برای نمایش محتوای مربوطه روی عنوان  نوشته زیر کلیک نمایید
( عنوان زیر لینک به فهرست مربوطه در داخل نوشته اصلی می باشد)

در یکی از گفتگوهایی که حضرت با آن سابئی دارند، نقل شده که حضرت فرمودند: اولوالالباب آنچه در عالم آخرت هست را فهمیده اند. اولوالالباب آنهایی هستند که صاحب لُبّ اند. لب یکی از مقامات وجودی آدم است و شاید از قلب هم پنهانی تر است که در روایات به شیعیان امیرالمومنین تفسیر شده اند. اولوالالباب این را فهمیده اند که «

وَ قَدْ عَلِمَ ذَوُو الْأَلْبَابِ أَنَّ الِاسْتِدْلَالَ عَلَى مَا هُنَاكَ لَا يَكُونُ إِلَّا بِمَا هَاهُنَا



»(1) آنچه در آن عوالم هست از اینجا باید فهمیده بشود. اگر کسی در این جا نفهمید دیگر در آن عالم هم برود اهل معرفت نمی شود.

بعد نقل شده که حضرت به این آیه استشهاد کردند: «

وَ مَنْ كانَ فِي هذِهِ أَعْمى  فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمى  وَ أَضَلُّ سَبِيلا



»(اسرا/72)، اگر کسی در این دنیا نابینا باشد در آخرت هم نابیناست. البته مقصود نابینایی ظاهری نیست بلکه مقصود کسی است که چشمش باز نشده و نتوانسته حقایق عالم را ببیند. چون می دانید ما غیر از دو چشمی که در سر داریم دو چشم هم در قلب خودمان داریم و غیر از این گوشهایی که در سر داریم قلبمان هم دارای گوش هست. در روایات دیدید که فرمود در یک گوش ملک می دمد و در یک گوش شیاطین وسوسه می کنند. آنهایی که در این دنیا نتوانستند حقایق را ببینند در آخرت هم دیگر معلوم نیست که بتوانند ببینند. باید در این دنیا پرده ها برداشته بشود و حقایق مشهود بشود و الا ادم وارد عالم آخرت و جهنم هم بشود نمی فهمد چه خبر است!

ما که در این دنیا زندگی می کنیم و با پوسته دنیا و خانه سر و کار داریم باید بدانیم که این خانه یک صاحبخانه ای هم دارد. «

لِلَّهِ مُلْكُ  السَّماواتِ  وَ الْأَرْض



»(شوری/49)، ملک همه آسمان ها و زمین برای خداست و فرمانروایی اش متعلق به اوست. ما که در این عالم زندگی می کنیم سر و کار با ملک این عالم داریم در حالی که باید با ملکوت این عالم سروکار داشته باشیم و اهل مشاهده ملکوت بشویم. قرآن ما را دعوت کرده و می فرماید: «

أَ وَ لَمْ يَنْظُرُوا فِي مَلَكُوتِ السَّماواتِ وَ الْأَرْض



»(اعراف/185) ، چرا نظر به ملکوت عالم نمی کنید؟ چرا تلاش نمی کنید تا پرده ها کنار برود و شما اهل عالم ملکوت بشوید؟

پس ببینید در این دنیا می شود یک پرده هایی را کنار زد انسان به مشاهده حقایق عالم برسد و قیامت و باطن عالم را ببیند. اگر کسی اهل مشاهده ملکوت شد می بیند که همه ملکوت عالم در مقابل خدا سجده می کنند، آن وقت اهل یقین شده و شک و تردید و شبهات از بین می رود. این مشاهده جایش در دنیاست و این طور نیست که اگر آدم در دنیا نرسید در آخرت برسد. البته آن کسانی که در دنیا به حقایق می رسند می دانند که همه حقایق در این دنیا قابل چشیدن نیست و نمیتوان همه را درک کرد؛ بلکه باید به عالم آخرت بروند والا خدای متعال ما را به عالم آخرت نمی برد. فرمود: اگر همه سفره آخرت را در این دنیا می شد پهن کرد دیگر سفره آخرت بی معنا بود. سلمان هم وقتی وارد عالم آخرت می شود تازه سیرش شروع می شود، یعنی اینطور نیست که همه حقایق را در این دنیا بشود فهمید. ولی از این دنیا باید انسان سرمایه اش را ببرد. اگر سرمایه اش را نبرد وارد عالم اخرت هم بشوی محجوبی.

پیمایش به بالا