نسخه آزمایشی
پنج شنبه, 09 فروردين 1403 - Thu, 28 Mar 2024

تاملی در باب جهاد اقتصادی و افق گشایی مطلوب / تحلیل بصیرت و اخلاق اقتصادی

متن پیش رو حاصل کار شاگردان حجت الاسلام و المسلمین میرباقری است که بروی مطالب ایشان در باب جهاد اقتصادی انجام شده است. در این مقاله ایشان به این مفهوم و جهاد در این فضا پرداخته و با بررسی افق این نگرش و اندیشه به جهات مهمی از این بحث اشاره کرده اند و در آخر هم با بحث ارتباط اخلاق با این مبحث مطلب را به پایان رسانده اند.

مقدمه

حوزه  سياست، اقتصاد و فرهنگ در جامعه به هم پيوسته و درهم  تنيده و ابعاد يك واقعيت هستند كه مستقل از يك ديگر تحقّق پيدا نمي كنند؛ بنابراين، برنامه ريزي اجتماعی يه يقين بايد معطوف به هر سه بُعد باشد. از سوی ديگر، همان گونه كه در حوزه  سياست و فرهنگ، دو مبناي دين و سكولاریسم معنا دارد، در حوزه  اقتصاد هم اين تقسيم بندي جاري است و اقتصاد هم به دينی و غيردينی تقسيم می شود. الگوهای سوسياليستی و سرمايه داری دو گرايش اقتصاد مادی به حساب می آيند.

بر اساس همين پيوستگي ابعاد جامعه و جهت داری آنهاست كه در برنامه ريزي در مديريت جهاني براي ايجاد يك نظام هم آهنگ و پيوسته  جهاني بر محور مبانی مادی، از بازسازي اقتصادي شروع مي کنند و سپس، اصلاحات فراگير متناسب با آن الگوي اقتصاد پی گيری می شود و پس از اين مرحله، نوبت به انحلال در نظام جهاني می رسد؛ همان فرآيندی كه در كشور ما هم دنبال شد، اما در ميانه راه شکست خورد.

حال، برای تحقق تمدن نوين اسلامی، بايد نظام يک پارچه و هم آهنگ اسلامی تعريف شود که شامل تلاش ها و ارائه طرح های نوين سياسی، فرهنگی و اقتصادی در مقابل دشمن باشد، که به نظر می رسد طرح شعار جهاد اقتصادی را بايد در همين راستا تحليل کرد و آن را گامی برای جبران خلأها در فرآيند رو به پيش انقلاب اسلامی به شمار آورد.

1ـ مفهوم شناسی جهاد اقتصادی

گره زدن «جهاد» به مفهوم «اقتصاد» و تركيب اين مفهوم مقدس با فعاليت  اقتصادی، به معنای  نوعي تلاش سخت كوشانه در مسير بهسازيِ اقتصادي مبتني بر انگيزه هاي الهي است.

اگر اقتصاد بتواند معطوف به تعالي انسان باشد، بين فعاليت هاي اقتصادي و تعاليِ معنوي و تقرّب انسان، ارتباط حقيقي برقرار شده و تلاش هاي اقتصادي در جهت قرب قرار می گيرد. اين جهاد به اين معنا نيست كه تلاش ها براي توسعه لذّت ها و بهجت هاي مادي در ذيل همان مديريّت اقتصادي متعارف (اقتصاد سرمايه داري و يا اقتصاد سوسياليستي) را تغيير نام دهيم و با تأكيد بر نيّت صحيح، همان رفتارها را امضاء کنيم، بلکه براي تأمين تعالي انسان بايد ماهيت و سازوکار رفتار اقتصادي هم شكل و شمايل ديگري پيدا كند كه بتوان آن را در زمره جهاد في سبيل الله قرار داد.

برای اين که نگاه عميق تری به ترکيب «جهاد اقتصادی» صورت گيرد، بايد مشخص شود که آيا تلاش در راه بهسازيِ معاش و زندگيِ اين دنيايي و همه اموری كه به مأموريت مديريت اقتصادي مرتبط است، مي تواند معطوف به رشد معنوي و ايجاد تعالي انسان باشد يا اين كه اين دو حوزه، به هم مربوط نيستند و از هم منفصلند؟ از اين منظر، آيا مي توان «جهاد» را با «اقتصاد» تركيب كرد؟

برخی معتقدند كه هر گونه تلاش براي بهبود وضعيت اقتصادي، تلاشي دنياگرايانه است و تعالي انسان معطوف به فراغت از اين گونه تلاش هاست؛ يعنی اين تلاش ها نمي توانند معطوف به عبوديّت و بندگي باشند، بلكه حتی مانع رشد بندگي محسوب می شوند. اما در نگاه اسلامی، تعالي انسان به عنوان يكي از شاخصه هاي ارزيابي تلاش هاي اقتصادي است و از اين رو بايد نوعی از تلاش و کوشش مقدس اقتصادي را معرفي كنيم كه نه فقط عبادت، بلكه جهاد در راه خدا به حساب  آيد؛ در اين صورت، انگيزه هاي معنوي پشتوانه  تلاش اقتصادي قرار خواهد گرفت.

شاخصه ديگر جهاد اقتصادي، معطوف به نوعي مبارزه و درگيري با دشمن و درگيريِ بين دستگاه حق و دستگاه باطل و دشمنان خدا در تاريخ و جامعه است. در يک نگاه، جهاد اقتصادي در يك فضاي آرام و بدون درگيري، فرض می شود كه فقط معطوف به پيش رفت بيش تر است؛ يعني براي عبور از بحران هاي اقتصادي و رسيدن به پيش رفت همه جانبه  اقتصادي، يك جهاد اقتصادي طراحي مي شود اما در نگاه دقيق تر، اين جهاد با جنگ و درگيري همراه است و تنها آن تلاش اقتصادي كه در جهت برتري جبهه حق بر جبهه كفر و حركت به سمت برتري در موازنه  اقتصادي انجام پذيرد، مجاهدت اقتصادی تلقی می شود.

2ـ مقياس جهاد اقتصادی

با توجه به اين که مأموريت انقلاب اسلامی سه سطح ملی، منطقه ای و جهانی دارد، جهاد اقتصادی را هم بايد در اين سه مقياس ملاحظه کرد.

يكي از چالش هاي مهم جمهوري اسلامي و اصلي ترين عرصه  درگيري دشمن با انقلاب اسلامی، در عرصه های اقتصادي است؛ يعنی گرچه موضوع درگيري  آنها همه جانبه است اما اکنون اقتصاد را محور قرار داده اند؛ و لذا به تعبير رهبر فرزانه انقلاب اسلامي (مدظله) «در اين برهه  از زمان، جهاد ملت ايران به طور عمده در عرصه  اقتصاد است»(1)

شرايط كنوني جامعه و کشور، شرايط جنگ اقتصادي است که البته اين امر، در مقياس منطقه ای و جهاني هم وجود دارد. مجاهده  اقتصادي، براي عبور دادن جامعه از اين نبرد اقتصادي است كه به عنوان خطّ مقدّم مبارزه بر عليه انقلاب اسلامي طراحي شده است. آن چه از فرمايشات مقام معظم رهبری (مدظله) فهميده می شود همین است كه دشمن در حال حاضر، مبارزه برای محاصره و شکست انقلاب اسلامي را از موضع اقتصاد دنبال مي كند و ميدان اصلي درگيري را ميدان اقتصادي قرار داده است. جهاد اقتصادي لازم است تا انقلاب اسلامي را از اين طراحيِ دشمن عبور دهد. البته برای اين که جهاد اقتصادی، موفق شود بايد از مقياس ملي، به سطح دنياي اسلام و همه جهان گسترش يابد تا جهان اسلام و ملت های جهان از جريان تجدّد و نظام اقتصاد جهاني بگذرند و اين مأموريت فعلي انقلاب اسلامي است.

در مقياس جهان اسلام، همان گونه كه بيداري اسلامي ايجاد شد و به خيزش ها و جنبش هاي سياسي تبديل گرديد، بايد به دنبال آن، الگوی اقتصاد منسجم و شبکه واحد اقتصادی بر محور تمدن اسلامي به اين کشورها نشان داده شود تا به فکر شکستن انحصارهای جهانی باشند و اتحاد منطقه ای يا تمدنی به وجود آوردند. اين هم مأموريت ديگر انقلاب اسلامی است.

در مقياس بالاتر، مأموريت انقلاب اسلامي عبور دادن جامعه جهاني از جريان تجدد به سمت عصر ظهور است؛ بنابراين، ناچار است كه يك طراحي اقتصادي جديدي داشته باشد. نظام جهاني موجود، يك نظام مديريتي فراگير است که در همه ي حوزه ها به دنبال گسترش مدرنيزم در جهان می باشد. طبيعی است که عبور دادن جامعه  جهاني از دوران مدرنيته به سمت عصر ظهور، مبارزه  اي همه  جانبه را مي طلبد و از بستر جهاد سياسي و فرهنگي و به ويژه در شرايط کنونی از بستر جهاد اقتصادي عبور مي كند.

3ـ راهبردهای جهاد اقتصادی

پس از مفهوم شناسی جهاد اقتصادی و تبيين مقياس آن، به راهبردهای جهاد اقتصادی می پردازيم.

1/3ـ نقشه جديد مبارزه اقتصادی

جهاد اقتصادی در نهايت نبايد بر اساس الگوي اقتصادي  رايج كه قطب های اقتصادی دنيا از آن تبعيت مي كنند و در موازنه مي خواهند تنها سهم تأثير خودشان را بالا ببرند، تعريف شود. مثلاً چين و هند در حال رقابت جدي اقتصادي، حتي جنگ اقتصادي با اروپا و امريكا هستند و می خواهند در آينده، سهم تأثير خود را در اقتصاد جهاني بالا ببرند اما روشن است که اين رقابت و جنگ اقتصادي، بر سر طراحي و تحقق الگوهاي جديد نيست، بلكه براي تغيير جايگاه  درون موازنه الگوي سرمايه داري است.

جهاد اقتصادي نبايد به معنای پذيرش الگوهای اقتصادی دشمن و مبارزه در چارچوب آن باشد، بلکه به اين معناست كه ما در نهايت به دنبال ايجاد يك الگو يا مدل جديد اقتصادي مبتني بر آموزه هاي اسلامي و سازگار با فرهنگ و شرايط ايران هستيم که هجوم فرهنگ و تمدن رقيب از طريق اقتصاد را سد کند. در واقع، جريان اقتصاد سرمايه داري، بستر فرهنگ، اخلاق و اعتقادات سرمايه داري  هم هست که بايد با مجاهدت اقتصادي، موازنه اقتصادي را تغيير دهيم اين طرح بايد نقشه  راه جنگ اقتصادی را طراحي كند و ميدان جنگ اقتصادی و وسعت و ابعاد آن ميدان را به ما نشان دهد. اگر ميدان جهاد اقتصادي را در مقياس ملّي ببينيم، نقشه  راه  معطوف به مقياس ملي خواهد شد ولي اگر ميدان طراحي شده ، گسترده تر باشد، نقشه ي راه  نيز جامع تر خواهد بود. طبيعی است که از اضلاع مهم اين نقشه، طراحيِ معادلات جديد و طراحيِ نظام شاخص هاي جديد براي ارزيابي وضعيت اقتصادي و راه کارهای برون رفت از وضعيت كنونيِ در مقياس ملّي، دنياي اسلام و جهاني و دست يابی به «تعالي، عدالت و رفاه» است.

به عبارت ديگر، طراحی اين نقشه، به معناي تحول فرهنگي و انقلاب فرهنگي در حوزه  دانش اقتصاد و حوزه  اخلاق اقتصادي و فرهنگ اقتصادي است. نکته مهم آن است که مدل مورد نظر بايد نقشه هجوم همه  جانبه عليه اقتصاد سرمايه داري و مکمل هجوم فرهنگی و سياسي باشد. به اعتراف برخی از نظريه پردازان غرب و از جمله «فوکوياما»، بحران اقتصادي كنوني غرب، ناشي از شكست ايدئولوژي غربی است و منشأ ايدئولوژيك دارد؛ پس،  بر پايه اين اعتراف، براي شكست غرب در عرصه اقتصادی، بايد در قالب يک نقشه و مدل، هجمه ايدئولوژيك به غرب را گسترش دهيم، که در اين صورت، موفقيت مان در جهاد اقتصادی افزون خواهد شد.

2/3ـ نوسازی هويت اقتصادی مسلمين

راهبرد ديگر در جهاد اقتصادی، احيای هويت اقتصادی مسلمين است تا هم گرايی ها و مرزبندی های جديد اقتصادی در جهان شکل بگيرد؛ همان گونه که هويّت فرهنگي  و سياسي مسلمان ها احيا شده و دنياي اسلام به نقطه اي رسيده است كه خود را براساس فرهنگ اسلامي و اقتدار اسلام تعريف مي كند و قدرت و فرهنگ خويش را در اسلام مي شناسد، بايد هويّت جمعی اقتصادي آنها نيز بر مبنای هويت های سياسی و فرهنگی نوظهور، بازسازی و احيا شود تا هويّت اقتصادي آنها مبتني بر اسلام باشد و هويّت واحد اقتصادي در دنياي اسلام محقق گردد؛ يعني به لحاظ اقتصادي، دغدغه يا تعلّقي كه به دنياي اقتصاد دارند، تعلّق و يا نگرانی مبتني بر سرنوشت اسلام باشد. نتيجه  اين نوسازی هويت آن است  که برتري و اقتدار شبکه اقتصاد اسلامي در جهان به حساسيّت نخست مسلمين تبديل مي شود و برتري اقتصاد ملی و اسلامی، موضوع حساسيت جامعه اسلامی قرار می گيرد.

به دنبال نوسازی هويت اقتصادی،  بايد هم گرايي اقتصادي به وجود آيد. بر اساس آن هم بايد نظام ها و سامانه هاي آماري تعريف شود كه بتواند به صورت علمي، مقدورات اقتصادي مسلمين مثل بازارهاي مختلف اقتصادي، بازارهاي مصرفي، نيروهاي انساني و ... را شناسايی کند. اين امر، مي تواند اعتماد بين جبهه اي در دنياي اسلام ايجاد كند و اعتماد روحی و احساس توانايي در موازنه به آنها بدهد و بر احساس هويّت اقتصادي بيفزايد؛ برخلاف شرايط كنوني كه دنياي اسلام تصور مي كند كه در موازنه  اقتصادي، مغلوب است!

بر اساس هويت اقتصادی می توان برنامه ريزي كرد و سازوكارهاي مشترک براي موضع گيري فعال در سطح جهانی شکل داد؛ مثل ايجاد بازار مشترك، نظام پولي مشترك و سامان دهي مشترک صادرات و واردات، افزايش مبادلات درونی، اعمال تحريم بر جبهه مقابل (مثل تحريم انرژي فسيلی در مقابل تحريم انرژي هسته ای).

3/3ـ ايجاد اخلاق و بصيرت اقتصادی

بر اساس هويّت جمعی اقتصادي بايد اخلاق اسلامی را در حوزه  اقتصاد حاكم کرد؛ بايد اخلاق اجتماعيِ اقتصادي تغيير کند؛ چرا که بخشي از هويّت اقتصادي جامعه اسلامي، هويّت اخلاق اقتصادي آنها است؛ مثلاً به جاي روحيه رقابت در دنياي اسلام، بايد روحيه ايثار و فداكاري بين جبهه اي به وجود آيد، به جاي روحيه تكاثر، روحيه  قناعت در مصرف حاكم شود و روحيه تلاش و مجاهده به جاي كسالت و تنبلي بنشيند.

در واقع، مجموعه حساسيت ها و «حب ها و بغض ها» و «ميل ها و نفرت ها» در ميدان اقتصاد، همان اخلاق مبارزه اقتصادي است که فداكاري و ايثار و تلاش از نمونه ها و فروعات آن به شمار می روند. به عنوان نمونه، اخلاق قناعت غير از اخلاق حرص است. در اخلاق قناعت، انسان «حداكثري» تلاش و «حداقلي» مصرف مي كند. اين اخلاق در نهايت بايد به رفتار آحاد جامعه تبديل شود.

در هويت سازی اقتصادی بايد به نقطه اي رسيد كه علاوه بر ايجاد حساسيت ها و اخلاق اقتصادی جديد، «بصيرت اقتصادي» هم پديد آيد كه جوامع اسلامی بتوانند رابطه  پديده هاي اقتصادي در مقياس جهاني، منطقه اي و ملي را با جريان موازنه  اقتصادي و هويّت اقتصادي دنياي اسلام بفهمند. به عبارت ديگر، بصيرت اقتصادی يعني آگاهي هاي لازمي كه بتواند بين رفتارهای اقتصادي در مقياس توسعه، كلان و خُرد يا در مقياس رفتار شخصي و خانوادگي  و نيز در مقياس رفتار اصناف اجتماعی و ... با موازنه، نسبت برقرار کند؛ مثلاً كساني كه براي صادرات و واردات برنامه ريزي مي كنند، بايد به برتري اقتصاد اسلامي حساس باشند و رابطه  مديريت خودشان را با اين امر، به وضوح تشخيص دهند. البته برای تشخيص اين مسئله، مطالعات علمي و تخصّصي گسترده اي نياز است؛ مثلاً در برنامه ريزي براي مديريت اقتصادي، مديريت صنعتي ، مديريت توسعه  صنايع در مقياس وزارت صنايع، مطالعات کاملاً کارشناسانه نياز است تا مديريت جهادی شکل گيرد.

روشن است که بصيرت اقتصادي غير از اخلاق اقتصادي است. بايد پس از تلاش در بخش اخلاق اقتصادی، آگاهي هاي لازم و درك و عقلانيت صحيح متناسب با مناصب و ظرفيت ها شکل گيرد تا به راحتي بتواند تأثير مناسبات و رفتارهای اقتصادي با برتري در موازنه را تببيين كند؛ مثلاً اگر حادثه ای در عرصه جهاني سازي اقتصادی در جهان اتفاق افتاد مسلمانان صاحب بصيرت اقتصادی به سرعت بتوانند سهم تأثير آن را در اقتصاد جهان اسلام محاسبه کنند و بدانند که اين تحوّل اقتصادي چه تأثيري در موازنه اقتصادي خواهد گذاشت و بر آن اساس، نسبت به اين موضوع موضع گيري کنند. در واقع، تفاوت حساسيت و بصيرت در آن است که فرد در مرحله  حساسيت، با پرورش روحی و اخلاقي و اصلاح نظام حساسيت های خويش، به برتري در موازنه احساس می رسد، اما در مرحله  بصيرت مي فهمد كه رفتار اقتصادي او چه نسبت منطقی و عينی با برتري در موازنه دارد. از اين منظر، حساسيت های اقتصادی بايد مسير حركت خود را از طريق ايجاد بصيرت اجتماعي پيدا کند و در امتداد حساسيت، بصيرت پديد آيد؛ اگر بصيرت وجود نداشته باشد، حساسيت ها جريان مناسب خود را پيدا نمي كنند. اين امر، حتي در تصميمات خُرد اقتصادي مثل رفتارهای توليدي، توزيعي و مصرفي هم جريان دارد؛ يک کارخانه دار يا حتی يک زن خانه دار در مصرف خُرد، بايد بفهمد كه اين كالايي را كه توليد يا خريداری می کند، چه نسبتي با برتري جبهه اسلام در موازنه دارد.

البته برخی حساسيت های اقتصادی در کشورهای غربی وجود دارد که با بحث بصيرت اقتصادی تفاوت دارد؛ به عنوان نمونه، وقتي طرح خاصی در تجارت جهاني مطرح مي شود، كارگران برخی كشورها تظاهرات مي كنند؛ زيرا  رابطه ي آن را با زندگي و درآمد شخصي خودشان مي فهمند، اما يک مسلمان بايد بتواند با بصيرت اقتصادی، نسبت بين پديده هاي اقتصادي جهاني را با برتريِ دنياي اسلام و کشور خود بفهمد. به تعبير ديگر، فرد و جامعه در تحقيقات و برنامه ريزی های اقتصادی، بايد موازنه ي اقتصادي را به عنوان يكي از مهم ترين شاخصه هاي بهينه قرار دهند و تنها به دنبال سودآوري شخصي نباشند. اين كه مقام معظم رهبری (مدظله) تصريح كردند كه در جهاد اقتصادي بايد به سمت مصرف كالاهاي ملي برويم، شايد در همين راستا قابل تحليل باشد.

جامعه اسلامی می تواند مبتنی بر بصيرت اقتصادی، برای آزادسازی کالاهای استراتژيک از انحصار دشمنان تلاش کند و به خودکفايی در کالاهای مهم برسد.

پی نوشت ها:

(1) بيانات مقام معظم رهبری (مدظله) در  عسلويه ، 8/1/1390