نسخه آزمایشی
جمعه, 31 فروردين 1403 - Fri, 19 Apr 2024

جلسه 181 / كهانت (4)

متن زیر تقریر و خلاصه ای از جلسه 181 درس خارج فقه مبحث مکاسب محرمه؛ جناب حجت الاسلام و المسلمین میرباقری است که در تاریخ سه شنبه 5 خرداد 94 برگزار شده است. قابل ذکر است که متن برداشت شاگردان ایشان از مباحث است

گفتيم كه مرحوم شيخ مطلق اخبار از غائبات را بدليل خبر هيثم و خبر احتجاج، حرام ميدانستند.

خبر هيثم

وجه استدلال به خبر هيثم (إِنَّ عِنْدَنَا بِالْجَزِيرَةِ رَجُلًا رُبَّمَا أَخْبَرَ مَنْ يَأْتِيهِ يَسْأَلُهُ عَنِ الشَّيْ‏ءِ يُسْرَقُ أَوْ شِبْهِ ذَلِكَ فَنَسْأَلُهُ فَقَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ مَشَى إِلَى سَاحِرٍ أَوْ كَاهِنٍ أَوْ كَذَّابٍ يُصَدِّقُهُ بِمَا يَقُولُ فَقَدْ كَفَرَ) اين بود كه حضرت هر اخبار غيبي را منحصر در سحر يا كهانت يا كذب ميدانستند و تصديق اين سه دسته را كفر بالله ميدانستند.

مرحوم خويي در پاسخ به اين استدلال ميفرمايند:  اولا مورد سئوال از وقائع گذشته است و ظاهر نبوي كه حضرت نقل فرموده اند هم اين است كه حكم مقيد به اخبار از گذشته است. لذا نميتوان به نحو مطلق اخبار غيبي را حرام دانست.

اشكال كلام ايشان اين است كه معلوم نيست كه سئوال اختصاص به اخبار گذشته داشته باشد. اگرچه مثالي كه ذكر شده در مورد وقائع گذشته است. بعلاوه اينكه ظاهر نبوي منقول هم اعم از گذشته و آينده است.

اشكال دوم مرحوم خويي اين است كه در اين روايت نفرموده اخبار از غيب حرام است. بلكه تصديق مخبر از غيب را حرام كرده است.

اين اشكال هم وارد نيست زيرا مرحوم شيخ استدلال را بر اين بنا كرده اند كه حضرت اخبار غيبي را منحصر در سه عنوان حرام دانسته اند.

اشكال سوم مرحوم خويي كه اشكال اصلي ايشان است اين است كه از اين روايت حصر استفاده نميشود. سائل سئوالي مطرح كرده است و حضرت قاعده اي كلي بيان فرموده اند و اين مطلب كثيرا در روايات نمونه دارد. خصوصا به شهادت اينكه وجدانا اخبار غيبي منحصر در اين سه دسته نيست. يعني حضرت كبراي كلي را بيان فرموده اند و معلوم نيست تطبيق را به عهده گرفته باشند.

ممكن است مرحوم شيخ بگويد ظاهر اين است كه حضرت هم كبرا را بيان فرموده و هم بر مورد سئوال تطبيق داده اند. در پاسخ اين ادعا ميتوان گفت:  ممكن است قضيه خارجي بوده و خصوصيتي در مورد سئوال بوده است مثل اينكه معلوم بوده كه غالب اين افراد كه در جزائر و اطراف ادعاهايي داشتند ساحر و كاهن و ... بوده اند. لذا تطبيق كرده اند به شخص مورد سئوال، نه هر مخبر غيبي.

اما كلام مرحوم شيخ اين است: حضرت اينگونه تطبيق فرموده اند كه رجوع به اين شخص، بدون اينكه خصوصيتي جز اخبار از غيب داشته باشد،   جائز نيست. لذا شامل هر اخبار غيبي ميشود. و به تناسب حكم و موضوع معلوم است كه حضرت در اينجا چون از موضوعاتي است كه تطبيق آن دشوار است خود عهده دار تطبيق شده اند.

اما در دفاع از مرحوم خويي ميتوان گفت:‌ در احكام معرفتي ممكن است ائمه علیهم السلام تعابير متفاوتي بيان كنند كه تطبيقش به عهده خود مكلف باشد، نه اينكه خود تطبيق كرده باشند. يعني حضرت براي بيان علت معرفتي اين تعبير را فرموده باشند نه براي تطبيق

دليل دوم مرحوم شيخ

در روايت احتجاج، هر امري كه موجب تشابه و تشاكل به وحي شود را حرام دانسته اند. به همين دليل باب اين علوم هم بسته شده است.

مرحوم خويي ميفرمايند: نميتوان به اين استدلال مطلق اخبار غيبي را حرام دانست، بلكه اخباري كه از طريق شياطين باشد حرام است. اما اين جواب تمام نيست. زيرا مرحوم شيخ ميفرمايند:  تشابه وحي و غير وحي است كه موضوع حرمت و مبغوض است و همين امر بوده كه مبدء بسته شدن باب اين علوم سماوي از اجنه شده است. مگر اينكه كسي بگويد هر اخبار غيبي مبدء تشابه و تشاكل با وحي نيست. لذا در مجموع، كبرا اين است كه اشتباه با كار انبياء است كه حرام است، لذا حتي اگر كسي چنين علومي نداشت هم حق ندارد مرز انبياء را با ادعا بشكند و اين تشابه منوط به داشتن و ابراز اين علوم نيست. لذا ممكن است حكم به حسب افراد هم متفاوت شود و اخبار بر كسي كه به نحوي ابلاغ ميكند كه تشابه ايجاد نشود، بلا اشكال باشد.

مقتضاي قاعده

مقتضاي قاعده اين است كه تحصيل اين علوم اشكال ندارد. مگر اينكه ملازم عناوين حرامي مثل تجسس باشد. و الا اخبار غير جزمي غيبي، في حد نفسه حرام نيست. حتي اگر يقين به علم خود داشته باشد، اخبار جزمي هم اشكالي ندارد.

پس تنها وجه حرمت، ملازمت با عناوين محرمه ديگر است. ترتيب اثر بر علوم حاصله از اين اخبار هم اگر در جايي است كه در حكم علم طريقي خاص اخذ نشده است، اشكال ندارد، مگر اينكه در ترتب اثر هم عناوين محرمه اي مثل قذف و تهمت و تجسس و ... باشد.

عمل ديگران به اخبار او هم علي القاعده اشكال ندارد، مگر عناوين حرامي بر آن مترتب شود.