نسخه آزمایشی
جمعه, 10 فروردين 1403 - Fri, 29 Mar 2024

شب هفتم هیات ثارالله/ تبیین مسیر پیچیده غلبه دین حق در عالم / بررسی فتنه های ایجاد شده در مسیر هدایت الهی

متن زیر سخنان آیت الله میرباقری به تاریخ 24 مرداد ماه 1400 است، که به مناسبت ماه محرم در هیئت ثارالله ایراد فرمودند. ایشان در این جلسه بیان میدارند؛ در این عالم دو تا جریان هست، یک جریانی که همان نور الهی است و دیگری جریان ظلمت. اگر انسان در این مسیری که خدای متعال اراده فرموده که غلبه دین حق است قرار نگرفت، می افتد در مسیر مقابل که مسیر عذاب الیم است. آنهایی که می خواهند این چراغ را خاموش کنند و آنهایی که می خواهند این دین غالب نشود، وادی شان وادی عذاب الیم است. خداوند دارد ما را دعوت می کند و می گوید شما اگر می خواهید نجات پیدا کنید ایمان به این پیامبر بیاورید و امکاناتتان را در راه این پیامبر خرج کنید. خیر شما در همین است که به ولایت گره بخورید تا هم در دنیا به یک فتح قریبی برسید و هم در آخرت از فوز عظیم بهره مند شوید. خداوند می فرماید شما خدا را یاری کنید تا این کلمه نور را به اتمام برساند که خدا را کمک کنید یعی امیرالمومنین را کمک کنید. پس خدای متعال آدرس می دهد که نصرت من یعنی نصرت نبی اکرم و امیرالمومنین.

تبیین درگیری بین دین حق و جریان نفاق

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم  بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم  الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِين  وَ اللَّعْنَةُ عَلَى أَعْدَائِهِم  أَجْمَعِين. «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُونُوا أَنْصارَ اللَّهِ كَما قالَ عيسَى ابْنُ مَرْيَمَ لِلْحَوارِيِّينَ مَنْ أَنْصاري إِلَى اللَّهِ قالَ الْحَوارِيُّونَ نَحْنُ أَنْصارُ اللَّهِ فَآمَنَتْ طائِفَةٌ مِنْ بَني  إِسْرائيلَ وَ كَفَرَتْ طائِفَةٌ فَأَيَّدْنَا الَّذينَ آمَنُوا عَلى  عَدُوِّهِمْ فَأَصْبَحُوا ظاهِرين »(صف/14) عرض کردیم که درگیری وجود مقدس سیدالشهداء با جبهه بنی امیه و جریان انحرافی که بعد از رحلت وجود مقدس رسول الله در امت اسلامی پیدا شد بر سر همان دین حق و اسلامی است که نبی اکرم مأمور به اظهار او بودند و همه انبیاء الهی هم به دنبال همین دین بودند. در مقابل انبیاء الهی، جبهه شیطان و جبهه فراعنه هم طبیعتا یک دین و بدعتی می گذاشتند و دعوا و نزاع بین همین دو دین بوده است. این دو جریان بر سر دو دین با هم درگیر بودند و سیدالشهداء هم برای تحقق این دین وارد میدان شدند.

این بدعت هایی هم که در ادیان گذاشته می شده به تعبیر قرآن یک ریشه و بنیانی نداشته بلکه یک قولی بوده که از سطح افواه و دهان این بدعت گذاران ناشی می شده است، «ذلِكَ قَوْلُهُمْ بِأَفْواهِهِم »(توبه/30). یک سری از این بدعت ها یک جریان دینی بوده که کفار داشتند، یک سری هم دینی بوده که در درون جبهه خود انبیاء شکل می گرفته که خود دین انبیاء را تحریف می کردند. حالا یک شکل تحریف این بوده که «وَ قالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَ قالَتِ النَّصارى  الْمَسِيحُ ابْنُ اللَّه »، توحید را تحریف می کردند برای این که از این تحریف بهره مند بشوند و خودشان بشوند «اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّه »(توبه/31). گاهی هم تحریف در امت اسلامی شاید شکل دیگری داشته مثل اینکه ادامه نبوت نبی اکرم را خلاصه کردند در کتاب و این که «حَسْبُنَا كِتَابُ اللَّه »، در حالی که ادامه وجودی حضرت از طریق اهل بیت و کتاب است و کتاب هم به واسطه اهل بیت ادامه پیدا می کند.

علی ای حال با همه این تحریف هایی که اتفاق افتاده و فتنه های سنگینی که می شود اراده الهی این است که «وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِه »(صف/8)، این نور را به مرحله تمام برساند. اراده قطعی خدای متعال این است که این دین اظهار می شود «هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى  وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُون »(توبه/33). منتها نکته ای که هست این است که مسیر اظهار دین و غلبه دین حق و اتمام این نور یک مسیر پر فراز و نشیبی است و به سادگی اتفاق نمی افتد. من نمی خواهم مقایسه کنم اما شما در باب این دین باطلی که عرض کردم از قولی است که از دهان قائلینش برمی خیزد و به هیچ کجا متصل نیست، ببینید شیطان و شیاطین و کفار چقدر در طول تاریخ تلاش کردند و چقدر کشتند و کشته دادند! آنها هر روزی یک رنگ و لعاب جدید به این طرح های پیچیده ای که دارند دادند تا دین خودشان و جریان دنیا پرستی محقق شوند. همین جریانی که در تاریخ اسلام شکل گرفته برای تحقق کلمه حق و ظهور آن دین الهی و به اتمام رسیدن نور الهی یک مسیر پر فراز و نشیبی را باید طی بکند.

تبیین فرمایش امیرالمومنین علیه­ السلام درمورد برخورد با فتنه ها

وقتی کار تمام شد برای دیگران و این بدعت گذاشته شد، ابوسفیان که یک شخصیت سیاسی و از سران منافقین بود به محضر عموی امیرالمؤمنین جناب عباس آمد و به حضرت گفت که برویم خدمت امیرالمومنین و به حضرت بگوییم شما بیایید در میدان تا ما شما را حمایت کنیم! من وجهه سیاسی خودم را خرج می کنم و حزبم را می آورم پای کار، شما هم که یک آدم آبرومندی هستی آبرویت را بگذار وسط تا مردم را برگردانیم به سمت شما بیعت کنند!

وقتی آمدند محضر امیرالمومنین، امیرالمومنین یک جوابی در واقع به معاویه دادند و یک بیانی هم به عمویشان داشتند. جواب معاویه که روشن است و حضرت فرمودند که وقتی امواج فتنه برمی خیزد باید با کشتی نجات از دلش عبور کرد، نمی شود با خود فتنه از دل فتنه عبور کرد! تو که خودت رأس الفتنه ای! بعد هم توضیح دادند که امامی که همراهیش نمی کنند باید تحمل کند چون اگر میوه را در غیر وقتش بچینید مثل زارعی است که در زمین دیگری می کارد. الان هم میوه امامت ما وقت چیدنش نیست. بعد هم این جمله را فرمودند که من هرگز از مرگ نمی ترسم، اگر پا به میدان نمی گذارم نه از باب این است که نگران جان خودم هستم. «فَإِنْ أَقُلْ يَقُولُوا حَرَصَ عَلَى الْمُلْكِ وَ إِنْ أَسْكُتْ يَقُولُوا جَزِعَ مِنَ الْمَوْت »(2) اگر حرف بزنم می گویند حریص بر حکومت است و اگر سکوت کنم می گویند از مرگ می ترسد که در مقابل حق خودش سکوت کرده است. در زیارت غدیریه می فرماید این طوری نیست که ما از ترس سکوت کردیم، بعد حضرت فرمودند: این تهمت را به من نزنید که من از مرگ می ترسم و به خاطر ترس از مرگ در مقابل اینها سکوت کرده ام. شما که دیدید من در صحنه های بدر و احد و حنین و جاهایی که دیگران فرار می کردند من چطوری مرد میدان بودم؟! «وَ اللَّهِ لَابْنُ أَبِي طَالِبٍ آنَسُ بِالْمَوْتِ مِنَ الطِّفْلِ بِثَدْيِ أُمِّه »، انس پسر ابی طالب با مرگ از انس طفل به سینه مادر بیشتر است.

 بعد فرمودند: «بَلِ انْدَمَجْت عَلَى مَكْنُونِ عِلْمٍ لَوْ بُحْتُ بِهِ لَاضْطَرَبْتُمْ اضْطِرَابَ الْأَرْشِيَةِ فِي الطَّوِيِّ الْبَعِيدَة» ، این که من فعلا تحمل و سکوت می کنم برای این است که اسراری پیش من هست که اگر بگویم همه تان مضطرب می شوید، نه یک اضطراب کوتاه مدت، بلکه مثل طنابی که در چاه های عمیق افتاده و دلو بهش وصل است به خودتان می لرزید. فعلا شما داخل یک دالان تاریکی افتادید و فعلا طناب دلو دیگران شدید. پس به وسیله شما از این چاه برای خودشان آب می کشند.

مسیر پر پیج و خم ظهور دین حق

پس ظهور و غلبه آن دین الهی که شعاع وجودی انبیا و وجود مقدس نبی اکرم است، مسیر پر پیچ و خمی دارد. در دو جا در سوره مبارکه صف و در سوره مبارکه توبه بعد از این «يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُا نُورَ اللَّه»(صف/8) ، آیه «هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى  وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُون » آمده است. یعنی این دینی که همان نور الهی است اگر بخواهد ظاهر شود یک مسیری پیچیده ای در پیش دارد. ما هم اگر بخواهیم در مسیر این اظهار دین قرار بگیریم و در اظهار دین کمک و نصرت بکنیم و طبیعتاً بهره مند باشیم، باید این مسیر پر فراز و نشیب را با صاحبانش طی بکنیم. لذا امیرالمومنین به عمویشان عباس اینطوری جواب دادند که عموجان اینطوری نیست که مسئله با ریش سفیدی شما حل بشود، امتحان خداست و خیلی هم امتحان سختی است. بعد این آیه شریفه را خواندند که «أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ * وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَ لَيَعْلَمَنَّ الْكاذِبِين »(عنکبوت/2-3)، امتحان و فتنه های سنگین در پیش است و این سنت الهی است. همه امت هایی که دعوت به ایمان می شدند و ادعای ایمان می کردند خدای متعال با امتحانات سنگین آنها را از هم جدا کرده، در این امت هم همین طور است و این اتفاق خواهد افتاد. این امتحان سنگینی است که پیش آمده و به این راحتی هم دیگر اینها به مدار حق بر نمی گردند، لذا این مسیر یک مسیر پیچیده ای است که امیرالمومنین می بینند.

پس در روزی که واقعه سقیفه پیش می آید حضرت می بینند که چه مسیر طولانی و چه دالان تاریکی است که باید این مردم از دل آن بگذرند تا به عصر ظهور برسند. چه اتفاقات سنگینی می افتد، چه ظلم ها و چه فتنه ها و چه قتل و کشتارهایی قرار است اتفاق بیافتد! بقیه ممکن است نبینند و خیال کنند اظهار حق یک امر ساده ای است. بله، خدای متعال به پیامبر وعده داده که «هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى  وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ»، آنهایی که این آیه را می شنیدند خیال می کردند که این ساده است مثل فتح مکه، ولی اینطوری نیست. فرمود: این آیه در مورد ظهور امام زمان است. دیگران می گویند این آیه واقع شده اما ائمه فرمودند این آیه هنوز واقع نشده چون مسیر اظهار دین یک مسیر طولانی ای است که در ظهور امام زمان واقع خواهد شد، لذا خیلی ما باید با امام مان راه برویم و خودمان را بسپاریم و همراهی کنیم تا ما هم بتوانیم در این مسیر شریک باشیم، و الا نه فقط افراد عادی بلکه بزرگان هم گاهی متوجه نبودند. شاید مالک اشتر هم احساسش این بود که الان برویم خیمه معاویه را از جا دربیاوریم و کار تمام شود در حالی که اینطوری نیست! فرض خیمه معاویه را هم می کندند مگر تمام می شد؟! فرض کنید سیدالشهداء می رفتند کوفه و آن را هم می گرفتند اما مگر اینطوری حکومت ائمه بر پا می شد؟! بعد از عاشورا و با شهادت سیدالشهداء اینها دنبال امام سجاد نیامدند، باز این طرف آن طرف رفتند!

پس یک مسیری باید طی بشود تا این دین و این ولایت حق محقق بشود و مردم زیر چتر این ولایت زندگی بکنند. این یک مسیر طولانی است که حالا قرآن با بیان های مختلفی این فتنه و اتفاقات راه را توضیح داده است. «يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُون »، تأویل این نور به حقیقت امامت و ولایت امیرالمومنین هست که کفار راضی نیستند و کراهت دارند که این نور الهی در عالم آشکار بشود. آنها دنبال یک طرح و یک قولی اند که با این طرح و قول و با افواه خودشان این چراغ خاموش بشود. خدای متعال هم این چراغ را روشن می کند و به مرحله تمام می رساند چه آنها بخواهند چه نخواهند. «هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى  وَ دِينِ الْحَقِّ»، دین الحق همان اسلام است باطنش هم به ولایت امیرالمومنین تعبیر شده است.

شرط پذیرش تلاش مؤمنانه در مسیر دین الهی

بعد خداوند ما را دعوت می کند به جهاد و می فرماید: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلى  تِجارَةٍ تُنْجِيكُمْ مِنْ عَذابٍ أَلِيمٍ »(صف/10) آیا می خواهید شما را هدایت کنم به یک تجارتی که این تجارت را اگر انجام بدهید از عذاب الیم نجات پیدا کنید؟ یعنی یک عذاب الیمی در راه است و راه نجات از آن عذاب الیم این است که به این تجارت رو بیاورید. ان تجارت چیست؟ «تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ»(صف/11)، اول ایمان به خدا و رسول بیاورید چون کسی که ایمان به خدا و رسول ندارد نمی تواند وارد این تجارت بشود. بعد از ایمان، «وَ تُجاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُم » این تجارت همان مجاهده است، اما مجاهده باید ریشه در ایمان داشته باشد چون کسی که مومن نیست تلاش هم ممکن است بکند اما تلاش او مجاهده در راه خدا نیست و قیمتی هم ندارد.

در سوره مبارکه حدید خدای متعال می فرماید: «آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ أَنْفِقُوا مِمَّا جَعَلَكُمْ مُسْتَخْلَفِينَ فِيه »(حدید/7) به خدا و رسول ایمان بیاورید و بعد آنچه از دست دیگران گرفتیم و به شما امانت دادیم را انفاق کنید. اگر کسی مومن نشد که انفاق اتفاق نمی افتد! هر پول خرج کردنی که انفاق نیست، انفاق این است که انسان مال و جانش را بیاورد و در راه رسول خدا خرج بکند و در کنار حضرت قرار بدهد. ریشه اش هم در امنوا بالله و رسوله است، کسی که خدا را باور ندارد و ایمان به این وجود مقدس ندارد که نمی تواند امکاناتش را بیاورد در کنار حضرت و در طرح حضرت خرج بکند! اگر هم بیاید از ظن خودش می آید و دارد کار خودش را می کند، چنین کسب خیال می کند کنار سیدالشهداست اما کنار سیدالشهداء هم دنبال غرض خودش است و دارد نقشه خودش را جلو می برد.

خدای متعال ما را دعوت کرده به یک تجارتی که اگر ما وارد این وادی نشویم گرفتار ان رنج سخت می شویم. پس می فرماید: «تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تُجاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُم »، اول ایمان به خدا و رسول بیاورید و بعد با تمام توان تلاش کنید، حالا در راه خدا مال و  جان خودتان را بیاورید و جهاد کنید، «ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُون »(صف/11) اگر بفهمید این برای شما سراسر خیر است. این تجارت و این که ایمان بیاورید و امکانات تان را در این راه بیاورید برای شما خیر است والا طرف مقابلش یک رنج عظیم است. این امکانات را اگر نیاوردید در راه خدا و خرج نکردید همین امکانات شما را به عذاب می رساند.

در سوره مبارکه یونس خدای متعال می فرماید: «إِنَّ الَّذِينَ لا يَرْجُونَ لِقاءَنا وَ رَضُوا بِالْحَياةِ الدُّنْيا وَ اطْمَأَنُّوا بِها»(یونس/7) اینهایی که امید به لقاء  الله ندارند و در عالم امیدی ندارند که بتوانند از این مرزها عبور کنند، سر و کارشان با همین مخلوقات و زمین و آسمان و نظام کیهانی باید باشد. آنها این امید بزرگ در دلشان نیست که می شود این پرده ها را کنار بزنی و با خدا زندگی کنی، طبیعتا هم در وادی حیات الدنیا زندگی می کنند و وارد حیات الاخره نمی شوند. آنها راضی به همین زندگی در حیات الدنیا هستند و کنار این سفره آرامند. «وَ الَّذِينَ هُمْ عَنْ آياتِنا غافِلُون » ما دائما آیات را سر راهشان قرار می دهیم و هشدار میدهیم که این حیات الدنیا جای آرامش نیست. اینجا نمی شود بمانی، اینجا نمی شود آرام باشی اما آنها اعراض و غفلت می کنند، «أُولئِكَ مَأْواهُمُ النَّارُ بِما كانُوا يَكْسِبُون »(یونس/8) اینها یک کارها و یک کسب هایی می کنند که حاصل کسب و دستاورد تجارتشان این است که مأواهم النار. پس با کسب خودشان پناه گاهشان آتش می شود.

پس اگر کسی وارد تجارت با خدای متعال نشود آن مسیر هایی که امکاناتش را خرج می کند عذاب الیمش می شود. اگر کسی به اولیاء خدا گره نخورد شیاطینی هستند که امکانات انسان را خرج خودشان کنند. پس همین امکاناتی که داری و تجارتی که می کنی عذاب الیم را برایت فراهم می کند.

تحلیل عملکرد فرعون در جهت انسداد دین حق

 این آیه را راجع به فرعون در سوره مبارکه دخان خواندیم که «وَ لَقَدْ نَجَّيْنا بَني  إِسْرائيلَ مِنَ الْعَذابِ الْمُهينِ * مِنْ فِرْعَوْنَ»(دخان/3-31)، ما فرعون را غرق کردیم و بنی اسرائیل را از فرعون نجات دادیم، یعنی خود فرعون عذاب است. «إِنَّهُ كانَ عالِياً مِنَ الْمُسْرِفينَ» فرعون کسی است که علو و اسراف دارد و امکانات بندگان خدا را خرج خودش می کند، نه فقط پول و مالشان را بلکه جان و عواطفشان را خرج خودش می کند. او آنها را تحقیر می کند و آنها را برده خودش می کند. فرعون می گفت: «أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلى »(نازعات/24) مردم را به بردگی دعوت می کرد و یک فرهنگی درست کرده بود که برده ها سنگ ها را به دوش می کشیدند تا اهرام مصر را بسازند، زیر بار این کار سنگین می مردند و پای همان اهرام دفن می شدند، این همان عذاب مهین است. این عذاب خود فرعون است، یعنی شما فرعون را برداری مردم آزاد می شوند. اگر کسی وارد تجارت با خدای متعال نشد حتما گرفتار عذاب الیم می شود.

 لذا خدای متعال می فرماید: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلى  تِجارَةٍ تُنْجِيكُمْ مِنْ عَذابٍ أَلِيمٍ ؟» مومنین این ایمانی که آوردید بار شما را نمی بندد «تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ»، از نو مومن بشوید و بعد «تُجاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُم »، همه امکانات تان را بیاورید و با جان و مالتان جهاد کنید «ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُون ». البته آن طرفش هم عذاب الیم است، پس اگر امکانات تان را خرج خدا نکردید خرج شیطان می شود و شیطان برایش نقشه می کشد، پس امکاناتی که به خدا نرسید حتما طعمه شیطان می شود در این شک نکنید. یک عزیزی می فرمود در یک مجلسی من می گفتم که امکانات تان را در راه خدا بدهید و خیلی صحبت شد در این جهت. یک اقایی یک انگشتر خیلی خوب و قیمتی داشت. یک کسی طمع کرد و گفت حالا این حرفها را شنیدید این انگشتر را به من بدهید! اما این فرد حاضر نشد انگشتر را بدهد. انگشتر را نداد و رفت و برگشت. وقتی برگشت دیدیم می خندد! گفتیم: چرا می خندی؟ گفت انگشتری که در راه خدا ندادم چاه دستشویی از من گرفت!

 واقعا همینطور است اگر انسان جانش را به خدا ندهد شیطان می برد، چون آن طرف نقشه کشیده و طرح دارد. آن وقت این وادی، وادی عذاب الیم است. وادی عذاب الیم وادی ولایت ابلیس و وادی ولایت فرعون است. خدای متعال می فرماید که عذاب قوم موسی و این عذاب مهین خود فرعون بود. کسی که علو و اسراف دارد خودش عامل رنج و عذاب دیگران است. فرعون آنها را برده می کند تا برایش اهرام بسازند، تازیانه به گرده شان می زند تا سنگ ها را از راه دور بکنند و بیاورند اهرام بسازند، بعد هم بمیرند و پای این اهرام هم دفع بشوند، تازه در آخر همین فرعون را هم بپرستند! از این بدتر که نمی شود. الان هم همین است همیشه همینطور بوده، این مستکبرین عالم جوری دیگران را با تازیانه دنیا، سوق می دهند و بار خود را به دوش دیگران می اندازند تا جان بدهند. الان هم همینطور است، هیچ فرقی نمی کند. الان هم کسانی که زیر بار مستکبرین می روند اهرام آنها را می سازند، منتها اهرام امروز با اهرام گذشته فرق کرده است.

پس دستگاه شیطان دستگاه عذاب الیم است. اگر می خواهید نجات پیدا کنید باید وارد یک تجارتی بشوید. آن تجارت یک مقدمه دارد و آن این است «تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ»، تا ایمان نباشد این تجارت اتفاق نمی افتد. پول دادن تجارت در راه خدا نیست بلکه باید ایمان بالله و به رسولش باشد، آن وقت آدم می تواند جان و مالش را در طرح نبی اکرم بیاورد.

بعد می فرماید: «يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَ يُدْخِلْكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ وَ مَساكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ »(صف/12) شما یک اعمالی دارید که اینها ادامه هایی دارد و اگر خدای متعال ادامه هایش را پاک نکند، گرفتار ادامه های زنجیره عمل خودتان می شوید. پس زنجیره عمل خودتان برایتان رنج درست می کند چون در این عالم اعمال ما مثل یک زنجیره است. آجرها را دیدید پشت سرهم که می چینید به اولی که تلنگر می زنی هزارمی هم می افتد روی زمین، این ادامه عمل خود آدم است. اگر شما این تجارت را کردید خدای متعال ادامه عملتان را پاک می کند و از عمل خودتان نجات تان می دهد. حالا که پاکتان کرد و از این اعمال خودتان نجاتتان داد به یک فوز عظیم می رسید.

معنای نصرت الهی در مسیر تحقق دین حق

بعد از این می فرماید: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا أَنْصارَ اللَّهِ»(صف/14) بیایید ناصر خدا باشید و خدا را کمک کنید. شما یاور خدا بشوید همان طوری که «كَما قالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ لِلْحَوارِيِّينَ مَنْ أَنْصارِي إِلَى اللَّهِ قالَ الْحَوارِيُّونَ نَحْنُ أَنْصارُ اللَّهِ»، وقتی حضرت عیسی فرمود چه کسی من را کمک می کند حواریون گفتند ما؛ که چند جا قرآن از آنها تعریف می کند و ظاهرا دوازده نفر هم محورشان بودند. در واقع دارد توضیح می دهد که نصرت خدا یعنی نبی و ولی خدا را در راه خدا نصرت کنید. پس گفت چه کسی من را نصرت می کند در راه خدا و حوارییون گفتند: «نَحْنُ أَنْصارُ اللَّهِ» ما خدا را یاری می کنیم. نصرت خدا یعنی نصرت حضرت عیسای مسیح، این خیلی واضح است. خدای متعال را که نمی شود نصرتش کنیم، پس این که من را نصرت کنید یعنی ولی من را نصرت کنید.

«وَ لَكِنَّهُ خَلَقَ أَوْلِيَاءَ لِنَفْسِهِ يَأْسَفُونَ وَ يَرْضَوْنَ وَ هُمْ مَخْلُوقُونَ مَرْبُوبُونَ فَجَعَلَ رِضَاهُمْ رِضَا نَفْسِهِ وَ سَخَطَهُمْ سَخَطَ نَفْسِه »(3)، خدای متعال یک مخلوقات و عبادی دارد که در یک مقامی اند که نصرت آنها را نصرت خودش به حساب آورده است. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا أَنْصارَ اللَّهِ كَما قالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ لِلْحَوارِيِّينَ مَنْ أَنْصارِي إِلَى اللَّهِ قالَ الْحَوارِيُّونَ نَحْنُ أَنْصارُ اللَّهِ» ما ناصر خدا هستیم و نصرت حضرت عیسی نصرت خداست والا خدای متعال که محتاج به نصرت نیست. البته حضرت عیسی هم محتاج نیست، این بزرگی خداست که ما را دعوت به نصرت خودش می کند. بعد از این که این حواریین آمدند «فَآمَنَتْ طائِفَةٌ مِنْ بَنِي إِسْرائِيلَ وَ كَفَرَتْ طائِفَة»، داستان شما هم همین است. «فَأَيَّدْنَا الَّذينَ آمَنُوا عَلى  عَدُوِّهِمْ فَأَصْبَحُوا ظاهِرين » وقتی حضرت وارد میدان شد یک عده ای از بنی اسرائیل ایمان آوردند یک عده هم مقابل حضرت عیسی  ایستادند. ما این مومنین را تأیید کردیم و اینها بر دشمنانشان غالب شدند. مسیر ظهور و غلبه این است.

تشریح تحرکات جریان نفاق در مقابل جریان ایمان

در ذیل این آیات که خدای متعال می فرماید اینها می خواهند نور الهی را خاموش کنند که در این آیه ناظر به کفار و منافقین امت خود حضرت اند، دارد که «مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ الَّذِي اسْتَوْقَدَ ناراً فَلَمَّا أَضاءَتْ ما حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَ تَرَكَهُمْ فِي ظُلُماتٍ لا يُبْصِرُون »(بقره/17)، فرمود این چراغ، چراغ نبی اکرم بود که منتقل شد به امیرالمومنین اما اینها نتوانستند با امیرالمومنین راه بروند و در تاریکی رفتند. داستان منافقین امت است که خدای متعال این چراغ که در وجود مقدس نبی اکرم برافروخته را در بیت امیرالمومنین و ائمه ادامه داده اما اینها راه را نمی پسندند و نمی خواهند این راه باشد. خدای متعال هم همین نور را می خواهد تمام کند. این دین پرتو خود نبی اکرم و دین توحید و کلمه اسلام است باطنش هم در روایات توضیح داده، این دین حق ولایت امیرالمومنین و ادامه ولایت نبی اکرم و ولایت الله است. اما کفار این را نمی پسندند و با آن مقابله می کنند. حالا که مقابله می کنند خدای متعال می خواهد این دین ظاهر شده و تمام بشود. پس این نور توحید در امیرالمومنین و بعد هم در امام زمان به مرحله تمام می رسد. این دینی که نبی اکرم آوردند با امام زمان به مرحله غلبه اش می رشد و حالا که به مرحله غلبه می رسد شما بیایید و وارد تجارت بشوید.

دو تا جریان هست یک جریانی که همان نور الهی است. اگر انسان در این مسیری که خدای متعال اراده فرموده و در این مسیری که خدای متعال دنبال می کند که «وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِه » قرار نگرفت، می افتد در مسیر مقابل که مسیر مقابل مسیر عذاب الیم است. آنهایی که می خواهند این چراغ را خاموش کنند و آنهایی که می خواهند این دین غالب نشود، وادی شان وادی عذاب الیم است و شما را هم در رنج پیچیده می اندازند. همین طور هم شده دیگر، می بینید اتفاقاتی که افتاده همه اش ادامه همان مسیر است.

خداوند دارد ما را دعوت می کند و می گوید شما اگر می خواهید نجات پیدا کنید ایمان به این پیامبر بیاورید و امکانات تان را در راه این پیامبر خرج کنید. «تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تُجاهِدُونَ في  سَبيلِ اللَّهِ بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ»(صف/11) حالا این سبیل را ببینید. در روایات توضیح داده شده که سبیل یعنی در وادی امام، شما به رسول ایمان بیاورید و امکانات تان را بیاورید کنار اهل بیت خرج بکنید تا نجات پیدا کنید. خیر شما در همین است که گره بخورید «إِنْ ذُكِرَ الْخَيْرُ كُنْتُمْ أَوَّلَهُ وَ أَصْلَهُ وَ فَرْعَهُ وَ مَعْدِنَهُ وَ مَأْوَاهُ وَ مُنْتَهَاه »، بعد می فرماید که اگر این کار را کردید هم به فوز عظیم می رسید، « وَ أُخْرى  تُحِبُّونَها نَصْرٌ مِنَ اللَّهِ وَ فَتْحٌ قَريبٌ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنين »(صف/13) و هم در دنیا به شما یک فتح قریبی می دهیم که شاید فتح قریب ناظر به ظهور است.

پس می فرماید: به مومنین بشارت بده که اگر ایمان بیاورند و امکاناتشان را فی سبیل الله خرج کنند غیر از آخرت که به فوز عظیم می رسند در دنیا هم به یک غنیمت و به یک فتح قریبی می رسند. شما مومنین خدا را یاری کنید چون خدای متعال می خواهد دینش را اظهار کند و این کلمه نور را به اتمام برساند که عرض کردم خدا را کمک کنید یعی امیرالمومنین را کمک کنید. یعنی نگذارید انهایی که می خواهند این چراغ را خاموش کنند به هدف برسند و سعی کنید در لیست یاوران اهل بیت باشید. شما باید یاوران این کسانی که حامل این نورند باشید و آنها را یاری کنید.

«كُونُوا أَنْصارَ اللَّهِ كَما قالَ عيسَى ابْنُ مَرْيَمَ لِلْحَوارِيِّينَ مَنْ أَنْصاري إِلَى اللَّهِ قالَ الْحَوارِيُّونَ نَحْنُ أَنْصارُ اللَّه »(صف/14). خدای متعال آدرس می دهد که نصرت من یعنی نصرت حضرت عیسی، یعنی نصرت نبی اکرم، یعنی نصرت امیرالمومنین، یعنی نصرت آن کلمه نور و دینی که خدای متعال می خواهد اظهار بکند. پس فقط یک عده ایمان آوردند به حضرت عیسی و یک عده ایمان نیاوردند. وقتی درگیری شد، ما مومنین را تأیید کردیم و اینها غالب شدند، این مسیر غلبه است. اگر کسی کنار حضرت عیسای مسیح بود وقتی حضرت مسیح غلبه و ظهور پیدا می کنند و ولایت و دین خودشان را اظهار می کنند اینها هم در همین مسیر هستند. شما اگر می خواهید در این مسیر اظهار دین و این مسیر اتمام نور قرار بگیرید و ان موقعی که دین خدا ظاهر می شود شما جزو همین جبهه غالب باشید ایمان بالله و رسول بیاورید و امکانات تان را بیاورید در این وادی و نصرت کنید چرا که این هم یک مسیر تاریخی است.

جامعه کبیره را در خاطر مبارکتان هست «قَلْبِي لَكُمْ مُسَلِّمٌ وَ رَأْيِي لَكُمْ تَبَعٌ وَ نُصْرَتِي لَكُمْ مُعَدَّةٌ»، یک مسیری باید طی بشود و ما باید به مرحله تسلیم قلب و تبعیت رأی برسیم و امکانات مان را هم مهیا کنیم، «حَتَّى يُحْيِيَ اللَّهُ دِينَهُ بِكُمْ وَ يَرُدَّكُمْ فِي أَيَّامِهِ وَ يُظْهِرَكُمْ لِعَدْلِه » تا ان روزی که خدای متعال شما را ظاهر و غالب می کند برای این که امر خودش محقق بشود و ما هم امکانات مان را بیاوریم و نصرت بکنیم. اگر این نصرت که یک نصرت تاریخی جبهه نبی اکرم هست اتفاق افتاد ان وقت «فَأَصْبَحُوا ظاهِرين »(صف/14) ما هم ظاهرین می شویم و در آن جریان غلبه و اظهار دین ما هم در صف غلبه هستیم نه در صف مغلوب ها. صف غالب ها صف فوز عظیم است، صف فتح قریب است، یعنی هم در دنیا به یک فتح می رسیم و هم به فوز عظیم در آخرت می رسیم. مسیر سیدالشهداء این مسیر است، حضرت مسیرشان همین مسیر «تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تُجاهِدُونَ في  سَبيلِ اللَّهِ بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ» است و این مسیر را حضرت برای ما در عالم باز کردند تا در آن قدم بگذاریم و به مسیر الحاق به امام زمان ملحق شویم. ان روزی که فرمودند «أَ فَلَا نَاصِرٌ يَنْصُرُنِي »ما را به همین امر دعوت می کردند. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا أَنْصارَ اللَّهِ»، انصارالله یعنی انصار امام حسین، یعنی انصار امام زمان، یعنی کسانی که در رکاب حضرت خونخواهی می کنند. اصلا این باب را سیدالشهداء باز کردند.

پی نوشت ­ها:

(1)    بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج 22، ص: 473)

(2)    نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص: 52

(3)    الكافي (ط - الإسلامية)، ج 1، ص: 144