نسخه آزمایشی
سه شنبه, 04 ارديبهشت 1403 - Tue, 23 Apr 2024

جلسه 45 / وجه تقدیم اظهر بر ظاهر (4)

متن زیر تقریر و خلاصه ای از جلسه 45 درس خارج اصول مبحث تعادل و تراجیح؛ جناب حجت الاسلام و المسلمین میرباقری است که در تاریخ چهارشنبه 2 مهر 93 برگزار شده است. قابل ذکر است که متن برداشت شاگردان ایشان از مباحث است

3. گاهی هم متکلم شأن تخاطبش متناسب با توجیهات قبل نیست اما با توسعه دایره قرینیت کلام منفصلش را قرینه برای کلام دیگرش قرار میدهیم و با کلام امروزش، جلوی انعقاد ظهور تصدیقی کلمات روزهای قبلش را میگیریم. با این بیان که: قرینیت امری عقلایی است که عقلاء بعضی کلماتشان را مفسِر بعضی دیگر قرار میدهند. که گاهی این نظارت و تفسیر به نحوی خاص است (مثل حکومت) و گاهی تفسیر عام و عقلایی است که بر اساس مشی عامه کلامش را مفسر سایر کلماتش قرار میدهیم مگر اینکه اثبات شود که بر اساس سیره عقلایی مشی نکرده و مشی دیگری داشته است.

حال میتوان این قاعده را در مرحله حجیت نه در مرحله ظهور، توسعه داد و گفت که در مقام احتجاج بر متکلم میتوان گفت که کلمات منفصل، مفسر و قرینه بر حجیت کلام دیگرند.

بعد از اینکه به یکی از این سه توجیه، دو کلام منفصل را کالمتصل دانستیم، همان توجیهی که در تصرفات کلمات متصل در یکدیگر گفته شد در اینجا هم مطرح میشود.

هر سه این توجیهات در تقدیم قرائن منفصل شرعی هم قابل ایراد و ارائه است.

1- هم میتوان گفت که شارع که غفلت و اشتباه ندارد شأن تخاطب این را دارد که بگوییم که همه کلماتش ناظر به یک حقیقتند.

2- هم اینکه از بعضی کلمات اخبار هم شاید بتوان استفاده کرد که تصریح به این تنزیل داشته اند (مثل اینکه میفرمایند که کلام اولین ما به منزله کلام آخرین ماست و ...)

3- هم اینکه قاعده توسعه قرینت در مقام احتجاج، بر کلمات شارع هم قابل تطبیق است.

لذا در بحث تقدیم اظهر هم هر سه این توجیهات قابل طرحند.

نکته

مرحوم نایینی میفرمایند که نکته تقدیم اظهر و خاص و مقید، بر ظاهر و عام و مطلق، حکومت است.

چون حکومت نزد ایشان خطابی است که تعبدا موضوع خطاب دیگر را منتفی میکند (به مفاد تعبد). و ورود خطابی است که وجدانا موضوع خطاب دیگر را منتفی میکند به مئونه تعبد، مثل ورود ادله امارات بر برائت شرعیه.

در عام و خاص هم، دلیل حجیت خاص حاکم است بر دلیل حجیت عام. چون خطاب عام حجت است به دو شرط:

- ظهور داشته باشد.

- علم به خلاف ظهور نداشته باشیم که این شرط از شروط مسلم لبی است. این یقین ممکن است تعبدی باشد نه وجدانی. مثل جایی که علم به خلاف از علم به اماره ای خاص حاصل شود. که در این جایی که خاصی به ما برسد، شارع ما را عالم فرض کرده و به همین دلیل تعبدا علم به خلاف ظهور عام حاصل شده است.