نسخه آزمایشی
سه شنبه, 04 ارديبهشت 1403 - Tue, 23 Apr 2024

جلسه سی و دوم / تنبیهات باب تزاحم (4)

متن زیر تقریر و خلاصه ای از جلسه سی و دوم درس خارج اصول مبحث تعادل و تراجیح؛ جناب حجت الاسلام و المسلمین میرباقری است که در تاریخ دوشنبه 5 خردادماه سال 93 برگزار شده است. در این جلسه به ادامه بررسی تنبیهات باب تزاحم پرداخته شده است. قابل ذکر است که متن برداشت شاگردان ایشان از مباحث است.

در جلسه قبل کلام مرحوم نایینی در توجیه تزاحم واجب موسع و مضیق گذشت.

مرحوم خویی بعد از اینکه به استدلال کلام مرحوم نایینی اشکال میکنند (که طرح شد)، راهی برای دفاع از مرحوم نایینی طی کرده اند.

دفاع مرحوم خویی از کلام مرحوم نایینی در توجیه امکان تزاحم بین واجب موسع و مضیق

نظر مرحوم نایینی در باب اطلاق و تقیید این است که نسبت بین این دو، ملکه و عدم است. یعنی اطلاق عبارت است از عدم تقیید در جایی که تقیید ممکن است. به همین دلیل است که در تقسیمات ثانویه بعد الحکم، مرحوم نایینی معتقد است که با امر واحد، نه اطلاق آن امر فهمیده میشود نه تقیید، بلکه باید به ضمیمه متمم جعل اطلاق را اثبات کرد.

مرحوم خویی با استفاده از این نکته میفرماید: طبق مبنای ایشان، واجب موسع نسبت به فرد مزاحم اطلاق ندارد، چون تقیید نسبت به آن امکان ندارد، یعنی نمیتوان امر به صلاة را مقید کرد به فرد مزاحم (صل اول الوقت، با فرض اینکه در اول وقت مکلف به ازاله نجاست است از مسجد). لذا نمیتوان ادعا کرد طبق اطلاق این امر، شمول نسبت به فرد مزاحم دارد. بلکه نسبت به این فرد اطلاق ندارد و فرد مزاحم فقط بنحو ترتبی میتواند متعلق امر قرار گیرد.

بعبارت دیگر، از آنجا که اطلاق، عدم ملکه است، امر به جامع به نحو مطلق ممکن نیست، زیرا تقیید کردن امر به بعض افراد جامع طلب ضدین است.

حال که امر به جامع اطلاق ندارد، امر فقط در صورت ترک واجب آخر شامل فرد مزاحم میشود. و این عدم امکان اطلاق امر الا بنحو ترتبی، همان مفهوم تزاحم است.

مناقشه در این کلام مرحوم خویی

توجیه صحیح مسلک مرحوم نایینی در اطلاق این است که: نبود قید موجب اطلاق نسبت به سائر افراد است نه چنانچه مرحوم خویی تصور کرده، نسبت به فردی که امکان تقییدش نیست. یعنی اگر امکان تقیید حصه اول نبود، نسبت به حصه دوم نمیتوان ادعای اطلاق کرد.

در مقام، امکان تقیید امر به فرد غیر مزاحم ممکن است (فلان جامع را به جا بیاور مقید به اینکه فرد غیر مزاحمش را اتیان کنی) اما از اینکه چنین تقییدی نکرده، میفهمیم که این امر نسبت به فرد مزاحم اطلاق دارد. اما نسبت به فرد غیر مزاحم نمیتوان ادعای اطلاق کرد چون تقیید فرد مزاحم ممکن نیست الا اینکه از ضمیمه کردن متمم جعل یعنی علم بیرونی استفاده اطلاق کنیم. پس در مجموع امر نسبت به فرد مزاحم و غیر مزاحم جامع، اطلاق دارد.

تنبیه بعدی: تنبیه هشتم از بحوث سید شهید صدر: تزاحم بین مستحبات

سید شهید صدر از مرحوم خویی نقل کرده اند که بیرون از درس بیان کرده اند که بین مستحبات تزاحم نیست. چون نکته التزام به تزاحم و تنافی خطابین و رجوع به مرجحات این است که دو اطلاق مستلزم تکلیف به غیرمقدور باشد. پس دو امر نمیتوانند اطلاق داشته باشند و بین اطلاقین تزاحم برقرار میشود.

اما در مستحبات این مانع وجود ندارد، چون اطلاق امر استحبابی به همه مستحبات، مستلزم تکلیف به غیرمقدور نیست. لذا امر استحبابی به مهم، مقید به ترک اهم نیست و لو ترتب را قبول نداشته باشیم.

اشکال سید شهید صدر بر مرحوم خویی

مناط استحاله طلب الضدین امور متعددی است که بعضی از آن مناطها در ضدین استحبابی هم یافت نمیشود، مثل استحاله یا قبح تکلیف به غیر مقدور و مثل وادار کردن مکلف به وقوع در معصیت. اما بعضی از آن مناطها در ضدین استحبابی هم مانعیت طلب ایجاد میکنند مثل عدم امکان بعث و تحریک به سمت هر دو. به همین دلیل اطلاق امر استحبابی، نسبت به هر دو مستحب متصور نیست. الا نزد کسانی که قائلند امر استحبابی، فقط بیان رجحان و محبوبیت است نه طلب.

البته در صورت قول به جواز تزاحم بین مستحبات، مرجحاتش هم فرق دارد. مثلا أهم ملاکا، مانع فعلیت ملاک فالاهم نمیشود، به همین خاطر منکر ترتب هم در اینجا قائل به بقای استحباب فالاهم است. یا حتی شاید بتوان گفت که منکرین ترتب مانند مرحوم آخوند، تنها امر ترتبی وجوبی را انکار کرده اند و من المحتمل که امر ترتبی استحبابی را قبول کنند.