ يَا فَاطِمَةُ اللَّهُ‏ اصْطَفاكِ وَ طَهَّرَكِ وَ اصْطَفاكِ عَلى‏ نِساءِ الْعالَمِين‏»(5)

حضرت زهرا(س) محدثه نامیده شدند زیرا ملائکه برای گفتگو با حضرت از آسمان فرود می آمدند و همان طوری که با حضرت مریم صحبت می کردند با ایشان هم صحبت می کردند. البته میان ماه من تا ماه گردون تفاوت از زمین تا آسمان است. خطاب می کردند و می گفتند: «یا فاطِمَه اُقنُتی لِرَبِّکَ وَ اسجُدی وَ ارکَعی مَعَ الرّاکِعین» که این هم از خطاب هایی است که به حضرت مریم می شد و در سوره تحریم وارد شده است.

در ادامه همین حدیث هست که روزی حضرت می خواستند ملائکه را امتحان کنند فرمودند: « أَ لَيْسَتِ‏ الْمُفَضَّلَةُ عَلَى‏ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ مَرْيَمَ بِنْتَ عِمْرَانَ فَقَالُوا إِنَّ مَرْيَمَ كَانَتْ سَيِّدَةَ نِسَاءِ عَالَمِهَا وَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَكِ سَيِّدَةَ نِسَاءِ عَالَمِكِ وَ عَالَمِهَا وَ سَيِّدَةَ نِسَاءِ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِين‏» یعنی شما که آیه «یا فاطمه ان الله اصطفاک» را خطاب به من می خوانید، آیا این آیه برای حضرت مریم نیست؟ ملائکه پاسخ دادند که مریم نسبت به عوالم خودش سیادت داشته ولی شما نسبت به عالم او هم سیادت دارید. البته عرض کردم که این سؤال برای امتحان ملائکه بود، نه اینکه حضرت چیزی را که ملائکه می دانند، نداند.

وقتی امام صادق(ع) می فرماید: «وَلَدَنی رَسولُ الله وَ انا اَعلَمُ کِتابَ الله وَ فیها خَبَرُ ما کان وَ ما یکون و ما هُوَ کائِن وَ خَبَرُ الجَنَّةِ وَ النّار وَ السَّماءِ وَ الاَرض» مفهومش این است من مثل اینکه کف دستم را نگاه می کنم همه اینها را می بینم. علم الکتاب این گونه نزدشان است.

یکی از ادله ای که ائمه(ع) به آن احتجاج می کردند و از مسلمات بوده است، این است که علم الکتاب نزد ائمه(ع) است. روایات هم در این زمینه فراوان است و اهل سنت هم نقل کردند که همه علم الکتاب نزد امیرالمؤمنین و اهل بیت(ع) است. لذا حضرت ذیل همین مطلب فرمودند: «نَزَّلنا عَلَیکَ الکِتاب تِبیاناً لِکُلِّ شَیء»(نحل/89) همه حقایق در کتاب است که البته علمش نزد امام می باشد.

تقسیم معارف قرآن به سه قسم

در مورد قرآن روایت داریم که: «قَسَّمَ کَلامَهُ ثَلاثَه اَقسام، قِسماً یَعرِفُهُ العالِمُ وَ الجاهِل وَ قِسماً لا یَعرِفُهُ اِلّا مَن صَفی ذِهنُهُ وَ لَطُفَ حِسُّهُ وَ صَحَّ تَمییزُه مِمَّن شَرَحَ الله صَدرَهُ لِلاِسلام وَ قِسماً لا یَعرِفُهُ اِلّا الله وَ اُمَناءُهُ وَ الرّاسِخونَ فی العِلم»(6) یعنی خدای متعال کلامش را سه قسم کرده است که یک قسم را همه می دانند. یک قسم از معارف قرآن برای آن هایی است که خدای متعال به آن ها شرح صدر داده است، همان هایی که در قرآن می فرماید: «وَ مَن یُرِدِ الله اَن یَهدیَهُ یَشرَح صَدرَهُ لِلاِسلام»(انعام/125)

وقتی به حضرت عرض کردند یا رسول الله این شرح صدر چیست؟ فرمودند: «نُورٌ يَقْذِفُهُ اللَّهُ فِي قَلْبِ الْمُؤْمِنِ فَيَشْرَحُ صَدْرَهُ وَ يَنْفَسِح‏»(7) نوری است که در قلب مومن واقع می شود و این نور همانی است که به تمامه در قلب امام(ع) است و لذا امام عارف است.

 به ما هم گفتند که به علم ائمه به کتاب احتجاج کنید.حتی در روایت دارد حضرت از شخصی سؤال کردند که نظر خود شیعیان و دوستان شما راجع به علم امیرالمومنین و انبیاء(ع) چیست؟ کدام را اعلم می دانند؟ گفت خیلی برای حضرت امیر ارزش قائل هستند ولی انبیای اولوالعزم را اعلم می دانند. حضرت فرمود به قرآن برایشان احتجاج کنید، مگر قرآن «نَزَّلنا عَلَیکَ الکتابَ تِبیاناً لِکُلِّ شَیء»(نحل/89) نیست؟ مگر ذکر نشده است که خدا در الواح تورات از هر معرفتی یک بخش را به موسی عطا کرده است درحالیکه همه علوم در قرآن است؟!

در کافی آمده است: حضرت در جمع اصحابشان فرمودند: من آنچه در آسمان و زمین هست می دانم. اصحاب تعجب کردند، حضرت فرمود: چرا تعجب می کنید؟ مگر خدا نمی فرمایند «نَزَّلنا عَلَیکَ الکِتاب تِبیاناً لِکُلِّ شَیء» لذا این قرآن اگر در قلب جا گرفت علوم خاصی خواهد آمد.

اما قسم دیگر معارف قرآن فقط در اختیار خدای متعال و امناء است. امناء یعنی چه؟ همان است که در زیارت می خوانید: «السلام علیک یا امین الله فی ارضه». اهل بیت امین خدا هستند. در حالات مرحوم الهی برادر علامه طباطبائی هست که علامه از علمه حسن زاده پرسیده بودند که اخوی ما را چطور می بینید؟ جواب داده بودند که مثل شما هستند ولی ایشان بذول هستند و شما کم حرف می زنید.

در همین باب در روایت است که شخصی آمد محضر امام صادق و به تعبیر من گفت: آقا جدتان امیرالمومنین(ع) بذول بود، امام حسین(ع) بذول بود، به اصحابشان از اخبار سری می گفتند. حضرت فرمود: آنها فرق داشتند، تا به حال کدام حرف بود که به شما گفته باشم و آن را در دل نگه داشته باشید؟ پس اسرار حقیقی کتاب نزد امام است که هم راسخ در علم و هم امین است.

امام باقر(ع) در توحید صدوق الف و لام الصمد را شرح کردند، سپس فرمودند: «لَو وَجَدتُ لِعِلمی الَّذی آتانی اللهُ عَزَّوَجَلّ حَمَلَة لَنَشَرتُ التّوحیدَ و الإسلامَ و الایمانَ و الدّین و الشَّرایِعَ مِنَ الصَّمَد»(8) اگر شخصی را پیدا می کردم که علمم را به او اعطاء کنم، همه این 5 چیز را از همین کلمه الصمد برایش شرح می کردم. حقیقت این است که علم کتاب نزد امام است و آن قدری که به ما می رسد، قطره ای از دریا است.

عاصف بن برخیا وزیر و دست راست سلیمان بود که اسم اعظمی را که داشت بکار گرفت و با یک چشم بهم زدن زمین را جمع کرد، تخت را به شام آورد و دوباره زمین را پهن کرد. در حالیکه حضرت فرمود علمش به اندازه یک پرنده ای که منقارش را بزند به آب و آب ترشح کند بود. در یک روایت دیگر هم آمده است که به اندازه قطره ای از دریا بود.

فاطمه زهرا(س) عالم به کتاب هستند و سیده تمام زنان عالم من الاولین و الآخرین می باشند که حضرت مریم هم یکی از تمام زنان عالم است.

برتری چهار زن در میان زنان عالَم

مختصری راجع به مقامات حضرت مریم، آسیه، حضرت خدیجه و این بانوانی که سادات نساء هستند عرض کنم. « كمل‏ من‏ الرجال‏ كثير و لم يكمل من النساء الا اربع: آسية بنت مزاحم امرأة فرعون، و مريم بنت عمران، و خديجة بنت خويلد، و فاطمة بنت محمد صلى الله عليه و آله‏»(9) زن هایی که به کمال در توحید رسیدند و به اصطلاح بزرگان متمکن در توحید بودند چهار نفر هستند: وجود مقدس فاطمه زهرا، خدیجه کبری، حضرت مریم و آسیه(س).

 در موارد متعدّدی داستان حضرت مریم و حضرت آسیه گفته شده است و خدای متعال با جلالت از این دو وجود مقدس یاد کرده است. در سوره مبارکه آل عمران داستانی در باب حضرت مریم وجود دارد که از اینجا شروع می شود: «اِذ قالَتِ امرَاَتُ عِمرانَ رَبِّ اِنّی نَذَرتُ لَکَ ما فی بَطنی مُحَرَّرا فَتَقَبَّل مِنّی اِنَّکَ اَنتَ السَّمیعُ العَلیم فَلَمّا وَضَعَتها قالَت رَبِّ اِنّی وَضَعتُها أُنثی وَ اللهُ اَعلمُ بِما وَضَعَت وَ لَیسَ الذَکَرُ کَالأُنثی وَ اِنّی سَمَّیتُها مَریَمَ وَ اِنّی أُعیذُها بِکَ وَ ذُرّیَتَها مِن الشَّیطانِ الرَّجیم فَتَقَبَّلَها رَبُّها بِقَبولٍ حَسَنٍ وَ أَنبَتَها نَباتاً حَسَناً وَ کَفَّلَها زَکَریّا»(آل عمران/35-37)

 مادر حضرت مریم به خدا عرضه کرد: من آنچه را در رحم دارم برای تو نذر کردم، یعنی او را وقف مسجد کردم.از من این را بپذیر که تو سمیع و علیم هستی. خدای متعال هم از او قبول کرد. مادر متوقع بود این فرزند پسر باشد زیرا خدای متعال به عمران خطاب کرده بود که خدای متعال فرزندی به شما می دهد با خصوصیات حضرت عیسی و ایشان هم خبر را به همسرش داده بود. در روایات ائمه(ع) نقل کردند که اگر ما گفتیم خدای متعال چیزی را به کسی می دهد مقصودمان این نیست که فقط به خودش می دهد بلکه ممکن است به نسل دهمش بدهد.

مادر مریم فکر می کرد فرزندش همان موعود است و گفت من این را وقف مسجد کردم. اما فقط خدا می دانست فرزندی که به آنها عطا شده است، چیست.مادر گفت من نام او را مریم گذاشتم و خودش و نسلش را از شر شیاطین در پناه تو قرار دادم. این مورد تعلیم به ماست که باید اینطور مراقب فرزندانمان باشیم. او نذر کرد، خدا هم که سمیع و علیم است و حسن نیت او را می دانست از او قبول کرد. شما یک دانه می اندازی وقتی خدا قبول کرد، می بینی یک باغ شده است. گاهی در قیامت انسان وقتی نتایج اعمال خودش را می بیند تعجب می کند. مادر فی سبیل الله نذر کرد، خدا هم قبول کرد و حاصل این نذر شد حضرت مریم. سپس خدای متعال زکریا را کفیل او قرار داد.

شواهدی در تفاوت مقام حضرت زهرا(س) و مقام حضرت مریم(س)

اگر کسی می خواهد فاصله حضرت زهرا(س) را با حضرت مریم(س) بفهمد در این جاست. در این خطاب «ان الله اصطفاک و طهرک و اصطفاک»(آل عمران/42) دو بار اصطفاک بکار رفته است که حضرت فرمودند: اصطفاک اول یعنی تو را برگزید و از ارحام و اصلاب مطهر منتقل کرد. حضرت مریم اینطور است و اصلا ناپاکی ایشان را مس نکرده است.اما حضرت زهرا(س) وقتی می خواهد در عالم دنیا بیاید، اصلا از اصلاب عبور نمی کند.

در روایات آمده است که در چند مرحله وجود مقدس حضرت زهرا(س) به صلب نبی اکرم(ص) منتقل شدند. یک مرتبه وقتی حضرت به معراج رفت، در آسمان چهارم بر حضرت ابراهیم و دیگران امامت کرد و نماز خواند، سپس به آسمان ششم رفت. از آنجا به حجب رسید و در جنت حجب طعامی را میل کرد (که در بعضی روایات دارد که خرما بود، چیز دیگری هم ممکن است باشد، با هم هیچ منافاتی ندارد چون درختان بهشتی میوه های گوناگون دارند، اصوات متعددی هم دارند) پیامبر طعام را میل کرد و وجود مقدس فاطمه زهرا(س) به صلب پیغمبر(ص) منتقل شد.

مرحله دوم طعام بهشتی بود که در دو مرحله بر حضرت نازل شد و آخرین مرحله اش شب آخری بود که پیامبر40 شب ازحضرت خدیجه(س) عزلت گزیدند. هر شب سر سفره میهمان راه می دانند اما شب آخر که جبرئیل طعام بهشتی آورد عرض کرد یا رسول الله، احدی جز شما نباید از این غذا بخورد.

 فرق حضرت زهرا(س) با حضرت مریم(س) در این است که وقتی حضرت زهرا(س) می خواهد منتقل شود، مستقیما جبرئیل طعام بهشتی می آورد و به حضرت عطا می کند. در روایات کافی وارد شده است که وقتی مومن می خواهد به دنیا بیاید، یک قطره ای از بهشت بر روی میوه یا چیز دیگری قرار می گیرد و در صلب پدر می رود. در رابطه با حضرت زهرا، اصل انتقال نور صدیقه طاهره در معراج انجام شد و سپس کمالش با طعام بهشتی بود که جبرئیل بعد از 40 روز خلوت پیامبر آن را آورد. حضرت مریم در محراب می ایستاد، غذای بهشتی برایش می آمد اما پیغمبر 40 روز خلوت گزیدند تا آن طعام بهشتی نازل شد یعنی نور حضرت زهرا(س) بعد 40 روز عبادت آمد.

خداوند زکریا را کفیل حضرت مریم قرار داد اما فاصله بین پیامبر و زکریا قابل وصف نیست. حضرت مریم همسری نداشت اما همسر حضرت زهرا(س) امیرالمومنین است، کسی که اگر نبود کُفوی برای فاطمه(س) نبود.

حضرت مریم سیده عالم خودشان است و حتی معجزه ای از ایشان سرزده که حضرت زکریا تعجب کردند و آن این بود که هرگاه حضرت مریم در محراب می ایستادند، برایشان انواع طعام بهشتی می آمد. در زمستان میوه تابستانی و در تابستان میوه زمستانی برایشان نازل می شد. زکریا از او می پرسید این طعام از کجا آمده است و مریم با ادبی وصف ناشدنی پاسخ می داد: «مِن عِندِ الله اِنَّ اللهَ یَرزُقُ مَن یَشاء بِغَیرِ حِساب»(آل عمران/37) یعنی من لایق نیستم اما خدا به هرکسی که بخواهد بدون حساب روزی می دهد. در اینجا زکریا دعا می کند: «هُنالِکَ دَعا زَکَریا رَبَّه قالَ رَبِّ هَب لی مِن لَدُنکَ ذُرّیّةً طَیِّبَةً اِنَّکَ سَمیعُ الدُّعاء * فَنادَتهُ المَلائِکَه وَ هُوَ قائِمٌ یُصَلّی فِی المِحراب أَنَّ الله یُبَشِّرُکَ بِیَحیی مُصَدِّقاً بِکَلِمَةٍ مِنَ الله وَ سَیِّداً وَ حَصُوراً وَ نَبیّاً مِنَ الصّالِحین»(آل عمران/38-39) وقتی در محراب بود ملائکه به او خطاب کردند. چرا در محراب؟! بنابر روایات، عبادت خدا خدمت خداست و در روی زمین خدمتی بهتر از صلاة نیست که اگر بود خدا در آن حال به زکریا خطاب می کرد.

به زکریا خطاب کردند که خدا می خواهد پیغمبری در نسل تو قرار دهد که مصدق به کلمه من الله است. ظاهرا کلمه من الله حضرت عیسی است. خود حضرت مریم مصدق بکلمات الله است و یحیی مصدق بکلمه من الله که همان حضرت عیسی است، می باشد اما کلمات اهل بیت هستند و این فرق حضرت مریم با یحیی است.

کهیعص، خلاصه ماجرای کربلا

در روایات توضیحی بر باطن مساله هم داده شده است: حضرت زکریا زمانی که متوسل به اسما اهل بیت می شد، نام سیدالشهدا را که می برد حالش دگرگون می شد، به جبرئیل عرض کرد: علّت چیست که نام این بزرگوار حالم را دگرگون می کند؟ در ذیل ک-ه-ی-ع-ص، به طور خلاصه قصه سیدالشهدا(ع) را برایش گفتند، متحول شد و نتوانست چند روز حرف بزند. امام رضا(ع) در حدیث به ریان بن شبیب فرمودند: وقتی زکریا مصیبت سیدالشهدا را دید، به خدا عرضه داشت: خدایا به من فرزندی بده که از اولیای تو باشد و شبیه شهادت سیدالشهدا به شهادت برسد تا من هم در مصیبت نبی اکرم شریک شوم، که خدای متعال یحیی را به او عطا نمود. سپس حضرت می فرمایند: اگر فرزند می خواهید، در روز اول محرم روزه بگیرید و دعا کنید، خدا بهتان عطا می کند.حضرت زکریا هم همین کار را کرد و در محراب، آن خطاب به او شد. زکریا گفت: من در کهن سالی هستم و همسرم هم دوران فرزند آوری اش گذشته است اما در پاسخ به او گفته شد که خداوند دعای تو را مستجاب کرده و دیگر جای تردید نیست. زکریا نشانه ای در خواست نمود و پاسخ شنید: ایامی که می خواهیم فرزند را عطا کنیم، زمانی است که تو سه روز با مردم حرف نمی زنی الا با رمز، علامتش این است. در بعضی روایات دارد سه روز در وادی مصیبت سیدالشهدا غرق بود و فقط با اشاره حرف می زد. بعد از 3 روز خدا به او یحیی را داد که سیدالشهدا خیلی از ایشان در سفر کربلا یاد می کردند و می فرمودند: برای خاری دنیا همین بس که سر یحیی را برای بقی از بقایا بردند.

بعد از این داستان دوباره بر می گردد به داستان حضرت مریم: «و اذ قالت الملائکه یا مریم ان الله اصطفاک و طهرک و اصطفاک علی نساء العالمین»(آل عمران/42) دوبار فرمودند اصطفاک، اولی یعنی او را از اصلاب مطهر و ارحام مطهره به دنیا آورد. در باب نبی اکرم(ص) آمده است که خدا ملکی را موکل کرده بود که دائما مواظب بودند و هیچ رجسی به ایشان نرسیده است.

اصطفا دوم یعنی شما را برای حضرت عیسی انتخاب کردیم که در سوره مبارکه تحریم هم دارد «اَلَّتی اَحسَنَت فَرجَها فَنَفَخنا فیه مِن روحِنا»(تحریم/12) وجود مقدس حضرت مریم(س) کسی است که دامن خودش را حفظ کرد و این دامن قابل شد که روح الهی در او دمیده شود.

وجود مقدس رسول الله در باب حضرت زهرا(س) فرمودند: «اَحسَنت فَرجَها فَحَرَّمَ الله ذُرّیَتَها مِنَ النّار»(10) برای طهارتی که در حضرت مریم بود حضرت عیسی را عطا کردند اما ‌آن قدر دامن حضرت زهرا(س) پاک است که بر ذریه اش آتش حرام است. این طهارت ایشان است که برای ما هم قابل فهم نیست.

و نیز در قرآن در مورد حضرت مریم فرمود: «یا مریم اقنتی لربک واسجدی و ارکعی مع الراکعین»(آل عمران/43) قنوت یعنی دوام عبادت همراه با خشوع. حضرت مریم شخصیتی است که می تواند همراه با راکعین باشد و واضح است که راکعین اهل بیت(ع) هستند. و نیز نکاتی قرآن در باب حضرت مریم(س) در سوره مبارکه تحریم دارد که بسیار لطیف است. ولی این شخصیت بزرگ قابل قیاس با حضرت زهرا(س) نیست.

و یا در مورد طعام های بهشتی که در حضور حضرت مریم بوده است باید توجه داشت که کل بهشت برای حضرت زهرا(س) است. روایتی در بصائر الدرجات ذیل این آیه «و ظِلٍّ مَمدود وَ ماءٍ مَسکوب وَ فاکِهَهٍ کَثیره لا مَقطوعَهً وَ لا مَمنوعَه وَ فُرُشٍ مَرفوعَه»(واقعه/30الی34) وارد شده است. بهشت اصحاب المیمنه که شیعیان هستند این گونه است: سایه گسترده ، آب جاری لا ینقطع، میوه های فراوان و متنوعی که نه به تمامی می رسد، نه منع می شود و هر وقت بخواهند در اختیارشان است و بساطهای گسترده شده. امام صادق(ع) فرمودند: «لَیسَ حَیثُ تَذهَبُ النّاس، اِنَّما هُوَ العالِم وَ ما یَخرُجُ مِنه»(11) مقصود این آیه آن چیزی که مردم فکر می کنند نیست بلکه منظور از نعمتهای بهشتی آن چیزی است که از وجود مقدس عالم جاری و ساطع می شود و عالم یعنی امام(ع).

 مرحوم علامه مجلسی می فرمایند: شاید بتوانیم بگوییم حضرت می خواهند بگویند غیر از بهشتی که در آن آب و نهر و نعمت های بهشتی است، یک بهشت دیگری در همین دنیاست که آن ظل امام، سایه لطف و ولایت امام(ع) است. فی ظل ممدود، ظل لطف امام است که بهشت متقین می باشد، ماء مسکوب حقایق و معارف جاریه از امام است، فواکه و نعمت های متنوع حکمت های جاری از امام است و فرش مرفوعه بساط نعمت هایی است که در افق ولایت امام گسترده می شود و حتی می فرمایند باطن بهشت آخرت هم همین است. لذا بهشت ذیل حضرت زهرا(س) تعریف می شود.

حضرت زهرا(س) مقامی دارد که پیغمبر او را می بویید و می فرمود: من بوی بهشت از او می شنوم. آقای سازگار در این مورد می گوید: «ای بهشت قرب احمد، فاطمه» بهشت مشتاق یک شمیم پیغمبر است و هر کسی نمی تواند این رایحه را بشنود. امیرالمومنین(ع) می فرماید: پیامبر در طفولیت بوی خودش را به مشام من رساند. وقتی نقل شده است که بهشت بیش از سلمان مشتاق به سلمان است، اشتیاق بهشت به پیغمبر که دیگر واضح است. حال این پیغمبر بوی بهشت را از حضرت زهرا(س) می شنود.

فواکهی که برای حضرت مریم می آمد از سفره حضرت فاطمه زهرا(س) بود. حضرت مریم در این دنیا در بهشت بود و مائده بهشتی برایش می فرستادند. حضرت مریم(س) سر سفره حضرت زهرا(س) نشسته و به مقامی رسیده بود که طعام های بهشتی را که در آخرت باید بخورد همین جا هم تناول می کند.

لذا یک معنای «ان الأبرار لَفی نعیم»(مطففین/22) این است که ابرار علاوه بر این که در آخرت به بهشت می روند، الان هم در نعیم هستند و این نعیم در دنیا ولایت امام(ع) است. بهشت مراتبی و نعماتی دارد که مقداری از آن در دنیا چشیده می شود و البته همه آن در دنیا نخواهد بود. السلام علیک یا فاطمه الزهرا(س)...

پی نوشت ها:

(1) بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج43 ص21

(2) بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج43 ص24

(3) الکافی ج1 ص222

(4) الکافی ج1 ص61

(5) علل الشرائع، ج‏1، ص: 182

(6) وسائل الشیعه ج27 ص194

(7) بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏65، ص: 236

(8) توحید صدوق ص92

(9) تفسير نور الثقلين، ج‏5، ص: 377

(10) الأمالي (للطوسي)، النص، ص: 570

(11) بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، ج‏1، ص: 505