نسخه آزمایشی
شنبه, 01 ارديبهشت 1403 - Sat, 20 Apr 2024

ادامه بحث دعای افتتاح و بررسی صلوات بر نبی اکرم/بررسی حمدهای دعای افتتاح و دیدن آیات الهی

متن زیر سخنان آیت الله میرباقری به تاریخ 3 خرداد ماه 97 است که در برنامه سمت خدا ایراد فرمودند. ایشان در این جلسه بیان میدارند، صلوات تواضع و خشوع در مقابل وجود مقدس نبی اکرم است و حکم سجده ‌ای را دارد که ملائکه در مقابل حضرت آدم کردند و باب معارف را روی قلب انسان باز می ‌کند و انسان را تطهیر می ‌کند و شستشو می ‌دهد. صلوات اقرار به مقامات آنها و تجدید عهد و میثاق با وجود مقدس نبی اکرم و اهل بیت است هرچه به ما می‌ رسد از شفاعت ایشان است. شفاعت ایشان فقط برای قیامت نیست؛ تمام درجات بهشت با شفاعت مستمر ایشان به ما می ‌رسد. این فیضی که به ما می ‌رسد با رنج نبی اکرم است که مثل پدری که خدای متعال محبت فرزندان را در دل او می ‌گذارد، از صبح تا شب و دهها سال رنج می ‌برد که این فرزندها به بار بنشینند و رنج برایش شیرین است و منت هم نمی ‌گذارد. صلوات ما بر پیامبر در واقع مجرای فیض الهی برای ما و همه موجودات عالم است. برای دعا کردن باید حمد و تسبیح و صلوات متناسب با آن دعا داشته باشیم.

سوال: جلسه قبل در مورد دعای افتتاح صحبت کردیم، قرار گذاشتیم فرازهای ناب و نورانی این دعا را مرور کنیم. نکات بسیار خوبی را شنیدیم.بحث امروز شما را خواهیم شنید.

جواب: اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین و لعنة علی اعدائهم اجمعین. در دو جلسه گذشته اشاره کردیم دعای افتتاح را مرحوم شیخ طوسی و سید بن طاووس هردو نقل کردند. مرحوم علامه مجلسی هم اضافه‌ ای دارند که برای ما روشن نیست این اضافه را از کجا آوردند. ایشان در زاد المعاد می ‌گویند: این دعا را امام زمان علیه السلام مکتوب فرمودند که شیعیان بخوانند. این سند دعاست منتهی سید بن طاووس از محمد بن عثمان که نایب خاص دوم حضرت است بیان کرده است.

در روایت داریم قبل از ورود به دعا چند مقدمه انجام بگیرد: ثنای خدای متعال، مدح و حمد و تسبیح خدای متعال و اقرار به ذنوب و استغفار و بعد صلوات و بعد انسان وارد دعا شود. مدح برای این است که اگر انسان به صفات جمال الهی توجه نکند، زبانش به دعا باز نمی‌ شود و حتی اگر ما مدح کنیم و خدا نشنود باز دعایی اتفاق نمی ‌افتد. این مدح ما و سمع اوست و باید این دو با هم جمع ‌شوند. در دعای افتتاح فرمودند که «فَاسْمَعْ يا سَمِيعُ مِدْحَتِي» اگر خدای متعال نشنود اتفاقی نمی‌ افتد. باید طوری حمد کرد که در معرض سمع الهی قرار بگیرد و خدای متعال بشنود و وقتی شنید کار تمام می ‌شود.

حمد و تسبیح برای این است که وقتی انسان از خدای متعال مطلبی را می‌ خواهد، اگر در ناحیه او نقصی ببیند و او را متناسب با آنچه خودش می ‌شناسد توصیف بکند، یا عیب‌ ها را گردن او بگذارد و او را کوچک ببیند، امکان اینکه از او بخواهی نیست. اگر او را مبدأ بدی ‌ها ببینی و بدی‌ ها را به او برگردانی، توقع و امیدی نیست. بنابراین باید از نقص و از تعریفی که ما می ‌کنیم تسبیح شود که در قرآن عمدتاً تسبیحی که گفته می ‌شود مانند «سُبْحانَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُون‏»(صافات/180)، «سُبْحانَهُ وَ تَعالى‏ عَمَّا يَقُولُون‏»(اسراء/43) تسبیح از آنچه ما می ‌گوییم و مدح‌ های ما است و اگر این تسبیح ‌ها نباشد و خدای متعال را در مقام عظمتش نبینیم، امکان اینکه انسان لسان دعا پیدا کند و دعا کند فراهم نمی ‌شود و اگر عیب را هم گردن خدا بگذارید، باز همینطور است. بعد از حمد و تسبیح، اقرار به ذنوب است و این برای این نیست که خدای متعال خوشش می ‌آید از اینکه ما اقرار کنیم؛ بلکه بحث این است که اگر ما عیوب خودمان را نپذیریم، اصلاح نمی ‌شود. کسی که احساس می‌کند مریض نیست به نسخه عمل نمی‌کند و اصلاً معنی ندارد برای او نسخه بنویسید؛ اما وقتی فهمید بیمار است، آمادگی پیدا می‌کند نسخه‌ ای برایش بنویسند، یا جراحی ‌اش کنند چون خودش را در اختیار قرار میدهد.

نسخه‌ هایی که می ‌نویسند آدم باید عمل کند. یک نسخه ‌هایی است که خدای متعال عمل می‌کند و جراحی و شستشو می‌ دهد. هیچکدام را انسان تا اعتراف نکند، اصلاً آماده نیست. این جزء لطف خداست که انسانی که اعتراف نمی‌ کند را زیر تیغ جراحی نمی ‌برند. چون نمی ‌فهمد چرا او را زیر تیغ جراحی برد و اصلاً نتیجه هم نمی ‌دهد.

صلوات تواضع و خشوع در مقابل وجود مقدس نبی اکرم است و حکم سجده‌ ای را دارد که ملائکه در مقابل حضرت آدم کردند و باب معارف را روی قلب انسان باز می‌کند و انسان را تطهیر می‌کند و شستشو می‌ دهد. صلوات اقرار به مقامات آنها و تجدید عهد و میثاق با وجود مقدس نبی اکرم و اهل بیت است که همه قرب ما در همان میثاق ‌ها و عهدهایی است که بستیم. چون وقتی با خدا عهد می ‌بندی، خدا در این عهد نفعی نمی ‌برد. هر عهدی که بنده با خدا می ‌بندد اگر دو طرفه باشد برد با بنده است و اصلاً بنده چه دارد به خدا بدهد و آیا بیع با خدای متعال برای خدای متعال منفعت دارد؟! قرآن می­ فرماید «فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بايَعْتُمْ‏ بِهِ وَ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ»(توبه/111) اگر ما یک بیعتی با وجود مقدس نبی خاتم کردیم، بیعت دو طرفه است و در این بیعت و تجدید عهد برنده ما هستیم و اصلاً او چه احتیاجی به ما دارد؛ این تجدید عهد همه به نفع ماست. بنابراین صلوات تجدید عهد و میثاق است و در ما یک ظرفیت‌ هایی برای تحمل حقایق ایجاد می‌کند و آنوقت حقایق بر ما جاری می ‌شود. ما به اندازه تواضع ‌مان در عالم بهره‌مند می ‌شویم و وقتی تواضع می‌ کنی حقایق از آن طرف جاری می ‌شود.

روایتی را مرحوم علامه مجلسی در جلد 27 بحار از مشارق الانوار الیقین نقل می ‌کنند. مشارق یک کتابی است که محل بحث و اختلاف است. مرحوم علامه شاید همه مشارق را در بحار نقل نمی ‌کند ولی این حدیث را ایشان نقل کرده است که پیداست با مبانی خودش آن را پذیرفته بود. آنجا دارد وقتی خدای متعال عرش را آفرید. «يَحْمِلُ‏ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمانِيَةٌ»(حاقه/17) یعنی هشت نفر یا چهار نفر ملک مقرب هستند که این عرش را حمل می ‌کنند، اداره کائنات از عرش واقع می ‌شود.

بعد از آنکه عرش را آفرید، هفتاد هزار ملک آفرید که حمله عرش باشند و برای اینکه ظرفیت پیدا کنند و بتوانند عرش الهی را حمل کنند، به آنها دستور تسبیح داده شد. تسبیح الهی در انسان یک ظرفیتی ایجاد می‌کند که حامل ولایت می ‌شود و می‌ تواند اسرار را تحمل کند. انسان اهل تسبیح اینطور است. اینها تسبیح گفتند و متوجه نشدند که تسبیح چیست. خدای متعال فرمود: به نور جلال من، وجود مقدس نبی اکرم و اهل‌بیت حضرت صلوات بفرستید. اینجا بحث لطیفی است که حضرت نور جلال است و تجلی جلال الهی در اوست و صلوات هم تواضع در مقابل مقام جلال وجود مقدس حضرت است. ملائکه صلوات فرستادند و خشوع در مقابل این نور با عظمت کردند و وقتی خشوع کردند قدرت حمل عرش پیدا کردند. پس به خدای متعال عرض کردند: تو به ما گفتی: تسبیح بگو، ما هرچه تسبیح گفتیم، این ظرفیت در ما پیدا نکند. حضرت حق فرمودند: تسبیح من همین است؛ آنوقت ظرفیت تحمل عرش در انسان ایجاد می‌کند.

ولایت، سر الهی است، و حمل بار آن صعب مستصعب است که برداشتن بار آن کار انبیای مرسل و پیغمبرانی است که رسول هم بودند و نیز کار عباد ممتحنه است، یعنی عبدی که خدا بعد از بندگی امتحان‌ های سخت را از او گرفته و ریاضت قلب به او داده که می ‌تواند ظرف اسرار الهی باشد. خاصیت صلوات این است که ظرفیتی در ما ایجاد می شود که می‌ توانیم حامل حقیقت ولایت باشیم. اما این جهت صلوات مقصود بحث من نیست.

جهت دوم اینکه چرا می ‌گویند که در آغاز و پیش روی دعایتان بر حضرت صلوات بفرستید و چرا حضرت می ‌گویند: قبل از ورود به دعا بر من صلوات بفرستید؛ این یعنی قصد دارند از ما باج بگیرند؛ یا اینکه یک حقیقتی است؟ به نظر می ‌آید که اولاً هر فیضی به عالم می‌ رسد از برکت وجود حضرت است. به فرموده قرآن «وَ أَنْزَلَ‏ مِنَ‏ السَّماءِ ماء فَسالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِها»(رعد/17) حقایق از عالم بالا جاری می ‌شود. نهرها و رودخانه ‌هایی راه افتاد و هر رودخانه به اندازه ظرفیت خودش از این برخوردار شده است. ما باید سر این چشمه ‌ها بنشینیم و بنوشیم. امام صادق علیه السلام فرمودند: مردم این آب‌ های برکه را با ولع می ‌نوشند ولی نهر عظیم را رها کردند. گفتند: نهر عظیم چیست؟ فرمود: وجود مقدس رسول الله که همه حقایق و فیوضات در ایشان جاری است و همه معارف در وجود ایشان است و ایشان به امیرالمؤمنین و ائمه بعدی دادند. اگر می‌ خواهیم فیض ببریم باید سر چشمه بنشینیم.

اگر می ‌خواهی آبی بنوشی و رفع عطش کنی و خودت را تطهیر کنی باید ببینی این آب از عالم بالا آمده است. رودخانه ‌ها به اندازه ظرف خودشان حامل این آب هستند و باید بروی از این آب بیاشامی و با این آب شستشو کنی و تطهیر شوی. بنابراین فیض از آنجا جاری می ‌شود و خیر و برکتی که در عالم تقسیم می‌ شود از آنجا تقسیم می ‌شود؛ لذا هر فیضی به ما می‌ رسد در پرتو صلوات است. خدای متعال به حضرت صلوات می ‌فرستد و آثار این صلوات جاری می ‌شود. هرگاه بخواهد به بندگان چیزی بدهد از مجرای صلوات عطا می ‌شود.

در صلوات امام حسن عسکری علیه السلام که چهارده صلوات است، در صلوات وجود مقدس نبی اکرم یک فرازهایی دارد که «اللهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ کَمَا حَمَلَ وَحْیَکَ وَ بَلَّغَ رِسَالاتِکَ» خدایا همانطور که او وحی تو را حمل کرد و این امر ثقیل و سنگین را به ما رساند، خدایا تو بر او صلوات بفرست. کما اینکه آن مأموریت‌ ها و رسالت ‌ها را ابلاغ کرد و به وظیفه عمل کرد تو بر او صلوات بفرست. از خود این استفاده می ‌شود این ابلاغ رسالت اثر صلوات است؛ آن تحمل اثر صلوات است و ممکن است به عنوان مزد باشد. خدا این کار را کرده ولی گمان می ‌کنم صلوات تو موجب شده که او بتواند بار رسالت را بردارد ولی از این فراز می ‌گذریم به نقطه ‌ای می ‌رسیم که لحن عوض می‌ شود و می­ فرماید «وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ کَمَا غَفَرْتَ بِهِ الذُّنُوبَ وَ سَتَرْتَ بِهِ الْعُیُوبَ وَ فَرَّجْتَ بِهِ الْکُرُوبَ» خدایا به وسیله او همه گناهان را پاک کردی و او واسطه مغفرت است و اگر او نبود هیچکس در عالم پاک نمی‌ شد؛ عیب ‌ها را با او پوشانده ‌ای و الآن اگر عیب‌ های هرکدام از ما پوشیده است، این نور حضرت است که نمی ‌گذارد دیگران عیوب ما را ببینند و حجاب شده است.

اگر به فرموده قرآن «يَوْمَ هُمْ بارِزُون‏»(غافر/16) یعنی پرده کنار برود، روز قیامت آدم همه چیزش رو می ‌شود؛ البته آنجا هم یک پوشش ‌هایی است. خدایا تو غصه ‌ها و تنگی دل را با او گشاده کردی؛ یعنی گشادگی‌ ها با اوست و خدای متعال اگر بخواهد گناه را بیامرزد، بر او صلوات می‌ فرستد و فیضی که بر او نازل می‌ شود موجب مغفرت می ‌شود. مغفرت اثر صلوات است. خدای متعال بر او صلوات می ‌فرستد و گناه عالم پاک می ‌شود. بر او صلوات می‌ فرستد، پرده روی پنهانی‌ های ما می ‌افتد و عیوب ما از همدیگر پنهان می‌ شود.

سوال: اگر بخواهیم عظیم‌ تر نگاه کنیم، مقام محمود و شفاعت حضرت هم از صلوات خدای متعال است.

جواب: هرچه به ما می‌ رسد از شفاعت ایشان است. شفاعت ایشان فقط برای قیامت نیست؛ تمام درجات بهشت با شفاعت مستمر ایشان به ما می‌ رسد. هرکسی در بهشت لقمه‌ ای در دهانش می ‌گذارد، شفاعت است. در این دنیا به شفاعت او نفس می ‌کشیم زیرا «بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَى وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاء» و همه چیز را خدا برای او می ‌آفریند «لَوْلَاكَ لَمَا خَلَقْتُ الْأَفْلَاكَ». این فیضی که به ما می ‌رسد با رنج اوست. مثل پدری که خدای متعال محبت فرزندان را در دل او می‌ گذارد، از صبح تا شب و دهها سال رنج می ‌برد که این فرزندها به بار بنشینند و رنج برایش شیرین است و منت هم نمی ‌گذارد.

قرآن می ­فرماید «وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى‏ حُبِّهِ مِسْكِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيراً، إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً»(انسان/8-9) محبت الهی در دل این پیغمبر یک شخصیتی از او ساخته که بار همه عالم را می ‌کشد. خیلی باید بزرگ باشد، چنانچه فرمودند «إِنَّ اللَّهَ أَدَّبَ نَبِيَّهُ عَلَى مَحَبَّتِهِ فَقَالَ وَ إِنَّكَ لَعَلى‏ خُلُقٍ عَظِيمٍ»(1) بار عالم را با محبت خدا می‌ کشد. خدای متعال هرچه بخواهد بدهد از طریق او می ‌دهد. فرزندان خردسالی که که کفیل رزقشان پدر است و خودشان به سن رشد نرسیدند، بزرگ که می ‌شوند خیال می ‌کنند بزرگ شدند، حضرت فرمودند: «أَنْتَ وَ مَالُكَ لِأَبِيك‏»(2) بزرگ هم که می ‌شوی، خودت و مالت متعلق به پدرت هستی. آدم بزرگ که می ‌شود یک مقدار یادش می ‌رود؛ حتی نسبت به خدا هم که بزرگ می ‌شویم یادمان می ‌رود و یک خرده فکر می ‌کنیم خبری شده است.

خدای متعال یک محبتی به او داده که با محبت می ‌رود و رنج می ‌برد، چنانچه مادر با محبت ثمره جان خودش را به طفل می ‌دهد، خدای متعال اگر بخواهد رزق بدهد، باید به این مادر بدهد و این مادر باید غذا بخورد که طفل شیر بخورد. محال است بچه‌ای شیر بخورد بدون اینکه مادر رزق داشته باشد. این رزق از آن مسیر می ‌گذرد؛ البته در این روزی دادن مادر لذت می ‌برد، و خدای متعال برایش مزد گذاشته است. وقتی حضرت بار ما را می ‌کشند، خدای متعال هم لطف به حضرت می ‌کنند ولی هرچه بخواهد به ما برسد از طریق صلوات است. خبری در عالم نیست. خدای متعال آب را نازل می‌کند اما هر رودخانه ‌ای به اندازه ظرفیتش آب در آن جریان پیدا می ‌کند. بقیه باید سر چشمه ‌ها و نهرها بنشینند.

سوال: یعنی آنهایی که بدون صلوات زندگی می‌ کنند، خیال می ‌کنند که زندگی می ‌کنند؟

جواب: در واقع قاچاقی زنده هستند و البته آن هم به برکت صلوات است منتهی خدای متعال هم به کسانی که از او می ‌خواهند عطا می‌کند، «يَا مَنْ يُعْطِي مَنْ لَمْ يَسْأَلْهُ وَ مَنْ لَمْ يَعْرِفْهُ تُحَنُّناً مِنْهُ وَ رَحْمَة»(3) یعنی از باب رحمت و محبت می ‌دهد. وجود مقدس نبی اکرم اینطور است که کسی هم صلوات نفرستد به او می ‌رسد. ولی اگر بخواهی فیض کامل به تو برسد باید این را درک کنی و این نعمت را شکر کنی که شکر آن صلوات است. صلوات شکر نعمت حضرت است و فیض را بر انسان جاری می‌کند.

بنده خدایی محضر امام صادق علیه السلام آمد، حضرت انگور می‌ خوردند. حضرت به او یک خوشه دادند، گفت: الحمدلله! حضرت یک خوشه دیگر دادند. هرچه خدا را حمد کرد حضرت فیضشان را اضافه کردند. این صلوات هم شکر خدای متعال است در مقابل این نعمت عظیمی است که خدا به ما داده و به واسطه شفاعت ایشان ما سر پا هستیم. سیر معنوی و مادی ما با شفاعت حضرت و با صلوات خدای متعال بر حضرت است. صلوات الهی این است «وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ کَمَا رَحِمْتَ بِهِ الْعِبَادَ وَ أَحْیَیْتَ بِهِ الْبِلادَ وَ قَصَمْتَ بِهِ الْجَبَابِرَةَ وَ أَهْلَکْتَ بِهِ الْفَرَاعِنَةَ»؛ یعنی هلاک همه فراعنه با صلوات خدا بر حضرت است. سرکوب شدن همه جبارهای عالم با صلوات خدا بر حضرت است. رحمتی که به عباد می‌ رسد صلوات خدا بر حضرت است. احیای همه سرزمین ‌ها صلوات بر حضرت است. هیچ سرزمینی، هیچ وجودی زنده نمی‌ شود الا اینکه خدای متعال بر او صلوات فرستاده است. پرتوی صلواتش حیات قلب ما می ‌شود و شما هرچه می‌ خواهید همه حاجت ‌های بزرگ و کوچک ذیل صلوات است.

این دعای افتتاح مقدمه دعا برای امام زمان است. صلواتش هم متناسب با اوست. اگر می‌ خواهید آن امر عظیم واقع شود با صلوات واقع می‌ شود. در زیارت امام رضا علیه السلام که از امام هادی علیه السلام است، آغازش یک صلوات چهارده معصوم است؛ در قسمت صلوات ‌های امام زمان فرمودند «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی حُجَّتِکَ وَ وَلِیِّکَ الْقَائِمِ فِی خَلْقِکَ صَلاةً تَامَّةً نَامِیَةً بَاقِیَةً تُعَجِّلُ بِهَا فَرَجَهُ وَ تَنْصُرُهُ بِهَا وَ تَجْعَلُنَا مَعَهُ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ» بر حجت خودت و آن ولی قائم، یعنی آنکه ایستاده و همه عالم به تبع او می ‌ایستند، صلوات بفرست. چون یک کسی باید بایستد تا بقیه بایستند، او قیام لله می‌کند و همه عالم به تبع او قیام لله می ‌کنند؛ او ایستاده که عالم سر پا می ‌شود. خدایا بر او صلواتی بفرست که تام است و دارای نمو و رشد و باقی است.

زیرا سرعت سیر عالم به سمت ظهور با این صلوات واقع می ‌شود. تعجیل در فرج یعنی همین، و این سیر عالم برای ظهور حضرت که عالم را متحول می‌کند، باید واقع شود و این میوه باید برسد تا بتوانند آن را بچینند. این صلوات سرعت رسیدن میوه کائنات که ظهور است را نزدیک می‌کند. تعجیل فرج یعنی سیر عالم به سمت ثمره حرکت همه انبیاء و وعده ‌ای که به همه انبیاء داده شده است و حتی آنهایی که به کائنات اعتنا نمی ‌کردند و این دنیا را کف پایشان هم حساب نمی ‌کردند منتظر آن روز هستند. این حرکت عالم به سمت آن قله با صلوات تعجیل می‌ شود و سرعت سیر عالم تسریع می‌ شود. غلبه حضرت با نصرت الهی و این صلوات الهی است. همراهی دوستان حضرت با حضرت که با حضرت حرکت کنند، و هم در سیر دنیایی ‌شان با حضرت باشند، هم در سیر آخرت، جمع محبین دور حضرت باشند، با صلوات بر حضرت است. خدا بر حضرت صلوات می ‌فرستد ما گرد حضرت جمع می ‌شویم.

پس ما وقتی درخواست صلوات می‌ کنیم، درخواست چنین امری را می ‌کنیم که خدایا صلوات تو همه غصه ‌ها را دفع می‌کند، پوشش همه عیب ‌ها و مغفرت همه گناه‌ ها است و رحمت ‌هایی است که نازل می ‌شود و بساط ظلمی که جمع می ‌شود، همه اینها صلوات بر حضرت است.

جای دیگر توضیح دادند که خدایا بر امام زمان صلواتی بفرست که نتیجه ‌اش این باشد که سیر عالم به سمت ظهور سریع ‌شود و نصرت تو نازل ‌شود. صلواتی که ما را در سیر همراه حضرت می‌کند؛ یعنی هم سرعت حرکت عالم و همراهی ما در این سیر با صلوات است.

صلوات دیگری هم در صلوات معروف حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام است و در زیارتشان خواندیم که می ­فرماید: «صَلِّ عَلَيْهِ صَلاةً نَامِيَةً مُنِيفَةً زَاكِيَةً تُوجِبُ لَهُ بِهَا شَفَاعَةَ أُمَمٍ مِنْ خَلْقِكَ وَ قُرُونٍ مِنْ بَرَايَاكَ» اینها صفات صلوات است؛ صلوات عالی و بالنده و رشد دهنده، که با این صلوات برای او دستگیری امت‌ هایی از بندگانت لازم می ‌کنی و نسل ‌هایی از مخلوقاتت را دستگیری می‌کنی. خدای متعال بر حضرت صلوات می ‌فرستد، که حاصل صلوات حضرت دستگیری از یک امت تاریخی است. این عظمت ایشان است. اگر خدای متعال بر ما صلوات بفرستد، خاصیتش این است که ممکن است مثلاً به این گیاهی که ما آبیاری می ‌کنیم رزقی برسد؛ چون خدای متعال رزق این گیاه را دست ما گذاشته است. یا اینکه یک حیوانی در اختیار ما است، که صلوات بر ما موجب می ‌شود رزق او تأمین شود؛ اما با این صلوات بر حضرت یک امم تاریخی دستگیری می ‌شوند. چقدر باید افق آدم بزرگ باشد که این را بتواند از خدا بخواهد. دعا تعلق و احساس نیاز به غناء حضرت حق و میل و رغبت به ما عند الله است.

آنچه ما می‌ خواهیم این است که خدایا لباسم نو باشد، خانه ‌ام بزرگ باشد، موقعیت من بهتر شود، باسوادتر شوم. طرف تعلق ما در آن خزائن بی منتهای خدا همین‌ هاست. خدای متعال هم اینقدر به ما توجه می‌کند که کفش ما را نو می‌کند. باید آن خزائن بی منتها و آن غناء را ببینی و در آن خزائن این برکات و صلوات‌ ها را ببینی و بعد همین صلوات‌ ها را برای اهلش بخواهی.

اول کار در صلوات ممکن است آدم خودش را ببیند و بگوید: خدایا باید به او بدهی که به من بدهد. مثل فرزندی که می ‌گوید: خدایا به پدرم پول بده تا برای من لباس بخرد و مشکل مالی مرا حل کند؛ یا به معلم من سواد بده تا مرا تعلیم کند و شرح صدر بده تا سختی تعلیم به من را تحمل کند؛ ولی یک زمانی آدم عبور می‌کند و وقتی آن فیض و پیغمبر را می ‌بیند، خودش را فراموش می‌کند و فقط صلوات می ‌فرستد.

آدم یک موقعی برای خودش می‌ خواهد و صلوات را واسطه می‌کند و صلوات را خوب می ‌فهمد و می ‌گوید: صلوات تواضع و اقرار است تا اقرار نکنی چیزی به تو نمی‌ دهند. صلوات یعنی از خدا می ‌خواهی که به او بدهد که به من فیض برسد. فیض من از طریق اوست. باید خدا به پدرم حقوق بیشتری بدهد تا زندگی من راحت ‌تر شود.

یک موقع هم وقتی آن فضا را می ‌بیند دیگر خودش را فراموش می‌کند. آنوقت به این اندازه خدا به آدم عنایت می‌کند. قرآن می ­فرماید «قُلْ ما يَعْبَؤُا بِكُمْ رَبِّي لَوْ لا دُعاؤُكُمْ»(فرقان/77) وقتی در خزائن بی منتهای خدای متعال خودت را می ‌بینی به اندازه خودت به تو می‌ دهند. ولی اگر در آن خزائن آن رحمت بی منتهایی که خدا بر پیامبر می ‌فرستد را دیدی آنوقت تعلق به آن فیض پیدا می‌کنی و می‌ خواهی. دعا یعنی این، که تعلق و خواسته است و الا زبان آدم بگوید و دلش نخواهد که دعا نیست. این تعلق به فیض عظیم و تنزل آن فیض بر ساحت مقدس حضرت صلوات است. همه دعاها ذیل صلوات است. یک موقع آدم مشغول صلوات می‌ شود و دعای دیگر یادش می ‌رود و همه تعلق او به صلوات می‌ شود. این بهترین آدم است.

یک کسی به حضرت عرض کرد: همه دعا خواندند و من هیچی بلد نبودم و فقط صلوات فرستادم. حضرت فرمود: تو چیزی از آنها کم نداری. سایه‌ اش ما را هم می ‌گیرد. یک حدیث است در تحف العقول، امیرالمؤمنین به کمیل یک بیانی دارند که در آغاز می ­فرمایند: کمیل هر روز به نام، تک تک ما معصومین را یاد کن و صلوات بفرست و بعد خودت و همه تعلقاتت را در حرز صلوات قرار بده؛ یعنی خدای متعال اگر بخواهد تو را از مخاطرات محفوظ کند در پرتو صلوات است. صلوات بهترین حرز است.

اگر خدای متعال بخواهد دفع خطر کند، همه دفع خطرات با صلوات بر حضرت است. غصه ‌ها را با صلوات بر حضرت برمی ‌دارد. بخواهد مال مرا زیاد کند، اگر ثروت‌ ها افزون شده و هرکسی در عالم مالش اضافه می‌ شود، اثر صلوات بر حضرت است. دارایی ‌های ظاهری و باطنی آدم‌ ها را اضافه می‌کند، و هرکسی از خطرات حفظ می‌ شود با صلوات بر حضرت است. «وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ کَمَا أَضْعَفْتَ بِهِ الْأَمْوَالَ وَ أَحْرَزْتَ بِهِ مِنَ الْأَهْوَالِ وَ کَسَرْتَ بِهِ الْأَصْنَامَ وَ رَحِمْتَ بِهِ الْأَنَامَ» اگر خدای متعال بخواهد بتکده‌ ها را ویران کند با صلوات بر حضرت است. در تاریخ هرچه بتکده ویران شده خدا بر حضرت صلوات فرستاده است. و به هر آدمی در طول تاریخ رحمتی رسیده، از صلوات بر حضرت است. اگر صلوات این است پس هر فیضی را می‌ خواهید با ذکر صلوات است.

صلوات باید متناسب با دعا باشد. یک موقع می‌ خواهی بگویی: خدایا رزق مرا بده، صلوات می‌ فرستی، باید یک جور صلوات بفرستی. یکبار هم می ‌خواهی دعا کنی برای ظهور و خواسته ‌های با عظمت، صلواتش باید متناسب با خواسته باشد. لذا صلوات دعای افتتاح هم متناسب با آن خواسته بعد آن است. فرودگاه این دعا هم دعا برای امام زمان است. دعای افتتاح، دعا برای حضرت است. حمد و ثناء و تسبیح و اقرار همه در این حمدها است. صلوات می ‌خواهد ما را سیر بدهد به طرف آن دعاهایی که حاصل آن صلوات ‌های با عظمت است.

بررسی حمدهای دعای شریف افتتاح

بعد از این بحث که مقدمات دعا هست وارد حمدها می ‌شویم. یک نکته که در باب حمد باید عرض کنم این است که ما در عالم چشم که باز می‌ کنیم، ذرات را می ‌بینیم، آنهایی که دانشمند می ‌شوند نظام کیهانی و انفجارات عظیم عالم را می ‌بینند؛ ریز بین که باشیم ذرات اتم و آثار و فعل آنها را می ‌بینیم. یک مورچه‌ که دانه‌ای برمی ‌دارد و می ‌رود را می ‌بینیم و از سخت ‌کوشی آن لذت می ‌بریم و حمدش می ‌کنیم، وقتی گلی شکوفا می‌ شود زیبایی ‌اش را می ‌بینیم و تمجید می ‌کنیم. بارش باران و نسیم بهار را می ‌بینیم و حمد می ‌کنیم. ولی دیدن فعل خدای متعال در عالم که همه عالم پر از فعل اوست و دیدن صفات جلال و جمال او چشم دیگری می‌ خواهد.

انسان تا سماواتی نشود و از افق بالاتری به عالم نگاه نکند همین‌ ها را می‌ بیند. تا چراغ روشن نشده ما هستیم و مخلوقات، ما هستیم و آنها هم هستند. حد یعنی زندان، و تا از این رها نشویم از زندان رها نمی ‌شویم. این گلی که روبروی من است به من حد می ‌زند. اگر من اینها را دیدم، حتی این میز به من حد می‌ زند. این زمین به من حد می ‌زند؛ همه اینها به من حد می ‌زنند و زندان من می ‌شوند. چون حد آنهاست و من حق ندارم پایم را آنجا بگذارم. این حدود حتی تا درون من هم می‌ آید؛ نسیم که می ‌وزد من خنک می ‌شوم یا سردم می ‌شود و با من بازی می ‌کنند. وارد نظام کیهانی شویم، نظام کیهانی با ما بازی می‌کند.

وقتی چراغ روشن شد و تاریکی تمام شد، همه اینها محو می‌ شود و آدم می ‌بیند همه آیات خدا بودند و اصلاً این خبرها نبود. من آن آدم نیستم، من یک موجود ضعیف و محتاج و فقیر هستم؛ لذا فرمودند «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّه‏‏»(4) چطور خودم را بشناسم، تا چراغ روشن نشود خودم را هم نمی‌ شناسم. در آیه ظلمات وقتی داستان ظلمات اولیای طاغوت، بنی عباس و بنی امیه را توضیح می ‌دهد، می ‌فرماید: «أَوْ كَظُلُماتٍ فِي بَحْرٍ لُجِّي» «إِذا أَخْرَجَ‏ يَدَهُ‏ لَمْ يَكَدْ يَراها وَ مَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُور»(نور/40) مؤمن وقتی دستش را بیرون می ‌آورد، دست خودش را نمی ‌بیند. در این ظلمات، ته دریای عمیق، امام صادق علیه السلام در کافی فرمودند: مؤمن نمی ‌تواند در ظلمت فتنه ‌های آنها دست خودش را ببیند؛ یعنی وقتی دستش را از آستین بیرون می ‌آورد نمی ‌بیند؛ آنوقت چطور به معرفت النفس برسد؟ اینکه می ‌گویند: معرفت النفس طریق معرفت الرب است، تا چراغ روشن نشود [امکان ندارد].

در این ظلمات خدای متعال باید نوری قرار بدهد و الا دست خودت را هم نمی ‌بینی. اگر این نور نبود، دیگر چراغ دیگری حتی تا قیامت نیست. بعد حضرت آیات مبارکه سوره حدید را خواندند که منافقین وقتی در قیامت می ‌آیند در تاریکی هستند و مؤمنین در سایه نور می ‌روند که این نور «إِمَاماً مِنْ وُلْدِ فَاطِمَة»(5) است. تا نور امام روشن نشود در این ظلمات تو حتی دستت را نمی ‌توانی ببینی. معرفت النفس چیست؟ حضرت فرمودند:«مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّه» اما چطور نفست را بشناسی؟ جز با امام می ‌شود نفست را بشناسی؟ آیا روانشناسی امروز معرفت النفس است؟ یک نفسی از ما تعریف می‌کند که خصلت ماده لطیف شده است و خواص فیزیکی دارد و می ‌شود با دارو جا‌بجا کرد؛ یعنی داروی شیمیایی صفات نفس را جا‌بجا می‌کند. آیا این نفس شناسی است؟ باید یک چراغی روشن شود، که خودت را ذیل آن چراغ ببینی که هرچه هست اوست و به فرموده قرآن «سَنُرِيهِمْ‏ آياتِنا فِي الْآفاقِ وَ فِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ»(فصلت/53) چطور آیات در درون ما دیده می‌ شود و درون خودمان آیه می ­شود؟! باید چراغی روشن شود و الا در تاریکی که خودمان حجاب خودمان هستیم.

پس معرفت النفس جز در پرتو امام حاصل نمی ‌شود؛ یعنی تا نور امام در عالم روشن نشود، نمی ‌شود. اگر کسی با چراغ امام و با افق دید امام، آنطور که امام عالم را می ‌بینند، در ظرف خودش نورانی شد و دید، آنوقت در عالم صنع خدا و اسماء و صفات الهی را می ‌بیند و جمال و جلال الهی را مدح می‌کند. در زیارت امین الله آن سیزده یا چهارده صفت را ذیل زیارت حضرت، از خدا برای خودمان می ­خواهیم و می ‌گوییم: نفس ما را اینطور قرار بده. نفس وقتی به امام می ‌رسد اینطور می ‌شود. وقتی لقاء و زیارت پیدا می‌کند، می ‌شود «مُطْمَئِنَّةً بِقَدَرِكَ‏ رَاضِيَةً بِقَضَائِكَ» «مَشْغُولَةً عَنِ الدُّنْيَا بِحَمْدِكَ وَ ثَنَائِك‏» و الا مشغول به دنیاست. آدمی که چراغ برایش روشن نشده چرا گل و چرا قطرات باران را مدح نکند؟ ولی وقتی چراغ روشن شد، همین ‌ها را مدح می‌کند ولی یک طور دیگری مدح می‌کند؛ صنع او را مدح می‌کند. این آدم باید بزرگ شود و باید چراغی نزد او روشن شود.

وقتی آدم در آثار صنع حیران می ‌شود و از لفاظی بیرون می‌ آید که اولوا الالباب شود «إِنَّ فِي خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ‏ اللَّيْلِ‏ وَ النَّهارِ لَآياتٍ لِأُولِي الْأَلْباب * الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى‏ جُنُوبِهِمْ‏»(آل‌عمران/190-191) آنهایی که وارد وادی ذکر می ‌شوند، به کلمه تامه ذکر الهی که وجود مقدس معصوم است متصل می ‌شوند و هستی‌ شان ذکر می‌ شود و این ذکر عالم را وقتی با این نگاه دیدی، همه عالم با تو حرف می ‌زنند و می بینی که با تو تسبیح می‌ گویند «يُسَبِّحُ‏ لِلَّهِ‏ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْض»(جمعه/1) «وَ سَخَّرْنا مَعَ داوُدَ الْجِبالَ يُسَبِّحْنَ وَ الطَّيْرَ وَ كُنَّا فاعِلِينَ»(انبیاء/79)، یعنی کوه ‌ها با حضرت داود وقتی ذکر می ‌گفت، ذکر می‌ گفتند.

علامه طباطبایی فرموده بود: من از امام رضا علیه السلام خیلی چیزها دیدم. یکی این است که حضرت به من لطف کردند، وقتی من شب ‌ها می‌ خوابم صدای تسبیح موجودات را می ‌شنوم؛ این را باید امام رضا بدهد؛ و الا از درون کتاب که چیزی درنمی ‌آید. یعنی کلمه نور و آیه خداست؛ تا وقتی به آیات الهی نرسیدیم، آنها آیات هستند و اگر به امام رسیدی همه عالم آیه می‌شود؛ اگر به امام نرسیدی، همه عالم حیرت و ظلمات است. اصلاً امام عالم را آیه می‌کند و معنی امام همین است.

آیه40 سوره مبارکه اعراف می ‌فرماید: «إِنَّ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ اسْتَكْبَرُوا عَنْها لا تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوابُ السَّماءِ وَ لا يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ حَتَّى يَلِجَ الْجَمَلُ فِي سَمِّ الْخِياطِ»(اعراف/40) آنهایی که آیات ما را تکذیب کردند و با استکبار از آیات رو برگرداندند و در خودشان یک کبریایی دیدند و گفتند: این آیه چیست و روی خود را از آیه برگرداندند و به جای اینکه آیه را که مصداق اَتّم آن امام است که در مقابلش می ­توانی استکبار کنی ببینند، خودشان را دیدند و گفتند: امیرالمؤمنین کیست؟ من خودم خان هستم؛ اگر چنین کنند دیگر درهای آسمان به روی آنها باز نمی ‌شود. باید زمینی زندگی کنی. وقتی استکبار در مقابل امام می ‌کنی نتیجه‌ اش این می‌شود.

اگر می‌ خواهی آسمانی شوی و درهای آسمان باز شود، باید در مقابل این آیه تواضع کنی و رویت را برنگردانی. دنبال نور امیرالمؤمنین حرکت کن، چون تو را سیر می ‌دهد و عوالم را به تو نشان می ‌دهد؛ اگر رویت را برگردانی درهای آسمان به روی تو بسته می ‌شود. این افراد وارد بهشت هم نمی ‌شوند چون وقتی درهای آسمان بسته می ‌شود، وادی جنت به رویشان بسته می ‌شود، و باید در وادی نار زندگی کنند؛ یا بین جهنم و نار شاید یک وادی باشد که باید آنجا باشند. اینجا یک تعبیری دارد که می ­فرماید: تا اینکه شتر از سوراخ سوزن رد شود؛ شاید یک تعبیر کنایی است و معنایش این است که آدم ‌هایی که در مقابل امام استکبار می ‌کنند، هیچوقت وارد بهشت نمی‌ شوند و همیشه در ارض هستند. کیهان شناسی و گیاه شناسی و زیست شناسی و زمین شناسی و باستان شناسی می ‌کنند و به هزاران رشته علمی که هیچ خبری نیست مشغول هستند که به فرموده قرآن این هم یک نوع تکاثر است «أَلْهاكُمُ التَّكاثُرُ * حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقابِرَ»(تکاثر/1-2)؛ البته بحث ما مخالفت با علم نیست؛ بحث نوع نگاه به عالم است.

شاید هم معنای دیگری دارد که این آدمی که در مقابل امام تکبر می‌کند تا این شتر کوچک نشود و از سوراخ سوزن رد نشود، به سماوات راه پیدا نمی ‌کند؛ یعنی همه کبریایی او باید بریزد و اینقدر این شتر باید کوچک شود که از سوراخ سوزن رد شود. اگر اینطور شدی راه پیدا می‌ کنی و الا اگر فربه شدی و با استکبار برای خودت کسی شدی، یک شتر بزرگی برای خودت هستی.

این حمدهایی که در دعا آمده است استثنایی است چون دعا هم استثنایی است و حمد باید متناسب با خواسته باشد و متناسب با خواسته ‌ها معنا شود. چون دعا استثنایی است حمدها هم استثنایی است. باید با امام همراه شوی، اما از اول آدم نمی ‌فهمد. گاهی به نظر من آن امامی که این دعا از ناحیه اوست، باید خیلی التماس به او کنی تا یک تابشی به دل ما داشته باشد و بفهمیم چه می‌ گوید. اگر آدم از زاویه دید امام و با آن عینک و نور به عالم نگاه کرد، این حمدها معنی دار می ‌شود و آنوقت مقدمه آن خواسته‌ ها و دعاهای بزرگ است. ان شاء الله بحث را در هفته آینده ادامه خواهیم داد...

پی ­نوشت ها:

(1) بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، ج‏1، ص: 384

(2) الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏5، ص: 135

(3) إقبال الأعمال (ط - القديمة)، ج‏2، ص: 644

(4) مصباح الشريعة، ص: 13

(5) الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏1، ص: 195