نسخه آزمایشی
پنج شنبه, 09 فروردين 1403 - Thu, 28 Mar 2024

شب عرفه در حرم مطهر رضوي/ سیر با کاروان امام حسین و درک حقیقت حج با امام و شرائط معیت با حضرت

متن زیر سخنان آیت الله میرباقری به تاریخ 8 مردادماه 99 است، که به مناسبت شب عرفه در حرم مطهر حضرت علي بن موسي الرضا عليه السلام ایراد فرمودند. ایشان در این جلسه ضمن بيان رواياتي در فضيلت درك عرفه آن را فرصتي استثنائي مي دانند كه بايد شكر آن را به جا آورد و در ادامه با شرح فرازهايي از خطبه امام حسين عليه السلام هنگام خروج از مكه شروط چهارگانه سير الي الله را تبيين مي كنند.

عرفه، فرصتي استثنائي

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِين وَ اللَّعْنَةُ عَلَى أَعْدَائِهِم أَجْمَعِين .ایام شب عرفه و روز آن و شب عید فرا رسیده است و فرصتي استثنایی است که خدای متعال مجددا در اختیار ما قرار داده است و بهره مندی از آن هم متوقف بر شکر این فرصت است. اینكه اين فرصت را انسان، نعمتي از سوي خداي متعال بداند این قدم اول است و بعد در قدم دوم این نعمت را هم در راه خدا خرج کند. علی ای حال فرصتي استثنایی است. ملاحظه کردید در روایت فرمود اگر کسی در ماه رمضان آمرزیده نشد دیگر امیدی نیست مگر اينكه عرفه را درک بکند. لذا فرصت عرفات فرصت نزول رحمت خاصه خدای متعال هست.

امشب اعمالی دارد از جمله مناجات و شب زنده داری و دعای مخصوصی که ملاحظه کردید محدث قمی هم نقلش فرمودند در مفاتیح در شب عرفه و در شبهای جمعه دستور داده شده این دعا تلاوت بشود. ولی مهمترین عملی که امروز و فردا دارد زیارت وجود مقدس سیدالشهداء و توسل به ساحت ایشان هست. این روایت را در کامل الزیارات مرحوم ابن قولویه با سندهای متعدد نقل کردند که بشیر دحان به امام صادق عليه السلام عرض کرد که من موفق نشدم به مکه بروم و عرفه را در کربلا بودم. حضرت به ايشان فرمودند که تو تمام فضیلت عرفه را درک کردی. بعد حضرت برای زیارت سیدالشهداء و رفتن به کربلا در این فرصت فضائلی ذکر کردند. فرمودند اگر کسی در غیر از ایام عید (مثل عید قربان) به زیارت حضرت برود ثواب بیست حج و بیست عمره مقبوله و بیست جهاد در رکاب نبی یا امام معصوم و عادلی دارد. فرمودند اگر در عید به زيارت برود ثواب صد حج و صد عمره و صد جهاد را دارد. اگر در عرفه همین فضیلت را درک کند ثواب هزار حج و هزار عمره و هزار جهاد را دارد.

بعد یک جمله ای بشیر گفت كه حضرت پيداست خوششان نیامد. بشير می گوید به حضرت عرض کردم چطوری می شود عرفه را درک کرد؟ عرفه از دست رفت. حضرت یک جمله ای به او فرمودند كه گویا غضب کرده باشند. حضرت این همه فضیلت برای زیارت سیدالشهداء گفتند باز هم او متوجه نشد. حضرت فرمودند اگر کسی در عرفه به زیارت حضرت بیاید و از فرات غسل کند هر قدمی که برمیدارد ثواب یک حج عمره دارد. شاید در ذیل همین حدیث هست که مرحوم مجلسی بزرگ پدر علامه مجلسی در شرحی که دارند بر من لا یحضره الفقیه مرحوم صدوق آنجا می گویند که اگر کسی از فلان منطقه در فرات غسل کند، تا کربلا شصت هزار قدم است، یعنی شصت هزار ثواب حج برایش می نویسند.

از این بالاتر هم در فضیلت زیارت حضرت هست که در ذیل همین حدیث در یک نقلی امام صادق فرمودند که اگر اهلش را پیدا کردی این را هم به او بگو که اگر كسي موفق به زیارت امام حسین علیه السلام بشود خدای متعال را در عرش زیارت کرده است. البته اين مطلب توضیح می خواهد و طریق زیارت خدای متعال زیارت معصوم است، منتها انسان معصوم را در کدام مقام زیارت کند؛ همین موجب تحقق زیارت الهی می شود .ملاحظه کردید در روایات با تعابیر مختلف هست كه فرمود با این که عرفاتی ها مهمان خدای متعال هستند خدای متعال اول نظر به زائرین سیدالشهداء می کند. تعبیر این است نظر رحمت به ايشان می کند. در یک تعبیری هست تجلی می کند برای آنها. در این تجلی آنها را مورد مغفرت قرار می دهد، حاجاتشان را برآورده می کند و بعد بر اهل عرفه نظر مي كند. یعنی کسانی که از وادی سیدالشهداء اين شب و روز به سمت خدای متعال می روند، مقرب تر از کسانی هستند که از وادی عرفات به سمت خدای متعال می روند. اگرچه آنجا هم واسطه در حرکت ما به سمت خدای متعال معصوم هست ولي باز هم اگر کسی از وادی کربلا حرکت کند زودتر مورد توجه و عنایت خدای متعال قرار می گیرد. حالا الحمدالله خدای متعال به شما عزیزان لطف کرده و توفیق داده امشب را اگرچه در کربلا نیستید ولی موفق شدید به حرم امام رضا علیه السلام مشرف شدید. این جا هم مثل کربلاست. در بعضی روایات دارد امام جواد عليه السلام فرمودند زیارت امام رضا عليه السلام افضل از زیارت جدم هست. این هم یک سری دارد. همان روایاتی که در فضیلت زیارت سیدالشهداست به یک شکلی در فضیلت زیارت امام رضا علیه السلام هم هست.

گذشتن از جان، اولين شرط سير الي الله

نکته ای را می خواستم در این فرصت کوتاه تقدیم بکنم و آن این که می دانید سیدالشهداء علیه السلام مثل دیروزی از مکه به سمت کربلا خارج شدند. می دانید اواخر ماه رجب وقتی خبر مرگ معاویه رسید به مدینه والی مدینه و استاندار مدینه از طرف یزید حضرت را خواست تا از حضرت بیعت بگيرد. حضرت در آن مجلس بیعت نکردند، بیرون آمدند و شبانه با اهل بیت شان راهی مکه شدند. اوایل ماه شعبان رسیدند به مكه و تا هشتم ذی الحجه در مکه بودند. فردایی که همه آماده می شوند (یوم الترویه معروف است) بار برمیدارند به سمت عرفات محرم می شوند برای حج و از مکه به سمت عرفات حرکت می کنند، سیدالشهداء علیه السلام از مکه بیرون آمدند به سمت کربلا.

این هم یک بحث خیلی مهمی است. حضرت می توانستند یک جوری تدبیر کنند که اعمال حج را هم انجام بدهند و بيايند. این که خیلی برای امام کار سختی نبود. درست است که نقل شده است حضرت فرمودند از مکه بیرون آمدند که حرمت کعبه از بین نرود چون بنی امیه تصمیم گرفته بودند حضرت را در مکه ترور بکنند ولی حضرت می توانستند جور دیگری هم تدبیر کنند. اینطور از مکه خارج شدند و همه اهل بیت را هم با خود بردند. خب مي توانستند حالا آنها زیارت می کردند و بعد می آمدند ولي همه را با خودشان بردند. این پیداست حضرت دارند باطن حج را در عالم احیا می کنند. یک کار دیگری دارند می کنند.

آن وقت عجیب این است وقتی می خواستند خارج بشوند یک خطبه ای كوتاه حضرت دارند كه معارف فوق العاده ای در آن هست. اول از زیبایی مرگ صحبت کردند. مرگ بر آدم رقم خورده اما خیلی امر زیبایی است مثل گردنبند برای بانوان جوان هست. حالا این توضیح می خواهد که چرا حضرت این تشبیه را کردند. این طلیعه خطبه است. کسانی در این دعوت با حضرت همراه می شوند که این امر را بفهمند و کسانی که فراری از مرگ هستند و جمال و زیبایی مرگ را درک نمی کنند، نمی توانند همراه حضرت بشوند. بعد از سرنوشت خودشان فرمودند که می بینم در سرزمین کربلا گرگ ها من را محاصره کردند و چنین و چنان و باز هم از اشتیاق و دلتنگی خودشان نسبت به لقاء و دیدار و زیارت جدشان امیرالمومنین و فاطمه زهرا و برادرشان امام مجتبی فرمودند.

بعد یک جمله دارند و آن جمله مخاطبش همه هستند. از جمله ما، حضرت فرمودند «مَنْ كَانَ فِينَا بَاذِلًا مُهْجَتَهُ مُوَطِّناً عَلَى لِقَاءِ اللَّهِ نَفْسَهُ فَلْيَرْحَلْ مَعَنَا»(1) چهار نکته درش هست. حضرت می فرمایند من شما را هم دعوت می کنم همراه من بیایید، من شما را به مقصد می رسانم. هرکس همسفر امام شد و با امام در این عالم سیر کرد به مقصد می رسد. مکرر من این را عرض کردم اصلا ما آمده ایم در دار دنیا یک ملاقاتی با امام داشته باشیم، دست به دست امام بدهیم و همسفر با امام بشویم و به مقصد برسیم و اگر موفق به این همسفری نشدیم، تمام زحمات ما تلف می شود. هیچ کسی بدون همسفری با معصوم در این عالم قدم از قدم نتوانسته بردارد. حضرت دعوت می کنند ولی چهار نکته در این بیانشان هست اول می فرمایند هرکسی كه حاضر است جانش را در این راه بدهد. اگر کسی می خواهد همراه معصوم حرکت کند نباید از جان خودش در این راه دریغ داشته باشد کسی که جان خودش را می خواهد یک جای دیگر خرج کند نمی تواند همسفر امام باشد این گوهر را باید با خودش بیاورد «مَنْ كَانَ فِينَا بَاذِلًا مُهْجَتَهُ» كسي كه حاضر است خون دلش را در این راه بدهد. این نكته اول است.

مهيا شدن براي لقاء الله، دومين شرط سير الي الله

«مُوَطِّناً عَلَى لِقَاءِ اللَّهِ نَفْسَهُ »خودش را آماده لقاء الله کرده است، توطین نفس کرده است، تهیئ برای لقاء الله پيدا كرده است. مقصود از لقاء الله شاید در ظاهر مرگ باشد. از مرگ تعبیر به لقاء الله می کنند ولی یک امر باطنی هم هست. اصلا علت این که به مرگ می گویند لقاء الله اين است كه وقتی انسان وارد وادی موت می شود یک ملاقاتی با خدا می کند. البته پیداست اين ملاقات، جسمانی نیست. توضیح می خواهد که این لقاء چیست. شاید باطنش همان لقاء معصوم باشد، از این طریق لقاء الله برای انسان حاصل می شود. ولی اتفاق مهمی می افتد در لحظه مرگ که یک عده ای وقتی آن صحنه برایشان آشکار می شود بسیار مشتاق می شوند برای رفتن و عده ای هم وقتی آن صحنه برایشان آشکار می شود نگران آن ملاقات هستند. به امام مجتبی عليه السلام عرض کرد که شما فرمودید که اگر کسی لقاء خدا را دوست نداشته باشد خدای متعال هم ملاقات او را دوست ندارد این کراهت دو طرفه هست، ما از مرگ خیلی خوشمان نمی آید. حضرت فرمودند که مقصود، آن لحظه دیدار است. آن لحظه ای که پرده ها كنار می رود و صحنه برای ملاقات آماده می شود آن موقع مردم دو دسته هستند. یک عده ای مشتاق اند و یک عده ای نگران. علی ای حال این یک بحث پردامنه ای است. پس دومین شرط برای این که ما بتوانیم همراه امام حسین علیه السلام بشویم این است که خودمان را برای رحلت از عالم دنیا، برای لقاء الله و برای آن صحنه ای که پیش می آید آماده کرده باشيم که خیلی لقاء سنگینی است.

رهايي از تعلقات، سومين سير الي الله

نكته سومی که حضرت فرمودند حالا اگر کسی مهیای این کار هست ،جانش را در کف دست گرفته و آماده ملاقات با خدا و مرگ هست حالا «فَلْيَرْحَلْ »کوچ کند. اگر کسی بخواهد با امام همسفر بشود نباید دلبسته به دنیا باشد، باید بارش را بردارد و راه بیافتد، مسافر هم نباید باشد مسافر آن کسی است که می رود سفر و می خواهد برگردد. وطنش پشت سرش است اما راحل آن کسی است که کوچ می کند. کوچ نشین است. اصلا وطنی ندارد، وطنش پیش رویش است. اگر می خواهیم همسفر با امام حسین بشویم باید بارمان را از دنیا برداریم و راحل باشیم. اصلا دیگر قصد برگشتن به وادی دنیا نداشته باشیم.

همراهي با امام، مهم ترين شزط سير الي الله

حالا اگر کسی این سه قدم را برداشت قدم چهارم این است كه حالا با امام حرکت کند«فَلْيَرْحَلْ مَعَنَا». ممکن است عده ای آماده باشند در این مسیر لقاء الله جان بدهند خودشان را هم آماده کردند برای لقاء الله، حاضرند از دنیا کوچ کنند و بارشان را بردارند قصد برگشتن و قصد نگاه کردن به دنیا را هم نداشته باشند دیگر ولی مهم این است اگر کسی می خواهد به سمت خدای متعال حرکت کند از وادی ولایت امام باید باشد. «فَلْيَرْحَلْ مَعَنَا» با امام باید همسفر بشود. این که در زیارت عاشورا بعد از آن سیر مقدماتی به اینجا می رسیم كه «اَنْ یَجْعَلَنی مَعَکُمْ فِی الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ» در دنیا و آخرت من را با شما قرار بدهند،«وَ اَن یُثَبِتَ لی عِنْدَکُمْ قَدَمَ صِدْقٍ فی الدُّنیا وَالأخرةِ» انسان ثبات قدم از سر صدق در کنار امام داشته باشد. نلغزد، نلرزد، نترسد و امتحانات راه اورا به تردید و شک نرساند، متزلزلش نکند، این شرط رسیدن به خدای متعال است.

حالا اگر کسی مقامات سلوک در همراهی سیدالشهداء را هم می خواهد در زیارت عاشورا توضیح داده شده است. فقط همین قدر عرض می کنم كه ما دعوت شده ایم به این که با امام حسین همسفر بشویم، این سفری که حضرت اقدام کردند مثل امروز از مکه خارج شدند، در این سر و صدا و غوغایی که همه دارند محرم می شوند. حج سفر خیلی مهمی است. فرمود فرار الی الله از همه تعلقات و موانع است. انسان به سوی خدا فرار می کند«فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ»(ذاريات/50) این آیه در بعضی روایات «ففروا الی الحج» تفسير شده است ولی حضرت وقتی همه دارند می روند به سمت عرفات و محرم می شوند می آیند به سمت کربلا. بعد همه تاریخ را، همه خوبان عالم (نه فقط در زمان خودشان) را دعوت می کنند که با من راه بیافتید.

چند تا شرط دارد. کوچ کند و در این سفر هم دستش را از دست ما بیرون نیاورد و الا در همین سفر کسانی که راهی راه شدند و قدم های قبلی را برداشتند، طعمه شیطان شدند و نتوانستند به مقصد برسند. بارشان وسط راه زمین مانده است. با امام باید حرکت کرد ولی شرطش این چهار چیز است. سه مورد اول مقدمه اش است بعد هم توجه به همراهی با امام علیه السلام در سفر به سوی خداست. دیگر حضرت ما را می برند، بقیه سیر با حضرت است این که حضرت فرمود مثل اهل بیت من مثل کشتی حضرت نوح است، پناهگاه دیگری نیست در این دنیای طوفانی «إنَّ الدُّنيا بَحرٌ عَميقٌ قَد غَرِقَ فيها عالَمٌ كَثيرٌ» یک دریای عمیق و ظلمانی است در عالم دنیا. مقصود عالم طبیعت نیست. محیط ولایت دشمنان و اولیاء طاغوت و دشمنان است. بحر عمیقی است. خیلی ها در آن غرق شدند. کسانی نجات پیدا می کنند که بر این کشتی سوار بشوند. وقتی سوار شدیم دیگر کشتی است که ما را در این طوفان ها و گرداب ها به سمت ساحل حرکت می دهد.

همسفری با امام حسین علیه السلام اصل عبادت امشب است. امشب انسان یک دله بشود. فرض بکند سال شصت هجری است الان حضرت دارند از مکه می آیند بیرون ما هم آمدیم مکه برای طواف و حج و بعد هم می خواهیم برگردیم به سوی اهل بیت مان و سوغات برایشان ببریم،حضرت هم دارند به سمت کربلا حرکت می کنند، به سمت عرفات نرویم و نگوییم برویم حج مان را انجام بدهیم می آییم. هستیم مرد این راه؟ اگر هستیم حضرت هم ما را با خودشان سیر می دهند. این دل کندگی، این قطع تعلق، این شرط اصلی است. السلام علیک یا اباعبدالله...