نسخه آزمایشی
شنبه, 01 ارديبهشت 1403 - Sat, 20 Apr 2024

جلسه 160 / سب المومن

متن زیر تقریر و خلاصه ای از جلسه 160 درس خارج فقه مبحث مکاسب محرمه؛ جناب حجت الاسلام و المسلمین میرباقری است که در تاریخ دوشنبه 17 فروردین 94 برگزار شده است. قابل ذکر است که متن برداشت شاگردان ایشان از مباحث است

معمولا سب با شتم هم معنی و به معنی نسبت دادن مطلبی که موجب تنقیص و ایراد عیب و اهانت باشد دانسته شده است. البته معمولا گفته اند که قصد اهانت از جانب سباب در صدق سب اخذ شده است.

مرحوم شیخ میفرمایند: حرمت سبّ  نسبت به مومن از واضحات است به ادله اربعه.

ادله حرمت

اولین دلیل این است که فی الجمله اجماعی است.

از جهت عقل هم، عقل آن را از باب ظلم و ایذاء و اذلال حرام میداند به حکم مستقل عقلی.

ظلم و اذلال که در همه موارد سب صادق است. ایذاء هم در مواردی که به سمع مخاطب برسد صادق است. البته در وجود حکم مستقل عقلی بر حرمت ایذاء مناقشه است.

اما از جهت آیات، مرحوم شیخ به آیه ای اشاره نکرده اند و ظاهرا نزد ایشان به عنوان مستقل آیه ای برای حرمت سب نداریم.

اما دیگران به دو آیه استناد کرده اند:

آیه 30 سوره مبارکه حج: وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّور.

مرحوم خویی میفرمایند: سب از مصادیق قطعی زور است. اگر قول زور به معنی قول خلاف حق باشد و ناظر به قبح عرفی یا کذب باشد، فرمایش ایشان تمام است چون سب در غالب موارد قبح عرفی دارد. اما مرحوم تبریزی میفرمایند: زور یعنی قول باطل و خلاف حق که فقط بر کذب منطبق است. ولی سبّ نمیتواند مصداق کذب باشد چون انشاء است نه اخبار. که در قول ایشان مناقشه میشود به اینکه اولا زور به معنی خلاف حق است و منحصر در کذب نیست. ثانیا انشاء خلاف حق هم معنی دارد و در سبّ واقع میشود.

اما به هر حال، نمیتوان به این آیه استدلال کرد زیرا استدلال به این آیه جدلی الطرفین و از جهت هر دو طرف جدل بلا دلیل است.

به آیه 48 سوره نساء «لا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلاَّ مَنْ ظُلِمَ» هم استدلال شده است. اگر «من القول» در این آیه بیان از سوء باشد به بحث ما مربوط میشود و معنای آیه این است که لا یحب الله الجهر بقول السوء الا ...

اما اگر بیان جهر باشد (خدای متعال جهر و آشکار نمودن امور سوء را دوست ندارد) مربوط به بحث نیست.

لذا این ظهور قابل تمسک نیست بعلاوه اینکه «لا یحب» مفید حرمت نیست. مگر اینکه به تناسب حکم و موضوع حرمت ثابت شود.

لذا عمده در مسئله روایات است که انشاء الله در جلسه بعدی به آنها میپردازیم