نسخه آزمایشی
سه شنبه, 04 ارديبهشت 1403 - Tue, 23 Apr 2024

ميلاد امام حسين در حسينيه حق شناس/ راه همراهی با نبی اکرم در حصن امام حسین علیه السلام

متن زیر سخنان آیت الله میرباقری به تاریخ 10 اردیبهشت ماه 96 است که به مناسبت میلاد امام حسین علیه السلام در حسینیه مرحوم آیت الله حق شناس ایراد فرمودند. ماه شعبان منسوب به نبی اکرم صلی الله علیه و اله است که از شرافت بسیاری برخوردار می باشد. در این ماه و در پرتو سنت ایشان و سیری که در مقامات الهی داشتند راه برای ما هموارتر شده و امکان رسیدن به بسیاری از آن ها پدید آمده است. مقامات امام تنزل وجه الله و مقام جنب اللهی است و به هر میزان که انسان در وادی ولایت قدم می گذارد و پرده ای کنار می رود، به همان اندازه بیشتر به وجه الله می رسد. بنابراین تنها در معیت امام است که حجاب ها شکافته شده و انسان مراتب مختلف را طی می کند. وجود مقدس امام حسین علیه السلام با تحمل بلا و مصائب و سجده ای که در گودی قتلگاه داشتند توانستند سیر در مقامات داشته باشند تا حدی که حتی خداوند متعال انبیا معصوم را هم از وادی کربلا و زیارت سیدالشهدا سیر داده و مراتب بالاتری برایشان حاصل شده است.

عظمت ماه شعبان

أعوذ بالله من الشياطين الرجيم بسم الله الرحمن الرحيم الحمد لله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين و لعنۀ الله علي اعدائهم أجمعين. «وَ أَنِرْ أَبْصارَ قُلُوبِنا بِضیاءِ نَظَرِها إِلَیْکَ حَتّى تَخْرِقَ أَبْصارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ إلى مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ وَ تَصیرَ أرْواحُنا مُعَلَّقَةً بعِزِّ قُدسِکَ». در این ماه شریف به برکت وجود مقدس نبی اکرم صلوات الله علیه و آله و سلم میتوان به مقامات عالی از جمله مقام رضوان که بالاترین درجات قرب است، رسید. «وَ هَذَا شَهْرُ نَبِيِّكَ سَيِّدِ رُسُلِكَ شَعْبَانُ الَّذِي حَفَفْتَهُ مِنْكَ بِالرَّحْمَةِ وَ الرِّضْوَانِ الَّذِي كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ» خدای متعال ماه پیامبر را در پوشش رحمت و رضوان خودش قرار داده است. انسان از هر زاویه ای وارد این شهر شود، به محیط رضوان الهی داخل می شود. این وجود مقدس به جهت این که ما را سیر بدهد، سنتی داشتند و آن این بود که «كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ يَدْأَبُ فِي صِيَامِهِ وَ قِيَامِهِ»، شب های ماه شعبان را شب زنده داری کرده و روزها را روزه می گرفتند، «فِي لَيَالِيهِ وَ أَيَّامِهِ بُخُوعا لَكَ فِي إِكْرَامِهِ وَ إِعْظَامِهِ إِلَى مَحَلِّ حِمَامِهِ» تا راه بر ما باز شود و بتوانیم با عبادت حضرت به خدای متعال نزدیک شویم. «اللَّهُمَّ فَأَعِنَّا عَلَى الاسْتِنَانِ بِسُنَّتِهِ فِيهِ وَ نَيْلِ الشَّفَاعَةِ لَدَيْهِ» خدایا به ما توفیق بده تا بتوانیم بر طبق سنت حضرت این ماه را پشت سر گذاشته و به شفاعت ایشان دست پیدا کنیم.

رسیدن به مقامات الهی در معیت امام

مقامات مختلفی را خدای متعال به انسان وعده داده و ما را به سوی آن دعوت کرده است که گاهی از آن ها تصوری نداشته و شور و اشتیاق و طلب و امید وصالی هم در ما وجود ندارد. مثل مقامی که در این دعای شریف آمده است، یکی این که انسان می تواند در پرتو نگاه به سوی خدای متعال دیده دلش را نورانی کند. «وَ أَنِرْ أَبْصارَ قُلُوبِنا بِضیاءِ نَظَرِها إِلَیْکَ»، در قرآن آمده موسی کلیم به خدای متعال عرضه داشت: «قالَ رَبّ اَرِنی اَنظُر اِلَیک»(اعراف/۱۴۳) خدایا خودت را به من ارائه کن تا من به سوی تو نظر کنم. یک معنایی که برای این عبارت در روایات آمده این است که از زبان قوم خودش حرف می زد. آن ها واقعا دنبال رؤیت ظاهری خداوند بودند و تا برایشان ثابت نشد، نفهمیدند که با چشم نمی شود او را دید.

در روایات هم آمده که فرمودند: شما اگر توانستید به این خورشید نگاه کنید، آن وقت طالب دیدن حضرت حق باشید. شما این نور را نمی توانید ببینید، چطور می خواهید با چشم سر خدای متعال را ببینید؟! البته که یک رؤیت و نظری به ما وعده داده شده است. انسان اگر به سوی خدای متعال نظر کند، دیده های دلش نورانی می شود و در پرتو این نگاه، حجاب ها را هم شکافته و در آن وادی پیش می رود تا جایی که به سرچشمه عظمت واصل شده و همه وجودش تعلق و وابستگی و فقر و نیاز به مقام قدس الهی که صاحب عزت است، می شود. رسیدن به مقام هایی مثل مقام عند الله، لقاء الله و مقام محبت الهی، شدنی است. اما چطور ممکن است؟ ما چه نسبتی با او داریم که مشتاقش باشیم و دل به او ببندیم؟

موسی کلیم بی حساب نمی گفت. حقیقتاً می شود انسان باطن ملکوت عالم را ببیند «وَ بِیَده ملَکوتُ کُلّ شَیء»(یس/۸۳) و آن دستی که ملکوت در ید قدرت اوست را هم مشاهده کند. این مقامات در دسترس انسان است و برای رسیدن به آن یک راه بیشتر وجود ندارد و آن این که اگر ائمه علیهم السلام نبودند، هیچ کدام از آن ها دست یافتنی نبود. این ها بندگانی هستند که «لا فَرْقَ بَيْنَكَ وَ بَيْنَهَا إِلاَّ أَنَّهُمْ عِبَادُكَ وَ خَلْقُك»فرقی بین تو و آن ها نیست، مگر اینکه آن ها عبد هستند و تو معبود، آن ها مخلوق هستند و تو خالق. اما لافرق به چه معناست؟ به فرموده امام باقر علیه السلام این که «خَلَطَنَا بِنَفْسِهِ فَجَعَلَ ظُلْمَنَا ظُلْمَهُ وَ وَلَايَتَنَا وَلَايَتَه »(1) ولایت آن ها ولایت الله و معرفتشان معرفت الله است. «مَن عَرَفَکُم فَقَد عَرَفَ الله مَن أحَبَّکُم فَقَد أحَبّ الله مَن أبغَضَکُم فَقَد أبغَضَ الله» کسی که به سوی شما نظر کند، نظر به إلی الله کرده است.

لذا احتمالا براساس روایت موسی کلیم هم این رؤیت را می خواست. آن رؤیت ممکنه این است که انسان با نظر به وجه الله، خدا را ببیند. میتوان از طریق جنب الله به قرب خدا رسید و جنب الله هم امام است. امکان ورود به وادی توحید وجود دارد ولی از بابی که امام است. بنابراین طبق این تعابیر اگر امام نبود، امکان رؤیت خدا، لقاء الله و محبت خدا وجود نداشت و این رشته قطع می شد و بدون وجود مقدس او، لقاء الله ممکن نبود. «عنقا شکار کس نشود دام باز چین / کانجا همیشه باد به دست است دام را».

لذّت رویت در قیامت

مرحوم محدث قمی در مفاتیح الجنان و ابتدای زیارات دو اذن دخول را نقل کردند. تعبیری در آنجا است که می فرماید: «یَقومُونَ مَقامَهُ لَو کانَ حاضِراً فِی المَکان» این «لو» یعنی نمی شود، اما اگر خداوند در مکان حاضر بود آن وقت می شد امیرالمؤمنین! مخلوق اند اما مخلوقی که اسماء الله هم هستند. «وَ لله الاَسماءُ الحُسنی فَادعُوهُ بِها»(اعراف/۱۸۰) به امام رضا علیه السلام عرض شد: این که در روایت آمده مزد توحید نظر إلی الله است و کسی که موحد شد و از وادی شرک قدم بیرون گذاشت، نظر إلی الله می کند، یعنی چه؟ حضرت در پاسخ فرمودند: اگر کسی خیال کرد که خدای متعال یک چهره و صورتی دارد که پرده ای روی آن انداخته است، پس این پرده را در قیامت برمی دارند و آدم صورت خدا را می بیند، بت پرست است. این که در قیامت موحدین نظر به وجه الله می کنند، منظور انبیاء و رسل هستند.

در ادامه فرمودند: از خیلی از مقامات حجج الهی در دنیا پرده برنداشته اند. حتی کسانی که اهل سیر باطنی بودند و پرده ها کنار رفته و حقائق اسرار را دیدند، بسیاری از مقامات در قیامت برای آن ها قابل رؤیت شده و این از بالاترین لذت های قیامت برای موحدین است. پس نظر إلی الله با رویت وجه الله که امام می باشند، ممکن است.

انسان می تواند وجه الله را ببیند و اگر اهل دیدن او شد، به جایی می رسد که «فَأینَما تُوَلُّوا فَثمَّ وَجهُ الله»(بقره/۱۱۵) در هر عالمی به هر طرف رو کند امام را می بیند و در پرتو نگاه به ایشان به رؤیت الهی نائل می شود. لذا می تواند به جایی برسد که در پرتو نگاه به سوی خدای متعال مقامات نورانی را هم پشت سر بگذارد. این حجاب های نورانی مقامات تنزل وجه الله در عالم است. برای این که ما بتوانیم با امام سالک شویم، مقامات ولایت او تنزل پیدا کرده است. «خَلَقَکُمُ الله اَنواراً»، قبل از آن «أنَّ أرواحَکُم وَ نورَکُم وَ طینَتَکُم واحِدَةٌ طابَت وَ طَهُرَت» یک حقیقت نورانی بودید. بعد «فَجَعَلَکُم بِعَرشِه مُحدِقین» از آن جا هم در قالب دیگری خلق شدید، «حَتّی مَنَّ عَلَینا بِکُم فَجَعَلکُم فی بُیوت» پس اگر کسی بخواهد به سمت خدای متعال حرکت کند و به معرفت الهی برسد، باید در وادی مقامات نور امام که مقامات وجه الهی است، پیش برود تا به خدا نزدیک تر شود.

در اینجا دو نکته وجود دارد: هر پرده ای که کنار می رود و انسان وارد عالم بعد می شود، یک نورانیت جدید در او حاصل می گردد ولی مقام قبلی از او سلب نمی شود. این طور نیست که ایمان درجه یک از کسی درجه دو را دارا شده، گرفته شود. بلکه ایمان کامل تری می آید. اگر کسی تا درجه دهم ایمان رفت در همه این مقامات حضور دارد و آن ها را زیارت می کند. پس اگر حجاب نور شکافته شود، انسان وارد وادی جامع و کامل تری می شود که آن جا انوار بیشتری ظهور دارد و قرب الهی به نحو جامع تری برای انسان حاصل می گردد. در نتیجه مقامات باهم برای انسان به دست می آیند.

خرق این مقامات و سیر در آن ها جز با همراهی امام ممکن نیست. «بِکُم یُسلَکُ إلَی الرّضوان» مقامات تنزل امام مقامات جنب اللهی است که اگر انسان وارد هر کدام بشود به خدای متعال نزدیک شده است. انسان اگر با امام خودش همراه شد، در محیط نور ایشان قرار گرفت، انوار این وجود مقدس در قلب او تجلی کرد، می تواند در مقامات نور سیر کند، این سیر هم با امام است. بنابراین دیده های دل فقط از طریق نظر به وجه الله می تواند به سوی خدای متعال نظر کند. «وَ هُمْ وَ اللَّهِ يُنَوِّرُونَ قُلُوبَ الْمُؤْمِنِين »(2)، امام صادق علیه السلام هم در حدیثی می فرمایند: «إِنَّ الْمُؤْمِنَ يَنْظُرُ بِنُورِ اللَّه »(3) مؤمن با نور امام می بیند، وقتی با این نور به عالم نگاه کند، هر منزلتی از نور امام در قلب و دیده دل انسان تجلی کرد با آن منزلت از نور می تواند وارد یک وادی قرب بالاتری بشود و این سیر إلی الابد است.

لذا حضرت امام رضا علیه السلام فرمودند: نظر به وجه الله در قیامت، نظر به مقامات حجت الهی است. آن چه سلمان در این عالم دیده است، همه مقامات امیرالمؤمنین نیست. بالاترین لذت برای سلمان در روز قیامت این است که پرده ها از مقامات امیرالمؤمنین علیه السلام کنار می رود و در مقامات جنب اللهی سیر پیدا می کند، پس می شود به این مقامات رسید. موسی کلیم هم همین را می خواست «رَبّ أرِنی أنظُر إلَیک» که از طریق وجه الله به سوی خدای متعال نظر کند. «لا فرق» یعنی هرکسی که معرفت الله را بخواهد، باید با امام برسد. سیر در مقامات این عظمت الهی است که «غَلَبَتْ أَرْكَانَ كُلِّ شَيْ ء» سیر در توجه به وجه الهی است که «فَأینَما تُوَلّوا فَثمَّ وَجهُ الله» و این برای ما ممکن است.

البته طی کردن این وادی به حدی دشوار است که هر از گاهی سلمان و ابوذر و ابراهیم خلیلی پیدا می شود. به فرموده حضرت امیر علیه السلام: «إِنَّ أَمْرَنَا صَعْبٌ مُسْتَصْعَب »(4) پس می شود انسان به وجه الله و مشاهده ملکوت برسد. حضرت موسی کلیم هم به خاطر نظر به سوی امام دعایش مستجاب شد و پرده ها از مقامات امیرالمؤمنین کنار رفت. لذا در روایت آمده نوری که تجلی کرد، «تَجَلَّی رَبُّه لِلجَبَلِ» نور کروبیین بود که از شیعیان امیرالمؤمنین هستند. «وَ خَرَّ مُوسی صَعِقاً»(اعراف/۱۴۳) با نور، شفاعت، هدایت و دستگیری امام است که انسان می تواند همه مقامات را پشت سر گذاشته و به معدن العظمة برسد.

شاید معدن العظمة همان حقیقت و کنه نورانیت امام است و کمال ایمان یعنی همین. «لَا يَسْتَكْمِلُ أَحَدٌ الْإِيمَانَ حَتَّى يَعْرِفَنِي كُنْهَ مَعْرِفَتِي بِالنُّورَانِيَّة»(5) مؤمن با درجات ایمان خودش نظر به وجه الله می کند، «لاَ تُدْرِكُهُ اَلْعُيُونُ فِي مُشَاهَدَةِ اَلْأَبْصَارِ وَ لَكِنْ رَأَتْهُ اَلْقُلُوبُ بِحَقَائِقِ اَلْإِيمَانِ»(6) هر حقیقتی از حقائق ایمان که به قلب عطا می شود رؤیت کامل تری حاصل می گردد. عبد ممتحَن همین است که حقیقت ایمان به او داده شده و این همان مقام معرفت الله است. آن هایی که این رابطه امام را با خدا نمی بینند، نمی توانند معرفت الله، قرب و ثواب الهی را تحلیل کنند. اگر این رابطه روشن شود که «لافَرقَ بَینَک وَ بینَها» آن وقت معلوم می شود که سیر در مقامات ولایت امام، سیر در مقامات قرب الهی است. معمای لقاء الله و قرب الهی و مقام عند اللهی با امام حل می شود. انسان باید وارد ساحت نور امام شده و با نور ایشان حرکت کند تا حجب نور طی شود. شخص وقتی منقطع نسبت به امام می شود و قلب او ظرفیت پیدا می کند که به جای مخلوقات نظر به امام کند که وجه الله است، این قلب نورانی شده و با این نور سیر او به کمال می رسد.

سیر الی الله در حصن سیدالشهدا

وجود مقدس سید الشهداء ارواحنا فداه با یک مأموریتی آمدند و رسیدن به این مقامات تحمل می خواهد. با این عهد به عالم آمده است و لذا از یک وادی بلاء عظیمی عبور کرده که همه کائنات با آن سالک شده و سیر در مقامات می کنند. لذا سید الشهداء همه پرده ها را کنار زده و با سجده خودش در گودی قتلگاه همه حقائق آشکار شده است. مطلع الفجر عالم است و همه اسرار شب قدر در آن ظهور پیدا کرده است. هرکس دیگری بخواهد با این اسرار آشنا شود باید از این جا سیر کند و لذا تربت امام حسین علیه السلام به قدری نورانی است که سجده بر آن هفت حجاب را می شکافد و این حجاب ها هفت مقام برای انسان حاصل می کند. سرّ و لب و قلب و عقل و ... .

اشک بر او مطهِّر و محیی قلب است و انسان را از وادی نفس و لهو و لعب بیرون می برد و به دار الحَیَوان می رساند. «إنَّمَا الحَیاةُ الدُّنیا لَعِبٌ وَ لَهو»(حدید/۲۰) اشک بر سید الشهداء انسان را به حیات قلب می رساند. «هرکه غمت را خرید عشرت عالم فروخت/ باخبران غمت بی خبر از عالمند». استاد بزرگواری حدیثی نقل می کرد که: وقتی طوفان حضرت نوح فروکش کرد، دیدند پیرزنی اصلا مطلع نشده است. گفتند: تو نفهمیدی طوفان آمده است؟ گفت نه، من دیدم یک نمی کف تنور ما زده، بیشتر از این نفهمیدم. کسی که در حصن باشد، طوفان حضرت نوح که کوه ها را هم غرق کرد، کف پای او را تر نمی کند.

«قالَ سَآوِی إلی جَبَلِ یَعصِمُنی مِنَ الماءِ، قالَ لاعاصِمَ الیَومَ مِن أمرِ الله»(هود/۴۳) اگر کسی این وادی را با امام حسین علیه السلام طی کند، «لَم یَمُت قَلبُهُ یَومَ تَموتُ القُلوبُ»(7) اشک حضرت مطهّر است. «يَا ابْنَ شَبِيبٍ إِنْ بَكَيْتَ عَلَى الْحُسَيْنِ حَتَّى تَصِيرَ دُمُوعُكَ عَلَى خَدَّيْكَ غَفَرَ اللَّهُ لَكَ كُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتَهُ صَغِيراً كَانَ أَوْ كَبِيراً»(8)، زیارت حضرت حجاب ها را برمی دارد. فرمودند: زائر ایشان به «لقاء الله فوق عرشه» می رسد. در روایت این چنین تعبیر شده است که: «خَلَطنا بِنَفسِه» به معنای این نیست که خدا ما را با خودش قاطی کرده است چون این با مقام خدای متعال و معصوم هم نمی سازد. یک ارتباطی بین امام و خدا برقرار شده است که «لافَرق بَینَک» بنابراین لقاء او لقاء الله است. فرمود: اگر کسی امام حسین علیه السلام را در عرفه زیارت کند، «مَنْ زَارَ الْحُسَيْنَ يَوْمَ عَرَفَةَ كَانَ كَمَنْ زَارَ اللَّهَ فِي عَرْشِه »(9) آن مقام قرب الهی برایش حاصل می شود.

زیارت خدا زیارت وجه اوست. همه مقامات وجه الله، مقامات امام است. سید الشهداء در روز عاشورا با یک عهد و برنامه با عظمتی در عالم وارد شدند و سجده کردند. در زیارتی آمده است: «بَكَتْهُ السَّمَاءُ وَ مَنْ فِيهَا وَ الْأَرْضِ وَ مَنْ عَلَيْهَا وَ لَمَّا يَطَأْ لَابَتَيْهَا»(10) هنوز پا روی زمین نگذاشته بود آسمان و همه آسمانی ها، زمین و همه اهل زمین برای او گریستند. سیر در این مقامات که ممکن هست، با امام امکان پذیر است و امام در روز عاشورا و در قتلگاه طوری سجده کردند که همه ابواب گشوده شد. «السّلامُ عَلیکَ یا داعِیَ الله» و ما را هم بر سر این سفره فراخواندند. لذا ایشان قَتیلُ العَبرة هستند و کاری کردند که همه موحدین بر او می گریند و این گریه مبدأ طهارت و حیات قلب و سیر در مقامات می شود.

گریه مقاماتی دارد و هر مقامی که به اشک و بکاء انسان طی کند، یک مقامی از مقامات امام حسین علیه السلام برای او مشهود شده و زیارت حاصل می شود. بدون امام حسین علیه السلام طی این مقامات ممکن نبود. حتی سیر انبیاء در بسیاری مواقع با حضرت است که در روایات مکرر آمده است. انبیاء را خدا به کربلا آورده و آن ها را سیر داده است. حضرت موسی، نوح، زکریا و دیگران را خدا در این وادی سیر داده و مقامات برای آن ها حاصل شده است. در پرتو این گشایش و فتح عظیمی که در عاشورا برای وجود مقدس نبی اکرم صلّی الله علیه و آله و سلم که می خواست همه عالم را سالک کند، شده «ما أرسَلناکَ اِلّا کافّةً لِلنّاس»(سباء/۲۸) همه ان شاء الله می توانند سیر کنند و این مسئله نشدنی ممکن شده است. «کَمَن زارَ الله فی عَرشِه» باب این ها برای همه گشوده شده است. یک ضیافتی برای امام حسین علیه السلام فراهم کردند و همه سر این سفره دعوت شدند و لذا قبل و بعد آمدنش همه بر او گریستند.

پی نوشت ها:

(1) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 1، ص: 146

(2) تفسير القمي، ج 2، ص: 371

(3) بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، ج 1، ص: 80

(4) بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، ج 1، ص: 26

(5) بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج 26، ص: 1

(6) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 1، ص: 98

(7) الأمالي( للصدوق)، النص، ص: 73

(8) عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج 1، ص: 300

(9) كامل الزيارات، النص، ص: 172

(10) مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج 2، ص: 826