نسخه آزمایشی
پنج شنبه, 09 فروردين 1403 - Thu, 28 Mar 2024

جلسه نهم حسینیه حضرت زهرا / امام معصوم سرچشمه و سر رشته رحمت الهی و تاثیر بلاء سیدالشهداء در دستگیری عوالم

متن زیر گزارشی تفصیلی از جلسه نهم سخنرانی آیت الله سیدمحمدمهدی میرباقری در دهه اول محرم 96 می باشد که در حسینیه حضرت زهراء سلام الله علیها در منزل جناب شجاع فرد برگزار شده است. این جلسه در توضیح فرازی از زیارت جامعه کبیره که به رحمت موصوله بودن امام معصوم اشاره دارد می باشد که ایشان در این جلسه فرمودند: پشت پرده تمام نعمت های الهی که به ما داده شده است، صفت رحمت الهی می باشد که اگر به آن در وراء نعمت ها توجه شود، موجب جلب محبت الهی می گردد. رحمت الهی از معدن آن به ما می رسد و امام سرچشمه تمام رحمت های الهی می باشد. ما در تمام عوالم بر سر سفره رحمت الهی می باشیم که در هر عالمی، سفره ای متفاوت از عوالم دیگر پهن شده است اما تمام آن ها در این مشترک هستند که امام سرچشمه آن ها می باشد. اگر کسی می خواهد از رشته محبت الهی برخوردار باشد، باید با امام ارتباط داشته باشد که اولی الالباب اینگونه اند. تمام مواردی مانند صله رحم و ارتباط مؤمنین که دستور به وصل کردن به ما داده شده است به وصل شدن با امام بر می گردد. امام رحمت موصوله خداوند است که به بندگان در قالب نعمت ها و رحمت های متفاوت می رسد و در راه دستگیری از ما و رساندن ما، سختی ها و بلاءهای فراوانی را تحمل می کند که اگر کسی به این مطلب توجه داشته باشد، به محبت امام می رسد و این موجب می شود که انسان همه چیز را خالصانه برای امام خود بدهد و در راه رسیدن به آن تلاش کند. بلاء سیدالشهداء علیه السلام در تمام عوالم تاثیر داشته است و دستگیری ایشان از هر عالمی به واسطه متالم شدن آنان از غم بلای ایشان است.

رحمت الهی پشت پرده تمام نعمت های الهی

بسم الله الرحمن الرحیم الحمدُ لله رَبِّ العالمین و صلی الله علی سیدنا و نبینا محمد و آله الطاهرین و لعنة الله علی أعدائهم اجمعین. در زیارت جامعه کبیره می خوانیم: «الرَّحْمَةُ الْمَوْصُولَةُ وَ الْآيَةُ الْمَخْزُونَةُ وَ الْأَمَانَةُ الْمَحْفُوظَة»(1) سرچشمه هر رزقی اعم از رزق های ظاهری و باطنی، مادی و معنوی که به ما می رسد، آن یکی از این دو صفت رحمانیت و رحیمیت از صفات الهی یا دو اسم رحمان و رحیم از اسماء حسنای الهی می باشد. خداوند متعال هر رزقی به ما می دهد بخاطر این است که نسبت به ما رحمان و رحیم است. خواه رزق های خاص باشد یا رزق های عام. اگر انسان بتواند در تمام بهره مندی های خود پرده اسباب را کنار بزند و این رحمت الهی را نظاره کند، موجب جلب محبت الهی می شود. در روایات آمده است که خداوند متعال را به خاطر نعمت هایی که به شما داده است دوست بدارید. البته این راه، یکی از راه های جلب محبت است. یک راه این است که انسان در احاطه رحمت خداوند متعال است که فرمود: «أَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ باطِنَةً»(لقمان/20) خدای متعال ما را در محاصره نعمت های ظاهری و باطنی خود قرار داده و به گونه ای نعمت های خود را بر ما فرو ریخته که ما را فرا گرفته است حتی باطن سختی هایی که به ویژه برای مؤمن می رسد، رحمت خداوند متعال است هر چند در ظاهر بیماری یا فقر و امثال آن ها باشد. اگر کسی بتواند این رحمت الهی را بچشد و اسیر وسائط و اسباب نشود و به تعبیری دیگر از دست مخلوقات ارتزاق نکند، این امر زمینه پیدایش محبت الهی می گردد. رشته های رحمتی که خداوند بین ما و خودش قرار داده و از طریق آن بهره مند می گردیم متفاوت است. گاهی اوقات انسان از طریق جمادات و نباتات بهره مند می گردد و مثلا غذایی می خورد و زمین برای او گیاهی می روید و آسمان بر او می بارد و خورشید بر او می تابد که این موارد همگی رشته رحمت الهی می باشند و الّا زمین و آسمان و سایر موجودات با انسان کاری ندارد که بخواهند به انسان رزقی بدهند. خداوند متعال به ما دستور می دهد که: «فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى طَعامِه»(عبس/24) هنگام غذا خوردن به آن نگاه کنید و غافل نباشید که «أَنَّا صَبَبْنَا الْمَاءَ صَبًّا»(عبس/25) ما باران رحمت خود را فرو فرستادیم. ما هستیم که «ثُمَّ شَقَقْنَا الْأَرْضَ شَقًّا * فَأَنبَتْنَا فِيهَا حَبًّا * وَ عِنَبًا وَ قَضْبًا * وَ زَيْتُونًا وَ نخْلًا * وَ حَدَائقَ غُلْبًا * وَ فَاكِهَةً وَ أَبًّا *مَّتَاعًا لَّكُم وَ لِأَنْعَامِكم»(عبس/26-32) زمین را برای شما شکافتیم و از دل آن برای شما گیاه رویاندیم و ابا انواع مختلف گیاهان و میوه ها را ما رویاندیم تا هم شما و هم حیوانات شما که حیوانات نیز برای شما خلق شده است بهره مند گردید. آیات فوق دلالت بر این دارند که شما هنگام برخورداری از نعمت ها مانند غذا خوردن مسیری که این نعمت آن را پیموده است را ببینید و بدانید این اسباب، اسباب خداست و خداست که زمین را می شکافد و باران نازل می کند و این نعمات را به شما می رساند و در یک کلمه تمام تمتعات شما اینگونه است. این نعمت ها از یک مسیر طولانی گذشته و به ما رسیده است که پشت صحنه این نعمات، رشته های رحمت و محبت خداوند است.

امام سرچشمه تمام رحمت های الهی

این رشته ها رحمت تماما دارای یک سرچشمه می باشند و در روایات ما آن رحمت الهی که تمام عالم را به هم گره زده و منسجم کرده است، به امام تفسیر شده است. امام(علیه السلام) «مَعدِنُ الرحمة» یعنی سرچشمه رحمت الهی می باشد. تمام رحمت ها به امام بر می گردد و به تعبیر زیارت جامعه، امام «الرَّحْمَةُ الْمَوْصُولَةُ» است. امام آن رحمتی است که هیچگاه از ما قطع نمی گردد. این رحمت های خداوند شکل های مختلفی پیدا می کنند که گاهی در قالب محبت پدر و مادر یا دوستان ظاهر می گردد که این رحمت ها، شعاع همان رحمت موصوله الهی می باشد که به ما پیوند خورده است. بنابراین قدم اول این است که انسان در ورای این اسباب و ملکوت این عالم، رحمت الهی را مشاهده کند، و قدم دوم این است که این رشته های رحمت را به سرچشمه و سر رشته رحمت برگرداند که آن، وجود مقدس امام است و هر خیری به ما می رسد از طرف اوست و قطع شدنی هم نیست چرا که ما پیش از آمدن به دنیا بر سر این سفره نشسته ایم و در رحم مادر و در حال حاضر نیز سر این سفره بوده و هستیم و بعدا نیز اینگونه خواهد بود.

سفره های رحمت الهی در هر عالم و مشترک بودن آن ها در سرچشمه رحمت امام

این رحمت أَشکال مختلفی و رشته های متعددی دارد که ممکن است برخی از آن ها قطع شود. به عنوان مثال، تا زمانی که انسان در این دنیا قرار دارد، از ماه و خورشید و زمین و سایر اسباب زمینی بهره مند است اما هنگامی که وارد عالم برزخ شد، این خورشید فایده ای برای او ندارد بلکه در آنجا سر سفره دیگری می نشیند و آنجا مرحله ای دیگر از چشیدن محبت خداوند متعال است همانگونه که بهشت نیز مرحله جدیدی از رحمت خداوند متعال می باشد و رشته اسباب عالم برزخ قطع می گردد اما در تمامی این مراحل و این سفره های متعدد رحمت الهی، یک چیز مشترک و یک نخ تسبیح وجود دارد که آن وجود مقدس امام می باشد. امام رحمت ویژه خداوند متعال است که هیچگاه از ما قطع نمی گردد و ما نیز هیچگاه از آن بی نیاز نمی گردیم. به عنوان مثال هنگامی که ما از شیر مادر بی نیاز می گردیم از این مرحله و سفره رحمت الهی که از طریق مادر برای ما فراهم شد به مرحله دیگری منتقل می شویم که در آنجا نیز بر سر سفره رحمت خداوند متعال هستیم و همان رشته رحمت خداوند وجود دارد نه اینکه ما مستغنی شده باشیم. اشتباه کار ما از آنجاست که گمان می کنیم بزرگ و بی نیاز شده ایم و حال اینکه ما هرچه بزرگ می شویم احتیاج ما بیشتر می شود و تنها تفاوتی که حاصل شد انتقال ما از سفره ای به سفره ای دیگر از رحمت خداوند است و این به معنای بی نیاز شدن ما نمی باشد. ما همیشه مهمان سفره خداوند متعال هستیم و هرچه به ما می رسد از طرف خداوند است.

اتصال و ارتباط با امام شرط برخورداری از رشته محبت امام

خداوند متعال در مقابل این رشته رحمت که برای ما قرار داده است و این رشته قطع نمی شود از ما توقع دارد که ما نیز رشته ارتباط خود با این رشته را قطع نکنیم. انسان نباید ارتباط خود را با آن رشته را قطع کند بلکه باید سعی کند تمام امکاناتی که خداوند متعال برای او قرار داده است را در مسیر او قرار دهد و به او متصل کند و ببیند اموری که به آن مشغول است، چه نسبت و جایگاهی با ارتباط با امام داد. اگر انسان می خواهد از رحمت الهی بر خوردار باشد باید اموری را که تناسبی با ارتباط با امام ندارند کنار بگذارد. باید تمام افعال ما در مسیر رحمت الهی قرار بگیرد تا آن رحمت الهی را به ما برساند به همین خاطر است که قرآن کریم و روایات به صورت مکرر قطع ارتباط با این رشته را مذمت فرموده است و می فرماید: «يَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَل»(بقره/27). آنان که با این رشته قطع ارتباط می کنند، همین کتاب الهی که مایه هدایت برای همگان است موجب گمراهی آنان می گردد. آنان که عهد خود با امام را می شکنند گمراه می گردند. در مقابل، کسانی قرار دارند که به این رشته متصل می باشند که فرمود: «وَ الَّذينَ يَصِلُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَل»(رعد/21). خداوند متعال در سوره مبارکه رعد مطلب لطیفی را بیان می فرماید که: «أَ فَمَنْ يَعْلَمُ أَنَّما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ الْحَقُّ كَمَنْ هُوَ أَعْمى إِنَّما يَتَذَكَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ»(رعد/19) آیا آن کسی که می داند آنچه به سوی تو نازل شده، سراسر حق است همچون کسی است که نابیناست؟ روشن است کسانی که اهل بصیرت می باشند، با آن دیده دلی که دارند می فهمند که قرآن یک حقی است که بر وجود مقدس پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نازل شده است و آنان که این را نمی فهمند نا بینا می باشند. از نظر معارف قرآن واضح است که هرکس از امام جدا شد، نا بینا می شود و چشم ظاهر و باطن از او گرفته می شود و تنها اولی الالباب هستند که متوجه تفاوت این دو هستند. برای آنان که اولی الالباب نیستند فرقی ندارد که قرآن را حق بدانند یا ندانند و اصلا کاری با این کارها ندارند و به کار خود مشغولند. اما آنان که اولی الالباب هستند و این رشته حقی که بر پیامبر اکرم نازل شده است را می بینند می فهمند که قرآن حق است. قرآن اولی الالباب را اینگونه معرفی می کند که: «الَّذينَ يُوفُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ لا يَنْقُضُونَ الْميثاقَ»(رعد/20) آنان کسان اند که به عهد الهی عمل می کنند و نقض میثاق نمی کنند. ما با خداوند عهد و میثاقی داریم که باید به آن عمل کنیم و آن عهد بندگی است که فرمود: «أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَني آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبين * وَ أَنِ اعْبُدُونىِ هَاذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيم»(60-61) این عهد به عهد طاعت و معرفت امام که طریق عبودیت خداوند متعال است تبدیل می شود چرا که عهد ما این بوده است از حجت خداوند جدا نشویم و هیچ گاه رشته ارتباط بین ما و او را قطع نکنیم. در این آیه که اولی الالباب را معرفی می کند می فرماید آنان کسانی اند که به عهدها و میثاق هایی که بسته اند وفا می کنند و «وَ الَّذينَ يَصِلُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَل»(رعد/21) و آنان کسانی اند که به رشته ای که خداوند امر کرده به آن گره بخورید، گره می خورند. بنابراین یکی از مهمترین صفات اولی الالباب وفاداری به عهد، عدم نقض میثاق و وصل شدن به آنچه خداوند دستور به پیوند خوردن به آن داده است می باشد.

بازگشت امر به صله رحم و ارتباط مؤمنین باهم به وصل شدن با امام

در روایات برای این رشته ای که ما باید به آن متصل شویم مصادیقی از جمله صله رحم و ارتباط با مؤمنین ذکر شده است. در یکی از باب های کتاب شریف کافی روایاتی ذکر شده است که در یکی از آن ها آمده است شخصی به حضرت عرض کرد گاهی اوقات غصه دار می شوم و پس از جست و جو هیچ عاملی برای آن پیدا نمی کنم. علت آن چیست؟ حضرت فرمودند علت آن غصه دار شدن برادر مومن شماست چرا که بین مؤمنین رشته ای متصل وجود دارد. در روایتی آمده است: «وَ الْمُؤْمِنُ أَخُو الْمُؤْمِنِ لِأَبِيهِ وَ أُمِّهِ أَبُوهُ النُّورُ وَ أُمُّهُ الرَّحْمَة»(2) هر مؤمن با مؤمنی دیگر، برادر پدر و مادری هستند و از یک سرچشمه نشات می گیرند که یک حقیقت نوری است که نسبت پدری با آنان دارد و یک دامن رحمتی است که مادر آنان است. فرموده اند که مراقب باشید این رشته بین شما و خداوند متعال قطع نشود که قطع آن موجب قطع رحمت خداوند است. در برخی روایات این وصل شدن را صله ارحام معرفی می کند که صله رحم یک رشته از رشته های رحمت خداست و شما باید مراقب باشید که این رشته را قطع نکنید که قطع آن موجب قطع ارتباط با خداست. اینکه قطع صله رحم گناه بسیار بزرگی است به همین خاطر می باشد. بنابراین مصادیقی برای وصل شدن به رشته الهی آمده است که صله رحم و ارتباط مؤمنین با یکدیگر از جمله آن هاست. اما مهمترین مصداق، رشته رحمتی است که خداوند متعال در وجود مقدس نبی اکرم و اهل بیت قرار داده است. آن رشته رحمت اصلی که خداوند متعال قرار داده است و ما باید به آن متصل شویم و از آن جدا نشویم، وجود مقدس امام می باشد که امام رحمت موصوله خداست.

نمود رحمت موصوله بودن امام در قالب نعمت ها / تحمل سختی و بلاء امام برای شفاعت

تمام ارزاقی که به ما می رسد از جانب امام می رسد و امام تمام رحمت ها را تدبیر می کند. اینکه در روایاتی مانند روایت نقل شده از امام رضا علیه السلام آمده است که امام نسبت به شما دارای شئون متعددی می باشد ناظر به همین نکته است که تمام ارزاق ما از جانب امام است. به عنوان مثال در برخی روایات آمده است که امام خورشیدی است که طلوع کرده یا امام رحمت هایی است که شما را احاطه کرده است. در این روایت امام رضا آمده است: «الْإِمَامُ السَّحَابُ الْمَاطِرُ وَ الْغَيْثُ الْهَاطِلُ وَ الشَّمْسُ الْمُضِيئَةُ وَ السَّمَاءُ الظَّلِيلَةُ وَ الْأَرْضُ الْبَسِيطَةُ وَ الْعَيْنُ الْغَزِيرَةُ وَ الْغَدِيرُ وَ الرَّوْضَةُ الْإِمَامُ الْأَنِيسُ الرَّفِيقُ وَ الْوَالِدُ الشَّفِيقُ وَ الْأَخُ الشَّقِيقُ وَ الْأُمُّ الْبَرَّةُ بِالْوَلَدِ الصَّغِير»(3) امام باران نافع است. امام زمین واسعی می باشد که زیر پای شما گسترانده شده و آسمانی می باشد که بر سر شما سایه انداخته است. امام برادر همزاد و پدر مهربان و مادر پر مهر نسبت به فرزند کوچک خود است. یعنی در دامن رحمت امام تمام این رحمت ها وجود دارد و تمام این رحمت هایی که می بینید به او بر می گردد. اگر کسی به این توجه رسید و رحمت امام را دید که این رحمت واسعه برای نجات ما خود را به سختی می اندازد، به تدریج محبت امام در او پیدا می شود مانند مادری که رحمت خدا در او آمده است و او برای اینکه فرزندش بخوابد، نمی خوابد، برای اینکه فرزندش سیر باشد، او گرسنه می ماند و برای اینکه او راحت باشد مادر در رنج است چرا که خداوند متعال رشته ای از رحمت در او گذاشته است و این رحمت به یک معنا موجب می شود مادر شفیع فرزند شود. شفاعت یعنی اینکه مادر کنار بچه قرار می گیرد و آن بچه از وتر بودن به شفع بودن برسد و از تنهایی در بیاید. امام این فرزند را شفاعت می کند که این مراقبت های مادر از فرزند نیز منزله و مرتبه ای از شفاعت است و ریشه این شفاعت در رحمت خداوند متعال است و تمام شفاعت ها به این بر می گردد. اگر خورشید به ما می تابد یا زمین به ما میوه می دهد از سر رحمت است و این رشته ها به یک جا بر می گردد که امام برای اینکه ما برسیم، سخت ترین سختی ها را تحمل می کند و به وسط آتش می رود و آن را خاموش می کند تا ما به سلامتی از آن عبور کنیم همچون ابراهیم خلیل که وسط آتش رفت تا یک امت به سلامت از آن عبور کنند و این رحمت موصوله الهی است. اگر کسی به این توجه رسید و رحمت امام را دید که این رحمت واسعه برای نجات ما خود را به سختی می اندازد و درک کرد که امام چگونه تمام عالم را سرپرستی و اداره می کند و به خصوص به این توجه کرد که امام در متن سختی ها و بلاء ها می رود محبت امام در او پدیدار می گردد. این رشته رحمت خداوند است که خداوند در امام قرار داده است. در مورد پیامبر اکرم می فرماید: «عَزيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ حَريصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنينَ رَؤُفٌ رَحيم»(توبه/128) حتی اگر کفار رنج ببرند پیامبر گرامی اذیت می شود و می خواهد در رنج نباشند مگر اینکه خودشان بخواهند. پیامبر نسبت به همه حریص است اما نسبت به مؤمنین رحمت خاصی دارد. امام اینگونه است.

توجه به تحمل بلاء امام برای دستگیری از ما موجب محبت به امام

اگر کسی این را فهمید که این وجود مقدس چگونه خود را در سختی ها می اندازد تا از همه ما دستگیری کند و راه ها هموار گردد، به تدریج محبت امام در او پیدا می شود و در این حال است که دیگر نمی تواند رشته خود با امام را قطع کند. نتیجه اش نیز این می شود که همه چیز خود را در مسیر خود قرار می دهد و می فهمد راه نجات و طهارت این است که انسان به امام پیوند بخورد. شخص در چنین حالی به خاطر رشته محبتی که با امام دارد همه چیز خود را بدون طمع و توقع به امام می دهد کما اینکه امام این کار را برای ما می کند و از سر محبت به ما لطف می کند نه از سر طمع که فرمود: «وَ يُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلىَ حُبِّهِ مِسْكِينًا وَ يَتِيمًا وَ أَسِيرًا * إِنمّا نُطْعِمُكم لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنكمُ جَزَاءً وَ لَا شُكُورًا»(انسان/8-9) سوره هل اتی، تفسیر شفاعت امیرالمؤمنین است. حضرت که همه ما را به بهشت می برند و ما را شفاعت می کنند، هیچ طمعی از ما ندارند و این شفاعت شان که بخشی از آن تحمل بلاء هایی است که در دنیا تحمل کرده اند، برای این است که ما در دنیا تنها نباشیم. آنان با خدا عهد بسته اند و به آن وفاء می کنند: «يُوفُونَ بِالنَّذْرِ» و نگران حال ما هستند: «وَ يخَافُونَ يَوْمًا كاَنَ شَرُّهُ مُسْتَطِيرًا»(انسان/7). آنان از این می ترسند آن روزی که شر آن فراگیر است، فرزندان امام دچار آن شر شوند. اگر کسی این را فهمید با تمام وجود سعی می کند به امام متصل شود و لحظه ای از امام جدا نشود. اینکه سلمان پایش را جای پای امیرالؤمنین می گذاشت به این خاطر بود که فهمیده بود محیط رحمت خاصه خداوند اینجاست و هرچه به امام نزدیک تر شود از رحمت جامع تر و کامل تری برخوردار می شود. آن رشته ای که به ما گفته اند آن را قطع نکنید، رشته اتصال ما با امام است که در وصف اولی الالباب فرمود: «الَّذينَ يُوفُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ لا يَنْقُضُونَ الْميثاقَ»(رعد/20) به ما گفته اند که تمام وجودتان به امام متصل باشد و هر اندازه بیشتر متصل شود، رحمت جامع تر، واسع تر و لطیف تری شامل حال تان می گردد. اگر کسی به اینجا رسید، همه چیز خود را در راه امام می دهد و همانگونه که رابطه امام با ما رابطه محبت است و در قبال دستگیری چیزی از ما نمی خواهد، رابطه مؤمنین با امام به جایی می رسد که هیچ چیز از امام نمی خواهد و خود آن رحمت موصوله را می خواهند زیرا می دانند هرچه هست از آنجاست.

تاثیر بلاء سیدالشهداء در تمام عوالم و دستگیری ایشان از طریق آن

اگر کسی از این جا سیر کرد و وراء نعمت های الهی رحمت های الهی و در ورای این رحمت الهی آن معدن الرحمه و آن سرچشمه رحمت و رحمت موصوله یعنی امام را دید، به محبت می رسد. اگر کسی این را دید که این رحمت چگونه موجب شده است که امام به این صورت از ما شفاعت کند و ما را سیر دهد که اگر یک مادر برای یک فرزند خود زحمت می کشد، او برای تمام ما رنج می برد و به اندازه ای که همه ما رنج ببریم زحمت کشیده است. باید انسان به این فهم برسد که بلاء سیدالشهداء در تمام عوالم اثر گذاشته و بلاء او حاضر است که حضرت فرمود تمام عوالم و کسانی که در بهشت و حتی کسانی که در جهنم اند برای امام حسین علیه السلام گریه کردند. اینکه تمام عوالم گریه کرده اند و هر عالمی به اندازه خودش تطهیر می شود و به حیاط طیبه می رسد. اینکه از انبیاء گرفته تا مؤمنین عادی و حتی جمادات و نباتات بر بلاء امام حسین گریسته اند، نشان از این است که بلاء حضرت به این اندازه واسع است و نشان از وسعت شفاعت حضرت است. حضرت برای تطهیر همه عوالم رنج می برند که به همین خاطر است: «لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِيَّةُ وَ جَلَّتِ الْمُصِيبَةُ بِكَ عَلَيْنَا وَ عَلَى جَمِيعِ أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْض»(4) امام برای اینکه ما نجات پیدا کنیم در تمام عوالم رنج ما را کشیده است نه فقط در عالم دنیا. به همین خاطر تمام مخلوقات به اندازه خود مبتلی هستند و به این رشته رحمت متصل اند و رنج امام موجب می شود که آنان نیز متالم شوند. تمام عالم به این رشته رحمت موصوله خداوند متعال که سیدالشهداست متصل اند و همگی مهمان حضرت می باشند و حضرت برای رساندن همه آنان در تمام عوالم رنج می برند. همانگونه که مادر برای هر فرزندی یک رشته رحمت دارد، امام نیز برای هر عالمَی یک رشته ارتباطی با تمام عوالم دارد و برای رساند تمام آنان رنج برده است.

حضرت برای هر عالمی رنج برده است و هر عالم از طریق همین زاویه است که متصل به حضرت می باشند و بلاء ایشان را احساس می کنند. اگر کسی به اینجا رسید و این رشته را درک کرد، همه چیز خود را در راه امام می دهد و طلبکار هم نیست چرا که می داند امام لحظه به لحظه ما را تطهیر و شفاعت می کنند. کسانی که اینگونه اند به تدریج محبت امام در وجودشان می آید و از سر محبت امام به امام پیوند می خورند و می فهمند که امام هیچ احتیاجی به ما ندارد و او رشته محبت خدا و تطهیر ماست و می فهمند اگر جانت را به امام ندهی آلوده است اما اگر جانت را به او دادی تطهیر می شود به همین خاطر با تمام وجود فدا کاری می کنند و در این فدا کاری هیچ توقعی ندارند. امام هیچ نیازی به ما ندارند و یک سر رشته محبتی است که از سر محبت ما را تر و خشک می کند و او هیچ نیازی به ما ندارد. شاید اینکه در بعد ظهر عاشورا که امام حسین(ع) در حال جنگ بودند به ایشان خطاب شد اگر شما بخواهید ما همه چیز را به شما بر می گردانیم و هیچ چیز را کم نمی کنیم و سیدالشهداء عرضه داشتند که ما بر سر عهد خود هستیم به همین معناست که حضرت برای دستگیری ما این کار را کردند و به این خاطر بود که: «يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ يخَافُونَ يَوْمًا كاَنَ شَرُّهُ مُسْتَطِيرًا». حضرت در عاشورا به آن نذر و عهدش با خدا وفا کردند و نگران ما بودند. آن نذری که حضرت با خدا کردند این بود که از سر محبت دست ما را بگیرند و همه ما را برساند. خداوند متعال برای اینکه ما این محبت را بفهمیم قضیه سه روز روزه و افطار ایشان با آب را برای ما گذاشتند که پس از این سه روز گرسنگی فرمودند: «إِنمّا نُطْعِمُكم لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنكمُ جَزَاءً وَ لَا شُكُورًا» این همان رحمت موصوله است. اگر کسی این را ببیند، نمی تواند از آن قطع شود و ما در تمام عوالم به آن محتاج هستیم و این رشته رحمت نیز هیچگاه دست ما را رها نمی کند و با محبت نه تنها در دنیا بلکه در بهشت هم ما را اداره و رنج رساندن ما را هم تحمل می کند. در بهشت هم بار ما بر دوش امیرالمؤمنین است. در آنجا که همه از هم فرار می کنند حضرت نگران ماست چرا که: «وَ يخَافُونَ يَوْمًا كاَنَ شَرُّهُ مُسْتَطِيرًا» حضرت در وادی امن ولایت است و نگرانی ایشان برای ماست. اگر کسی وجود مقدس سیدالشهداء را درک کرد، به هیچ وجه نمی تواند خود را از او جدا کند. آن رشته محبتی که خداوند در وجود امام قرار داده است کار ما را تمام می کند. امام با محبت دست ما را می گیرد و تمام آسمان و زمین و تمام عالم را برای ما مهیا می کند که اگر انسان اینگونه شد نمی تواند از امام جدا شود و با محبت دستش را به امام می دهد و طلبکار امام هم نیست. امام حسین بود که در گودی قتلگاه می فرمود: «فاغث یا غیاث المستغیثین» که یعنی نکند کار تمام شود و بگویی تو وظیفه ات را انجام دادی کما اینکه دست ابراهیم خلیل را گرفتی. نکند بدن من زیر سم اسب ها نرود ... من باید دست تمام عالم را بگیرم. اصحاب سیدالشهداء اینگونه بودند که اگر روز عاشورا همانند سعید بن عبد الله سپر امام حسین می شدند، از سر محبت بود. شخصی در خواب اصحاب امام حسین را دید و به خاطر همین کارش که سپر در برابر تیر امام حسین شد به ایشان علاقه داشت و سراغش رفت و عرضه داشت این کار را چگونه انجام دادی؟ او به امام حسین اشاره کرد و گفت: «حب الحسین»! محبت امام حسین بهترین سرمایه کائنات است. السلام علیک یا اباعبدالله...

پی نوشت ها:

(1) من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص: 613.

(2) بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، ج 1، ص: 80.

(3) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 1، ص: 200.

(4) كامل الزيارات، النص، ص: 176.