برای نمایش محتوای مربوطه روی لینک زیر کلیک نمایید
لینک زیر فهرست مربوطه را داخل نوشته اصلی نمایش میدهد

منتظر آن کسی است که حضرت و اهدافش را می شناسد. دلداده حضرت و اهدافش است بزرگ شده به طوری که آن اهداف را قابل تحقق و در دسترس می بیند. شما دیده اید سوار هواپیما می شویم از بالا که نگاه می کنیم فاصله ها نزدیک می شود شهرهایی که از هم دور هستند کاملا کنار هم دیده می شوند ولی وقتی آدم از منظر پایین نگاه می کند شهر در دسترس نیست وقتی در دسترس نبود نمی شود زندگی را با آن آدمها مناسب کرد، لذا «

إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيدًا



» «

وَ نَرَاهُ قَرِيبًا



» آنها نمی توانند نزدیک بشوند آنها کوچک اند آنها افق نگاهشان محدود است مومن بزرگ می شود از یک منظری به حوادث نگاه می کند که ظهور برایش در دسترس است چون در دسترس است می تواند خودش را تطبیق بدهد والا نمی شود. طول اَمَد موجب قساوت قلب می شود.

حتی اگر آدم احساس کرد قیامت دیر است دیگر نمی تواند برای قیامت کار بکند. لذا ببینید تعبیر قرآن درباره قیامت اینگونه است که «اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ»(قمر/1) قیامت نزدیک است اگر کسی این قرب را نبیند که نمی تواند برای قیامت کار کند. این قرب با یک تحول در ما واقع می شود. انسان منتظر انسانی است که این تحول در او پیدا شده آن حقیقت را نزدیک می بیند لذا می تواند خودش را به آن تطبیق بدهد اگر دور باشد ما نمی توانیم خودمان را با آن تطبیق بدهیم و لذا براساس آن قساوت پیدا می شود.

بنابراین معرفت به حضرت به اهداف حضرت است دلدادگی به حضرت به اهداف حضرت است. درک قرب آن حقیقت و قرب ظهور و قرب امام است. این همانجایی است که مومن باید به یک معنا همه عالم را در طرح امام ببیند و در طرح امام عمل کند والا اگر امام غایب است طرحش هم که هزاران سال بعد باشد ما چگونه می توانیم عمل کنیم با امام غایب و طرحی که دور از دسترس است و هدفی که دست یافتنی نیست. پس می گوییم من چه کاره ام من کاره ای نیستم من کاری نمیتوانم انجام دهم، پس ما نمی توانیم خودمان را در آن طرح قرار بدهیم.

پس هم طرح را دور می بینیم هم امام را پنهان می بینیم. نه صاحب طرح و نه خود طرح در دسترس نیست من چطوری خودم را هماهنگ کنم! مومن منتظر و جامعه منتظر جامعه ای است که یک تحول در آن پیدا شده آن آینده ها را در دسترس می بیند و امیدوار است. لذا مرحله بعدی می شود اقدام، این اقدام هم باید با یک نقشه جامع و روشنی باشد و باید در نقشه عمل کند. علائم ظهور همین است که ما بتوانیم طرح خودمان را با طرح امام هماهنگ کنیم نه جلو بیافتیم نه عقب بیافتیم همان مرحله ای که امام هستند در آن مرحله با امام حرکت کنیم و این خیلی سخت است و بعدش هم اقدام خودتان را وقف امام کنید، چنین فردی فرد منتظر و جامعه جامعه منتظری خواهد شد.

لذا از یک منظر دیگری جامعه منتظر و انسان منتظر انسانی است که بعد از این مقدماتی که عرض کردم که آن اهداف بزرگ را می شناسد، جامعه مقصودش جامعه آرمانی است؛ جامعه عصر ظهور است. انسان آرمانی، انسان عصر ظهور است. به آنجا برسد و او را در دسترس می بیند برای اقدام هم برنامه ریزی می کند ولی عجله نمی کند و دنبال دولت مستعجل نیست. نقش خودش را در همان مرحله ای که حضرت دارند عمل می کنند ایفا می کند نه جلو می افتد نه رها می کند نه سستی می شود «

فَالرَّاغِبُ عَنْكُمْ مَارِقٌ وَ اللَّازِمُ لَكُمْ لَاحِقٌ وَ الْمُقَصِّرُ فِي حَقِّكُمْ زَاهِق



»  نه کوتاهی می کند نه جلو می افتد نه تقصیر دارد با امام راه می رود چنین شخصی در عالم به مقصد می رسد.

پیمایش به بالا