برای نمایش محتوای مربوطه روی عنوان  نوشته زیر کلیک نمایید
( عنوان زیر لینک به فهرست مربوطه در داخل نوشته اصلی می باشد)

این نظام کیهانی را در با همه وسعتش و آسمان ها و زمین و ستاره ها در نظر بگیرید، اما خدا را حذف کنید. حالا اگر ما اسیر این عالم باشیم و با قوانین آن زندگی کنیم و او بر ما حاکم باشد، آیا این عالم به این وسعتش صدای ما را می شنود و حرف دل ما را می شنود؟! آیا اصلا ما در این عالم دیده می شویم یا یک ذره گمشده ایم مثل یک پر کاه در مقابل یک طوفان؟! ببینید که یک عالم بی شعور کر و کور چقدر اضطراب و حیرت، و ترس و وحشت ایجاد می کند! حالا اگر پرده کنار رفت و عظمت الهی برای انسان ظهور پیدا کرد، به تعبیر امیرالمومنین «

عَظُمَ الْخَالِقُ فِي أَنْفُسِهِمْ فَصَغُرَ مَا دُونَهُ فِي أَعْيُنِهِمْ



»(2) اگر عظمت و کبریای الهی در قلب انسان ظهور پیدا کند، همه این کائنات از چشم آدم می افتد و محو می شود. آن وقت احساس می کنیم که ما اسیر این عالم کر و کور نیستیم بلکه بنده خدایی هستیم که سمیع است و هرچه می گوییم می شنود، «

لِكُلِّ مَسْأَلَةٍ عِنْدَهُ سَمْعٌ حَاضِر



»(3) هر حرفی می زنی یک گوش شنوایی خدا در این عالم گذاشته است.

یک مطلبی را دیروز آقای ملائکی گفتند که خیلی لطیف بود. ایشان نقل کردند که یکی از علما به نظرشان آمد که چطوری می شود امام رضا علیه السلام همه زائرین را بینند و به همه توجه داشته باشند و حرف دل همه را بشنوند! گاهی اینقدر بزرگ است که ما به خاطر بزرگی آن حیرت می کنیم و با خود می گوییم آیا واقعا می شود که در آن واحد، میلیون ها انسان در دنیا به ایشان ملتجی و پنهانده شوند و ایشان هم ببینند و بشنوند. نقل شده که در حالت مکاشفه پرده ای از ایشان کنار رفته بود و ایشان دیده بودند که امام وارد حرم شدند. مردم هم داشتند زیارت و التجاء می کردند. بعد ایشان دیدند که کنار هر زائری یک امام رضا ایستاده بود! یعنی نور امام رضا در همه عالم هست و این خورشید وقتی صبح طلوع می کند میلیون ها خانه و هزاران شهر را با هم روشن می کند و از خانه شما هم کم نمی گذارد.

امام رضا فرمودند: «

الْإِمَامُ كَالشَّمْسِ الطَّالِعَةِ الْمُجَلِّلَةِ بِنُورِهَا لِلْعَالَم



»(4)  امام آن خورشیدی است که طلوع کرده و نه فقط عالم ما بلکه همه کائنات را روشن کرده است؛ یعنی عالم ملائکه هم با نور امام روشن است. خودتان را در مقابل عظمت عالم ببینید. اگر خدای متعال به انسان یقین بدهد و پرده کنار برود، «

اللَّهُ  نُورُ السَّماواتِ  وَ الْأَرْض



»(نور/35) و عالم برای انسان به نور الهی روشن بشود، او در همه جا حضور حضرت حق را می بیند و می گوید «

وَ هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ ما كُنْتُم



»(حدید/4)، هم در باطن و هم در ظاهر با ماست. «

لا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقالُ ذَرَّةٍ فِي السَّماواتِ وَ لا فِي الْأَرْض



»(سبأ/3)  به اندازه سنگینی یک ذره از علم الهی پوشیده نیست. می دانید ذره چیست؟ ذره را در لغت اینطوری بیان می کنند و می گویند وقتی خورشید می تابد از روزنه گاهی غبارهایی که دیده نمی شوند در پرتو نور خورشید دیده می شود، به اینها می گویند ذره. به اندازه سنگینی یک ذره از علم خدای متعال در عالم پنهان نیست.

پس ببینید چقدر فرق می کند که پرده ها از جلوی چشم و قلب انسان کنار برود، عالم نورانی بشود و کسی در ظلمت نباشد، انسان حضور حضرت حق را در عالم لمس کند، کبریای الهی را درک بکند و احساس کند که همه عالم در دست اوست و او کاملا به ما توجه دارد و هیچ چیز از او مخفی نیست.

در تسبیحات هر روز ماه رمضان آمده است که هیچ چیز او را از امر دیگر مشغول نمی کند، یعنی آنچه از آسمان نازل می شود و این ملائکه ای که از آسمان نازل می شوند، موجب نمی شود که خدای متعال زمینی ها را نبیند. ما وقتی یک مهمان داریم و یک مهمان بزرگی برایمان می اید همه کوچک ها را فراموش می کنیم اما خدای متعال اینطوری نیست. آسمانی هایی که دارند از آسمان نازل می شوند موجب نمی شود که خدا آن ذره و آن دانه و بذری را که دارد در زمین کاشته می شود و فرو می رود نبیند. او هم جبرئیل را می بیند و هم آن دانه گندمی که در زمین است. هم رب جبرئیل است و هم رب آن دانه گندم. در نقل است که حضرت فرمودند: در غار حرا وقتی جبرئیل در آن سیمای واقعی اش ظاهر شد شرق و غرب عالم را پر کرده بود. اما آن موجود با آن عظمت موجب نمی شود که خدای متعال یک مورچه را فراموش کند. مورچه ها را هم او اداره می کند و اینطوری نیست که مثلا مورچه ها یک خدای دیگری داشته باشند.

یک مطلبی در حدیث نقل شده که من نرسیدم سندش را بررسی کنم. جناب یوسف در زندان وقتی برای آن زندانی تعبیر خواب کرد، به یکی شان فرمود: تو می روی و آزاد می شوی و بعد هم ساقی دربار می شوی. بعد گفت: وقتی رفتی پیش عزیز مصر بگو یک زندانی فراموش شده ای هم در زندان است و اصلا از او غفلت شده است. نقل شده که جبرئیل آمدند و فرمودند: جناب یوسف نگاه کنید ته دریا را و زیر آن سنگ را ببینید. جناب یوسف دیدند که در ته دریا یک کرمی یک برگی در دهان دارد و مشغول تغذیه است. بعد جبرئیل فرمود: یوسف، چه کسی این کرم را زیر سنگ و در ته دریا دارد اداره می کند و روزیش را می دهد؟! آیا خیال کردی که خدای متعال تو را فراموش کرده است؟!

پس ببینید چقدر عالم فرق می کند وقتی پرده ها کنار برود و انسان احساس کند که همه این کائنات هیچی نیست. ما بنده یک خدای حکیم، علیم، مهربان و سمیع هستیم که او بر هر کاری تواناست «

إِنَّكَ عَلى  كُلِّ شَيْ ءٍ قَدِير



»(آل عمران/26)، همچنین مجیب هم هست یعنی هرچه بخواهید اجابت می کند، قریب هم است یعنی نزدیک به ماست. حالا ببینید چقدر تفاوت می کند که آدم سر و کارش با چوب و سنگ و خرما و خورشید و این پدیده ها باشد یا سر و کارش با خدای متعال باشد!

اگر کسی در این دنیا نتوانست پرده ها را کنار بزند و به یقین برسد، موحد بشود و حضور حضرت حق را درک کند، آیا اگر در جهنم رفت اهل یقین می شود؟! اینطوری نیست چرا که «

كَلَّا إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ يَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُون



»(مطففین/15)، اینها در قیامت هم در پرده هستند. حجاب ها و پرده ها باید الان برداشته بشو و ما در دنیا باید به یقین برسیم. اگر کسی به رزق یقین رسید این یقین در آخرت کامل می شود چون یقین خودش مقاماتی دارد.

دعای بیستم صحیفه سجادیه که به مکارم الاخلاق معروف شده را حتما خوانده اید. خیلی دعای فوق العاده ای است و توصیه شده در حرم امام رضا علیه السلام حتما خوانده شود. «

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ بَلِّغْ بِإِيمَانِي أَكْمَلَ الْإِيمَان



» خدایا ایمان من را به مرتبه کاملترین ایمان ها برسان «

وَ اجْعَلْ يَقِينِي أَفْضَلَ الْيَقِين



» و یقین من را پر فضیلت ترین و پر بار ترین یقین ها قرار بده. پس ببینید اگر کسی به یقین رسید این یقین کمال پیدا می کند. یقین درجاتی دارد ولی از این دنیا آدم باید وارد وادی یقین بشود. پس اگر کسی در این دنیا وارد وادی یقین نشد معلوم نیست شک و حیرت هایش در آن عالم برداشته بشود.

پیمایش به بالا