نسخه آزمایشی
جمعه, 10 فروردين 1403 - Fri, 29 Mar 2024

جلسه 199/ غناء (12)

متن زیر تقریر و خلاصه ای از جلسه 199 درس خارج فقه مبحث مکاسب محرمه؛ جناب حجت الاسلام و المسلمین میرباقری است که در تاریخ چهارشنبه 13 آبان 94 برگزار شده است. قابل ذکر است که متن برداشت شاگردان ایشان از مباحث است

قضاياي شرعي، چه خبري باشند و چه انشائي داراي موضوع و محمول هستند.

تحليل موضوع و محمول بيان شارع و حدود موضوع، كار فقيه است يا عرف يا متخصص؟

تطبيق موضوع در مقام امتثال كار كيست؟ آيا تحليل موضوعات خارجي كه در خطابات شرع نيامده نيز كار فقيه است؟

گفتيم كه در مورد قسمت اول يعني تحليل موضوع خطابات شرعي اقوالي بود كه بازگشت همه آنها به قول مرحوم آقا مصطفي خميني بود كه ميفرمايند شارع در همه موضوعات ميتواند تصرف كند لذا براي تعيين حدود حكم شرعي بايد تحليل موضوع را از خود شارع بخواهيم. لذا تحليل موضوع بحثي فقهي است، چون تحديد موضوع حكم شرعي به عهده خود شارع است.

اما در مقام امتثال مشهور معتقدند تحديد موضوع كار فقيه نيست بلكه كار مقلدين است، حتي در مواردي كه اين تطبيق پيچيده و كارشناسانه است. به عبارت ديگر دين در اين امور نظري ندارد و اين تطبيق كار دين نيست.

مرحوم استاد سيد منير الدين حسيني بر خلاف مشهور تفصيلي دارند و ميفرمايند تطبيق احكام گاهي بسيط است مثل «الكلب نجس». اما گاهي مجموعه اي از احكام بر نظام خارجي تطبيق ميشوند، مانند تطبيق بانك كه سيستم كنترل و هدايت كنندگي چرخش مالي جامعه است بر مجموعه اي از عقود. در اين موارد، تطبيق عناوين خطابات شرعي، هم پيچيده است و هم به انحاء مختلفي قابليت تطبيق دارد كه اين دو امر ايجاب ميكند منطقي براي شيوه تطبيق داشته باشيم تا تطبيق نيز به حجيت برسد.

آيا براي حجيت همين كافي است كه در مقام تطبيق مركب را تجزيه و اجزاء را ذيل عقود  فقهي ببريم و ادعا كنيم كل مجموعه به حجيت رسيده است؟

يعني در واقع آيا نظام هاي اجتماعي موضوع امتثال نيستند؟ امتثال رساله عمليه در حيات اجتماعي چگونه است؟ آيا بي نياز از منطق انطباق است؟

ضرورت اين منطق در صدر انقلاب اسلامي بيشتر به چشم ميخورد، زيرا در آن دوره هر تفكر نظام مندي مثل نظام اقتصادي سرمايه داري و نظام اقتصادي سوسياليستي، نظام اقتصادي خود مبتني بر بانك و يا تعاوني را بر رساله تطبيق ميدادند و شاهد بوديم كه رساله، هر دوي اين نظامات متضاد را تاييد ميكرد.

لذا در موضوع شناسي خارجي هم نميتوان گفت موضوع شناس به دين ربطي ندارد. اين مفهوم جهت داري علوم از حيث ديني و غير ديني است.

تفكري كه ميخواهد نظام انساني درست كند تورم و راه حل آن را به شكلي خاص تعريف ميكند. پس معلوم ميشود كه دين هم بايد در شناخت موضوعات حضور يابد. دين علاوه بر احكام ارزشي، احكامي براي توصيف موضوع هم دارد. هر توصيفي به دنبال خود گزاره هاي ارزشي متناسب با آن توصيف را مي آورد. لذا نميتوان در مورد نحوه توصيف موضوع نظر شارع را نپرسيد.

اين كلام به اين معني نيست كه بايد علوم را نقلي كرد. چون ما لوازم استخراج علوم از قرآن و نقل را نداريم. بلكه اين كلام به اين معني است كه چارچوبه و مباني روش ها و ... كه در نحوه شناخت موضوع دخيلند را از دين بگيريم و به حجيت برسانيم. تركيب كار فقيه موضوع شناس و فقيه حكم شناس است كه حجيت را تمام ميكند.

از جهت ديگر كه نگاه كنيم، خود توصيف كردن از آموزش تا پژوهش و توليد دانش توصيف، از افعال انسان است كه احكامي دارد و خداي متعال در مورد اين فعل هم دستوراتي دارد. همانطور كه براي چشم و گوش انسان دستوراتي دارد، براي عقل و نحوه تعقل نيز دستوراتي دارد. اگر عمل توصيف كردن احكامي نداشته باشد، خود توصيف به تجويز متناسب خود منتهي ميشود و بعد از اين مطلب نظر و حكم دادن دين تحميل است.

در مورد موضوع بحث ما يعني غناء هم از موضوعاتي است كه بايد تعريف و تطبيق كه به برنامه ريزي منتهي ميشود از دين گرفته شود.

علاوه بر اين امور وقتي موضوعي در خارج پيچيده شده است ديگر همان موضوع بسيط سابق نيست تا حكم موضوع بسيط را بر آن تطبيق كنيم. غناء‌ هم مثل صوت آلات موسيقي، از موضوعاتي است كه در سابق بسيط بوده است ولي الان يك دستگاه عمومي پيچيده است در دست حاكمان تمدن مادي كه با آن مقاصد تمدن خود را تأمين ميكنند. لذا بايد اين مطلب نيز تحقيق شود كه در نظام هاي امروز دنيا، با غناء چه كاري انجام ميدهند و حكم آن كار چيست؟