جلسه ۶۹ انقلاب نسبت ۴
متن زیر تقریر و خلاصه ای از جلسه ۶۹ درس خارج اصول مبحث تعادل و تراجیح؛ جناب حجت الاسلام و المسلمین میرباقری است که در تاریخ دوشنبه ۱۵ دی ۹۳ برگزار شده است. قابل ذکر است که متن برداشت شاگردان ایشان از مباحث است
حالت دوم از قسم اول) یک عام است و مخصص هایی که عام و خاص مطلقند
مثل عام «اکرم العلماء» و خاص «لا تکرم العالم العاصی» که اعم مطلق است از خاص دیگری مثل «لا تکرم العالم المرتکب للکبیرة»
در اینجا اگر ابتدائا خاصی که اوسع از دیگری است را با عام بسنجیم و عنوان جدیدی به عام بدهیم (اکرم العلماء غیر العاصین منهم) انقلابی در نسبت این عام بعد العنوان با اخص (لا تکرم العالم المرتکب للکبیرة) پیدا نمیشود.
اما اگر ابتدائا، خاصی که اخص مطلق از خاص دیگر است را از عام خارج کنیم، نسبت عنوان جدید (اکرم العلماء غیر المرتکبین للکبائر) با خاص دیگر (لا تکرم العالم العاصی) از عموم و خصوص مطلق انقلاب پیدا کرده و عام و خاص من وجه میشود.
صحیح این است که در اینجا هم، دلیلی برای تقدیم تخصیص احد الخاصین بر دیگری نداریم. لذا باید عام را هم عرض با هر دو خاص تخصیص زد.
نکاتی برای تقدیم تخصیص به اخص بیان شده است که هیچ کدام برای تقدیم تمام نیست.
وجوهی که برای تقدیم تخصیص به اخص ادعا شده اند:
۱. خود اخص، مخصص خاص دیگر است بدلیل اخصیت مطلق.
این وجه مردود است به دلیل این که این دو مخصص در حکم موافقینند، لذا تخصیص خاص اعم به اخص وجهی ندارد الا اینکه قائل به وجود مفهوم لقب یا وصف در اخص باشیم که خلاف مختار است.
۲. تقدیم تخصیص به خاصی که اعم است موجب لغویت خطاب اخص میشود چون همه مواردش با تخصیص به خاص اعم خارج شده است.
این وجه هم مردود است زیرا این لغویت اشکال ندارد و کم لها من نظیر. علاوه بر اینکه خطاب اخص ممکن است بخاطر سئوال سائل یا افاده فوایدی چون تأکید صادر شده باشد.
مسئله
مسئله ای که در ذیل این حالت بیان شده است و فروع فقهی بر آن مترتب است این است که اگر عام فوقی (مثل اکرم کل عالم) و عام دیگری با مخصص اخص متصل (اکرم کل عالم غیر المرتکب للکبیرة) داشتیم و در نهایت هم مخصصی که اعم از مخصص قبلی است (لا تکرم العالم العاصی) آیا مخصص اخص متصل، برای عام فوق هم به منزله مخصص متصله است تا در تخصیص عام فوق، بر مخصص اعم (لا تکرم العالم العاصی) مقدم شود؟
مرحوم نایینی وجوهی برای تقدیم تخصیص عام فوق به مخصص متصل اخص ذکر کرده اند که مرحوم خویی آن وجوه را انکار کرده اند.
تفصیل این مسئله انشاء الله در جلسه آینده بیان خواهد شد.
*****
آیات و روایات بحث: