دانلود روضه جلسه

فهرست مطالب



هنر متعهد (خاستگاه
و مأموریت‌ها)

نوشته
پیشِ‌رو متن
پیام تصویری
آیت‌الله
میرباقری
برای همایش
ملی هنر و
انقلاب اسلامی
است که در شهر
مقدس قم
برگزار شده
است. این پیام
در تاریخ ۲۴ فروردین
ماه ۱۴۰۴ در این
همایش پخش شد.

۱. هنرمند
حقیقی

نکته
اول این است
که هنرمند حقیقی
کسی است که از
دنیاهای آینده
و مطلوب، در
جهانِ زیست
خودش متولد می‌شود
و طبیعتاً بر
اساس تصویری
که از آن جهان
دارد و احساسی
که نسبت به آن جهان
دارد، فاصله‌ها
را می‌بیند، آسیب
شناسی می‌کند،
نقاط ضعف و
قوت را شناسایی
می‌کند و تلاش
می‌کند در روح
جامعه و در احساس
و آگاهی کسانی
که با آنها زندگی
می‌کند، تصرف
کند و احساس و تصویر
خودش را منتقل
کند.

طبیعتاً
با زبان هنر،
از آن آینده‌های
مطلوب، از وضعیت
موجود و از آسیب‌ها
و نقطه قوت‌ها
تصویری می‌سازد
و نسبت به آنها
ایجاد احساس می­کند؛
و احساس میل و
نفرت، زیباشناسی
اجتماعی، پسندها
و مطلوبیت­ها و
انتظارات
اجتماعی را تغییر
می­دهد. لذا هنر
در بسیاری از
موارد بستر
انقلاب­های
بزرگ اجتماعی می‌شود.
این کاری است
که هنر و
هنرمند انجام
می­دهند.

۲. مأموریت
هنر در شرایط
کنونی

نکته دوم
این است که ما
به وسیله هنر
و زبان هنر،
هم احساس ایجاد
می‌کنیم و احساسات
اجتماعی را تغییر
می‌دهیم و هم
تصویرهای
هنرمندانه­ای
از مطلوبیت‌ها
و آسیب شناسی‌ها
ایجاد می‌کنیم
ـ مثلاً در زبان
شعر، شما مثنوی
دارید،
داستان و قصه می‌سازید
و غزل دارید
که احساسات را
بیشتر به فعلیت
می‌رسانید ـ آنچه
جای تأمل دارد
و برای شرایط
کنونی ما لازم
است و در
شرایط کنونی
به آن نیاز
داریم، ایجاد یک
تصویرهای
روشن از آینده‌های
مطلوب خودمان
و تصویر روشن
از فاصله‌ها و
اختلاف‌ها و
نقطه ضعف‌هایی
است که جامعه
و جوامع بشری
بر اساس آن آرمان‌ها،
مبتلای به آن
هستند. لذا زبان
هنر ما الان بیش
از آنکه باید
ناظر به تحریک
عواطف و
احساسات باشد،
باید تلاش کند
برای تصویرسازی
و ارائه یک آینده
روشن و مطلوب؛
به تعبیری به
جهاد تبیین با
زبان هنر احتیاج
داریم و این
جزو مأموریت‌های
مهم هنرمندان
ماست با هر یک
از هنرهای
متفاوتی که در
جامعه وجود
دارد می‌شود این
کار را به
سامان رساند و
به هدف نزدیک
کرد.

۳. خاستگاه
هنر

نکته دیگری
وجود دارد که
اشاره کرده و
عبور می‌کنم،
اگرچه لازم
است بحث جدی‌ای
در باب آن انجام
بگیرد. یک تصویری
از هنر ارائه
شده که بر
اساس آن هنر
عمدتاً با فضای
تخیل انسان و
تخیل اجتماعی
ارتباط دارد و
از عمق تخیل
اجتماعی برمی‌خیزد.
این تصویر،
تصویر دقیقی نیست؛
گرچه قسمت
عمده پردازش
هنر در بخش تخیل
اجتماعیِ تخیل
هنرمند اتفاق می‌افتد،
ولی هنر بیش
از آنکه به تخیل
تکیه داشته
باشد، به عمق
روح انسان و
عمق روح
اجتماعی متکی
است و از جوشش
از اعماق روح
اجتماعی و عمق
وجود انسان
ناشی می‌شود و
مستظهر به
جوشش‌های نظری
و عمق تفکر
انسان هم هست.
بنابراین این پدیده
دارای اضلاع و
ابعاد متفاوتی
است که صرفاً
با خیال انسان
سر و کار ندارد؛
نه تنها با خیال
فردی و تخیل
اجتماعی،
بلکه با عمق
اراده انسان و
روح انسان و
عمق اندیشه
انسان هم پیوند
ناگسستنی و جدی
دارد. بنابراین
متعالی‌تر از
آن چیزی است
که فقط در سطح
خیال تعریف
بشود

ـ هنر
متناسب با حیات
الدنیا و حیات
الآخره

چهارمین
نکته این است
که ما در عالم ارض
دو جهان داریم،
ما هبوط کردیم
به عالم ارض و
برای یک مدت
طولانی اینجا می­مانیم،
«وَ لَكُمْ
فِي
الْأَرْضِ
مُسْتَقَرٌّ
وَ مَتاعٌ
إِلى‌ حِينٍ
»[۱]
این
عالم قرارگاه
ماست و در آن
امکاناتی به
ما داده­­اند که
باید با آنها از
این عالم عبور
کنیم؛ در این
عالم ارض دو
جهان هست که
هر دو از همین
عالم شروع می‌شوند،
یکی حیات الدنیاست
و یکی حیات
الآخره.

این دو
عالم مختصات
فراوانی
دارند که در
معارف ما ذکر
شده است. هر دو،
امام دارند؛ هر
دو، طرح دارند؛
یکی عالمی­است
که به تعبیر
قرآن «وَ ما
هذِهِ
الْحَياةُ
الدُّنْيا
إِلَّا لَهْوٌ
وَ لَعِبٌ
»[۲]
است و دیگری
عالم «وَ
إِنَّ
الدَّارَ
الْآخِرَةَ
لَهِيَ الْحَيَوانُ
»
است. آیات
فراوان دیگری
نیز راجع به
مختصات این دو
عالم در قرآن
و معارف ما وجود
دارد. خداوند
متعال در این
آیه، بعد از آنکه
ابتلائات امت
را در مسیر رسیدن
به عصر ظهور و
آن جامعه
آرمانی اسلام
توضیح می‌دهد و
فتنه‌های
اجتماعی بزرگ را
ـ همچون بنی‌امیه‌ها
و بنی‌عباس‌ها
ـ که بر سر راه مردم
وجود دارد و
امت باید از آنها
عبورکند بیان
می­کند، تصویری
را از آن عالم به
دست می­دهد.

«وَ
ما هذِهِ
الْحَياةُ
الدُّنْيا
إِلَّا لَهْوٌ
وَ لَعِبٌ
»،
لهو در مقابل
ذکر است؛ در مقابل
لعب، حکمت است؛
حیات الدنیا
عالم لهو و عالم
غفلت است که در
مقابل عالم
ذکر قرار دارد.
عالم لعب در
مقابل عالم
حکمت است. بعد می‌فرماید:
«وَ إِنَّ
الدَّارَ
الْآخِرَةَ
لَهِيَ الْحَيَوانُ
»
این دار دم
دستی، حیات دنیاست
که حیات لهو و
لعب است؛ دار
دیگری ­وجود
دارد که از همین
عالم شروع می‌شود،
«تِلْكَ
الدَّارُ
الْآخِرَة
»،[۳]
ولی مثل حیات
دنیا در دسترس
نیست، «
وَ
ما هذِهِ
الْحَياةُ
الدُّنْيا
إِلَّا لَهْوٌ
وَ لَعِبٌ وَ
إِنَّ
الدَّارَ
الْآخِرَةَ
لَهِيَ
الْحَيَوانُ
لَوْ كانُوا
يَعْلَمُونَ
»، آنجا
دار حیات است.

از مقایسه
حیات الدنیا که
حیات لهو و
لعب و موت است و
حیات الآخره که
حیات ذکر و حکمت
و دارالحیوان
است، استفاده
می­شود که دو
عالم وجود
دارد که دو
امام دارد، دو
طرح دارد، و هرکدام
عالم بزرگی هم
هست. این بیان را
از سیدالشهدا
علیه السلام
شنیده­اید و
از سایر ائمه هم
نقل شده که
حضرت در راه
مکه به عراق
بودند، در یکی
از منزلگاه‌های
نزدیک کربلا و
عراق کسی از
حضرت، درباره
معنای آیه « يَوْمَ
نَدْعُوا
كُلَّ أُناسٍ
بِإِمامِهِمْ
»[۴]
سؤال کرد و
خدمت ایشان
عرض نمود که
آیه می فرماید
در روز قیامت
هر دسته ای از
مردم را با
امامشان دعوت می‌کنیم
و آنها در
صحنه محشر با
امامشان
محشور می‌شوند؛
مگر ما جز یک امام
حق بیشتر داریم؟

حضرت
فرمودند: از
نظر قرآن دو
جریان امامت
داریم،
»إمامٌ
دَعا إلى
هُدىً
فأجابُوهُ
إليهِ و إمامٌ
دَعا إلى
ضَلالةٍ
فأجابُوهُ
إليها
»[۵] امامی دعوت
به هدایت می‌کند
و عده‌ای
دنبال سرش
حرکت می‌کنند
و او را اجابت می‌کنند
و در طرح او
راه می‌روند؛ امامی
‌هم دعوت به
ضلالت می‌کند
و عده­ای
دنبال سر او
حرکت می­کند، «هؤلاءِ
في الجنّةِ ،
و هؤلاءِ في
النّارِ
». دسته
دوم وادیِ­شان،
وادی نار است،
دسته اول
وادیِ­شان
وادی جنت است. هر
دو عالم، از
همین دنیا
شروع می‌شود، با
دو امام، با
دو طرح، یکی حیات
الدنیاست و یکی
حیات الآخره که
مختصات این دو
عالم مفصل در
قرآن و معارف
ما بحث شده
است.

هنرمند
و عالم هنری
ما که در یکی
از این دو
جهان متولد می‌شود.
هنرمندی وجود
ندارد که در حیات
دنیا و حیات
الآخره زیست
نکند، هنری نیست
که بیرون از این
دو جهان شکوفا
بشود؛ لذا دو
جنس هنر داریم،
هنر متناسب با
حیات الدنیا و
هنر متناسب با
حیات الآخره.
هر کدام، از آینده­ها‌
تصویرسازی کرده
و نسبت به آن ایجاد
احساس می‌کند،
انتظارات
اجتماعی را مدیریت
و متحول می‌کند
و هر دو، تصویری
از آسیب‌ها و
طرحی برای
عبور از آن می‌دهند.

جهان
هنر در دو
عالم متولد می‌شود،
این­طور نیست
که هنرمند ما
در جهانِ
مستقل زیست ‌کند،
بلکه ذیل یکی
از این دو
امام و یکی از
این دو طرح و یکی
از این دو جهان
زیست می‌کند: جهان
لهو و لعب و
موت یا جهان
ذکر و حکمت و حیات؛
طبیعتاً دو
جهان هنر
متولد می‌شود،
البته آن کسی
هم که در حیات الدنیا
زیست می‌کند این
حیات را عالم بسیار
بزرگ و گسترده­ای
می‌بیند و به
نظرش می‌آید هر
چه هست همین حیات
است. خدای
متعال هم
اتفاقاً این حیات
را جلوه می‌دهد،
شکوفه‌هایی
در دست اهلش
باز می‌کند، سبز
می‌کند و جلوه‌هایی
به آنها می­دهد؛
البته به ما
گفته­اند که
به این جلوه‌ها
امتداد نگاه
نداشته باشید
تا بتوانید به
سفره‌ها و رزق‌های
بالاتر خدا
برسید، «وَ
لا
تَمُدَّنَّ
عَيْنَيْكَ
إِلى‌ ما
مَتَّعْنا
بِهِ
أَزْواجاً
مِنْهُمْ زَهْرَةَ
الْحَياةِ
الدُّنْيا لِنَفْتِنَهُمْ
فِيهِ وَ
رِزْقُ
رَبِّكَ خَيْرٌ
وَ أَبْقى
»،[۶]
جلوه‌هایی از
دنیا و شکوفه‌های
متنوعی در دست
اقوام مختلف
اهل دنیا باز می‌شود،
ولی شما نگاهتان
را امتداد
ندهید، بعد می‌فرماید
که این فتنه آنهاست،
«لِنَفْتِنَهُمْ
فِيهِ
»، شما
داخل این فتنه
نیفتید. «رِزْقُ
رَبِّكَ
خَيْرٌ
»،
برای شما رب وپروردگارتان
و نبی اکرم که
امام طرح
شماست، رزق
بهتری قرار
داده، اگر می‌خواهید
به رزق این طرح
و حیات الآخره
برسید، باید از
حیات دنیا
عبور کنید و
دلداده آن نشوید،
امتداد نگاه به
آن سمت نداشته
باشید و تحقیرش
کنید، یعنی با
نگاه تعلق و
دلدادگی و
عظمت به آن
نگاه نکنید.

تصویر‌هایی
که قرآن از این
حیات می‌دهد و
آن را تحقیر می‌کند،
در همه قرآن و از
جمله در سوره
مبارکه حدید قابل
مشاهده است: «اعْلَمُوا
أَنَّمَا
الْحَياةُ
الدُّنْيا لَعِبٌ
وَ لَهْوٌ وَ
زِينَةٌ وَ تَفاخُرٌ
بَيْنَكُمْ
وَ تَكاثُرٌ
فِي الْأَمْوالِ
وَ
الْأَوْلادِ
كَمَثَلِ
غَيْثٍ أَعْجَبَ
الْكُفَّارَ
نَباتُهُ
ثُمَّ يَهِيجُ
فَتَراهُ
مُصْفَرًّا
ثُمَّ
يَكُونُ حُطاماً
وَ فِي
الْآخِرَةِ
عَذابٌ
شَدِيدٌ وَ مَغْفِرَةٌ
مِنَ اللَّهِ
وَ رِضْوانٌ
وَ مَا
الْحَياةُ
الدُّنْيا
إِلَّا
مَتاعُ الْغُرُورِ
».[۷]
کل این حیات
دنیا را تمثیل
می‌کند به یک رویش
بهاری که به
سرعت و با فرا
رسیدن بادهای
پاییزی تمام طراوت
خودش را از دست
داده و تبدیل
به خس و خاشاک می‌شود؛
خدای متعال این
حیات را این­گونه
بیان می‌کند.

علی ای
حال ما دو عالم
داریم و هنرمند
و جهان هنر با
تمام مختصاتش ـ
از عمق روح
انسان تا عالم
تخیلش ـ در یکی
از این دو عالم
متولد می‌شود و
بعد یک جهانی
از هنر و
هنرمندانی
شکل می‌گیرد
که طبیعتاً آنها
جامعه را به
سمت مطلوب‌های
خودشان راهبری
می‌کنند و
انتظاراتی ایجاد
می‌کنند، و گاهی
هم مبدأ تحرک
و حرکت‌های
اجتماعی بزرگ می‌شوند؛
لذا ممکن است
کسی که در حیات
دنیا زندگی می‌کند
و آمیخته به این
حیات است، هنر
خودش را هنر
حق و ارزشمند ­ببیند
ولی حقیقت این
است که حق نسبی
نیست؛ این هنر،
هنر شرافتمندی
نیست.

خروجی این
هنر دعوت به
وادی لهو و
لعب و موت است،
در واقع یک
گورستان پر از
احساس ایجاد می‌کند
و چیزی بیش از
این نیست؛ از
نظر قرآن یک
عالم عمایه است،
عالم کوری است،
عالم موت و عالم
ظلمت است، از
نظر قرآن حیات
الدنیا این­گونه
است.

هنر
متعهد به لحاظ
موضوع، مبانی،
غایات و هم به
لحاظ زیست مؤمنانه
درون عالم،
متعهد به حیات
الآخره است.
هنر صرفاً با
توجه به موضوع
آیات و مبادی
حاصل نمی‌شود.
انسان باید در
یک عالمی زیست
‌داشته باشد تا
در دل آن عالم،
جوشش هنریِ او
شکل بگیرد؛
بنابراین هنر
باید با همه
ابعادش متعهد به
حیات الآخره باشد.

حضرت
امام در آغاز
سازندگی در
تاریخ ۳۰/۶/ ۱۳۶۷ بیانیه‌ای
خطاب به
هنرمندان دارند،
البته امام در
دوران سازندگی
از این جنس بیانات
خیلی دارند و توجه
می‌دهند به اینکه
در دوران
سازندگی چگونه
باید جامعه را
بسازیم، از
جمله در عرصه
هنر بیانیه
کوتاهی دارند.
امام هنر
متعهد را، هنر
متعهد به غایات
و مبانی و
موضوع و همچنین
حاصل زیست مؤمنانه
در فضای درگیری
بین کفر و ایمان
می‌داند.

«خون
پاک صدها
هنرمند
فرزانه در
جبهه‌های عشق
و شهادت و شرف
و عزت، سرمایه
زوال ناپذیر
آن‌گونه هنری
است که باید،
به تناسب عظمت
و زیبایی
انقلاب اسلامی،
‌همیشه مشام
جان زیباپسندِ
طالبانِ جمال
حق را معطر
کند». یعنی کأنه
زیست مؤمنانِ
هنرمند در میدان
درگیری تا
شهادت، سرمایه
تولد یک هنر
جدید است؛ هنرِ
در ترازِ این
میدان درگیری
و در تراز
انقلاب اسلامی؛
‌بعد می‌فرمایند:
«تنها هنری
مورد قبول
قرآن است که صیقل
دهنده اسلام
ناب محمدی صلی
الله علیه و
آله و سلم،
اسلامِ ائمه هدی
علیهم السلام،
اسلامِ فقرای
دردمند،
اسلام
پابرهنگان،
اسلام تازیانه
خوردگانِ تاریخِ
تلخ و شرم‌آور
محرومیت‌ها
باشد». یعنی هنر
باید متعهد به
اسلام ناب
باشد؛ اسلام
ناب، اسلامی ‌است
که پرچم­دارانش
نبی اکرم و
ائمه هدی
علیهم السلام
هستند و امت
آن جامعه نیز
این­گونه اند.

امام
در دوره
سازندگی به جوانان
جهاد در خصوص
سیاست­های سازندگی
خیلی توصیه می‌کردند
که مراقب
اسلام ناب باشید،
یعنی آنچه
جامعه ما را
تهدید می‌کند این
است که در فضای
اسلام آمریکایی
سقوط کند.

عقلانیت،
هنر، فناوری‌ و
مهارت‌های
جوانان باید
در فضای اسلام
ناب زیست کند؛
لذا می‌گویند
هنر باید
متعهد به
اسلام ناب
باشد اسلامی‌که
پرچم‌دارانش
ائمه هدی
علیهم السلام و
امتش هم فقرای
در بند، پابرهنگان،
تازیانه­خوردگان
و اینها هستند.

«هنری زیبا
و پاک است که کوبنده
سرمایه داری
مدرن و کمونیسمِ
خون آشام و
نابود کننده اسلام
رفاه و تجمل، اسلام
التقاط، اسلام
سازش و فرومایگی،
اسلام مرفهین
بی درد، و در یک
کلمه اسلام
آمریکایی
باشد». امام در
این بیانیه به
عزیزان جهاد
سازندگی می‌گویند
اسلام ناب، اسلامی
‌است که ابر
قدرت شرق و
غرب را به خاک مذلت
می‌نشاند. باید
هنر در این
فضا زیست کند و
نگاهش به قدرت‌های
مادی و اسلام این­گونه
باشد.

هنرمند
باید احساس کند
که اسلام قدرت
برتر است و آینده
جهان در دست اسلام
است، به تعبیر
حضرت امام،
اسلام، قُلل
رفیع جهان را
فتح خواهد کرد
و ابرقدرت شرق
و غرب را به
خاک مذلت
خواهد نشاند.
هنرمندی که
احساسش از
جهان آینده این
نیست، و احساس
می‌کند تمدن
مادی غالب است،
او نمی‌تواند
هنرمند اسلامی
‌باشد؛ هر اثری
خلق کند مورد تأیید
قرآن نیست.

«هنر در
مدرسه عشق
نشان دهنده
نقاط کور و
مبهم معضلات
اجتماعی،
اقتصادی، سیاسی،
نظامی‌ است.
هنر در عرفان
اسلامی‌ترسیمِ
روشن عدالت و
شرافت و انصاف
و تجسیم تلخکامی‌گرسنگانِ
مغضوب قدرت و
پول است». اینها
مأموریت‌های
هنر است، اینها
موضوع هنر متعهد
به اسلام ناب
است. هنر باید متعهد
به امت اسلامی
و متعهد به امامان
این راه، متعهد
به مفاهیم
اساسی طرح
اسلام که
عدالت و شرافت
و… باشد.

نقطه
مقابلش هم این
است: «هنر در جایگاه
واقعی خود تصویرِ
زالو صفتانی
است که از مکیدن
خون فرهنگ اصیل
اسلامی، ‌فرهنگ
عدالت و صفا،
لذت می‌برند». هنر
باید نسبت به جریانی
که متعهد به
اسلام نیست،
مسئول باشد. «تنها
به هنری باید پرداخت
که راه ستیز
با
جهانخواران
شرق و غرب، و
در رأس آنان آمریکا
و شوروی را بیاموزد.
هنرمندان ما
تنها زمانی می‌توانند
بی‌دغدغه کوله
بار مسئولیت و
امانتشان را
زمین بگذارند
که مطمئن
باشند
مردمشان بدون
اتکا به غیر،
تنها و تنها
در چارچوب
مکتبشان، به حیات
جاویدان رسیده­اند».
یعنی هنری
متعهد است، که
امت را از
منحل شدن در
طرح غرب و شرق و
طرح دنیای
مدرن منصرف
کند، برای
آنها یک جهان
مطلوب دیگری
بسازد، آسیب
شناسی دیگری
کند، احساس دیگری
ایجاد کند، احساسات
آنها را به گونه­ای
پرورش ندهد که
در فضای دنیای
مدرن منحل بشوند،
احساسی و تصویری
را از آینده و
آسیب­ها ایجاد
کند تا از وضعیت
موجود ـ که
مبدأ حرکت به
سمت یک جهان دیگری
است ـ حرکت به
سمت ظهور و به
سمت یک تمدن دیگری
آغاز بشود. بعد
می‌فرمایند: «هنرمندان
ما در جبهه
دفاع مقدسمان
این
گونه
بودند تا به
ملأ اعلا
شتافتند و برای
خدا و عزت و
سعادتِ
مردمشان جنگیدند
و در راه پیروزی
اسلام عزیز
تمام مدعیان
هنر بی‌درد را
رسوا نمودند.
خدایشان در
جوار رحمت خویش
محشورشان گرداند».

یعنی
هنرمند باید
در فضایِ میدانِ
درگیری زیست
کند، این فضا
را احساس کند،
آینده‌های این
درگیری را ببیند،
بر اساس این
درگیریِ بین
کفر و اسلام آسیب
شناسی داشته
باشد و احساس
و ادراک امتش
را به سمت این
میدان درگیری
و غلبه‌ها و
نقطه‌های قوت
و قله‌های پیروزی
سیر بدهد تا امت
بتواند مستقل
حرکت بکند؛
بنابراین اگر
معتقد باشید، هنر
در دو جهان
متولد می‌شود،
هنری که در حیات
الآخره و در حیاتی
که امامانش
انبیا هستند و
طرحش طرح
خداست، متولد
می‌شود، هنر
ارزشمند
خواهد بود.

۴. هنرمندان
قوه عاقله جامعه

نکته
بعدی این است
که هنر عمدتاً
اجتماعی تولید
می‌شود،
اجتماعی تولید
شدن یعنی پیشران
دارد. جامعه
هنری در تولید
هنر و بسط هنر
در دنیای مادی
و دنیای اسلام
و چه در حیات الدنیا
و چه حیات
الآخره، پیشران
جوامع خود
هستند.

کانون‌هایی
مثل
‌هالیوود
نقطه‌هایِ پیشران
هنر در دنیای
مادی هستند؛
دانشگاه‌های
هنر، آکادمی­های
مربوط به آنها
که تولید دانش
و فناوری می‌کنند
و مراکزی که
از این ظرفیت‌ها
برای ایجاد
هنر و گسترش
هنر استفاده می‌کنند،
پیشرانِ هنر
در دنیای مادی
هستند، در دنیای
اسلام هم همین­طور
است.

شما عزیزان
پیشران هنر در
جامعه اسلامی ‌هستید
و در واقع همین­گونه
که انسان در تفکر
کردن با قوای
مخصوصی فکر می‌کند،
با چشمش می‌بیند،
با گوشش می‌شوند
و یک سلسله
افعال را با
هوشش انجام می‌دهد،
جامعه هم وقتی
می‌خواهد
وارد میدان‌های
مختلف بشود، به
وسیله قوایی این
کار را انجام می‌دهد.
شما هنرمندان
عزیز،
هنرمندان
متعهد، در
واقع عاقله
هنری جامعه ما
و نقطه جوشش
احساسات هنری
جامعه مؤمنین
هستید و این
بار مسئولیت روی
دوش شماست. به
تعبیر دیگر
شما اگر در
عرصه هنر خوب
عمل کنید، جامعه
خوب عمل خواهد
کرد؛ اگر شما
در تولید هنر وامدار
دنیای مادی و
حیات الدنیا
باشید، جامعه
را به سمت حیات
دنیایی سیر
خواهید داد و
مسئولیتش روی دوش
شما
بزرگواران
است.

۶. بسط و
گسترش عمومی هنر
اسلامی با
توجه به
فناوری‌های
جدید

مطلبی
را عرض می‌کنم
که نسبت به آن حساسیت
لازم را داشته
باشیم و آن این
است که با
گسترش ابزارهای
ارتباطی و
دانش‌ها و
فناوری‌های
جدید به خصوص
هوش مصنوعی،
دنیای غرب تلاش
می‌کند که همه
انسان‌ها را وارد
میدان هنر کند
و به آنان
آزادی حضور در
عرصه هنر بدهد؛
شما به خوبی
درک می‌کنید
که در فضای
مجازی کنونی
همه را می‌خواهند
مشارکت بدهند،
گویا می‌خواهند
همه پیشران
هنر باشند و این
یک تحولی در میدان
هنر ایجاد می‌کند.

ما باید
مواظب باشیم
از این قافله
عقب نمانیم،
حتماً پیشران
این دستگاهِهوش
مصنوعی یک فضای
علمی‌ یک فضای
هنری و یکتیم
نخبگانی
هستند، که هنر
را به عرصه
عمومی‌تسری می‌دهند
و راهبری می­کنند.

یکی از
مأموریت‌های شما
نخبگان عزیز این
هست که باید
جامعه مومنین
را برای
مشارکت در بسط
هنر اسلامی
راهبری کنید ‌و
الا در مسیر
گسترش هنر مادی
فعال می‌شوند،
بعد تغییر
ذائقه­ی آنها
کار بسیار
دشواری خواهد
بودو این جزو
مسئولیت‌های
کنونی دوران
ماست.

۷. هنر
اسلامی وآینده
پژوهی

نکته دیگر
این است که
هنر در مثل بقیه
عرصه‌های
اجتماعی به
شدت در مسیر
تحول است، نظم
کنونی جهان در
حال دگرگونی
است و ما وارد یک
نظم جدید می‌شویم.
این را همه می‌دانند.
ما معتقدیم
انقلاب اسلامی
‌که جوشش معنویت
را در جهان
گسترش داده و
احیا کرده، در
این تحول و
نظم جدید سهم
اساسی داشته است.

جهان در
حال تحول و
دگرگونی جدی
است و لذا آینده
پژوهی‌هایِ
علمی ‌و تخیلی
وارد این میدان
شده‌اند و آینده‌هایی
را تصویر می‌کنند
از جمله برای
هنر ما. هر
تصرفی و هر
اقدامی نباید
جدای از این آینده
پژوهی‌ها
باشد، ما باید
آینده هنر
اسلامی ‌را با
توجه به
تحولات آینده
سامان بدهیم.

ما باید
هنر را وارد
یک مقیاس جدید
کنیم الان بخش
عمده­ای از
هنر ما به
مسائل خرد می‌پردازد،
آسیب­شناسی
خرد می‌کند، راه
حل عبور از
وضعیت‌ها و آسیب‌های
خرد را نشان می‌دهد؛
ما باید هنرمان
وارد آینده‌ها
بشود و جهان‌های
آینده و مطلوب
را با توجه به
تحولات، تصویر
کرده و ایجاد
احساس نسبت به
آن بکند و مسیر
حرکت به سمت
آن جهان را نشان
بدهد. به تعبیر
دیگر یک مطالبه­ای
حضرت آقا از
نخبگان دارند
و می‌فرمایند
که جهان وارد
مدار نظم جدید
می‌شود و ما این
بار نباید مثل
دوره‌های قبل،
مثل دوره جنگ
جهانی اول و
دوم یا دوره
قبل از استعمار
انگلستان،
غافل و محروم
از جایگاه خودمان
در نظم‌های آینده
جهان بشویم. باید
نقش خودمان را
ایفا کنیم.
هنرمندان عزیز
ما باید نقش خودشان
را در خلق
جهان آینده ایفا
کنند، هنر را وارد
آن مدار بزرگ
و امت اسلامی و
جامعه خودمان
را آماده
مشارکت در
جهان آینده و
ایفای نقش مؤثر
کنند.

آینده،
آینده غلبه تمدن
اسلامی ‌بر
تمدن مادی است؛
ما باید مردم
را برای این
غلبه آینده
آماده و
انتظارات و احساسِ­
میل و نفرتشان
را همسو
بسازیم. در یک تعبیری
امام در سیاست‌های
سازندگی در پاییز
۶۷ می‌فرمایند
ملت عزیز ما
باید خشم خودش
را نسبت به
غرب و آمریکا
و شوروی و شرق
حفظ کند، تا
به نقطه ای برسیم
که اسلام قلل رفیع
جهان را فتح
بکند و به
دوره قدرت
اسلام برسیم. این
هنر است که می‌تواند
احساسات ما را
نسبت به آینده
جهانِ کفر و
اقتدار و
توسعه‌اش
فعال کرده و
ایجاد جوشش کند،
تا بتوانیم در
مقابل دنیای
مدرن بایستیم
و به سمت غلبه
اسلام حرکت
بکنیم، این
مسئولیتی است
که نسبت به آینده
بر دوش عزیزان
ماست .

۸. موضع
گیری روشن با
غرب فرهنگی

به
عنوان آخرین
نکته، الان
امت اسلامی ‌و
کشور ما با دو آسیب
اساسی روبه‌رو
است یکی اینکه
نسبت به غرب
فرهنگی موضع روشنی
ندارد، و
دیگری اینکه
نسبت به اسلام
آمریکایی
موضع ندارد؛ این
دو آسیب بزرگی
است که جامعه
ما را تهدید می‌کند،
به گمان من هنرمندان
ما مسئولیت
بزرگشان روشن
کردن این موضع
است.

ما با
غرب سیاسی
مواضع روشنی
داریم با نظام
سلطه درگیریم؛
اما با غرب
فرهنگی تعیین
موضع نکردیم، موضعمان
نسبت به غرب
فرهنگی باید
موضع یک تمدن
با تمدن دیگر باشد،
موضع تمدن
برتر نسبت به
تمدن در حال
افول، تمدنی که
می‌خواهد تمدن
مادی را در
جهاز ‌هاضمه
خودش هضم کند و
جامعه جهانی
را از آن عبور
بدهد. این
احساس و این
ادراک و این
تصویر روشن را
هنرمندان ما
باید خلق کنند.

ما در
شرایط عبور از
دنیای مدرن، تنها
با درک صحیح
از اسلام و
اسلام ناب می‌توانیم
در این مدار
به موفقیت برسیم،
نه با اسلام
آمریکایی. به
تعبیر حضرت
امام
هنرمندان ما مأموریتشان
این است که
درک صحیحی از
اسلام و احساس
صحیحی از
اسلام ناب در
مقابل اسلام آمریکایی
ارائه کنند. حضرت
امام مکرر این
را در دوره
سازندگی در آن
سال آخر حیات
طیبه خودشان بیان
کردند، از
جمله در همین
بیانیه خطاب
به هنرمندان می‌گویند
اسلام ناب
محمدی اسلامی­است
که پرچمدارانش
ائمه هدی
علیهم السلام و
امتش مستضعفین
و پابرهنگان و
امثال اینها
هستند.

بنابراین
ما مکلفیم که
اگر احساس
مسئولیت در
مقابل خدای
متعال داریم،
تلاش کنیم که
جامعه را با
اسلام ناب، در
مقابل اسلام
آمریکایی،
آشنا کنیم و آینده‌های
جهان را بر
اساس این طرح
از اسلام، به
تصویر بکشیم
تا ان‌شاءالله
امت اسلامی ‌بتواند
از درگیری‌ها
و چالش‌های
کنونی سربلند
بیرون بیاید و
در آینده جهان،
امت اسلامی ‌نقش
فعالی ایفا کند.

در آخر
یک توصیه اجرایی
دارم، الان نظم
کنونی جهان
دارد به هم می‌ریزد،
ما به سرعت باید
به دنبال ایجاد
ساختارهای جدید
باشیم؛
بنابراین باید
پیوندهای
منطقه­ای و
جهانی جدیدی
را ایجاد کنیم
تا در آینده بتوانیم
نقش فعال
داشته باشیم،
هنرمندان ما باید
به دنبال پیمان‌های
منطقه­ای و
جهانی جدید در
وادی هنر
باشند تا ان‌شاءالله
این مجموعه‌ها
و نهادهایی که
شکل می‌گیرد،
در آینده جهان
ایفای نقش بکنند.



[۱] . «قالَ
اهْبِطُوا
بَعْضُكُمْ
لِبَعْضٍ
عَدُوٌّ وَ
لَكُمْ فِي
الْأَرْضِ
مُسْتَقَرٌّ
وَ مَتاعٌ
إِلى‌ حِينٍ»
؛ سوره
اعراف، آیه ۲۴.

[۲]. «وَ ما هذِهِ
الْحَياةُ
الدُّنْيا
إِلَّا لَهْوٌ
وَ لَعِبٌ وَ
إِنَّ الدَّارَ
الْآخِرَةَ
لَهِيَ
الْحَيَوانُ لَوْ
كانُوا
يَعْلَمُونَ»؛
سوره
عنکبوت، آیه ۶۴.

[۳]. «تِلْكَ
الدَّارُ
الْآخِرَةُ
نَجْعَلُها لِلَّذِينَ
لا
يُرِيدُونَ
عُلُوًّا فِي
الْأَرْضِ وَ
لا فَساداً وَ
الْعاقِبَةُ
لِلْمُتَّقِينَ»؛

سوره قصص،
آیه۸۳.

[۴]. «يَوْمَ نَدْعُوا
كُلَّ أُناسٍ
بِإِمامِهِمْ
فَمَنْ
أُوتِيَ
كِتابَهُ
بِيَمِينِهِ
فَأُولئِكَ
يَقْرَؤُنَ
كِتابَهُمْ
وَ لا
يُظْلَمُونَ
فَتِيلًا»؛

سوره اسرا، آیه
۷۱.

[۵]. «فِي أَمَالِي اَلصَّدُوقِ رَحِمَهُ
اَللَّهُ
بِإِسْنَادِهِ
إِلَى
 أَبِي
عَبْدِ
اَللَّهِ عَلَيْهِ
اَلسَّلاَمُ
 قَالَ: سُئِلَ
رَجُلٌ
يُقَالُ لَهُ
 بِشْرُ
بْنُ غَالِبٍ
 أَبَا
عَبْدِ
اَللَّهِ
اَلْحُسَيْنِ
(عَلَيْهِ
السَّلاَمُ)
 فَقَالَ:
يَا
 اِبْنَ
رَسُولِ
اَللَّهِ
 أَخْبِرْنِي
عَنْ قَوْلِ
اَللَّهِ
عَزَّ وَ
جَلَّ
: يَوْمَ
نَدْعُوا
كُلَّ
أُنٰاسٍ
بِإِمٰامِهِم

قَالَ:
إِمَامٌ
دَعَا إِلَى
هُدًى
فَأَجَابُوهُ
إِلَيْهِ وَ
إِمَامٌ
دَعَا إِلَى
ضَلاَلَةٍ
فَأَجَابُوهُ
إِلَيْهَا،
هَؤُلاَءِ
فِي
اَلْجَنَّةِ
وَ هَؤُلاَءِ
فِي اَلنَّارِ،
وَ هُوَ
قَوْلُهُ
عَزَّ وَ
جَلَّ
فَرِيقٌ
فِي
اَلْجَنَّةِ
وَ فَرِيقٌ
فِي اَلسَّعِيرِ
»؛ تفسیر
نورالثقلین،
ج۴، ص۵۵۸

[۶] . سوره
طه،آیه ۱۳۱.

[۷] . «اعْلَمُوا
أَنَّمَا
الْحَياةُ
الدُّنْيا لَعِبٌ
وَ لَهْوٌ وَ
زِينَةٌ وَ
تَفاخُرٌ بَيْنَكُمْ
وَ تَكاثُرٌ
فِي
الْأَمْوالِ
وَ الْأَوْلادِ
كَمَثَلِ
غَيْثٍ
أَعْجَبَ الْكُفَّارَ
نَباتُهُ
ثُمَّ
يَهِيجُ فَتَراهُ
مُصْفَرًّا
ثُمَّ
يَكُونُ
حُطاماً وَ
فِي
الْآخِرَةِ
عَذابٌ
شَدِيدٌ وَ
مَغْفِرَةٌ
مِنَ اللَّهِ
وَ رِضْوانٌ
وَ مَا الْحَياةُ
الدُّنْيا
إِلَّا
مَتاعُ
الْغُرُورِ»؛
سوره
حدید، آیه۲۰.

پیمایش به بالا