بسم الله الرحمن الرحیم
تقریر درس خارج «زکات» استاد میرباقری
جلسه 001 – شنبه 07-08-1402
بررسی اجمالی آیات زکات از زاویه معارف

بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن عدوهم
بررسی اجمالی آیات زکات از زاویه معارف
در کتاب عروه کتاب مرحوم سید محور کلاس قرار می گیرد ولی بررسی برخی از فروع آن واگذار می شود؛ زیرا برخی از فروع مبتلابه نیستند و برخی هم مربوط به ابواب دیگری هستند که باید در جای خود بررسی شوند.
لکن قبل از ورود به بحث فقهی عروه، برخی از آیات زکات بررسی می شود تا نوع نگاه قرآن به بحث زکات مقداری روشن شود.
بررسی آیه شریفه اخذ زکات (سوره توبه آیه 103)
یکی از آیاتی که مربوط به زکات است و آغاز تشریع اخذ زکات است، این آیه شریفه است که می فرماید: «خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَكِّيهِمْ بِها وَ صَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ وَ اللَّهُ سَميعٌ عَليم‏» (توبه 103) این آیه شریفه در اواخر عمر حضرت نازل شد و حضرت یک سال فرصت دادند تا حول کامل شود و سپس مامورهایی برای اخذ زکات قرار دادند. البته بحث از زکات در آیات مکی هم وجود دارد ولی دستور به اخذ آن در این آیه شریفه نازل شده است. همچنین باید توجه داشت که گرچه مفهوم صدقه اعم از زکات است ولی در روایات مختلف این آیه شریفه تطبیق به زکات شده است.
در خصوص این آیه شریفه هم مباحث فقهی وجود دارد که در کتب فقهی به آن پرداخته شده است و هم مباحثی وجود دارد که در کتب فقهی خیلی به آنها پرداخته نشده است. یکی از مباحث فقهی ذیل آیه شریفه این است که آیا تکلیف به اخذ زکات مربوط به مورد خاصی است که شأن نزول آیه بوده و یا اینکه مربوط به همه زکوات است؟ مسئله دیگر این است که آیا اخذ زکات فقط مربوط به حضرت رسول صلی الله علیه و آله است یا شامل ائمه علیهم السلام و بلکه فقها به عنوان نواب عام ائمه علیهم السلام نیز می شود؟ مسئله سوم این است که آیا مراد از صلوات دعاست یا همان صلوات اصطلاحی است که بر پیامبر و آل ایشان صلی الله علیه اجمعین فرستاده می شود؟ سوال فقهی دیگری که مطرح شده این است که حال که اخذ زکات بر حضرت واجب است، آیا پرداخت زکات نیز بر امت واجب می شود یا خیر؟ البته روشن است که وقتی اخذ زکات بر حضرت واجب شده است لازمه آن این است که پرداخت زکات هم بر امت واجب شده باشد؛ لذا این آیه شریفه از آیات دال بر وجوب زکات است.
مرحوم مقدس اردبیلی نسبت داده شده است که این آیه شریفه مخصوص به ابی لبابه است؛ زیرا شأن نزول آیات سابق که می فرماید: «وَ آخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلاً صالِحاً وَ آخَرَ سَيِّئاً عَسَى اللَّهُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحيمٌ» مربوط به داستان ابولبابه است که به حضرت رسول صلی الله علیه و آله خیانت کرد و مشورت غلطی به بنی قریضه دارد و بعد پشیمان شد و در مسجد مدینه خود را به ستون بست تا اینکه خدای متعال توبه او را پذیرفت. سپس خدای متعال می فرماید: «خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً». لذا این آیه شریفه مربوط به تکلیف خاصی در جریان ابی لبابه است و ارتباطی به وجوب زکات ندارد؛ چنانچه در روایات هم می فرماید که ابی لبابه به حضرت عرض کردند که همه اموالم را به عنوان صدقه پرداخت کنم تا تطهیر شوم؟ وقتی حضرت نپذیرفتند او دو سوم و سپس نیمی از اموال را مطرح کرد و سپس در خواست کرد که ثلث اموال را به عنوان صدقه بپردازد که حضرت پذیرفتند. لکن این فرمایش قابل دفاع نیست زیرا روایات متعددی این آیه شریفه را تطبیق به تکلیف زکات امت کرده است، لذا گرچه شأن نزول آن ابی لبابه باشد لکن آیه شریفه شامل زکاتی که همه امت باید بپردازند نیز می شود.
بلکه ظاهر آیه شریفه نیز همین است که پرداخت زکات مخصوص به ابی لبابه و حتی مخصوص به وجود مقدس نبی اکرم صلی الله علیه و آله نیست بلکه حضرت از این باب که ولی امور اجتماعی هستند مکلف به اخذ زکات هستند لذا می توان از آیه شریفه استفاده کرد که اگر ائمه علیهم السلام نیز مبسوط الید باشند اخذ زکات می کنند و حتی می توان از آیه شریفه استفاده کرد که اگر فقیه جامعه الشرایط هم متصدی امر باشد نیز بر او لازم است اخذ زکات کند.
اما درباره «صَلِّ عَلَيْهِمْ» هم می توان گفت که روشن است که حتما لازم نیست با لفظ صلوات برای پرداخت کننده زکات دعا کنند بلکه همین که با هر لسانی برای او دعا شود کفایت می کند.
لکن از سیاق آیات درباره نکته دیگری تشریع زکات روشن می شود، که در کتب فقهی مورد توجه قرار نگرفته است. در این سوره شریفه خدای متعال دستور به برائت داده است و در امتثال این امر توسط حضرت رسول صلی الله علیه و آله اتفاق مهمی افتاده است که موجب دسته بندی افرادی می شود که حول حضرت بوده اند. یکی از دسته هایی که در این سوره شریفه به آن اشاره شده است «وَ السَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهاجِرينَ وَ الْأَنْصارِ وَ الَّذينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسانٍ» هستند و دسته دیگر «وَ مِمَّنْ حَوْلَكُمْ مِنَ الْأَعْرابِ مُنافِقُونَ وَ مِنْ أَهْلِ الْمَدينَةِ مَرَدُوا عَلَى النِّفاقِ» است. دسته سومی که به آن اشاره شده است «وَ آخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلاً صالِحاً وَ آخَرَ سَيِّئاً عَسَى اللَّهُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحيم‏» که نه جزو سابقین هستند و نه منافق هستند ولی در عمل بین صالح و سیّئ خلط کرده و خودشان نیز معترف به این خلط هستند. دسته چهارم هم «وَ آخَرُونَ مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ» هستند که برخلاف دسته قبل که می فرماید: «عَسَى اللَّهُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحيم‏» نسبت به آنها می فرماید: «إِمَّا يُعَذِّبُهُمْ وَ إِمَّا يَتُوبُ عَلَيْهِمْ وَ اللَّهُ عَليمٌ حَكيمٌ.»
در روایات دسته سوم به مومنینی که گنهکار هستند تطبیق شده است که خدای متعال با این خطاب که می فرماید «عَسَى اللَّهُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ» در باب آنها وعده غفران داده است. در روایات می فرماید «عسى» درباره خداوند متعال به معنای قطعیت و ضرورت است. یعنی خدای متعال حتما به ایشان رجوع می کند و طریقی برای بازگشت و توبه آنها قرار می دهد. بلکه از ذیل آیه شریفه می توان استفاده کرد که خدای متعال علاوه بر توبه برای آنها رحمت رحیمیه و مغفرت الهی را نیز قرار داده است.
سپس در آیه بعد می فرماید: «خذ من اموالهم» که مربوط مومنینی است که عمل صالح و سیئ را خلط کرده اند. در واقع این اخذ زکات همه وعده به مغفرت الهی است که در آیه قبل می فرماید «عَسَى اللَّهُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ». یعنی خدای متعال طریقی برای توبه و مغفرت گشوده اند که همان پرداخت زکات است.
بنابراین اخذ زکات توسط نبی اکرم صلی الله علیه و آله از باب نیاز نیست بلکه از این باب است که طهارت و تزکیه ای برای مومنین واقع شود. لذا اخذ صدقه -که اعم از زکات واجب و صدقات مستحب است- طریق تطهیر امت است. طریق این مغفرت و رحمت و تطهیر و تزکیه نیز وجود مقدس نبی اکرم صلی الله علیه و آله هستند؛ لذا ممکن است گفته شود که شاید این لزوم اخذ زکات را نتوان به غیر معصوم تسری داد. یعنی معصومین علیهم السلام هستند که طریق توبه و مغفرت و رحمت هستند و وقتی زکات را اخذ می کنند انسان تطهیر می شود. لکن ظاهر آیه شریفه همین است که اخذ زکات بر فقها نیز جایز و بلکه لازم است.
برخی فرموده اند که مراد از «تُطَهِّرُهُمْ» طهارت از بخل است؛ لکن به نظر می رسد اعم از طهارت از بخل باشد؛ بلکه خطاهای دیگری که امت انجام داده اند نیز با اخذ زکات توسط حضرت رسول صلی الله علیه و آله پاک می شود.
بنابراین ابتدا خدای متعال طریقی برای مغفرت گشوده اند و سپس وظیفه امت این است که زکات بدهند و با پرداخت زکات گام دوم مغفرت برداشته می شود و با اخذ زکات توسط حضرت رسول صلی الله علیه و آله مرحله پایانی کار نیز محقق می شود. لذا سه مرحله از توبه واقع می شود تا توبه کامل شود. سپس صلوات حضرت شامل حال پرداخت کننده زکات می شود که منجر به نزول سکینه می شود که همان ایمان است.
سپس خدای متعال می فرماید: «أَ لَمْ يَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ هُوَ يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ وَ يَأْخُذُ الصَّدَقاتِ وَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحيمُ» یعنی وقتی امت زکات را پرداخت کرد و توبه کرد هنوز کار تمام نشده است و برای تحقق توبه نیازمند به پذیرش توبه توسط خدای متعال هستیم که در این آیه شریفه بیان شده است. لذا در روایات ذیل این آیه شریفه آمده است که حضرت وقتی صدقه ای به فقیر می دادند ابتدا صدقه را در دست فقیر قرار می دادند و سپس آن را می بوسیدند و دوباره در دست فقیر قرار می دادند. همچنین در روایات ذیل آیه شریفه آمده است که وقتی به فقیر صدقه می دهید دست خود را ببوسید زیرا قبل از اینکه مال در دست فقیر قرار بگیرد در دست خدای متعال قرار گرفته است.
باید توجه داشت که قبول توبه و اخذ صدقه توسط خدای متعال همان اخذ رسول خدا صلی الله علیه وآله است و این مرحله است که توبه را محقق می کند. یعنی صرف پرداخت مال محقق توبه نیست بلکه این اخذ نبی اکرم صلی الله علیه و آله است که محقق توبه است و ایشان است که پرداخت کننده را تطهیر می کند نه صرف پرداخت مال.
نکته دیگر این است که از اینکه صدقه ابتدا در دست خدای متعال قرار می گیرد و اینکه به حضرت رسول صلی الله علیه و آله امر به اخذ شده است، می توان این نکته را نیز استفاده کرد که شخصی که زکات و صدقات به او پرداخت می شود نیز در واقع از دست خدای متعال صدقه را دریافت می کند و لذا او نیز تطهیر می شود. بنابراین زکات هم عامل تطهیر پرداخت کننده زکات است و هم عامل تطهیر گیرنده زکات است. البته هریک در صورتی تطهیر خواهند شد که شرایطی رعایت شود.
در واقع گرچه زکات برای پر کردن خلأ فقر اجتماعی است، -چنانچه در روایاتی آمده است که خدای متعال برای فقرا حقی در اموال اغنیاء قرار داده است که اگر پرداخت می کردند فقر آنها مرتفع می شد؛ لذا اگر فقیری در جامعه وجود دارد به این دلیل است که آن حق پرداخت نمی شود؛- لکن علاوه بر آن طریق تطهیر امت است و این تفاوت اصلی بین مالیات اسلامی و مالیات در سایر نظامات است.
بنابراین فضای تشریع زکات صرفا رفع شکاف اقتصادی نیست. اگر هدف اصلی پر کردن شکاف اقتصادی بود، خدای متعال از همان ابتدا نظام معیشت را طوری تنظیم می کرد که همه به حداقل معیشت برسند. بلکه خدای متعال نظام معیشت را طوری طراحی کرده است که عده ای باید زکات بپردازند تا با این پرداخت زکات تطهیر شده و رشد پیدا کنند.

پیمایش به بالا