فهرست مطالب


جلسه سوم حسینیه آیه الله حق شناس تبیین مقام رضوان الهی مدار رضاء و سخط خدای متعال

متن زیر سخنان آیت الله میرباقری به تاریخ ۹ بهمن ماه سال ۹۸ است، که به مناسبت ایام فاطمیه در حسینیه مرحوم آیت الله حق شناس ایراد فرمودند. ایشان در این جلسه بیان میدارند؛ بزرگترین درجه بهشت که شامل افراد خاصی می شود، مقام رضای خدای متعال است که در آن مقام، بندگان طعم رضایت خداوند از خودشان را می چشند و طبق آیات و روایات بالاترین مقام در آخرت همین مقام رضاست. تنها راه رسیدن به این مقام حضرت زهرا سلام الله علیها هستند که خداوند رضاء و سخط خودش را در گرو رضاء و سخط ایشان قرار داده و همه انبیاء و مؤمنین به وسیله ایشان به خداوند تقرب می جویند. بعد از جریان سقیفه رضاء و سخط حضرت زهرا سلام الله علیها تقسیم شد و هرکس در محیط رضایت ایشان باشد رستگار شده و هرکس در محیط سخط ایشان باشد تباه و عقاب خواهد شد.

مقام رضایت بنده از خدا

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم  بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم  الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين  وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِين  وَ اللَّعْنَةُ عَلَى أَعْدَائِهِم  أَجْمَعِين. «

أَنَّ اللَّهَ يَغْضَبُ  لِغَضَبِ  فَاطِمَةَ وَ يَرْضَى لِرِضَاهَا



»(۱)  این حدیث نورانی مکرر از ائمه علیهم السلام و وجود مقدس رسول خاتم صلی الله علیه و آله و سلم در توصیف وجود مقدس فاطمه زهرا سلام الله علیها نقل شده که پروردگار با غضب او غضب می کند و با رضای او راضی می شود. یکی از عالی ترین مقاماتی که ممکن است انسان در سلوک معنوی خودش به او راه پیدا کند، مقامی است که عبد از خدای متعال راضی می شود و فعل خدای متعال را بپسندد و هرچه خدای متعال تقدیر می کند، او راضی به تقدیر الهی است. با خدا هم شرط نمی کند و هرچه پرودرگار تقدیر کند او می پسندد.

جابر در دوران پیری خودش با امام باقر علیه السلام یک ملاقاتی داشت و حضرت احوالش را پرسیدند که در چه حالی هستید؟ عرض کرد من در یک حالی هستم که مرگ را از زندگی بیشتر دوست دارم و بیماری را از صحت بیشتر دوست دارم و فقر را از غنا بیشتر دوست دارم. این حال فوق العاده ای است و کمتر کسی است که واقعا مرگ را از زندگی یا بیماری را از صحت و فقر را از غنا بیشتر دوست بدارد. حضرت به او فرمودند ولی احوال ما اهل بیت اینطور نیست. گفت آقا شما چطور هستید؟ فرمود ما هرچه که خدا دوست دارد، همان را دوست می داریم و مرگ و زندگی و فقر و غنا و بیماری و صحت برای ما یکسان است. آنچه خدا می پسندد را ما دوست می داریم و این مقام رضای رب از خدای متعال است که ما از خدا راضی بشویم.

این یکی از قله های سلوک انسان است که هرچه او تدبیر می کند انسان بپسندد. بزرگان فرمودند که شرط این مقام، اخلاص در محبت خداست. اینجا آدم به مقامی می رسد که نه تنها خدای متعال را از همه چیز بیشتر دوست دارد بلکه در این جایگاه فقط خدا را دوست می دارد و محبت غیر، فرع بر محبت خدا شده است. در این مقام هرچه خدا بپسندد را بنده می پسندد و هیچ شرطی هم با خدا ندارد و در بلا و بیماری هم خدا را حمد می کند و واقعا کار خدا را زیبا می بیند.

وقتی ابن زیاد در آن مجلس سنگین به زینب کبری سلام الله علیها عرض کرد که کار خدا با برادر خودت را دیدی؟ حضرت فرمود: «

مَا رَأَيْتُ  إِلَّا جَمِيلاً



» من در کار خدا جز زیبایی ندیدم. این جمله حاصل این مقام است. انسان اگر در مقام رضایت حضرت بود، در این مقام در کار خدا آن زیبایی صنع را درک می کند نه اینکه متوهم است بلکه واقعا فعل خدا زیباست. منتها شرط درک این زیبایی این است که انسان در مقام محبت باشد. انسان تا قلب خودش را تغییر ندهد و محبت غیر خدا را از دل بیرون نکند و در قدم بعد اخلاص در محبت پیدا نکند نمی تواند این جمال صنع کار خدا را ببیند. نه این که کار زیبا نیست بلکه محروم از مشاهده جمال است. اگر عالم بر وفق مراد او بود خدا را شکر می کند و اگر ذره ای از وفق مراد او جدا شد خدا را شکر نمی کند.

در روایت آمده حمادون، یعنی کسانی که کثیرالحمد هستند، خدا را در سختی و خوشی حمد می کنند. بعضی اینطور معنا کردند که موقعی که آدم خوش است باید خدا را حمد کند و وقتی هم یک گرفتاری برایش پیش آمد باید توجه کند که خدا هزار نعمت به او داده و یک گرفتاری هم در کنارش دارد. این حرف خوبی است ولی بهتر از او این است که آدم بر گرفتاری اش خدا را حمد کند چون آنچه او رقم می زند زیباست «

اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ أَنْ خَلَقْتَ فَسَوَّيْتَ  وَ قَدَّرْتَ وَ قَضَيْتَ وَ أَمَتَّ وَ أَحْيَيْتَ



» خدایا تو را حمد می کنم برای این که من را این طور معتدل آفریدی و تو را بر احیاء و اماته ات هم شکر می کنم «وَ أَمْرَضْتَ وَ شَفَيْتَ» حمد کردن بر شفا را همه بلد هستند ولی حمد بر مرض و بیماری را چه کسانی انجام می دهند؟ «وَ عَافَيْتَ وَ أَبْلَيْتَ» در عافیت همه حمد می کنند اما حمد بر بلا چطور واقع می شود؟

مقام محبت و مقام رضا این است که انسان در بلا و بیماری و موت هم زیبایی کار خدا را می بیند و خدا را بر این که من را بیمار یا فقیر کرده حمد کنم. این برای اهل خودش است و کسانی که کار خدا را می پسندند از خدا راضی هستند. این مقام فوق العاده ای است. این کار کسانی است که در مقام محبت هستند.

مقام رضایت خدا از بنده

وقتی انسان از خدا راضی شد، مقام بعدی که از این بالاتر است این است که خدا از بنده راضی بشود. اینکه ما خدایی خدا را بپسندیم که کار مهمی نیست. پیداست که خدایی او زیباست، مگر اینکه آدم احول و کور باشد و دلش از غیر خدا پر شده باشد و آلوده به غیر خدا شده باشد و کار خدا را نپسندد. این که مهم نیست که بنده کار خدا را بپسندد. این برای ما مقام خوبی است ولی چیز مهمی نیست. اما اینکه خدا بنده را بپسندد خیلی مهم است. اگر عبد طوری در عالم راه برود که خدا از او راضی بشود این مقام رضوان است. مقام رضوان یعنی خدا از بنده راضی بشود و خدا بنده را می پسندد و بندگی اش را دوست می دارد.

مقام اول برای محبین و کسانی است که خدا را دوست می دارند و از خدا راضی هستند. اما مقام دوم برای کسانی است که محبوب خدا هستند و خدا آنها و فعلشان و همه چیزشان را دوست می دارد و از آنها راضی می شود. این دسته دوم یک گروه بیشتر نیستند «

لا حَبیبَ إلا هو وَ أهْلُهْ



» جز این پیامبر و اهل بیتش خدا حبیب دیگری ندارد. هرکس دیگری می خواهد محبوب خدا بشود و خدای متعال از او راضی بشود تنها راهش این است که پرتویی از نبی اکرم و شعاعی از نور اهل بیت به روی او بنشیند. اگر نورانی شد و اگر ادامه وجود اهل بیت شد خدا هم از او راضی می شود. خدای متعال او را دوست می دارد و خدای متعال او را می پسندد.

این جمله زیارت عاشورا «

أللهُمّ اجْعَلْنی عِنْدَکَ وَجیهاً بِالْحُسَیْنْ عَلیْهِ السّلام



» شاید معنایش همین است که آبرومند امام حسین است و او نزد خدا آبرو دارد. او یک جوری راه رفته که آبرومند است. ما اگر امام حسینی شدیم «وَجیهً عِندالله» می شویم، یعنی یک شعاعی از امام حسین در وجود ما پیدا می شود. اگر بر مدار امام حسین قرار گرفتیم ما هم به یک نقطه ای میرسیم که خدای متعال ما را می پسندد و از ما راضی می شود؛ «

أللهُمّ اجْعَلْنی عِنْدَکَ وَجیهاً بِالْحُسَیْنْ عَلیْهِ السّلام فِی الدُّنْیا وَالْآخِرَة



» ما اگر در دنیا و آخرت با امام حسین بودیم، پیش خدا آبرومند می شویم و الا ما چه آبرویی برای آنها خریدیم؟

در احوالات حضرت یوسف آمده که می فرمود خدایا من تو را به آباء قسم می دهم. خدا فرمود آباء تو چه حقی دارند؟ حضرت آدم وقتی می خواهد توبه اش پذیرفته بشود به او می گویند که اینطوری خدا را قسم بده «أللّهُمّ إنّی أسْئَلُکَ بِمُحَمَد و عَلی و فاطمة و الْحَسَنِ و الحُسَیْن» حضرت آدم هم وقتی می خواهد خدا او را بپسندد و به او رجوع کند و ترک اولایش را نادیده بگیرد و مغفرت الهی شامل راهش بشود، این راه را باید برود. انبیاء الهی در همه سختی ها کارشان این بوده است.

به حضرت عرض کرد آقا شما بالاتر هستید یا نوح نبی؟ حضرت فرمود مدح خود خوب نیست ولی حضرت نوح در سختی ها به من متوسل می شد. همه انبیاء همینطور بودند و وقنی کار گره می خورد باید دست به دامن این بزرگوارها می شدند. این جایگاه آن ها در مقام محبت است. آن ها یک جوری در عالم راه رفتند و یک جوری بندگی کردند که خدا آن ها را پسندیده است. همینطوری که نمی شود به مقام رضوان رسید و خدا از کسی راضی بشود.

مقام رضوان

قرآن در جایی کسانی را خطاب قرار میدهد و از لحن آیه پیداست مؤمن ویژه هستند و خدای متعال وعده بهشت بهشان می دهد و می فرماید «

وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ



»(توبه/۷۲) خدای متعال به مؤمنین و مؤمنات وعده داده که آنها را وارد بهشت می کند و بهشتی برای آن ها قرار داده که نهرها از زیر دست آنها جاری است و باغستان های پرشکوه برایشان آماده شده «خالِدينَ فيها» و بهشان وعده داده که از این بهشت بیرونشان هم نمی کند. «

وَ مَساكِنَ طَيِّبَةً في  جَنَّاتِ عَدْن



» در روایات توضیح داده جنات عدن هم درجه خاصی از بهشت است. همه بهشت طیب است و ناپاکی در بهشت نیست و تمام درجات بهشت درجات ذکر است ولی در مساکن طیبه هیچ غفلتی نیست.

گاهی بعضی ها خیال می کنند چیزی دستشان است و می گویند آقا مگر بهشت حرم سراست که آدم همینطور بخورد و بخوابد. تلقی شان این است که نعمت های بهشتی فقط حور و قصور و خوردنی ها و پوشیدنی ها و آشامیدنی ها هستند و اینها مثل دنیاست که گاهی با غفلت همراه باشد. اصلا بهشت اینطور نیست، در بهشت غفلت نیست. تمام لذت، لذت از ذکر و حضور است. هیچ چیزی در آنجا غفلت نمی آورد. بهشت سراسر ذکر است؛ خوردن و آشامیدن و نکاحش ذکر است و اصلا غیر ذکر آنجا نیست.

در مناجات خمس عشر امام سجاد علیه السلام استغفارهایی آمده «

أَسْتَغْفِرُكَ مِنْ كُلِّ لَذَّةٍ بِغَيْرِ ذِكْرِكَ وَ مِنْ كُلِّ رَاحَةٍ بِغَيْرِ أُنْسِكَ  وَ مِنْ كُلِّ سُرُورٍ بِغَيْرِ قُرْبِك



» خدایا من از لذتی که ریشه در محضر تو و در ذکر تو نداشته استغفار می کنم. اگر لذت بر ذکر نباشد غباری بر دل انسان می نشاند حتی اگر لذت حلال باشد. بهشت که جای این غفلت ها نیست؛ تمام بهشت حضور و ذکر و محضر خداست. کبریای الهی آنجا حاضر است و انسان عظمت خدا را آن موقع درک می کند و از عظمت او لذت می برد.

مؤمن اینطوری نیست که از رویش گیاه در بهار شگفت زده بشود و در پاییز هم بنشیند غصه بخورد «

اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَياةُ الدُّنْيا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زينَةٌ وَ تَفاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَ تَكاثُرٌ فِي الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ كَمَثَلِ غَيْثٍ أَعْجَبَ الْكُفَّارَ نَباتُه



»(حدید/۲۰)  مثل بارانی که وقتی می آید بیابان سرسبز می شود و کافر شگفت زده می شود. کافر است وقتی خرمی را می بیند خیال می کند خبری است و چشمش رو به آن طرف بسته است «

ثُمَّ يَهيجُ فَتَراهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَكُونُ حُطاماً



» بعد هم وقتی آن سر سبزی به خس و خاشاک زیر دست و پا تبدیل می شود و پاییز می آید بر سر خودش می زند. در پاییز بر سر خودش می زند و در بهار هم غافل است. اما مؤمن که اینطوری نیست؛ نه در بهار شگفت زده زیبایی طبیعت است و نه در پاییز مأیوس می شود. در بهار زیبایی صنع خدا و تدبیر خدا را می بیند و لذت می برد و در پاییز هم یک جلوه دیگری می بیند و لذت می برد.

مؤمن در دنیا اینطوری است؛ بهشت که دیگر اصلا جای غفلت نیست. تمام بهشت ذکر و حضور است «

وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها وَ مَساكِنَ طَيِّبَةً في  جَنَّاتِ عَدْن



» اینها وعده است ولی یک چیزی از همه اینها بالاتر است «

وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَر



» این رضوان همان مقامی است که خدای متعال در آن از عبد راضی می شود و خدای متعال بنده را می پسندد. تمام لذت های بهشتی لذت حضور است و مؤمن در بهشت از رحمت خدا لذت می برد و سر سفره خدا نشسته است.

در احوالات یکی از علمای بزرگ که شاگرد مرحوم شیخ انصاری بود نقل کردند که ایشان برای خودشان موقعیت علمی داشتند و بعد به نجف رفتند و درس خصوصی شیخ انصاری را دیدند. دیگران می دیدند که این آدم فوق العاده است و برای خودش عالم محل بود و مرجعیتی داشت اما ترک ریاست کرد و رفت شاگرد مرحوم شیخ شد و در درس خصوصی شیخ شرکت می کرد. جایی گره برایش پیدا می شد و بحث را نمی فهمید. نقل این است که محضر حضرت امیر علیه السلام رفتند و توسل کردند. بعد در خواب دیدند که وجود مقدس امیرالمؤمنین تشریف آوردند و پشت سر ایشان مرحوم شیخ انصاری هستند و یک قدحی دستشان است و حضرت بهشان مرحمت کردند. ایشان فورا آن قدح را سر کشیدند. صبح که سر درس رفتند، مرحوم شیخ به ایشان فرمودند حضرت به آدمش می دهند، آدم از حضرت غافل نمی شود.

مؤمن در بهشت سر سفره خدا نشسته و از پذیرایی خدا لذت می برد. همه درجات بهشت اینطوری است ولی «

وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَر



» مقام رضوان بسیار بالاتر است. در یک روایتی امام سجاد علیه السلام فرمودند که مؤمنین وارد بهشت می شوند و پذیرایی شروع می شود و غرق در نعمت هستند. وقتی مدتی می گذرد و غرق در نعمت هستند، خدای متعال به بهشتی ها مشرف می شود و بعد یک عده مخصوصی را خطاب می کنند «

أَوْلِيَائِي  وَ أَهْلَ  طَاعَتِي



»(۳) اولیاء من آیا می خواهید سفره ای بهتر برایتان پهن کنیم؟ جواب نمی دهند. گمان من این است که اصلا متوجه نمی شوند و باورشان نمی آید بساط بهتری از این ضیافت الهی باشد چون در محضر خدای متعال هستند. اصل لذت بهشت به خاطر حضور است کما این که اصل عقوبت جهنم به خاطر دوری است «

صَبَرْتُ  عَلَى  عَذَابِكَ  فَكَيْفَ أَصْبِرُ عَلَى فِرَاقِك



».

سوال خدای متعال دوباره تکرار می شود و به خودشان می آیند و عرضه می دارند بله. بعد خدای متعال پرده را کنار می زند و اینها را وارد مقام رضوان می کند. خدای متعال می فرماید بالاتر از اینهایی که شما در آن غرق هستید «

رِضَايَ عَنْكُمْ وَ مَحَبَّتِي  لَكُمْ خَيْرٌ وَ أَعْظَمُ مِمَّا أَنْتُمْ فِيه



» چشیدن طعم محبت من بهتر و گواراتر از همه این مقامات است. پرده که کنار می رود وارد مقام رضوان می شوند و این روزی بهشان می رسد و محبت خدا به خودشان را می چشند و رضایت خدا را از خودشان درک می کنند. بعد عرضه می دارند درست است «

رِضَاكَ عَنَّا وَ مَحَبَّتُكَ لَنَا خَيْرٌ لَنَا وَ أَطْيَبُ لِأَنْفُسِنَا



» این نعمت از همه آنها گواراتر است.

آدم غرق نعمت و محبت خداست و تمام نعمت های بهشتی رحمت رحیمیه خداست و این رحمت خاص است. چون رحمت عامه به کفار هم می رسد. می گوید رحمتی است که مذنبین را هم گرفته «

بَلْ كَيْفَ يَضِيقُ عَلَى الْمُذْنِبِينَ مَا وَسِعَهُمْ  مِنْ  رَحْمَتِك



»  آن رحمت عام خدا گناهکار را هم شامل می شود. او هم که لذت از گناه می برد لذت از رحمت خداست. اما رحمت رحیمیه یک جنس دیگری است. با اینکه تمام بهشت رحمت رحیمیه است و تمام مؤمنین غرق در محبت هستند باز وقتی پرده کنار می رود و وارد مقام رضوان می شوند و مقام رضوان الهی را درک می کنند، اقرار می کنند «

رِضَاكَ عَنَّا وَ مَحَبَّتُكَ لَنَا خَيْرٌ لَنَا وَ أَطْيَبُ لِأَنْفُسِنَا



» از همه نعمت های دیگر هم بهتر و هم گواراتر است. این مقام رضوان و مقام رضایت خدا از بنده است.

راه رسیدن به مقام رضوان

راه رسیدن به این رضوان چیست؟ امام صادق علیه السلام آیه شریفه «

فَلَمَّا آسَفُونا انْتَقَمْنا مِنْهُمْ



»(زخرف/۵۵) را معنا کردند که خدای متعال می فرماید اینها ما را متأسف کردند و به أسف آوردند و ازشان انتقام می گیریم که ظاهراً راجع به قوم فرعون است. حضرت فرمود «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَا يَأْسَفُ  كَأَسَفِنَا»(۲) خدای متعال که مثل ما متأسف نمی شود ولی خدای متعال عبادی دارد که «مَخْلُوقُونَ مَرْبُوبُون » رب نیستند ولی مربوب هستند. خالق نیستند و مخلوق هستند.

البته این که خالق نیستند معنایش این نیست که به اذن خدا خلق نمی کنند. خدای متعال خلق را در قرآن به حضرت عیسی نسبت داده است «

وَ إِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْر



»(مائده/۱۱۰) خدای متعال که خلق را به مخلوقات هم نسبت داده. خلقت به اذن که مهم نیست. خدای متعال در قرآن خلق را به اولیاء خودش نسبت داده اما آن ها مخلوق هستند، یعنی خالقی نیستند که خودشان خلق نشده باشند و در جای حضرت حق نیستند. لذا در روایات دارد ما را از مقام ربوبیت تنزل بدهید اما دیگر هرچه در وصف ما بگویید از مقام ما پایین تر است. نه این که اگر ما را از ربوبیت تنزل دادید ما را می شناسید بلکه دیگر هرچه بگویید دون شأن است.

حضرت فرمود خدای متعال عبادی دارد که «مَخْلُوقُونَ مَرْبُوبُون » آنها تأسف و رضا دارند «يَأْسَفُونَ وَ يَرْضَوْن »  آنها راضی می شوند. حضرت فرمود خدای متعال رضای اینها را رضای خودش قرار داده است و أسف آنها را أسف خودش قرار داده است و لذا فرموده «

فَلَمَّا آسَفُونا انْتَقَمْنا



». بعد حضرت فرمودند به خاطر این است که خدای متعال آنها را «الدُّعَاةَ إِلَيْهِ» دعوت کننده به سوی خودش قرار داده است و اینها «داعیاً الی الله» هستند و به غیر از خدا دعوت نمی کنند «

جَعَلَهُمُ الدُّعَاةَ إِلَيْهِ وَ الْأَدِلَّاءَ عَلَيْه



» هم دعوت کننده هستند و هم راه برند؛ یعنی هم ما را به خدا دعوت می کنند و هم ما را به سوی خدا می برند. این مقام با عظمتی است.

حضرت می فرماید علت این که رضای آنها رضای خداست این است که این دو صفت را دارند «

الدُّعَاةَ إِلَيْهِ وَ الْأَدِلَّاءَ عَلَيْه



» پیداست که اولی مقدم بر دومی است؛ چون هرکسی نمی تواند دعوت بکند «

يا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْناكَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذيراً



» «

وَ داعِياً إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنيرا



»(احزاب/۴۵-۴۶) دعوت کننده و دلالت کننده به خدا که کار آسانی نیست، کار نبی اکرم است. اهل بیت هستند که «داعیاً الی الله» هستند و دلیل هستند. این یک مقام عادی نیست. دعوت که حرف و حدیث نیست. اگر کسی تمام وجودش مملو از حضرت حق نباشد نمی تواند در این جایگاه باشد. تازه خیلی ها نبی بودند و اخبار غیبی بهشان می رسید و رابطه برقرار می شد اما رسول و داعی نبودند و دعوت نمی کردند. مأذون نبودند که دعوت کنند.

«

قُلْ هذِهِ سَبيلي  أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى  بَصيرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَني



»(یوسف/۱۰۸) من و امیرالمؤمنین که «مَنِ اتَّبَعَني» است فقط به خدا دعوت می کنیم چون «

سُبْحانَ اللَّهِ وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِكين



» نه خدا شریک دارد و نه من مشرک هستم. اگر کسی در وجودش شرک خفی هم باشد نمی تواند «داعیاً الی الله» باشد. کسی که در وجودش تعلق به دنیاست و حرف هایش هم بوی دنیا می دهد که نمی تواند زیر بار این مسئولیت برود. این مقام که حرف نیست. هم خودش باید مجذوب باشد و هم باید به او اجازه بدهند که در حوزه جذبه خودش عالم را با خود جلو ببرد. دلیل و داعی به این معناست.

ما نمی فهمیم این چه مقامی است. فرمود چون آنها را «

الدُّعَاةَ إِلَيْهِ وَ الْأَدِلَّاءَ عَلَيْه



» قرار داده لذا رضای آنها رضای خداست و آن ها عالم را به سمت خدا می برند. اگر کسی با آنها در این دعوت آمد که جز دعوت به خدا نیست و یک جوری راه رفت که پیامبر هم از او راضی شد، خدا هم از او راضی می شود. اما اگر پیامبر از کسی ناراضی شد، خدا هم ناراضی می شود.

«

أَنَّ اللَّهَ يَغْضَبُ  لِغَضَبِ  فَاطِمَةَ وَ يَرْضَى لِرِضَاهَا



» اوست که دعوت کننده به حقیقت نبی اکرم و امیرالمؤمنین است. اوست که آمده حجاب ها و پرده سقیفه را کنار بزند و اوست که آمده موانع را بردارد و با این اقدامی که کرده همه عالم را به امیرالمؤمنین و رسول اکرم و خدای متعال دعوت می کند. اوست که با خدا عهد بسته و روی زمین آمده که ما را به خدا برساند و با بلای خودش و با عاشورا، با داستان احراق بیت، با حادثه هایی که پیش آمد دست ما را بگیرد. این شعله های آتش وسیله شفاعت حضرت است. ایشان «داعیاً الی الله» هستند. حضرت است که رضایش رضای خداست. اگر کسی می خواهد خدا از او راضی بشود راه این است که باید در سایه این وجود مقدس راه برود. اصلاً تمام رضا و غضب خدای متعال بر مدار رضا و غضب حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیهاست. اگر ایشان از کسی که با او راه آمد راضی باشد، خدا هم از او راضی می شود و اگر او راضی نشد خدا هم راضی نمی شود.

اگر می خواهید به رضوان برسید باید به دنبال حضرت زهرا بروید؛ چون اگر کسی از حضرت زهرا جدا شد، از امیرالمؤمنین و نبی اکرم هم جدا می شود. اگر کسی دنبال حضرت بود به مقام رضا می رسد. آنهایی که چشم پوشیدند مقامات حضرت زهرا بهشان سخت است.

«

أَنَّ اللَّهَ يَغْضَبُ  لِغَضَبِ  فَاطِمَةَ وَ يَرْضَى لِرِضَاهَا



» بعضی از مخالفین می آمدند و می گفتند یابن رسول الله این حرف چیست؟ حضرت گاهی برای آنها و در حد فهم آنها می گفتند که شما مگر خودتان روایت ندارید که خدا با رضایت مؤمن راضی می شود و با غضب او غضب می کند؟ فاطمه زهرا مؤمن که هست. این حد فهم اوست ولی مسئله این نیست. مدار رضوان الهی در همه ابعاد و برای همه امم حضرت زهراست. همه انبیاء با حضرت زهرا به مقام رضوان رسیدند و شکی در آن نیست. در یک نقلی آمده که چادر حضرت روی صراط منتشر می شود و مردم دستشان را به رشته های این چادر می گیرند و رد می شوند وگرنه از صراط که نمی شود عبور کنی. چه کسی می تواند از آن صراط که باریک تر از مو و تیز تر از شمیشر است عبور کند؟

این صراط ما را می خواهد. صراط یعنی امیرالمؤمنین؛ اگر کسی می خواهد با حضرت امیر در عالم راه برود دستش باید به رشته های چادر این بزرگوار باشد و راه دیگری نیست. در ذیل زیارتی که از مرحوم صدوق نقل شده، یک فرازی دارد که «أُشْهِدُ اللَّهَ وَ رُسُلَهُ وَ مَلَائِكَتَه » خدا و انبیاء و ملائکه اش را شاهد می گیریم «

أَنِّي رَاضٍ عَمَّنْ رَضِيتِ عَنْه



». رضا و سخط حضرت در عالم جاری شده و یک عده ای در محیط رضا و یک عده ای در محیط سخط هستند. بعد از داستان سقیفه رضاء و سخط حضرت زهرا تقسیم شد و رضاء و سخطش محقق شد. هرکسی در این وادی رضوان رفت در آخرت هم در رضوان است و هرکسی در آن وادی بود، آخرت هم در جهنم است و الان هم در جهنم است.

غضب حضرت یک غضبی است که فراگیر است و تمام بهشت و جهنم و تمام غضب و رحمت خدا بر مدار حضرت است. رضای حضرت یک رضای محدودی نیست و بعد از داستان سقیفه در عالم تقسیم و محقق شده است. اگر کسی می خواهد با حضرت باشد، «

أُشْهِدُ اللَّهَ وَ رُسُلَهُ وَ مَلَائِكَتَهُ أَنِّي رَاضٍ عَمَّنْ رَضِيتِ عَنْه



» شما از هر کسی راضی هستید من هم راضی هستم «

سَاخِطٌ عَلَى مَنْ سَخِطْتِ عَلَيْهِ



» نسبت به هرکس رضا و سخط دارید، من هم چه بشناسم و چه نشناسم رضا و سخط دارم. رضا و سخط انسان باید بر مدار حضرت زهرا باشد «

مُتَبَرِّئٌ مِمَّنْ تَبَرَّأْتِ مِنْه



» از هرکس تبری بجویید، من هم تبری می جویم «مُوَالٍ  لِمَنْ  وَالَيْت » هر کسی را شما دوست بدارید من هم دوست می دارم «مُعَادٍ لِمَنْ عَادَيْت » با هر کسی دشمنی کنید من هم دشمنی می کنم. این چند چیز در وجود ما باید بر مدار حضرت باشد.

«

رَاضٍ عَمَّنْ رَضِيتِ عَنْه



» اگر رضایت و سخط و تبری و موالات ما بر مدار حضرت زهرا شکل گرفت، آن وقت ما هم می شویم جزو کسانی که در پرتو رضوان الهی هستند. این حدیث آدرس و نشانه است. همه ما باید به مقام رضوان برسیم که خدا از ما راضی باشد و خدا ما را بپسندد. آدرسش این است که اگر می خواهید خدا شما را بپسندد یک کاری کنید که حضرت زهرا شما را بپسندد. اگر او شما را دوست داشت، خدا شما را دوست دارد و اگر او شما را دوست نداشت خدا هم شما را دوست ندارد.

خود او در چه مقامی است که این پیامبری که حبیب خداست، او را دوست می دارد. در صلوات امام حسن عسگری سلام الله علیه می خوانیم «

اللَّهُمَّ صَلِ  عَلَى  الصِّدِّيقَةِ فَاطِمَةَ الزَّكِيَّةِ حَبِيبَةِ حَبِيبِكَ وَ نَبِيِّك



» او حبیب خداست و خدا این پیامبر را دوست می دارد اما این پیامبر «

حَبِيبَةِ حَبِيبِكَ وَ نَبِيِّك



» حبیب خداست. ایشان در یک چنین مقام بزرگی قرار دارد.

بعد از سقیفه رضا و سخط حضرت زهرا تقسیم شده است. این طرف هرکسی با حضرت امیر باشد در محیط رضوان حضرت زهراست و هر کس آن طرف می رود مورد سخط حضرت زهراست. آن دو نفر امیرالمؤمنین را واسطه کردند و عیادت حضرت زهرا آمدند. حضرت فرمود یک سوال از شما می کنم اگر جواب دادید شاید با شما حرف گفتم، یادتان هست که در آن صحنه پدر بزرگوارم فرمود هرکس که من از او راضی باشم خدا از او راضیست و هرکسی که من از او ناراضی باشم خدا ناراضیست؟ گفتند بله. حضرت فرمود خدایا تو شاهد باش که من از اینها ناراضی هستم.

پی نوشت ها:

(۱) الأمالي( للصدوق)، النص، ص: ۳۸۴

(۲) الكافي (ط – الإسلامية)، ج ۱، ص: ۱۴۴

*****

آیات و روایات بحث:

۱-

أَنَّ اللَّهَ يَغْضَبُ  لِغَضَبِ  فَاطِمَةَ وَ يَرْضَى لِرِضَاهَا





– اعلام الوری باعلام الهدی، ج۱، ص۲۹۴

۲-

مَا رَأَيْتُ  إِلَّا جَمِيلاً





– مثیر الاحزان، ج۱، ص۹۰

۳-

اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ أَنْ خَلَقْتَ فَسَوَّيْتَ  وَ قَدَّرْتَ وَ قَضَيْتَ وَ أَمَتَّ وَ أَحْيَيْتَ





– البلد الامین، ج۱، ص۱۳۱

۴-

لا حَبیبَ إلا هو وَ أهْلُهْ





– الاحتجاج، ج۲، ص۴۹۲

۵-

أللهُمّ اجْعَلْنی عِنْدَکَ وَجیهاً بِالْحُسَیْنْ عَلیْهِ السّلام





– المزار الکبیر، ج۱، ص۴۸۰

۶-

أللهُمّ اجْعَلْنی عِنْدَکَ وَجیهاً بِالْحُسَیْنْ عَلیْهِ السّلام فِی الدُّنْیا وَالْآخِرَة





– المزار الکبیر، ج۱، ص۴۸۰

۷-

وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ





– سوره فتح، آیه ۵

۸-

وَ مَساكِنَ طَيِّبَةً في  جَنَّاتِ عَدْن





– سوره صف، آیه ۱۲

۹-

أَسْتَغْفِرُكَ مِنْ كُلِّ لَذَّةٍ بِغَيْرِ ذِكْرِكَ وَ مِنْ كُلِّ رَاحَةٍ بِغَيْرِ أُنْسِكَ  وَ مِنْ كُلِّ سُرُورٍ بِغَيْرِ قُرْبِك





– زاد المعاد، ج۱، ص۴۱۵

۱۰-

اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَياةُ الدُّنْيا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زينَةٌ وَ تَفاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَ تَكاثُرٌ فِي الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ كَمَثَلِ غَيْثٍ أَعْجَبَ الْكُفَّارَ نَباتُه





– سوره حديد، آیه ۲۰

۱۱-

ثُمَّ يَهيجُ فَتَراهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَكُونُ حُطاماً





– سوره حديد، آیه ۲۰

۱۲-

وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها وَ مَساكِنَ طَيِّبَةً في  جَنَّاتِ عَدْن





– سوره توبه، آیه ۷۲

۱۳-

وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَر





– سوره توبه، آیه ۷۲

۱۴-

وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَر





– سوره آل عمران، آیه ۱۵

۱۵-

أَوْلِيَائِي  وَ أَهْلَ  طَاعَتِي





– تفسیر کنز الدقایق و بحر الغرایب، ج۵، ص۴۹۸

۱۶-

صَبَرْتُ  عَلَى  عَذَابِكَ  فَكَيْفَ أَصْبِرُ عَلَى فِرَاقِك





– بحار الانوار، ج۶۷، ص۱۹۶

۱۷-

رِضَايَ عَنْكُمْ وَ مَحَبَّتِي  لَكُمْ خَيْرٌ وَ أَعْظَمُ مِمَّا أَنْتُمْ فِيه





– تفسیر العیاشی، ج۲، ص۹۶

۱۸-

رِضَاكَ عَنَّا وَ مَحَبَّتُكَ لَنَا خَيْرٌ لَنَا وَ أَطْيَبُ لِأَنْفُسِنَا





– تفسیر کنز الدقایق و بحر الغرایب، ج۵، ص۴۹۸

۱۹-

بَلْ كَيْفَ يَضِيقُ عَلَى الْمُذْنِبِينَ مَا وَسِعَهُمْ  مِنْ  رَحْمَتِك





– زاد المعاد، ج۱، ص۹۲

۲۰-

رِضَاكَ عَنَّا وَ مَحَبَّتُكَ لَنَا خَيْرٌ لَنَا وَ أَطْيَبُ لِأَنْفُسِنَا





– تفسیر کنز الدقایق و بحر الغرایب، ج۵، ص۴۹۸

۲۱-

فَلَمَّا آسَفُونا انْتَقَمْنا مِنْهُمْ





– سوره زخرف، آیه ۵۵

۲۲-

وَ إِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْر





– سوره آل عمران، آیه ۴۹

۲۳-

فَلَمَّا آسَفُونا انْتَقَمْنا





– سوره زخرف، آیه ۵۵

۲۴-

جَعَلَهُمُ الدُّعَاةَ إِلَيْهِ وَ الْأَدِلَّاءَ عَلَيْه





– معانی الاخبار، ج۱، ص۱۹

۲۵-

الدُّعَاةَ إِلَيْهِ وَ الْأَدِلَّاءَ عَلَيْه





– معانی الاخبار، ج۱، ص۱۹

۲۶-

يا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْناكَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذيراً





– سوره أحزاب، آیه ۴۵

۲۷-

وَ داعِياً إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنيرا





– سوره أحزاب، آیه ۴۶

۲۸-

قُلْ هذِهِ سَبيلي  أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى  بَصيرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَني





– سوره يوسف، آیه ۱۰۸

۲۹-

سُبْحانَ اللَّهِ وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِكين





– سوره يوسف، آیه ۱۰۸

۳۰-

الدُّعَاةَ إِلَيْهِ وَ الْأَدِلَّاءَ عَلَيْه





– معانی الاخبار، ج۱، ص۱۹

۳۱-

أَنَّ اللَّهَ يَغْضَبُ  لِغَضَبِ  فَاطِمَةَ وَ يَرْضَى لِرِضَاهَا





– اعلام الوری باعلام الهدی، ج۱، ص۲۹۴

۳۲-

أَنَّ اللَّهَ يَغْضَبُ  لِغَضَبِ  فَاطِمَةَ وَ يَرْضَى لِرِضَاهَا





– بحار الانوار، ج۴۳، ص۲۲۰

۳۳-

أَنِّي رَاضٍ عَمَّنْ رَضِيتِ عَنْه





– مصباح المتهجد، ج۲، ص۷۱۱

۳۴-

أُشْهِدُ اللَّهَ وَ رُسُلَهُ وَ مَلَائِكَتَهُ أَنِّي رَاضٍ عَمَّنْ رَضِيتِ عَنْه





– مصباح المتهجد، ج۲، ص۷۱۱

۳۵-

سَاخِطٌ عَلَى مَنْ سَخِطْتِ عَلَيْهِ





– مصباح المتهجد، ج۲، ص۷۱۱

۳۶-

مُتَبَرِّئٌ مِمَّنْ تَبَرَّأْتِ مِنْه





– المصباح، ج۱، ص۴۷۵

۳۷-

رَاضٍ عَمَّنْ رَضِيتِ عَنْه





– المصباح، ج۱، ص۴۷۵

۳۸-

اللَّهُمَّ صَلِ  عَلَى  الصِّدِّيقَةِ فَاطِمَةَ الزَّكِيَّةِ حَبِيبَةِ حَبِيبِكَ وَ نَبِيِّك





– زاد المعاد، ج۱، ص۳۰۹

۳۹-

حَبِيبَةِ حَبِيبِكَ وَ نَبِيِّك





– زاد المعاد، ج۱، ص۳۰۹

آیه الله حق شناس تبیین مقام رضوان الهی مدار رضاء, سخط خدای متعال, مقام رضایت بنده از خدا, مقام رضایت خدا از بنده, مقام رضوان, مقام رضوان


پیمایش به بالا