نسخه آزمایشی
پنج شنبه, 06 ارديبهشت 1403 - Thu, 25 Apr 2024

ادامه تفسیر سوره ماعون در برنامه سمت خدا/ اطعام و اکرام ایتام ذیل نبی اکرم و امام معصوم/ تکذیب دین و سرمایه داری ذیل اولیای طاغوت

متن زیر گفتگوی آیت الله میرباقری در برنامه سمت خدا می باشد که در تاریخ 23 آبان 94 برگزار شده است. ایشان در این جلسه به ادامه توضیح و تفسیر سوره مبارکه ماعون پرداختند. درجلسه قبل مطرح شد که دو دیدگاه در خصوص سوره بیان شده است. اول آنکه درباره سوره مطرح شد که سهو عن صلاۀ باعث عدم اعتقاد به قیامت و تکذیب دین و در نتیجه دوری از اطعام و اکرام ایتام و مساکین می شود در این دیدگاه شخص به عنوان محور مورد بررسی بوده است. در دیدگاه دوم که این جلسه مورد بررسی قرار گرفته است، اطعام و اکرام یتم و مسکنت و تکذیب دین به عنوان دو جریان مورد بررسی قرار گرفت. تکذیب دین در واقع تکذیب امیرالمومنین است. آن جریانی که بعد از رسول اللّه مانع امیرالمومنین شدند، همان جریان اولیاء طاغوت، بنی امیه و بنی تیم است که یک جریان عظیمی ایجاد کردند و امت را از امامشان جدا کردند و امت را یتیم کردند جریان یتم و مسکنت یک جریان وسیعی است و پیغمبر آمده همه این ایتام و مساکین را از زمین بردارد و به خدا برساند و امام معصوم هم کارش همین است. جریان اطعام مساکین، جریان امیرالمومنین است؛ همانطور که سقیفه حجاب فهم جریان اکرام ایتام است و خودش یک جریان مجازی درست کرده است.

سوال: بحث در سوره مبارکه ماعون بود و ادامه مباحث را در خدمت استاد هستیم.

جواب: بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین و لعنة علی اعدائهم اجمعین. عرض کردیم سوره ماعون حدود شش آیه یا هفت آیه دارد چون آیه آخر را ممکن است بعضی ها دو آیه به حساب آورده اند. در این سوره جریان تکذیب دین و ارتباط این تکذیب با دو مسئله بیان شده است: یکی با راندن یتیم و برخورد قهر آمیز با یتیم و دوم با عدم دعوت دیگران به دستگیری از مساکین و اطعام آن ها؛ و هم چنین رابطه این تکذیب دین با سهو عن الصلاة یعنی نسبت به نماز اعراض کردن و ساهی عن الصلاة و بی مبالات نسبت به نماز بودن آمده و ریاکاری در نماز و عبادت بیان شده و این ارتباط توضیح داده شده است. با یک نگاه این ارتباط را اجمالا در جلسه قبل توضیح دادیم که اثرش این ها است «أَرَأَيْتَ الَّذِي يُكَذِّبُ بِالدِّينِ * فَذَلِكَ الَّذِي يَدُعُّ الْيَتِيمَ * وَلَا يَحُضُّ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ»(ماعون/1-3) آن کسی که تکذیب دین می کند این عملش به قهر با ایتام و به عدم تحریک و برنامه ریزی برای مساکین منتهی می شود؛ یعنی بی توجهی به این مسائل منجر به سهو عن الصلاة می شود و منجر به این می شود که انسان را از کمترین خیری هم منع می کند.

یک معنای دین به خود دین تفسیر می شود «هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ»(فتح/28)؛ یعنی دین برنامه هدایت خدا است و باطنش جریان ولایت الله است که برای هدایت بندگان و رساندن آن ها به مقصد بر انبیاء نازل شده است. یک معنای دین هم قیامت است که در آیات متعدد گاهی به این معنا به کار می رود؛ ولی یک معنای دین هم به معنی امام و وجود مقدس حضرت امیر علیه السلام است و در این جا طبق روایات متعددی دین به امیرالمومنین علیه السلام تفسیر شده و کسی که مکذب حضرت است سرنوشتش به این جا کشیده می شود.

در این سوره بحث از قهر با ایتام، برخورد قهر آمیز با ایتام و برنامه ریزی نکردن برای دستگیری از مسکین هایی است که زمین گیر شدند. بحثی را در خصوص انفاق ذیل سوره بقره در ماه رمضان عرض کردم که وقتی ما انفاق می کنیم یک عده ای فقط شکم های گرسنه را می بینند و رنج این شکم های گرسنه یا پاهای برهنه یا بدن های عریان را می بینند و لذا تلاش می کنند بدن ها را بپوشانند و کفشی آماده کنند. ولی یک موقع فقرهای بیشتر و مسکنت های بیشتر را می بینند. مسکنت انسان فقط در این نیست که لباس نداشته باشد؛ بلکه چه بسا آدم هایی که از این جهات در گرفتاری هستند ولی واقعاً در عزت هستند و مسکنت شان رفع شده است. بنابراین یُتم و مسکنت یک مفهوم وسیعی دارد. یک معنایش این است که، کسی که از نعمت و موهبت الهی پدر محروم شده دیگران باید زیر بالش را بگیرند و در قبال او موظف اند. کسی که فقیر است و زمین گیر شده و نمی تواند زندگی اش را اداره کند، موظف اند دستش را بگیرند.

نکته مهم وسعت مفهوم یتم و مسکین است. روایت در این زمینه زیاد است. دو روایت از وجود مقدس امام حسن عسکری علیه السلام در تفسیرشان آمده است و مرحوم علامه مجلسی در بحار جلد دو این روایت را ذکر کرده است. در این روایات یک مقداری مفهوم مسکین و یتیم وسعت داده می شود. روایت اول: «فَضْلُ كَافِلِ يَتِيمِ آلِ مُحَمَّدٍ الْمُنْقَطِعِ عَنْ مَوَالِيهِ النَّاشِبِ فِي رُتْبَةِ الْجَهْلِ يُخْرِجُهُ مِنْ جَهْلِهِ وَ يُوضِحُ لَهُ مَا اشْتَبَهَ عَلَيْهِ عَلَى فَضْلِ كَافِلِ يَتِيمٍ يُطْعِمُهُ وَ يَسْقِيهِ كَفَضْلِ الشَّمْسِ عَلَى السُّهَا»(1) آن کسی که یتیم آل محمد (آن کسی که از موالی خودش جدا شده) را کفالت و سرپرستی می کند؛ یعنی بساط ابلیس و سقیفه او را جدا کردند و نگذاشتند دستش به دست پدرانش برسد اگر کسی دست این را بگیرد و کفالت کند یعنی او را از این جهالت بیرون بیاورد و آن چه موجب شبهه و اشتباه برای او شده رفع کرده و حق را بر او واضح کند و او را از این حیرت بیرون آورد فضل او بر فضل کافل یتیمی که واقعا اطعام و سقایت و احترام می کند که البته واقعاً هم ارزشمند است، مثل فضیلت خورشید بر کم نور ترین ستاره است.

کسی که در حیرت و جهل بماند از امامش جدا شده است اگر جدا کردی مبتلا به یتم می شود، یتیم می شود و طبیعتاً وقتی از امامش جدا شد گرفتار وادی حیرت می شود. پس ما دو یتم داریم یکی یتم عن الامام داریم؛ انسان وقتی از امامش جدا می شود حیران می شود. در حدیث داریم که «أَنَا وَ عَلِيٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّة» این یتیم از امام جدا شده از فرزندی که از پدر خودش جدا شده گرفتارتر است؛ چنانچه سرنوشت اقوامی را که طعمه شیطان می شوند می بینید که بعد هم پایانشان جهنم است.

روایت دوم از امام حسن عسکری علیه السلام است که فرمودند: «أَشَدُّ مِنْ يُتْمِ الْيَتِيمِ الَّذِي انْقَطَعَ عَنْ أَبِيهِ يُتْمُ يَتِيمٍ انْقَطَعَ عَنْ إِمَامِه وَ لَا يَقْدِرُ عَلَى الْوُصُولِ إِلَيْهِ وَ لَا يَدْرِي حُكْمَهُ فِيمَا يُبْتَلَى بِهِ مِنْ شَرَائِعِ دِينِهِ أَلَا فَمَنْ كَانَ مِنْ شِيعَتِنَا عَالِماً بِعُلُومِنَا فَهَذَا الْجَاهِلُ بِشَرِيعَتِنَا الْمُنْقَطِعُ عَنْ مُشَاهَدَتِنَا يَتِيمٌ فِي حِجْرِهِ أَلَا فَمَنْ هَدَاهُ وَ أَرْشَدَهُ وَ عَلَّمَهُ شَرِيعَتَنَا كَانَ مَعَنَا فِي الرَّفِيقِ الْأَعْلَى»(2) شدید تر از تنهایی و انفراد یتیمی که بدون پدر شده که واقعاً سخت است، یتیمی است که عاجز است از این که امامش را پیدا کند و دست به دست امام بدهد. خیلی وقت ها دسترسی نداشتن برای حجب است؛ یعنی موانع نمی گذارد امامت را بشناسی امام بغل دست آدم است اما آدم منقطع از امام است؛ حتی در عصر غیبت هم دوری از امام برای حجابی است که افتاده است و الا امام که به ما نزدیک است؛ از ما به ما نزدیک تر است، زیرا اگر اسم اعظم الهی در عالم نباشد که عالم کار نمی کند. جریان اولیاء طاغوت، بنی امیه و بنی تیم یک جریان عظیمی ایجاد کردند و امت را از امامشان جدا کردند و امت را یتیم کردند و این یتم خیلی بدتر است.

کسی حیرانی امت را ببیند که امتی که از امامش جدا شده در چه حالی است، هر کسی یک طرف او را می کشد و می برد. یک روز بنی امیه می آیند، یک روز بنی عباس و همین طور دیگران می آیند و بازی می کنند. اگر کسی عمق این یتم را بفهمد این خیلی مهم تر از سایر ایتام است البته آن ها هم خیلی مهم هستند؛ ولی حضرت فرمود: این یتیم نمی داند وظیفه اش چیست؟ زندگی می کند اما در حیرت زندگی می کند؛ در «مبتلا به» نمی داند وظیفه اش چیست؟ شرایع دینش را نمی داند چیست. حضرت امام حسن عسکری علیه السلام فرمود اگر یکی از شیعیان ما برود دنبال علم و معارف ما را یاد بگیرد و خودش به امام وصل شود و از آن سرچشمه بنوشد که عالم به علوم باشد و بعد از آن این گونه ایتام را سرپرستی کند و آن ها را نجات دهد، چنین آدمی با ماست؛ یعنی هم در مقام رفیق اعلی است که از عالی ترین مقامات است هم با ما است.

درک ما از یتم با این روایات تغییر می کند. مسکنت هم همین طور است. معنای اول مسکین یعنی فقیری که این قدر فقیر است که زمین گیر شده و توانی برای حرکت ندارد. یک معنای وسیع تری هم دارد؛ در بعضی از آیات مسکین تأویل به امام معصوم شده است «أَوْ مِسْكِينًا ذَا مَتْرَبَةٍ»(بلد/16) طبق روایت حضرت امیر است؛ که این، مسکنت نسبت به خدای متعال است. چه کسی بیشتر از امام مسکین و فقیر نسبت به خدای متعال است؟ این به معنی این مسکنت به معنای اول نیست؛ امام قائمه همه عالم است و همه عالم بارشان روی دوش امام است. امام زمین گیر نیست العیاذ بالله؛ این مسکین یعنی مسکنت نسبت به خدای متعال و خدای متعال سرپرست اوست و وقتی خدا سرپرست او شد او بقیه مساکین را سرپرستی می کند؛ این یک معنا است.

روایتی از وجود مقدس امام حسن عسکری در مورد مسکنت است «إِنَّ مُحِبِّي آلِ مُحَمَّدٍ مَسَاكِينُ مُوَاسَاتُهُمْ أَفْضَلُ مِنْ مُوَاسَاةِ مَسَاكِينِ الْفُقَرَاءِ وَ هُمُ الَّذِينَ سَكَنَتْ جَوَارِحُهُمْ وَ ضَعُفَتْ قُوَاهُمْ مِنْ مُقَاتَلَةِ أَعْدَاءِ اللَّهِ الَّذِينَ يُعَيِّرُونَهُمْ بِدِينِهِمْ وَ يُسَفِّهُونَ أَحْلَامَهُمْ أَلَا فَمَنْ قَوَّاهُمْ بِفِقْهِهِ وَ عَلَّمَهُمْ حَتَّى أَزَالَ مَسْكَنَتَهُمْ ثُمَّ يُسَلِّطُهُمْ عَلَى الْأَعْدَاءِ الظَّاهِرِينَ النَّوَاصِبِ وَ عَلَى الْأَعْدَاءِ الْبَاطِنِينَ إِبْلِيسَ وَ مَرَدَتِهِ حَتَّى يَهْزِمُوهُمْ عَنْ دِينِ اللَّهِ يَذُودُوهُمْ عَنْ أَوْلِيَاءِ آلِ رَسُولِ اللَّهِ حَوَّلَ اللَّهُ تَعَالَى تِلْكَ الْمَسْكَنَةَ إِلَى شَيَاطِينِهِمْ فَأَعْجَزَهُمْ عَنْ إِضْلَالِهِمْ قَضَى اللَّهُ تَعَالَى بِذَلِكَ قَضَاءً حَقّاً عَلَى لِسَانِ رَسُولِ اللَّهِ»(3) محبین نبی اکرم و آلش مسکین هستند. این ها مساکینی هستند که مواسات با این ها از اطعام به فقرا و مساکینی که گرسنه هستند فضیلتش بیشتر است و سرمایه گذاری کردن و کمک کردن به این ها فضیلتش بیشتر است. این مساکین چه کسانی هستند؟ آن ها ناتوان و زمین گیر هستند در مقابل یک جریان باطلی که آمده و جبهه حق را سرکوب می کند. این ها زمین گیر و مسکین هستند. این آدم می خواهد راه امامش را برود اما این ها نمی گذارند و او را زمین گیر کردند.

پس اولا در این تعابیر قرآنی مفاهیم خیلی وسیع تر هستند از آن چیزی که ما ذکر می کنیم بنابراین وقتی در سوره ماعون خطاب به پیغمبر می فرمایند «أَرَأَيْتَ الَّذِي يُكَذِّبُ بِالدِّينِ * فَذَلِكَ الَّذِي يَدُعُّ الْيَتِيمَ * وَلَا يَحُضُّ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ» آن کسی که ایتام را با قهر دور می کند شاید اشاره به آن داستانی است که نمی گذارد امت به امام برسند؛ البته یک معنایش همین است که کسی که تکذیب دین می کند واقعاً با یتیم برخورد قهرآمیز می کند و هیچ برنامه ریزی برای دستگیری از مساکین نمی کند طعامی که برای خود مسکین است تدبیر نمی کند تا به مسکین برسد.

مرحوم علامه طباطبائی از بعضی نقل کردند که گفته نشده اطعام که معنایش ترغیب به طعام دادن باشد؛ بلکه گفته شده طعام، یعنی برای خود مسکین است، این آدم برنامه ریزی نمی کند این طعام به دست صاحبش حتی نسبت به مسکین برسد، این عمل، اثر تکذیب دین است و ما این را انکار نمی کنیم؛ ولی تکذیب دین برنامه وسیعی است که عرض شد آن هایی که ایتام هستند باید به امام برسند. همانطور که پیغمبر آمده این ها را سرپرستی بکند «فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلَا تَقْهَرْ * وَأَمَّا السَّائِلَ فَلَا تَنْهَرْ»(ضحی/10-9) در اینجا هم پیغمبر یتیمی است که نسبت به خدا یتیم است «أَلَمْ يَجِدْكَ يَتِيمًا فَآوَى»(ضحی/6) منفرد است خدا او را از خاک بر می دارد؛ ولی می فرماید تو دیگران را از خاک بردار.

پس مفهوم یتم معنای وسیعی است و طبق این حدیث «أَنَا وَ عَلِيٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّة» اگر کسی تامل کند، متوجه می شود که این یتم قابل مقایسه با آن یتم نیست. کسی که پدرش را از دست می دهد چقدر گرفتار می شود؟ این مثلی است که خدای متعال گذاشته که آن یتم را بفهمیم اما غافل هستیم. کاری کردند که این یتم اصلاً فهم ما نمی شود که چیست و متوجه نیستیم که از پدر جدا هستیم؛ بلا تشبیه گاهی اوقات بچه هایی که دور از سرپرستشان هستند دیگران آنها را در این شبکه هایی که ایجاد می شود ابزار ثروت خودشان می کنند و بعد کاری می کنند که او اصلاً نمی داند پدری داشته است، در دنیا هم همین است.

جریان یتم و مسکنت یک جریان وسیعی است و پیغمبر آمده همه این ایتام و مساکین را از زمین بردارد و به خدا برساند و امام معصوم هم کارش همین است. امام مسکین و فقیر خداست و خدای متعال از او دستگیری می کند و او را غنی می کند؛ امام با خدای خودش به غنا رسیده و از خاک برخواسته است و آن وقت مامور شده بیاید ایتام و مساکین را دستگیری کند و در این راه عهدی هم با خدا بسته است. شفاعت عهد می خواهد و به هر کسی مقام شفاعت نمی دهند «لَّا يَمْلِكُونَ الشَّفَاعَةَ إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِندَ الرَّحْمَـنِ عَهْدًا»(مریم/87) هم آن هایی که می خواهند شفاعت شوند یک عهدی باید داشته باشند و هم آن هایی که شفاعت می کنند. هر کسی بگوید که خدایا من را پیغمبر کن دست مردم را بگیرم و از ضلالت نجات دهم مگر خدا پیغمبرش می کند؟ هر کسی گفت من امام شوم دست مردم را بگیرم مگر می شود؟ آن عهد شفاعت، فداکاری و ایثار است. عهد این است که وقتی خودت بنده شدی برای بنده کردن دیگران سرمایه گذاری کنی و بار همه را برداری؛ خیلی کار سختی است؛ پیغمبری باید پیدا شود تا این کار را بکند. این بار را خدا روی دوش نبی اکرم و امیرالمومنین گذاشته است.

داستان شفاعت حضرت علی علیه السلام در سوره هل اتی است «إِنَّ الْأَبْرَارَ يَشْرَبُونَ مِن كَأْسٍ كَانَ مِزَاجُهَا كَافُورًا * عَيْنًا يَشْرَبُ بِهَا عِبَادُ اللَّـهِ يُفَجِّرُونَهَا تَفْجِيرًا * يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَيَخَافُونَ يَوْمًا كَانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيرًا»(انسان/5-7) امیرالمومنین به نذر خودش وفا کرده است. در روایت دارد که آن نذر همان عهدی است که با خدا بسته بودند ظاهرش این است که نذری کرده بودند تا سه روز روزه بگیرند؛ امام یک عهدی با خدا دارد آمده تا اسرا را آزاد کند ایتام را سرپرستی کند و به کرامت برساند و مساکین را از زمین گیری نجات دهد؛ این کار امام است «وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا»(انسان/8)

پس مسئله اول این است که داستان یتم و مسکنت یک داستان وسیعی است و دوم این که سرپرستی این ایتام و مساکین به نبی اکرم و بعد از طریق نبی اکرم به امیرالمومنین و ائمه بعدی سپرده شده است. آن ها اَبُوالاَیتَام هستند؛ یعنی حضرت همه یتیم ها را از زمین برمیدارد و داستانش در سوره هل اتی آمده است. اگر کسی خودش را مسکین امام نمی بیند خودش را اسیری نمی بیند که امام و نبی اکرم باید آزادش کنند؛ [حقیقت را درک نکرده است] «وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ»(اعراف/157) نبی اکرم غل ها را از دست و پاها و قلوب باز کرده و قلوب را آزاد کرده است. «وَ قَعَدَتْ بِي أَغْلاَلِي»؛ یعنی این غل و زنجیرها باعث گرفتاری و زمینگیری ما هستند و رهایی از آنها کار امام است. پس ما همه اسیر و یتیم هستیم و ما همه واقعاً مسکین هستیم. فضای دشمنان و فضای ولایت ائمه جور کاری کرده که ما از امام غافل هستیم؛ مثل فرزندی که او را از پدر جدا کردند و غافلش کردند که تو پدری هم داشتی.

سخن بعدی این است که آیا این ها جای این پدر را پر می کنند؟ به هیچ وجه جای پدر را پر نمی کنند کسی که مکذب دین است که نمی تواند جای امام را پر کند. امام سرپرست ایتام و مساکین است؛ امام است که اهل صلاة و اقامه صلاة است. آن ها می خواهند پا جای پای امام بگذارند و بگویند سرپرستی می کنیم و گرفتارهای عالم را نجات می دهیم همانطور که از اول تا الآن این طور بوده و فراعنه تاریخ این طور بودند و فراعنه الآن هم این طور هستند که صدایشان گوش فلک را کر کرده است؛ اما اصلاً این طور نیست. داستان سرپرستی، داستان ساده ای نیست. چه کسی می تواند این ایتام را از زمین بردارد؛ چه کسی اهل اکرام به یتیم است؛ چه کسی اهل اطعام به مسکین است؟ کسی که اهل داد و ستد با خداست.

داستانش را یک بار در سوره فجر خدمت شما عرض کردم که چرا فراعنه رو به فساد آوردند و این همه امکانات زمین را خرج فساد کردند «فَأَكْثَرُوا فِيهَا الْفَسَادَ * فَصَبَّ عَلَيْهِمْ رَبُّكَ سَوْطَ عَذَابٍ»(فجر/12-13) فراعنه امت حضرت هم از این قاعده مستثنی نیستند؛ خدای متعال آن ها را زیر تازیانه قرار داد. داستان آنها در سوره فجر اینچنین ذکر شده است: «فَأَمَّا الْإِنسَانُ إِذَا مَا ابْتَلَاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ * وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهَانَنِ»(فجر/16-15) وقتی خدا انسان را در این دار امتحان امتحانش می کند و به او آبرو می دهد و عزیز می کند و نعمت و ثروت و مکنت و امکانات می دهد، انسان می گوید تمام شد و اکرام همین است و این همان چیزی که ما باید به آن برسیم و شاخصه کرامت این است که انسان قدرت و ثروت داشته باشد و چون من دارم، دیگر به مقصد رسیدم؛ چنین آدمی اینها را مقصد می داند؛ یعنی کرامت را چیزی جز امکانات نمی داند این آدم خیال می کند این ها شاخصه اکرام و کرامت اند پس می گوید من باید به کرامت می رسیدم که رسیدم.

این را کرامت می داند؛ و اما اگر روزی اش را برایش سخت گرفتند که در وادی امتحان این هم یک نوع امتحان است؛ یعنی یک روز ممکن است انسان را بیمار کنند و یک روز سالم باشد، یک روز فقیر کنند و یک روز غنی باشد و هر دو امتحان است، کسی که این صحنه امتحان را نمی فهمد و دست خدای متعال را نمی بیند و فقط خود این ها را نگاه می کند، خیال می کند شاخص کرامت، ثروتمندی و قدرت است و شاخص حقارت هم نداشتن است. در حالیکه طبق قرآن «كَلَّا بَل لَّا تُكْرِمُونَ الْيَتِيمَ»(فجر/17) داشتن قدرت و آبرو و عزت کرامت نیست؛ بلکه اگر توانستی با خدا معامله کنی؛ از دست از خدا بگیری و به آن دست بدهی مکرم می شوی. کسی که این ها را شاخصه کرامت می داند، پس برای یتیم خرج نمی کند؛ این آبرو برای خرج کردن برای یتیم به او داده شده تا یتیم را که احتیاج به اکرام دارد، اکرام کند «وَلَا تَحَاضُّونَ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ»(فجر/18) ثروت داشتید اما برنامه ریزی نکردید تا گرسنه ای را سیر کنید، این که کرامت نیست؛ کرامت این است که از دست خدا بگیری و به دست خدا برگردانی؛ یعنی حواله های خدا را رد نکنی. ایتام حواله های خدا هستند، مساکین حواله های خدا هستند. اگر از دست خدا گرفتی و برگرداندی کریم می شوی.

این هایی که برنامه عالم را اشتباه می فهمند و خیال می کنند قدرت و ثروت علامت کرامت است و اگر به آن رسیدی دیگر به مقصد خودت رسیدی، نه فقط به دیگران نمی دهند؛ بلکه مال دیگران را هم به سمت خودشان می کشانند «وَتَأْكُلُونَ التُّرَاثَ أَكْلًا لَّمًّا»(فجر/19)؛ یعنی میراث دیگران را هم می خورند؛ الآن مستکبرین عالم چه کار می کنند؟! همه عالم را میراث خودشان می دانند. واقعاً پنجاه نفر در این عالم صاحب سرمایه هستند و طبق بعضی از آمارها بیش از پنجاه درصد امکانات دنیا در اختیار آن ها است؛ برای حیواناتشان پزشک خصوصی و داروخانه فلان و کشتی دارند و می گویند مال ماست؛ تفکرشان قارونی است که می گفت: «إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِندِي»(قصص/78) متاسفانه این را هم به عالم منتقل کردند و گاهی ما خیال می کنیم خودشان زحمت کشیدند، طیب الله؛ یعنی پنجاه نفر به اندازه شش میلیارد آدم دنیا زحمت کشیدند؟! شش میلیارد نفری که در بینشان متفکر و همه نوع آدمی است، این حرف ها چیست؟ این همان جریانی است که انسان وقتی این ها را شاخص دانست سعی می کند همه امکانات را به طرف خودش بکشد.

چنین تفکری نه فقط موجب می شود شما اکرام یتیم نکنی و آبرویت را خرج دیگران نکنی و برنامه ریزی نکنی برای این که حق دیگران به دستشان برسد؛ بلکه برای حق دیگران هم برنامه ریزی میکنی که به سمت خودت بکشانی. «وَتُحِبُّونَ الْمَالَ حُبًّا جَمًّا»(فجر/20)؛ در واقع شما به عشق مال می رسید و کسی که به عشق مال رسید نمی تواند از مال بگذرد. چه کسانی می توانند بگذرند؟ آنها که دائماً در حال داد و ستد با خدا باشند. آن ها کسانی هستند که اهل معامله با خدا هستند و اهل معامله با خدا حداقل از خدا بهشت می خواهند «إِنَّ قَوْمًا عَبَدُوا اللّهَ رَغْبَةً فَتِلْكَ عِبادَةُ التُّجّارِ وَ إِنَّ قَوْمًا عَبَدُوا اللّهَ رَهْبَةً فَتِلْكَ عِبادَةُ الْعَبيدِ»(4) که این کمترین اش است. بالاترینش چیست؟ «وَ إِنَّ قَومًا عَبَدُوا اللّهَ حُبٌّا» آن هایی که به محبت خدا می رسند، در محبت خدا از این دست می گیرند و از آن دست می دهند. ابراهیم خلیل، از آن جهت خلیل الله شد یعنی صاحب محبت شد و به محبت خدا رسید، چون دست ها را رد نمی کرد و از غیر خدا نمی گرفت؛ یعنی حواله های خدا را هم رد نمی کرد. کسی که در مقام محبت است در محبت محبوبش حواله های محبوب را رد نمی کند.

سوال: در مرتبه پایین یتیم و یا مسکین آن هایی که دین را هم تکذیب می کنند ولیکن سرپرستی ایتام را به عهده می گیرند به مساکین کمک می کنند چه؟

جواب: به عنوان مثال در غرب یک عده ای هستند و خیریه هایی وجود دارد؛ این ها برای اهل کتاب است. آن هایی که مسیحی اند و به دین حضرت مسیح معقتد هستند؛ این خیریه ها از آن جا آمده است؛ از دستگاه فراعنه خیریه بر نمی آید. آن که از دستگاه سرمایه داری بیرون می آید انفاق را سفاهت میداند و میگوید انفاق یعنی چه؟ در جریان دستگیری همین ایتام ظاهری هم آن هایی که اهل معامله با خدا و اهل دین و اهل هدایت خدا هستند و به آن هدایت روی آوردند و آن هدایت را قبول کردند و به محبت خدا رسیدند، این ها هستند که نمی توانند از کنار ایتام بگذرند؛ میداند این امکانات برای خودش نیست و باید از این دست بگیرد و به آن دست بدهد و اگر با خدا معامله کرد مکرم می شود «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّـهِ أَتْقَاكُمْ»(حجرات/13) متقی آن کسی است که «وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ»(بقره/3).

نقطه مقابل این جریان یک جریان دیگری است که در مقام محبت خدا است «وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا» این اطعام ظاهرش همان اطعام ظاهری بود که حضرت در آن سه شب روزه گرفتند و لقمه افطارشان را به مسکین و یتیم و اسیر دادند. البته طعام فقط به معنای خوردنی نیست؛ بلکه یک اطعام دیگری هم هست که اطعام معارف و حقایق است «فَلْيَنظُرِ الْإِنسَانُ إِلَى طَعَامِهِ عِلْمُهُ اَلَّذِي يَأْخُذُهُ عَمَّنْ يَأْخُذُهُ »(5). حضرت همین طعام ظاهری را هم وقتی اطعام می کند اصلاً چشم داشت ندارد «إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّـهِ لَا نُرِيدُ مِنكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا»(انسان/9) می فرماید که من نمی خواهم شما کاری برایم انجام بدهید؛ چون از روی محبت است.

«علی حبه» را دو نوع محبت معنا کردند که یک معنایش یعنی بر محبت خدا است و اطعامش، اطعام حبی است؛ چون یک موقع یک کسی اطعام می کند تا بهشت برود و یک موقع هم یک کسی اطعام می کند اما ازروی محبت نسبت به خداست؛ چنانچه در عبادت هم همینطور است «اِلهى ما عَبَدْتُكَ خَوْفاً مِنْ عِقابِكَ وَ لا طَمَعاً فى جَنَّتِكَ وَ لكِنْ وَجَدْتُكَ اَهْلا لِلْعِبادَةِ فَعَبَدْتُكَ»(6) اگر در راه تو انفاق کردم دیدم تو خدایی هستی که جا دارد من از این دست بگیرم و از آن دست برگردانم و کاری با بهشت و جهنم ندارم؛ بهشت و جهنم حق است، ولی این انفاق از روی محبت خدا است. پس جریان اطعام مساکین جریان دستگیری ایتام از همین ایتام ظاهری بگیرید که خیلی از ما این را می فهمیم تا این که آدم به حدی از معرفت برسد آن یتیم هایی را ببیند که زیر دست و پای شیطان له می شوند و شیطان عزتشان را برده و اولیای طاغوت کرامتشان را از بین می برند و از خدا جدایشان می کنند، تا آن درک از یتم و مسکنت که برای خوبان و اولیاء و ائمه است، چنین جریانی است.

این وسعت یتم در عالم است. نبی اکرم صلی الله علیه و آله وقتی می آید فقط یتم و مسکنت های ظاهری را نمی بیند. ایشان مامور است که یتیم ها و مساکین را برساند. همه امت بدون نبی اکرم یتیم هستند و او باید پدری شان کند و اگر پدری نکند می شود جاهلیت اولی در جزیرة العرب و جاهلیت اُخری که جاهلیت قرن بیست و یکم است. هر دو جاهلیت است و هر دو یتیم هستند. الان مردم اروپا، آفریقا و مردم دنیا یتیم نیستند؟ این فراعنه و اولیا طاغوت چه بر سر این ها آوردند؛ آیا اکرامشان کردند؟ این چه کرامتی است؟ انسان را که باید به مقام عبودیت خدا برسد و در این راه اولین درجه سیر او فراغت از همه دنیا است «لِّكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ»(حدید/23) تا حدی که اگر همه دنیا را به او بدهند نباید خوشحال شود و این قدر باید بزرگ شود، آن وقت اولیاء طاغوت این آدم را به پیچ کارخانه برای توسعه ثروت تبدیل کردند؛ یعنی مهندسی عواطف می کنند و آدم را طوری تربیت می کنند که عواطفش مثل سوخت فسیلی خرج توسعه سرمایه شود؛ یا اخلاق مادی درست کنی که خرج توسعه سرمایه شود؛ آیا این کرامت انسان است؟ این که دروغ است.

هر چه بگویند ما کرامت انسان می کنیم هر چه بگویند ما به فقرا می رسیم شبکه تامین اجتماعی داریم، بنده خدا شبکه های هرمی درست کردی و ثروت را به رأس هرم منتقل می کنی و بعد هم برای این که نظم اجتماعی ات به هم نخورد یک چیزی هم خرج این ها می کنی؛ بحث احسان نیست بلکه بحث بستر درست کردن برای ادامه جریان کوئیستی و هرمی است. تامین اجتماعی یک بخش عمده اش در تعارض بین سرمایه داری و کمونیسم شکل گرفته و کمونیست ها سعی می کردند طبقه کارگر ها را تحریک کنند و این سوپاپ اطمینان را درست کردند. اگر شما به فکر اطعام یتیم هستید چرا باید شما کشتی خصوصی داشته باشی و برای سگت آشپز و پزشک مخصوص داشته باشی و از آن طرف روزی هجده هزار نفر از بی غذایی بمیرند؟! این که دروغ است. آدم ها را تبدیل کنی به مهره کارخانه برای این که ثروتت افزایش پیدا کند. دروغ است اگر کسی بگوید که سرمایه داری این کار را نکرده است ولو ادعا هم کند و فیلسوف اجتماعی باشد باز هم دروغ است.

 سرمایه داری همین است؛ این جریان انکار خدا است و کسی که دین و خدا و ولایت الله را انکار می کند و نمی خواهد با هدایت خدا در عالم راه برود، حتی اگر خودش هم بگوید می خواهم ایتام را سرپرستی کنم، نمی شود مگر میتوانی؟ تویی که به حب الله نرسیدی چطور میتوانی ایتام را سرپرستی کنی؟ تو که دنیا برایت ملاک است چطوری می توانی دنیا را ببخشی؟! ایثار برای کسی است که به حب الله رسیده و از دنیا برای حب الله و برای خدای خودش میگذرد. کسی که دنیا برایش اصل است چطور میتواند ایثار کند؟ این آدم همه عالم را پلکان خودش می کند و به همه چیز حتی به عواطف انسان نگاه ابزاری دارد.

چنین تفکری می گوید باید با رشد کارخانه توسعه مصرف پیدا شود؛ می گوید من آدم مصرف گرا درست می کنم تا هر روز هنر را تغییر مد را عوض کند و آن را ابزار انگیزش برای مصرف قرار می دهد. آدم ها را می دواند و انرژی شان را تبدیل به ثروت می کند تا دائماً مصرف کنند. این چرخه لهو است؛ توسعه و پیشرفت یعنی همین؛ و این قدر هم سر و صدا در عالم می کنند؛ دویست نوع ماست با اسانس های مختلف درست کردند، چند صد نوع پنیر درست کردند، آیا این ها کرامت انسان است؟ این ها اطعام است؟ برای چه؟ برای این که تحریک شهوت کند تا مصرف شود و رشد سرمایه پیدا شود. به هیچ چیز جز رشد سرمایه فکر نمی کند. بانک های ربوی را در عالم درست کردند تا ربا را در عالم اقامه کنند؛ برای این که امنیت سرمایه علیه امنیت نیروی انسانی همیشه محفوظ بماند؛ همیشه هم سوبسیت ها را به سرمایه و سرمایه داران بزرگ می دهند. کار ندارند فلان کارخانه ضعیف ورشکست می شود؛ اما به کارخانه های بزرگ که می رسند سوبسیت می دهند و این مساله اختصاص به ایران هم ندارد و همه جا همین طور است.

امنیت سرمایه باید حفظ شود؛ چون این را معیار قرار می دهند و نمی توانند ببینند سرمایه شان از دست برود. بازوی گشتاوری قپون ها (ترازوهای قدیمی) خود را به گونه ای تنظیم می کنند که اگر صد گرم این طرف می گذاشتند آن طرف باید صد کیلو بگذاری. ساختارهای اجتماعی را به گونه ای تنظیم می کنند که این طرف یک امت زحمت می کشند و آن طرف یک آدم همه را می برد؛ بعد می گوید خودم کسب کردم! ساختارهای اجتماعی و ساختار انتقال قدرت و ثروت و همه چیز را از طبقه پایین به طبقه بالا قرار دادند.

در سوره فعلاً ما به تکریم رسیدیم و هنوز بحث صلاۀ را نکردیم. همین ایتامی که پدرشان را از دست دادند، باید تکریم شوند. آیا خدای متعال نمی توانست بدون این که شما این کار را بکنید اقدام کند؟ یقیناً خودش می توانست؛ اما این بستر رشد ما و بلکه بستر رشد دو طرف است. چه کسی این کار را می کند؟ کسی که بصورت اشتباه عالم را نفهمد و بفهمد عالم، عالم ابتلا است و در این عالم ابتلا می خواهد از عهده امتحان با خدای خودش بر آید؛ ویا لااقل از جهنم و عقاب می ترسد و یا به بهشت و ثواب شوق دارد و یا به حب الله رسیده است. آن امام است که مستغرق در حب الله است «أَدَّبَ نَبِيَّهُ فَأَحْسَنَ أَدَبَهُ فَلَمَّا أَكْمَلَ لَهُ الْأَدَبَ قَالَ إِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ»(7) چنین شخصیتی پدر همه ایتام عالم می شود و آمده است تا همه یتیم ها را بردارد و به خدا برساند؛ یتیم هایی که فراعنه یتیمشان کردند و او آمده همه مساکین را از زمین بردارد شکم هایشان را سیر کند و احترام ظاهری و عزت باطنی درست کند و نگذارد که زیر دست و پای شیطان له شوند و مبتلا به شهوات و صفات رذیله شوند.

این پدر امت است و خداوند می فرماید که ای پیغمبر ببین که با ایتام تو چه کار می کنند؛ این ها چه کسانی هستند که با ایتام پیغمبر بازی می کنند؟ جریان دع الیتیم (راندن ایتام) از نبی اکرم است و این ها را می رانند که جدا کنند و بدوشند؛ ابلیس کارش همین است «قَالَ فَبِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ»(اعراف/16) سر راه نبی اکرم و امیرالمومنین می ایستد. غیر از آن انسان هر جا برود ابلیس با او کاری ندارد چون آن جا راه خودش است، راه عبودیت نیست.

این یک جریان است. سیدالشهدا، ابوعبدالله است برای این که عبادالله را از دست شیطان بگیرد و تکریم کند و مساکین را از زمین بردارد، و در این راه خونش را می دهد «بَذَلَ مُهجَتَهُ فیک» حتی وقتی برای حضرت سیدالشهدا پیغام می آید که ما هیچ چیز از تو کم نمی کنیم، ایشان می فرمایند ما عهد شفاعت بستیم و بنا شده من خونم را بدهم تا امت را بیاورم و از این مسکنت و یتم نجاتشان دهم. پس کسی خیال کند که همین طوری می شود و من هم می کنم؛ یا سرمایه داران عالم بگویند به ایتام می رسیم، خیال باطلی است.

سقیفه حجاب فهم جریان اکرام ایتام است. خودش یک جریان مجازی درست کرده است و بعد اسمش را انفاق می گذارد؛ تامین اجتماعی سوپاپ اطمینان این شبکه هرمی است و الا این شبکه هرمی منفجر می شود، ما هم خیال می کنیم راه رسیدن به ضعفای جامعه همین است. اصلاً شبکه تامین اجتماعی چیز خوبی نیست؛ اما ما مضطر هستیم چون در حجاب بنی امیه و در حجاب امپراتوری مدرن هستیم و تا این حجاب است ما این طوری می فهمیم. کلامی از معصوم است که فرمودند: مورچه خیال می کند خدای متعال دو شاخک دارد و این طور عالم را کنترل می کند؛ ما هم خیال می کنیم زمانی که آن حجاب کنار رفت و داستان دستگیری حضرت امیر در عالم آشکار شد، آن موقع هم همین است و حضرت شبکه تامین اجتماعی و هرمی درست می کنند و ثروت را به رأس هرم می دهند و بعد یک شبکه تامین اجتماعی هم درست می کنند هرچه این هرم بزرگ تر می شود و شبکه تامین اجتماعی تقویت می شود، ثروت راس هرم بیشتر می شود. الان در چند دهه اخیر دره فاصله ثروتمندان عالم و فقرا عمیق تر شده است. با این که تامین اجتماعی هم است و می گویند این که دیگر اشکال ندارد؛ آیا این ایثار است؟

 سوال: همین تامین اجتماعی نباشد چه اتفاقی می افتد؟

جواب: اصلاً این شبکه غلط است؛ چون آن چیزی که خدا می خواهد ایثار است «وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ»(حشر/9) داستانی از حضرت امیرالمومنین نقل شده که ایشان یک درهم قرض کرده بودند؛ در کوچه به مقداد برخورد کردند و از او پرسیدند: چه کار می کنی؟ گفت: هیچ چیز در خانه نبود بیرون زدم. حضرت آن چه که قرض کرده بودند را به او دادند و بچه های خودشان را محروم کردند؛ ایثار واقعی این می شود؛ آیا شبکه تامین اجتماعی هم اینگونه است؟ اباعبدالله خون خودش را می دهد که ما جهنم نرویم؛ آیا شبکه تامین اجتماعی هم اینگونه است؟ نبی اکرم فرمود: هیچ پیغمبری به اندازه من اذیت نشد. علتش این است که ایشان می خواهد ما را از خاک بردارد؛ این دستگیری از مسکین است. خدای متعال به پیغمبر فرمود تو صاحب دین هستی و تو دین را آوردی؛ آن هایی که پای دین تو نیستند و دین تو را تکذیب می کنند، ببین چه بر سر امت تو می آورند و با ایتام و مساکینت چه می کنند. این مکذبین رو به قبله هم می ایستند و دروغ می گویند و ساهی عن الصلاة هستند. بنی امیه نماز هم می خواندند؛ آنکه شراب خورده به محراب میرود و چهار رکعت نماز صبح میخواند و وقتی به او می گویند: دو رکعت است، می گوید اگر می خواهید بیشتر هم بخوانم چون سر حال هستم. این نماز است؟

جریان اطعام مساکین، جریان امیرالمومنین است «أَرَأَيْتَ الَّذِي يُكَذِّبُ بِالدِّينِ * فَذَلِكَ الَّذِي يَدُعُّ الْيَتِيمَ» ای پیامبر! آیا دیدی آن کسی که منکر دین است؟ امیرالمومنین همان ابوالایتام است و این جریان مکذبین نمی گذارد این پدر سر کار بیاید و بعد هم می گوید من خودم کار تو را میکنم. خدای متعال در سوره می فرماید: ببین چه بر سر ایتام تو می آورند؛ مکذب، اولاً یتم ها و مسکنت های باطنی را نمی بیند؛ ثانیاً همین یتم های ظاهری را هم میراند. 

پس جریان مکذبین جریان مقابله با حضرت علی است، زیرا چندین روایت داریم که دین در این جا یعنی امیرالمومنین. امیرالمومنین کیست؟ طبق حدیث نبوی «انا و علی ابوا هذه الامة» پیامبر پدر امت است و محبت خدا در دلش است و این محبت خدا او را محب نسبت به مردم کرده است «عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُم بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَّحِيمٌ»(توبه/128) حتی نه فقط به مومنین؛ بلکه نسبت به غیر مومنین هم رنج آن ها برایش سخت است و هم حریص است که دستشان را بگیرد و از زمین بلندشان کند و مساکین را از خاک بردارد؛ امیرالمومنین ادامه این پیغمبر است؛ حتی در خصوص همین یتم ظاهری هم نبی اکرم آمده همه ی یتم ها و مسکنت ها را از طریق ایثار شفاعت فداکاری از بین ببرد. سرمایه اش هم حب الله و معامله با خدا است. آن هایی که منکر دین و هدایت خدا هستند و امیرالمومنین را که پرچمدار این راه است تکذیب می کنند و می گویند که ما خودمان این کار را می کنیم و ما جای امیرالمومنین می نشینیم، چه کار می کنند؟ ببینید معاویه چه کار میکند؟ معاویه به حضرت علی میگوید من هم کار تو را میکنم؛ اما ببینید چه بر سر ایتام و مساکین می آورد.

سوال: مشرف می شویم محضر قرآن کریم صفحه 33 قرآن کریم را با هم تلاوت می کنیم و بعد در ادامه بحث در خدمت استاد هستیم.

جواب: یک نکته ای عرض کردم که ما با تامین اجتماعی مخالف هستیم باید اینجا باز شود؛ نه با این که ثروت عادلانه تقسیم شود مخالف هستیم؛ بلکه من عرضم این است که نباید سرمایه ها هرمی بروند به طرف صاحبان قدرت آن وقت شبکه حداقلی به عنوان تامین اجتماعی درست شود و بعد خیال کنیم که خیلی به ضعفا اکرام می کنیم. حق آنها خیلی بیش از این است. حق آن ها این است که اولاً این شبکه هرمی به هم بخورد و آن چیزی که در بیرون از کشور بود در کشور ما درست نشود که یک شبکه سرمایه داری از قاعده هرم به طرف رأس هرم برود؛ آن وقت ببینید یک دفعه یک آدم فقط چند میلیارد دلار فساد دارد. این در نظام سرمایه داری پیدا می شود؛

ثانیاً این که باید عدالت در توزیع ثروت برقرار شود و نه این که ثروت بصورت شبکه ای توزیع شود و بعد بگوییم حق آنهایی است که ثروت در رأس هرم به سمت آنها جاری می شود، مثل همان حرفی که قارون گفت «قَالَ إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِندِي»(قصص/78) این چه حرفی است که حق آنهاست؟! اگر ساختارهای سرمایه داری که امکانات ضعفا را به نفع سرمایه داری و صاحبان قدرت مصادره می کند برداریم آیا باز هم آن ها به ثروت می رسند؟ قوانین سرمایه داری را بردارید و مسابقه آزاد بگذارید ببینیم واقعاً آنها بیشتر در می آورند؟ این طور نیست. قوانین سرمایه داری موجب میشود آدمی ثروتمند شود و خیال میکند خیلی زرنگ بوده است در حالیکه این طوری نیست.

باید ایثار و گذشت از منافع خود به نفع دیگران به یک اخلاق اجتماعی تبدیل شود و شبکه ایثار درست شود یعنی اولاً اموال دیگران را مصادره نکنند و بعد حداقلش را به آن ها بدهند و بگویند تامین اجتماعی درست کردیم؛ بلکه در این شبکه سهم خودشان به خودشان برسد؛ ثانیاً شما اگر میخواهی به کسی که گرفتار است کمک کنی از مال خودت و عن حب الله به او بدهی و این باید تبدیل به یک شبکه اجتماعی ایثار شود و ایثار باید در جامعه مومنین ساختارسازی شود و این جامعه ساختار دستگیری اش باید ساختار ایثار باشد نه ساختار یک تامین حداقلی آن هم با مصادره سرمایه ها در شبکه هرمی؛ و الا این تامین اجتماعی که حداقل حقوق ضعفا است و این را که نمی شود از آن ها گرفت. الان که نظام سرمایه داری حاکم است حداقل حقوق ضعفا همین تامین اجتماعی است و من می گویم بهینه شود و قبلش هم آن شبکه هرمی به هم بخورد تا حق مردم به خودشان داده شود.

پی نوشت ها:

(1) التفسير المنسوب إلى الإمام الحسن العسكري عليه السلام، ص: 341

(2) التفسير المنسوب إلى الإمام الحسن العسكري عليه السلام، ص: 339

(3) التفسير المنسوب إلى الإمام الحسن العسكري عليه السلام، ص: 346

(4) نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص: 510

(5) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 1، ص: 50

(6) بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج 41، ص: 14

(7) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 1، ص: 266