نسخه آزمایشی
پنج شنبه, 30 فروردين 1403 - Thu, 18 Apr 2024

جلسه دوازدهم محرم 94 حسینیه حضرت زهرا(س) / حضور معصوم در عوالم مختلف و شفاعت ایشان

آنچه پیش رو دارید دوازدهمین جلسه سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین سید محمد مهدی میرباقری در دهه اول محرم الحرام سال 94 است که در حسینیه حضرت زهرا(س) -شجاع فرد- برگزار شده است. ایشان در این بحث در ابتدا به حضور امام در همه عوالم اشاره کرده و این معنا را توضیح می دهند و تلاقی ما با امام را در این عالم توضیح می هند و بعد از آن با اشاره به وجود مقدس امام سجاد ع که حامل این مقام فوق العاده بودند ماموریت ایشان را نسبت به کربلا و... اشاره کردند.

امام و حضور ایشان در عوالم

بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین و لعنة علی اعدائهم. از مجموع روایات ما بدست می آید که ائمه در عوالم مختلف خلق شده اند و خلق هم به معنای ایجاد ابتدایی از عدم لزوما نیست. یعنی یک حقیقت اگر در عوالم مختلف (به تناسب آن عالم) تجلی پیدا کرده باشد، بر آن اطلاق خلق می شود. در روایات توضیح داده شده است که خداوند 12 عالم را که حجب او می باشند از نور رسول الله(ص) آفریده است و در هر عالم ایشان حضور پیدا کرده اند (که ذکر شده است 12 هزار سال در هر عالم توقف داشته اند) و عبادت کرده اند و تسبیح و ذکر خاصی داشته اند و اهل آن عالم را با عبادت خودش سیر داده است. لذا در روایت آمده است که سوال کرد از حضرت که شما قبل از خلقت آدم(ع) کجا بودید حضرت جواب می دهند: «كُنَّا أَشْبَاحَ نُورٍ حَوْلَ‏ الْعَرْشِ‏ نُسَبِّحُ اللَّهَ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَ آدَمَ‏ بِخَمْسَةَ عَشَرَ أَلْفَ عَام‏»(1) که ما اشباح نوریه بودیم که تسبیح و تقدیس را ملائکه را از ما فرامی گرفتند. و وقتی به عالم ما یعنی دنیا رسیده اند هم لباس بشر را پوشیده اند و وارد شده اند و ما را سیر داده اند. یعنی این حضور آنها برای شفاعت است.

درباره ارواح ما هم از روایات بدست می آید که این روح ما هم در عوالم دیگری بوده است و بعد به این عالم آمده است و خلقتی در این عالم دارد و لباس دنیایی به تن کرده است که فهم کند که عبد است و نیازهای خود را ببیند و بندگی کند. یعنی اگر در عوالم دیگر می ماندیم معجب می شدیم و خیال می کردیم چیزی هستیم لذا ما را به این عالم آورده اند و هزار و یک نیازمان را برملا کرده اند تا خود را ذیل خداوند ببینیم و بندگی کنیم. اما معصوم و امام برای این کار به دنیا نیامده است و برای شفاعت آمده است.

نکته دیگر اینکه باید توجه کنیم که حضور امام در هر عالمی به قدر آن عالم است و متناسب با همان عالم است. یعنی دنیا اجازه نمی دهد که همه وجود امیرالمومنین(ع) در این دنیا حضور پیدا کند. لذا آن مرتبه ای از امام که در این دنیا تنزل می کند مرتبه کامله امام نیست. لذا اگر ما را به این دنیا آورده اند که با امام سلوک کنیم و بندگی کنیم این سیر در این دنیا تمام نمی شود بلکه در عوالم بالاتر ظرفیت بالاتری از همراهی با امام بدست می آید و لذا هم منتقل به عوالم می شویم. اگر همه توحید را می شد در این عالم بدست آورد وجهی نداشت که به عوالم بعد منتقل شویم. بعید نیست که درخواست موسی کلیم(ع) هم که فرمود: «رَبِّ أَرِني‏ أَنْظُرْ إِلَيْک» همین بود که رویتی در ظرفیت تمام می خواست و خدا جواب می دهد این امر شدنی نیست و رویت کامل در این عالم رخ نمی دهد. (و البته موسی ع درخواست رویت جسمی نمی خواست که این معنا ندارد بلکه رویت ایمانی می خواست و نیز رویت بدون حجاب رسول الله ص را نمی خواست که چنین چیزی در عالم و همه عوالم شدنی نیست) یعنی موسی ع می خواست خدا را در آینه امیرالمومنین ع ببیند لکن بشکل تام و تمام و این در این عالم شدنی نیست.

اما حضور امام در این عالم هم مختصاتی دارد. در روایت فرموده است که: «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ نُطْفَةَ الْإِمَامِ‏ مِنَ الْجَنَّةِ وَ إِذَا وَقَعَ مِنْ بَطْنِ أُمِّهِ إِلَى الْأَرْضِ وَقَعَ وَ هُوَ وَاضِعٌ يَدَهُ إِلَى الْأَرْضِ رَافِعٌ رَأْسَهُ إِلَى السَّمَاءِ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ وَ لِمَ ذَاكَ قَالَ لِأَنَّ مُنَادِياً يُنَادِيهِ مِنْ جَوِّ السَّمَاءِ مِنْ بُطْنَانِ الْعَرْشِ مِنَ الْأُفُقِ الْأَعْلَى يَا فُلَانَ بْنَ فُلَانٍ اثْبُتْ فَإِنَّكَ صَفْوَتِي مِنْ خَلْقِي وَ عَيْبَةُ عِلْمِي وَ لَكَ وَ لِمَنْ تَوَلَّاكَ أَوْجَبْتُ رَحْمَتِي وَ مَنَحْتُ جِنَانِي وَ أحلت [أُحِلُّكَ‏] جِوَارِي ثُمَّ وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي لَأَصْلِيَنَّ مَنْ عَادَاكَ أَشَدَّ عَذَابِي وَ إِنْ أَوْسَعْتُ عَلَيْهِمْ فِي دُنْيَايَ مِنْ سَعَةِ رِزْقِي قَالَ فَإِذَا انْقَضَى صَوْتُ الْمُنَادِي أَجَابَهُ هُوَ شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ وَ الْمَلائِكَةُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قائِماً بِالْقِسْطِ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ‏ فَإِذَا قَالَهَا أَعْطَاهُ الْعِلْمَ الْأَوَّلَ وَ الْعِلْمَ الْآخِرَ وَ اسْتَحَقَّ زِيَادَةَ الرُّوحِ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ»(2) یعنی از آغاز سیرشان در این عالم هم خلقت خاصی دارند. روایت توضیح می دهد که نطفه امام هم از بهشت است و امام وقتی بدنیا می آید سر بالاست و به سمت آسمان است. ندا از بالاترین عوالم می آید که تو برگزیده از خلق من هستی و معدن علم من هستی و... در نهایت امام شهادتی خاص می دهد که برخواسته از قرآن کریم است و علم خاصی به امام داده می شود.

اما کار امام در این نقطه متوقف نمی شود بلکه وقتی به امامت می رسد کلمه روح به ایشان داده می شود. آن روحی که محقق  اصل وحی است. فرمود: «وَ كَذلِكَ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا ما كُنْتَ تَدْري مَا الْكِتابُ وَ لاَ الْإيمانُ وَ لكِنْ جَعَلْناهُ نُوراً نَهْدي بِهِ مَنْ نَشاءُ مِنْ عِبادِنا وَ إِنَّكَ لَتَهْدي إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقيمٍ»(شوری/52) و این معنا در روایات مکرر وارد شده است. که مثلا بین امام و حضرت حق عمودی از نور است که در آن همه اسرار عوالم است. که بعید نیست که همان روح باشد. و از این بالاتر هم در روایات توضیح داده شده است که علم مستزاد امام است که هر جمعه بر امام علم اضافه می شود و یا در شب های قدر هر سال علم خاصی به امام داده می شود. که همین معنا در روایت سابق ذکر شده بود. امامی که کلمه روح در نزد اوست چه چیز دیگری به او اضافه می شود؟ این معنا جای بحث بیشتر دارد.

اشاره به جایگاه امامت امام سجاد علیه السلام

در باب شخصیت امام سجاد(ع) باید توجه داشت که از ابتدای شهادت سیدالشهداء ایشان امام است و این علوم و... در نزد ایشان قرار می گیرد و رهبری جریان کربلا با ایشان است. اینکه مکرر زینب کبری(س) به امام سجاد ع رجوع می کند برای همین است. همه ماجرا بعد از سیدالشهداء بدوش امام سجاد(ع) است. باید همه آن صحنه ها را ایشان ببینند ولی صبر کنند و ماموریت خود را انجام دهند. و تازه این بار سنگین حضرت در کنار همه آن زهد و عبادت و... ایشان است.

در باب عبادت حضرت نقل شده است: «وَ لَقَدْ دَخَلَ أَبُو جَعْفَرٍ ابْنُهُ ع عَلَيْهِ فَإِذَا هُوَ قَدْ بَلَغَ مِنَ الْعِبَادَةِ مَا لَمْ يَبْلُغْهُ أَحَدٌ فَرَآهُ قَدِ اصْفَرَّ لَوْنُهُ مِنَ السَّهَرِ وَ رَمِصَتْ عَيْنَاهُ مِنَ الْبُكَاءِ وَ دَبِرَتْ جَبْهَتُهُ وَ انْخَرَمَ أَنْفُهُ مِنَ السُّجُودِ وَ وَرِمَتْ‏ سَاقَاهُ‏ وَ قَدَمَاهُ مِنَ الْقِيَامِ فِي الصَّلَاة»(3) یعنی عبادت حضرت به حدی رسیده بود که اینگونه بر بدن مبارک شان اثر گذاشته بود که جای آن بر پیشانی و رنگ رو و پاهای ایشان آشکار شده بود. حال حضرت با این کیفیت از بندگی مسئولیت این معنا را دارند که حقیقت عاشورا را از راه قلوب منتشر کنند که نشر عاشورا از طریق تصرف در قلوب است. این معنا را حضرت با بکاء و اندوه خودشان منتقل کردند. حلقه متصل کننده ما به عاشورا همین است. و این قسمتی از ماموریت حضرت است. از جمله دیگر اقدامات حضرت فرآیند عبادتی و دعائی حضرت است. این معنا و حقیقت را ایشان در عالم منتشر کردند و این باب در عالم باز شده است و اگر کسی بخواهد به این مرحله عبادت برسد باید بر سر سفره ایشان بنشینند. و صحیفه سجادیه شعاعی از این تصرف حضرت است... السلام علیک یا علی بن الحسین علیه السلام....

پی نوشت ها:

(1) تفسير فرات الكوفي، ص: 552

(2) بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، ج‏1، ص: 223

(3) الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ج‏2، ص: 142