نسخه آزمایشی
سه شنبه, 04 ارديبهشت 1403 - Tue, 23 Apr 2024

طرح موفق و فتوحات نبی اکرم در ساخت امت صالح/ نقش حضرت معصومه در طرح نبی اکرم

متن زیر سخنان آیت الله میرباقری به تاریخ 7 آذر ماه 99 است، که در حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها ایراد فرمودند. ایشان در این جلسه بیان میدارند؛ خدای متعال طرح عظیمی را به وسیله نبی اکرم در عالم اجرا می کند که قطعا طرح موفقی است و خروجی آن ایجاد یک امت صالحه است؛ این امت کسانی هستند که با حضرت همراه می شوند و سختی ها، موانع و مجهولات راه موجب نمی شود از همراهی حضرت باز بمانند و این ها در کنار حضرت به یک پیروزی قطعی می رسند. در مقابل موانعی در عالم وجود دارد و شیطان با تمام قوا این راه را بسته است اما خدای متعال به وسیله پیامبر اکرم برنامه ای را در عالم اجرا می کند که این ها را به صراط مستقیم می رساند؛ خداوند این امت را در مسیر فتحی قرار می دهد که حاصل آن این است که اگر شیاطین هم آن ها را آلوده کنند خدای متعال این ها را پاک می کند.

پیروزی قطعی امت پیامبر

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم  بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم  الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين  وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِين  وَ اللَّعْنَةُ عَلَى أَعْدَائِهِم  أَجْمَعِين . «وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ»(قصص/5) خدای متعال برای اداره عالم و جامعه انسانی یک برنامه و طرحی دارد؛ البته این تعابیری که ما به عنوان طرح و برنامه خداوند به کار می بریم اندکی با مسامحه است. برای ایجاد یک جامعه صالحه، این برنامه توسط انبیاء و اولیاء الهی اجرا می شود. محور همه این طرح ها، برنامه ای است که وجود مقدس نبی اکرم برای اداره امت خود و ایجاد یک امت واحد بر عهده دارند؛ یعنی در مقابل طرح و برنامه ای که شیاطین و مستکبرین در عالم دارند، خدای متعال یک طرح و برنامه ای را به دست با برکت وجود مقدس نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در عالم اجرا می کنند و خدای متعال در پایان هم وعده پیروزی قطعی به ایشان داده است. به تعبیر قرآن این مسیری که وجود مقدس نبی اکرم امت شان را سیر می دهند مسیر فتح و پیروزی قطعی است. در سوره مبارکه فتح خدای متعال داستان فتح نبی اکرم را توضیح می دهد.

آغاز سوره با این آیه شریفه است، «إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحًا مُبِينًا * لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَ مَا تَأَخَّرَ»(فتح/1-2) خدای متعال می فرماید ما برای شما یک پیروزی بسیار آشکاری را رقم زدیم. سپس برکات این فتح را برای حضرت و امت ایشان توضیح می دهد. این فتح و پیروزی ای که خدای متعال برای نبی اکرم به طور قطعی مقرر فرموده است، در بیان مفسرین گاهی به صلح حدیبیه تفسیر شده است کما این که در بعضی روایات آمده است که به فتح مکه بر میگردد.

ولی ظاهرا این فتح گسترده تر از صلح حدیبیه و فتح مکه است کمااینکه در بعضی روایات ما این فتح به عصر ظهور امام زمان علیه السلام تأویل شده است. این پیروزی ای که خدای متعال برای نبی اکرم رقم زده است در مقابل برنامه ای است که شیاطین و مستکبرین در عالم دارند که آن هم یک طرح بسیار پیچیده ای است؛ البته خدای متعال هم آن طرح را به اندازه ای که مصلحت نظام کلی عالم است امداد می کند و اینطور نیست که اگر شیاطین و مستکبرین در عالم نتایجی به دست می آورند در عرض تدبیر خدای متعال است و بر تدبیر خدای متعال غلبه پیدا کردند بلکه آن هم درون برنامه و طرح بزرگ الهی است.

در این درگیری که توسط شیاطین، مستکبرین و قوای انس و جنی شان در عالم اتفاق می افتد، خدای متعال به نبی اکرم وعده پیروزی قطعی داده است و برکاتی هم از این پیروزی بر شمارده است که تعدادی از آن ها در آغاز سوره توضیح داده شده است. در اثر این فتح تمام آلودگی هایی که امت حضرت پیدا کردند پاک و تطهیر می شود که البته بخش عمده ای از این آلودگی هایی که دامن امت حضرت را هم می گیرد مربوط به این میدان درگیری است؛ یعنی شیاطین تلاش می کنند که این امت را آلوده کنند و نگذارند به مقصد برسد. در روایت داریم وقتی وجود مقدس نبی اکرم به دنیا آمدند شیاطین از رفتن به آسمان ها منع شدند ولی قبل از آن گاهی می رفتند و از گفته هایی که بین ملائکه رد و بدل می شد، استراق سمع می کردند و از آن سوء استفاده می کردند.

ابلیس فرماندهان خودش را فرستاد که بفهمند چه اتفاقی در عالم افتاده است که این ها از رفتن به آسمان منع شدند. در روایت دارد آن ها نتوانستند چیزی به دست بیاورند و ابلیس خودش زمین را سیر کرد و فهمید هر اتفاقی که افتاده است به مکه مربوط است و ملائکه مقربین آنجا نازل شده اند؛ آمد وارد شهر مکه شود که جبرئیل مانعش شدند. پرسید چه اتفاقی افتاده است که راه عبور ما به آسمان ها بسته شده است؟ به او گفتند که پیامبر آخر الزمان متولد شده است. ابلیس یک سوال کرد و برگشت؛ پرسید که من از حضرت بهره و سهمی دارم؟ گفتند نه. گفت می توانم از امتش بهره ای ببرم؟ گفتند آری.

لذا در این میدان درگیری است که شیطان گاهی مومنین را هم آلوده می کند و یکی از برکات این فتحی که خدای متعال برای نبی اکرم قرار داده اند این است که تمام آلودگی هایی که در این میدان دامن امت حضرت را گرفته است، خدای متعال پاک می کند و در نهایت یک امت پاک و مطهر حاصل می شود. یکی از آثار و برکات این فتح این است که امت حضرت هدایت به صراط مستقیم می شوند؛ شیطان با تمام تلاش سعی می کند که مردم را از این صراط که مسیر عبودیت و بندگی خداست دور کند اما نتیجه این فتح این است که امت در مسیر صراط مستقیم بر می گردند و در وادی ولایت قرار می گیرند.

خدای متعال برای اداره عالم و ایجاد یک امت صالحه طرحی دارد که بسیار پیچیده، بزرگ و تاریخی است؛ 124 هزار پیامبر و اوصیائشان نیز برای تحقق همین امر آمدند که محور این طرح وجود مقدس نبی اکرم هستند و در این میدان با شیاطین انس و جن هم درگیر هستند؛ بنابراین در این عالمی که عالم ابتلاء و امتحان است و این دو جریان وجود دارند، انسان ها خودشان اختیار دارند که با کدام یک از این دو حرکت کنند گرچه خدای متعال به پیامبر وعده فتح قطعی داده است. «إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحًا مُبِينًا»(فتح/1)، خدای متعال در این فتح مبین و این پیروزی که تا عصر ظهور لحظه به لحظه ادامه پیدا می کند، قوایی را که در اختیار نبی اکرم قرار داده است و به وسیله آن وجود مقدس نبی اکرم را امداد می کند یاد می کند؛ می فرماید «وَ لِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ»(فتح/7)، یعنی در این میدان فتح لشکر آسمان و زمین در اختیار خدای متعال است و خدای متعال با این لشکر وجود مقدس نبی اکرم را امداد می کند.

هم چنین در این سوره می فرماید «لِيُدْخِلَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَ يُكَفِّرَ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَ كَانَ ذَلِكَ عِنْدَ اللَّهِ فَوْزًا عَظِيمًا * وَ يُعَذِّبَ الْمُنَافِقِينَ وَ الْمُنَافِقَاتِ وَ الْمُشْرِكِينَ وَ الْمُشْرِكَاتِ الظَّانِّينَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ»(فتح/5-6)؛ خدای متعال با این قوا و لشکری که در آسمان ها و زمین است مومنین و مومنات را وارد درجات بهشت می کند و آلودگی هایی را هم که پیدا کرده اند به وسیله همین قوایی که در خدمت نبی اکرم هستند پاک می کند. سپس می فرماید منافقین و منافقات و مشرکین و مشرکات را نیز به وسیله همین جنودی که در اختیار نبی اکرم هستند عذاب می کند. پس آن لشکری که در این مسیر فتح کمک کار حضرت اند و جبهه مومنین را کمک می کنند، لشکری است که همه سماوات و ارض را فرا گرفته است و این امداد و کمک حضرت تا قیامت ادامه دارد؛ یعنی مسیر فتح حضرت تا آن جایی ادامه پیدا می کند که صف مشرکین و منافقین از مومنین کاملا جدا می شود.

عده ای تا ابد وارد بهشت می شوند و آلودگی هایشان پاک می شود، قوای شیطان، منافقین و مشرکین هم با این نصرتی که نبی اکرم می شود در جهنم قرار می گیرند و عذاب می شوند؛ این مسیر فتحی است که خدای متعال به نبی اکرم وعده داده است و این طرح به پیروزی قطعی می رسد. وجود مقدس نبی اکرم محور این مسیر فتح هستند، لذا خدای متعال در این سوره بعد از این که از پیروزی حضرت و قوایی که در اختیار حضرت اند صحبت می کند و سرانجام این فتح را تا تقسیم شدن بهشتی ها و جهنمی ها ادامه می دهد می فرماید «إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِدًا وَ مُبَشِّرًا وَ نَذِيرًا»(فتح/8)؛ یعنی تو رسول ما هستی و با یک مأموریتی به این عالم آمده ای، ما شما را شاهد بر این امت قرار دادیم که هم نسبت به آن وعده هایی که برای مومنین است به آن ها بشارت بدهی و هم به آن ها انذار دهی که اگر با منافقین و مشرکین همراه شوند چه پایانی آنها را تهدید می کند.

«لِتُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تُعَزِّرُوهُ وَ تُوَقِّرُوهُ وَ تُسَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَ أَصِيلًا»(فتح/9). با وجود پیامبر مردم دیگر می توانند به مقام ایمان برسند. انسان ها زمانی می توانند مومن به خدا و رسول شوند، عظمت الهی را اصیلا درک کنند و به مقام تسبیح الهی برسند که این پیامبر می آید و الا اگر این پیامبر مبعوث نشوند همه امکانات ما طعمه شیطان می شود؛ با آمدن این رسول که همه راه، خطرات و بشارت های آن را می بیند، امکان ایمان به خدا و درک عظمت خدای متعال برای ما فراهم می شود. پایان این رسالت این است که یک امتی ساخته می شود که به مقام ایمان، تعظیم، نصرت دین خدا و تسبیح الهی راه پیدا می کنند و فتح قطعی هم با نبی اکرم است. اگر این پیامبر نیامده بودند و این مأموریت را در عالم اجرا نمی کردند این نتایج حاصل نمی شد؛ حال در قبال این موضوع تکلیفی که خدای متعال از ما می خواهد این است که باید با این پیامبر بیعت کنید و به این بیعت وفادار باشید. سپس می فرماید ای پیامبر آن هایی که دارند با شما بیعت می کنند در واقع دارند با خدا بیعت می کنند؛ یعنی شما دستت در دست خداست و مأموریتت مأموریت الهی است.

همراهی با پیامبر و تحمل دشواری های راه

باید در این طرحی که دارید با شما بیعت کنند و با برنامه شما در عالم حرکت کنند؛ یعنی خودشان برای خودشان طرح دیگری نریزند و جدای از تو عمل نکنند چرا که بیعت با شما در واقع بیعت با خداست. لذا اگر کسی این بیعت را نقض کرد خودش ضرر می کند. خدای متعال که احتیاجی به ما و بیعت ما ندارد و این پیامبر هم در مسیر فتح هیچ احتیاجی به شما ندارد. خداوند می فرماید ما برای این رسول فتح قرار می دهیم و قوای ما در خدمت این رسول است؛ اگر شما با ایشان بیعت کردید و در طرح او عمل کردید موفق می شوید ولی اگر با این پیامبر همراه نشدید و بیعت نکردید یا بیعت تان را نقض کردید، این شمایید که ضرر می کنید.

«إِنَّ الَّذِينَ يُبَايِعُونَكَ إِنَّمَا يُبَايِعُونَ اللَّهَ يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّمَا يَنْكُثُ عَلَى نَفْسِهِ وَ مَنْ أَوْفَى بِمَا عَاهَدَ عَلَيْهُ اللَّهَ فَسَيُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا»(فتح/10).دست خدا بالای دست این هاست و آن هایی که با تو بیعت می کنند در واقع با خدا بیعت کرده اند. سپس می فرماید اگر کسی این بیعت را بشکند علیه خودش اقدام کرده است، یعنی در عالم با طرح شیاطین حرکت می کند و این قوای نبی اکرم که در اختیار اوست علیه او اقدام می کنند. اگر کسی هم به عهدی که با خدا بسته بود عمل کرد، خدای متعال پاداش عظیمی را در مقابل این بیعت و وفاداری به او می دهد. سپس می فرماید مواظب باشید که جزو مُخَلَّفین و جامانده ها نشوید؛ این پیامبر یک طرحی دارد و با آگاهی و شهود گام برمی دارد، با این پیامبر حرکت کنید که او منتظر شما نمی ماند و به تعبیری امت خودش را می برد. اگر شما سستی کنید از این امت جا می مانید.

سپس داستان صلح حدیبیه را بیان می کند که سال ششم هجری، حضرت در مدینه به مردم مدینه و اطراف خبر دادند که در رویای صادقه دیده اند امسال به حج می روند و موفق برمیگردند، در حالی که مکه در محاصره قریش و هم پیمانان شان است. بعد هم می فرمایند می خواهیم به حج برویم ولی سلاح جنگی برندارید. حدود هزار و پانصد نفر سوی مکه روانه شدند ولی قریش به آن ها اجازه ورود ندادند. حضرت هم گویا زیر درختی از آن ها بیعتی گرفتند و آن ها هم قسم خوردند تا پای جان ایستادگی کنند. «لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنْزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ وَ أَثَابَهُمْ فَتْحًا قَرِيبًا»(فتح/18) خدای متعال این بیعت را پسندیده شمرده و مقدمه ای برای فتح مکه قرار می دهد؛ می فرماید خدای متعال از آن ها راضی شد. پیامبر این جمعیت را آورد و نتیجه اش هم بیعتی شد که خدا به واسطه آن از آن ها راضی شد و آن ها هم به مدینه برگشتند؛ سال بعد سه روز مکه در اختیارشان بود، رفتند حج را انجام دادند و سال هشتم هم مکه را فتح کردند.

قرآن می فرماید یک عده ای از حضرت جا ماندند؛ در همان بیعت رضوان یک عده ای به حضرت می گفتند شما به ما وعده دادید خانه خدا را زیارت می کنیم و حج را انجام می دهیم، حضرت هم در جواب فرمودند نگفتم امسال. بنابراین حضرت کاملا می دانند چه کار می کنند ولی عده ای متخلف اند و از کاروان حضرت جا مانده اند و حضرت این ها را جا گذاشتند و رفتند. وقتی حضرت برمی گردند می گویند ما زن و بچه مان ما را مشغول کردند و دل مشغول بودیم. ولی خدای متعال می فرماید اینها دروغ می گویند؛ حتی به فرض که این ها راست بگویند، اگر خدای متعال بخواهد یک ضرری وارد کند مگر کسی می تواند جلوی آن را بگیرد؟ «سَيَقُولُ لَكَ الْمُخَلَّفُونَ مِنَ الْأَعْرَابِ شَغَلَتْنَا أَمْوَالُنَا وَ أَهْلُونَا فَاسْتَغْفِرْ لَنَا يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ مَا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ قُلْ فَمَنْ يَمْلِكُ لَكُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا إِنْ أَرَادَ بِكُمْ ضَرًّا أَوْ أَرَادَ بِكُمْ نَفْعًا بَلْ كَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا»(فتح/11).

این بادیه نشین هایی که نیامدند حضرت را یاری کنند، می گفتند اموال و خانواده مان ما را مشغول کرد، استغفار کن خدا ما را ببخشد. قرآن می فرماید دروغ می گویند، زبانشان یک حرف می زند و در دلشان چیز دیگری است. قرآن می فرماید اگر خدای متعال بخواهد نفع و ضرری برای شما رقم بزند چه کسی می تواند جلوی خدا را بگیرد؟ وقتی خدای متعال دستور می دهد که با این پیامبر حرکت کنید شما باید نگران چیزی نباشید، این نفع و ضرر در دست اوست؛ بر فرض که راست بگویید و این ها باعث دل مشغولی شما شده باشند و شما را از حضرت جدا کرده باشند، باز هم شما خسارت کرده اید.

«بَلْ ظَنَنْتُمْ أَنْ لَنْ يَنْقَلِبَ الرَّسُولُ وَ الْمُؤْمِنُونَ إِلَى أَهْلِيهِمْ أَبَدًا وَ زُيِّنَ ذَلِكَ فِي قُلُوبِكُمْ وَ ظَنَنْتُمْ ظَنَّ السَّوْءِ وَ كُنْتُمْ قَوْمًا بُورًا»(فتح/12) در ادامه می فرماید اینطوری نیست، بلکه شما به این پیامبر سوء ظن داشتید و می گفتید این پیامبر با یک خواب دارد امت خودش را در کام مرگ می برد نه این که واقعا نگران اموال و اهلتان بوده باشید. این پیامبر را باور نکرده بودید و تلقی تان این بود که این پیامبر دارد در تاریکی حرکت می کند. گمان می کردید پیامبر با یک خواب دارد مردم مدینه را به کام قریش می برد، قریشی که در احد هفتاد نفر را به شهادت رساندند. حالا پیامبر دارد این هزار و پانصد نفر را بدون سلاح در کام آن ها می برد و شما گمانتان این بود یکی از این ها زنده برنمی گردند و پیامبر دارد اشتباه می کند لذا همراهش نشدید.

کسانی که در این طرح عظیم سختی های راه، طولانی بودن راه و ضربه هایی که دشمنان می زنند، آن ها را از همراهی حضرت باز نمی دارد، این همراهان را حضرت به مقصد می رساند. لذا در آیه آخر خدای متعال توضیح می دهد این پیامبر رسول خداست و طرح بزرگی دارد که در این سوره از آن طرح مفصل گفتگو می شود. البته ابهام هایی در این طرح برای مردم وجود دارد؛ مثلا حضرت می گویند من خوابی دیده ام و مردم مدینه را با خودشان به سمت مکه ای می برند که در اختیار قریش و هم پیمانانشان است. این برای خیلی ها مبهم است و گمان شان این است که العیاذ بالله پیامبر دارند اشتباه می کنند ولی درواقع این پیامبر شاهد است و می فهمد دارد چه کار می کند. آن هایی که تردید نمی کنند در مسیر این فتح با حضرت همراه می شوند و از برکات این فتح برخوردار می شوند.

همچنین پیامبر از طرف خودش کاری نمی کند، بلکه با یک رسالتی به یک مأموریتی آمده است و می خواهد یک برنامه ای را جلو ببرد. قرآن آن هایی که با حضرت همراهی می کنند توصیف می کند و می گوید این ها بسیار نورانی هستند؛ آن قدر این ها فوق العاده اند که ضرب المثل انجیل و تورات اند. می گوید ما هم در کتاب های آسمانی تورات به قوم حضرت موسی و انجیل به پیروان حضرت عیسی گفتیم و این ها را توصیف کردیم؛ گفتیم همراهان این پیامبر آخرالزمان با این اوصاف هستند. آن کسانی که سختی ها و ابهامات را در کنار نبی اکرم تحمل می کنند و ساخته می شوند. «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوَانًا سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَ مَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ»(فتح/29) می فرماید مثل زرعی هستند که این پیامبر از آن ها مراقبت می کند، این ها جوانه می زنند و کم کم مانند درخت استواری روی پای خودشان می ایستند و موجب شگفتی و تعجب کشاورز خودشان که وجود مقدس نبی اکرم است می شوند.

پس به طور خلاصه، خدای متعال یک طرحی را با حضرت رقم می زند، قوایی که حضرت را تقویت می کنند جنود سماوات و ارض اند و این طرح مسیرش مسیر فتح است و این پیامبر هیچ وقت شکست نمی خورد اما این طرح از یک امتحان هایی عبور می کند تا حق و باطل از هم جدا شوند و یا به عبارتی کافر، منافق و مشرک صفش از مومن جدا شود. این مسیر سخت حتما به پیروزی ختم می شود و آن هایی که با حضرت همراهی می کنند در این مسیر ساخته می شوند. در این سوره نکته ای آمده است که بیان می کند چرا این طرح طولانی و پیچیده است؛ «لَوْ تَزَيَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا»(فتح/25) اگر مومن و کافر از هم جدا می شدند ما کفار را زودتر عذاب می کردیم ولی اول باید این ها از هم جدا شوند.

جدایی حق از باطل لازمه ظهور

در روایت مصادیقی برای این ها گفته شده است که یک مصداقش این است که فرمود اگر در صلح حدیبیه آن جایی که حضرت آمدند و می خواستند وارد مکه شوند و کفار اجازه ندادند، یک عده مومن در مکه زندگی می کردند این ها زیر دست و پا از دست می رفتند که نباید این اتفاق بیافتد؛ این مسیر فتح مسیری نیست که قلع و قمع کند و از بین ببرد. اگر امید خیر به کسی باشد مراقبت می کنند که این بذر به نتیجه برسد. مسیر فتح مکه را پیچ می دهند و صلح حدیبیه را پیش می آورند تا این مومنین از مشرکین مکه جدا شوند؛ خدا می فرماید اگر این ها جدا شده بودند و مومنینی در مکه نبودند، ما زودتر این فتح را رقم می زدیم و کفار و مشرکین را عذاب می کردیم. در بعضی روایات دارد دلیل این که امیرالمومنین بیست و پنج سال صبر کردند هم همین بود تا مومنینی که هستند جدا شوند. حتی در روایات دیده اید وقتی امیرالمومنین در جنگ شمشیر می زدند می فرمودند بخاطر آن مومنینی که در صلب او قرار دارد من او را نمی کشم.

فرمود اگر زمانی برسد که مومنین از کفار جدا شوند، یعنی مومنینی که در نسل کفار هستند بیایند و در دنیا به بار بنشینند آن وقت ظهور امام زمان علیه السلام فرا می رسد که به همین دلیل کار خیلی پیچیده می شود. ظهور امام زمان علیه السلام پایان فتح نبی اکرم در عالم دنیاست و این فتح به دست وجود مقدس امام زمان سلام الله علیه رقم می خورد و از یک فراز و فرودهای عجیبی می گذرد. کسانی که در این طرح با نبی اکرم حرکت می کنند لحظه به لحظه ساخته می شوند، لحظه به لحظه برایشان فتح رقم می خورد و آن ها را از موانعی که شیطان سر راهشان قرار داده عبور می دهند و به پیروزی می رسانند. این مسیر فتح از قبل از بعثت پیامبر شروع شده و با بعثت ایشان این طرح به دست خود حضرت رقم می خورد و این طرح تا ظهور، رجعت و قیامت ادامه پیدا می کند و ما باید به این پیامبر ایمان داشته باشیم و مواظب باشیم جزو جامانده های از حضرت نشویم.

حضرت امت خودش را سیر می دهد و ما اگر کوتاهی کنیم از امت حضرت و غنایم این فتح بزرگ جا می مانیم. عمده غنایم این فتح هم همان هایی است که در آیه های اول می فرماید «لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَ مَا تَأَخَّرَ»(فتح/2). خدای متعال این فتح را رقم می زند که پیامبر امتش را پاک کند، آن ها را به صراط مستقیم هدایت کند و سایر برکاتی که ذکر شده است تا این ها مورد نصرت الهی قرار بگیرند؛ نصرتی که در آن شکست نیست و این آثار و غنایم فتح مال کسانی است که با نبی اکرم همراه می شوند و در فراز و فرودهای راه، در جنگ ها صلح ها و مجهولات کنار حضرت می ایستند؛ البته گفتیم مجهولی برای حضرت وجود ندارد و برای ما مجهول است. این مسیر کاملا روشن و واضح است و اگر امری مجهول و مبهم است آن امر برای ما مبهم و مجهول است.

«هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ»(توبه/33). قله این فتح نبی اکرم به وسیله امام زمان رقم می خورد، خدای متعال به ایشان بشارت می دهد. خدای متعال این پیامبر را فرستاد، با او کتاب، دین حق، ائمه و ولایت را همراه کرد چرا که طرح الهی غلبه نبی اکرم است و این «لِيُظْهِرَهُ» در روایات به ظهور امام زمان علیه السلام تعبیر شده است. پس این مسیر فتح، مسیری است که پیروزی آن قطعی است و این پیروزی هم پایانش به دست امام زمان علیه السلام است و یک قسمت عمده اش با همراهی امام زمان علیه السلام و به واسطه امام اجرا می شود. برخی از آن قوایی که خدای متعال در این مسیر در اختیار نبی اکرم قرار داده است ائمه و کتاب هستند که به وسیله این دو، امکان غلبه قطعی است. ولی این طرح یک طرح پیچیده ای است، فراز و فرود دارد و صف ها باید از هم جدا شوند تا امکان این فراهم شود که حضرت بیایند و بساط را جمع بکنند.

اکنون که ما در مراحل پایانی این فتح هستیم و این طرح دارد به قله خودش می رسد و مراحل قبلی طی شده است، امتحان ها دائما سخت تر می شود؛ چرا که مراحل سیر امت، مراحل رو به کمال است و دائما امتحان ها و ابتلائات عظیمی پیش می آید. اکنون در دوران غیبت ما مبتلا به امتحانات عظیمی هستیم که در هیچ یک از دوران های قبل شیعیان به آن مبتلا نبودند. لذا در روایت آمده است کسانی که در عصر غیبت حضرت بر ایمانشان باقی باشند سرآمد همه مردم و حتی آن هایی که در کنار ائمه علیهم السلام بودند هستند، چون ظرفیت این امتحان ظرفیت بالاتری است و تحمل و عبور از ابهامات این امتحان که همراه با مجهولات و سختی ها و درگیری های شدید است، دشوارتر است. همچنین هرچه به ظهور نزدیک می شویم این امتحانات سخت تر می شود. البته ما به فتوحات قطعی هم داریم نزدیک تر می شویم و نیاز داریم که این امت ساخته شود ولی اگر همراه حضرت باشیم هم ما را به مسیر فتح هدایت می کنند و هم خود لحظه به لحظه ما را تربیت می کنند.

جایگاه حضرت معصومه در راستای فتح الهی

در آخر جایگاه حضرت معصومه را در مسیر این فتح توضیح می دهیم؛ در روایات اشاره شده است که در این پیروزی، ظهور و غلبه دین الهی که خداوند رقم زده است و در تشکیل امتی که خدا به حضرت وعده داده است جایگاه حضرت معصومه سلام الله علیها چه می باشد. این وجود مقدس در طرح نبی اکرم و در ضمن همین برنامه برای انجام یک مأموریت بزرگ هجرتی به قم داشتند و با موفقیت هم این مأموریت را انجام دادند. ایشان هجرت کردند که بیایند در قم بمانند و یک کار بزرگی انجام بدهند؛ ایشان هفده روز در شهر قم بودند.

نقل شده است مردم با احترام از حضرت استقبال کردند و بزرگان قم به استقبال حضرت رفتند. نقل شده است بزرگ اشعری ها و بزرگ مردم قم زمام ناقه حضرت را به دوش کشیده و هفده روز مثل پروانه به دور شمع وجود حضرت معصومه سلام الله علیها چرخیدند. وقتی هم حضرت در این جا مأموریتشان را انجام دادند و رحلت فرمودند، نقل این است تشییع با جلالتی از حضرت شد که وجود مقدس علی بن موسی الرضا و امام جواد علیهما السلام برای مراسم حضرت آمدند و مردم قم با کمال احترام ایشان را بدرقه کردند و حضرت را به خاک سپردند.