نسخه آزمایشی
سه شنبه, 04 ارديبهشت 1403 - Tue, 23 Apr 2024

جلسه اول محرم حسینیه حضرت زهرا / توحید موضوع شفاعت؛ ارتباط وجه الله و بقاء با ائمه / عاشورا و گشودن ابواب شفاعت

متن زیر چکیده ای مفصل از سخنرانی حجت الاسلام و المسلمين ميرباقري، در اولين روز عزاداري حسيني در دهه اول محرم الحرام 1393 است که به تاریخ 4 آبان ماه در حسینیه حضرت زهرا(س) – شجاع فرد – در شهر مقدس قم برگزار شده است. ایشان در جلسه با اشاره به مسئله شفاعت به موضوع این شفاعت پرداخته و متعلق آن را توحید و بندگی خداوند بیان می کنند و سختی این تحمل و اخذ را اشاره می کنند. در ادامه ایشان به فرازی از زیارت جامعه اشاره می کنند که در آن آمده است که «شفعاء دار البقاء» و در تحلیل این مسئله به توضیح دارالبقاء می پردازند و ارتباط آنرا با عبارت «وجه الله» توضیح می دهند و جریان نور و تنزل آن در عالم را برای مراحل این شفاعت و رسیدن به بقاء بیان می کنند. در انتها نیز ارتباط این شفاعت و آثار آنرا با عاشورا اشاره می کنند که گشودن باب شفاعت همه عوالم با سیدالشهداء است و از طریق بکاء بر ایشان این سلوک و همراهی آغاز می شود.

از معارف قطعی در اعتقادات شیعه، شفاعت و دستگیری نبی اکرم(ص) و اهل بیت معصومین(ع) از امت است. طبق معارف ما نیز خداوند تمام الزامات این شفاعت را هم در اختیار نبی اکرم قرار داده است. مثلا اگر شفاعت نیاز دارد که معصوم همه عوالم و احوال ما را بشناسند تا بتوانند ما را شفاعت و دستگیری کنند، خداوند ایشان را شاهد بر احوال ما قرار داده است لذا در زیارت جامعه می خوانیم: «و شهداء دار الفناء»

موضوع شفاعت

اصل شفاعت در موضوع توحید و بندگی خدای متعال و ورود به وادی ولایت الله است. و البته این تلقی توحید کاری بسیار مشکل است، چرا که بر طبق روایات ما تلقی توحید و بندگی و ولایت الله، امر بسیار مشکلی است که فقط ملائکه مقرب الهی و انبیاء مرسل و بندگان خاص و امتحان پس داده، توان تحمل و تلقی آن را دارند.

و توحید نیز به معنای این است که انسان تا انسان است، فقیر به خدای متعال است و بطور مثال در این عالم دنیا، فقر او به امور دنیایی نیز هست و در واقع بندگی او از بستر همین خوردن و خوابیدن و نکاح و... عبور می کند و اینطور نیست که در مرتبه توحید، دیگر انسان از این امور عبور می کند و بی نیاز می شود. این امور، فقرها و نیازهای ما به خداوند هستند. توحید این است که این فقرها و نیازها ما را به خود مشغول نکنند، بلکه برای ما طریق بندگی و پرستش خدای متعال شوند؛ به این معنا که همه این نیازها و نعمت هایی که رفع کننده این نیازها هستند را از خدا بداند و آنها را نیز به خدا بازگرداند. لذا انسان موحد در عین اینکه غرق همه نعمت های الهی است، غرق در توحید نیز هست. لذا نتیجه اینکه شفاعت و دستگیری از انسانها توسط اولیاء الهی در این چنین موضوع صعب و سختی است.

ارتباط شفاعت و دستگیری اولیاء خدا در بقاء و ماندگاری در عالم

در زیارت جامعه کبیره می خوانیم که «شفعاء دار البقاء». این عبارت جامعه کبیره را به دو نحو می توان معنا کرد. اول اینکه اینکه اهل بیت شفیعانی هستند که ظرف شفاعت ایشان عالم آخرت -که عالم بقاء است- می باشد. اما معنای دوم این است که رساندن انسانها به دارالبقاء موضوع شفاعت ایشان است. یعنی این معصوم است که انسانها را به دارالبقاء می رساند. اما دار البقاء چیست و ورود به آن چگونه است؟

انسان وقتی به دارالبقاء می رسد و باقی می شود که همه چیز او وجه الهی شود که در قران فرمود: «کل شی هالک الا وجهه»(قصص/88) اگر خود انسان، عمل انسان، نیت انسان و... همه وجود او وجهه الهی پیدا کرد، باقی می ماند و الا فانی است.

اما وجه الله چیست؟ در قدم اول روایات ما به این نکته تصریح کرده اند که ائمه وجه الله هستند و خدای متعال از طریق ایشان به بندگانش توجه پیدا می کند و همینطور اگر بنده ای بخواهند به خداوند توجه کند، از طریق ایشان به خداوند متوجه می شود.

در قدم دوم، برخی روایات دیگر به این نکته اشاره کرده اند که هر عملی که برای خداست و رو به حضرت حق دارد، این عمل وجه الله است و باقی می ماند. بنابراین اعمال انسان به هر اندازه که برای خداست، باقی می ماند.

بر طبق معنای دوم انسان نیز به هر میزان که قوایش متوجه خداوند باشد، باقی می ماند. اما با تلفیق دسته اول روایات و دسته دوم به این معنا می رسیم که هر عمل یا هر انسانی که جلوه ای از جلوات وجه الله - یعنی معصوم علیه السلام - در او ظهور کرد، او نیز وجه الله می شود؛ یعنی اگر حقیقت کمالات امام معصوم علیه السلام در یک فعل یا یک انسان ظهور پیدا کند، او نیز وجه الله می شود. علت این است که خدای متعال صفات والا و اخلاق کریمه ای که تنها رنگ و بوی الهی دارند را تنها به نبی اکرم(ص) داده است و بقیه موجودات اگر بخواهند به این صفات دست پیدا کنند، باید جلوه ای از نبی اکرم(ص) در ایشان ظهور پیدا کند. برای فهم این نکته که این صفات تنها نزد نبی اکرم(ص) و اهل بیت معصومین ایشان است، لازم است که کمی به نحوه ظهور و تجلی وجه الهی در عالم بپردازیم.

بررسی مسئله وجه الله و رسیدن به مقام بقاء توسط آیه نور

طبق آیه نور، نور الهی که وجه الهی است در 4 مقام در عالم دنیا متجلی شده است. اول؛ «اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ» هر کس که به مقام توحید رسیده است از طریق نور الهی است. دوم؛ در آیه می فرماید: «مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ» یعنی این نور تمثلی دارد که تمثل این نور، نبی اکرم(ص) است. در قرآن آمده است که: « وَ لِلَّهِ الْمَثَلُ الْأَعْلی»(نحل/60) که بر طبق روایات ما مثل نور الهی و مثل اعلاء نبی اکرم(ص) است.

سوم: در ادامه آیه می فرماید: «فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُّبَارَكَةٍ زَيْتُونِةٍ لَّا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّةٍ يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُّورٌ عَلَى نُورٍ» یعنی این مثل نور الهی، در قالب یک شبکه نوری در عالم تنزل می یابد و ظهور پیدا می کند.

چهارم: «في بيوت أذِنَ اللهُ أنْ تُرْفَعَ و يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فيها بِالغُدُوِّ و الآصالِ * رِجالٌ لا تُلْهيهِمْ تِجارَةٌ و لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللهِ و إقامِ الصلاةِ و ايتاءِ الزَّكوةِ» این نور در خانه هایی تنزل پیدا می کند که در آنها دو چیز هست، اجازه رفعت و اجازه ذکر. اگر کسی بخواهد در مقام ذکر و قرب برسد باید از این خانه ها وارد شود. هرچه قوای بیشتری از انسان وارد به این بیوت نور شود، مقام بالاتری پیدا می کند و درک بالاتری از وجه و نور الهی پیدا می کند تا جایی که می تواند مثل اعلاء خداوند را به تمامه درک کند. در این مرحله انسان به مقام وجه الهی در تمام ظرف خود نایل شده است.

اما ورود به این بیوت نور به چه معناست؟ ورود به بیت النور که بیت نبی اکرم و اهل بیت ایشان است به معنای «معیت» با ایشان است. معیت نیز نه به معنای معیت ظاهری است، بلکه به معنای این است که قوا و امتداد وجودی انسان ذیل معصوم و تابع معصوم علیه السلام قرار بگیرد و ذیل سرپرستی ایشان قرار بگیرد. در این معیت نیز باید به «ثبات قدم» رسید؛ یعنی همه قوای انسان به مقام معیت برسد و این گونه نباشد که برخی از قوای انسان بر ولایت معصوم سرسپار نشده باشد. کسی که به ثبات قدم نرسیده باشد، همان کسی که وقتی در قیامت از پل صراط عبور می کند، آتش برخی از قوای او را که سرسپار معصوم نشده است را به غنیمت خواهد برد، چرا که آن قوا رنگ و بوی الهی نداشته اند تا بتوانند به بهشت جاودان الهی وارد شوند.

شفیع بودن معصوم برای ورود ما به دارالبقاء به این معناست که ایشان قوای ما را در ورود به بیت النور نبی اکرم(ص) که همان محیط نور و ولایت است دستگیری می کنند تا مومن در همین دنیای فانی وارد دارالبقاء می شود؛ بلکه خود جلوه ای از دارالبقاء در این عالم فانی شود. البته بقاء خود مراحلی دارد که همه مراحل آن در عالم دنیا قابل اکتساب نیست، لذا مومن در عوالم بعدی نیز به شفاعت معصوم علیه السلام احتیاج دارد تا در هر یک از عوالم به فراخور آن عالم وارد مرتبه ای بالاتر از دارالبقاء شود. اما به هر حال وجهه اللهی پیدا کردن قوا و جلوه های وجودی ما و باقی شدن آنها، بدون شفاعت معصوم علیه السلام ممکن نیست و نجات از هلاک و فنا بدون شفاعت معصوم ممکن نیست.

عاشورا باز کننده باب شفاعت نبی اکرم(ص) بر همه عوالم وجود

عاشورا باب این شفاعت عظیم را در عالم باز کرده است. باب دستگیری از انسانها برای طی مسیر توحید با عاشورا باز شده است و این باب تنها مخصوص به عالم دنیا هم نیست. عاشورا باب شفاعت نبی اکرم(ص) را در همه عوالم خلقت باز کرده است چرا که فعل سیدالشهدا در عاشورا، صرفا یک فعلی در گستره عالم دنیا نبوده است. به همین دلیل است که در زیارت عاشورا می خوانیم که: «لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِيَّةُ وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتِ الْمُصِيبَةُ بِكَ عَلَيْنَا وَ عَلَى جَمِيعِ أَهْلِ الْإِسْلاَمِ‏ وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتْ مُصِيبَتُكَ فِي السَّمَاوَاتِ عَلَى جَمِيعِ أَهْلِ السَّمَاوَاتِ‏» بنابراین دستگیری فعل امام حسین(ع) نیز صرفا به عالم دنیا محدود نمی شود.

آغاز ورود به وادی شفاعت عاشورا و ظاهری ترین لایه آن نیز از توجه به عاشورا و بکاء آغاز می شود. اگر برای کسی شفاعت در این لایه و این مرتبه حاصل شود، جزء اصحاب عاشورا خواهد شد و سیدالشهداء از او دستگیری خاص خواهد کرد. این نکته مهم را از روایت معروف ریان بن شبیب می توان یافت که امام رضا ع روز اول محرم این جملات را فرموده اند.

حضرت در این حدیث بعد از توضیحاتی در درباره عاشورا و اتفاقاتی که در آن حادثه رخ داده است می فرمایند: « يَا ابْنَ شَبِيبٍ إِنْ كُنْتَ بَاكِياً لِشَيْ‏ءٍ فَابْكِ لِلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع فَإِنَّهُ‏ ذُبِحَ‏ كَمَا يُذْبَحُ‏ الْكَبْشُ‏ وَ قُتِلَ مَعَهُ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ ثَمَانِيَةَ عَشَرَ رَجُلًا مَا لَهُمْ فِي الْأَرْضِ شَبِيهُونَ وَ لَقَدْ بَكَتِ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَ الْأَرَضُونَ لِقَتْلِه‏» بعد حضرت در ادامه این دستور به بکاء، آثار آن را بیان می کنند که: «يَا ابْنَ شَبِيبٍ إِنْ بَكَيْتَ عَلَى الْحُسَيْنِ حَتَّى تَصِيرَ دُمُوعُكَ عَلَى خَدَّيْكَ غَفَرَ اللَّهُ لَكَ كُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتَهُ صَغِيراً كَانَ أَوْ كَبِيراً قَلِيلًا كَانَ أَوْ كَثِيرا» اگر اشک هایت بخاطر حسین ع بر گونه هایت جاری شود خداوند تو را تطهیر می کند. دستور بعدی حضرت این است که «يَا ابْنَ شَبِيبٍ إِنْ سَرَّكَ أَنْ تَلْقَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَا ذَنْبَ عَلَيْكَ فَزُرِ الْحُسَيْنَ ع» یعنی اگر می خواهی خدا را ملاقات کنی در حالیکه گناهی بر دوش نداری پس ایشان را زیارت کن.

و بعد حضرت ادامه می دهند که: «يَا ابْنَ شَبِيبٍ إِنْ سَرَّكَ أَنْ تَسْكُنَ الْغُرَفَ الْمَبْنِيَّةَ فِي الْجَنَّةِ مَعَ النَّبِيِّ ص فَالْعَنْ قَتَلَةَ الْحُسَيْنِ يَا ابْنَ شَبِيبٍ إِنْ سَرَّكَ أَنْ يَكُونَ لَكَ مِنَ الثَّوَابِ مِثْلَ مَا لِمَنِ اسْتُشْهِدَ مَعَ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ ع فَقُلْ مَتَى ذَكَرْتَهُ‏ يا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِيماً» که حضرت از مناسک دیگری در این سلوک برای رسیدن به جایگاه هایی بهشتی را بیان می کنند و بعد در انتها عبارتی را بیان می کنند که از همه این توصیه های جامع تر و عام تر است که می فرمایند: «يَا ابْنَ شَبِيبٍ إِنْ سَرَّكَ أَنْ تَكُونَ مَعَنَا فِي الدَّرَجَاتِ الْعُلَى مِنَ الْجِنَانِ فَاحْزَنْ لِحُزْنِنَا وَ افْرَحْ لِفَرَحِنَا وَ عَلَيْكَ بِوَلَايَتِنَا فَلَوْ أَنَّ رَجُلًا أَحَبَّ حَجَراً لَحَشَرَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَعَهُ يَوْمَ الْقِيَامَة» در واقع اینها مناسک سلوک با حضرت است که رسیدن به شفاعت ایشان را محقق می کند. اگر کسی به مقام محبت رسید و در این مقام ولایت بجایی رسید که غصه ها و شادی هایش به اما گره خورد، سیرش با امام می شود و در آخرت هم با حضرت همراه خواهد بود. و این معیت همان درک شفاعت امام حسین ع است.