نسخه آزمایشی
جمعه, 31 فروردين 1403 - Fri, 19 Apr 2024

جلسه دهم حسینیه حضرت زهرا / امام حسین وسیله نجات و گذر ما از مسیر سخت دنیا و آسمان ها

متن زیر گزارشی تفصیلی از جلسه دهم سخنرانی آیت الله سیدمحمدمهدی میرباقری در دهه اول محرم 96 می باشد که در حسینیه حضرت زهراء سلام الله علیها در منزل جناب شجاع فرد برگزار شده است که فرمودند: در مسیر پیش روی ما در دنیا به سمت خداوند متعال وجود سختی ها و موانع بسیاری وجود دارد که باید آن را بپیماییم. در حدیثی وارد شده است که عمل انسان توسط فرشته ای بالا برده می شود و به هر آسمانی از آسمان های هفت گانه می رسد اگر شرط ورود به آن را نداشته باشد، اجازه ورود نخواهد گرفت و عمل او برگردانده می شود. ورود به هر کدام از این هفت آسمان مشروط به نبودن برخی از حجب است که طبق روایت سجده بر تربت امام حسین(ع) حجاب های هفت گانه را پاره می کند. امام حسین(ع) وسیله گذر ما برای عبور از این مسیر سخت و بالا رفتن اعمال ما از آسمان های هفت گانه می باشند و زیارت و تربت ایشان از خواص فراوانی بر خوردار است که در روایات به آن اشاره شده است.

وجود سختی ها و موانع بسیار در مسیر پیش روی ما در دنیا به سمت خداوند متعال

بسم الله الرحمن الرحیم الحمدُ لله رَبِّ العالمین و صلی الله علی سیدنا و نبینا محمد و آله الطاهرین و لعنة الله علی أعدائهم اجمعین. مسیر بندگی خداوند متعال در این دنیا، در عین اینکه مسیری پر از جاذبه و بهجت و نعمت است، دشواری های خاصی دارد و دشمنان بسیار بزرگی هم بر سر این راه وجود دارد که ره زن آن می باشند. گاهی یک ترک اولی بزرگانی را از راه باز می داشته است که همانند حضرت آدم برای یک ترک اولی دویست سال گریه می کردند چرا که این راه، راه عجیبی در حرکت به سمت خداوند متعال و ساحت قدس الهی است و کار در آنجا بسیار دشوار، و دقیق است. مرحوم مجلسی در بحار الانوار نقل می کند که خدای متعال عوالم و سماوات هفت گانه را آفرید و برای هر یک مَلَکی قرار داد (که گویا تدبیر آن آسمان در دست آن مَلَک است) و همچنین برای هر آسمان مَلَکی را به عنوان در بان قرار داد. همانگونه که می دانید باید اعمال ما از این سماوات بالا برود که قرآن کریم می فرماید: «وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُه»(فاطر/10) عمل صالح هم خودش رفعت پیدا می کند و هم مؤمنی که آن را انجام داده است در درجات بالات می برد. علاوه بر آسمان ها که خداوند برای آن ها یک ملک به عنوان مدبر و یک ملک به عنوان دربان قرار داده است، برای ما نیز یک حفظه ای قرار داده است که آن عمل را حفظ می کنند که فرمود: «رَقيبٌ عَتيدٌ»(ق/18). ما هر عملی انجام دهیم ملائکه ای وجود دارند که آن را حفظ و به سمت عوالم بالا می بردند. در حدیث مذکور که راجع عوالم بود آمده است هنگامی که ملک حافظ عمل انسان، اعمالش را بالا می برد، به آسمان اول که می رسد شروع می کند به تعریف کردن تا اینکه اجازه ورود بگیرد که در روایت آمده است چگونه و از چه چیزهایی تعریف می کند و این تعاریف همان صفاتی است که باید یک عمل داشته باشد. در آسمان دوم نیز خصوصیات دیگری بیان می کند و سایر آسمان ها نیز به همین منوال است.

مراحل گذر اعمال انسان از آسمان های هفت گانه و شرط ورود به هر آسمان

هنگامی که ملک حافظ اعمال انسان به آسمان اول می رسد و از آن تعریف می کند، ملک دربان آسمان اول تایید می کند که فلان خصوصیات را دارد اما یک نقطه ضعفی دارد که بخاطر آن نمی تواند از این درب وارد این آسمان شود که آن نقطه ضعف غیبت است. من ملکی هستم که موکلم اگر کسی رعایت عِرض دیگران را نکند نگذارم اعمالش از این آسمان بالاتر برود و به همین خاطر عمل را بر می گردانند. در روایت آمده است که روز بعد اعمال شخص را به آسمان دوم می برند و ملک حافظ اعمال از آن تعریف می کند که این عمل چنین و چنان است. از اینکه آسمان اول را رد کرده است روشن می شود که عیب غیبت او که روز گذشته مانع رد شدن از آسمان اول شد رفع شده است. پس از تعریف از عمل در آسمان دوم ملک دربان آسمان می گوید این عمل نمی تواند از آسمان دوم بالا برود چرا که «أَرَادَ بِهَذَا الْعَمَلِ عَرَضَ الدُّنْيَا»(1) شخص بخاطر دنیا این عمل صالح را انجام داده است و باز هم عمل او را بر می گردانند. روز بعد که گویا این دو عیب مرتفع می شود به آسمان سوم می رسند که ملک دربان آسمان سوم مانع بالا رفتن به آسمان بعدی می شود به این علت که «إِنَّهُ عَمِلَ وَ تَكَبَّرَ فِيهِ عَلَى النَّاسِ فِي مَجَالِسِهِمْ» او با این عمل بر مردم تکبر کرده است. گاهی اوقات عمل انسان موجب کبر می شود و همین موجب می گردد که عمل او از آسمان سوم بالا نرود و ملک دربان آن آسمان عمل او را رد کند. روز بعد که تمام این موانع رفع می شود و به آسمان چهارم وارد می شود، موکل آن آسمان نمی گذارد بالاتر برود و کسی که این صفت در او باشد نه خودش و نه عملش از این مدخل عبور نمی کنند و وارد عالم بعدی نمی شوند که اشکال کار شخص این است که عملش موجب عجب او می شود و به همین خاطر از آسمان چهارم بالا نمی رود. شخص بر عمل خود تکیه و گمان کرده عمل او بسیار زیاد است. عجب مُفسد عبادت است که در دعای مکارم الاخلاق می خوانیم: «لَا تُفْسِدْ عِبَادَتِي بِالْعُجْب»(2). این عملی که بنا بود برای او تواضع بیاورد موجب عجب و مانع از بالا رفتن عمل و خود او شده است. در روایتی آمده است که عمل شما برایتان بهشت درست نمی کند. شخص پرسید پس چه کنیم؟ حضرت فرمود فقط حسن ظن بالله داشته باشید و اگر می خواهید به جایی برسید به خدا خوشبین باشید. در ادامه حدیث فوق می فرماید روز بعد که این اشکالات مرتفع می شود و عملش به آسمان پنجم می رود، ملک دربان باز هم مانع وردش به آسمان بعدی می شود به این علت که شخص، انسان حسودی است. عمل کرده است اما وقتی دیده دیگری در عمل از او موفق تر بوده است نمی توانسته تحمل کند و حسادت داشته است. اهل تجارت و رزق حلال بوده اما هنگامی که می دیده دیگری از او موفق تر بوده است تحمل نمی کرده و حسادت داشته است. در روایتی آمده است که یکی از گناهانی که در راس گناهان است، حسد می باشد. عمل انسان حسود، بوی حسد می دهد چرا که انسان نمی تواند اعمالش را از صفاتی که دارد تخلیه کند و عمل انسان رنگ و بوی صفات او را دارد که ملک دربان آسمان آن را می فهمد و مانع عبور آن از آسمان ها می شود.

بنابراین از این آسمان بخاطر حسدی که داشته بالا نمی رود که فرمود: «إِنَّهُ كَانَ يَحْسُدُ مَنْ يَتَعَلَّمُ وَ يَعْمَلُ لِلَّهِ بِطَاعَتِهِ فَإِذَا رَأَى لِأَحَدٍ فَضْلًا فِي الْعَمَلِ وَ الْعِبَادَةِ حَسَدَهُ» آنان که بیشتر اهل علم و عبادت بوده اند حسادت داشته است. مثلا خودش بر امام حسین گریه می کرده اما نمی توانسته ببیند دیگری هم گریه می کند. انسان مؤمن عمل نیک را دوست دارد چه از خودش سر بزند چه از دیگری و حتی از اعمال دیگران نیز لذت می برد اما انسان حسود اینگونه نیست. روز بعد که عمل شخص از این اشکالات مبری می شود و به آسمان ششم می رود، ملک دربان آسمان مانع ورودش می شود به این خاطر که شخص اهل ترحم نیست که حدیث اینگونه توضیح می دهد: «لِأَنَّ صَاحِبَهُ لَمْ يَرْحَمْ شَيْئاً إِذَا أَصَابَ عَبْداً مِنْ عِبَادِ اللَّهِ ذنبا لِلْآخِرَةِ أَوْ ضرا فِي الدُّنْيَا يُشْمَتُ بِهِ» وقتی مصیبتی برای کسی پیش می آید به آنها رحم نمی کند و هنگامی که بنده ای زمین می خورد عوض اینکه دستش را بگیرد او را سرزنش می کند. اما انسان مؤمن اینگونه نیست بلکه اگر ببیند کسی راه را اشتباه می رود او را از اشتباه باز می دارد تا زمین نخورد. انسان مؤمن اینگونه است که نمی گذارد کسی زمین بخورد و اگر هم کسی زمین خورد بعد از زمین خوردن به او راهکار نشان می دهد نه اینکه او را سرزنش کند. البته دقت شود نهی از منکر تعییر و سرزنش نیست بلکه خیرخواهی است که قرآن فرمود: «وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَر»(توبه/71) مؤمنین همدیگر را دوست دارند چرا که شعبه ای از ولایت معصوم بین آنان است و این دوست داشتن سبب می شود یکدیگر را امر به معروف و نهی از منکر می کنند زیرا همدیگر را دوست دارند نه اینکه بخواهند سرزنش کنند. کسی که تمام آن اشکالات را نداشته باشد اما اهل سرزنش باشد اعمالش از آسمان ششم بالا نمی رود. روز بعد این عمل که مشکلات گذشته را ندارد و تا آسمان ششم بالا آمده است، هنگام ورود به آسمان هفتم باز هم ملک دربان آن آسمان مانع ورود عمل او می شوند چرا که عمل او بوی حبّ شهرت می دهد. شخص این عبادت کرده تا او را تعریف کنند و مشهور شود که فرمود: «ِانَّهُ أَرَادَ رِفْعَةً عِنْدَ الْقُوَّادِ وَ ذِكْراً فِي الْمَجَالِسِ وَ صَوْتاً فِي الْمَدَائِنِ» مقصود او از عبادت و عملش بالا رفتن در نزد رهبران و بزرگان بود و اینکه نزد آنان محبوب و مشهود شود و در مجالس صحبتش باشد و آوازه اش در شهرها بپیچد! در حالی که نباید عبد هیچ چیز از او بماند بلکه باید محو خدا شود و بی سر و صدا در عالم راه برود: «وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنا»(فرقان/63) عباد الرحمن کسانی اند که اصلا کسی نمی فهمد کی به دنیا آمدند و کی رفتند و هیچ کس رفت و آمدشان را نمی فهمد و حال اینکه برخی نماز می خوانند یا کتاب می نویسند یا هر کار دیگری تا مشهور و معروف شود. پس این حجاب هفتم است که وقتی عمل از این موارد پاک شد عمل از سماوات سبع بالا می رود و ملائکه حفظه و دربان این عمل را می پسندند و عیبی در آن نمی بینند و پس از این مراحل عمل نزد خداوند متعال می رسد. خداوند متعال به آنان می فرماید: «أَنْتُمْ حَفَظَةُ عَمَلِ عَبْدِي وَ أَنَا رَقِيبٌ عَلَى مَا نَفْسُهُ عَلَيْهِ لَمْ يُرِدْنِي بِهَذَا الْعَمَلِ» شما عمل او را می بینید و من دل او را می بینم. این شخص برای من کار نمی کند! مقصد او از این عمل من نبوده ام بلکه در پی چیز دیگری بوده است به همین خاطر عند الله نمی رود. عمل از سماوات سبع بالا رفته است اما به خاطر اینکه برای خدا نبوده است به محضر خداوند متعال نمی رسد. شاید منظور از این افراد کسانی اند که خوفا و طمعا خداوند را عبادت و بندگی می کنند.

امام حسین(ع) وسیله گذر از مسیر سخت دنیا و آسمان های هفت گانه

با توجه به حدیث فوق روشن می شود که چه کار دشواری در دنیا داریم. حال جای این سؤال است که باید چه کار کنیم تا بتوانیم این مسیر دشوار را برویم و این موانع را رفع کرد؟ موارد مذکور حجاب های عمل ما می باشند که باید رفع گردند. اینکه انسان ملاحظه دیگران را نکند یا کبر و عجب داشته باشد یا سایر صفاتی که ذکر شد، حجابی در او ایجاد می کنند هر چند شخص با عبادت به این صفات و حجاب ها دچار شده باشد. گاهی شخصی انفاق می کند ولی در کنارش غیبت دیگران را هم می کند. دقت کنید این اشکالات در مورد اعمال خوب انسان است و الّا بدی اعمال بد که روشن است. اگر در عمل انسان این عیوب نبود به مقصد می رسد. چگونه می شود در این دنیا این حجب هفت گانه را برداشت و این راه سخت را پیمود؟! در وسایل الشیعه نقل شده است که حضرت صادق(ع) با خودشان تربت سیدالشهداء را داشتند و هرگاه که سجاده را پهن می کردند این تربت را بر آن می نهادند و بر آن سجده می کردند و می فرمودند: «إِنَّ السُّجُودَ عَلَى تُرْبَةِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ يَخْرِقُ الْحُجُبَ السَّبْع»(3). اگر کسی قدر این تربت را بگذارد و با توجه بر این تربت سر بگذارد، حجاب های هفت گانه را می شکافد. این اثر، مربوط به خاک امام حسین است حال باید دید خود حضرت چیست! فرمود: «الشِّفَاءَ فِي تُرْبَتِه»(4). شخص بزرگی می فرمود اگر مردم این «الشِّفَاءَ فِي تُرْبَتِه» را می فهمیدند و قدر تربت را می دانستند، تمام صفات رذیله خود را با تربت امام حسین(علیه السلام) مرتفع می کردند. یک برقی در این تربت وجود دارد که تمام جنود شیطان را می زند. این تربت نه تنها شفای بیماری ظاهری است - که آن هم از شیطان است زیرا فرمود: «أَنِّي مَسَّنِيَ الشَّيْطانُ بِنُصْبٍ وَ عَذاب»(ص/41) که بیماری هم آثار شیطنت نفس و گناه است - بلکه شفاء بیماری های روحی نیز می باشد. چرا تربت سیدالشهداء این آثار را دارد؟ به این خاطر که هنگام از اسب به زمین افتادن، دور و بر خود را نگاه کرد و خاک ها را جمع کرد و پیشانی خود را بر خاک گذاشت و فرمود: «الهی رضا برضائک» این سجده امام حسین کار این خاک را ساخت.

در کامل الزیارات آمده است که هرکس به زیارت سیدالشهداء می رود به ازای هر قدمی که بر می دارد حسنه ای برای او می نویسند و سیئه ای را از او پاک می کنند که عیوب او برطرف می شود. هنگامی که به حائر که نزدیکی های محدوده کربلاست و ملائکه خاصی دارد می رسد، «كَتَبَهُ اللَّهُ مِنَ الْمُفْلِحينَ الْمُنْجِحِين»(5). این عبادت سیدالشهداء چه کرده است که اگر کسی با حب امام حسین به حریم او برود مفلح و منجح می شود. مفلح کسی است که «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ * الَّذِينَ هُمْ فىِ صَلَاتهمْ خَاشِعُونَ»(مؤمنون/1-2) این موارد که در آیات سوره مؤمنون ذکر شده است صفات مفلح است و تا انسان این صفات را نداشته باشد مفلح نمی شود. ورود به حریم امام حسین باعث می شود که این صفات به شخص داده شود. نقل شده است که مرحوم شیخ انصاری یکی از علماء را برای مأموریتی به شهری فرستادند. ایشان پس از مدت کوتاهی برگشت. شیخ از او پرسید چرا برگشتی؟ ایشان گفت من خواب دیدم که در بهشت یک مکان با عظمتی را به من نشان دادند و گفتند این جای توست و تو تا سه روز دیگر می میری به همین خاطر برگشتم. در خواب دیدم بالا دست موقعیتی که من دارم موقعیت بسیار فوق العاده ای وجود دارد که موقعیت من در مقابل آن به حساب نمی آمد. پرسیدم این موقعیت متعلق به چه کسی است؟ فرمودند شیخ انصاری. دیدم که بالا دست آن قصر فوق العاده ای است که قصر شیخ انصاری در مقایسه با آن چیزی به حساب نمی آید. پرسیدم این قصر مال چه کسی است؟ گفتند متعلق به ملا آقای دربندی است (که کتاب اسرار الشهاده تالیف ایشان است). ایشان مجتهدی بودند که مقام علمی ایشان با شیخ انصاری بسیار فرق دارد اما بسیار اهل توسل به سیدالشهداء علیه السلام و انسان عجیبی بودند. در مورد ایشان نقل شده است که شخصی شنید که ایشان نماز شب های فوق العاده ای دارند به همین خاطر ایشان را به منزل دعوت کرد و به بهانه ای مهمانی را طول داد تا شب شد و ایشان شب را آنجا ماندند. این شخص ملا آقا دربندی را رصد می کرد که چه می کند. ایشان سه ساعت پیش از اذان صبح از خواب بیدار شد و در بسترش نشست و گفت: حسین تو را کشتند و شروع کرد به گریه کردن و پس از گریه فراوانی از جا برخاست. به آسمان نگاه کرد گریه کرد. وضو گرفت گریه کرد. سجاده اش را پهن کرد و در آن نشست و گفت: حسین تو را کشتند و تا اذان گریه کرد. البته نمی خواهم بگویم باید همیشه اینگونه باشد ولی حالات ایشان اینگونه بود. به هر حال شاگرد شیخ که این خواب را دید به او گفتند که این قصر فوق العاده که از قصر شیخ انصاری بسیار وسیع تر بود متعلق به ملا آقای دربندی است که امام حسین به او هدیه داده است. ملک امام حسین ملک کبیر است. به همین خاطر می باشد که شخص وارد آن شود: «كَتَبَهُ اللَّهُ مِنَ الْمُفْلِحينَ الْمُنْجِحِين». پس از پایان به اتمام رساندن زیارت: «کتَبَهُ اللَّهُ مِنَ الْفَائِزِين» فائزین کسانی اند که قرآن در مورد آنان فرمود: «لا يَسْتَوي أَصْحابُ النَّارِ وَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمُ الْفائِزُونَ»(حشر/20). در ادامه فرمودند فرشته ای از سوی رسول الله(صلی الله علیه و آله) سلام ویژه ای برای او می آورد و اینکه به تو بگویم ما گذشته ات را پاک کرده ایم مانند روزی که از مادر متولد شده ای. این است ثمرات زیارت سیدالشهداء که روایات بسیاری در مورد آن وجود دارد. بنابراین ما در دنیا مسیر سختی را پیش رو داریم که برای پیمودن آن باید راه و کهف امام حسین(ع) را بپیماییم و وارد در آن شویم. السلام علیک یا اباعبدالله...

پی نوشت ها:

(1) بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج 67، ص: 246.

(2) الصحيفة السجادية، ص: 92.

(3) وسائل الشيعة، ج 5، ص: 366.

(4) مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج 2، ص: 826.

(5) كامل الزيارات، النص، ص: 132.