برای نمایش محتوای مربوطه روی عنوان نوشته زیر کلیک نمایید
( عنوان زیر لینک به فهرست مربوطه در داخل نوشته اصلی می باشد)
أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِين وَ اللَّعْنَةُ عَلَى أَعْدَائِهِم أَجْمَعِين . «
مَنْ كانَ فِي هذِهِ أَعْمى فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمى وَ أَضَلُّ سَبِيلا
»(اسراء/72)، عرض کردیم که بین ما و حقایق این عالم و بین ما و حضرت حق یک حجاب ها و پرده هایی است که این پرده ها و حجاب ها باید برداشته بشود. فرصت این رفع حجاب و برداشته شدن پرده ها هم در عالم دنیاست. اگر کسی در عالم دنیا محجوب بود و بین او و حقایق حجاب بود، خیلی از این پرده ها در قیامت هم دیگر برداشته نمی شود. البته اگر کسی در مسیر توحید و معرفت خدای متعال قرار گرفت این سیر ادامه دارد، یعنی اینطور نیست که همه معارف و حقایق در دنیا به انسان برسد بلکه موحدین هم خیلی از معارف را در آخرت می اموزند.
در قرآن وقتی خدای متعال بهشت متقین را توضیح می دهد می فرماید: «
مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فِيها أَنْهارٌ مِنْ ماءٍ غَيْرِ آسِن
»(محمد/15)، در بهشت متقین یک نهر ها و آب هایی جاری است که هیچ وقت فاسد نمی شود. «
وَ أَنْهارٌ مِنْ لَبَنٍ لَمْ يَتَغَيَّرْ طَعْمُه
»، در بهشت متقین نهر هایی از شیر جاری است که هیچ وقت طعمش تغییر نمی کند. پس در آن دنیا این جور فساد ها نیست و همه چیز همیشه با نشاط و شاداب است. «
وَ أَنْهارٌ مِنْ عَسَلٍ مُصَفًّى
» ، در بهشت شان نهر هایی از عسل خالص جاری است، «
وَ أَنْهارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِين
» و نهرهایی از خمر هست که آنهایی که از این نهر می نوشند غرق در لذت می شوند. پس در بهشت متقین نهر خمر جاری است و از این نهر می نوشند اما این نهر خماری و کم عقلی و بد عقلی درشان ایجاد نمی کند.
حالا سؤال اینجاست که این نهر خمر که از آن می نوشند و در آن شستشو می کنند، چیست؟ ظاهرش که نهر خمر است ولی در روایتی باطنش را اینطور معنا کرده است «
فَإِنَّهُ عِلْمُهُمْ يَتَلَذَّذُ مِنْهُ شِيعَتُهُم
»(1)، باطن این نهر خمر علوم ائمه است. یعنی از خمر می خورند ولی در واقع دارند معارف می آشاماند، پس هرچه از این خمر بیشتر می خورند بر معرفت شان به خدای متعال بیشتر افزوده می شود.
بنابراین معرفت ما به خدای متعال اینجا پایان پیدا نمی کند. آنهایی که با امام همراه می شوند و همراه با امام در وادی توحید قدم می زنند، در این دنیا به اندازه ممکن از علوم و معارف ائمه برخوردار می شوند ولی اصل علوم ائمه در آخرت به مومن می رسد، چرا که این دنیا ظرفش ظرف محدودی است و هرچه هم شما تلاش کنید در ظرف دنیا بیش از یک حدی نمی شود رشد کرد، بقیه رشد ما در وادی معنویت و توحید و در وادی آخرت و عالم اخرت و بهشت است. بنابراین اگر کسی در این دنیا به معرفت رسید و پرده ها از او برداشته شد، در آخرت هم سیرش ادامه دارد، ولی اگر در دنیا نرسید و اهل معرفت، توحید، محبت خدای متعال و اهل مشاهده عالم ملکوت و قیامت و عالم آخرت نشد، معلوم نیست که اگر در آخرت هم برود پرده ها برایش کنار برود و با یقین زندگی کند!
عده ای در این عالم اسیر این نظام بزرگ مادی هستند. این نظام در جای خودش خیلی نظام بزرگی است تا جایی که بین ما و بعضی از این ستاره ها مثلا می گویند میلیون ها سال نوری فاصله است! اصلا آدم این را نمی فهمد و تصورش را هم نمی تواند بکند و فقط یک محاسبات علمی است. اما این نظام کیهانی به این بزرگی برای بعضی ها حجاب می شود. اتفاقا خیلی وقتها بزرگیش هم موجب می شود که آدم در حجاب و حیرت باشد و با خود بگوید مگر خبری بزرگتر از این عالم هم هست؟! آدمی که چشمش فقط به این دنیاست و احساس می کند قوانین این عالم مادی بر ما حاکم است، یعنی یک روزی به دنیا می اییم و یک روزی از دنیا می رویم و هیچ چیز هم دست خودمان نیست، نتیجه اش این است که خودش را اسیر این دنیا می بینید.
وضعیت آنهایی که به خدا نمی رسند و در این دنیا اهل یقین نمی شوند همینطور است. آنها ماه و خورشید و زمین و آسمان و کهکشان را می بیند، از این طرف هم ذرات را می بیند و پول خورده در جیب خودشان را پیدا می کنند ولی خدا را در این عالم گم کرده اند! این هم خیلی داستان خوشمزه ای است! هم بزرگ ها را می بیند و هم ذرات اتم را پیدا می کند، ولی خدا را گم کرده است و در شک زندگی می کند! آیا واقعا خدایی هست؟! واقعا همه عالم دست خداست، «
بِيَدِكَ لَا بِيَدِ غَيْرِكَ زِيَادَتِي وَ نَقْصِي وَ نَفْعِي وَ ضُرِّي
» و همه نفع و ضرر من دست اوست؟ آیا هرچه در این عالم می گذرد به اراده خدای متعال است؟ البته که همینطور است ولی ادمی که در شک است و حجاب شک دارد و به نور یقین نرسیده، نمی تواند حضور حق را لمس بکند. نتیجه اش این می شود که این آدم در این عالم خودش را اسیر این نظام کور و کر می داند.