برای نمایش محتوای مربوطه روی عنوان نوشته زیر کلیک نمایید
( عنوان زیر لینک به فهرست مربوطه در داخل نوشته اصلی می باشد)
پس اصل حجب ظلمانی، محیط ولایت اینهاست محیط ولایت اینها جهنم و ظلمت است، حیرت و شک و بی خدایی است. یعنی مسجد هم بسازند میکده است. اما در محیط ولایت امیرالمومنین، بازارش هم مسجد است. دعوا سر همین است که اولیاء طاغوت می خواهند عالم را میکده بکنند و مردم مست دنیا باشند. پس هرکجا می روی مست و غرق در دنیاست. شما این رسانه های جهان را گوش کنید جز مستی به دنیا خبری از آن نمی شنوید! این طرف هم بناست اقامه مسجد کنند طوری که همه عالم معبد بشود، یعنی آدم خوراک و ازدواج و دوستیش هم بشود عبادت. نزاع بر سر این امر است.
عده ای ولایت آنها را از عمق وجود قبول می کنند، به تعبیر قرآن «
وَ أُشْرِبُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ
»(بقره/93)، محبت آن گوساله در دلشان رفته است، البته این راجع به داستان گوساله سامری است. بعد از این که حضرت موسی مردم را از بت پرستی نجات داد، برای مناجات به کوه طور رفت. سامری هم با طلاهایی که به دست آورده بود یک صورت گوساله برای مردم درست کرد که سر و صدا می کرد، بعد هم گفت که این خداست و خدای موسی هم همین است! پس اینها بت پرست شدند و قرآن می فرماید: «
وَ أُشْرِبُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ
»، اصلا محبت این عجل را آشامیدند و این در جانشان رفت.
در روایات ما این عجل تأویلش به آنهایی است که جای امیرالمومنین نشستند! «
وَ أُشْرِبُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ
» محبت اینها در قلب یک عده ای رفته است. «
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّه
»(بقره/165) پس یک عده ای از مردم در عرض خدا برای خدا شریک قرار دادند و آن را مثل خدا دوست می داشتند. روایت فرمود: دشمنان امیرالمومنین همین هایی هستند که در عرض خدا شریک قرار دادند و مثل خدا دوستشان می دارند. الان هم به اسم محبت آنها ببینید چه تروریسم کوری در دنیا راه انداختند! خودش را تکه تکه می کند که این می شود «
وَ أُشْرِبُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ
»!
یک عده ای می روند زیر بار ولایت اولیاء طاغوت و همه مقامات وجودیشان ظلمانی می شود. «
يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمات
»، فرمود: اگر یک نور اسلامی هم در دلشان بوده، از آن نور هم آنها را بیرون می برند، پس همه وجودش می شود ظلمت و این خودش آتش گیرانه جهنم می شوند.
یک عده ای اینطوری نیستند. اینها ولایت شیطان و ولایت اولیاء طاغوت که در عالم منکر به پا می کنند و منکر را معروف می کنند، قبول ندارند. این را من عرض بکنم که خیلی از منکرات را اصلا شما نمی توانید حرفش را بزنید. اینها به دنبال الگوهای غربی آمدند و گفتند کنترل نرخ جمعیت، با این حرف سرمایه اجتماعی ما را که به باد دادند هیچ، الان ما داریم می رویم رو به جامعه ای که سن متوسط بعد هم پیری است. این سرمایه اجتماعی که هیچ آنها حتی آینده سیاست و اقتصاد و فرهنگ ما را در معرض بحران و خطر قرار دادند. دلیلشان هم این بود که می گفتند: به اندازه ای گاو تولید کن که علف داری! هر آدمی نیازهایی دارد و این مقدار غذا و مسکن می خواهد، مقدورات ما هم این مقدار است و مثلا در سال 1400 اینقدر امکانات داریم. پس باید به این مقدار نسل داشته باشیم و اضافه اش را باید بزنیم! بعد هم چه کار کردند خدا می داند، حالا بماند توطئه های پشت پرده اش که چه مرد و زن هایی را عقیم کردند! الان هم که می دانید چه توطئه ای کردند و از هر چند تا جوان ما یکی فرزنددار نمی شود! اینها ساده نیست بلکه توطئه آن طرف است که به دست یک عده ساده و بعضی اوقات سفیه این طرف آب اجرا شده است.
همه این ها یک طرف اما آنها آمدند و برای کنترل جمعیت پیشنهاد هایی دادند که در همان سال 71 من آن را عرض کردم و گفتم که این یک مجموعه است. می گوید کنترل نرخ جمعیت اما اول پیشنهادی که می دهد این است که سن ازدواج بالا برود، چون اغلب بچه ها برای سنین جوانی اند و این هم با دعوت دختران به تحصیل اتفاق می افتد. من با تحصیل زن ها مخالف نیستم ولی حتما با فریب خوردن از کفار مخالفم. بعد هم طبیعتا سن ازدواج می رود روی بیست و پنج، بعد هم که می روند کارمند می شوند و فرزند آوری دیگر چیست؟!
می گوییم خب حالا ده سال سن ازدواج را عقب می برید، چطوری این ده سال جوان پسر و دختر کنار همدیگر بتوانند در دانشگاه تحمل کنند؟! می گوید کار ندارد دوست یابی راه بیاندازید! می گوییم آقا فرهنگ جامعه مخالف است اما او می گوید فرهنگ را عوض کنید! بعد هم سریال پشت سر هم از همین شبکه های صدا و سیمای ما در این رابطه پخش می شود! من همیشه گفتم که صدا و سیمای ما ده بار با کر آب کشیده شده اما هنوز نجس است و دست به آن بزنی نجس می شوی، البته طهارت و یک حرفهای خوب هم دارد. این برای این است که این رسانه ای که غربی ها ایجاد کردند لانه شیطان است.
اینها از همین فیلم پشت سر هم پخش کردن روش ازدواج سنتی را تبدیل کردند به دوست یابی، بعد هم دوست یابی های چند جانبه؛ طیب الله انفاسکم! کم کم معروف می شود منکر و منکر می شود معروف. به جوان می گویی آقا دوست یابی نکن، می گوید: شما چه می فرمایید، پس چه کار بکنم؟! این همان است که منکر می شود معروف و معروف می شود منکر. الان هم می خواهند ادامه اش را بروند که همان بیست و سی و اسناد بالا دستی توسعه است! توسعه یعنی همان مسیر را تا آخر بروید و منکر را تبدیل به معروف و معروف را تبدیل به منکر کنید.
این می شود ولایت کفار، عده ای قبولش می کنند و ظلمانی می شوند، یک عده هم قبول نمی کنند ولی آلوده به آن می شوند. مثل الان که مومنین آلوده اند. قبول می کند که دروغ گفتن بد است ولی دروغ می گوید، این می شود یک مرتبه، ولی یک عده ای هم هستند که مطلقا زیر بار آنها نمی روند و تبری کامل دارند، نه گناه می کند و نه دروغ می گوید چون وصل به امیرالمومنین و دائم با امام زمان است. پس خواب و بیداریش و دل و فکرش، پیش امام است ولی همین هایی که در محضر امام هم هستند، یک فضای ظلمانی پیش آمده که ناچارند تحمل کنند. وقتی امیرالمومنین کنار گذاشته شد این جهنم به پا شد. پس باید پیش برویم تا آرام آرام به سمت ظهور حرکت کنیم تا ان شالله این فضای ظلمانی از بین برود.
به تعبیر قرآن «
وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشى
»(لیل/1)، فرمود این شبی که عالم را تاریک کرده دولت دشمنان امیرالمومنین است که حجاب ولایت امیرالمومنین شدند. این شب تاریک نمی گذارد قرآن را بفهمی! برای این تفسیرهایی که برای قرآن نوشته شده خیلی زحمت کشیدند ولی یک موقعی امام می فرمودند کانه برای قرآن تفسیری نوشته نشده است! این کتاب با عظمت تر از این حرفهاست، اما ما چرا آن را نمی فهمیم؟! فرمود علوم در حجاب است، امام زمان باید ظهور کنند تا علوم حقیقی آشکار بشود. علم 27 حرف است که بیست و پنج تایش زمان حضرت ظاهر می شود.
«
السَّلَامُ عَلَيْكَ حِينَ تَقْرَأُ وَ تُبَيِّن
»، حضرت می آیند و قرآن را می خوانند و توضیح می دهند، آن وقت آدم می فهمد و می گوید: عجب قرآن، چه می خواسته بگوید! وقتی هم حضرت توضیح می دهند آدم می بیند که چقدر واضح بود اما ما نمی فهمیدیم. این همان حجاب است. الان ما از قرآن و امام محروم هستیم. امام رضا علیه السلام آن کسی نیست که ما می شناسیم، امام رضا آنی است که جبرئیل می شناسد. حتی خود سلمان هم در حجاب این ائمه نار و اولیاء طاغوت که قرار گرفت، خیلی از حقایق را باید در رجعت بیاید کنار امیرالمومنین و کنار اهل بیت ببیند.
پس در این فضای ظلمانی حتی آنهایی که دنبال آنها نمی روند، آلوده می شوند، آن وقت خدای متعال به آن ها توفیق می دهد که «
يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمات
»، از این تاریکی ها بیرون بروند. ولی یک عده ای هم آلوده نیستند و مومن کامل هستند ولی تحت حجاب آن هاست. فرمود: مثل امام زمان در عصر غیبت مثل خورشید پشت ابر می ماند. در قرآن دارد که «
وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشى
» «
وَ النَّهارِ إِذا تَجَلَّى
»(لیل/1-2)، ظهور امام زمان پرده را کنار می زند، آن وقت عالم نورانی به نور امیرالمومنین می شود و توحید و قرآن و اسرار ایمانی فهمیده می شود. پس ما به این حجاب ظلمانی گرفتار هستیم. مومنینی هم که هیچ دلبستگی به دستگاه کفر ندارند فعلا باید این دوران را بگذرانند و این می شود حجب ظلمانی.