نسخه آزمایشی
پنج شنبه, 30 فروردين 1403 - Thu, 18 Apr 2024

ضرورت اجتماع قلوب حول وجود مقدس ولی عصر و اضطرار به ایشان برای زمینه سازی ظهور

متن زیر سخنان آیت الله میرباقری به تاریخ 2 فروردین ماه 98 است که به مناسبت وفات حضرت زینب کبری ایراد فرمودند. ایشان در این جلسه بیان میدارند؛ در روایات ما هست که اگر شیعیان ما که موفق به بندگی خدای متعال شده اند، یک تجمع قلبی می داشتند و به آن عهدی که ما با آنها بستیم وفا بکنند، آن وقت میمنت لقاء امام و درک حضور ایشان تأخیر نمی افتد. آن عهد، عهد توحید و ولایت است. ما یک عهدی داشتیم که پایمان را از وادی توحید و ولایت الله و ولایت نبی اکرم و اهل بیتشان بیرون نگذاریم. پس شیعیان کُمَّل آنهایی هستند که این عهد را به تمامه وفا می کنند و قدم از وادی ولایت نبی اکرم و اهل بیت که همان ولایت الله است بیرون نمی گذارند و وارد وادی ولایت دشمنان نمی شوند. اجتماع قلب بر محور امام هم یک امری است که سهل ممتنع است، یعنی ظاهرش خیلی آسان است ولی وقتی واردش می شوی میبینی که خیلی سخت است.

همدلی بر وفای به عهد با امام عصر علیه السلام

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم‏ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم‏ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين‏ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِين‏ وَ اللَّعْنَةُ عَلَى أَعْدَائِهِم‏ أَجْمَعِين‏. امشب جزو شب های فوق العاده سال است. در روایات متعددی نقل شده که امیرالمومنین چهار شب را برای احیا دوست می داشتند، یعنی دوست می داشتند شیعیان و مومنین و محبینشان این چهار شب را احیا نگه بدارند و تا صبح مشغول عبادت بشوند تا ان شاء الله به حیات قلب برسند. شب احیا یعنی همین، انسان اگر مراقب باشد این شبی است که انسان در آن به حیات طیبه می رسد.

در روایات ما هست حضرات معصومین فرمودند همینطوری که خدای متعال شب قدر را برای نبی اکرم قرار داده امشب را برای ما قرار داده، این خیلی عجیب است! چون شب قدر شب شفاعت حضرت برای امت شان است و راه نزدیک می شود اما یک اضافه ای هم خدا به محبین اهل بیت و آنهایی که با اهل بیت به سمت خدا می روند داده است.

پس خود این شب، شب مهمی است. مولود این شب مولود فوق العاده ای است. در دعای امشب می خوانید که «لَيْلَتِنا هذِهِ وَ مَوْلُودِها»(1)، هم خود شب مهم است و هم مولود این شب، البته شرافت شب به شرافت صاحبش است ولی علی ای حال شب خیلی مهمی است؛ ان شاء الله مراقبه کنیم تا از دست نرود. اولیاء خدا از مدت ها قبل خودشان را مهیا می کنند برای این که برکات امشب را دریافت کنند و مشغول عبادت باشند. امشب نماز جعفر دارد، دعای کمیل دارد و مهمتر از همه زیارت سیدالشهداء و مراقبه و توجه به خود حضرت بقیه الله توصیه شده است.

یک روایتی است که مرحوم شیخ مفید در مزار دارند، همینطور در احتجاج و در کتاب تهذیب شیخ طوسی هم هست و جزو توقیعات امام است. در این روایت حضرت فرمودند: «وَ لَوْ أَنَّ أَشْيَاعَنَا وَفَّقَهُمُ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ عَلَى اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِي الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ عَلَيْهِمْ لَمَا تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْيُمْنُ بِلِقَائِنَا»(2)، اگر شیعیان ما که موفق به بندگی خدای متعال شده اند، یک تجمع قلبی می داشتند که به آن عهدی که ما با آنها بستیم وفا بکنند، آن وقت میمنت لقاء امام و درک حضور ایشان تأخیر نمی افتد.

خود این حدیث خیلی پر معناست که قلب چیست؟ اجتماع قلوب یعنی چه؟ قلوب اگر به تنهایی وفای به عهد بکنند چرا به نتیجه نمی رسد؟ تجمع بر عهد چیست؟ اینها همه باید بحث بشود اما مجال ما خیلی نیست، ولی اجمالا عرض می کنم قلب عرش وجود مومن هست. وقتی قلب به عهد ولایت و ایمان وفادار می شود تمام قوا به تبع قلب در اختیار امام قرار می گیرد و وفاء می کنند. عهد هم عهد توحید و ولایت است. ما یک عهدی داشتیم که پایمان را از وادی توحید و ولایت الله و ولایت نبی اکرم و اهل بیتشان بیرون نگذاریم. شیعیان کمل آنهایی هستند که این عهد را به تمامه وفا می کنند و قدم از وادی ولایت نبی اکرم و اهل بیت که همان ولایت الله است بیرون نمی گذارند و وارد وادی ولایت دشمنان نمی شوند.

پس این وفای به عهد یک امر بسیار سنگینی است بخصوص که بخواهد تجمع هم بشود چرا که یک تکالیف جمعی هم روی دوشمان می آید. گویا غیر از این که ما یک عهد فردی داریم یک عهد جمعی هم داریم و باید حول امام تجمع درست کنیم و جامعه ای بر محور امام تشکیل دهیم. اجتماع قلب بر محور امام و تجمع قلوب یک امری است که سهل ممتنع است، یعنی ظاهرش خیلی آسان است ولی وقتی واردش می شوی میبینی که خیلی سخت است. «که عشق آسان نمود اول/ ولی افتاد مشکل ها». من این را قبول دارم که هر بلایی پیش می آید باید بلافاصله متوجه خدا و امام عصر باشیم و دست به دامن آنها بشویم. همچنین به همدیگر دست بدهیم و تعاون کنیم، درست همین چیزهایی که در جامعه مومنین شما دارید می بینید.

خدا رحمت کند مرحوم شهید صدر را که همین ایام هم چهلمین سالگرد ایشان است، ایشان یک مقدمه دومی بر «اقتصادنا» یشان دارند، آنجا این را می گویند که در غرب اول انسان زمینی ساخته اند چشمش را از آسمان بستند و زمینیش کردند، بعد آن وقت توانستند تمدن را بر دوش این انسان بسازند. به همین دلیل هم آن تمدن در جامعه ای که متعلق به انبیا و مسلمین است تحقق پیدا نخواهد کرد. شما تعاونی که در جامعه مومنین می بینید ریشه اش در همین است که این انسان هنوز زمینی نشده و نگاهش به آسمان است، پس محبت و ایثار می کند و بر سر دنیا مسابقه نمی دهد بلکه ایثار بر سر دنیا می کند، این از اخلاق انبیاست. همه این ها از برکت اعتقاد به نبی اکرم و اهل بیت است ولی اینها گام اول است. این که با هم ساعت یازده شب یا یک ساعت دیگری دعای فرج و دعای عهد بخوانیم اینها آغاز راه است. این همدلی بر وفای به عهد یک تکلیفی است که عرض کردم آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها.

زمان امام صادق و امام باقر علیهما السلام زمان انتقال قدرت از بنی امیه به بنی عباس است و خیلی از دوستان اهل بیت خیال می کردند الان وقتی است که اهل بیت پا به میدان بگذارند و قدرت را به دست بگیرند. بنی عباس هم به اسم دفاع از اهل بیت و آل علی بن ابیطالب قیام کردند و قدرت را بردند در کوفه، در خراسان هم جمعیت های زیاد می آمدند محضر ائمه که من یکی دوتایش را عرض کنم.

از کوفه آمد محضر امام باقر و به حضرت عرض کرد: آقا اصحاب ما در کوفه یک جمعیت زیادی هستند و همه هم دنبال شما هستند، پس اگر پا به میدان بگذارید اینها دنبال شما می آیند و با شما حرکت می کنند. حضرت فرمودند: آیا «فَيَأْخُذُ مِنْهُ حَاجَتَه‏»(3) آیا شما دوستان ما اینطوری هستید که دست در کیسه هم ببرید و مهر کیسه در بسته سکه های طلا را بشکنید و به اندازه نیازتان بردارید؟ آیا انقدر اجازه دارید؟ به حضرت عرض کرد: نه! حضرت فرمودند: «قَالَ‏ فَهُمْ‏ بِدِمَائِهِمْ‏ أَبْخَل‏»، وقتی نسبت به مالشان بخل می ورزند و مالش برای خودشان است نه برای امامشان که با دوستانش هم کیسه بشود، حتما نسبت به جانشان بخیل ترند پس هنوز وقت قیام ما نیست!

 روایت معروف دیگری است که همه شما شنیده اید که یکی از اصحاب امام صادق می گوید: محضر امام صادق بودم که سهله بن حسن خراسانی وارد شد. سلام کرد و به حضرت عرض کرد: شما اهل رأفت و رحمت هستید و امامت شأن شماست. شما به مردم محبت دارید پس بیایید و کار را دست بگیرید و نگذارید زیر سلطه دیگران بروند. اقتضای رأفت شما این است، امامت هم شأن شماست پس پا به میدان بگذارید. چه مانع می شود که شما قیام کنید و حقتان را بگیرید؟! شیعیان شما صد هزار شمشیر به دست آماده اند که در راه شما قیام کنند! امام صادق فرمود: جلس یا خراسانی، بنشین. بعد به خادمشان دستور دادند که این تنور را روشن کنید. وقتی تنور برافروخته شد به این خراسانی گفتند بروید در این تنور بشینید! عرض کرد: اگر اشتباه کردم من را مجازات نکنید، من را ببخشید که حرف بیخودی زدم! حضرت کانه فرمودند: تو خطا کردی، بعد هم حضرت خطایش را به او نشان می دهند.

خراسانی می گوید همینطوری که نشسته بودیم هارون مکی آمد و همانطور که بند کفشش دستش بود سلام کرد. حضرت فرمود: بروید بنشینید در تنور! پس او بند کفش را رها کرد و رفت و نشست. بعد حضرت با من صحبت کردند و دیدم از اوضاع خراسان مطلع اند و مثل کف دستشان همه چیز را می دانند، پس لازم نیست من به حضرت بگویم در خراسان چه خبر است. بعد که مدتی طول کشید گفتند برو یک سر به این برادر مومنت بزن، آمدم دیدم چهار زانو در آتش نشسته، بعد هم از آتش پا شد و پیش ما نشست. حضرت گفتند: چند تا آدم اینطوری در خراسان دارید؟! گفت: هیچی!

مسئله این نیست که برو در آتش چرا که امام کسی را نمی سوزاند بلکه یعنی گاهی بعضی تکالیف از در آتش رفتن سخت تر است. تکلیف اصحاب سیدالشهداء واقعا در شب و روز عاشورا از رفتن وسط آتش سخت تر بود. خیلی سخت تر بود.

 اضطرار به حضرت حجت

ما یک بحثی داریم و آن این است که باید به اضطرار به حجت برسیم. اضطرار به چه کسی است؟ اضطرار به کسی است که نان و آب ما را تأمین می کند، «بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَى‏» برای نان و آب ما هم امام واسطه است. امام سفیر بین ما و خداست، امام باب الله است، سبیل الله است، صراط الله است، وجه الله است، عین الله و «أُذُنٌ واعِيَة»(حاقه/12) است. این همه تعابیری که قرآن در معرفی امام دارد اضطرار به این امام است که هر صفتی از اوصافش در زیارت جامعه یکی از رشته های حبل المتین خداست و ما باید به آن متمسک بشویم.

 البته این اضطرار هم باید اضطرار دائمی باشد «أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوء»(نمل/62)، اگر ما احساس «سوء» بکنیم و برای کشف آن اضطرار به خدا پیدا کنیم حتما کار تمام است، اما اضطرار باید اضطرار حقیقی باشد. وقتی سوار کشتی می شود طوفان می آید و همه اسباب از کار می افتد، فقط و واقعا می گوید خدا. خدای متعال هم این را از او قبول کرده و اجابت می کند ولی گله می کند که وقتی پایش را می گذارد روی خشکی دوباره مشرک می شود و خدا را یادش می رود. پس خیال می کند زمین زیر پایش سفت است! می فرماید: نمی ترسید شما را در زمین فرو ببرم؟ مگر قارون را در زمین نبردم؟! پس خدا این را از تو قبول می کند ولی گلایه اش این است که چرا مضطر به من نیستی؟

 من در دریا وقتی کشتی می شکند مضطر می شوم و می فهمم از هیچ کس کار نمی آید، پس مضطر به خدا می شوم و از خدا ساحل می خواهم اما پایم که به ساحل رسید دوباره مشرک می شوم، یعنی اضطرار من موقت و فقط تا ساحل است. اضطرارم اضطرار به خدا نیست بلکه اضطرار به یک جای سفتی است که پایم را رویش بگذارم، در حالی که اگر مضطر به خدا می شدید در ساحل که می آمدید اضطرارت باقی می ماند. مقام بسم الله مقام همین اضطرار دائمی است.

ما به حضرت مضطر می شویم که کرونا را رفع کند تا دوباره برویم و خوش بگذرانیم، طیب الله انفاسکم! این که اضطرار به حضرت نیست. نمی گویم اگر به اضطرار رسیدیم و دست به دامن حضرت شدیم حضرت رفع بلا نمی کنند، چرا رفع می کند ولی این اضطرار، اضطرار به حجت نیست. من می خواهم بیماری رفع شود تا سراغ زندگیم بروم! برادران یوسف گفتند ما را جای بنیامین نگه دار، گفت: «مَعاذَ اللَّهِ أَنْ نَأْخُذَ إِلاَّ مَنْ وَجَدْنا مَتاعَنا عِنْدَهُ»(یوسف/79)، من با شما چکار دارم، من کسی را نگه می دارم که یک کالایی در دستش دارم، یعنی کسی که مضطر به اضطرار به ولی خداست.

پس این اضطرار اصل است و باید پیدا بشود، یعنی اضطرار به خود حجت به عنوان سفیر بین ما و خدای متعال. همه شبها سر ساعت معین با هم دعا کردن خوب است اما اینها مقدمات اند. آن سوئی که باید با امام برداشته بشود چیست؟ «أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوء»، همانطور که می دانید اصل این دعا برای خود حضرت است. در روایت دارد که حضرت سر به سجده می گذارند و کار تمام می شود، یعنی حضرت اذن پیدا می کند که با قیام خودش آن سوء را رفع کند، چون همه عالم دست حضرت است. حضرت اسم اعظم کلی دارند، منتها فرمود ما خزینه دار خدا هستیم و اسرار خدا را می دانیم و بی وقت اقدام نمی کنیم.

اما آیا آن سوئی که از خدا می خواهند رفع بشود کروناست؟ نمی گویم اینها نیست اما اصل آن سوء، کل حجاب ظلمانی است، یعنی کل دستگاه بنی امیه و بنی عباس و پیروان و پیشینیانشان، آنهایی است که حق نبی اکرم و اهل بیت را غصب کردند و نگذاشتند عالم به سمت خدا برود، آن سوء باید رفع بشود. این همان سوئی است که وقتی مومن آل فرعون را تهدید کردند عرضه داشت که به خدا پناه می برد «وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِباد»(غافر/44). خدای متعال می فرماید: «فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا»(غافر/45)، پس خداوند سیئات مکرشان را از او دور کرد، یعنی قطعه قطعه اش کردند ولی ذره ای نتوانستند گوهر ایمانش را بگیرند بلکه او سرمایه اش را با خودش برد.

الان فرض کنید که یک طراحی این است که ما را بردند در دنیا و رابطه مان را با عالم بالا قطع کردند، آنها ما را بردند در عالم دنیا و دستمان را از عالم غیب کوتاه کردند. حالا هم می خواهند ما را ببرند در سجن عالم مجازی که یک سجن بدتر است و همه ارضائات ما در این عالم توهمی می شود. این زندان حکم رانی مجازی است. آن وقت این یک طراحی است برای آن که ایمان ما را از ما بگیرند، ما را از عالم غیب غافل کنند و در زندان شیطان ببرند.

من می گویم اگر کسی بخواهد همان سوئی را که امام زمان سوء می دانند و با اضطرار خودشان هم رفع می شود، بر طرف شود باید این اجتماع قلوب شکل بگیرد و همه مان همدل بشویم و بخواهیم حضرت بیایند، پس ولایت حضرت و کلمه توحید محقق بشود، ارتباط ما با عالم غیب برقرار بشود، «اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها»(حدید/17) بخواهیم خدا دوباره عالم را زنده کند و ما را از دار لهو و لعب در دار حَیَوان ببرد. در سوره عنکبوت که آغازش با امتحان ولایت امیرالمومنین است، می فرماید: «وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلَّا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ لَلدَّارُ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ»(انعام/32) تمام این بساط لهو و لعب است.

اجتماع قلب یعنی خسته شدن از حیات دنیا، خسته شدن از ولایت اولیاء طاغوت، خسته شدن از این حجاب های مادی که این فراعنه در عالم ایجاد کردند و این «ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْض‏»(نور/40) که کم کم روی هم آمده و ما را در عمق ظلمات برده است. اجتماع قلب به سمت وادی نور رفتن و به سمت امام نور رفتن است. اگر اجتماع قلوب بشود و این امر را بخواهیم آن وقت حضرت هم سر می گذارند به سجده، البته اصل با دعای حضرت است ولی این اجتماع قلوب موجب می شود حضرت دعا کنند. پس تا وقتی که من خودم دستم به دامن تمدن مادی و دنیا و تعلقات دنیایی است حضرت نمی خواهند من را اذیت کنند، همانطور که برادرانشان را نمی خواهند اذیت کنند لذا نگهشان نمی دارند! حضرت باید سر به سجده بگذارد تا اجازه پیدا کند آن ظلمات را از عالم بردارد و عالم را به سمت صبح ظهور برساند. مطلع الفجر برساند. پس آن لیله القدری که عالم رابه مطلع فجر می رساند خود امام زمان اند. 

پی نوشت ها:

(1) إقبال الأعمال (ط - القديمة)، ج‏2، ص: 705

(2) كتاب المزار- مناسك المزار(للمفيد)، المقدمة، ص: 11

(3) الإختصاص، النص، ص: 24