برای نمایش محتوای مربوطه روی لینک زیر کلیک نمایید
لینک زیر فهرست مربوطه را داخل نوشته اصلی نمایش میدهد
اگر ظهور، ظهورِ امام و شئون امام است، محورش خود امام است و باید نقشه جامع امام عملی شود که این نقشه در قرآن به امام القاء شده. امام براساس برنامه ای که خدای متعال در قرآن برای امام معین کرده برنامه خودشان را در دوران غیبت عمل می کنند و اینطور نیست که امام در غیبت دست برداشتند، نخیر توازن بین جهان کفر و نفاق و جهان ایمان را امام حفظ می کنند و عالم را به سمت عصر ظهور با نقشه و تدبیر دقیق و جامع خودشان پیش می برند که اگر ما اهل تأمل باشیم باید در دفاع حضرت در تحولات عالم بتوانیم مشارکت کنیم. پس محور امام علیه السلام است و امام است که براساس یک نقشه الهی عمل می کنند و این نقشه ای هم که عمل می کنند در قرآن به حضرت ارائه شده «وَ يُقَاتِلُ عَلَى التَّأْوِيلِ» و بر اساس قرآن امام جنگ با ناکثین و قاسطین و مارقین را اداره کردند امام زمان علیه السلام هم دقیقا همینطور هست.
در روایت است که قرآن هر شب قدر به جبرئیل و میکائیل و کلمه روح و ملائکه بر حضرت تنزل پیدا می کنند برنامه آن سال عالم ملکوت را که براساس آن برنامه عالم ما اداره می شود به امضاء حضرت می رسانند. آن وقت در آن برنامه که آن صحنه ای از قرآن در آن سال در عالم محقق می شود، چون قرآن دائم در حال تحقق است. آن منزلتی از قرآن که در آن سال محقق می شود دوباره به قرآن ارائه می شود امام برنامه سالشان را براساس آن کتاب الهی است. آن برنامه را هم عمل می کنند و عرض کردم برنامه ای که امام طراحی می کنند در شب قدر برنامه ای است که در آن نظام کفر و نفاق و ایمان با هم دیده می شود و حضرت برای هر سه غلبه ایمان و برای تضعیف آن نظام کفر و نفاق طرح دارند.
از امیرالمومنین در ضمن سوره مبارکه قدر نقل شده که فرمودند در محضر رسول گرامی اسلام بودند و اولی و دومی هم بودند حضرت حال شان متحول شد گفتند آقا چرا این حال به شما دست داد؟ گفتند به خاطر این سوره «
إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ
»(قدر/1) مسئله عظمت شب قدر را بیان کردند و فرمودند که شب قدر فقط در دوران من نیست بلکه بعد از من این حقایق بر کسی نازل می شود و این اتفاقات برای کسی می افتد و فرمودند همه وقایعی که اتفاق می افتد «
تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَ الرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ
» بر امیرالمومنین واقع می شود. لذا شب قدر که می شود اینها خیلی مضطرب اند. اینها اضطرابشان به خاطر همین است که می دانند حقایق بر امام نازل می شود و امام می تواند پرونده جبهه نفاق را ببندد. یا پرونده جبهه کفر را ببندد.
پس شأن امام این است که امام در هر سال عالم را و ملکوت عالم را تدبیر می کنند. پشت سر حضرت حرکت می کند و برنامه خودشان را می برند به امضای حضرت می رسانند و در این تدبیر برنامه جامع نظام ایمان و کفر و نفاق تدبیر می شود نه فقط برنامه تک تک ما این سه جبهه تدبیر می شوند ما هم ان شاء الله جایمان در جبهه مومنین است ولی تدبیر این سه جبهه را حضرت می کنند. بنابراین نقش حضرت در تحقق ظهور نقش محوری است و از یک طرف هم می دانید امر ظهور صُنع الهی است و وعده خداست و فعل خداست نسبت بین امام و حضرت حق هم این است که امام یدالله اند، عین الله اند و اسماء الهی هستند، «
وَ آيَاتِكَ وَ مَقَامَاتِكَ الَّتِي لاَ تَعْطِيلَ لَهَا فِي كُلِّ مَكَانٍ يَعْرِفُكَ بِهَا مَنْ عَرَفَكَ
» امام اینطوری است امام عین الله است و وجه الله است.
پس نسبت بین امام و حضرت حق هم معلوم است که فعل الهی به وسیله امام واقع می شود این در دعاها خیلی آشکار است که دین را خدای متعال به وسیله امام اجرا می کند. «
أَحْيِ بِهِ الْقُلُوبَ الْمَيِّتَةَ
» حیات را خدا به وسیله امام علیه السلام می دمد امام اسم اعظم الهی است پس نسبت بین امام و صنع الهی هم روشن است امام در یک مقامی است که فعل او فعل خداست.
آنچه در عصر ظهور محقق می شود آن حقیقت آرمانی او، که یک دورانی در عالم واقع می شود که مناسبات عالم تغییر می کند گویا ملکوت عالم در عالم ما محقق می شود و همه اهل ملکوت می شوند در روایات بعضی از خصوصیاتی دارد که اهل دوران ظهور اهل مشاهده ملکوت اند و روایاتش در این زمینه فراوان هم هست که اهل مشاهده ملکوت اند.
حمران بن اعین آمد سوالاتش را از امام باقر علیه السلام پرسید وقتی می خواست برخیزد به حضرت عرض کرد آقا هرگاه ما محضر شما می آییم «تَسْلُوَ أَنْفُسُنَا عَنِ الدُّنْیَا»(4) بی قرار می شویم همه امکانات را که در دست دشمنان ما هست دنیا و امکانات مادی از چشم ما می افتد وقتی می رویم در بازار و دوباره زندگی می کنیم و در بازار بر میگردیم به حالت اولمان بر میگردیم فلسفه این موضوع چیست؟
حضرت فرمودند «
إِنَّمَا هِیَ الْقُلُوبُ مَرَّةً تَصْعُبُ وَ مَرَّةً تَسْهُلُ
» و بعد فرمودند همین سوال را از وجود مقدس نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم کردند عرض کردند ما نگران نفاقیم ما منافق نیستیم؟ حضرت فرمودند موضوع چیست؟ گفتند محضر شما که می آییم ما را دعوت به زهد می کنید ترغیب به آخرت می کنید قلوب ما رقت پیدا می کند دنیا در نظرمان کوچک می شود و گویا آخرت را می بینیم به این نقطه می رسیم ولی از شما که جدا می شویم می رویم سراغ زندگی «
شَمِمْنَا الْأَوْلَادَ وَ رَأَیْنَا الْعِیَالَ
» کالاول می شویم ما منافق نیستیم؟ حال ما پیش شما و حالمان پشت سر شما وقتی که نیستید فرق می کند.
فرمود این نفاق نیست «إِنَّ هَذِهِ خُطُوَاتُ الشَّیْطَانِ» ردپای پنهان شیطان است که در زندگی شما پا گذاشته است پس وقتی که در زندگی تان می روید آنچه در محضر من به دست آوردید از دست می دهید بعد حضرت فرمودند «
لَوْ تَدُومُونَ عَلَى الْحَالَةِ الَّتِی وَصَفْتُمْ أَنْفُسَکُمْ بِهَا لَصَافَحَتْکُمُ الْمَلَائِکَةُ وَ مَشَیْتُمْ عَلَى الْمَاءِ وَ لَوْ لَا أَنَّکُمْ تُذْنِبُونَ فَتَسْتَغْفِرُونَ اللَّهَ لَخَلَقَ اللَّهُ خَلْقاً حَتَّى یُذْنِبُوا ثُمَّ یَسْتَغْفِرُوا اللَّهَ فَیَغْفِرَ اللَّهُ
» اگر در این حالت مداومت بدهید واگر آن حالی که در محضر امام پیدا می شود حفظ بشود آدم وارد عالم ملکوت می شود. دوران ظهور یک چنین دورانی است دوران در محضر امام است. آنوقت امام ظهور پیدا می کند مومنین هم عقولشان کامل می شود مد سمع و بصر پیدا می کنند در محضر امام اند دائم در محضر امام هستند این درک محضر امام موجب می شود که اهل عالم ملکوت میشوند. پس این امری که محقق می شود نسبتش با خدای متعال این است که فعل الهی است نسبتش هم با امام این است که امام مجرای تحقق این فعل در عالم است. حالا این در دعاهای عصر غیبت مفصل توضیح داده شده است.
ما می توانیم تولی به حضرت پیدا کنیم و در تولی به حضرت زندگی کنیم و حیات فردی و اجتماعی مان در طرح حضرت واقع بشود. حضرت یک طرح و برنامه ای دارند آن برنامه را محقق می کنند ما می توانیم درون برنامه حضرت حرکت کنیم می توانیم بیرون حرکت کنیم. نقش ما این است که ما درون طرح حضرت حرکت کنیم مزاحم حضرت نباشیم بیرون نباشیم بیگانه نباشیم سد راه حضرت نباشیم بیاییم در طرح حضرت به این معنا کمک کار حضرت باشیم. عون حضرت بشویم نصرت برای حضرت داشته باشیم خودمان در طرح حضرت بیاییم خودمان و جمع مان و زندگی فردی و جمعی مان را در درون طرح حضرت در دوران غیبت واقع کنیم. نه اینکه مقابل حضرت نه بیگانه با حضرت.
تلقی من این است که انتظار همین است و جامعه منتظر جامعه ای است که حیات اجتماعیش در آن طرح حضرت است انسان منتظر انسانی است که حیاتش درون طرح حضرت است و بیرون از آن طرح نیست. و لذا انتظار یک رویکرد در زندگی است. یک عملی در عرض بقیه اعمال نیست اگر افضل الاعمال است چون یک رویکرد به همه زندگی است انسان منتظر تمام زندگیش صبغه انتظار دارد نه این که زندگی می کند منتظر هم هست. این است که افضل الاعمال است عملی است که همه عرصه های حیات را تغییر می دهد انسان منتظر خوابش، خوراکش، ازدواجش، نکاحش، صلحش، جنگش، سیاستش و اقتصادش همه چیزش آهنگ انتظار دارد پس انتظار یک رویکرد به همه زندگی است تمام زندگی باید در طرح امام قرار بگیرد.
آن وقت این انتظار به یک معنا این است که آن جامعه مطلوب آن اهدافی را که امام می خواهند در عالم محقق کنند. امام را بشناسیم و دلداده اهداف امام و امام باشیم. انسان بعد از این که دلداده شد امیدوار به تحقق آن اهداف باشد، مأیوس نباشد. آن اهداف را قطعی ببیند، اینطوری نشود که وعده الهی از یادش برود «
فَطَالَ عَلَيْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ
»(حدید/16) دوره طولانی بر آنها گذشت و دلهاشان زنگ قساوت گرفت. خدای متعال وعده می دهد «
اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْيِي الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا
» عدل در زمین محقق می شود ایمان در زمین محقق میشود حیات جاری می شود. قبلش می فرمایند «
لَا يَكُونُوا كَالَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلُ فَطَالَ عَلَيْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ
» مثل کسانی از اهل کتاب نباشید که مدت در نظرشان طولانی شد. خدای متعال وعده داده بود این وعده در نگاه آنها طولانی شد و به قساوت رسیدند.
منتظر آن کسی است که «
إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيدًا
» «
وَ نَرَاهُ قَرِيبًا
»(معارج6-7) یک تحول در انسان پیدا می شود یقین به ظهور دارد و ظهور را نزدیک می بیند «
أَ لَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ
»(هود/81) اگر این محقق نشد انسان مأیوس می شود اگر افقی که در آن ظهور می خواهد محقق شود از ظرفیت وجودی ما بزرگتر بود ما مأیوس می شویم ما باید به حدی از رشد برسیم که آن وعده الهی برایمان قطعی بشود و آن را نزدیک ببینیم تا بتوانیم در مسیر او اقدام کنیم و الا «طَالَ عَلَيْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ» وقتی موسای کلیم از طور برگشتند دیدند که مردم بت پرست شده اند به آنها فرمودند مگر خدا وعده نداده بود؟ آیا وعده به نظرتان طولانی شد؟ وعده خدا است محقق می شود، اگر ما ایمان به این حقیقت نداشته باشیم و این وعده برای ما قطعی نشود به طوری که فاصله ها کم بشود ما نمی توانیم در آن مسیر گام برداریم.