نسخه آزمایشی
پنج شنبه, 30 فروردين 1403 - Thu, 18 Apr 2024

شب یازدهم هیات ثارالله/ضرورت عبور از وادی «تیه» برای دستیابی به بهشت وعده داده شده / راه های خروج از وادی تیه و سرگردانی در امت نبی اكرم

متن زیر سخنان آیت الله میرباقری به تاریخ 28 مرداد ماه 1400 است، که به مناسبت ماه محرم در هیئت ثارالله ایراد فرمودند. ایشان در این جلسه بیان میدارند؛ پس از آنکه موسای کلیم قوم خود را از دست فرعون نجات و آنها را از دریا عبور داد و فراعنه غرق شدند، ایشان دوباره به محل قبلی خود باز نگشتند و مأمور شدند به سرزمین مقدس وارد شوند که این امر برای رشد و تعالی آنان بود. اما بنی اسرائیل تقاضا کردند که به همان زندگی قبلی خود برگردند که در واقع از تعالی خود عقب کشیدند. نتیجه سرپیچی بنی اسرائیل از دستور ورود به سرزمین مقدس، سرگردانی چهل ساله در وادی تیه بود که موسای کلیم نیز برای نجات مؤمنین، به این آمدند و در آنجا ماندند اما خود دچار سرگردانی نبودند. با توجه به روایات، تمام حوادث امت حضرت موسی برای امت نبی اکرم نیز اتفاق می افتد که داستان فوق نیز تاویلی برای امت رسول اکرم است. رسول اکرم نیز برای تعالی امت خود قصد داشتند آنان را به وادی توحید وارد کنند اما جریان سقیفه مانع این کار شدند و امت را به وادی تیه و سرگردانی وارد کردند. ائمه اطهار نیز به ظاهر به این وادی وارد شده اند تا از مؤمنین دستگیری و آنان را از وادی تیه و سرگردانی خارج کنند چرا که خود آنان دچار سرگردانی نمی باشند.

طرح موسای کلیم برای رفعت امت خود با ورود به سرزمین مقدس

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم  بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم  الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين  وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِين  وَ اللَّعْنَةُ عَلَى أَعْدَائِهِم  أَجْمَعِين. خداوند متعال در سوره مبارکه مائده در مورد موسای کلیم علی نبینا و آله و علیه السلام و قوم ایشان نکته ای را بیان می کند که شاید با بحث ما مناسب باشد. خداوند متعال در این آیات می فرماید پس از آنکه موسای کلیم قوم خود را از دست فرعون نجات و آنها را از دریا عبور داد و فراعنه غرق شدند، ایشان دوباره به محل قبلی خود باز نگشتند و این امر نیز مدتی طول کشید. سپس به آنها دستور داده شد که عوض اینکه به سرزمین قبلی برگردید، باید وارد سرزمین مقدس خود شوید. باید به آن سرزمین مقدسی که خداوند متعال برای شما قرار داده است بروید نه محل قبلی خود. که مقدس بودن، دارای حقایق و باطنیاتی است. خداوند متعال این سرزمین را برای آنها قرار داده بود و به آنان فرمود این سرزمین برای شما نوشته شده است و متعلق به شماست. شما به آن سرزمین بروید و به عقب برنگردید. در واقع گویا موسای کلیم آنان را در مسیری رو به جلو پیش می برد. چون آنان را از دست فرعون نجات داده و می خواهد پس از آن به سرزمین جدیدی ببرد که این امر، مسیر رو به پیش است.

بنی اسرائیل می خواستند سراغ همان زندگی قبلی­ که داشتند بروند و در همان شرایط زندگی کنند. اما موسای کلیم حرکت رو به پیشی را در نظر گرفته است و می فرماید در مسیری که من شما را رشد می دهم، باید از آن سرزمین قبلی خود، به سرزمین مقدسی که خداوند متعال برای شما تثبیت کرده است وارد شوید و به آن وضعیت قبلی خود باز نگردید. ظاهرا این سرزمین جدید سرزمین فلسطین بوده است. بنابراین مأمور شدند که به سرزمین جدیدی بروند که خداوند متعال می فرماید: «يَاقَوْمِ ادْخُلُواْ الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ الَّتىِ كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ وَ لَا تَرْتَدُّواْ عَلىَ أَدْبَارِكم فَتَنقَلِبُواْ خَسِرِينَ»(مائده/21) اگر من شما را از دست فرعون نجات دادم برای این نبود که دوباره به وضعیت قبلی برگردید و سراغ همان سرزمین و همان زندگی پیشین خود باز گردید. اگر می خواستید به زندگی قبلی خود برگردید، پس چرا دنبال من حرکت کردید؟ من نیامده ام تا شما را به همان وضعیت سابق برگردانم.

اما بنی اسرائیل به دنبال همان وضعیت سابق خود بودند با اینکه جناب موسای کلیم آنان را معجزه وار اداره می کرد. مثلا سنگی که حضرت همراه خود آورده بودند، از آن چشمه ها می جوشید. یا مثلا مائده و غذای آسمانی برای آنان نازل می شد. اما آنان به موسای کلیم عرض کردند که ما بر این غذا صبر نمی کنیم که قرآن کریم در این رابطه می فرماید: «وَ إِذْ قُلْتُمْ يَمُوسىَ  لَن نَّصْبر عَلىَ  طَعَامٍ وَاحِدٍ فَادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُخرِجْ لَنَا ممِّا تُنبِتُ الْأَرْضُ مِن بَقْلِهَا وَ قِثَّائهَا وَ فُومِهَا وَ عَدَسِهَا وَ بَصَلِهَا»(بقره/61) اینکه قرآن کریم سخنان آنان را به این تفصیل ذکر می کند شاید به نوعی تعییر و سرزنش می باشد چرا که در این آیات خداوند متعال خواسته های خود را به تفصیل ذکر می کند. آنها گفتند ما از همان میوه هایی و روییدنی های زمین می خواهیم. ما پیاز، سیر، عدس و خیار می خواهیم!

موسای کلیم در پاسخ آنان می فرماید: «قَالَ أَ تَسْتَبْدِلُونَ الَّذِى هُوَ أَدْنىَ  بِالَّذِى هُوَ خَير» آیا این شرایطی که من برای شما فراهم کردم که در آن شما را عروج می دهم را با شرایطی پایین تر عوض می کنید؟ دقت شود که به نظر می آید موسای کلیم آنان را از زمین بالا برده بود و برای آنان رفعتی ایجاد کرده بود زیرا ما از عالم بالا هبوطی داشته ایم و حضرت موسی بنی اسرائیل را از این هبوط منزلت داده بود. بنابراین موسای کلیم این قوم را یک منزله رفعت داده بود لذا نوع زندگی آنان در حال تغییر تدریجی بود که مائده های آسمانی برایشان نازل می شود و معجزاتی از حضرت برای اداره زندگی آنان رخ می داد. به هر حال وقتی به موسای کلیم عرضه می دارند که ما از روییدنی های زمین می خواهیم و ما غذاها و رزق های آسمانی نمی خواهیم. حضرت موسی می فرماید: «اهْبِطُواْ مِصْرًا» هبوط کنید. «فَإِنَّ لَكُم مَّا سَأَلْتُمْ» هبوط کنید و به آن مرحله قبل برگردید که آن امکانات در اختیار شما قرار می گیرد. اگر رشد کردید، وارد عالم دیگری می شوید که در آنجا برکات دیگری وجود دارد و باید نوع زندگی شما عوض شود.

سرپیچی بنی اسرائیل از دستور ورود به سرزمین مقدس

یا اینکه موسای کلیم پس از اینکه آنان را از دست فرعون نجات داد می فرماید: «يَا قَوْمِ ادْخُلُواْ الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ الَّتىِ كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ» وارد آن سرزمین مقدسی شوید که خدا برای شما نوشته و تثبیت شده و امر مسلمی است. «وَ لَا تَرْتَدُّواْ عَلىَ أَدْبَارِكم» به پشت سر برنگردید و دوباره به دنبال وضعیت قبلی نباشید که بخواهید به مکان و شرایط قبلی زندگی خود برگردید که این برای شما خسارت است: «فَتَنقَلِبُواْ خَاسِرِينَ». آنان در پاسخ به حضرت موسی عرض کردند: « قَالُواْ يَامُوسىَ إِنَّ فِيهَا قَوْمًا جَبَّارِينَ وَ إِنَّا لَن نَّدْخُلَهَا حَتىَ  يخَرُجُواْ مِنْهَا فَإِن يخرُجُواْ مِنها فَإِنَّا دَاخِلُونَ»(مائده/22) هرچند در برخی از نقل ها، نسبت به قدرت و امکاناتِ کسانی که در آن سرزمین بودند مبالغه هایی صورت گرفته است، اما به هر حال جمعیت قدرتمندی در آن سرزمین بودند که بنی اسرائیل به خاطر حضور آنان گفتند ما وارد این سرزمین نمی شویم. موسای کلیم تعدادی از نقباء را برای ارزیابی وضعیت آن سرزمین فرستادند که ارزیابی کردند و گفتند ساکنان این سرزمین، توانایی های گسترده ای دارند. حضرت موسی فرمود این را به مردم نگویید چون اگر بگویید مردم نگران می شوند و همراه نمی شوند.

به هر حال برخلاف توصیه حضرت موسی مبنی بر عدم اظهار این ارزیابی، این سخن منتشر شد و آنها مطلع شدند که شهر پیش رو جمعیتی قدرتمنداند. حضرت موسای کلیم می فرماید: «ادْخُلُواْ الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ» خدا برای شما نوشته و حتمی کرده است که باید وارد این سرزمین مقدس شوید. از آن مرحله که آمدید، وادی پیش رو سرزمین مقدس است که اگر به وضع قبلی برگردید «فَتَنقَلِبُواْ خَسِرِينَ» این ارتداد و عقب گرد است که شما به همان وضعیتی که قبلا بودید برگردید هرچند که در آن زمان، فرعون و در حال حاضر من بالای سر شما هستم که در هر صورت برگشت به زندگی قبلی خود خسارت بار است. اگر می خواهید رو به پیش حرکت کنید «ادْخُلُواْ الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ» باید به این سرزمین مقدسی که خداوند برای شما ثبت و قطعی کرده است وارد شوید.

آنان متوجه شدند که با جمعیت قدرتمندی روبرو هستند لذا عرضه داشتند «يَامُوسىَ إِنَّ فِيهَا قَوْمًا جَبَّارِينَ وَ إِنَّا لَن نَّدْخُلَهَا حَتىَ  يخَرُجُواْ مِنْهَا» جمعیت قدرتمندی آنجا هستند که تا آنان بیرون نیایند ما وارد شهر نمی شویم و اینقدر اصرار نکن. اما «فَإِن يخرُجُواْ مِنها فَإِنَّا دَاخِلُونَ» اگر شما راست می گویید اینها را بیرون کنید اگر بیرون رفتند، ما داخل می شویم و تا زمانی که آنها در این سرزمین هستند ما وارد شهر نمی شویم.

در اینجا بود که: « قَالَ رَجُلَانِ مِنَ الَّذِينَ يخَافُونَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيهمَا ادْخُلُواْ عَلَيهمُ الْبَابَ فَإِذَا دَخَلْتُمُوهُ فَإِنَّكُمْ غَلِبُونَ وَ عَلىَ اللَّهِ فَتَوَكلَّواْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ»(مائده/23) دو نفر از آنها که خوف الهی داشتند و نعمت های الهی به دست آنان رسیده بود گفتند از باب و راه و مسیری که موسای کلیم می گوید وارد شوید. اگر از آن راه و آن مسیری که حضرت موسی فرموده است با توکل بر خدا وارد شوید، حتما موفق می شوید که ممکن است به این خاطر باشد که این باب و مسیر، علاوه بر ظاهری که دارد، باطنی نیز دارد که اگر آنگونه که حضرت موسی می گوید با آن توکل، تقوا و وضعیت خاص وارد شوید، حتما پیروز می شوید. در مطالب گذشته بیان شد که هنگامی که در جریان صلح حدیبیه بیعت رضوان شکل گرفت، خداوند متعال می فرماید حتی اگر آنان با شما وارد جنگ هم می شدند شکست می خوردند و این سنت ماست. یعنی وقتی شما اینگونه بیعت می کنید که پای کار خدا می ایستید پیروزی از آن شماست. درست است ما نگذاشتیم جنگ شکل بگیرد، اما اگر جنگ هم می کردند شکستشان می دادیم و این سنت ماست.

در ماجرای حضرت موسی نیز این دو نفر که خوف الهی داشتند و خداوند متعال به آنان نعمت داده بود و «أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيهمَا» بودند و حقیقت ولایت الله را درک کرده بودند گفتند: «ادْخُلُواْ عَلَيهمُ الْبَابَ» شما از این مسیری که موسای کلیم می گوید بروید «فَإِذَا دَخَلْتُمُوهُ فَإِنَّكُمْ غَلِبُونَ» اگر از این مسیر وارد بشوید حتما پیروز می شوید. بله اگر آنگونه که خودتان می خواهید وارد شوید، نمی توانید مقاومت کنید ولی این راهی که حضرت موسی به شما نشان می دهند راه فتح است. این امر برای آنان قطعی شده بود و این بزرگواران نیز راه پیروزی را به آنان نشان داده بودند و فرمودند: «وَ عَلىَ اللَّهِ فَتَوَكلَّواْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ» مومن باید در کارهای بزرگ به خدا توکل کند و با پشتوانه خدا جلو برود. والا کار پیش نمی رود. پس اگر مؤمنید، به خدا اعتماد کنید راه به روی شما باز می شود.

اما آنان گفتند: «إِنَّا لَن نَّدْخُلَهَا أَبَدًا مَّا دَامُواْ فِيهَا» ای موسی تا زمانی که آنان در شهر هستند ما وارد نمی شویم و به تعبیر من، چانه نزن و کسی را واسطه نکن که ما را راضی کنی که ما حاضر به وارد شدن به آن شهر نمی شویم. «فَاذْهَبْ أَنتَ وَ رَبُّكَ فَقَاتِلَا إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ»(مائده/24) تو با پروردگارت بروید قتال کنید ما نیز در اینجا می نشینیم که هر وقت فتح حاصل شد، می آییم. مگر شما نمی گویید «کتب الله» و این سرزمین برای ما قطعی است؟ شما بروید شهر را فتح کنید ما نیز پس از پیروزی می آییم. غافل از اینکه این فتح، مشروط به مجاهده از همان راهی است که موسای کلیم می گوید و باید از آن راه وارد شوند.

سرگردانی چهل ساله بنی اسرائیل نتیجه سرپیچی از ورود به سرزمین مقدس

اما اگر از آن مسیر نرفتید، این فتح حاصل نمی شود. با این که ورود آنان به این سرزمین مقدس، نوشته و قطعی شده بود. در روایات نیز آمده است که این امر برای آنان قطعی و نوشته شده بود اما به نسل های بعدی رسید و به اینها نرسید و از آن بهره نبردند. موسای کلیم به خداوند متعال عرضه داشت: «قَالَ رَبّ  إِنىّ  لَا أَمْلِكُ إِلَّا نَفْسىِ وَ أَخِى» من فقط اختیاردار خودم و برادرم هستم. البته نمی دانم چرا در اینجا حضرت موسی از آن نقبای خود نامی نبرده اند. در ادامه فرمودند: «فَافْرُقْ بَيْنَنَا وَ بَينْ  الْقَوْمِ الْفَسِقِينَ»(مائده/25) آنها تحت فرمان من نیستند و من فقط اختیار خودم و برادرم را دارم. پس بین ما و قوم فاسق فاصله بیانداز و حساب ما و صف ما را از اینان جدا کن با این افراد نمی شود کاری کرد.

اینان جمعیت فاسقی هستند و زیر بار حکم خدا نمی روند با اینکه خداوند متعال مسیر را برای آنان هموار کرده و پیروزی را برایشان نوشته است و من نیز راه به آنان نشان می دهم اما اینها حرف خودشان را می زنند و می خواهند مسیر خودشان را بروند. هنگامی که موسای کلیم از خدا تقاضا کرد که سرنوشت ما را از این قوم فاسق جدا کن خداوند متعال اینگونه می فرماید: «قَالَ فَإِنَّهَا محُرَّمَةٌ عَلَيهمْ أَرْبَعِينَ سَنَةً يَتِيهُونَ فىِ الْأَرْضِ فَلَا تَأْسَ عَلىَ الْقَوْمِ الْفَاسِقِينَ»(مائده/26) گویا این مسیر جدا شدن فاسق از مومن است. این وادی، وادی جدا شدن است. فرمود: «فإِنَّهَا محُرَّمَةٌ عَلَيهمْ أَرْبَعِينَ سَنَةً» آن سرزمین مقدسی را که برای آنان نوشته بودیم و قطعی نیز شده بود و می توانستند به آسانی آن را فتح کنند تا چهل سال بر آنان حرام شد. ما فتح را برای آنان نوشته بودیم و فقط کافی بود که به فرمان موسای کلیم گوش دهند و به ایشان اعتماد و بر خداوند متعال توکل کنند و از آن مسیر می رفتند. کار قطعی بود اما اینان کاری کردند که «فإِنَّهَا محُرَّمَةٌ عَلَيهمْ أَرْبَعِينَ سَنَةً» پس از این، این سرزمین مقدس چهل سال بر آنها ممنوع شد و نمی توانند به آن امکانات دست پیدا کنند.

فرمود: «فإِنَّهَا محُرَّمَةٌ عَلَيهمْ أَرْبَعِينَ سَنَةً يَتِيهُونَ فىِ الْأَرْضِ» باید چهل سال سرگردان باشند. آنان وارد وادی تیه شدند که اینکه باطن این قضیه چه باشد نمی دانم اما در روایات آمده است که این افراد در یک محدوده چهار فرسخی چهل سال سرگردان و گم شده بودند و این بسیار عجیب است. ظاهرا وادی تیه سرزمین گرمی بوده است چرا که طبق روایات، این وادی تیه وادی مصر بوده است. همچنین شاید این وادی تیه ارض سینا بوده است که سرزمین کویری است. اما به هر حال از آنجا که روزها گرم بوده است، شب ها سِیر می کردند که طبق روایت در یک محدوده چهار فرسخی چهل سال سرگردان و گم شده بودند. وقتی خداوند متعال بخواهد عذاب کند اینگونه است. یک جمعیت بزرگی قریب به ششصد هزار نفر مرد و زن و بچه، حضرت موسی را همراهی می کردند که این جمعیت، در یک وادی چهار فرسخی چهل سال سرگردان بوده اند. سیر می کردند و دور می زدند که وقتی شبها سیر می کردند صبح به سر جای اول خود برگشته بودند. خداوند متعال چهل سال آنان را در این سرزمین سرگردان و حیران کرده است.

اینها سرگردان خواهند بود «فَلَا تَأْسَ عَلىَ الْقَوْمِ الْفَاسِقِينَ» پس تو متأسف و نگران سرنوشت این قوم فاسق نباش. زیرا کسانی اینگونه راه می روند باید این گونه سرگردان شوند. ما راه را برایشان باز کردیم و پیامبر ما برای آنان آمد و دیده اند این پیامبر درست می گوید. دیده اند که این پیامبر آنجایی که همه نگران بودند چگونه گره ها را باز کرده است. اینان کسانی که وقتی حضرت موسی آنان را پشت دریا برد دو لشکر موسی و فرعونیان به هم نزدیک شدند که فرعون با جمعیت فراوان آمده بود، وقتی با یکدیگر مواجه شدند «فلَمَّا تَراءَا الْجَمْعانِ» همین افراد بودند که به حضرت موسی گفتند: «إِنَّا لَمُدْرَكُونَ »(شعراء/61) چه برنامه ای است که ما را گرفتار کرده­ای و یک طرف ما دریاست و طرف دیگر فرعونیان. اینان چنین کسانی هستند. در همین قضیه نجات آنان، از آیات قرآن روشن می شود که حضرت موسی تمام طرح خداوند در مورد نجات را می دانسته است.

در مرحله ای از دعوت حضرت موسی، فرعون گفت: «وَ قالَ فِرْعَوْنُ ذَرُوني  أَقْتُلْ  مُوسى  وَ لْيَدْعُ رَبَّه »(غافر/26) حضرت هم بخاطر این شرایط دعا کردند که شاید این دعای حضرت نفرین بود و بخاطر شرایطی است که به وجود آمده بود زیرا نفرین بی مورد، باعث گرفتاری برای خود حضرت می شد. پس هنگام رسیدن به موقعش، حضرت نفرین کرد و خداوند نیز اجابت کرد و فرمود قوم خود را ببر و بدان که آنان دنبال شما می آیند. وقتی به دریا رسیدند دستور دادند دریا را بشکاف و با همان حالت باز رها کن «وَ اتْرُكِ الْبَحْرَ رهْوا»(دخان/24) پیداست به حضرت اجازه دادند به پشت دریا برو و دریا را بشکاف و آن را نبند. پس حضرت می دانست طرح خدا برای نجات موسی و همراهان و غرق فرعونیان چه می باشد. به هرحال وقتی پشت دریا رسیدند و دو لشکر به هم نزدیک شدند همینها بودند که قرآن در مورد آنان می فرماید: «قالَ أَصْحابُ مُوسى  إِنَّا لَمُدْرَكُونَ» اینها به حضرت موسی می گفتند این چه برنامه ای که ما را بدان گرفتار کرده ای؟ حضرت در پاسخ آنان فرمودند: «كلاَّ إِنَّ مَعِىَ رَبىّ  سَيهدِين»(شعراء/62) با حضرت چانه می زدند. آنان دیدند که موسای کلیم چگونه دریا را شکافت و آنان را عبور داد و این بینات و معجزات را از حضرت موسی دیده بودند. حضرت به آنان فرمود خدا می فرماید: «يَا قَوْمِ ادْخُلُواْ الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ الَّتىِ كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ وَ لَا تَرْتَدُّواْ عَلىَ أَدْبَارِكم فَتَنقَلِبُواْ خَاسِرِينَ» دنبال این نباشید که به وضعیت قبلی، برگردید که خسارت است. من می خواهم شما را پیش ببرم. اما آنان به حضرت گفتند که ما به هیچ وجه وارد آن سرزمین نمی شویم. با این که این معجزات و بینات را تجربه کرده بودند اما موسای کلیم را نپذیرفتتند لذا خداوند متعال می فرماید برای جمعیتی که اینگونه هستند تاسف نخور و نگران نباش: «فَلَا تَأْسَ عَلىَ الْقَوْمِ الْفَاسِقِينَ» نگران اینها نباش که باید چهل سال سرگردان باشند.

سرانجام گمراهان و فاسقان در وادی تیه

البته درست است که این امر باعث جدایی صف مؤمنین و فساق از یکدیگر بود اما گویا وجود مقدس موسای کلیم مأمور شدند با آنان در وادی تیه بروند و این اتفاق افتاد و حضرت نیز به آن وادی رفتند و زندگی خود را در این وادی سر کردند و ظاهرا در همین وادی نیز ایشان و جناب هارون از دنیا رفتند. پس از مدتی که بنی اسرائیل سرگردانی کشیدند، کم کم متوجه شدند حضرت موسای کلیم حرف حسابی می زدند و سخنان شان درست بوده است. محضر وصی حضرت موسی آمدند و با ایشان رفتند و سرزمین مقدس را فتح کردند و به آن وارد شدند. اینجا بود که وعده الهی در مورد آنان محقق شد که گفتیم طبق روایت، این وعده در نسلهای آنان محقق شد. البته وعده الهی برای آنان نوشته شده بود اما وقتی تخلف کردند این وعده به نسلهای بعدی شان منتقل شد و آنها نتوانستند بدان دست یابند. زیرا بسیاری از همین فاسقین از آنان، در این وادی تیه از این دنیا رفتند. و جناب موسای کلیم نیز از طرف خداوند مأمور بودند که با آنان در این وادی تیه همراه شوند و خداوند به ایشان فرمود اینها عذاب می شوند لذا نگران احوال آنان نباش. اما گویا دستور اینگونه بوده است که باید شما نیز همراه آنان بروید که اگر جناب موسای کلیم نروند آن مومنین هم از دست می روند.

موسای کلیم باید برای حفظ آن مؤمنینی که در نسلهای بعدی می باشند و در این وادی همراه موسای کلیم هستند، در آن وادی تیه وارد شوند لذا حضرت این کار را کردند و در همان وادی هم از دنیا رفتند و پس از مدتها سرگردانی و گذشت چهل سال، وارد این سرزمین مقدس شدند. این وادی تیه و سرگردانی چهل ساله در آن بسیار عجیب است و من نمی دانم باطن آن چه بوده است که چهل سال در یک سرزمین کوچک و محدود دور خودشان می گشتند. و در این چهل سال نیز ظاهرا همان بساط اداره آنان از طریق معجزه برقرار بود که موسای کلیم برایشان چشمه می جوشاندند و غذاهای آسمانی برایشان می رسید. اما به هر حال کسانی که باید به آسانی به این وادی می رفتند و مسیر رشد را طی می کردند، چهل سال در این بیابان سرگردان بودند که بیان کردیم از این آیه استفاده می شود که این سیر، سیر رو به پیش بوده است زیرا حضرت موسای کلیم آنان را از دست فرعون نجات داده است که پس از آن به وضعیت قبلی بر نگردند و به سمت سرزمین دیگری بروند که سرزمین مقدس است و خدا آن را برای شما قرار داده است و گویا قبله شماست.

به این سرزمین مقدس بروید و اختیار آنجا را به دست بگیرید که این مسیر، مسیر رو به پیش است و این فقط صرفا مسیر مادی نبوده و از هر نظر مسیر رو به پیشی بوده است. اگر این قوم این مسیر را می رفتند رفعت پیدا می کردند اما نپذیرفتند و مدتی در وادی تیه بودند و بعد هم در آن مرحله ای که اینها حاضر نشدند با این وضعیتی که موسای کلیم برای آنان رقم زدند و آنان را از زمین رفعت دادند بسازند به آنان گفتند: «اهْبِطُواْ» هبوط کنید. امکاناتی که شما می خواهید در این فضا نیست لذا باید به همان وادی هبوط کنید که «اهْبِطُواْ مِصْرًا فَإِنَّ لَكُم مَّا سَأَلْتُمْ وَ ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ وَ الْمَسْكَنَةُ وَ بَاءُو بِغَضَبٍ مِّنَ اللَّهِ»(بقره/61).

تطبیق داستان حضرت موسی بر امت پیامبر اکرم صلوات الله علیه

گویا در روایات ما داستان دشمنی هایی با امیرالمومنین سلام الله علیه به همین داستان بنی اسرائیل تشبیه شده است. در روایت ما آمده که وجود مقدس نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم مکررا فرمودند آن چیزی که در امم گذشته پیش آمده طابقاً نعل بالنعل در این امت نیز پیش می آید. لذا تأویل بسیاری از مطالب راجع بنی اسرائیل و یا نوع این مطالب، راجع به امت اسلام است. امت اسلام هم حتما چنین صحنه هایی برایشان پیش می آید که همچون بنی اسرائیل، نبی اکرم آنها را آوردند تا سیر دهند و در عالم دیگری ببرند و بابی را به روی آنان باز کردند: «الْيَوْمَ  أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتي »(مائده/3) پس رسول اکرم نیز می خواهند امت خود را وارد عالم یگری بکنند اما این امت نیز هوای دنیا دارند. حضرت می خواهند امت را وارد سرزمین مقدسی کنند که تاویل آیه «وَ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً وَ قُولُوا حِطَّة»(بقره/58) نیز در روایات بیان شده است. در این آیه خداوند به قوم موسی می فرماید: «و ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً وَ قُولُوا حِطَّة» به آنها گفته شد که باید به آن سرزمین مقدس وارد شوید و وقتی هم ورود می کنید، باید با تواضع و خشوع وارد بشوید. روایات ذیل این آیه می فرماید این وادی که باید وارد شوند، وادی توحید است و باب آن نیز وجود مقدس امیرالمومنین علیه السلام هستند. اما اینها نپذیرفتند این مسیر را بروند در حالی که برای آنان نوشته شده بود که باید از این مسیر سیر کنند که در روایات آمده است وقتی نپذیرفتند به وادی تیه مبتلا شدند. البته پیداست وجود مقدس امیرالمومنین و سیدالشهداء هم با اینها وارد این وادی شدند تا بتوانند با حضور در این وادی، مومنین را نجات داد.

گرفتاری امت رسول اکرم به سرگردانی وادی سقیفه

مسیر غلبه، اظهار دین و مسیر فتح اینگونه است و در امت با آن مخالفتی می شود. مسیری که حضرت نبی اکرم برای امت قرار دادند، مسیر رو به پیش است و دائما رو به رفعت و آسمان حرکت می کند. حضرت در این مسیر امت را دائما از این عالم ارض جدا می کنند و به سمت آن عالم الهی سیر می دهند که می فرماید: «تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذينَ لا يُريدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَ لا فَسادا»(قصص/83) آن دار آخرتی که برای حضرت در نظر گرفته شده است، حضرت امت را به سمت این دار آخرت سیر می دهند و راه را باز کردند و سپس به آنان فرمودند از این وادی بروید. راه باز شده و تمام همه امکانات فراهم است. اما این امت رو به قبل برگشتند و «فَتَنقَلِبُواْ خَاسِرِينَ» که در نتیجه به وادی تیه مبتلا شدند. ظاهرش این قضیه نیز همانند داستان حضرت موسی است که وجود مقدس معصومین علیهم السلام همانند حضرت موسی که با بنی اسرائیل وارد وادی تیه شد، اینان نیز هم با این امت در این وادی آمدند چون در نقلی آمده است وقتی بنی اسرائیل فهمیدند اگر موسای کلیم با آنها در این وادی تیه نیایند، عذاب نازل و آنان نابود می شوند پس باید حضرت در میان آنان حضور داشته باشد، لذا التماس و استدعا کردند و قول توبه دادند تا حضرت موسی قبول کند در میان آنان باشد.

حضرت موسای کلیم هم مأموریت پیدا کردند با آنها بروند تا راه هموار شود. در مورد امت رسول اکرم نیز این سخن صادق است. یعنی وجود مقدس امیرالمومنین هم برای این که آن عذاب الهی نازل نشود ظاهرا میان آنان قرار گرفتند و در همین وادی آمدند و مسیر مومنین را از فاسقین جدا می کنند. این همراهی ادامه دارد تا اینکه به ائمه بعدی علیهم السلام می رسد که آنان نیز واقعا وارد این وادی شدند و عبور از این وادی تیه، مسیری طولانی است که تا ظهور امام زمان علیه السلام نیز طول می کشد که این سرگردانی و حیرتی که برای امت اسلامی پیش آمده مرتفع شود. البته روشن است در همین وادی تیه نیز آنان که به حضرت موسای کلیم مومن می شدند از حیرت و سرگردانی بیرون می آمدند همچون خود موسای کلیم که سرگردان نبودند.

بنابراین کسانی که در این وادی هستند و مومن می شوند، از آن وادی حیرت بیرون می آیند و الا وادی که بعد از وجود مقدس نبی اکرم با جریان سقیفه شکل گرفته است، همان وادی تیه است و اهل سقیفه، تمام امت را وارد این وادی کردند. وارد یک وادی حیرت و سرگردانی است که وادی ضلال، ظلمت و حیرت است که در قرآن و روایات به صورت مفصل از آن بحث شده است.

جدایی صفوف مؤمنین از فاسقین در وادی تیه

این وادی تیه نیز برای جدا کردن صفوف از یکدیگر است زیرا وقتی موسای کلیم از خدا می خواهد که«رَبّ  إِنىّ  لَا أَمْلِكُ إِلَّا نَفْسىِ وَ أَخِى فَافْرُقْ بَيْنَنَا وَ بَينْ  الْقَوْمِ الْفَسِقِينَ» بین ما و این قوم فاسق جدایی بیانداز، یعنی صف ما را از آنها جدا کن. پس اینکه آنها را در وادی تیه می برد به این خاطر است که در این وادی تیه، صف­ها از یکدیگر جدا گردد و مسیر فاسقین از مسیر مومنین جدا شود. بنابراین امت در وادی تیه قرار گرفته اند و ائمه علیهم السلام هم به حسب ظاهر در این وادی آمده اند تا ما را عبور دهند و صف مومنین را جدا کنند. و این مسیر ادامه پیدا می کند که نیازمند توضیح در فرصت مستقلی است. والحمد لله رب العالمین.