نسخه آزمایشی
پنج شنبه, 06 ارديبهشت 1403 - Thu, 25 Apr 2024

جلسه 78 / انقلاب نسبت (13)

متن زیر تقریر و خلاصه ای از جلسه 78 درس خارج اصول مبحث تعادل و تراجیح؛ جناب حجت الاسلام و المسلمین میرباقری است که در تاریخ دوشنبه 6 بهمن 93 برگزار شده است. قابل ذکر است که متن برداشت شاگردان ایشان از مباحث است

ممکن است کسی در دفاع از انقلاب نسبت بگوید، در محاورات شرعیه، قرینه منفصل، علاوه بر حجیت ظهور را هم تغییر میدهد. به این بیان که: در محاورات عرفیه، خطاب خاص مخصص عام نیست، بلکه غالبا ناسخ خطاب قبلی است و در ظهور خطاب هم تغییر ایجاد میکند. پس تخصیص زدن به مخصص منفصل، مخصوص خطابات شرعی است و ممکن است بگوییم که در خطابات شرعی، قبل از فحص از قرائن منفصله، ظهوری برای خطاب در مراد جدی شارع منعقد نمیشود. در این صورت میتوان به لوازم این قول هم ملتزم شد و قبول کرد که قبل از فحص از قرائن منفصله شارع هم، ظهوری برای خطاب منعقد نمیشود و به اطلاقات خطابات هم نمیتوان اخذ کرد. به عبارتی، گرچه در خطابات عرفیه نمیتوان به این لوازم ملتزم شد، اما در دایره خطابات شرعیه مانعی از التزام به این لوازم نیست. لذا در خطابات شرعیه ملتزم میشویم که خاص منفصل ظهور عام را تغییر میدهد. در خطابات عرفیه هم که ظهور بعد از گذشتن اوان بیان منعقد میشود، ظهور تغییر نمیکند و اگر خاص، حجیت مفاد عام را تضییق میکند از باب نسخ است نه تخصیص. پس نیاز نیست که بین ظهور و حجیت تفصیل قائل شویم. بلکه در هر جا که تخصیص صورت میگیرد، هم ظهور و هم حجیت تضییق میشود و ایجاد تغییر در ظهور تالی فاسده ای ندارد.

این تقریر، گرچه برای اثبات انقلاب نسبت کافی است، اما اثبات این مبانی دشوار است و حتی خود مرحوم نایینی هم قائل نیستند که ظهور بعد از انعقاد ممکن است تغییر کند. علاوه بر این لازمه این مبنا این است که قرائن منفصله مانع انعقاد مقدمات حکمت و انعقاد اطلاق شوند، در حالی که غیر از محقق نائینی کسی به این قول ملتزم نیست، چون اطلاقات عند العقلاء قابل تمسک است و نشان میدهد که نزد ایشان، ظهور در اطلاق دارد.

ان قلت: اگر این مبنا (ناسخ بودن خاص در خطابات عرفیه و تغییر کردن ظهور عام توسط خاص در خطابات شرعیه) را قبول نکنیم، برای توجیه اخذ نکردن به عموم عام، لازم است که دلیل خاص را متصل بدانیم. به عبارتی توجیه تخصیص، دائر مدار این است که یا (1): مخصص را ناسخ بدانیم که به منزله تکرار عام است (تا در ما عدا الخاص حجت باشد) و لذا ظهور جدیدی در عام ایجاد میکند و یا (2): خطاب خاص را متصل به عام بدانیم که در این صورت هم در ظهور عام تصرف میکند. لذا در هر دو مبنا عام بعد از تخصیص ظهور در افراد خاص پیدا میکند نه در عموم افرادش، لذا میتواند عام دیگر را تخصیص بزند.

اقول: برای توجیه تخصیص میتوان گفت: وجه تخصیص این است که خطاب خاص منفصل (خصوصا در خطابات شرعیه) نسبت به خطاب عام، کالمتصل است نه متصل حقیقی. یعنی به منزله متصله است. لذا ممکن است در این تنزیل که امری اعتباری است بگوییم که مخصوص مواردی است که قرینیت ثابت شده است. پس در مواردی که قرینیت ثابت است، کالمتصل است و در ظهور عام تصرف ایجاد میکند. اما در موارد دیگر که قرینیت ثابت نیست (مثل موارد انقلاب نسبت) موجب ایجاد ظهور جدید نمیشود.

جمع بندی

پس در مجموع نتیجه این است که مصب نزاع در این است که هم منکرین و هم قائلین به انقلاب نسبت قبول دارند که در  اثر معارضه در حجیت است که تعارض واقع میشود، اما قائلین به انقلاب نسبت مثل مرحوم نایینی میفرمایند: در مواردی که حجیت خطابی از خطاب دیگر اخص باشد هم خطاب قرینه بر خطاب عام است و منکرین انقلاب نسبت مثل مرحوم آخوند میفرمایند: بعد از وقوع تعارض، اگر خطابی که در حجیت اخص است، ظهور اخص هم داشت جمع عرفی و تخصیص واقع میشود و الا تعارض مستقر است.