برای نمایش محتوای مربوطه روی عنوان نوشته زیر کلیک نمایید
( عنوان زیر لینک به فهرست مربوطه در داخل نوشته اصلی می باشد)
ما هم در خوبی ها و هم بدی ها سه گام و سه جنس آدم داریم. یک عده ای اهل ارتکاب خوبی ها هستند، یعنی کارهای خوب را انجام می دهند، نماز می خوانند و روزه می گیرند و احسان و دستگیری می کنند. یک عده ای اهل ارتکاب بدی ها هستند، یعنی ظلم کرده و تعدی و ترک نماز می کنند. یک عده ای هم اشاعه می کنند، اشاعه یعنی کاری می کند که نماز خواندن گسترش پیدا می کند، نه فقط خودش نماز می خواند بلکه مسجد می سازد، نه فقط خودش هیئتی است بلکه یک هیئت تأسیس می کند. حسینیه درست می کند و مردم را زیر خیمه امام حسین علیه السلام جمع می کند. به عکس آن طرف هم می بینی نه فقط خودش اهل میگساری و فساد است بلکه میکده به پا می کند، این می شود اشاعه.
یک عده ای هم اقامه می کنند، اقامه از اشاعه بدتر است، یعنی فرهنگ و اخلاق مردم را می کند اخلاق گناه. در نتيجه این آدمی که تا دیروز از گناه بدش می آمد حالا خوشش می آید. این آدمی که تا دیروز به نظرش می آمد که باید با عفت باشد امروز به نظرش می آید که اصلا حجاب چیست؟! پس می گوید حجاب مانع است و حتی در شعر ها و ادبیاتش از آن به کلاغ سیاه تعبیر می کند! یعنی یک بستری درست می کند که دیگر حجاب می شود ضد ارزش و بی عفتی می شود ارزش. پس آن کسی که هفت قلم آرایش می کند و بی حجاب بيرون می آید احساس عزت می کند.
در این جامعه ای که اقامه اخلاق و فرهنگ مادی می شود، آن کسی که می خواهد با حجاب باشد، احساس حقارت می کند. در ایران دو دوره با حجاب مبارزه شده، یکی در دوره رضاخان که به زور چادر از سر مردم کشیدند که خیلی از بانوان متدین سالها از خانه بیرون نیامدند. اما در دوره دوم یک راه دیگری رفتند و به جای این که ماجرای مسجد گوهرشاد راه بیاندازند و مردم را بکشند، آمدند و بستر اقامه بی حجابی و بی عفتی را درست کردند. یک شرایطی را درست کردند که دانشجو در همین دانشگاه تهران، با چادر مشکی می رفت، اما از آن طرف با مینی ژوپ می آمد بیرون، چرا؟! چون یک بستری درست کرده بودند که چادر علامت عقب افتادگی و موجب حقارت بود. کسی که چادر سرش می کرد احساس می کرد تحقیر می شود و آن که بی حجاب می آمد احساس می کرد شرافت دارد. این می شود اقامه، اقامه یعنی این که یک کاری بکنند که بدی ها بشود شرافت و خوبی ها هم بشود حقارت.
اولیاء طاغوت اقامه گناه و صفات رذیله و اقامه شرک می کنند، یعنی نه فقط خودشان مشرک اند بلکه بت پرستی را در عالم ایجاد می کنند. آنها مردم را مشغول به بت می کند که خودش حاکم باشند، شیطان کارش همین است دیگر، بت پرستی اقامه می کند که مردم زیر سلطه او باشند. قرآن می فرماید: «فَاسْتَخَفَ قَوْمَهُ»(زخرف/54)، فرعون قومش را سبک کرد، خود انسان که سبک نیست! به تعبیر روایات مومن مثل کوه استوار است. انسان که با حرف و وعده های فرعون این طرف آن طرف نمی شود، طوفان ها هم مومن را تکان نمی دهد، ولی وقتی پوکش کردی و سبک شد و کرامت و عزت و ارتباط را با خدا از دست داد، می شود مثل پر کاه که یک نسیم هم او را به حرکت در می آورد.
پس اقامه یعنی پوک کردن انسان و ارزشهای الهی را از انسان گرفتن، فطرت آدم ها را خاموش کردن و جایش اخلاق مادی را گذاشتن. یک کسی مواد مخدر مصرف می کند، یک کسی آن را اشاعه می دهد و کارخانه تولید دخانیات می زند، یک کسی از این هم بالاتر، می آید و فرهنگش را درست می کند، طوری که دیگر این کار بد نیست. اقامه یعنی این، یعنی یک کاری می کنند که فرهنگ عوض می شود.
حضرت به سلمان فرمودند: یک دوره ای می آید که این گناه ها انجام می شود، بعد هم یکی یکی شمردند. سلمان تعجب کرد اما حضرت فرمودند: از همه اینها بدتر اینکه یک دوره ای می آید که معروف می شود منکر و منکر می شود معروف، خوبی می شود بدی و بدی می شود خوبی، طوری که دیگر اصلا نمی شود نهی از منکر کنی! در نهی از منکر آدم اول باید منکر را منکر کند بعد از آن نهی کند، منکری که در نگاه جامعه معروف است چطوری می شود از آن نهی کنی؟! چون به نظر آنها داری منع از معروف می کنی!
لذا راه مبارزه این است شما باید اول آن پرچمدارانی که دارند مقابله می کنند را بزنید و جلوی اقامه را بگیرید، به طوری که منکر بشود منکر و معروف هم بشود معروف. آن وقت می توانید بگویید اگر یک کسی گناه کرد او را نهی کنید. ولی وقتی منکر شد معروف بی حجابی می شود عرف، یعنی می شود خوبی و اسمش هم می شود آزادی!
همه این کارها، کار کفار است و همین اولیاء طاغوت و مستکبرین این کارها را کرده اند. شما در اروپا هم بروید می بینید که یک دوره ای با حجابی بوده و هنوز آثارش هست. اما آنها آمدند و برای رسیدن به منافع اقتصادی و برای این که از بانوان سوء استفاده اقتصادی بکنند، اینها را در محیط بازار آوردند، بعد طبیعتا اقتضاء محیط بازار آرام آرام بی حجابی شد. کم کم یک مسائل دیگر هم پیش آمد و گفتند اصلا از جاذبه های زنانه برای رشد تولید باید استفاده کرد! پس تبدیلش کردند به فرهنگ و اسم آزادی و کرامت هم روی آن گذاشتند. هیچ وقت ابلیس به آدم نمی گوید بیا برو جهنم بلکه می گوید بیا و آزاد باش! همین که خواستی آزاد باشی ولایت بر تو پیدا می کند و می گوید از ولایت الله خارج بشو تا آزاد باشی. چرا می خواهی تحت ولایت خدا باشی؟! تحت ولایت خودت باش! بعد همین که از ولایت خدا آمدی بیرون می گوید من هستم و سلطه پیدا می کند.
«وَلَايَةُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ حِصْنِي »، شیطان می گوید: چرا تحت ولایت کس دیگر هستی؟ بیا بیرون و خودت باش، اما همین که آمدی بیرون می گوید حالا من هستم و تو باید زیر سلطه من باشی. او آدم را از محیط امن بیرون می آورد، بعد هم تسلط پیدا می کند. پس اصل ظلمات و منکر اولیاء طاغوت هستند که اقامه می کنند و محیط ولایت آنها ظلمت و جهنم است.