نسخه آزمایشی
جمعه, 31 فروردين 1403 - Fri, 19 Apr 2024

شب قدر در مسجد جمكران/ فضائل امیرالمومنین پاک کننده انسان از آلودگی ها/ مهمترین رزق و مهمترین خواسته شب قدر

متن زیر سخنان آیت الله میرباقری به تاریخ 25 اردیبهشت ماه 99 است که به مناسبت شب قدر ایراد فرمودند. ایشان در این جلسه بیان میدارند؛ بر اساس حدیث نبی اکرم صلی الله علیه و آله، خواندن و شنیدن و دیدن فضائل امیرالمومنین، نور ایمان را در قلب و قوای انسان منتشر می کند. چون امیرالمومنین کلمه ایمان اند و حب ایشان ایمان است. پس خواندن و اقرار به فضائل ایشان ما را نورانی به نور ایمان می کند. ذکر فضائل امیرالمومنین همراه با اقرار مطهر انسان هست و حضرت سرچشمه طهارت اند. پس انسان اگر اقرار به مقامات ایشان می کند متصل به این سرچشمه طهارت می شود. ایمان هیچ عبدی قبول نمی شود الا این که در این ایمان، ولایت حضرت و برائت از دشمنان حضرت باشد. این دو اگر در ایمان کسی نبود، خداوند این ایمان را نمی پذیرد و اعمال این شخص در ترازوی خدای متعال وزن ندارد. خدای متعال برای آنهایی که ادعای ایمان کردند یک غربالی گذاشته و مومن را از غیر مومن جدا می کند. مهمترین رزقی که امشب تقسیم می شود رزق ولایت است و انسان نباید در این شب از امامش جا بماند، بلکه باید تلاش کند که خودش را به امیرالمومنین برساند.

فضیلت امیرالمومنین علیه السلام در روایتی از نبی اکرم صلی الله علیه و آله

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم  بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم  الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين  وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِين  وَ اللَّعْنَةُ عَلَى أَعْدَائِهِم  أَجْمَعِين . امشب مصادف با شهادت مولا الموحدین امیرالمومنین و یکی از دو شبی است که ممکن است شب قدر باشد. یک روایتی را در فضائل امیرالمومنین مقدمتا تقدیم می کنم و اگر فرصت بود یک جمله هم در باب شب قدر خدمتتان عرض خواهم کرد.

این روایت را مرحوم شیخ صدوق در امالی از امام صادق علیه السلام نقل کرده اند. حضرت هم از آباء گرامی و معصومشان و از وجود مقدس رسول الله نقل می کنند که فرمودند: «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى جَعَلَ لِأَخِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ فَضَائِلَ لَا يُحْصِي عَدَدَهَا غَيْرُه»(1) ، خدای متعال برای برادر من علی بن ابی طالب فضائلی قرار داده که جز خدای متعال عدد آنها را نمی تواند شمارش کند. همینطوری که در حدیث دیگری فرمودند: یا علی! خدا را کسی جز من و تو نشناخت، من را کسی جز خدا و تو نشناخت و تو را کسی جز من و خدا نشناخت.

در ادامه حدیث حضرت فرمودند: «فَمَنْ ذَكَرَ فَضِيلَةً مِنْ فَضَائِلِهِ مُقِرّاً بِهَا»، اگر کسی یکی از این فضائل بی منتها را یاد کند و متذکر بشود در حالی که اقرار به این فضیلت ها دارد «غَفَرَ اللَّهُ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ». چون یک موقعی انسان فقط نقل فضیلت می کند و نقال است، ولی یک موقعی خودش هم در دل، اقرار به این فضیلت ها می کند. درک مقامات متوقف بر اقرار به مقامات اولیاء معصوم است کما این که در قرآن خدای متعال می فرماید انبیاء اولوالعزم صاحب عزم اند «وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْما»(طه/115)؛ ذیل این آیه شریفه روایتی است که فرمود انبیاء اولوالعزم کسانی هستند که وقتی مقامات نبی اکرم و اهل بیت تا وجود مقدس امام زمان به آنها عرضه شد، بلافاصله اقرار کردند و درنگ نکردند.

این اقرار معنایش این است که یک عهد و قراری است و تکالیفی به دنبالش می آید. بنابراین اگر کسی یکی از فضائل حضرت را یاد کند در حالی که مقر به مقامات حضرت است «غَفَرَ اللَّهُ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَ مَا تَأَخَّر» تمام گناهان گذشته و آینده اش را خدای متعال می بخشد، «وَ لَوْ وَافَى الْقِيَامَةَ بِذُنُوبِ الثَّقَلَيْن»  ولو کثرت گناهش به اندازه کثرت گناه جن و انس باشد.

البته روشن است کسی که مقر به مقامات امیرالمومنین و مومن هست، هیچ وقت اهل گناه نیست بلکه گناه او، لغزش است. معنی ندارد مومنی که معترف به مقامات امیرالمومنین هست و قدم در وادی ولایت حضرت گذاشته گناهان جن و انس را داشته باشد. این روایت می خواهد توضیح بدهد که اگر کسی اعتراف به مقامات حضرت کرد خدای متعال لغزشهایش را پاک می کند. همینطور هم هست، چون گناه مومن از سر عناد با خدای متعال نیست بلکه از سر لغزش است، برای همین هم این گناه ها قابل تطهیر و پاک شدنی است. بنابراین ذکر فضائل امیرالمومنین همراه با اقرار مطهِّر انسان است. حضرت سرچشمه طهارت اند و انسان اگر اقرار به مقامات ایشان می کند متصل به این سرچشمه طهارت می شود که این موجب طهارت نفس می شود.

بعد فرمودند: «وَ مَنْ كَتَبَ فَضِيلَةً مِنْ فَضَائِلِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ لَمْ تَزَلِ الْمَلَائِكَةُ تَسْتَغْفِرُ لَهُ مَا بَقِيَ لِتِلْكَ الْكِتَابَةِ رَسْم» ، اگر کسی یکی از فضائل امیرالمومنین را بنویسد، مادامی که اثری از آن کتابت باقی است ولو نسل در نسل این کتاب بچرخد و مردم بخوانند، ملائکه بر او استغفار می کنند و تطهیر می شود. «وَ مَنِ اسْتَمَعَ إِلَى فَضِيلَةٍ مِنْ فَضَائِلِهِ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ الذُّنُوبَ الَّتِي اكْتَسَبَهَا بِالاسْتِمَاعِ»، اگر کسی فضیلتی از فضائل امیرالمومنین را بشنود و استماع کند خدای متعال برای او آن گناهانی که از طریق سمع و استماع کسب کرده را پاک می کند.

همان طور که می دانید هر قوه ای از قوای ما گناهانی دارد و باید تمام قوای ما تطهیر بشود. کفاره گناهانی که انسان با سمع انجام داده استماع به فضائل امیرالمومنین است، البته مشروط به این که این استماع همراه با اقرار باشد نه همراه با انکار، و الا موجب سقوط انسان می شود. «وَ مَنْ نَظَرَ إِلَى كِتَابَةٍ فِي فَضَائِلِهِ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ الذُّنُوبَ الَّتِي اكْتَسَبَهَا بِالنَّظَرِ»، اگر کسی نگاه کند به کتابتی که فضائل امیرالمومنین در اوست، قوه بینایی او تطهیر می شود، به تعبیر دیگر کفاره خطاهایی که انسان با چشم می کند خواندن فضائل امیرالمومنین هست.

این بیان بیان من نیست بلکه بیان امام صادق از آباء معصومشان و از وجود مقدس رسول الله است و جای مناقشه نیست. پس خود حضرت سرچشمه طهارت اند و هر یک از قوای ما که ارتباط با حضرت و توجه به فضیلتی از فضائل حضرت پیدا کند، موجب جاری شدن نور حضرت و طهارت آن قوه از گناهان می شود. یعنی نور حضرت شیطان را طرد می کند و لشکر شیطان را می زند.

در ادامه حضرت فرمودند: «ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ النَّظَرُ إِلَى عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عِبَادَةٌ»، حضرت فرمودند: نگاه کردن به امیرالمومنین عبادت است کما این که داریم «النَّظَرُ إِلَى الْكَعْبَةِ عِبَادَة»(2) نگاه به کعبه عبادت است، همچنین اگر کسی از سر محبت به چهره پدر یا مادرش نگاه بکند، خدای متعال ثواب یک حج به او می دهد. یک کسی در مجلس بود و به حضرت عرض کرد: شاید یک کسی دوست داشته باشد روزی صد بار نگاه محبت آمیز به چهره پدرش بکند! حضرت فرمودند: خدای متعال هم ثواب صد حج به او عطا می کند. آن وقت نگاه به چهره امیرالمومنین متفاوت با بقیه عبادت هاست.

لذا یکی از کارهای مهم در عبادت این است که انسان فضائل امیرالمومنین را بخواند. کتاب در این زمینه زیاد نوشته شده و کتابهای خوبی هم هست. کتاب تاریخ امیرالمومنین هم که انتشارات جمکران آن را منتشر کرده و نویسنده آن مرحوم حاج عباس صفائی است، کتاب خوبی است. همچنین کتاب القطره و کتاب های فراوان دیگری که در این زمینه نوشته شده همه کتاب های خوبی هستند. به اندازه ای که در فضائل امیرالمومنین کتاب نوشته شده در هیچ موضوعی کتاب نوشته نشده، ان شاء الله خدا روزی بکند بتوانیم این فضائل را بخوانیم و ضبط کنیم و برای دیگران نقل کنیم.

پس خواندن و شنیدن و دیدن فضائل امیرالمومنین، نور ایمان را در قلب انسان و در قوای انسان منتشر می کند. چون امیرالمومنین کلمه ایمان اند و حب ایشان ایمان است. پس خواندن و اقرار به فضائل ایشان ما را نورانی به نور ایمان می کند.

بعد فرمودند: «وَ ذِكْرُهُ عِبَادَةٌ» یاد امیرالمومنین هم عبادت هست. «وَ لَا يُقْبَلُ إِيمَانُ عَبْدٍ إِلَّا بِوَلَايَتِهِ وَ الْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَائِهِ»، پس ایمان هیچ عبدی قبول نمی شود الا این که در این ایمان ولایت حضرت و برائت از دشمنان حضرت باشد. این دو اگر در ایمان کسی نبود، خداوند این ایمان را نمی پذیرد و اعمال این شخص در ترازوی خدای متعال وزن ندارد. شیطان دو رکعت نماز خوانده که چهار هزار سال طول کشیده اما این در دستگاه خدای متعال وزن ندارد، ولو این که دیگران به نظرشان بیاید که این خیلی سنگین است.

امتحان شدن مومن به ولایت امیرالمومنین

پس ما به ولایت امیرالمومنین و به همین برائت و تولی امتحان می شویم. خدای متعال برای آنهایی که ادعای ایمان کردند یک غربالی گذاشته و مومن را از غیر مومن جدا می کند. این که من ادعا کنم که مومن هستم را که خدا قبول نمی کند، بلکه ادعا باید در امتحان الهی به عمل بیاید. خدای متعال وقتی می خواهد امتحان ما را در موضوع ایمان بیان کند، روی همین دست می گذارد و می فرماید: : «أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُون »(عنکبوت/2)، مردم خیال می کنند که اگر ادعای ایمان کنند خدا از آنها قبول می کند اما اینطور نیست. «وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ»(عنکبوت/3) ، ما قبلی ها را هم مورد افتنان و فتنه قرار دادیم. فتنه یعنی کوره، طلا را در کوره قرار می دهند تا ناخالصی هایش جدا بشود. خدای متعال هم می فرماید: ما قبلی ها را هم در فتنه قرار دادیم.

در روایت هست که وقتی کار تمام شد، ابوسفیان آمد که فتنه گری کند، برای همین محضر حضرت عباس عموی امیرالمومنین آمد و گفت: شما بیا مردم را دعوت کن چون با شرافتی که در نزد این مردم دارید و عموی نبی اکرم هستید مردم دعوتتان را قبول می کنند، من هم یک جایگاه سیاسی ای دارم، پس با هم دعوت می کنیم تا مردم با حضرت امیر بیعت کنند. برای همین آمدند محضر حضرت و حضرت یک جوابی به عمویشان دادند.

 پس امتحانات ما در همین موضوع است. ما در خوراک و خوابیدن و بیداری مان، به همین موضوع ولایت امتحان می شویم. البته ما الحمدلله همه در این وادی هستیم و درجاتی از ایمان را طی کرده و مراحلی را به فضل الهی پشت سر گذاشته ایم، ولی تازه اول راهیم و در این وادی داریم امتحان می شویم.

در روایات است که نبی اکرم به امیرالمومنین فرمودند: «يَا عَلِيُّ إِنَّكَ مُبْتَلًى وَ النَّاسُ مُبْتَلَوْنَ بِك »(3) حضرت وسط یک امتحان هستند و ما به حضرت امتحان می شویم. امیرالمومنین برای شفاعت ابتلاء پیدا می کنند و ما هم ابتلاء به این می شویم که دستمان را در دست شفیع مان می گذاریم یا می خواهیم خودمان در عالم راه برویم.

در همین سوره مبارکه عنکبوت یک نکته لطیفی است. این سوره با امتحان به ولایت امیرالمومنین آغاز می شود و بعد سیر پیدا می کند. در یک آیه ای که در آخر سوره است حاصل این امتحان را توضیح می دهد و می فرماید: «وَ ما هذِهِ الْحَياةُ الدُّنْيا إِلَّا لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوان »(عنکبوت/64) ما دو عالم داریم، یکی حیات دنیاست و یکی دارالاخره است. دار دنیا دار لهو و لعب است و دار آخرت دار حیوان و دار حیات طیبه است؛ که این پایان داستان همین امتحان است. آنهایی که با امیرالمومنین راه نمی روند، اگر پیر هم بشوند و محاسنشان هم سفید بشود، اهل لهو و لعب اند چون حیات دنیا که عالم طبیعت نیست. در روایت دارد که حیات دنیا محیط ولایت دشمنان نبی اکرم و اهل بیت است. اگر کسی با آنها راه برود و تحت سرپرستی آنها باشد، «وَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ- يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ »(بقره/257) سیرش در وادی ظلمات است. حتی اگر تمام عمرش هم به حسب ظاهر در مسجد باشد فایده ای ندارد چرا که این بازی است. مسجد هم بسازد مسجد ضرار است. پس فقط اگر کسی به امام رسید به حیات طیبه می رسد.

مهمترین رزق شب قدر

امشب مهمترین رزقی که تقسیم می شود همین است. شب قدر شبی است که انسان باید از امام جا نماند. سیدالشهداء منتظر من و شما نمی مانند که ما بیاییم و کربلا را درک کنیم. آنها دعوت می کنند و گاهی راه می افتند و یک به یک صدا می زنند، ولی اگر دیر کردی از کربلا جا می مانی. امشب تقدیر امسال بر امام زمان علیه السلام عرضه می شود که این تقدیر، یک تقدیر جامع است. در این شب حضرت صف کل جبهه حق و باطل را معلوم می کنند. ما اگر در این تقدیر با امام زمان بودیم بردیم و اگر نتوانیم خودمان را به حضرت برسانیم در صف باطل می رویم و آنجاست که حضرت خدایی نکرده ما را از جبهه خودشان بیرون می کنند. البته اگر در جبهه حضرت هم بودیم درجات دارد، «السَّابِقُونَ السَّابِقُون«(واقعه/10)  کسانی هستند که اهل سبقت به سوی حضرت اند و اینها هستند که کربلا را درک می کنند.

آنچه امشب تقدیر و تقسیم می شود رزق ولایت است. پس انسان باید تلاش کند که خودش را به امیرالمومنین برساند. امیرالمومنین وسط یک درگیری اند. در سوره مبارکه حج خداوند از دو گروه نام می برد و می فرماید: «هذانِ خَصْمانِ اخْتَصَمُوا فِي رَبِّهِمْ »(حج/19)، این دو گروه با هم درگیری و نزاع دارند و دعوایشان هم سر پروردگارشان است. در عالم خیلی جنگ بوده که میلیون ها کشته داده، مثل همین جنگ جهانی اول و دوم که رسما بالای پنجاه میلیون آدم کشتند، ولی دعوا سر خدا نبوده بلکه سر دنیا طلبی و قدرت با هم نزاع داشتند.

فرمود: دو گروه اند که دعوایشان سر پروردگارشان است. مرحوم صدوق ذیل همین آیه از امام صادق عیه السلام در کمال الدین نقل کردند که حضرت فرمود: این دو گروهی که با هم می جنگند ما هستیم و بنی امیه و سر خدای متعال با هم جنگ داریم. ما می گوییم خدای متعال راست گفت، «وَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ » اما اینها می گویند خدای متعال دروغ گفت. بعد حضرت فرمودند: این یک جبهه تاریخی است. جدم نبی اکرم با ابوسفیان می جنگید. جدم امیرالمومنین با معاویه می جنگید، حتی روایت دارد که ظاهرا عمار وقتی کار پیچیده شد گفت: من این پرچم را می شناسم، این همان پرچمی است که در بدر در مقابل حضرت بلند بود پس فریب نخورید! جدم سیدالشهداء با یزید می جنگید، فرزندم امام زمان هم با سفیانی می جنگد. اینها یک طایفه ای هستند که همه از بنی امیه اند. پس درگیری بین ما و بنی امیه است.

امیرالمومنین وسط این درگیری هستند و در این درگیری است که ولایت و جبهه مقابلش شکل می گیرد. ما هم باید بیاییم و در این درگیری بایستیم. امام زمان هم الان در همان جبهه و با ادامه آنها می جنگند. ایشان با آل ابی سفیان و آل زیاد و آل مروان می جنگند. پس این درگیری، درگیری حق و باطل است. اگر کنار حضرت ایستادیم، صبور بودیم و پایداری داشتیم ان شاء الله می رسیم و به حضرت ملحق می شویم. شب قدر یعنی همین، شب قدر، شبی است که انسان باید به امام ملحق بشود، در طرح امام و برنامه امام قرار بگیرد و امام یک جایگاهی در برنامه خودشان برای ما در نظر بگیرند.

ما در تاریخ به امیرالمومنین و به اهل بیت امتحان شدیم و باز هم داریم امتحان می شویم. امشب هم شب تقدیر ماست، ان شاء الله یک جوری عمل کنیم که در جبهه امام زمان باشیم. در تقدیر حضرت یک جاهایی اصلا دست ما نمی رسد، مثل دستگاه شیطان و نقشه های شیطان که خود حضرت در مقابلش تدبیر می کنند و ما آنجا اصلا حضور نداریم. حضرت فرمود اگر من مراقب شما نباشم دشمنان شما را زیر دست و پا له می کنند. امشب آن پنهانی ترین نقشه هایی که دشمنان نبی اکرم و اهل بیت در عالم می کشند، روی میز امام زمان است و حضرت راجع به آن تصمیم می گیرند. لذا ما نباید نگران آن صحنه ها باشیم. ما باید نگران خودمان باشیم که آیا امشب در جبهه امام زمان حرکت می کنیم یا اینکه این نقشه ها ما را از امام دور می کند؟!

هرچه نقشه ها و طرح های دشمن پیچیده تر می شود و هرچه آنها تلاش می کنند که مساجد خلوت تر بشود، ما باید توجه مان به اهل بیت بیشتر بشود. یک جوری نشود که ما تن به این چیزها بدهیم! یک موقعی حرم امام رضا علیه السلام تعطیل است و ما برای این خون گریه می کنیم که چرا نمی توانیم برویم، یک بار ما هم بی خیال می شویم و بدمان نمی آید که در خانه هایمان بنشینیم! این خوب نیست، این آفتی است که ما را تهدید می کند و خطرات جدی دنبالش هست.

علی ای حال امشب شبی است که خدای متعال تقدیر می کنند. ان شاء الله به برکت امیرالمومنین و به دعا و شفاعت حضرت، ما در این درگیری ای که حضرت در وسط آن بوده و امام زمان محورش هستند، در جبهه حضرت باشیم. ان شاء الله صبور و پایدار باشیم و پای خدا و دین خدا و حقایق عالم بایستیم.

نجات از آتش، مهمترین خواسته انسان در شب قدر

یکی از اعمال مهم امشب این است که ما نبی اکرم و اهل بیتشان و قرآن را بین خودمان و خدای متعال واسطه قرار بدهیم و از خدای متعال بخواهیم که ان شاء الله به برکت وجود مقدس نبی اکرم و اهل بیت، برای ما تقدیر خوبی رقم بخورد. یکی از حاجات مهمی که در شب قدر و کل ماه رمضان تکرار می شود، نجات از آتش است. به ما می گویند قرآن را پیش روی خودتان باز کنید و خدا را قسم بدهید و بگویید «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِكِتَابِكَ الْمُنْزَلِ وَ مَا فِيهِ وَ فِيهِ اسْمُكَ الْأَكْبَرُ وَ أَسْمَاؤُكَ الْحُسْنَى وَ مَا يُخَافُ وَ يُرْجَى»، فقط برای این حاجت «أَنْ تَجْعَلَنِي مِنْ عُتَقَائِكَ مِنَ النَّار»، که جز کسانی باشیم که تو آنها را از آتش آزاد میکنی.

در دعای عرفه امام حسین علیه السلام دارد که ایشان مثل باران اشک می ریختند و در حالی که دست هایشان به سوی آسمان بلند بود به خدا عرضه می دارند خدایا یک حاجتی از تو می خواهم که اگر این حاجتم را دادی، اگر حاجات دیگرم را منع کنی ضرر نمی کنم و اگر این حاجت را به من ندهی، هرچه هم به من بدهی من فایده ای نمی کنم، آن حاجت این است که در این غروب عرفه من را از آتش جهنم نجات بدهی. البته پیداست که خود حضرت بهشتی اند و اصلاً بهشت از نور حضرت خلق شده است، پس این دعای معصوم برای شفاعت ماست.

فرمود جهنم محیط ولایت دشمنان ماست و بهشت محیط ولایت ماست. امشب شبی است که انسان باید از جهنم در بهشت برود و اگر یک تعلقاتی به دستگاه باطل دارد، از آن جدا بشود. من مکرر این را عرض کردم که عسل معاویه هم جهنم است. کسی نباید بگوید که نمازش بد است اما عسلش خوب است. هم نمازش جهنم است و هم عسلش. اگر پشت سر او نماز بخوانی جهنمی هستی، از عسلش هم بخوری جهنمی هستی. اگر ما تعلق به دنیایی پیدا کردیم که شیاطین ایجاد می کنند از دار آخرت که دار حیوان است به دار دنیا می رویم. پایان راه رفتن با امیرالمومنین این است که انسان به دارالحیوان می رسد اما پایان راه رفتن با دشمنان امام زمان این است که انسان در محیط لهو و لعب زندگی می کند و مشغول به لهو و لعب است تا فرصت تمام بشود «أَلْهاكُمُ التَّكاثُر * حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقابِرَ»(تکاثر/1-2). ان شا الله امشب خدای متعال دستگیری کند و ما بتوانیم راهی به سوی امام زمان پیدا کنیم.

پی نوشت ها:

(1) الأمالي( للصدوق)، النص، ص: 138

(2) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 4، ص: 240

(3) تفسير فرات الكوفي، ص: 455