نسخه آزمایشی
سه شنبه, 04 ارديبهشت 1403 - Tue, 23 Apr 2024

جلسه هفتم ماه رمضان حرم رضوی/ بررسی صفات متقین؛ متذکر شدن بعد از معصیت و ارتباط آن با وادی ولایت / توضیح عدم اصرار بر گناهان در معارف

متن زیر گزارش تفصیلی هفتمین جلسه از جلسات سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین میرباقری است که در رمضان سال 92 در حرم مطهر امام رضا(ع) برگزار شده است. ایشان علاوه بر بیان خلاصه‌ای از مباحث جلسات قبل در ارتباط با صفات متقین، با تبیین معنای متقین به آثار پذیرش ولایت پرداختند و فرمودند تقوا یعنی محبت و ولایت معصوم لذا اگر کسی در محیط ولایت بود ممکن است شیطان او را وسوسه کند و گناهی از او سر بزند ولی چون در وادی ولایت است همین که گناه می‌کند به ذکر و استغفار می‌رسد. ایشان همچنین عدم استغفار از گناه را به هنگام آگاهی از آن دلیل اصرار بر گناه دانستند و در راستای همین بحث توضیحاتی بیان می کنند.

دعوت به مسارعه و صفات متقین

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. الحمد الله رب العالمین و صل الله علی محمد و آله الطاهرین و اللعن الدائم علی اعدائهم اجمعین. بیان شد که خدای متعال در آیه «وَسَارِعُواْ إِلَى مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ»(آل عمران/133) به ما دستور داده که اهل مسارعه باشیم و با سرعت به سمت غفران الهی و بهشت حرکت کنیم و فرصت‌ها را برای رسیدن به بهشتی که برای اهل تقوا آماده شده از دست ندهیم. سپس در آیات بعدی خداوند برای متقینی که در این آیه محل بحث هستند و بهشت را برای آنان مهیا کرده، صفاتی را ذکر می‌کنند که در جلسات قبل به تفصیل بیان کردیم و در این‌جا به خلاصه‌ای از آن‌ها می‌پردازیم.

«الَّذِينَ يُنفِقُونَ فِي السَّرَّاء وَالضَّرَّاء وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ وَاللّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ» یکی این‌که می‌فرماید: این متقین کسانی هستند که «يُنفِقُونَ فِي السَّرَّاء وَالضَّرَّاء» هم در سختی و هم در گشایش در راه خدا انفاق می‌کنند. و بعد اینکه «وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ» یعنی کظم غیظ می‌کنند و خشم و غضب خودشان را فرو می‌خورند و اعمال غضب نمی‌کنند. دیگر اینکه «وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ» یعنی اهل عفو و بخشش نسبت به عموم مردم هستند. آنجایی که حقی از خودشان بوسیله دیگری ضایع شده باشد عفو می‌کنند و پافشاری ندارند که حتما حق خودشان را از مردم بگیرند. البته وقتی به حقوق الهی تجاوز می‌شود مثلا کسی به حریم دین تجاوز می‌کند، ربطی به ما ندارد که عفو کنیم. چهارم این‌که «وَاللّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ» یعنی علاوه بر کظم غیظ که شرط عدالت و عفو و بخشش از مردم است، احسان هم می‌کنند. حتی ممکن است نسبت به کسی که به آن‌ها بدی کرده و حقی از آن‌ها ضایع کرده به جای انتقام جویی، احسان هم بکنند که در نتیجه خدا هم آن‌ها را دوست می‌دارد.

اما صفت دیگری که در این آیات برای متقین بیان شده که قدری بحث شد عبارت است از «وَ الَّذِينَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ» متقین کسانی هستند که اگر بدی و زشتی را انجام دادند یا به خودشان ظلم کردند، خدای متعال را یاد می‌کنند و بلافاصله استغفار می‌کنند.

همچنین بیان شد که هر جا در قرآن گفته می‌شود مومنین یا متقین، همیشه ناظر به یک مرتبه‌ از تقوا و یا ایمان نیست و ممکن است هر آیه ناظر به مرتبه‌ای از تقوا باشد. تقوا درجاتی دارد و ممکن است کسی در مرتبه‌ای از تقوا باشد که دیگر هیچ گناهی از او سر نزند ولی در مراتبی از تقوا که شخص متقی و مومن هست باز ممکن است گناهی از او سر بزند و خودش را مورد ظلم قرار دهد. منتهی فرق متقین با غیرمتقین این است که گناه متقین موجب نمی‌شود که دیگر از خدا غافل شوند و این خاصیت تقوای آن‌هاست که بلافاصله متوجه ذکر خدا می‌شوند. با ذکر خدای متعال از یک طرف عظمت و کبریا و قهر و غذاب خدا را می‌بینند و از طرف دیگر عفو و بخشش او را می‌بینند لذا بلافاصله استغفار می‌کنند. یعنی هنگامی‌که خطا کرده و فریب شیطان را خورده بلافاصله محبت و رحمت خدا و خطایی را که کرده به یاد می‌آورد و با شرمندگی و توکل به خدای متعال که او را ببخشد، خودش را در دامن خدای متعال می‌اندازد. یعنی با این ذکر خدای متعال هم حیا در انسان گناهکار ایجاد می‌شود و هم در او ایجاد امید به بخشش می شود و هم بدی خودش را می بیند و هم خوبی خدا را می بیند و به غفران و رحمت خدا پناه می برد.

نکته قابل توجه این است که این صفاتی که برای متقین می‌گویند از جمله این‌که متقین کسانی هستند که اهل انفاق در سختی و گشایش، اهل کظم غیظ، اهل عفو و بخشش، اهل احسان و اهل ذکر الله بعد از هر خطایی و... هستند؛ فرع بر متقین و آثار تقوای آن‌ها است. به بیان دیگر تقوا اصل است و تقوای آن‌ها باعث این خصوصیات در آن‌ها می‌شود، چون متقی است اهل انفاق، کظم غیظ، عفو، احسان و ذکرالله و استغفار است. و آن چیزی که ارزشمند است صفت تقوا است.

تقوی و ارتباط آن با مسئله ولایت / تذکر و برگشت متقی و تکفیر گناه او در وادی ولایت

 متقین چه کسانی هستند؟ «شِيعَتِهِمْ‏ هُمُ‏ الْمُتَّقُون»(1) یعنی متقین کسانی هستند که مقام ولایت معصوم را دارند. یعنی اینها آثار آن ایمان است. این که متقین بلافاصله به دنبال هر گناهی، ذکری نسبت به خدای متعال دارند و این ذکر موجب استغفار می‌شود از آثار تقواست. یعنی انسان وقتی ولایت معصوم را داشت اثرش این است که خطایش موجب غفلت و دوری او از خدا نمی‌شود و بلافاصله ذکر و استغفار دارد. یعنی اینها خاصیت آن ایمان و تقوی و ولایت است. اینها خاصیت محبت و معرفت معصوم(ع) است. یعنی ممکن است شیطان متقی را در فعلی از افعالش اخذ کند ولی چون در وادی محبت و ولایت است همین که گناه می کند به ذکر می رسد. در همین راستا است که امام هادی(ع) در فرازی از زیارت جامعه کبیره می‌فرماید: «حَتَّى مَنَّ عَلَيْنَا بِكُمْ فَجَعَلَكُمْ فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ وَ جَعَلَ صَلاتَنَا عَلَيْكُمْ وَ مَا خَصَّنَا بِهِ مِنْ وِلايَتِكُمْ طِیبا لِخُلُقِنَا وَ طَهَارَةً لِأَنْفُسِنَا وَ تَزْکِیَةً لَنَا وَ کَفَّارَةً لِذُنُوبِنَا»(2) یعنی خدای متعال بر شما منت گذاشت و شما را از آن عوالمی که بودید در خانه‌هایی قرار داد که اجازه داده در آن‌ها ذکر الهی بشود و... در واقع منظور خانه‌های معصومین است البته این خانه‌های گلی مراد نیست بلکه حقیقت خانه‌ی معصوم، محیط ولایت اوست لذا حرم معصوم و جسم نورانی معصوم هم یکی از آن خانه‌هایی است که اثرش این است که خدای متعال اجازه رفعت و ذکر در آن‌ها را داده است. معصومین علیهم السلام انوار الهی هستند و امام به عنوان نور هدایت الهی آمده در قالب بشر و در خانه‌هایی که اجازه رفعت و ذکر در آن خانه‌ها داده شده که هر کس وارد آن‌ها شود می‌تواند به ذکر الهی برسد. و در ادامه آیه مربوطه قرآن می‌فرماید: «رِجَالٌ لاَ تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَ لاَ بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ إِقَامِ الصَّلاَةِ وَ إِيتَاءِ الزَّكَاةِ يَخَافُونَ يَوْماً تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصَارُ»(نور/37) یعنی در این خانه‌ها رجالی دائما مشغول بندگی و عبادت و تسبیح خدا هستند که هیچ تجارت و خرید و فروشی آن‌ها را از ذکرالله و اقامه نماز و ادای زکات غافل نمی‌کند و به لهو وا نمی‌دارد. پس خانه هایی در عالم هست که اگر انسان وارد آن‌ها شد خاصیتش این است که اجازه می‌دهند رفعت پیدا کند و در مراتب معرفت و محبت خدا و توحید بالا برود. اجازه رفعت و رشد همه جا نیست. فقط وقتی در این خانه‌ها بود اجازه‌ی ذکرالله و توجه به حضرت حق و درک حضور او داده می‌شود. و بیرون این خانه ها اجازه رفعت و ذکری نیست. لذا اگر کسی وارد خانه اهل بیت و محیط ولایت آنان شد، می‌تواند رشد کند و دائما به خدای خودش مشغول باشد به گونه‌ای که هیچ بیع و خرید و فروشی او را از خدا غافل نمی‌کند و دائما متذکر به خدای متعال است.

متقین کسانی هستند که در این خانه‌ها یعنی در محیط ولایت امیرالمومنین ع و ولایت امام رضا ع وارد می‌شوند و به آن‌ها اجازه توجه به خدا و رشد می‌دهند و هیچ چیز آن‌ها را از یاد خدا غافل نمی‌کند حتی در بازار هم مشغول به ذکر و نماز هستند. اما عده ای که وارد این خانه ها نمی‌شوند در نماز هم که هستند به دنیایشان مشغول هستند. اینان عبادت می‌کنند و ریاضت هم می‌کشند ولی ذکر الله و عبادت خدا نیست بلکه فقط ریاضت و زحمت است. این ریاضت‌ها ممکن است ثمرات دنیایی هم برایشان داشته باشد. مثل شیطان که فقط دو رکعت نمازش چهار هزار سال طول کشیده و این ریاضت و زحمت قدرتی هم برایش به دنبال آورده است. ولی اینها ذکرالله و عبادت نیست. پس متقی یعنی کسی که در محیط ولایت است و ولایت معصوم در وجودش واقع و محقق شده است و نورانی به این نور شده است. اثر این تقوا و ورود به خانه‌های معصوم این است که «وَ جَعَلَ صَلاتَنَا عَلَيْكُمْ وَ مَا خَصَّنَا بِهِ مِنْ وِلايَتِكُمْ طِیبا لِخُلُقِنَا وَ طَهَارَةً لِأَنْفُسِنَا وَ تَزْکِیَةً لَنَا وَ کَفَّارَةً لِذُنُوبِنَا» یعنی ولایتی که خدا از شما اهل بیت به ما داده و صلواتی که ما بر شما می‌فرستیم اثرش این چهار چیز است که خلقت ما پاک می‌شود یا اخلاق ما طیب می‌شود و نفس ما پاک می‌شود و موجب تزکیه و رشد و طهارت ماست و کفاره گناهان ما هم هست. اما اینکه چرا خصوصیت ولایت معصوم این است که کفاره‌ی گناه است، نکته اش این است که انسان اگر تقوا و ولایت و محبت معصوم را داشت هیچ وقت از عمق وجود گناه نمی‌کند. لذا در همان لحظه‌ای هم که شیطان از چشم،گوش و زبانش گناهی می‌گیرد باز هم باطن و قلبش متوجه خداست و در همان لحظه از گناه خود پشیمان است.

پس خاصیت تقوا و علامت انسان متقی این است که همان لحظه‌ای که گناه می‌کند از گناه خودش بدش می‌آید و نادم است چون می‌فهمد پا را از وادی بندگی بیرون گذاشته و شیطان او را زمین زده پس متوجه حضرت حق است و بلافاصله به خدای خودش پناه برده و استغفار می‌کند. پس اینها آثار و خاصیت تقواست و تقوا موجب عفو و احسان و کظم غیظ و... می‌شود همان‌طور که بوی خوش و طعم شیرین سیب اثر و خاصیت آن است.

در همین راستا روایت معروف است که فرمودند: «حُبُ‏ عَلِيِ‏ بْنِ‏ أَبِي‏ طَالِبٍ‏ حَسَنَةٌ لَا تَضُرُّ مَعَهَا سَيِّئَةٌ»(3) یعنی محبت امیرالمومنین حسنه‌ای است که با آن هیچ بدی به انسان ضرر نمی‌زند. برای این روایت چند معنا را ذکر کرده‌اند، معنایی که در تفسیر منسوب به امام حسن عسگری نقل شده این است که حضرت فرمودند: کسی که اهل محبت امیرالمومنین است اگر گناهی هم کرد حتما خدای متعال او را به توبه موفق می‌کند ولو با بلا او را پاک می‌کند و اصل ایمان از او گرفته نمی شود. غیر متقی نسبت به گناه خودش بی‌خیال و غافل است اما اگر کسی اهل محبت و ولایت و جزء متقین بود هر گناهش همراه با ذکر و استغفار حقیقی است.

درگیری شیطان برای عصیان و خروج متقی از وادی تقوی و ولایت

لذا وقتی در مقابل رجزخوانی شیطان که گفت حال که مرا خلیفه نکردی و حضرت آدم را خلیفه کردی «لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ»(اعراف/16) یعنی سر راه مستقیم تو برای فرزندانش می‌نشینم و همه را جهنمی می‌کنم. و این راه مستقیم یعنی راه ولایت و محبت معصوم و راه معرفت و محبت خدا. شیطان گفت سر این راه می‌نشینم، خدای متعال هم به او گفت هر کاری می‌خواهی بکن. آن‌هایی که در وادی تقوا هستند همین که جایی شیطان آن‌ها را فریب دهد و بدی از آن‌ها صادر شود و در دام شیطان بیفتند، بلافاصله استغفار می‌کنند و خدای متعال هم آن‌ها را از دست شیطان بیرون می‌آورد. همین جا قرآن تعبیر بسیار لطیفی دارد که «وَمَن يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللّهُ»(آل عمران/135) یعنی چه کسی غیر از خدا گناهان را می‌بخشد! تعبیر خیلی تندی است مثل این‌که ضرب شستی به شیطان است یعنی من قطعا می‌بخشم. لذا در روایات آمده که شیطان گاهی فراخوان می‌دهد و لشکرش را جمع می‌کند و توبیخ یا تشویقشان می‌کند. یکی از این موارد وقتی بود که این آیه نازل شد. یعنی وقتی خداوند فرمود: «وَمَن يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللّهُ» یعنی چه کسی غیر از خدای متعال گناهان را می‌بخشد. یعنی من قطعا گناهان کسانی را که ولایت الله و نبی اکرم و اهل بیتش صلی الله علیه و آله و سلم را پذیرفته‌اند، می‌بخشم. اینجا شیطان سران لشکرش را جمع کرد آن‌ها گفتند: چه شده؟ گفت: آیه‌ای نازل شده که همه‌ی زحمت‌های ما را به هدر داده آن‌هایی که جهنمی هستند که دیگر نیازی به جهنم بردن ندارند، ما همه‌ی تلاشمان این است که متقین را جهنمی کنیم. هر یک از سران شیطان گفتند: ما می‌توانیم  بنی‌آدم و متقین را به فلان گناه وادار کنیم. شیطان گفت: نه این‌ها چاره این رحمت نیست این آیه می‌گوید این‌ها ممکن است زمین بخورند ولی بلافاصله به ذکر می‌رسند و استغار می‌کنند و من هم قطعا می‌بخشم. یکی از فرماندهان لشکر شیطان گفت: من چاره را بلدم، استغفار این‌ها را به امروز و فردا می‌اندازم و نمی‌گذارم بلافاصله استغفار و توبه کنند. شیطان گفت: خوب است چاره همین است اگر نگذاشتی استغفار کنند مغفرت خدا هم نمی‌آید. شیطان شیعیان امیرالمومنین ع را به این فرمانده‌ی لشکرش واگذار کرد تا بعد از گناه آن‌ها را به امروز و فردا و... بیندازد تا استغفار نکنند. البته در این هم موفق نیستند چون او می‌خواهد ما را از استغفار غافل کند و ولایت امیر‌المومنین ع هم ما را وادار به استغفار می‌کند.

در واقع شیطان با آنهایی کار دارد که در مقابل رسول اکرم(ص) و ولایت خاضع هستند و می خواهد آنها را از این وادی بیروم ببرد. خود شیطان هم همین مطلب را نپذیرفت. در روایت است که خداوند به حضرت آدم فرمود: اگر ما به شیطان و ملائکه گفتیم بر شما سجده کنند چون نور نبی اکرم و اهل بیت در شما بوده و در واقع سجده بر آن‌ها بود. یعنی در حضرت آدم روحی دمیده شد که نور رسول اکرم(ص) است که فرمود «نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي». یعنی چون از آن روح در شما دمیده شده بود گفتیم بر شما سجده کنند. پس در اصل سجده بر نبی اکرم و اهل بیتش و امیرالمومنین ع بوده که ملائکه سجده کردند ولی ابلیس سجده نکرد و نبی‌اکرم و اهل بیتش را قبول نکرد و کسانی هم که سجده نکنند و ولایت نبی‌اکرم و اهل بیت را قبول نکنند مثل خود ابلیس هستند و چون به خودی خود در جهنم هستند، ابلیس خیلی با آن‌ها کاری ندارد. و البته اگر همه هم این ولایت را نپذیرند، باز فرقی نمی کند و همه گرفتار خواهند بود. این که خداوند فرموده همه را به جهنم می‌برم نیز به همین معناست. و در مقابل هم در روایت آمده که فرمودند: اگر همه مردم ولایت امیرالمومنین را قبول می‌کردند خدا اصلا جهنم را نمی‌‌آفرید. جهنم برای آن‌هایی است که زیر بار ولایت خلیفه الله نمی‌روند که در واقع ولایت الله است و شیطان هم با ترک سجده بر آدم در واقع خدا را سجده نکرد. پس تمام تلاش شیطان این است که متقین و شیعیان امیرالمومنین ع را به جهنم ببرد ولی وقتی شیطان دنبال آن‌ها می‌کند حضرت هم حواسش به شیعیان است و دنبالشان می‌کند همین‌که شیطان دامنشان را گرفت حضرت هم بلافاصله ذکر الله را به آن‌ها القاء می‌کند تا بلافاصله استغفار کنند.

عدم اصرار متقین بر گناه و شرح آن و ارتباط آن با استغفار

پس متقی اینگونه است که متذکر می شود و به استغفار رو می آورد و خدا هم غفور رحیم است. بعد در همین آیه ادامه می دهد که: «وَ لَمْ يُصِرُّوا عَلَى مَا فَعَلُوا وَ هُمْ يَعْلَمُونَ» متقین همین که متوجه شدند دیگر در فعل بدی که انجام داده‌اند اصرار ندارند. یعنی چه؟ دو معنا برای آن ذکر کرده‌اند: یکی این‌که گناهش را تکرار نمی‌کند، مثلا اگر دروغی گفته یا  غیبتی کرده دیگر تکرار نمی‌کند. معنای لطیف‌تری هم دارد که مفسرین بزرگی مثل مرحوم فیض بیان کرده‌اند که شاید این معنا دقیق‌تر باشد. فرموده‌اند یعنی همین که متوجه گناه شدند به دنبال گناهشان استغفار می‌کنند. یعنی عدم استغفار خودش اصرار بر گناه است. در واقع استغفار که فقط لقلقه لسان نیست. امیرالمومنین در نهج البلاغه فرمودند: «أَ تَدْرِي مَا الِاسْتِغْفَارُ، الِاسْتِغْفَارُ دَرَجَةُ الْعِلِّيِّينَ‏ وَ هُوَ اسْمٌ وَاقِعٌ عَلَى سِتَّةِ مَعَان»(4) یعنی استغفار کلمه‌ای برای مقام علیین است و شش معنا دارد: ندامت، تصمیم بر ترک گناه، حقوق مردم را دادن، حقوق خدا را دادن و... که خیلی سخت است. پس استغفار یک حرف عادی نیست. متقین و شیعیان امیرالمومنین اهل اصرار نیستند و همین که متوجه گناه شدند بلافاصله استغفار می‌کنند.

 پس اگر کسی بلافاصله بر گناهش استغفار نکرد یعنی اهل اصرار است. البته متقین این‌گونه نیستند و همین‌که گناه می‌کنند و چشم و گوششان در دام شیطان می‌افتد دیگر بی‌تفاوت نمی‌شوند، نه خطایشان را تکرار می‌کنند و نه پای آن می‌ایستند بلکه با یاد خدا متوجه خطای خود می‌شوند و استغفار می‌کنند. این‌که به ما گفته‌اند مواظب باشید که به دنبال هر گناهی تدارک کنید و نگذارید ذنوب روی هم جمع بشوند که اگر جمع شد دیگر نمی‌توانید تدارک کنید دعوت به همین صفت متقین است. حال اگر کسی دروغ گفت و هنوز دروغ دوم را هم نگفته ولی استغفار نکرده پیداست که رو به خدا نکرده و پشیمان نشده است.

اما از دیگر صفات متقین برای تدارک گناهان همین گریه بر سیدالشهداء است. گریه بر سیدالشهدا یکی از ابزار مغفرت و استغفار است که گناهان متقین را تدارک می‌کند. فرمودند: وقتی کسی در مصیبت سید الشهدا ع متألم شود و اشکش جاری شود گناهانش بخشیده می‌شود و جهنم را بلکه خاموش می کند. البته این برای متقین است که اهل ولایت هستند و اهل گریه بر سید الشهدا هستند. «السلام علیک یا اباعبدالله»

پی نوشت ها:

(1) تفسير فرات الكوفي، ص: 417

(2) من لا يحضره الفقيه، ج‏2، ص: 613

(3) بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏39، ص: 248

(4) نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص: 549