برای نمایش محتوای مربوطه روی لینک زیر کلیک نمایید
لینک زیر فهرست مربوطه را داخل نوشته اصلی نمایش میدهد
راه این هم یک کلمه بیشتر نیست. سرچشمه همه این خیرات و یقین و ایمان، امام است. در زیارت جامعه آمده است که «
إِنْ ذُكِرَ الْخَيْرُ كُنْتُمْ أَوَّلَهُ وَ أَصْلَهُ وَ فَرْعَهُ وَ مَعْدِنَهُ وَ مَأْوَاهُ وَ مُنْتَهَاه
»، هر خیری یاد بشود امام اصل و فرع اوست. پس همه اینها وقتی برای انسان حاصل می شود که انسان به امام برسد. اگر انسان به امام خودش رسید پرده ها کنار رفت و نور امام در قلب انسان ظاهر شد همه اینها فرع بر اوست. اگر به امام رسیدید صاحب یقین و ایمان و اسرار می شوید، چرا که امام سر الله است؛ در روایت آمده است که «السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا سِرَّ اللَّه ». کسی به امام رسید به اسرار عالم راه پیدا می کند و اهل یقین و مشاهده ملکوت می شود.
در قرآن داستان حضرت ابراهیم خلیل را توضیح می دهد که به یقین رسیدند. در این داستان آمده است که ابراهیم خلیل ستاره را دید و گفت: «هذا رَبِّي »(انعام/76)، ماه را دید و گفت: هذا ربی، اما وقتی اینها غروب کردند فرمود: اینها به درد نمی خورند! شاید سیر باطنیش همین است که در بعضی روایات آمده حضرت در سیر خودشان انوار ائمه را مشاهده کردند. پس کسی که به نور امام برسد، صاحب یقین و اهل مشاهده عالم ملکوت و باطن عالم می شود. فرصتش هم همین فرصت دنیاست.