نسخه آزمایشی
پنج شنبه, 09 فروردين 1403 - Thu, 28 Mar 2024

شب اول هیات ثارالله/ دستور عبادی امام رضا در سلوک در ماه محرم و رسیده به رزق های محرم

متن زیر سخنرانی شب اول محرم جناب آیت الله سیدمحمدمهدی میرباقری؛ رئیس فرهنگستان علوم اسلامی قم است که به تاریخ 9 شهریورماه 98 ایراد شده است. ایشان در ورودیه ماه محرم بیان می کنند که در روایتی امام رضا علیه السلام خطاب به ریان بن شبیب نکاتی را متذکر شدند که در واقع برنامه و دستور العمل عبادت به خصوص در ماه محرم است تا انسان بتواند به فیض اعظم این ماه برسد. انسان باید اهل بکاء باشد، اهل زیارت بشود، اهل لعن و صف بندی با دشمنان حضرت بشود و جبهه دشمنان حضرت را بشناسد و به موضع گیری در مقابل آنها برسد تا بتواند مورد شفاعت و دستگیری حضرت سیدالشهداء قرار بگیرد و به فوز عظیم این مصیبت نائل شود. بعد از این مراحل باید حزن و سرورش تابع اما باشد تا به مقام قلب امام و مقام محبیت و ولایت برسد که نتیجه آن همراهی با امام در اعلی درجه بهشت است...

سه محور اساسی در سوره مجادله

بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین و اللعن علی اعدائهم اجمعین. «إِنَّ الَّذينَ يُحَادُّونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ كُبِتُوا كَما كُبِتَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِم‏»(مجادله/5) اگر خدای متعال توفیق بدهد ان شاء الله در این شبها دو سه موضوع را بر محور سوره مجادله مورد بحث قرار می دهیم؛ البته غرض شکل تفسیری نیست که بخواهیم تفسیر بگوییم چون جای آن هم روی منبر نیست ولی ذیل این سوره که لطایف فراوانی دارد سه مطلب اساسی قابل بحث است:

یکی بحث محاده با خدا و رسول یعنی درگیری بر سر حدود با خدا و رسول است یعنی در مقابل حد الهی انسان حدی بگذارد و در مقابل حدود و چارچوبه های پرستش خدای متعال یک چارچوبه های دیگری را شکل بدهد. دوم آنکه در مسیر محاده داستان نجواست که به شکل مبسوط در قرآن همین یک جا آمده است؛ البته بعضی جاهای دیگر اشاره شده است و داستان نجوای دشمنان حضرت و نجوای حضرت با اولیائش هر دو در اینجا است که یک داستان بسیار مهمی است؛ و سوم مسئله شکل گیری حزب الله و حزب الشیطان است.

این سه مسئله محاده نجوا و حزب، از مباحث محوری سوره است. ان شاء الله خدای متعال اگر توفیق داد در طول این شبها بحث می کنیم. جریان محادین یعنی آنهایی که با خدای متعال بر سر حدود درگیری دارند کارشان به شکل­گیری یک جریان نجوا و بعد حزب می کشد که حزب الشیطان است. در مقابلش هم حدود الله و اقامه حدود الهی و نجوای رسول صلی الله علیه و آله و سلم است و بعد هم حزب الله که بر محور حضرت شکل می­گیرد.

طلب نسل پاک در روز اول محرم

امشب چون شب اول محرم است؛ این حدیث ریان بن شبیب را بخوانیم و برای ما یک مروری بشود چون این حدیث طبق نقلی که در کتاب مرحوم صدوق است روز اول محرم امام رضا علیه السلام به ریان خطاب کردند و پنج شش نکته اساسی است که به تکالیف و مراقبه های ما در این ماه برمی­گردد که در ایام محرم و عاشورا مناسب است آدم در این چند امر دقت داشته باشد و به اصطلاح مدخلی برای ورود است به این دستوراتی که حضرت فرمودند. ریان نقل می کند که روز اول محرم محضر امام رضا علیه السلام رسیدم حضرت فرمودند: «يَا ابْنَ شَبِيبٍ أَ صَائِمٌ أَنْت»(1) ریان بن شبیب آیا روزه هستی؟ و بعد فرمودند امروز روزی است که خدای متعال دعای زکریا را مستجاب کرد و به او یحیی را عنایت کرد که داستانش در روایات مفصل آمده است. جناب زکریا وقتی در سیر معنوی خودش مقامات پنج تن به او عرضه شد متوسل می شد به این وجودهای نورانی و مقدس و وقتی به نام سیدالشهداء می رسد و متوسل به ایشان می شود حالت حزن و اندوه به این پیامبر الهی دست داده و از جبرئیل سوال کرد و جبرائیل داستان عاشورا را برای حضرت با رمز بیان کرد. این حدیث در احتجاج است که «کهعص» این پنج حرف اشاره به داستان عاشوراست و با اشاره و رمز داستان عاشورا را به حضرت گفتند. در نقل این است که ایشان چند روز عزادار بود و گفتگویش با مردم قطع شد. سپس یک تقاضایی از خدای متعال کرد و آن دعا مستجاب شد، از خدای متعال خواست فرزندی به او عطا کند و این فرزند در راه خدا به شهادت برسد و این فرزند هم فرزند استثنایی و فوق العاده باشد و محبتش در دل حضرت جا بگیرد تا حضرت در مصیبت وجود مقدس رسول خاتم صلی الله علیه و آله و سلم و سیدالشهداء شریک بشود. این همانجایی است که انبیاء در سیر خودشان در داستان عاشورا تاسی به نبی اکرم می کردند و از این طرف با شفاعت نبی اکرم در عالم سیر می کردند. یکی از مقاماتش همین داستان حضرت زکریا است که خدای متعال دعای او را مستجاب کرد و یحیی را به ایشان داد. داستان شهادت حضرت یحیی که یک شهادت ویژه ای است خیلی شبیه به شهادت سیدالشهداست؛ و حضرت هم در طول مسافرت کربلا مکرر از حضرت یحیی یاد کردند و گاهی می فرمودند که برای به بی وفایی دنیا همین بس که سر مثل یحیایی برای ناپاک زاده ها به عنوان هدیه برده شد؛ دقیقاً مثل داستان خود سیدالشهدا که سر مطهرشان را برای ابن زیاد و یزید به عنوان هدیه برده شد. یحیی چنین شخصیتی در شهادت است و تشبه به حضرت دارد و این را خدای متعال در اجابت دعای حضرت زکریا به ایشان عنایت کرده است.

حضرت به ریان بن شبیب فرمودند که این روز اول محرم است که حضرت زکریا دعا کردند و دعایشان مستجاب شد. تلقی من این است که اگر کسی از این جنس خواسته ها دارد و می خواهد نسلش آباد و در خدمت سیدالشهدا باشد و می خواهد امکاناتش در خدمت سیدالشهدا باشد و توفیق خدمت گزاری به ساحت مقدس حضرت و تاسی به حضرت را در برنامه هایش داشته باشد، راهش این است که روز اول محرم روزه بگیرد و دعا کند که ان شاء الله این دعا در روز اول محرم مستجاب می شود هر دعایی وقتی دارد و بهار این دعا در روز اول محرم است. اگر کسی شهادت می خواهد یا نسل پاک و آبادی می خواهد که در مسیر سیدالشهدا باشد و امکانات و مالش می خواهد در مسیر سیدالشهدا باشد از بیانات وجود مقدس امام رضا ارواحنا فداه اینطور می فهمم که حضرت می فرمایند: روز اول محرم را روزه بگیرید و دعا کنید دعای شما هم مستجاب می شود؛ این یعنیاول محرم فرصت اینطور درخواست ها و اجابت اینطور دعاهاست؛ فرصت اول محرم یک باب خاصی به شهادت سیدالشهدا باز می شود که از این باب می شود وارد شد و اجابت بشود.

دستورات حضرت امام رضا علیه السلام در آغاز ماه محرم

سپس حضرت داستان سیدالشهدا را نقل می کند و می­فرماید که ماه های حرام ماه هایی بوده که در دوره جاهلیت اهل جاهلیت هم حرمت این ماه را نگه می داشتند. این چهار ماه حرامی که رجب و ذی قعده و ذی حجه و محرم است، ماه های حرام در جاهلیت بوده که در اسلام احکام ویژه ای هم دارد: از جمله آنکه آغاز به جنگ در آن جایز نیست. حضرت فرمود: در این ماه این امت بزرگی که خودشان را امت حضرت می دانند نه حرمت ماه را نگه داشتند و نه حرمت وجود مقدس رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم؛ و در این ماه عزیزان و جوانانش را به شهادت رساندند و اهل بیتش را به اسارت بردند و اموال و خیمه های حضرت را غارت کردند.

سپس حضرت بعد از توجه دادن به داستان سیدالشهداء و عظمت مصیبت فرمودند «يَا ابْنَ شَبِيبٍ إِنْ كُنْتَ بَاكِياً لِشَيْ‏ءٍ فَابْكِ لِلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِب‏» بنابراین اول دستور این بود که انسان بتواند در اول ماه روزه دار باشد و اینطور تمناها را از خدای متعال داشته باشد؛ و دوم این است که اگر بناست گریه کنی «فابک للحسین بن علی بن ابیطالب».

سپس حضرت یک اشاره ای به شهادت حضرت کردند که من دیگر ترجمه نمی کنم «فَإِنَّهُ ذُبِحَ كَمَا يُذْبَحُ الْكَبْش‏» ان شاء الله تفسیرش برای روز عاشورا باشد. بعد حضرت فرمودند «يَا ابْنَ شَبِيبٍ إِنْ بَكَيْتَ عَلَى الْحُسَيْنِ حَتَّى تَصِيرَ دُمُوعُكَ عَلَى خَدَّيْكَ غَفَرَ اللَّهُ لَكَ كُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتَهُ صَغِيراً كَانَ أَوْ كَبِيراً قَلِيلًا كَانَ أَوْ كَثِيرا» این دستور بعدی حضرت امام رضا علیه السلام به ریان بن شبیب است که اگر گریه کنی بر امام حسین به گونه ای که اشکت بر صورت جاری بشود خدای متعال گناه تو را کم یا زیاد بزرگ یا کوچک همه را می بخشد و پاک می کند. این هم یکی از دستورات حضرت است که در واقع برنامه این ایام و ماه محرم است به ویژه حضرت در آغاز ماه محرم این دستور را دادند نقل شده از حضرت که وقتی ماه محرم می شد کسی لبخند بر لب پدر من دیگر نمی دید تا روز عاشورا که روز حزن و اندوه پدر من بود یعنی از اول محرم کسی لبخند بر لبان پدر من نمی دید و ایام عزای حضرت بود.

الان هم ساحت وجود مقدس امام زمان ارواحنا فداه همینطوری است و ایام حزن ایشان و ایام تأسی به حضرت در عزاداری و حزن است و ان شاء الله خدا توفیق بدهد از این قافله عقب نمانیم.

پس یکی بکاء است که حضرت به آن توصیه فرمودند. سپس فرمودند: «يَا ابْنَ شَبِيبٍ إِنْ سَرَّكَ أَنْ تَلْقَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَا ذَنْبَ عَلَيْكَ فَزُرِ الْحُسَيْنَ» ریان بن شبیب اگر دوست می داری که خدای متعال همه گناهانت را بیامرزد و همه گناهان تو پاک بشود خودت را به زیارت امام حسین علیه السلام برسان که اصل زیارت همان بار برداشتن و به طرف حضرت رفتن است؛ ولی ممکن است انسان از راه دور هم به ثواب این زیارت و برکات این زیارت نائل بشود. سومین دستوری که در این ایام خوب است انسان مراعات بکند توجه به زیارت سیدالشهدا علیه السلام است. زیارت مخصوصه یا زیارت مطلق فضیلت های فراوانی دارند و هر کدام هم یک امتیازات و برکاتی دارند که در ثواب هایی که از معصومین نقل شده عنایت بفرمایید. بخصوص اگر این روایات را از مصادر اصلی مثل کامل الزیارات و بقیه مصادیق ببیند ثواب هایی که برای این زیارات نقل می شود ثواب هایی است که اشاره به آن برکات خاص دارد؛ غیر از این که زیارت سیدالشهداء فضیلت های عام دارد هر کدام از زیارات به لحاظ زمان هم فضیلت های خاص دارند مثل این که فرض کنید در نیمه شعبان اگر حضرت را زیارت کنید 124 هزار پیامبر انسان را مصافحه می کنند. این از برکات زیارت بخصوص نیمه شعبان است؛ در عرفه هم یک ویژگی هایی دارد که فرمودند اگر کسی امام حسین را در عرفه زیارت کند «كَمَنْ زَارَ اللَّهَ فِي عَرْشِه‏»

بنابراین به لحاظ زمان زیارات برکات خاص دارند گرچه همه زیارات حضرت ثوابهای فراوانی را دارد و از یک حج عمره مقبوله تا هفتاد هزار حج عمره مقبوله یا بیشتر در روایات آمده است. روایتی است که فرمود اگر کسی از فرات غسل کند و حرکت کند به سمت حرم سیدالشهداء در مقابل هر قدم ثواب یک حج به انسان می دهند. پدر علامه مجلسی مرحوم علامه مجلسی بزرگ در کتاب روضه المتقین می فرمایند که فرات که از حله می گذرد و اگر کسی اینجا غسل کند از اینجا تا حرم سیدالشهداء شصت هزار قدم است؛ یعنی ثواب شصت هزار حج را انسان می تواند در زیارت سیدالشهداء به دست بیاورد. این هم یک مسئله ای است که چرا اینقدر ثواب در این زیارت است. روایاتش هم جوری نیست که آدم بگوید یک روایت یا دو روایت یا پنج روایت است؛ بلکه روایات آنقدر فراوان است که جای انکار نیست. از معصوم صادر شده و وعده ثوابهای بزرگ مثل یک حج تا هفتاد هزار حج است؛ و البته این پیداست تابع نوع زیارت انسان و مقام زیارت انسان است و همه یک جور زیارت نمی کنند؛ بلکه تابع جنس زیارت و مقام زیارتشان، ثواب زیارت ها متفاوت می شود. این هم دستور سوم حضرت در اول محرم و آغاز محرم که فرمودند: اگر می خواهی همه گناهانت پاک بشود و خدا را ملاقات کنی در حالی که پاک هستی «فَزُرِ الْحُسَيْنَ علیه السلام». این دستور سوم حضرت که شاید ناظر به مراقبات محرم و تکالیف ماه محرم است.

چهارمین دستور که حضرت دادند فرمودند: اگر می خواهی در آن غرفه های بهشتی با رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم باشی، دشمنان حضرت را لعن کن. این هم یک دستور سلوکی بسیار مهم است. این دستوراتی که امام رضا دادند دستورات سلوکی این ماه است. توجه به لعن دشمنان حضرت و فاصله گرفتن و تبری جستن از دشمنان حضرت که جزو بهترین دعاهاست، دستور چهارم حضرت است.

دستور پنجم حضرت که این هم دستور مهمی است این است که فرمودند: «يَا ابْنَ شَبِيبٍ إِنْ سَرَّكَ أَنْ تَكُونَ لَكَ مِنَ الثَّوَابِ مِثْلَ مَا لِمَنِ اسْتُشْهِدَ مَعَ الْحُسَيْنِ فَقُلْ مَتَى مَا ذَكَرْتَهُ يا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِيما» اگر دوست می داری و خوشحال می شوی که ثوابی که خدا به شهدای عاشورا و شهدای سیدالشهداء داده مثل آن ثواب را به تو بدهد دستور این است که هر وقت یاد امام حسین کردی - نه یاد اصحاب - بلکه هر وقت یاد امام حسین کردی ولو در روز ده بار یا صد بار باشد، به امام حسین التجاء کن و از حضرت تقاضا و خواهش کن و این را بخواه که ای کاش من هم موفق می شدم و با شهدای کربلا می بودم و به آن فوز بی نظیر و آن عظمتی که آنها دست پیدا کردند من هم دست پیدا می کردم. اگر انسان نسبت به این ثواب عظیم لااقل تقاضا و تمنا نداشته باشد پیداست جزو خاسرین است. حضرت فرمود اگر بتوانی هر وقت یاد امام حسین  علیه السلام می افتی این تقاضا را بکنی آن ثواب به شما می رسد.

حقیقت مقام دعا و راه رسیدن به مقام شهدای کربلا

ثواب لفظ نیست؛ بلکه باید یک مقامی در انسان پیدا بشود که ثواب آن مقام است و ثوابها مقامات بهشت هستند و باید این مقام ها در انسان محقق بشود اگر کسی اهل طلب شد و از سیدالشهداء خواست و تقاضا و التجاء و التماس کرد، ولو اولش هم ممکن است طلب نباشد اما تبدیل به طلب و تقاضا شده و این اجابت می شود. یکی از اموری که در دعا و درخواست است این است که انسان مداومت در دعا بکند تا دعا در انسان محقق بشود؛ چون دعا لفظ نیست دعا یک مقام است؛ مقام تمنا و مقام طلب و مقام افتقار است. کسی که نسبت به مقامات عالی احساس فقر به خدای متعال نمی کند این دعا نیست این لقلقه لسان است. فرض کنید انسان ابوحمزه می خواند، اگر واقعا در انسان این تقاضا و طلب و فقر و این التجاء به خدای متعال شکل نگرفته این دعا نمی کند و لذاست که اجابت نمی شود؛ و الا دعا که ردخور ندارد و این وعده خدای متعال است که «ادْعُوني‏ أَسْتَجِبْ لَكُم‏»(غافر/60). این که اجابت نمی شود یک قسمت عمده اش این است که دعا محقق نیست. یکی از راه های محقق شدن دعا مداومت است. انسان اگر مداومت بکند، در انسان آرام آرام تبدیل به تقاضا و تمنا می شود.

حضرت فرمودند «إِنْ سَرَّكَ أَنْ تَكُونَ لَكَ مِنَ الثَّوَابِ مِثْلَ مَا لِمَنِ اسْتُشْهِدَ مَعَ الْحُسَيْنِ فمَتَى مَا ذَكَرْتَهُ يا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِيما» یعنی هر وقت یاد امام حسین افتادی این را طلب و التجاء و استغاثه کن به ساحت مقدس سیدالشهداء تا به آن نکته ای که ان شاء الله آن ثوابی که خدا برای شهدای رکاب حضرت قرار داده برسد. اینها شهدای فوق العاده­ای هستند و ثوابشان هم استثناست و استثنائش هم این است که سیدالشهداء اینها را در فعل خودش شریک کرده و این ثواب فوق العاده است برای کسی در دلش تقاضای آن درجه و آن ثواب و آن مقام را دارد. ثواب یعنی مقام؛ و انسان تا در مقام یک ثواب قرار نگیرد آن ثواب به او نمی رسد فرض کنید ثواب آنها یک جنت خاصی مثل جنت عدن یا فردوس است؛ و ثواب رسیدن به آن مقام الا با تقاضا ممکن نیست؛ و از این بیان نورانی استفاده می شود که گویا راه برای رسیدن به آن مقامات باز است. با این که فرصت از دست رفته و با این که ما اهل تسویف و تأخیر بودیم و به هر دلیل از قافله سیدالشهداء جا مانده­ایم ولی گویا سیدالشهداء علیه السلام برای رساندن ما شفاعت می کنند و این کسانی هم که از قافله جا ماندند راهشان برای این که ملحق به شهدای سیدالشهداء بشوند باز است.

در این بیان امام رضا علیه السلام «إِنْ سَرَّكَ أَنْ تَكُونَ لَكَ مِنَ الثَّوَابِ مِثْلَ مَا لِمَنِ اسْتُشْهِدَ مَعَ الْحُسَيْنِ فَقُلْ مَتَى مَا ذَكَرْتَهُ يا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِيما» خیلی بشارت بزرگی از ساحت مقدس امام رضا است و خودشان هم ضامن هستند چون امام وقتی وعده ای می دهد خودش ضامن است و اگر گفتی، ضمانت امام رضا علیه السلام است که انسان اگر تقاضای مستمر از سیدالشهداء کند کار به جایی می رسد که باب برایش باز می شود.

اصحاب سیدالشهداء هم که به این درجات رسیدند سیدالشهداء برایشان سرمایه گذاری کردند و برای آنها از خودشان معونه خرج کردند و الان هم اگر حضرت سرمایه گذاری برای ما کنند ما را می توانند به آن مقام برسانند؛ فقط باید یک طلبی در ما باشد و اگر تقاضا کردیم آن ثواب به ما داده می شود و اگر رسیدن به آن ثواب یک مقدماتی داشته باشد مقدماتش هم برای ما ان شاء الله به دست مقدس سیدالشهداء علیه السلام رقم خواهد خورد. خیلی وقتها اجابت دعاها یک لوازمی دارد. انسان دعا می کند به مقام شهدای کربلا برسد؛ اما این دعا اجابتش نیاز دارد که بستری فراهم شود و آدم ابتلائاتی پیدا کند و شهادتی برایش حاصل بشود. حضرت ان شاء الله ضمانت بکنند و با شفاعت حضرت ان شاء الله راه باز بشود.

اصل رسیدن به مقامات با شفاعت است تمام عبادات و ریاضات ما مقدمه است تا ما به یک نقطه ای برسیم که شفاعت در حق ما اتفاق بیافتد و دستگیری کنند. این حدیث نورانی در اعمال ماه شعبان است و امیرالمومنین ارواحنا فداه فرمودند که در اول ماه شعبان منادی وجود مقدس رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم در مدینه ندا داد که حضرت فرمود این ماه، ماه من است؛ من را به روزه این ماه کمک کنید. این ماه، ماه حضرت است «وَ هَذَا شَهْرُ نَبِيِّكَ سَيِّدِ رُسُلِكَ شَعْبَانُ الَّذِي حَفَفْتَهُ مِنْكَ بِالرَّحْمَةِ وَ الرِّضْوَان» این ماه در پوشش رحمت و رضوان است و اگر کسی به باطن این ماه برسد به مقام رضوان می­رسد. ماه حضرت است؛ یعنی مهمان خانه ای است که خدا برای حضرت درست کرده و سفره ای که برای اهل ماه شعبان پهن کردند مقام رحمت و رضوان است. اگر کسی وارد این ضیافت شد و به ضیافت الهی در این ماه رسید «حَفَفْتَهُ مِنْكَ بِالرَّحْمَةِ وَ الرِّضْوَان» است. اینکه چطور می شود انسان وارد این ماه رحمت و رضوان بشود، احتیاج به شفاعت حضرت دارد. ماه حضرت است و سفره ای است که برای حضرت پهن شده و حضرت باید ما را دستگیری کنند و سر این سفره بنشانند؛ ولی می گویند که من را کمک کنید. کمک ما این است که روزه بگیریم و روزه گرفتن، ما را آماده می کند که بتوانیم سر سفره ماه شعبان بنشینیم و در واقع حضرت سر این سفره ما را بنشانند؛ اگر ما را سر این سفره نشاندند رزق این سفره «حَفَفْتَهُ مِنْكَ بِالرَّحْمَةِ وَ الرِّضْوَان» یعنی مقام رضوان است که بالاترین درجات بهشت است.

در واقع ماه محرم هم اینطوری است، یعنی اگر ما بخواهیم به مقام شهدای سیدالشهداء و به آن ثواب و آن مقام برسیم که جزو قله های مقامات غیر معصوم است، راهش این است که تقاضا کنیم و این طلب در ما پیدا بشود تا زمینه آماده بشود که حضرت شفاعت کنند. معنای این بیان امام رضا ارواحنا فداه را من این طور می فهمم که سفره حضرت و ضیافتی که خدای متعال برای حضرت در بلای عاشورا گستردند ضیافتی است که می تواند همه مومنین را به درجه شهدای کربلا برساند؛ و چنین سفره ای برای حضرت پهن شده و سفره و ضیافت آماده است.

گاهی به ذهن می آید که جا مانده هایی هم که از قافله حضرت جا ماندند و به هر دلیلی در سال 61 در کربلا نبودند به خاطر کوتاهی ها و تسویف و تأخیرها و تنبلی هاست، البته همه اینطور نیستند. یک عده ای در مسیر سیدالشهداء یک مأموریت هایی دارند که باید سر وقتشان می آمدند؛ قرار و عهد را بستند و پای عهد سیدالشهدا هستند؛ منتها یک مأموریتی دارد و سر آن مأموریت باید بیاید و کارش را انجام بدهد؛ ولی عموم اینطور نیستند. عموم تأخیرشان از عاشورا به خاطر کوتاهی و تسویف است؛ یعنی آنجایی که در عالم میثاق تکلیف عرضه می شد یک عده ای این بار را برداشتند؛ کما این که انبیاء اولوالعزم آنجایی که آن عهدهای الهی عرضه می شد آنها اهل برداشتن بودند و انبیاء اولوالعزم شدند. در داستان کربلا هم همینطور است که یک عده ای سبقت گرفتند و خودشان را رساندند.

باطن بلای عاشورا یک ضیافت برای خود حضرت و بعد برای کسانی است که به حضرت ملحق می شوند؛ و از این جمله وجود مقدس ثامن الحجج علی بن موسی الرضا علیه آلاف التهیه والثناء شاید بشود استفاده کرد که این سفره ای که خود حضرت گسترده اند و این ضیافتی که برای حضرت پهن کرده اند در قدم و صف اولش شهدای کربلا هستند ولی این سفره هنوز باز است و ضیافت حضرت به حدی عام است و به حدی شفاعت حضرت گسترده است و به حدی این شهادت حضرت راه را برای تقرب به خدای متعال باز کرده که همه مومنین می­توانند از طریق این باب شهادت سیدالشهدا وارد بشوند و بعد به مقام شهدای کربلا و ثواب شهدای کربلا برسند. البته من تعبیر مقام نمی کنم و عین روایت را می خوانم که اگر کسی می خواهد به آن ثواب برسد «إِنْ سَرَّكَ أَنْ تَكُونَ لَكَ مِنَ الثَّوَابِ مِثْلَ مَا لِمَنِ اسْتُشْهِدَ مَعَ الْحُسَيْنِ فَقُلْ مَتَى مَا ذَكَرْتَهُ يا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِيما». مهمترش این است که سفره ای که خدای متعال برای حضرت پهن کردند سفره ای است که همه می توانند سر این سفره بنشینند و اینطور نیست که یک عده خاص به این ضیافت دعوت شده بودند و روز عاشورا این سفره جمع شد این سفره باز است و می شود بیایی و از مدخل سیدالشهدا علیه السلام وارد بشوی و به این مقام برسی.

اگر بخواهیم یک ترتیبی در این حدیث نورانی امام رضا علیه السلام در نظر بگیریم، این است که انسان باید اهل بکاء باشد، اهل زیارت بشود، اهل لعن و صف بندی با دشمنان حضرت بشود و جبهه دشمنان حضرت را بشناسد و به موضع گیری در مقابل آنها برسد؛ بعد این آدمی که این مسیر را طی کرد یک نوع آمادگی پیدا می کند برای این که یک جوری سیدالشهداء سفره را باز بکنند و این آدم هم ملحق بشود به شهداء و ثواب شهدای کربلا برای او هم حاصل بشود. بعد فرمودند اگر می خواهی به آنجا برسی هر وقت یاد حضرت افتادی این تمنا و تقاضا در شما پیدا بشود.

در متن زیارت عاشورا هم شاید مطلب همین است در این فراز می­فرماید «فَأَسْأَلُ اللَّهَ الَّذِي أَكْرَمَنِي بِمَعْرِفَتِكُمْ وَ مَعْرِفَةِ أَوْلِيَائِكُمْ وَ رَزَقَنِي الْبَرَاءَةَ مِنْ أَعْدَائِكُمْ أَنْ يَجْعَلَنِي مَعَكُمْ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ أَنْ يُثَبِّتَ لِي عِنْدَكُمْ قَدَمَ صِدْقٍ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَة» اگر کسی این قدم ها را با سیدالشهدا طی کرد به معرفت سیدالشهداء و به معرفت اصحاب رسید و موقف آنها را شناخت و به برائت از دشمنان رسید، قدم بعد این است که انسان به معیت اصحاب سیدالشهداء می­رسد و به ثبات قدم می رسد.

دستگاه سیدالشهدا وسیع است. ابتدائاً که آدم نگاه می کند کار ممتنعی است و ثواب زهیر و حبیب و امثال اینها ثواب های عادی نیست گرچه خودشان هم درجات دارند و آنهایی هم که ملحق می شوند درجات دارند؛ ولی این که اصلاً بشود به این ساحت ملحق بشوی و رسیدن به این سفره ای که به حسب ظاهر روز عاشورا بوده و جمع شده و از عالم عهد و الست و عالم میثاق عهدش بسته شده بوده و در غروب عاشورا هم به یک معنا جمع شد؛ انسان بتواند به این نقطه و به این ثواب برسد، ناشی از این است که روحش این است که شهادت سیدالشهداء آنقدر با عظمت است که می تواند همه مومنین را به این ساحت و مقام برساند. خدای متعال این ضیافتی که مقرر فرموده برای سیدالشهداء علیه السلام ضیافتی است که ما می توانیم از آن بهره مند بشویم و به آن ثواب برسیم.

حضرت راهش را نشان دادند که بکاء و زیارت و لعن و تمنا است؛ البته راه ساده ای است و اگر کسی راه ساده را هم طی نکند پیداست دیگر طالب نیست و حرف و حدیث است. یک جمله دیگری هم فرمودند که جمله مهمی است. حضرت فرمودند ٍ«إِنْ سَرَّكَ أَنْ تَكُونَ مَعَنَا فِي الدَّرَجَاتِ الْعُلَى مِنَ الْجِنَانِ فَاحْزَنْ لِحُزْنِنَا وَ افْرَحْ لِفَرَحِنَا وَ عَلَيْكَ بِوَلَايَتِنَا» بهشت درجاتی دارد و تمام درجات بهشت درجات همراهان معصوم است. اگر کسی همراه معصوم نشود به بهشت راه پیدا نمی کند. درجات بهشت درجات همراهان و درجات کسانی است که ذیل امام حرکت می کنند و مومن هستند؛ درجات ایمان است. کسانی که در بهشت هستند در هر درجه ای از بهشت که باشند با امام هستند؛ چون بهشت دار ولایت امام و دار ایمان و دار مومنین است. هیچ مقامی از مقامات بهشت نیست که امام آنجا حاضر نباشد لذا همه کسانی که اهل بهشت هستند با امام هستند ولی این درجات درجات همراهی و درجات ایمان است

سپس حضرت سه دستور دادند شاید بشود بگوید این سه تا دستور بعد از آن دستورات قبلی است اگر کسی اهل بکاء و زیارت و لعن دشمن و صف بندی با دشمن و اهل تمنای ثواب یاران سیدالشهدا شد، آن وقت حضرت فرمودند که اگر می خواهید در بهشت و در درجات عالی بهشت با ما باشید ٍ«إِنْ سَرَّكَ أَنْ تَكُونَ مَعَنَا فِي الدَّرَجَاتِ الْعُلَى مِنَ الْجِنَانِ فَاحْزَنْ لِحُزْنِنَا وَ افْرَحْ لِفَرَحِنَا وَ عَلَيْكَ بِوَلَايَتِنَا» شاید این ولایت معنایش اینجا محبت است؛ و حتما هم محبت است؛ منتها ولایت یک معنای جامع تر از محبت است ولی حتما محبت در آن هست؛ لذا بلافاصله حضرت فرمودند «فَلَوْ أَنَّ رَجُلًا تَوَلَّى حَجَراً لَحَشَرَهُ اللَّهُ مَعَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ» یعنی یک سنگ را هم اگر دوست بدارید خدای متعال شما را با سنگ محشور می کند. اگر کسی بتواند به ولایت ما برسد در درجات عالی بهشت با ما محشور می­شود کانه «فعلیک بولایتنا» یعنی بمحبتنا.

مراحل سیر در ایام محرم

ایام دهه محرم بهار این جور عبادات است. هر عبادتی یک بهاری دارد و بهار این عبادات دهه محرم است. «فَاحْزَنْ لِحُزْنِنَا وَ افْرَحْ لِفَرَحِنَا وَ عَلَيْكَ بِوَلَايَتِنَا» این سه دستور که انسان وادی حزنش وادی حزن امام باشد، وادی سرورش وادی سرور امام باشد، بعد از این دو هم مقام محبت است و مقام ولایت است؛ حالا من نمی خواهم ترتیب بگویم ولی بعید نیست این ترتیب باشد. اگر انسان نتواند همراه امام بشود و حزن و غصه هایش غیر از وادی امام و شادی هایش غیر از شادی های امام باشد و یک چیزهایی او را خوشحال بکند که مایه خوشحالی امام نیست و یک جاهایی غصه دار بشود که جای غصه خوردن امام نیست؛ نمی تواند به مقام محبت برسد. اگر انسان بتواند مدیریت و کنترل و تلاش کند که محبت و حزنش همراه با امام علیه السلام شود، به یک جایی می رسد که «وَ عَلَيْكَ بِوَلَايَتِنَا» و این آخرین قدم است. کأنه قله سیر در این ایام این است که انسان از حزن و بکاء و زیارت و لعن و تمنای مستمر از سیدالشهدا و تقاضای آن ثواب ها و مقام ها به مقام همراهی در حزن و همراهی در فرح و نشاط و در آخر هم به مقام ولایت برسد. این رزق ماه محرم است و گویا می شود ما در ماه محرم این را تحصیل کنیم؛ البته دستور عام است و نمی خواهم بگویم مختص به محرم است ولی کأنه بهار این تکلیف محرم است. حضرت روز اول محرم شروع کردند از مصیبت سیدالشهداء گفتن و تا به اینجا ختم کردند که اگر می خواهی با ما و جزو عالین باشی.

نمی دانم این تعبیر عالین دقیق باشد؛ چون عالین یک گروه خاصی در بهشت هستند که وقتی خدای متعال به ابلیس خطاب می کند و می فرماید که چرا سجده نکرده می­فرماید «أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعالين‏»(ص/75) آیا جزو عالین بودی؟! چون آنها مأمور به سجده نبودند.

حضرت می فرماید اگر می خواهی در درجات العلی بهشت با ما و در معیت ما باشی فرمودند «فَاحْزَنْ لِحُزْنِنَا وَ افْرَحْ لِفَرَحِنَا وَ عَلَيْكَ بِوَلَايَتِنَا» همه ما حزن داریم همه ما شادی داریم؛ اما آدم باید مدیریت کند حزن و شادی اش را در وادی حزن وشادی امام ببرد. امام هم یک جاهایی غصه می خورند و یک جاهایی خوشحال می شوند. یک چیزهایی موجب خوشحالی امام و یک چیزهایی موجب حزن امام است. انسان بالغ انسانی است که غصه ها و شادی هایش را هدایت می­کند؛ هر چیزی خوشحالش نمی کند. خوشحالی ها و شادی های ما درجه ما و مقام ما را نشان می دهد و ما را متوقف می کند. اگر نتوانیم غصه هایمان و شادی هایمان را عوض کنیم نمی توانیم در راه خدا قدم برداریم.

داستان مفصلی است که در سوره حدید خدای متعال اشاره کرده و وقتی مقام زهد را توضیح می دهد می فرماید«ما أَصابَ مِنْ مُصيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا في‏ أَنْفُسِكُمْ إِلاَّ في‏ كِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها»(حدید/22) اگر به مقام کتاب دست پیدا کنید و به آنجا برسید دیگر آمد و شد دنیا دیگر نه شما را خوشحال می کند نه ناراحت. مصیبت ها و واقعه ها قبل از این که به شما برسد در یک کتابی ثبت شده، «لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى‏ ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُم‏»(حدید/23) اگر همه دنیا را به شما دادند خوشحال نشوید و اگر از شما هم گرفتند غصه نخورید. اگر به آن کتاب رسیدید اینطوری می شود.

حقیقت حزن و سرور در رسیدن به مقام قلب امام

انسان باید بتواند به قلب امام و به آن مقام راه پیدا کند؛ زیرا جایگاه حزن و سرور قلب است و وادی قلب امام یک وادی است که حزن و سرورها آنجا واقع می شود. اینهایی که برای امام حسین گریه می­کنند در واقع رشحات حزن امام علیه السلام است که در وجود انسان می آید. رشحات غصه امام است. گریه انواعی دارد و لطیف ترین گریه همین است که ادامه حزن امام است؛ در روایات هم فرمودند که «شِيعَتُكَ خُلِقُوا مِنْ فَاضِلِ طِينَتِنَا»(2) یعنی یک ارتباطی در مقام طینت با ما دارند که «يَفْرَحُونَ لِفَرَحِنَا وَ يَحْزَنُونَ لِحُزْنِنَا» یعنی حزن امام در قلب مومن می آید. در روایات در کافی از کتاب ایمان و کفر به حضرت عرض کرد من گاهی غصه دار می شوم و هرچه جستجو می­کنم می بینم ریشه ای ندارد؛ ولی غصه دارم هر کاری هم می کنم غصه از من سلب نمی شود؛ حضرت فرمود برادر مومنت غصه دار شده تو هم غصه دار می شوی؛ به خاطر این که شما اینگونه  به هم مرتبط هستید که «وَ الْمُؤْمِنُ أَخُ الْمُؤْمِنِ لِأَبِيهِ وَ أُمِّهِ أَبُوهُ النُّورُ وَ أُمُّهُ الرَّحْمَةُ»(3) شما یک ارتباط حقیقی با هم دارید. مومنین با هم یک رشته ارتباط حقیقی دارند و اگر مومن غصه دار باشد در آن طرف عالم شما اینطرف غصه دار می شوید. این ارتباط اگر بین انسان و امامش برقرار شد و قلب انسان ذیل قلب امام قرار گرفت، نتیجه این می شود که وقتی امام غصه دار است او هم غصه دار است و وقتی خوشحال است او هم خوشحال است. غصه ها و شادی من ذیل امام و تابع امام است نه بیخودی خوشحال می شوم نه بیخودی غصه دار می شوم. آنجایی که امام غصه دار است غصه دار هستم و آنجایی که امام خوشحال است من هم خوشحال هستم.

بکاء اقسامی دارد و عالی ترین گریه بر سیدالشهداء همین گریه ای است که ریشه اش در اینجاست. شیعیان ما یک ارتباط طینتی دارند لذا غصه ما آنها را غصه دار می کند. این که می بینید دهه محرم این شورش در بین مومنین به پا می شود برای این است که همان ارتباط با امام حسین دارد. این شور امام است که در جامعه مومنین جلوه می کند. اگر هم می بینید اوج پیدا می کند به معنی عمق ارتباط است که یکی از علایم نشان دهنده ارتباط جامعه مومنین با امام در مرتبه عالی است. اگر جامعه مومنین در این مرتبه با امام مرتبط بشوند این امت در درجات عالی بهشت با امامشان هستند. این شاخص خیلی مهمی است. برای تقوا برای دینداری برای همراهی با امام این شاخص مهم است.

حضرت فرمودند ریان بن شبیب اگر می خواهی در درجات عالی بهشت با ما باشی «فَاحْزَنْ لِحُزْنِنَا وَ افْرَحْ لِفَرَحِنا» اگر کسی توانست این وادی را طی کند به یک جایی می­رسد که آمد و شد دنیا نه خوشحالش کند نه غصه دارش بکند. حضرت ابراهیم خلیل در یک مقامی است که فرزند خودش را برده برای قربانی و سر بریده؛ وقتی خدای متعال دستش را گرفت، ناراحت و غصه دار است که چرا من نتوانستم کار را به آخر برسانم؛ ولی همانجا وقتی روضه سیدالشهداء را برای ایشان می خوانند به حدی غصه دار می شود که خدای متعال می فرماید «وَ فَدَيْناهُ بِذِبْحٍ عَظيم‏»(صافات/107) حالا مقام را به تو دادیم.

اولیاء خدا اینطور هستند. باید حزن آدم به حزن امام معصوم گره بخورد. این خیلی مقام لطیفی است. ابراهیم خلیل را خدای متعال بعد از قربانی حضرت اسماعیل در مصیبت رسول الله شریک می کند و غصه رسول خدا در وجودش جاری می شود و برای چیزی گریه می کند که رسول خدا در آن مقام گریسته است. این اجازه ای که به ما دادند اجازه خیلی مهمی است. در زیارت عاشورا این تعبیر است که «وَ أَسْأَلُ اللَّهَ بِحَقِّكُمْ وَ بِالشَّأْنِ الَّذِي لَكُمْ عِنْدَه أَنْ يُعْطِيَنِي بِمُصَابِي بِكُمْ أَفْضَلَ مَا يُعْطِي مُصَاباً بِمُصِيبَتِهِ مُصِيبَةٍ مَا أَعْظَمَهَا»‏ یعنی بالاترین درجه ای که صاحب هر مصیبتی به آن می رسد انسان در مصیبت سیدالشهداء به آن می رسد و اگر کسی در این مقام با اهل بیت همراه شد در درجات العلی من الجنه باقی ماندن و در درجات عالی بهشت و جزو عالین شدن و در آن مقام انسان در کنار امامش باشد نه در درجات پایین باشد، برای کسانی است که وادی حزن شان و وادی سرورشان با امامشان گره خورده است. ِ

«فَاحْزَنْ لِحُزْنِنَا وَ افْرَحْ لِفَرَحِنَا وَ عَلَيْكَ بِوَلَايَتِنَا» این دو مقدمه محبت است. انسانی که خوشحالی ها و شادی هایش از امامش جداست دلش با امام نیست و به محبت با امام نمی رسد. اگر انسان خودش را جمع و جور کرد خوشحالی ها و غصه هایش ذیل امام شد آن وقت برای «عَلَيْكَ بِوَلَايَتِنَا» آماده می شود تا وارد وادی ولایت و محبت بشود و برسد به آن مقامی که در مقام عالی بهشت در کنار اهل بیت باشد و حشرش با امامش باشد. السلام علیک یا اباعبدالله...

پی­نوشت ها:

(1) عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج‏1، ص: 299

(2) بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏64، ص: 105

(3) بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، ج‏1، ص: 80