نسخه آزمایشی
پنج شنبه, 09 فروردين 1403 - Thu, 28 Mar 2024

جلسه دهم حسینیه حضرت زهرا / تبیین درگیری بین دو جریان امامت در طول تاریخ در میان امت ها

متن زیر سخنان آیت الله میرباقری به تاریخ 28 مرداد ماه 1400 است، که به مناسبت ماه محرم در حسینیه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها ایراد فرمودند. ایشان در این جلسه بیان میدارند؛ دو جریان امامت در عالم است که یکی ائمه هدایت هستند و دیگری ائمه ضلالت هستند و فقط همین دو دعوت در عالم وجود دارد و انسان به یکی از این دو دعوت پاسخ می دهد. آن طرف وادی نور و روشنایی است و آن طرف وادی تاریکی و گمراهی است و سیدالشهداء ایثار کردند تا ما را به مسیر هدایت بکشانند تا به عمایه و گمراهی دچار نشویم.

تبیین دو جریان امامت در عالم و نتایج همراه شدن با هر یک از آنان

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم  بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم  الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين  وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِين  وَ اللَّعْنَةُ عَلَى أَعْدَائِهِم  أَجْمَعِين. روز عزاداری و گریه بر سیدالشهداست. روزی است که امام رضا فرمودند «إِنَّ يَوْمَ  الْحُسَيْنِ  أَقْرَحَ جُفُونَنَا وَ أَسْبَلَ دُمُوعَنَا»(۱) پلک های ما را مجروح کرده «فَلَأَنْدُبَنَّكَ صَبَاحاً وَ مَسَاءً وَ لَأَبْكِيَنَّ عَلَيْكَ بَدَلَ  الدُّمُوعِ  دَما» تا زنده هستم برایت گریه می کنم.

در منزل ثعلبیه در بین راه مکه و کربلا یک کسی خدمت امام حسین رسید و از حضرت سوال کرد در باب این آیه شریفه ای که در سوره مبارکه اسراء است که خدای متعال می فرماید «يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِم »(اسراء/71) در صحنه قیامت ما آدم ها را با امامشان دعوت می کنیم تا در محشر بیایند و تکلیفشان با امامشان روشن شود. این خیلی حرف عجیبی است، یعنی اگر کسی با امام حسین باشد صدا می زنند طرفداران امام حسین بیایند و تکلیف روشن است. مقابلش هم می گویند مثلا پیروان معاویه بیایند. دعوت ما در صحنه قیامت اینطوری است. از حضرت سوال کرد این آیه یعنی چه؟

حضرت فرمودند که «إِمَامٌ دَعَا إِلَى هُدًى  فَأَجَابُوهُ  إِلَيْه »(۲) ما در دار دنیا با دو امام، دو جریان امامت مواجه هستیم، یک امامی که مردم و پیروان خودش را به وادی هدایت دعوت کرده و آنها هم اجابت کردند و با او حرکت کردند و دوم امامی است که مردم را به ضلالت دعوت کرده و مردم را به وادی حیرت و گم گشتگی و ضلال برده است. بنابراین دو دسته وجود دارند «هَؤُلَاءِ فِي الْجَنَّةِ وَ هَؤُلَاءِ فِي النَّار» این دسته ای که با امام اول حرکت کردند در وادی بهشت هستند و آنهایی که با امام دوم حرکت کردند در وادی جهنم هستند.

بعد حضرت این آیه شریفه ای که در سوره مبارکه شوراست را خواندند «فَرِيقٌ فِي الْجَنَّةِ وَ فَرِيقٌ فِي السَّعِير»(شوری/۷) این دو دسته از اینجا ناشی می شوند و داستان دو امام و امت است. این که در روایات ما مکرر آمده که اگر کسی با امامی که از طرف خدا امامت دارد و مأمور الهی است حرکت بکند، خدای متعال حیا می کند چنین امت و جامعه و انسانی را عذاب بکند ولو این که در اعمال فردی شان هم یک جایی زمین بخورند. البته این روشن است که مؤمن بی موالات و لا ابالی در گناه نمی شود ولی بالأخره غیر از معصوم همه آسیب پذیر هستند. کسانی که با امام حق حرکت می کنند فی الجنه هستند. این را به عکس هم فرمودند که اگر کسی دنبال امامی برود که از طرف خدا نیست، خدای متعال حیا نمی کند که آنها را عذاب بکند ولو این که در اعمال شخصی شان آدم های خوبی باشند.

حضرت همین را می خواهند بفرمایند که ما دو تا امام داریم، یکی امامی که دعوت به هدایت می کند و دیگری امامی که دعوت به ضلال می کند و هر دو دعوت در عالم است. درواقع دو تا راه و دو تا امام است، یک دسته اهل بهشت هستند و یک دسته هم اهل جهنم هستند و از همینجا هم پیداست. در سوره مبارکه اسراء خدای متعال می فرماید که «يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِم » ما در قیامت امت ها را با امامشان صدا می زنیم و با امامشان آن ها را می شناسیم، خودشان که شناسنامه ای ندارند که صدایشان بزنیم. اینها را صدا می زنند که یا به بهشت هدایتشان کنند و یا به جهنم هدایت کنند. خود ما هم مستقلا راهی به بهشت و جهنم نداریم. این امامی که ما دنبالش حرکت کردیم یا ما را به جهنم یا بهشت می برد.

بعد خدای متعال می فرماید یک دسته ای هستند که دنبال امام حق بودند و کتاب اینها به دست راستشان داده می شود بعد «فَمَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمينِهِ فَأُولئِكَ يَقْرَؤُنَ كِتابَهُمْ وَ لا يُظْلَمُونَ فَتيلا» یک عده ای هم وقتی با امامشان در محشر می آیند کتابشان در دست راستشان است و اینها بهشان ظلم نمی شود و سرشان را بالا می گیرند و با افتخار کتابشان را می خوانند. درست است که در پشت سر این امام سختی کشیدند و مسیر امامت را با سختی طی کردند ولی بهشان ذره ای ظلم نمی شود و در مقابل هر سختی که کشیدند خدای متعال بهشان مزد و پاداش می دهد. آنهایی که با امام حق راه رفتند هیچگاه عملشان گم نمی شود.

پیامد های تلخ و خطرناک همراهی با ائمه ضلال

اما قرآن آنهایی که دنبال ائمه ضلال بودند را یک جور دیگری معرفی می کند، نمی فرماید کتابشان دست چپشان است، معلوم است که در مقابل آنهایی که کتابشان دست راستشان است آنهایی هستند که کتابشان در دست چپشان است. آنهایی که با قوای رحمانی در عالم راه نرفتند قوای شیطانی را در خودشان فعال کردند و حتما با ائمه ضلال هم همراه هستند و با ائمه ضلال هم محشور می شوند. خدای متعال می فرماید «وَ مَنْ كانَ في  هذِهِ أَعْمى  فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمى  وَ أَضَلُّ سَبيلا»(اسراء/۷۲) کأنه آنهایی که در دنیا دنبال امام ضلال رفتند، در وادی عمایه و کوری رفتند. اینها در آخرت وقتی محشور می شوند ضلالشان بیشتر است. اینجا در وادی کوری و عمایه بودند و آنجا هم در وادی کوری و عمایه هستند و دائما باید در عالم با چشم بسته راه بروند. آدم تا چشمش بسته است در وادی شک و حیرت است و خدایی که از همه چیز به ما نزدیکتر است را نمی بیند ولی در وجود یک مورچه یا وجود خودش شک نمی کند. این هیچ ها را می بیند ولی واقعا نسبت به خدای متعال در شک و حیرت است.

وقتی انسان با امام همراه شد این عمایه از او برداشته می شود. امام صادق فرمودند ما نعمت خدا بر شما هستیم. سه نکته را در این حدیث فرمودند؛ یک اینکه اگر شما با ما همراه شدید از عمایه بیرون می آیید و بصیر می شوید و ملکوت عالم را می بینید و شک ازتان برداشته می شود و به یقین می رسید «وَ كَذلِكَ نُري إِبْراهيمَ مَلَكُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنين »(انعام/۷۵) انسان وقتی با امام حق همراه شد او را می برد و باطن عالم را به او نشان می دهد و پرده ها کنار می رود و اهل بصر و بصیرت می شود و شک و حیرت ها از او برداشته می شود و با یقین در عالم راه می رود «مَا كُنْتُ  أَعْبُدُ رَبّاً لَمْ  أَرَه »(3).

ولی اگر از امام حق جدا شد گمان هایش همه ناظر به عالم ماده هستند، می گوید خورشید و ماه و زمین هستند و من هستم و همه هستند ولی در باب خدا شک می کند. این خیلی واقعا چیز عجیبی است. این برای همان کوری است و این برای همان دستگاه ائمه ضلال است. این همه شک و حیرت ها و این سرگردانی هایی که در عالم است که آدم باید با خدا زندگی کند ولی سرگردان هستند و هر روز یک جا هستند و در دامن یک کسی سر می گذارند. این سرگردانی ها و ضلالی که انسان دارد برای راه رفتن با ائمه ضلال است. آنها آدم را در وادی ضلال و تاریکی می برند و چشم انسان از انسان گرفته می شود و همه عالم برایش تاریک می شود. به تعبیر امیرالمؤمنین علیه السلام تاریکی و کوری با هم جمع می شود.

لذا خدای متعال وقتی این دو دسته را مقایسه می کند کأنه خوب فهمیده می شود و می فرماید «يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِم » یک خصوصیتی از اینها و یک خصوصیت از آنها می گوید و بقیه را دیگر باید بفهمیم. می فرماید «فَمَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمينِهِ» یک دسته کتابشان دست راستشان است و پیداست اینها پیروان ائمه هدایت هستند. آنها هم «وَ مَنْ كانَ في  هذِهِ أَعْمى» پیداست آنها هم امامشان امام ضلال است و کتابشان به دست چپشان داده می شود. این طرف امام هدایت است و در وادی نور هستند، اینها در وادی نور بودند و در وادی نور هم خواهند بود. آنها هم در وادی کوری بودند و در آخرت هم در همین وادی هستند. این خاصیت این دو امام است.

لذا آنها وقتی وارد قیامت می شوند «يَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ يَسْعى  نُورُهُمْ بَيْنَ أَيْديهِمْ وَ بِأَيْمانِهِمْ»(حدید/۱۲) مؤمنین وقتی در صحنه قیامت می آیند نورشان پیش رویشان حرکت می کند و اینها دنبال سر نور می روند و آنها هم دنبال سر امام خودشان می روند، وادی او وادی ضلال و حیرت و سردرگمی و شک و تاریکی است و خودش کور است و بقیه را هم کور می کند. اینها یک لحظه به خدای متعال ایمان نیاوردند کما این که این طرف هم حضرت لحظه ای شرک نورزیدند. آنها لحظه ای در وادی حق نبودند و این طرف هم حضرت هیچ قدمی به سمت باطل بر نداشتند.

مقایسه قرآنی بین وادی ظلمت و وادی نور

پیداست این دو تا وادی است که قرآن آن را مکرر به اشکال مختلف مقایسه می کند. یکی در سوره مبارکه فاطر است که می فرماید «وَ ما يَسْتَوِي الْأَعْمى  وَ الْبَصير»(فاطر/۱۹) بینا و نابینا یکی نیستند. بینایی یا نابینایی ظاهری ممکن است یک امتحان باشد ولی کار مهمی نیست و در عالم دنیا هزار مزد در مقابلش می گیریم اما آن چیزی که اختیار خودش در وادی ضلال و کوری رفته «وَ ما يَسْتَوِي الْأَعْمى  وَ الْبَصير * وَ لاَ الظُّلُماتُ وَ لاَ النُّورُ»(فاطر/۱۹-۲۰) بینا و نابینا یکی هستند؟ آدم بینا و نابینا یکی نیست و وادی تاریکی و روشنی هم یکی نیست. آدم اگر حتی چشم هم داشته باشد وقتی در وادی تاریکی برود نمی تواند از چشمش استفاده کند. خدای متعال با قاطعیت می فرماید بینا و نابینا یکی نیستند و تاریکی و ظلمت هم یکی نیست «وَ لاَ الظِّلُّ وَ لاَ الْحَرُور»(فاطر/۲۱) سایه خنک با باد سوزان و گرما در ظل تابستان یکی نیست و این دو تا وادی است.

بعد از همه سنگین تر می فرماید «وَ ما يَسْتَوِي الْأَحْياءُ وَ لاَ الْأَمْوات »(فاطر/۲۲) مرده ها و زنده ها یکی نیستند «إِنَّ اللَّهَ يُسْمِعُ مَنْ يَشاءُ» خدای متعال کلامش را به سمع آدم ها می رساند ولی هر کسی را که بخواهد چرا که او حکیم است و هرکسی کلامش به سمع او نمی رسد. بعد یک تعبیر عجیبی دارد که خدای متعال اگر بخواهد کلامش را به سمع کسی برساند به واسطه کلام پیامبر می رساند و با ما که صحبت نمی شود. پیامبر واسطه تکلم خدای متعال با ماست «وَ ما أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِي الْقُبُورِ» کلام خدا از طریق تو به سمع ها می رسد ولی تو صدایت را به گوش مرده ها نمی رسانی.

یک عده ای در این عالم واقعا مردند و به تعبیر امیرالمومنین «میت بین الاحیاء» مردار است. تعبیر دیگری در قرآن دارد که می فرماید که «وَ ما أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِي الْقُبُورِ» بعضی روی زمین راه می روند ولی در قبرشان دارند راه می روند و اهل قبرستان هستند و در وادی حیات نیستند. این دو تا وادی ظلمات و نور ضل و حرور عمایه و بصیرت و حیات وادی همین دو تا امامت است. دو تا دعوت در عالم است و عده ای گوش به این دعوت می دهند و عده ای گوش به آن دعوت می دهند. وقتی با این دعوت حرکت کردند روز قیامت هم همانطوری صدایشان می کنند. یک عده در وادی کوری و ضلال و عمایه هستند و یک عده هم در وادی نور و هدایت هستند و اینها خصوصیات این دو تا عالم و این دو تا امام است.

گرفتاری اهل نور در دام ظلمت و راه رهایی از وادی حیرت

گاهی مؤمنین پیرو ائمه ضلال نیستند ولی یک جاهایی گرفتار می شوند و دعوت آنها را اجابت می کنند. آن ظلمت و کوری و جهنم آنها ممکن است یک جایی پر و دامن انسان را بگیرد و اینجاست که امام هدایت با عمل خودش جبران می کند و تدارک می کند. مضمون این روایت است که حضرت فرمودند که «حَسَنَاتِ  الْإِمَامِ الْعَادِلِ تَغْمِزُ سَيِّئَاتِ أَوْلِيَائِه »(۴) اینجا با خوبی های امام عادل وقتی دعوتشان می کند دنبال آنها حرکت می کنند و این لغزش ها و غفلت ها و کوری ها با حسنات امام جبران می شود. آن طرف هم آنها ممکن است که یک خوبی هایی داشته باشند ولی ان سیئه امامشان که سیئه محیط است تمام اینها را از بین می برد و خوبی های آنها را محو می کند.

عاشورای سیدالشهداء برای همین است که عبادالله تطهیر بشوند و از این وادی ضلال نجات پیدا کنند. آن حیرت و ضلالتی که سیدالشهداء می خواهد با خون خودش ما را از آن عبور بدهد همین وادی ضلالتی است که بنی امیه و دیگران به پا می کنند. حضرت برای این که ما در آن وادی ضلال و کوری و عمایه نمانیم و چشمانمان باز بشود و از حیرت و ضلال و جهالت بیرون بیاییم ایثار می کنند. ایشان راهی را هم که برای ما هموار کرده راه خیلی آسانی است و آن راه بکاء است. بلا را او کشیده و ما اگر با او پیوند عاطفی بخوریم و گریه کنیم و اشک بریزیم راهمان باز می شود. اگر آنها ما را در وادی عمایه و کوری بردند چشم هایمان باز می شود و اگر ما را بردند در وادی آلودگی این اشک ما را تطهیر می کند و اگر ما را در وادی موت بردند و حیاتمان را از ما گرفتند اشک بر سیدالشهداء محیی قلوب است.

حضرت ما را با عاشورا به آسان ترین راه عبور دادند، چون اگر به ما می گفتند شما بیایید در عاشورا و آن طوری کشته بشوید همان تعداد محدود می آمدند. ما بقی کسانی هستند که از طریق همین اشک و گریه و بکاء ملحق می شوند و کارشان به جایی می رسد که در صف عاشورایی ها می روند. امام رضا علیه السلام در آن حدیث به ریان بن شبیب، اولا می گویند بر امام حسین گریه کن تا تطهیر بشوی، بعد می فرمایند «يَا ابْنَ شَبِيبٍ إِنْ سَرَّكَ أَنْ يَكُونَ لَكَ  مِنَ  الثَّوَابِ  مِثْلُ مَا لِمَنِ اسْتُشْهِدَ مَعَ الْحُسَيْنِ ع فَقُلْ مَتَى مَا ذَكَرْتَهُ- يا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِيماً»(۵) اگر دلت می خواهد به ثوابی برسی که شهدای کربلا رسیدند، هر وقت یاد امام حسین کردی بگو «يا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِيماً» این تمنا بعد از بکاء برای انسان پیدا می شود. انسان تا اهل بکاء نباشد این تمنا که ای کاش من پیش مرگ تو می شدم در انسان پیدا نمی شود.

حضرت راه را برای همه ما باز کردند که به ایشان ملحق بشویم و از آلودگی هایی که دستگاه شیطان و دستگاه سقیفه پاک شویم و بساط طهارت را در عالم پهن می کنند. آن ها هم بساط ضلالت و آلودگی و ناپاکی را پهن می کند. حضرت می خواهد ما را تطهیر کند و این طرف بیاورد و با بکاء همراه کند که این کار را آغاز می کند. اگر کسی در این وادی آمد البته قدم بعد این است که تمنایی در او پیدا می شود و بعد این تمنا اجابت می شود و به حضرت ملحق می شود و برکاتی که به اصحاب حضرت داده شده ان شاء الله به ما هم داده می شود و این شروعش با گریه بر سیدالشهداست.

من گمان می کنم که انبیاء الهی که بر سیدالشهدا گریه می کردند راز این که برای خودشان مقامات داشتند این است که امتشان را با گریه بر سیدالشهداء تطهیر می کردند. الان هم همینطوری است و اگر بزرگ مثلا یک قومی یا یک جمعیتی یا حتی در خانواده ای اهل زیارت عاشورا باشد آثارش به کل این خانواده می رسد. بزرگترها اگر زیارت عاشورا بخوانند برکاتش به کل امت می رسد. هنوز خیلی ها یادشان است ما وقتی کوچک بودیم می رفتیم حسینیه آیت الله العظمی مرعشی و مقید بودیم صبح زود برویم و آن طبقه بالا بنشینیم که ایشان را ببینیم. واقعا حالات بکاء ایشان و تحولاتشان را خیلی از مردم قم یادشان است. بزرگتر ها اگر مراقبه کنند بقیه هم همراه می شوند. آنها اگر بخواهند اصلاح بشوند تنها راهش همین است که به امام حسین گره بخورند. تنها راه نجات سیدالشهداست. «اِنَّ الْحُسين مِصباحُ الْهُدي وَ سَفينَهُ الْنِّجاه»(6)

پی نوشت ­ها:

(۱) الأمالي( للصدوق)، ص: 128

(۲) الأمالي( للصدوق)، ص: 153

(۳)الکافی(ظ-الإسلامیة)،ج۱،ص:۹8

(۴)بحارالأنوار(ط-بیروت)،ج۲۷،ص:۲۰۲

(5)بحارالأنوار(ط-بیروت)،ج44،ص:299

(۶) سفینة البحار، ج 1، ص 257 و بحارالانوار، ج 36، ص 205