نسخه آزمایشی
شنبه, 01 ارديبهشت 1403 - Sat, 20 Apr 2024

ارتباط فضل خداوند متعال با رسول اکرم(ص) / مقام رسالت رسول الله و وساطت فیض برای همه عوالم

متن زیر جلسه بیست و هشتم گفتگوی جناب حجت الاسلام و المسلمین میرباقری در برنامه سمت خدا می باشد که در تاریخ چهاردهم دی ماه سال 92 برگزار شده است. در این جلسه بحث انجام شده در مورد این است که همه نعمت هایی که به ما عطا شده از فضل الهی است نه این که ما مستحق بوده ایم و پیامبر مبدأ این فضل هستند. مقام پیامبر آن قدر عظیم است که ایشان حتی نسبت به انبیای گذشته در روز قیامت شهادت می دهند. ماهم اگر می خواهیم از این نعمت نبی اکرم بهره ببریم باید به دستورات ایشان عمل کنیم.

سوال: در ماه ربیع وارد شده ایم و این ایام، ایام رسول اکرم(ص) است. در همین راستا منتظر مباحث شما هستیم.

پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم. الحمد لله رب العالمین و صل الله علی محمد و اله الطاهرین. اللّهمّ ، كن لوليّك الحجة بن الحسن صلواتک علی و علی آبائه، في هذه السّاعة و في كلّ ساعة، وليّا و حافظا و قائدا و ناصرا و دليلا و عينا، حتّى تسكنه أرضك طوعا، و تمتّعه فيها طويلا و هب لنا رأفته و رحمته و دعائه و خیره ما ننال به سعة من رحمتک و فوزا عندک. یکی از عناوینی که در قرآن برای وجود مقدس رسول اکرم(ص) بیان شده و در روایات توضیح داده شده، این است که به ایشان عنوان «فضل الله» داده شده است. هر چه به ما می رسد از سرچشمه رحمت حضرت حق است. یعنی جوشش فضل الهی است و عدل هم نیست. این طور نیست که ما مستحق بودیم و خداوند بر اساس حقی که بر او داشتیم به ما داده است؛ بلکه همه اینها از فضل الهی است.

در روایات داریم که اگر کسی فضل خدا را مشاهده کند به امیدواری به خدا می رسد و امید به خدا را می بیند که سرمایه مؤمن همین امیدواری به خدا است. در وادی توحید، کسی با عمل به جایی نمی رسد، مگر فضل خدا شامل حال او شود. انسان با دیدن فضل الهی که بر همه عالم جاری شده و همه را به مقام توحید می رساند، امیدوار می شود که می تواند به خدا برسد. وگرنه قبل از آن همه مأیوس هستند. حتی اگر انبیاء هم به فضل الهی رو نیاورند نمی توانند سختی های راه را پشت سربگذارند. یعنی به امر ولایت متمسک هستند که در روایات داریم که: «إِنَّ أَمْرَنَا صَعْبٌ مُسْتَصْعَب‏ ... الا نبی مرسل»(1). انبیاء مرسل کسانی هستند که به وادی ولایت نبی اکرم و اهل بیت راه پیدا می کنند تا با آن به سوی خدا سالک بشوند. حضرت فضل خدا هستند یعنی خدا نعمتی بالاتر از نبی اکرم برای مخلو قات عالم خلق نکرده است. پیامبر رحمة للعالمین است. نه این که خداوند متعال حضرت را برای ما آفریده است؛ البته ما برای حضرت آفریده شده ایم و معنایش این نیست که ما کوچک هستیم. ما در دستگاه حضرت به حساب می آییم و این جایگاه مهم است.

خداوند وجود پیامبر را برای ما نعمت قرار داده است. اینکه ما را ذیل مقام ایشان آفریده، این مقام مهمی است. اگر ما را از این وادی بیرون می کردند و همه چیز به ما می دادند، در واقع چیزی به ما نداده بودند. کسی که بتواند شعاع وجودی حضرت باشد، مقام مهمی است. در روایات داریم که: مؤمن آن قدر درجه دارد که نمی توان او را شناخت. شیعیان ما قابل توصیف نیستند زیرا وقتی شعاع وجودی نبی اکرم در وجود کسی افتاد ابراهیم خلیل یا موسی کلیم می شود. اگر شعاع وجودی حضرت باشیم مقامی بالاتر از این نیست. اینکه می گویند: من سگ کوی تو هستم، به یک معنا خوب است و به یک معنا بد است. از این نظر بد است که ما چنین تعبیری در روایات نداریم. ما باید با ادبیات معصوم با معصوم صحبت کنیم نه با ادبیاتی که من درآوردی باشد. از طرفی اگر انسان واقعیت خودش را ببیند، می بیند که ما کلب شیطان هستیم. اگر انسان واقعیت خودش را ببیند که چطور شیطان او را فریب داده و غضبناک می کند. آنوقت اگر برای امیرالمؤمنین غضب کند و بخاطر ایشان برآشفته شود، این مقام بالایی است. اینکه ما بتوانیم شیعه پیامبر و امیرالمؤمنین بشویم، مقام کمی نیست.

به طور فراوان در قرآن از حضرت به عنوان فضل الهی یاد شده که در این جا به دو مورد از آن اشاره می شود. یکی وقتی مقامات قرآن توضیح داده می شود که قرآن برای شما چه برکاتی دارد. آیه دراین مورد مفصل است، «يا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ» که در اینجا چهار مقام را بیان کرده، این کتابی که آمده موعظه شماست، شما را از عالم غفلت به عالم بیداری می برد، «وَ شِفاءٌ لِما فِي الصُّدُورِ» و بیماری های شما رارفع می کند وقتی بیدار وهوشیار شدید موانع شما باید برداشته شود، و بیماری های شما را که مانع سیر و سلوک شماست رفع می کند و موانع شما را بر می دارد. بعد وقتی آماده و بیدار و هوشیار شدید وخواستید حرکت کنید، و «هُدىً» نوری است که شما را در مسیر حق هدایت می کند و پیش می برد «وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنينَ»(یونس/ 57)، بعد از همه این ها رحمتی است که رحمت رحیمیه خداوند است و رحمت خاصی برای مؤمنین است. قرآن رحمت خاص خدا برای مؤمنین است که انوار رحمت الهی از طریق قرآن به قلوب مؤمنین می رسد مثل یقین ، حکمت ،هدایت و معارف که از قرآن بر قلب مؤمنین نازل می شود.

بعد می فرماید: « قُلْ بِفَضْلِ‏ اللَّهِ‏»، به مؤمنین بگو به فضل خدا «وَ بِرَحْمَتِهِ‏ فَبِذلِكَ» همه شئونات قرآن با فضل الهی به شما می رسد. این طور نیست که فکر کنید که طلبکار بوده اید. پس کتابی که برای ما فرستاده شده است کتابی است که در محضر خدای متعال است تا دست ما را بگیرد، و این چهار عنایت از طریق قرآن بشود این به فضل و رحمت خداست. اگر فضل خدا نبود، این کتاب پایین نمی آمد و به دست ما نمی رسید. در روایات فضل به پیامبر و رحمت به امیرالمؤمنین تفسیبر شده است. پس اگر قرآن به سوی شما می آید به خاطر فضل الهی است. اگر پیامبر نمی آمد قرآن هم نمی آمد. قرآن که فضل الهی است بواسطه نبی اکرم آمده است.

خداوند دو نعمت بزرگ دارد: قرآن و اهل بیت، که هر دو بواسطه نبی اکرم پایین آمده اند. پس کلمه فضل الهی که قرآن و اهل بیت با آن تفسیر می شوند وجود نبی اکرم است.؛ اگر این فضل متوجه ما نمی شد نه قرآنی متوجه ما می شد نه اهل بیتی. «قُلْ بِفَضْلِ‏ اللَّهِ‏ وَ بِرَحْمَتِهِ‏ فَبِذلِكَ‏ فَلْيَفْرَحُوا»(2)، وگرنه کسی طلبکار خدا نیست. جوشش فضل خدا در نزول قرآن است. خدا دنیا را به کافر هم می دهد. واگر نستانی به ستم می دهند. می فرماید: که اگر صبر می کردند آن قدر به آنها می دادیم که سقف خانه هاشان را هم با طلا بسازند. «وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِكَ فَلْيَفْرَحُوا هُوَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُون‏»(3) آیه دیگر وجود نبی اکرم و ارسال حضرت را توضیح می دهد. ما شما را با پنج خصوصیت فرستاده ایم. این درسوره احزاب آیه 45 است. می فرماید:«يا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْناكَ» مخاطب نبی مکرم اسلام است، با عنوان «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْناكَ» ما شما را فرستادیم. رسالت مقامی است که خداوند به کسی عطاء می کند، «إِنَّا أَرْسَلْناكَ» با پنج خصوصیت «شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذيراً وَ داعِياً إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنيراً»(46) ، بعد به مؤمنین خطاب می کند که این فضل شما بر شما است. دراین آیه هفت تا خصوصیت برای پیامبر ذکر شده بعد از بیان این خصوصیات می فرماید: «وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنينَ بِأَنَّ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ فَضْلاً كَبيراً» (47)، به مؤمنین بشارت بدهید که از طرف خداوند فضل بزرگی به آنها داده شده است که این فضل کبیر وجود مقدس نبی اکرم و فیضی است که از ایشان می رسد. اگر کسی این فیوضات وجود مقدس را درعالم ببیند به خداوند امیدوار می شود. خدایی که این وجود عظمت را برای ما فرستاده حتما با ما کاری داشته است و الا این وجود با عظمت را برای ما نمی فرستاد.

سؤال: این فضلی که درباره آن صحبت می شود همان تفضل خداوند متعال نسبت به ما است؟

پاسخ: بله جوشش فضل الهی برای ما در وجود نبی اکرم خلاصه می شود. البته این نیاز به توضیح دارد. اگر این صفاتی که برای پیامبر در آیه آمده ترجمه شود روشن می شود که چطور وجود ایشان نعمت وفضل است لذا ما نعمتی بزرگتر ازوجود ایشان برای هیچ مخلوقی در کائنات نداریم. بهشت از شئون ایشان است ودرجات توحید و معرفت نیزاز شئون ایشان است. در اینجا به هفت صفتی که درآیه آمده اشاره می شود ومعنای فضل کبیر بیان می شود واین که آیا بدون وجود پیامبر می شود از وادی فضل خداوند بهره برد؟ «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ» ای پیامبرکه به تو نبوت دادیم. (که این نبوت از ماده نبأ وخبر است). یعنی ای پیامبری که ما به شما اخباری دادیم که این اخبار دست کسی نیست و در مقابل خبر پیامبر همه امی هستند. یعنی اگر صد و بیست وچهار هزار پیامبر بایستند همه درمقابل پیامبر امی هستند پیامبر، «هُوَ الَّذي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولا»(جمعه/2)، رسول همه پیامبران است و همه پیامبران در برابر رسول اکرم اُمی هستند، همه شاگرد هستند و دست شان را به سوی مقامات آن حضرت دراز کرده اند. ایشان مقامات توحیدی را به همه می دهد.

در روایات آمده که ایشان به انبیاء در عالم ارواح علم توحید رابه اذن الله عطاء کرده و به ملائکه در مقام فوق الحشر. پس بنابر این خبری که خدا به نبی اکرم داده، همه از آن بی خبر هستند و هر کس بخواهد با خبر بشود باید از پیامبر خبر بگیرد. خبری که خداوند به پیامبر داد خبر توحید است. اینها حقیقت توحید نیست نازله های بحث است. خود حقیقت توحید به این وجود مقدس عطا شده است. اخباری که از غیب الهی درعالم منتشر می شود، همه اخبار واسطه اش ایشان هستند ومبدأش پیامبر است. اگر کسی می خواهد به این خبر دست پیدا کند، باید به آستانه ایشان رو بیاورد. هر کس می خواهد از رموز توحید و سیر و سلوک عالم وموانع وخطرات راه ونعمتها و برکاتی وآثاری که درهر مقام به سالکان می رسد باخبر بشود، باید نزد پیامبر بیاید. بقیه بی خبران این عالمند هر کس هم که باخبر شده از پیامبر خبر گرفته است. بقیه چیزی دردست ندارند اصل خبر هم خبر توحید است وگرنه اخبار شیطانی که در دست شیطان است خبر نیست، جعلیات عالم و افسانه و سحر است.

بعد می فرماید: «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ» (این وجود مقدسی که نبی الهی است ودرهای غیب به سوی ایشان گشوده شده است وایشان صاحب خبر است) خدای متعال می فرماید:.«إِنَّا أَرْسَلْناكَ» ما شما را با پنج خصوصیت فرستادیم، یکی این که شما شاهد هستی.یکی از مقامات شهود است که پیامبر شهود بر همه مؤمنین و مؤمنات و انسانهاست. در روز قیامت دست و پوست ما هم شهادت می دهند ولی آنها اسرار ما را نمی دانند، و فقط ظاهر ما را می دانند و شهادت می دهند. ما اسراری داریم که گاهی خودمان هم بی خبر هستیم. فرد سالک وقتی راه می افتد می فهمد که در درونش چه غوغایی است و او بی خبر بوده است. یعنی از عوالم درونی خودش بی خبر بوده است. خدا فردی را شاهد ما قرار داده است که ظاهر و باطن ما را می بیند و سِّر ما را هم می داند. ازل و ابد ما را می داند که از کجا این شروع شده الان کجاست و تا کجا می رود. اصل این شهادت در دنیا برای نبی اکرم است بعد انبیاء، ائمه و بعضی از مؤمنین هم شاهد هستند؛ ولی شاهد کل پیامبر است.

در قرآن داریم: «وَ كَذلِكَ جَعَلْناكُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ وَ يَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهيداً»(بقره/143) در تفسیر المیزان علامه طباطبائی بر اساس آیه اثبات کرده اند که روایاتی که ذیل آیه است معرفت را بیان می کند امت وسط اهل بیت هستند وآنها شاهد بر مردم هستند و نبی اکرم شاهد برآنهاست. این شهادت، شهود بر تمام زوایای وجودی ماست. انبیاء شاهد بر امت شان هستند.در قرآن داریم : «جِئْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهيدٍ وَ جِئْنا بِكَ عَلى‏ هؤُلاءِ شَهيداً»(نساء/41) از هر امتی شهیدی می آوریم و شما شاهد بر آنها هستید.« جِئْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهيدٍ» قرآن، شاهد به امام تعبیر شده است که در هر دورانی امامی هست که حضرت شاهد بر آن است و هم به انبیاء تعبیر شده است که روز قیامت شهادت می دهند. این شهادت یک ظهور آن در قیامت است. پیامبری که شاهد بوده در قیامت به نفع امتش شهادت می دهد که آنها درست می گویند یا دروغ می گویند.

در روایات آمده که حضرت در مقابل منافقین شهادت می دهد که اینها چه کرده اند. ایشان نسبت به ما و نسبت به همه امت وحتی نسبت به امم گذشته شهادت می دهند؛ حتی پیامبر نسبت به انبیاء هم در قیامت شهادت می دهند.در روایت است که روز قیامت انبیاء هم وقتی نامه آنها می خواهد امضا بشود، حضرت باید آنرا امضا کند. حضرت در دنیا شاهد است و پیامبر در قیامت قاضی کامل است وهمه قضایا به ایشان ختم می شود.. این شهادت مقدمه شفاعت و مقدمه شهادت قیامت است. پیامبر شهادت عظیم تری هم دارد یعنی حضرت بر کل کائنات شهادت می دهد. ما کاروانی هستیم که ازجائی حرکت کرده ایم و به سوی مقصدی می رویم، موانع وامکاناتی در راه است؛ اگر درست حرکت کنیم بشارتی است واگر اشتباه کنیم مخاطراتی وجود دارد. پیامبر همه عوالم را سلوک می بیند، جهنم و برزخ و بهشت را می بیند. لذا می فرماید:« مُبَشِّراً وَ نَذيرا»ً اگر پیامبر راه و مخاطرت را نمی دید، اگر بهشت را نمی دید مبشر و نذیر بودن بی معنا بود. زیرا پیامبر شاهد است و همه کائنات زیر دست ایشان است. کسی که کائنات زیر دست اوست مبشر است. دیدن پیامبر به خاطر نبأشان است. خبری که به حضرت داده شده یک لفظ نیست. کلمه ای است که خداوند به ایشان القاء کرده است. خدا با پیامبر بدون حجاب و بدون واسطه رسول تکلم کرده است.

در سوره شورا داریم «وَ كَذلِكَ أَوْحَيْنا إِلَيکْ»(شوری/52) ، که تکلم ما از مقوله وحی بود که واسطه وحجابی نبود. «رُوحاً مِنْ أَمْرِنا» خدا کلمه روح را به پیامبر القاء کرد. کلمه روح یعنی «ما كُنْتَ تَدْري مَا الْكِتابُ ولا الایمان»، همه حقایق کتاب و ایمان در روح است. «وَ لكِنْ جَعَلْناهُ نُوراً نَهْدي بِهِ مَنْ نَشاءُ مِنْ عِبادِنا»، هر بنده ای که به سوی خدا عبادت می شود شعاع این روحی است که خدا در نبی اکرم دمیده است. این روح همه را به خدا می رساند. «نَهْدي بِهِ مَنْ نَشاءُ مِنْ عِبادِنا»، این روح که کتاب هم در آن خلاصه می شود. امام صادق(ع) می فرماید: «قَدْ وَلَدَنِي‏ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه‏»، من فرزند رسول خدا هستم. فقط فرزند جسمی نیستم ما که می گوییم یابن رسول الله منظورمان اتصال جسمی نیست بلکه منظور ارتباط حقیقی و ولادت باطنی است که امام هم فرزند جسمی وهم فرزند روحی ایشان است. «وَلَدَنِي‏ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ أَنَا أَعْلَمُ كِتَابَ اللَّه‏» لذا همه کتاب الهی پیش من است. «وَ فِيهِ بَدْءُ الْخَلْقِ وَ مَا هُوَ كَائِنٌ إِلى‏ يَوْمِ الْقِيَامَةِ »، از ابتدا تا انتهای خلقت در این کتاب وجود دارد. «وَ فِيهِ خَبَرُ السَّمَاءِ وَ خَبَرُ الْأَرْضِ، وَ خَبَرُ الْجَنَّةِ وَ خَبَرُ النَّارِ، وَ خَبَرُ مَا كَانَ وَ خَبَرُ مَا هُوَ كَائِنٌ،»(4 )، خبر بهشت و جهنم و...همه این خبرها پیش ماست.

پس اگر پیامبر شاهد است صاحب آن روح است و روح حجاب ندارد. به حضرت گفته شد شما چطور در خانه نشسته اید و با بودن این دیوارها همه را می بینید؟ حضرت فرمود: در ما روح القدس است، در انبیاء هم شعاع روح القدس وجود دارد ولی همه این روح القدس در انبیاء تجلی پیدا نکرده است. همچنانکه از قرآن استفاده می شود در باب حضرت آدم «وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ كُلَّها»(بقره/31 )، که 25 حرف از 73 حرف اسم اعظم را می دانست داریم: «وَ نَفَخْتُ فيهِ مِنْ رُوحي‏»(ص/72)، از روح خودم در او دمیدم یعنی روحی که در حضرت آدم دمیده شد از آن روح ناشی شده بود و شعاعی از آن روح بود. حقیقت روح در وجود مقدس ایشان است و کلمه ای است که خداوند به ایشان القاء کرده است.

پس همه اسرار و حقایق در این کلمه است. پس خبری که به پیامبر داده این است: کلمه روح را به ایشان عطا کرده اند. پس این پیامبر با روحی که در وجود مقدسش است، شاهد بر تمام عوالم است که سیر ما نیز در این عوالم است. سیر ما از عالم جدا نیست. در این عالم قوای طبیعی، ملائکه و شیاطین هستند؛ اگر کسی امام شد، باید ملائکه، قوای طبیعی و شیاطین هم تحت فرمان او باشند. اگر اینها تحت اختیارش نباشند نمی تواند امامت کند و کاری برای ما انجام بدهد. لذا اگر امیرالمومنین امام ماست، امام تمام ملائکه هم هست. یعنی عالم را با هم هماهنگ می کند.

حضرت فرمود: ملائکه خُدام ما هستند و ما دستور می دهیم که خدام شیعیان باشند. این وجود مقدس تمام کائنات در زیر دستش است، همه عالم را می بیند، وشاهد بر کل عالم است. قبل و بعد از ما را می داند، ظرفیت ما را می داند و خطراتی که ما را تهدید می کند می داند. هر کس ظرفیتی دارد؛ اگر به آن ظرفیت رسید دیگر ظرفیت او پر می شود بنابر این حضرت ظرفیت های متفاوت را می بیند. در اینجا بشارت و انذار می دهد، نبی اکرم برای انبیاء هم بشارت و انذار دارد. آنها هم در مسیر خدا مخاطراتی و بشارتهایی دارند و باید مواظب باشند از آن مخاطرات به سلامت بگذرند. وقتی سالکین راه می افتند، احتیاج به این بشارت ها و انذارها دارند. این طور نیست که کسی که راه نیفتاده احتیاج به بشارت دارد بلکه کسانی که درراه هستند هم نیاز دارند.

پس پیامبر شاهد و بشیر و نذیر بر همه هستند یعنی سلمان هم نیاز به این بشارت و انذار دارد؛ حتی اگر در مرحله دهم ایمان باشد. خطراتی که این افراد را تهدید می کند بیشتر است. «المخلصین فی خطر»، وقتی فردی به مقام بالا رسید، اگر ترک اولی کند سقوط می کند. ماشینی که در کنار خیابان ایستاده، اگر چهار تا چرخش هم پنچر باشد خطری ندارد ولی وقتی با سرعت دویست حرکت می کند؛ اگر باد چرخش تنظیم نباشد خطر تصادفش خیلی زیاد است. مخلصین را با یک ترک اولی از بهشت بیرون می کنند و دویست سال گریه می کنند. بنابراین پیامبر برای آنها هم بشیر ونذیر است. همه انذارها و بشارت های پیامبر به یک چیز برمی گردد: بشارت به توحید و انذار از شرک.

در آیه اول سوره هود داریم:«الر كِتابٌ أُحْكِمَتْ آياتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِنْ لَدُنْ حَكيمٍ خَبيرٍ»(1)، این کتاب یک مقام تفصیل دارد یک مقام ِاحکام، احکام قرآن «أَنْ لا تَعْبُدُوا إِلاَّ اللَّهَ»(هود/26) است که یک نهی ویک اثبات است. غیر از خدا را عبادت نکنید و خدا را عبادت کنید. همه دستور حضرت همین است وخلاصه قرآن همین است. «إِنَّني‏ لَكُمْ مِنْهُ نَذيرٌ وَ بَشير»ٌ(2) انذار برای لا تعبدوا وبشارت برای الا الله است. بحث بهشت و جهنم و عقوبت ها و رحمت های دنیاست وهمچنین بحث فتوحات و گشایشهایی است که برای انبیاء است. که این بحث از حضرت ابراهیم شروع شده تا همه مؤمنین ادامه دارد؛ که قرآن پرازاین بشارتهاست. یکی از آنها داستان حضرت یوسف که درچاه انداخته شد و ما او را عزیز مصر کردیم، که این داستان توحید و بندگی او است که خدا او را به پیامبری رساند. کسانی که در دنیا شیطنت کردند خداوند آنها را عقوبت کرد.

داستان حضرت ابراهیم هم بندگی ابراهیم است که به مقام خلد رسید و آتش بر او گلستان شد، وامت او راهم از بت پرستی نجات دادیم. همه انذارها و بشارت ها همین است. ما درعالم دو راه داریم. یعنی برای ما حرکت در وادی توحید اجباری نیست. خداوند در آیت الکرسی می فرماید: «اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ» خداوند خودش را خدای عالم معرفی می کند و بعد می فرماید: «لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ» یعنی به اجبار به کسی توحید نمی دهیم. باید تلاش کرد و کم کم توحید را بدست آورد. محبت خدا را به راحتی به کسی نمی دهند، توحیدی که خدا می خواهد به ما بدهد و اکراهی در آن نیست راهی دارد که همان صراط مستقیم و عبودیت و محبت است. همه بشارت ها برای این است که این راه را بروید و همه انذارها برای این است که این راه نروید. «أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَني‏ آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبين*ٌوَ أَنِ اعْبُدُوني‏ هذا صِراطٌ مُسْتَقيمٌ»(یس/60) آنها انذار است و اینها بشارت.

صراط مستقیم، نبی اکرم و اهل بیت است، فرمود: «نحن صراط المستقیم» همه بشارت های قرآن حرکت کردن در صراط نبی اکرم وصراط امیرالمؤمنین است. همه انذارها برای این است که از این صراط بیرون نروید. اگر کسی در این صراط بود. «کلمة لااله الا الله حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی» وادی ایمن است. ما موحد هستیم ودر آخر همه عذاب ها به او بر می گردد.« وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاء» هر کس وارد این صراط بشود در امان است.کسی که از عذاب الهی در امان باشد از همه مخاطرات مصون است. «کلمة لااله الا الله حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی»«ولایت علی بن ابیطالب حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی». پس همه بشارت های قرآن به یک جا برمی گردد.

اگر از ولایت نبی اکرم پای تان را بیرون نگذارید، سیر شما در وادی توحید به نتیجه می رسد و به همان اندازه که از این ولایت بیرون بروید وارد وادی شیطان می شوید. اگراز ولایت امیرالمؤمنین ابروی شما هم خارج شود شیطان می زند وقتی شما چشم تان را به سمت شیطان ببرید شیطان چشم شما را می زند. وقتی چشم را از وادی امیرالمؤمنین بیرون بردی دیگر وادی ایمن نیست. فقط اینجا وادی توحید و وادی ایمن است وشیطان راه پیدا نمی کند؛ البته نسبت به افراد فرق می کند آنهایی که در خط مقدم هستند باید دقت کنند مثل انبیاء باید خیلی دقیق باشند و وادی ایمن آنها هم وادی ولایت نبی اکرم است. در کافی از حضرت امیر داریم:«نَحْنُ الْأَعْرَافُ الَّذِي لَا يُعْرَفُ‏ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَّا بِسَبِيلِ مَعْرِفَتِنَا»(5)، مردم خدا را نمی شناسند مگر از راه معرفت ما. «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَوْ شَاءَ لَعَرَّفَ الْعِبَادَ نَفْسَه‏»، خدا مجبور نبوده و اگر می خواست خودش را به بندگانش معرفی می کرد.

در تورات تحریف شده دارد که حضرت یعقوب تا سَحر با خدا کشتی گرفت و خدا را زمین زد. خدا به یعقوب گفت: چه می خواهی؟ یعقوب گفت: من می خواهم امتم، امت برتر باشد و خدا قبول کرد. اما ما که این حرف ها را نمی زنیم بلکه ما می گوییم اینها عبد هستند «بَلْ عِبَادٌ مُّكْرَمُونَ*لَا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُم بِأَمْرِهِ يَعْمَلُون»(انبیاء/26،27). اصلا ما شأنی که برای ائمه قائلیم این است که ائمه و نبی اکرم عبد هستند «سُبْحانَ الَّذي أَسْرى‏ بِعَبْدِ»(اسرا/1). ما نمی گوییم که خداوند مجبور بوده است، حرف شیطان به خدا همین بود که گفت: که این تکلیف را از من بردار، هر چه بخواهی نماز می خوانم. خدا گفت: که من این راه را از تو می خواهم نه راه دیگر را. در قرآن و روایات آمده است که اصل محکمات قرآن توحید است؛ یعنی همه قرآن تفسیر توحید است. در روایات داریم: «إِنَّ اللَّهَ جَعَلَ وَلَايَتَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ قُطْبَ‏ الْقُرْآنِ وَ قُطْبَ جَمِيعِ الْكُتُب‏»(6)، ولایت ما محور همه کتب آسمانی است و این همان ولایت الله است. در تعبیری دیگری داریم: «الْقُرْآنُ نَزَلَ أَثْلَاثاً ثُلُثٌ‏ فِينَا وَ فِي أَحِبَّائِنَا وَ ثُلُثٌ فِي أَعْدَائِنَا»(7)، یک بخش عمده قرآن در مورد ماست و بخش دیگر آن در مورد دشمنان ماست.

پس همه انذارها و بشارت های قرآن به همین بر می گردد، انذار از شرک و بشارت به توحید. شرک یعنی خروج از وادی نبی اکرم و هر کس از خبرخانه نبی اکرم بیرون برود، وارد وادی شرک شده است. هر کس هم در وادی نبی اکرم بود موحد می شود و هر قدر با نبی اکرم سیر کند به درجه اخلاص می رسد. پیامبر فرمود : «فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّه»(کهف/110) من شما را تا لقاءالله می برم. به همان لقاء اللهی که برای بنده ممکن است بشرط اینکه از وادی ولایت و اهل بیت و قرآن من بیرون نروید.« لَنْ تَضِلُّوا مَا تَمَسَّكْتُمْ‏ بِهِمَا »(9)، بنابر این در این جا که فرمود:« بِأَنَّ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ فَضْلاً كَبيراً»، معلوم می شود که  پیامبر صاحب خبر شده و به ما انذار و بشارت می دهد و فقط به این اکتفا نمی کند که بگوید این مخاطرات شما را تهدید می کند و این نعمتها برای شماست.

سوال: صفحه 562 قرآن کریم که ابتدای سوره مبارکه ملک است را توضیح بفرمایید.

پاسخ: دو نکته کوتاه در مورد ثواب سوره بیان می شود، برای حفظ و قرائت این سوره فضائلی بیان شده که روایت آن نبوی است و مشهور است که اگر ثوابی از نبی اکرم برای کاری نقل شد؛ اگر یقین داشته باشید که دروغ است به آن توجه نکنید؛ ولی اگر روایتی از حضرت به شما رسید که احتمال دادید که دروغ نیست و لو حضرت نفرموده باشند اگر به امید ثواب عمل کنید ثواب آن را به شما می دهند. حضرت فرمود: «من قرأ هذه السورة، و هي المنجية من عذاب القبر، أعطي‏ من الأجر كمن أحيا ليلة القدر»(10) اگر سوره ملک را بخواند مزد احیای لیلة القدر را به او می د هند. منظور این است که این ثواب می تواند در این عمل بدست بیاید نه اینکه هر کس آن را انجام داده به آن می رسد. این ثوابها شرائط ودرجاتی دارد. پس انسان می تواند به ثواب احیای شب قدر برسد. بعد فرمودند: «و من حفظها كانت أنيسه في قبره‏» اگر کسی سوره ملک را حفظ کند انیس اوست در قبر و همه خطرات و سختی ها قبر را از او دور می کند، همچنین او را از سختی های قیامت محافظت می کند و او را درنزد پروردگار شفاعت می کند. تطورات قرآن درقیامت در قالب مؤمنین و شهداء و انبیاء ظهور پیدا می کندکه همه می گویند از ماست ولی از ما کامل تر است. قرآن یک لفظ بی روح نیست بلکه یک حقیقت زنده است که ازبالا آمده و شفاعت می کند واو رادر درجات بالا می برد تا او را بدون وحشت وارد بهشت می کند. آثاری که برای سوره های قرآن ذکر شده ناظر بر مقامات آن سوره است؛ البته شرایطی هم دارد که باید شرائط وجود داشته باشد. یک شرائط تاریخی هم دارد که وقتی حجاب افتاد بین قرآن واهل بیت ما را از این فضیلت ها محروم می کند.

پیامبر، این وجود مقدس بالاترین نعمت و فضل الهی نسبت به همه کائنات بخصوص مؤمنین است وفضل خاص خدا نسبت به مؤمنین و رحمت عام خدا برای همه است. رسول اکرم سرچشمه وحی و خبر غیب است.« مَنْ أَخْلَصَ‏ الْعِبَادَةَ لِلَّهِ أَرْبَعِينَ صَبَاحاً ظَهَرَتْ يَنَابِيعُ‏ الْحِكْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَى لِسَانِه‏»(11)، اگر ما چهل وادی را در اخلاص طی کنیم قلب ما معدن حکمت می شود و سرچشمه های حکمت از قلب ما می جوشد و به زبان ما جاری می شود. در دعا داریم: خدایا به من حکمت بده بطوری که حکیم بشوم و دیگران هم از حکمت من برخوردار بشوند. این وجود مقدس، حقیقت اخلاص ،کلمه اخلاص الهی وحبیب خدا است وخلیل تام خدا، تام در محبت خدا و در مقام اخلاص به توحید رسیده، قلبش سرچشمه حکمت است. مدینه الحکمه است، محبت و معرفت خدا و همه مقامات معنوی از سرچشمه قلبی ایشان می جوشد و فَیَضان می کند و به همه مومنین می رسد، این فضل خداست. مهمترین نعمتی که خداوند می تواند به بندگانش بدهد نعمت توحید است. این نعمت توحید که حکمت الهی است و خداوند در وجود ایشان قرار داده است و از وجود ایشان به همه عالم فیضان می کند. بخشی از فضل الهی که خداوند متعال در وجود ایشان به ما عطا کرده در سوره احزاب است.

معرفت نقطه شروعی دارد که به ما می دهند. هیچ وقت معرفت از ما شروع نمی شود. ما نمی توانیم برای خودمان معرفتی ایجاد بکنیم. ما باید نسبت به چراغی که در دل ما روشن می شود بی اعتنایی نکنیم. اگر بی اعتنایی کنیم خاموش می شود. اگر از این نعمت اعراض کردیم این نعمت را از ما می گیرند. توجه تام به نبی اکرم و گوش کردن به دستورات نبی اکرم و عمل کردن به آن هم مهم است. ایشان مبشر ومنذر است اگر به دستورات گوش نکردی دیگر به شما نمی گوید، یعنی نمی خواهی عمل کنی. اگر شما به بشارت و انذار عمل کردید، بشارت و انذار بعدی می آیدو دعوت و چراغ بعدی می آیداین دائمی است، نه این که یک چراغ است ودیگر چیزی نیست. هرچه جلوتر بروی دعوتها و جذبه های جدید و معرفت و محبت های جدید می آید، به شرط این که اجابت کنید. انشاءالله خداوند همه ما را شاکر این نعمت خاص خودش که نعمت نبی اکرم و اهل بیت شان است قرار بدهد.

پی نوشت ها:

(1) بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، ج‏1، ص: 28

(2) كافي، ج‏2، ص: 390

(3) تفسير فرات الكوفي، ص: 181

(4) كافي، ج‏1، ص: 156

(5) الكافي، ج‏1، ص: 184

(6) بحار الأنوار، ج‏89، ص: 27

(7) بحار الأنوار، ج‏89، ص: 115

(8) كتاب سليم بن قيس الهلالي، ج‏2، ص: 61

(9) الكافي ، ج‏3، ص: 567

(10) البرهان في تفسير القرآن، ج‏5، ص: 433

(11) بحار الأنوار، ج‏53، ص: 326