نسخه آزمایشی
جمعه, 10 فروردين 1403 - Fri, 29 Mar 2024

شهادت امام هادي در حرم مطهر/ زیارت امام، تجدید عهد با او/ زیارت خدای متعال با زیارت امام

متن زیر سخنان آیت الله میرباقری به تاریخ 19 اسفندماه ماه 97 است که به مناسبت شهادت امام هادی علیه السلام  در حرم مطهر فاطمه معصومه سلام الله عليها ایراد فرمودند. ایشان در این جلسه بیان میدارند؛ در زیاراتی که خطاب به معصوم انجام می دهیم، در حقیقت تجدید عهدی با ایشان انجام می دهیم. زیارت معصومین، به علت جایگاهشان، زیارت خداوند متعال است و این بدین معنی نیست که معصوم خداوند است و یا خداوند در وجود معصوم حلول پیدا کردند، بلکه معصومین به علت مقام بالایشان و تقربی که به خداوند دارند، دارای چنین فضیلتی هستند. راهی که مؤمنین برای زیارت خدا در پیش دارند، زیارت امام علیه السلام است.

تجدید عهد با امام

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم  بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم  الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين  وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِين  وَ اللَّعْنَةُ عَلَى أَعْدَائِهِم  أَجْمَعِين . یکی از برکاتی که ما در روایات ائمه علیهم السلام به آن دعوت شدیم و فضیلت های فراوانی هم دارد، زیارت معصومین علیهم السلام است که در کمتر عمل مستحبی است که انقدر فضیلت برایش ذکر کردند، بخصوص در زیارت سیدالشهداء علیه السلام که در روایات زیادی آثار و برکات آن بیان شده است. سایر معصومین هم همینطور هستند. در زیاراتی که ما داریم، یکی از آداب این است که وقتی انسان به زیارت معصوم می رود، به حضرت عرض ادب و سلام کند و تجدید عهد با امام علیه السلام داشته باشد. این تجدید عهد با امام چند قسم است؛ یک قسم تجدید عهد با امام همین است که انسان مقامات معصومین علیهم السلام را بیان بکند و نسبت به این مقامات اقرار کند، این یک نوع تجدید عهد با امام است و خود زیارت رفتن هم تجدید عهد با ایشان است.

ما عهدی با امام خودمان داریم، تمام عهد ما این است که به زیارت امام برویم. آن وقت در زیارت یکی از قرارهایی که ما با معصومین علیهم السلام داریم و تجدید عهد می کنیم، همین اقرار به مقامات معصومین است. در واقع این زیارت نامه هایی که ما می خوانیم، یک نوع عهدنامه ای بین ما و امام خودمان است. شما به امام عرض ادب و سلام می کنید و در مقابل ایشان تواضع می کنید و شئونی از امام را یاد می کنید و به هر شأن و مقام امام سلام می کنید. مثلا در زیارت جامعه کبیره به این عنوان به امام سلام می کنید «السَّلَامُ  عَلَيْكَ  يَا أَهْلَ  بَيْتِ  النُّبُوَّةِ وَ مَعْدِنَ الرِّسَالَة» یا مثلا «التَّامِّينَ  فِي  مَحَبَّةِ اللَّهِ وَ الْمُخْلِصِينَ فِي تَوْحِيدِ اللَّه » در واقع باطن این زیارت، تجدید عهد و قرار با امام علیه السلام است.

در این زیارات ما قرار خودمان را با امام تجدید می کنیم و اقرار به مقامات ائمه علیهم السلام می کنیم و این اقرار و پذیرش مقامات ائمه علیهم السلام و تواضع در مقابل مقام ائمه علیهم السلام کردن، یکی از بهترین اموری است که در ما طهارت نفس ایجاد می کند. یعنی اقرار به شئون ائمه علیهم السلام و پذیرفتن آن مقامات و این که انسان در باطن تسلیم این مقام امام علیه السلام بشود، یکی از بزرگترین عبادت هاست. باطن این امر تواضع در مقابل خدای متعال است و لذا منشأ طهارت نفس انسان می شود. امام هادی علیه السلام در زیارت جامعه کبیره می فرمایند «وَ جَعَلَ صَلَوَاتِنَا عَلَيْكُمْ وَ مَا خَصَّنَا بِهِ  مِنْ  وَلَايَتِكُمْ  طِيباً لِخَلْقِنَا وَ طَهَارَةً لِأَنْفُسِنَا وَ تَزْكِيَةً لَنَا وَ كَفَّارَةً لِذُنُوبِنَا» صلواتی که ما بر معصوم می فرستیم، این صلوات باطنش تواضع و خشوع در مقابل معصوم است. در روایت آمده که این زیارت در واقع تجدید عهد با معصوم است و این موجب طهارت نفس و پاکی خلق و اخلاق و خلقت انسان می شود.

یعنی اگر حتی در خلقت انسان در عوالم گذشته به خاطر بعضی از کوتاهی هایی که ما داشتیم، اگر یک رگه هایی از ناخالصی در ما باشد، این با تواضع در مقابل معصوم پاک می شود و خلقت انسان، خلقت گوارا می شود. اخلاق انسان، اخلاق گوارا می شود و کفاره گناه انسان می شود، در نتیجه طهارت نفس حاصل می شود. این آن چیزی است که در اقرار به مقام معصوم حاصل می شود، این زیارت نامه هایی که ما می خوانیم در واقع اقرارنامه ماست. معنایش این است ما شما را به این مقامات می شناسیم و در مقابل این مقامات شما تواضع می کنیم.

خضوع و خشوع در مقابل مقام معصوم

البته اینها یک لوازم عملی هم دارد. اگر او امام است و ما به مقاماتش اقرار کردیم، باید در زندگی فردی و اجتماعیمان به آن مقامات معصوم ملتزم باشیم. ولی نفس اقرار که انسان مقام معصوم را توجه کند این است که در مقابل این مقام تواضع و خضوع کند. این راهی برای رسیدن به توحید و طهارت نفس است. لذا این مضامینی که در زیارت نامه ها از معصومین علیهم السلام نقل شده، مثل زیارت عاشورا و زیارت جامعه کبیره، در واقع به یک معنا اقرار نامه ماست و ما با این اعتراف و اقرار، تواضع پیدا می کنیم و درهای توحید به روی انسان باز می شود. ائمه علیهم السلام ابواب الله هستند، یعنی درهای وادی توحید به سوی ما از وادی ولایت امام باز می شود و به اندازه ای که به امام نزدیک می شویم و به ساحت ایشان ورود پیدا می کنیم، به همان اندازه درهای معرفت و محبت الهی و وادی توحید به روی ما گشوده می شود.

هر مقامی از مقامات ائمه علیهم السلام یک بابی به سوی توحید است. اگر امام مقام محبت الهی دارد، تام در محبت است. اگر مقام بندگی دارد، خاص در بندگی است، بنده ای است که به گونه ای عبادت و بندگی کرده که مورد اکرام الهی قرار گرفته است و اگر ما در مقابل این شئون سلام و تواضع کنیم، به وادی توحید ورود پیدا می کنیم. یعنی وقتی انسان به هر مقامی از مقامات ائمه سلام می کند، اگر این سلام درست واقع بشود و انسان اقرار و تواضع به این مقام داشته باشد، از وادی آن مقامِ امام یک بابی به روی انسان گشوده می شود. امام «التَّامِّينَ  فِي  مَحَبَّةِ اللَّهِ» هستند و در مقام محبت الهی، محبتشان تام است و تمام درجات محبت را طی کردند و همه محبت های دیگران شعاعی از محبت های آنهاست؛ اگر انسان به این شأن امام سلام و تواضع کرد، یک بابی از همین باب به روی انسان باز می شود و انسان در اثر تواضع به منزلتی از محبت الهی میرسد.

ائمه «الْمُخْلِصِينَ  فِي  تَوْحِيدِ اللَّه » هستند و در مقام بندگی و توحید مقام اخلاص را دارند و هیچ شرک خفی و اخفایی در وجود آنها نیست. اگر شما به این شأن امام سلام و تواضع کردید، از همین مقام امام بابی به روی انسان گشوده می شود و از آن مقام امام یک جلوه ای در وجود انسان پیدا می شود. لذا ما وقتی زیارت جامعه کبیره را می خوانیم، اگر ده ها سلام به ائمه علیهم السلام بدهیم، در واقع ده ها بار داریم باب توحید را می کوبیم و در خانه خدا را می زنیم و ده ها بار از طریق این مقام امام به خدا نزدیک می شویم؛ این حقیقت زیارت است. لذا اگر زیارت درست واقع شود، آن چیزی که اتفاق می افتد زیارت خداست و آن چیزی که اتفاق می افتد لقاء الله است. انسان اگر درست زیارت انجام دهد، در این زیارت باید بابی به سوی معرفت و توحید و زیارت الهی به روی او گشوده شود.

زیارت امام، زیارت خدای متعال

حدیثی را مرحوم صدوق در عیون اخبارالرضا علیه السلام نقل کرده اند، که اباصلت از امام رضا علیه السلام سوال کرد: اهل حدیث نقل کردند که «أَنَّ الْمُؤْمِنِينَ يَزُورُونَ  رَبَّهُمْ  فِي مَنَازِلِهِمْ فِي الْجَنَّة»(1) منازل بهشت درجات دارد کما این که ایمان هم درجات دارد و لذا منازل مومنین در بهشت متناسب با درجات ایمانشان است. فرمود مؤمنین در هر منزلی که هستند، از همان منزل خودشان، پروردگار خودشان را زیارت می کنند. آیا این حدیث درست است و اگر درست است معنایش چیست؟

حضرت حدیث را تأیید کردند و بعد یک معنایی برای حدیث گفتند که معنای خیلی عجیبی است. حضرت فرمودند خدای متعال شخصیتی برتر و بالاتر از وجود مقدس نبی اکرم صلی  الله علیه و آله و سلم خلق نکرده و او را بر همه انبیاء و ملائکه فضیلت داده است. این پیامبر در یک مقام و شأنی است که خدای متعال اطاعت او را عین اطاعت خودش قرار داده و فرموده «مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّه »(نساء/۸۰) اگر کسی رسول را اطاعت کند، خدا را اطاعت کرده است. این معنایش این نیست که رسول، خداست یا اینکه وجود مقدس حضرت حق، در نبی اکرم حلول کرده باشد، هر مؤمنی می فهمد که اینها غلط است. ولی در عین حال حضرت در یک مقامی است که طاعتش، طاعت خداست و به تعبیری خدای متعال بیعت با او را بیعت با خودش قرار داده است و فرموده «إِنَّ الَّذينَ يُبايِعُونَكَ إِنَّما يُبايِعُونَ اللَّه  يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْديهِم »(فتح/۱۰) آنهایی که با شما بیعت می کنند، با خدا بیعت می کنند و این دست شما که روی دست آنهاست، در واقع دست خداست.

حضرت در چنین مقامی هستند که خدای متعال بیعت او را بیعت خود و اطاعت او را اطاعت خود قرار داده است. اینطور نیست که صرفا یک قراری کرده باشند، حقیقتا این پیامبر یک قربی به حضرت حق دارد که طاعتش عین طاعت خداست و بیعتش عین بیعت با خدای متعال و زیارتش عین زیارت خداست.

بعد امام رضا این حدیث نبوی را فرمودند که وجود مقدس رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند «مَنْ  زَارَنِي  فِي  حَيَاتِي  أَوْ بَعْدَ مَوْتِي فَقَدْ زَارَ اللَّهَ تَعَالَى » اگر کسی من را زیارت کند چه در دوران زندگی خودم و چه بعد از موتم، این فرد خدا را زیارت کرده است. یعنی زیارت الرسول همان زیارت خداست. بعد حضرت آن حدیثی را که اباصلت سوال کرده بود معنا کردند.

«أَنَّ الْمُؤْمِنِينَ يَزُورُونَ  رَبَّهُمْ  فِي مَنَازِلِهِمْ فِي الْجَنَّة» مؤمنین در بهشت از همان جایگاه خودشان پروردگارشان را زیارت می کنند. حضرت فرمودند وجود نبی اکرم که درجاتشان اعلی درجات است. در بهشت همه مؤمنین درجاتی دارند ولی جایگاه رفیع حضرت در اعلی درجات است. مؤمنین از همان منازل خودشان در بهشت، حضرت را در آن مقام رفیعش که مقام فوق عرش است زیارت می کنند و انگار که پروردگارشان را زیارت می کنند. فرمود این همان زیارت است، حتی در دنیا هم اینطور است «مَنْ  زَارَنِي  فِي  حَيَاتِي  أَوْ بَعْدَ مَوْتِي فَقَدْ زَارَ اللَّهَ تَعَالَى » کسی که من را در زندگی ام زیارت کند، خدا را زیارت کرده و اگر در دوران موت من، در عالم آخرت و برزخ من را زیارت کند، خدا را زیارت کرده است.

حضرت فرمودند در بهشت مؤمنین از طریق زیارت رسول، زیارت الله نصیبشان می شود. این یک چنین مقامی است که وجود مقدس نبی اکرم دارند. سایر معصومین هم همینگونه هستند چون این روایت خصوص به حضرت ندارد و معصومین هم همینطور هستند، زیارت آنها زیارت خداست. البته روشن است معنای این حرف این نیست که امام خداست و یا اینکه خدا در امام حلول کرده باشد، هیچ کدام از اینها نیست ولی امام در یک شأنی نسبت به خدای متعال است که زیارت او زیارت خدا و لقاء او لقاء خداست.

لذا امام رضا علیه السلام در روایات درباره زیارت سیدالشهداء فرمودند اگر کسی سیدالشهداء را در عرفه زیارت کند، خدا را در عرش زیارت کرده است و خدا را در مقام کرسی و فوق کرسی و فوق عرش زیارت کرده است. معنای روایت این است که انسان می تواند در عرفه، امام حسین علیه السلام را در مقام فوق عرشی اش ببیند.

باطن زیارت معصوم

این امام حسینی که ما می بینیم یک مقام ظاهری دارد و یک مقام فوق عرشی دارد. انسان اگر چشمش محدود ببیند، همین جسم امام را می بیند. حتی مؤمن و کافر جسم امام را هم یک جور نمی بینند. مؤمن و کافر نه فقط مقامات باطنی امام، بلکه مقامات ظاهری امام را هم دو جور می بینند. در روایات خلقت معصومین را بیان میکند، جسم ما از مقام عرش است و روح انبیاء و شیعیان و مؤمنین از مقام جسم ماست. جسم امام هم جسم فوق العاده ای است. کافر جسم امام را آن چنان که باید، نمی تواند ببیند «وَ الْآيَةُ الْمَخْزُونَة» امام آیه مخزونه خداست. آیه در خزانه است و هرکسی دستش به آن نمی رسد و مثل قرآن می ماند.

قرآن چگونه است؟ «إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَريم »(واقعه/۷۷) قرآن کتاب بخشنده است و دست همه را می گیرد و برای همه سفره رزق پهن می کند و هر کسی متناسب با درجاتش از آن بر می دارد. امیرالمؤمنین فرمود «مَا جَالَسَ  هَذَا الْقُرْآنَ  أَحَدٌ إِلَّا قَامَ عَنْهُ بِزِيَادَةٍ أَوْ نُقْصَانٍ»(2) هیچ کسی کنار سفره حضرت نمی نشیند جز اینکه وقتی بلند می شود یا یک چیزی به او اضافه شده و یا یک چیزی از او کم شده «زِيَادَةٍ فِي هُدًى أَوْ نُقْصَانٍ مِنْ عَمًى » یا یک کوری از او برداشته شده و یا یک باب هدایت جدید به رویش باز شده است. این قرآن همچین کتابی است. اما این کتاب کریم «إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَريمٌ * في  كِتابٍ مَكْنُون »(واقعه/78) این قرآن در یک کتابی است که آن کتاب خودش کنان و حجاب دارد، پرده دارد و جلد دارد. هرکسی دستش به آن نمی رسد و برای هر کسی این پرده کنار نمی رود. «لا يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُون »(واقعه/۷۹) انسان به اندازه طهارتش قرآن را مسح می کند و هرکسی نمی تواند به هر مقامی از مقامات قرآن نزدیک شود.

وقتی کسی وارد ساحت قرآن می شود، به مقامات باطنی قرآن راه پیدا می کند. قرآن هفتاد بطن دارد و هر بطنش هم بطن دارد. وقتی کسی سر سفره قرآن می نشیند پرده می رود کنار و مقامات باطنی قرآن را می بیند. یک کسی هم نه، فقط سر و صدا می شنود. قرآن می فرماید پیامبر ما شما که قرآن می خوانید، با این که لسانتان لسان الله است و کلامتان کلام الله است، آنهایی که ایمان به آخرت ندارند جز سر و صدا چیزی نمی شنوند. چون بین شما و آنها یک پرده و یک حجابی است، ولو این که این حجاب دیده نمی شود. «وَ إِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ الَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ حِجاباً مَسْتُورا»(اسراء/۴۵) ما یک پرده قرار می دهیم، گرچه این حجاب مستور است. «وَ مَثَلُ الَّذينَ كَفَرُوا كَمَثَلِ الَّذي يَنْعِقُ بِما لا يَسْمَعُ إِلاَّ دُعاءً وَ نِداءً صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لا يَعْقِلُون »(بقره/۱۷۱) مثل حیوانی که سر و صدا می شنود؛ این یک جور قرآن شنیدن است.

یک بار هم یک مؤمنی که درهای نورانیت قرآن به روی دلش باز شده، این قرآن را می شنود و یا قرآن می خواند، کارش به جایی می رسد که؛ اگر معصوم باشد این کلام را از خود خدا می شنود. از یکی از معصومین نقل کردند که در نماز آیه «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعين »(فاتحه/5) را انقدر خواندم و تکرار کردم تا از قائلش شنیدم. این قرآن را از خود خدای متعال تلقی کردم و کلام خدا را از خدا شنیدم. مؤمنین درجه شان اینطور نیست اما می توانند به یک جایی برسند که وقتی قرآن می خوانند، قرآن را از رسول خدا بشنوند. گویا حضرت و معصومین دارند قرآن می خوانند و این را از ایشان می شنوند و تلقی می کنند و صدا و کلام و طنین معنوی حضرت را با گوش جان خودشان می شنوند؛ این هم یک جور قرآن شنیدن است. وقتی قرآن می شنوند گوش دلشان باز است، آن نغمه های باطنی قرآن را می شنوند چشم دلشان باز است آن مقامات باطنی قرآن را می بینند، نسبت به قرآن اینطوری است.

نسبت به امام هم به این شکل است. دو نفر کنار امیرالمؤمنین نشستند، سلمان امیرالمؤمنین را یک جور می بیند و دیگری جور دیگر. حتی جسم امام را هم یک جور نمی بینند. یک کسی وقتی به امیرالمؤمنین نگاه می کند، تمام آیات الهی را در امیرالمؤمنین می بیند. امیرالمؤمنین آن وجه اللهی است که به هر طرف که نگاه می کنی او را می بینی «فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّه »(بقره/115) یک کسی امیرالمؤمنین را اینطور می بیند. به کرانه عالم که نگاه می کند، به درون و بیرونش که نگاه می کند، این اسم اعظم الهی و این آیه الهی را می بیند. این یک جور دیدن است.

این روایت در باب امام زمان علیه السلام است، فرمود وقتی حضرت ظهور می کنند، خدای متعال به شیعیان حضرت مد سمع و بصر می دهد و گوش و چشمشان امتداد پیدا می کند. لذا وقتی امامشان صحبت می کند، از همان جایی که هستند کلام امام را می شنوند و امام خودشان را زیارت می کنند. مقصود این وسایل هم نیست که بگویید منظورش این وسایل جدید است، اصلا این حرفها نیست. لذا در همین روایت حضرت فرمودند دیگر لازم نیست نامه رسانی باشد، وقتی امام صحبت می کند، کلام امام را می شنوند و در هر کجا که باشند، در همانجا امام را زیارت می کنند. این مد سمع و بصر است.

یک موقعی انسان وقتی زیارت امام می رود، به او مد سمع و بصر می دهند و می تواند مقامات سیدالشهداء و مقام فوق عرشی سیدالشهداء را زیارت کند. چون ائمه علیهم السلام که آمدند در خانه های ما، مقاماتی را پشت سر گذاشتند و آمدند. در همین زیارت جامعه کبیره امام هادی علیه السلام سه مقام را توضیح دادند «أَنَّ أَرْوَاحَكُمْ وَ نُورَكُمْ وَ طِينَتَكُمْ وَاحِدَةٌ طَابَتْ وَ طَهُرَتْ  » این یک مقام است. در این مقام انوار معصومین علیهم السلام گویا یک نور هستند. بعد می فرماید که «خَلَقَكُمُ  اللَّهُ  أَنْوَاراً فَجَعَلَكُمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقِين » بعد شما را در قالب یک اجسام نورانی خلق کرد و شما را گرد عرش خودش قرار داد. در آن مقام معلم انبیاء و ملائکه بودند. حبیب از سیدالشهداء سوال کرد آقا شما که قبل از خلقت آدم خلق شده بودید، در کجا و در کدام عالم بودید؟ حضرت فرمود «كُنَّا أَشْبَاحَ  نُورٍ نَدُورُ حَوْلَ عَرْشِ الرَّحْمَنِ»(3) خدای متعال ما را در یک جسم های نورانی خلق کرده بود و گرد عرش رحمان طواف می کردیم.

مقام سوم «حَتَّى مَنَّ عَلَيْنَا بِكُمْ فَجَعَلَكُمْ  فِي  بُيُوتٍ  أَذِنَ  اللَّهُ  أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُه » خدا به ما منت گذاشت و یک نعمت عظیمی به ما داد. این نعمت این بود که شما را از آن مقام عرش آورد و در مقام خاک به ما اجازه داد وارد خانه های شما بشویم و از این خانه ها به ذکر و رفعت برسیم. یک موقعی که کسی در دنیا به امام می رسد، به نحوی امام را زیارت می کند که به او مد سمع و بصر می دهند. وقتی امام را می بیند، از همینجا مقام فوق عرشی امام را هم می تواند زیارت کند. به یک کسی اجازه آن مقام را نمی دهند و مقامات پایین تر امام را می بیند. مقامات ائمه را در ساحت های مختلف می شود زیارت کرد. این کسی که سیدالشهداء را زیارت می کند، یک موقعی مقام فوق عرشی سیدالشهداء را زیارت می کند. زیارت این مقام سیدالشهداء زیارت الله است.

البته معنایش این نیست که خدای متعال در امام حلول کرده یا امام خداست، این را هیچ شیعه ای نمی گوید و همه شیعیان می دانند اینها شرک و کفر است، ولی امام حسین در یک مقامی است که اگر کسی هر مقامی از مقامات امام را زیارت کند، آن زیارت الله است. مقام دنیایی حضرت زیارت بشود، آن زیارت خداست. مقام فوق عرشی حضرت زیارت بشود، زیارت الله فوق عرشه است. حتی در بهشت بالاترین لذت مؤمنین این است که می توانند آن مقام رفیع و عالی وجود مقدس نبی اکرم و ائمه را زیارت کنند. پس این زیارت امام علیه السلام است.

این دعایی که در ماه رجب از امام زمان علیه السلام نقل شده «وَ مَقَامَاتِكَ  الَّتِي  لَا تَعْطِيلَ لَهَا فِي كُلِّ مَكَان »، ائمه علیهم السلام آن آیات الهی هستند که در هیچ مقامی تعطیل نمی شوند و هر کجا بروی این آیه وجود دارد. در عالم ملک باشی این آیه است، بالاتر هم بروی این آیه هست. آن آیه ای که به وسیله او خدا شناخته می شود و آن نشانه ای که ما را دلالت به خدای متعال می کند در هر مقامی که باشیم، مقام یک مؤمن عادی یا مقام ابراهیم خلیل سلام الله علیه یا مقام سلمان و یا در هر مقامی که باشیم، آن آیه وجود دارد. «يَعْرِفُكَ بِهَا مَنْ عَرَفَك » هر کس خدا را شناخت، به واسطه این آیات و به واسطه شما شناخته است.

بعد این تعبیر است؛ خدایا بین تو و آن آیات تو هیچ فرقی نیست «لَا فَرْقَ بَيْنَكَ وَ بَيْنَهَا إِلَّا أَنَّهُمْ عِبَادُكَ وَ خَلْقُكَ فَتْقُهَا وَ رَتْقُهَا بِيَدِك » جز اینکه آنها عبد هستند و تو معبود آنها هستی و مخلوق هستند و تو خالق آنها هستی. این فرق واضح است، اگر کسی این فرق را نگوید و نگوید که امیرالمؤمنین مخلوق خداست، این غلو است ولی اگر این را گفت و گفت که امیرالمؤمنین مخلوق است، پس فرق امیرالمؤمنین با سایر مخلوقات چه شد؟ اگر به این نقطه نرسند که غیر از این که آنها عبد و مخلوق هستند هیچ فرقی بین آنها و خدا نیست، این تقصیر در مقام معرفت امام است.

مقصر آنهایی هستند که امام را یک جوری می شناسند که امام مخلوق است و منم مخلوقم، پس امام با من چه فرقی دارد؟ چطور امام من و امام جبرئیل و کائنات است؟ نکته اش در همین یک کلمه است که «لَا فَرْقَ بَيْنَكَ وَ بَيْنَهَا إِلَّا أَنَّهُمْ عِبَادُكَ وَ خَلْقُكَ». ولی اگر کسی این را گفت که امیرالمؤمنین مخلوق و عبد است، این تمام معرفت امیرالمؤمنین نیست. تمام معرفت  امیرالمومنین این است که امیرالمؤمنین عبدی است که جز در بندگی، بین خدا و او فرقی نیست. این است که زیارتش زیارت الله است و این است که طاعتش طاعت الله است و این است که بیعت با او بیعت با خداست و این است که اگر هر مقامی از مقامات امیرالمؤمنین را درک بکنی، به همان اندازه به معرفت الله می رسی «وَ مَقَامَاتِكَ  الَّتِي  لَا تَعْطِيلَ لَهَا فِي كُلِّ مَكَانٍ يَعْرِفُكَ بِهَا مَنْ عَرَفَكَ لَا فَرْقَ بَيْنَكَ وَ بَيْنَهَا إِلَّا أَنَّهُمْ عِبَادُكَ وَ خَلْقُك » هرکس تورا شناخت، با این آیات شناخته است.

امیرالمؤمنین را در چه مقام می بینی، به همان اندازه به معرفت الله می رسی. امام حسین را در چه مقامی زیارت می کنی، به همان اندازه به زیارت الله می رسی. اگر امیرالمؤمنین را در ساحت ملکی زیارت می کنی، به همان مقدار زیارت الله پیدا می شود و در ساحت ملکوت و فوق ملکوت هم به همان اندازه به معرفت الله می رسی. لذا یک موقعی است که خدای متعال به زائر لطف می کند و یک زمان هایی است که در باز است. این که می گویند اگر سیدالشهداء را در عرفه زیارت کنی، خدا را در فوق عرشه زیارت کردی، یعنی ایام عرفه بساط ضیافت پهن است. اگر مراقبت کنی به تو مد سمع و بصر می دهند و می توانی در کربلا امام حسین را در مقام فوق عرش ببینی. کما این که امام حسین علیه السلام از آن مقامی که هستند، تک تک ما را می بینند و فقط سیدالشهداء هم نیستند بلکه همه معصومین اینطور هستند.

در باب سیدالشهداء گفته شده که یک کسی از حضرت سوال خیلی سختی کرد و گفت آقا جسم امام کجاست؟ اگر الان قبر حضرت را باز کنیم جسم امام آنجاست؟ حضرت فرمودند سوال خیلی سختی کردی و بحث را یک جای دیگر بردند و فرمودند سیدالشهداء هم اکنون با امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا و امام مجتبی صلوات الله علیهم اجمعین، در منزل رسول خدا و در آن عالی ترین مقامات هستند. ولی در عین این که آنجا هستند، رابطه شان با اینجا قطع نیست. نکته این است که وقتی ما زیارت می رویم، در عین این که امام در آن مقام عالی است، تک تک زائرین خودش را هم می بیند. این که ما می رویم کربلا نکته اش همین است. حضرت همه عالم را می بینند اما هرکسی که آمده مورد توجه خاص حضرت قرار می گیرد و این یک رؤیت خاص است. حضرت در آن مقام است ولی با یکایک زائرینش ارتباط خاص دارد.

فرمود آنها را می بیند و آنها را به اسم پدر و مادرشان می شناسد. حتی حضرت فرمود می داند که اینها در همیان خودشان چه چیزی برای سفر برداشتند. همینطور  که امام علیه السلام در مقام فوق عرشی خودش با تک تک زائرین ارتباط ویژه برقرار می کند، آنها را می شناسد و برای یکایک آنها طلب مغفرت می کند. از پدر بزرگوارشان امیرالمؤمنین تقاضا می کنند که آقا شما هم برای زائرهای من طلب مغفرت کنید. همینطور که حضرت رابطه برقرار می کنند، مؤمن هم رابطه متقابل برقرار می کند. هر وقت ما به امام توجه می کنیم، بدانید که امام به شما توجه کرده است. اگر امام توجه نکند راهی برای توجه باز نیست. اگر وجه الله متوجه ما نشود ما نمی توانیم متوجه وجه الله بشویم.

هر وقتی کسی متوجه امام است، بداند که امام دارد به او توجه می کند و در پرتو آن نور توجه امام، قلب ما متذکر به امام می شود. حضرت در مقام عرش هستند ولی یکایک زائرینشان را می بینند. اگر زائر توجه داشته باشد، در پرتو همین نگاه حضرت به او می تواند، حضرت را در مقام فوق عرش ببیند. این نگاهی که امام به انسان می کند، از آن مقام راه را باز می کند. اگر به زائری مد بصر بدهند، می تواند در پرتو نگاه امام برگردد و آن وقت امام را در مقام فوق عرش ببیند و این می شود زیارت خدا.

زیارت امام در واقع زیارت الله است. ما به زیارت امام می رویم تا خدا را زیارت کنیم و این عین توحید است. تنها راه زیارت خدا زیارت معصوم است. اگر کسی به زیارت معصوم رسید، آن وقت حقیقت زیارت الهی برای انسان واقع می شود و غیر از این هم راه دیگری ندارد. حتی در بهشت هم که بروی، باز زیارت الله از طریق زیارت الرسول واقع می شود. آنجا هم مقامات وجود مقدس نبی اکرم و اهل بیت است که در آن حقایق تجلی می کند.

در زیارت جامعه کبیره امام هادی علیه السلام، مقامات معصوم را، که ما می توانیم از این ابواب به امام نزدیک شویم، بیان کردند. آن مقاماتی که مؤمن و شیعه زائر باید اقرار به این مقامات داشته باشد و اگر هم یادش رفته باید بیاید اقرارهایش را نو کند، آنها را امام هادی بیان کردند و فرمودند که اگر به زیارت امام می روید، اینطور زیارت کنید. اینها مقامات ائمه است و باید به این مقام ها راه پیدا کنید و باید امام را در این قد و قامت بشناسید. اگر امام را در این قد و قامت دیدید، به معرفت الله می رسید. راه توحید همین است.

اگر کسی بتواند این مقامات ائمه را درک کند، در هر سلامی که به هر مقام می دهد، یک باب توحید برایش باز می شود. لذا عین توحید است و اصلا شرک نیست. ما وقتی می گوییم «السلام علیک» در واقع درب خانه خدا را می زنیم، چون به آن کسی که باب الله است سلام می کنیم و صدا زدن او صدا زدن خداست. هر نامی از امام را که می بریم و هر مقامی از مقام امام را که یاد می کنیم، در مقابل آن مقام تواضع و اعلام تسلیم می کنیم. به آن مقام صلوات و سلام می فرستیم و سلام الهی را تقاضا می کنیم. معنای سلام اعلام تسلیم به این مقام امام است. سلام یعنی دعا بر مقام الهی، که شأن امام نازل شود. این سلامی که می فرستیم و این اقراری که می کنیم در واقع باب الله را می کوبیم و اگر خوب در بزنید، همان در باز می شود.

در هر سلامی دری به روی توحید باز می شود و انسان اگر زائر شد و زیارت خودش را حفظ کرد و آن زیارت را از دست نداد، در را برایش باز می کنند. وقتی زیارت جامعه کبیره را در محضر امام خواند، وارد وادی ولایت می شود. دوباره فردا می آید و می ایستد و زیارت می کند، زیارت دوم هم باب و مقام دیگری است. یک موقعی زائر می رود داخل حرم و وارد مقامات می شود و برمیگردد، وقتی بیرون می آید دوباره خطوات الشیطان او را از همراهی امام جدا می کند و سر پله اول می رود، دوباره باید در اول را بکوبد. ولی اگر زائر باب را کوبید در به رویش باز شد و در وادی ولایت امام رفت و از آن بیرون نیامد و مواظب بود که خطوات شیطان او را جدا نکند و در این زیارت به همراهی امام رسید، فردا که زیارت می خواند در دوم را به روی او باز می کنند. نه تنها در هر سلام دری به روی وادی توحید باز می شود بلکه در هر زیارتی، یک درجه بالاتری از این ابواب به روی انسان گشوده می شود. اگر انسان زیارت قبلی را حفظ کرده باشد این توفیق نصیبش می شود و اگر هم از دست داده باشد، روز از نو و روزی هم از نو، دوباره باید برگردد.

نماز هم همینطور است «الصلاة معراج  المؤمن » اگر انسان مؤمن باشد، باید در نماز به معراج برود. اما یک دفعه آدم برمیگردد و همه آنچه را که گرفته از دست می دهد. وقتی السلام علیکم می گوید بعد همه چیز را زمین می گذارد. یک موقعی هم «عَلى  صَلاتِهِمْ دائِمُون »(معارج/۲۳) است. وقتی از نماز بیرون می آید، دلش در نماز است. نماز بعدی که اتفاق می افتد، این یک معراج بالاتری دارد. چون آن معراج را از دست نداده و یک عروج برتری دارد. زیارت امام علیه السلام اینطور است. حدش هم زیارت جامعه کبیره است. اگر کسی در این حد امام را نشناسد مقصر در حد امام است.

خود مقام زیارت جامعه کبیره هم مقاماتی دارد. انسان ممکن است مبتدی باشد و ممکن است یک کسی باشد که مدارج عالی را طی کرده و در هر سلام فهمی برای او پیدا می شود و بابی به روی او از ولایت و معرفت امام گشوده می شود و نورانیتی بر دل او می نشیند که دیگری از او محروم است. ولی حداقل ها همین ها هستند. اگر کسی کمتر از زیارت جامعه کبیره امام را بشناسد، این مقصر در حق امام است. البته همین هم زیارت مقصره است. چون در خود زیارت هم دارد «مَوَالِيَّ لَا أُحْصِي ثَنَاءَكُم  » اینها که کنه وصف شما نیست.

این عین توحید است. ما هر سلامی که می کنیم، درب خانه خدا را می زنیم. اگر آدم اینطور سلام کند، در عین این که موحدانه سلام می کند، به امام هم سلام می کند. لذا در زیارت امام رضا علیه السلام دارد، وقتی زائر می خواهد به زیارت امام رضا برود، وقتی که هنوز از در خانه راه نیافتاده اینطور بگوید که «بسم الله و بالله» من در این وادی که دارم قدم می گذارم با تکیه به اسم الهی است. «بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَى ابْنِ رَسُولِ اللَّه » وادی ولایت امام به سمت خدا می روم. اول مقصدم خداست و آخر مقصد هم خداست.

منتها وقتی می خواهم به سمت خدا بروم باید از کجا بروم و خدا کجاست؟ خدای متعال که جنوب و شمال و غرب و شرق ندارد که من بگویم به شرق و غرب می روم و یا به آسمان یا زمین می روم. خدای متعال در همه اینها حضور دارد اما آن سبیلی که اگر من در آنجا حرکت کنم و هر قدمی که برمیدارم یک قدم به خدا نزدیک می شوم کجاست؟ این وادی ولایت امام است. ما اول رو به خدا و بعد رو به امام می کنیم. چون کسی که دارد رو به امام می رود، در واقع رو به خدا می رود. امام سبیل و صراط و باب و وجه است.

آن وقت این زیارت جامعه کبیره یا زیارت دیگری که از امام هادی نقل شده، مورد غفلت واقع می شود. زیارت جامعه ائمه المؤمنین، زیارت فوق العاده ای است که آن هم از وجود مقدس امام هادی علیه السلام است. این ابوابی است که به روی ما باز کردند. اگر آدم می خواهد دعا یا زیارتی را بخواند که از یک امامی نقل شده، در واقع این فیضی است که از آن امام بر سر ما می بارد. اگر آدم مثلا می خواهد صحیفه بخواند، اول یک توسلی به امام سجاد علیه السلام داشته باشد و از حضرت اجازه بگیرد که دعا را به او بدهند. یک سلام و صلواتی به امام هادی علیه السلام بدهد و از حضرت اجازه بگیرند که آن زیارتی را که می خواستید به ما بدهید چه بوده است و در این زیارت چه چیزی می خواهید به ما عطا کنید. خودش را آماده کند تا وقتی که زیارت می خواند، امام هادی شفاعت کنند و آن چیزی را که می خواهند به زائر بدهند، عطا کنند. اگر کسی اینطور وارد بشود شاید بابی در زیارات به روی انسان گشوده بشود.

پی نوشت ها:

(۱) عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج 1، ص: 115

(2) نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص: 252

(3) علل الشرائع، ج 1، ص: 23