نسخه آزمایشی
جمعه, 10 فروردين 1403 - Fri, 29 Mar 2024

جلسه هشتم محرم ثارالله / حجب نور در قوس نزول و صعود؛ «مراتب نزول انوار هدايت» و «شفاعت اين انوار در سير نوراني سالك»

متن زیر چکیده اي تفصيلي از سخنرانی حجت الاسلام و المسلمين ميرباقري، در هشتمين شب عزاداري حسيني در دهه اول محرم الحرام 1393 است که به تاریخ 10 آبان ماه در مدرسه فيضه قم برگزار شده است. ايشان در ابتداي اين جلسه با مروري بر مباحث گذشته و جمع بندي آن ها، حُجُب ظلماني را همان محيط ولايت اولياي كفر دانستند كه در قرآن با «دار بائر» از آن ياد شده است و باطن جهنم نيز چيزي فراتر از آن نيست. حجت الاسلام و المسلمين ميرباقري در ادامه با تبين حُجب نوراني، مراتب تنزل اين انوار را در چهار مرحله توضيح دادند و اين انوار را امتداد «نور الهي» و «انوار هدايت رسول» و «امام» دانستند كه در «بيت النور ولايت اهل بيت» قرار داده شده است. ايشان سير در اين انوار را نيز در چهار مرحله «خضوع در برابر اين انوار»، « حركت در سبل» و «صراط» و «وصول به وجه الله» تبيين نمودند. ايشان سير در اين انوار را تنها با شفاعت اين انوار و دستگيري امام ممكن دانستند.

چنان كه بيان شد حجاب هایی كه در مسیر تقرب و درک توحید قرار گرفته اند برخي حجب نورانی و برخي حجب ظلمانی اند و باید همه آنها مرتفع شوند. براي اين حُجب، اصطلاحات مختلفی وجود دارد ولي آنچه بیان کردیم این بود که حجب ظلمانی محیط ولایت مستکبرین و اعمال و اخلاق آنها است.  

محيط «ولايت اولياي كفر»، حقيقت حُجُب ظلماني، اساس همه معاصي، دار بائر و باطن جهنم

اگر انسان در محیط ولایت آنها قرار گرفت مبتلا به این حجب ظلمانی می شود. همه گناهان به همين نحو است و ریشه در ائمه طاغوت دارد. محیط ولايت آنها همان جهنم است. کسی که در این محیط قرار گرفت در جهنم قرار گرفته است و آن چه در روز قيامت اتفاق مي افتد، مواجهه جدید ديگري است كه اين فرد با همين جهنم خواهد داشت كه خصوصیات فراوان آن نيز در آیات و روایات موجود است.

مثلا در باب این محیط ذکر شده است که محیط آنها دار «بائر و ویرانه» است كه حقيقت اين دار، جهنمي است که در همين عالم دنيا نيز وجود دارد. در آیه «أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْراً وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دارَ الْبَوار * جَهَنَم يَصلَونها»(ابراهیم/28و29) اين مطلب بيان شده است. محیط ولايت آنها نه «دائر» بلکه «بائر» است. ورود به اين محيط، حاصل تبدیل «نعمت» به «کفر» است. در روایات «نعمت» به «ائمه و ولایت ايشان» معنی شده است و در مقابل «کفر» هم به آنهایی تفسیر می شود که در مقابل حضرت امیر عليه السلام قرار گرفتند. که این مبحث در آیه مبارکه «وَ لكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإيمانَ وَ زَيَّنَهُ في‏ قُلُوبِكُمْ وَ كَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْيان»(حجرات/7) مورد اشاره قرار گرفته است. روایات ذیل اين آيه، ايمان و كفر را توضیح داده اند. در روایت نقل شده است که امام «سرزمین رویش و حاصل خیز» است و «محيط ولايت او»، «دار دائر و آباد» است كه رشد و فلاح و رویش در آن وجود دارد. لذا هر قوه انسان که تحت تاثیر «ولایت کفر» قرار بگیرد ظلمانی می شود و اگر اين ولايت به اعماق وجود نفوذ کرد، درون انسان، جهنمی می شود. ولی گاه فقط ظاهر جهنمی می شود. راه نجات انسان، فاصله گرفتن از این محیط ظلمانی و ورود به محیط نوراني است.

مراحل تنزل انوار هدايت در قوس نزول

اگر انسان از ظلمت فاصله گرفت و وارد بیوت انبیاء شد، به وادی توحید و نور می رسد. خداي متعال «جریان تنزل اين نور» و «سير با آن» را در سوره مبارکه نور توضیح داده است. در این آیه، نور و تنزل آن در چهار مرحله بحث شده است. ابتدا بیان می کند که «اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ» که برطبق روایت، معناي آيه اين است  که خدا، هاديِ آسمانها و زمین است. (یعنی بحث از شبکه هدایت در عالم است؛ نه آن كه بحث از «وجود» باشد) با هدايت خداي متعال است كه توحید حاصل می شود. خودش بر خودش هادی است «اَنت دَلَلَتنی علیک و دَعَوتَنی الیک». پس سیر در قرب و کمال، با نور خدا ممكن است.

در مرحله دوم، خداي متعال «مَثَل» اين نور را بيان مي كند. يعني این نور «مَثَلی» دارد و در وجود مقدس رسول اکرم صلي الله عيه و آله متمثّل شده است، چنان كه در توضيح اين نور، قرآن كريم مي فرمايد: «مَثَلُ نُورِهِ...ٍ» (البته رسول خدا با همه مراتب وجودی شان در همه عوالم، ظرف تحقق اين نورند)

در مرحله سوم، تجلی نور ایشان در عوالم خلقت را به «مشکات» تشبیه می کند و ویژگی هایی نظير شيشه حباب و سوخت و... را برای این چراغ بیان می کند. قرآن كريم در توضيح اين مطلب می فرماید: «مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَوةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ  الْمِصْبَاحُ فىِ زُجَاجَةٍ  الزُّجَاجَةُ كَأَنهََّا كَوْكَبٌ دُرِّىٌّ يُوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُّبَارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لَّا شَرْقِيَّةٍ وَ لَا غَرْبِيَّةٍ يَكاَدُ زَيْتهَُا يُضىِ‏ءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ» این نور در عوالم تنزل يافته و این بيان، مراحل تنزل اين نور در عالم است. و البته این تنزل، مراتبی دارد فلذا می فرماید: «نُّورٌ عَلىَ‏ نُورٍ». خدای متعال هر کس را بخواهد با اين نور هدایت می کند. «يهَْدِى اللَّهُ لِنُورِهِ مَن يَشَاءُ» اين بخش از آيه نيز شاهد بر اين مطلب است كه محتواي اين آيه، بيانگر جریان تنزل نور هدایت خداي متعال است. «وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ» همه این تعابير از مشكات و حباب (زجاجه) و ... «مَثَل» بود که ظاهر آن را همه می فهمند ولی حقیقت این «مَثََل» چیز دیگری است.

در مرحله چهارم تنزل، سخن از خانه هایی است که تنزل نور در آنها واقع مي شود لذا می فرماید: «فىِ بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَ الاَْصَال * رِجَالٌ لَّا تُلْهِيهِمْ تجَِرَةٌ وَ لَا بَيْعٌ عَن ذِكْرِ اللَّهِ وَ إِقَامِ الصَّلَوةِ وَ إِيتَاءِ الزَّكَوةِ يخََافُونَ يَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصَرُ» اين نور در خانه هايي نازل شده است که اجازه يافته اند تا رفعت يابند و اسم خدا در آن ها ذكر شود و اين بدين معنا است كه سیر در درجات، از این خانه ها ممكن است. در این خانه ها شخصیت هایی که هیچ کاری آنها را از ذکر خدا و اقامه نماز غافل نمی کند، خداي متعال را تسبيح مي گويند و قلبشان متوجه «یوم الآخرة» است.

هدايت همه عوالم در پرتو نور نبي اكرم 

بر اساس اين آيات، هدایت همه عوالم به نور نبی اکرم است و نور ایشان تمثل نور خداست. در روایات دیگري هم این معنا مفصل بیان شده است. مثلا می فرماید: «نَحْنُ آخِذُونَ بِحُجْزَةِ نَبِيِّنَا وَ نَبِيُّنَا آخِذٌ بِحُجْزَةِ رَبِّنَا وَ الْحُجْزَةُ، النُّورُ وَ شِيعَتُنَا آخِذُونَ بِحُجْزَتِنَا» که معنای ابتدایی «حُجْزه» همان «دامن» است (که مثلا می گویند دست به دامان کسی شدن) در روایات «حُجْزه» به «دین» و یا «نور» تفسير شده است. یعنی پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله متمسک به نور الهی است و ائمه متمسک به نور رسول هستند و شيعيان متمسک به نور ائمه اند. البته در یک مقام نيز انوار همه آنها یک «نور واحد» است چنانكه در زيارت جامعه آمده است: «وَ أَنَّ أَرْوَاحَكُمْ وَ نُورَكُمْ وَ طِينَتَكُمْ‏ وَاحِدَة». این مطلب در روایات دیگر نيز بيان شده است. پس رسول خدا بدون واسطه و بی حجاب از دست خداي متعال می گیرد و بقیه در شبکه ای از نور، از این « هدایت و فیض» بهره مند مي شوند.

«بيت النور» امام، طريق بهرمندي از انوار هدايت رسول

اما اینکه در اين آيه بيان شده است كه «خدا هر کس را بخواهد هدایت می کند»؛ این هدايت شامل  چه کسانی مي شود؟ به نظر می آید همانطور که علامه طباطبائی فرموده اند اين گروه، شامل کسانی مي شوند که وارد «بیت النبی» شده اند؛ یعنی کسانی که در اين آیات از آن ها با تعبير «رجال لاتلهیهم...» ياد شده است. آنها هستند که با ورود به بیت و خانه نبی اکرم و اهل بیت، حقیقت این نور را در می یابند و با آن سالک می شوند. اگر خانه های انبیاء باعث ذکر و رفعت است به خاطر همین نوری است که در اين خانه ها تنزل یافته است. آن چنان كه در روایات بيان شده است این بیوت محیط ولایت آنهاست. افضل این بیوت هم خانه حضرت امير علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله عليها است. البته این بيوت، صرفا خانه های گلی نیست همان طور كه حرم اهل بيت عليهم السلام هم فقط همين حرم ظاهري ايشان نیست. (البته ظاهر و جسم حرم هاي مطهر ايشان هم فوق العاده است و منشأ آثار بسياري است و به منزله روح عالم است همان طور كه جسم اهل بيت عليهم السلام از عليين است و روح مؤمنين از منزلت جسم اهل بيت خلق شده است. «اجسادکم فی الاجساد» يعني جسم آن ها به منزله روح براي اجسام است.) یعنی آن حرمی که «روضه من ریاض الجنه» است ظاهر اين حرم نیست بلکه اين حرم باطني هم دارد كه آن، اصل است. در مورد «بيت» نيز خود امام و محیط ولایت ايشان است كه حقيقت  اين بیوت است.

از روایات به دست می آید که تا امام در این قالب دنیا وارد نشود این نور به ما نمی رسد. در زیارت جامعه می گوییم: «خَلَقَكُمُ اللَّهُ أَنْوَاراً فَجَعَلَكُمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقِينَ حَتَّى‏ مَنَ‏ عَلَيْنَا بِكُمْ فَجَعَلَكُمْ‏ فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُه‏» يعني خداي متعال بر ما منت نهاد و بعد از تنزل اين نور، آن را در اين بیوت قرار داد. بعد از این تنزل است که ما به هدایت آن راه مي يابيم. مسير تنزل «ذکر»، «هدايت» و... تنزل نور رسول است. نور ایشان است كه در چراغدان اهل بیت تجلی می کند و عوالمی را طی می کند و به خانه هایی می رسد که رفعت و ذکر دارد. بیرون از این خانه ها نه رفعتی است و نه عبادت و ذکري. باید وارد این بیوت شد تا اين مقامات محقق شود. خارج از این بیت هيچ معرفتي نيست. البته خداي متعال مجبور به این طریق نبود ولی مشیت الهي بر این امر تعلق گرفته است. «إِنَّ اللَّهَ لَوْ شَاءَ لَعَرَّفَ الْعِبَادَ نَفْسَهُ وَ لَكِنْ جَعَلَنَا أَبْوَابَهُ وَ صِرَاطَهُ وَ سَبِيلَهُ وَ الْوَجْهَ‏ الَّذِي‏ يُؤْتَى‏ مِنْه‏» یعنی خداي متعال اين انوار مقدس را «ابواب» خودش قرار داده است و البته ورود از اين ابواب هم آدابی دارد. باید با خضوع وارد شد، چنان كه قرآن می فرمايد: «وَ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً وَ قُولُوا حِطَّةٌ نَغْفِرْ لَكُمْ خَطاياكُمْ»(بقره/58) باید در مقابل اهل اين بیت سجده و خضوع کامل داشت (همان طور كه ملائكه خضوع كردند) تا بعد از تطهیر، ورود به اين بيت ممكن شود. همان طور كه برای ورود به بهشت، حوض کوثری قرار داده می شود.

مراحل سير در انوار هدايت امام در قوس صعود

كسي كه وارد اين بيوت مي شود بايد در این وادی سير كند. سير در اين وادي «سُبُل» دارد. این «سُبل» اخلاق حمیده و مناسک است. اگر کسی وارد بيت نور نشده باشد نماز و ساير مناسک براي او «سبیل» نخواهد بود. با سير در این «سبل» انسان به «صراط» می رسد که خود امام است و در گام بعد به «وجه خدا» می رسیم که جلوه دیگری از امام است. و با رسیدن به این «وجه الله» است که معرفت حاصل می شود.

پس این جریان انوار تجلی یک نور است و باید به «همه آن» مومن بود و با آن همراه شد. لذا ایمان و تصدیق همه «انبیاء و ائمه» لازم است. همه تجلی یک نورند بنابراين یک استکبار و عدم پذيرش يكي از اين انوار كافي است تا انسان از اين بیت رانده شود. لذا از در روایات بيان شده است که از انبیاء نسبت به تک تک ائمه اقرار و عهد گرفته شده است.

با ورود به اين «بيت» و پذيرش همه اين انوار، سیر در مقامات «نور علی نور» آغاز خواهد شد. در اين سير باید به مراتب عالي «آن نور تنزل یافته» برسد و نسبت به آن، معرفت حاصل کند که «حقیقتِ نوری» رسول اکرم است که کلمه تامه نور الهی اند. اگر کسی به اين نور واصل شد، خداوند را به اسم اعظم و نبأ عظیم شناخته است. و به مقام معرفت به «نورانیت امام» و کنه نورانیت امام راه يافته است. پس سیر در وادی نور با ورود به بیت النور آغاز مي شود و با سير در اين وادي به رفعت و ذکر مي رسد و از طریق آن، مقامات را در قوس صعود طی مي کند تا به «معدن العظمه» مي رسد.

ضرورت شفاعت امام براي خرق حجب نوراني و سير در وادي نور

اما این سیر شفاعت می خواهد. یعنی برای حرکت و سلوک به «نوری بعد از نور» نیاز است که در روایت در توضيح آن فرموده اند «اماما من ولد فاطمه» با نور امام، حجب نوری هم خرق می شود. (کما اینکه حجاب ظلمانی هم با امام برداشته می شود) لذا فرموده اند که «بنا عبدالله، بنا عرف الله» هرکس به معرفت می رسد با امام سالک شده است. البته این مسير، مسیرِ امتحان و ابتلاء است تا تحمل این معرفت در انسان ايجاد شود؛ يعني حتي «عبد ممتحن» هم با امتحان خودش راه نمی رود بلکه با امتحان، آماده تحمل این معنا می شود. همین است که در زیارات ششم حضرت علي عليه السلام می خوانیم که: «هداة الابرار و امام الاصفیاء و...» پس همه اولیاء و برگزیدگان، مسیر هدایتشان همین است و مسیر دیگری وجود ندارد.

سیدالشهداء در این وادی محورند. رفع این حجب دشوار است و کسی که در اين وادي به میدان آمده و بلای شدیدي تحمل کرده است تا کار آسان شود و مقام رضوان در دسترس قرار گیرد، وجود مقدس سیدالشهداء است. بلای ایشان است که حجب را بر می دارد. ریاضت های ما نيست كه به جایی می رسد چنان كه فرموده اند: «عَجَزَتِ‏ الْعُقُولُ‏ عَنْ إِدْرَاكِ كُنْهِ جَمَالِك‏» آنکه حجاب را برمی دارد عبادت سیدالشهداء است. اوست که همه حقایق «لیله القدر» بر او تجلی کرده است. برای سير در اين وادي باید به ایشان پیوند خورد و با مرکب ایشان سير كرد. حلقه اول سالکین این راه هم اصحاب ایشان هستند که مختصري از صفات آنها بحث شد. (كه این صفات هم از آستان سيد الشهداء تنزل یافته است و به آنها رسیده است) این سیر، انحاء و مناسکی دارد که در روایات بیان شده است. حتی ظهور که تجلی کل نور در این عالم است با سیدالشهداء محقق مي شود و اجر فداكاري ایشان است.