جلسه ۱۱۹ تصویرگری ۱۱ تعاون در ساخت تصویر
متن زیر تقریر و خلاصه ای از جلسه ۱۱۹ درس خارج فقه مبحث مکاسب محرمه؛ جناب حجت الاسلام و المسلمین میرباقری است که در تاریخ دوشنبه ۱۷ آذر ۹۳ برگزار شده است. قابل ذکر است که متن برداشت شاگردان ایشان از مباحث است
تنبیه بعدی مرحوم سید صاحب عروه این است که اگر چند نفر در ساخت تصویر همکاری کنند، آیا حرام است یا نه؟
مرحوم سید میفرمایند: مصداق تصویرگری ذی الروح و لذا حرام است.
اگر اشکال شود که چگونه حرام باشد در حالی که هر کدام یک جزء را میسازند و ساخت جزء نزد شما حرام نیست، مرحوم سید میفرمایند: ساخت اجزاء در ضمن کل حرام است.
باز اشکال میشود که در اینجا دلیلی بر حرمت کل هم نیست تا جزئش حرام باشد، زیرا در ادله فرموده اند: «من صور صورة …» که نشان میدهد حرمت در جایی است که شخصی به این کار اقدام کرده باشد.
سید میفرمایند: کلی که فاعل مختار ساخته باشد حرام است. یعنی متفاهم عرفی از عبارات روایات این است که تصویرکاملی بوسیله فاعل مختار کشیده شود، حال هر چند نفر که باشند. یعنی «من» در عبارات روایات، در شخص حقیقی نیست بلکه گاهی چند نفر با هم یک شخص اعتبار میشوند (شخص حقوقی و اعتباری)
مرحوم سید میخواهند عنوانی درست کنند که شامل چند نفر هم بشود لذا از عنوان «فاعل مختار» استفاده کرده اند. این توسعه، کار تأسیسی ایشان است و باید در سایر باب ها هم به این توسعه ملتزم شوند. به هر حال ظاهرا این توسعه در کلام ایشان یک توسعه اعتباری است.
بعد میفرمایند: اگر این را هم نگوییم، مناط حرمت تصویرگری، در جایی که چند نفر اقدام به تصویرگری کنند هم وجود دارد و حرمت از باب مناط هم قابل اثبات است.
بعلاوه اینکه در بعضی خطابات هم تعبیر «من صور صورة …» هم نیست بلکه ظهور خود آن خطابات تحقق فعل را حرام دانسته و شامل مشارکت در ساخت هم میشود مثل روایت تحف و …
حضرت امام قدس سره ابتدائا در کلام سید مناقشه کرده اند که خطاب یا باید مجموعی معنا شود یا انحلالی. اگر خطاب را انحلالی معنا کردیم دیگری نمیشود آن را مجموعی معنا کرد و ما در ظهور خطابات نهی از حرمت تصویرگری، آن را انحلالی معنا کرده ایم به این معنی که هر شخصی که تصویر صورت ذی الروح کند مرتکب حرام شده است. لذا دیگری نمیتوان آن را مجموعی معنا کرد.
اما بعدا حضرت امام به این اشکال پاسخ میدهند که درست است که خطاب عام انحلالی است منتهی منحل به چه چیزی است؟ به تک تک افراد یا به مرتکبین اعم از حقیقی و اعتباری. یعنی درست است که منحل میشود و هر فردی انجام دهد این حکم را دارد، اما این فرد، اعم است از حقیقی و اعتباری
اما حضرت امام اشکال دیگری را مطرح میکنند و آن اینکه اگر ظهور خطاب متکلمی، انحلال در افراد حقیقی بود، توسعه دادن خطاب به افراد اعتباری نیاز به قرینه دارد. این توسعه نیاز به بیان زائد و دلیل حاکم دارد.
لذا در خطاباتی که لفظ «من» نیامده است (مثل روایت تحف) باز ظهور دارد در افراد حقیقی و برای توسعه به افراد اعتباری هم دلیلی نداریم.
اما در مورد مناط هم، معلوم نیست که مناط حرمت چیست تا آن را توسعه دهیم. لذا ممکن است صدق مناط، منوط به انجام فرد واحد باشد.
لذا ایشان میفرمایند: هیچ یک از استدلالات مرحوم سید تمام نیست، اما باز احتیاط موجه است زیرا ممکن است بگوییم عرف الغای خصوصیت صدور فعل از فرد واحد میکند و فاعل را اعم از حقیقی و اعتباری میداند.
ممکن است اصل مراد سید هم همین باشد که متفاهم عرفی این خطابات اعم است از فاعل فردی و جمعی.
همچنین در دفاع از سید میتوانیم بگوییم: حکم منحل میشود به موضوعات نه به مرتکبین و افراد. لذا هر موضوعی (هر تصویر و مجسمه ذی الروحی) محکوم به حرمت است، حال از فاعل مختار صادر شود یا فاعلین مختار. آنچه مهم است فقط مختار بودن است نه تعداد فاعلین. مانند کلامی که در مورد قاتل و قتل گفته میشود. در این صورت همه افراد شرکت کننده در ساخت صورت مرتکب حرام شده اند. قدر متیقنش این است که کارشان مصداق تعاون بر اثم است.
لذا قاعده در این استدلال این است که در جایی که یک فعل مشاع جمعی واقع میشود، اگر فعل مشاع حرام باشد حکم روی منتجه افعال میرود و حکم به موضوعات منحل میشود. لذا اگر فعل مشاع حرام باشد، حکم فعل همه افراد حرمت است.
اما اگر کسی بخواهد از راه عدم صحت سلب، ساخت جمعی صورت را هم داخل «من صور صورةً» کند کافی نیست چون ممکن است در مقابل با جمود به لفظ بگویند که میتوان به صحت سلب «من صور صورة» از فعل جمعی صنع تصویر ملتزم شد.
حتی وقوع ساخت مجسمه و تصویر را هم انکار میکنند و میگویند چیزی که واقع شده، صورت ذی الروح نیست بلکه اجزاء مجزایی هستند که جدا جدا واقع شده اند و لو در کنار هم قرار گرفته و هم دیگر را تکمیل کرده اند.
لذا استدلال اخیر مخالفین حرمت مبتنی است بر اینکه برای جمع حقیقت قائل نباشیم و فعل جمع و منتجه کار جمعی را برآیند کار افراد بدانیم. بخلاف استدلال ما که مبتنی بر حقیقت داشتن فعل و منتجه مشاعی است و فعل مشاع را به افراد قابل انتساب میداند.
*****
آیات و روایات بحث: