جــلــســه صـد و یـک
صحیحه محمد بن مسلم (روایت چهارم)
3-9-98
ادامه بررسی روایت چهارم
بررسی فراز اول روایت شریفه
همانطور که گفته شد در نقل مرحوم شیخ هذا المعدن فی الخمس است ولی در نقل مرحوم صدوق مثل المعدن فیه الخمس است که در بعض نسخ هم آمده هذا مثل المعدن فیه الخمس
در نقل مرحوم شیخ دو احتمال وجود دارد یکی اینکه هذا المعدن و فیه الخمس دو جمله مستقل باشند و دوم اینکه هردو روی هم یک جمله باشند که در صورت اول میتوان گفت که این روایت دلالت دارد که همه معادن متعلق خمس هستند
طبق نقل مرحوم صدوق هم اگر نسخه «هذا مثل المعدن» را بپذیریم دو احتمال در آن وجود دارد یکی این احتمال که مرحوم آقاضیاء فرموده اند که حضرت میخواهند بفرمایند ملاحه هم مثل معدن طلا و نقره است البته نه به این معنی که فقط معدن طلا و نقره معدن هستند بلکه به این معنی که حکم معدن طلا و نقره واضح است لذا حضرت در این مورد هم فرموده اند مثل معدن طلا و نقره است همانطور که در صحیحه حلبی حضرت درباره معادن رصاص و صفر و حدید فرمودند که یوخذ منها کما یوخذ من معادن الذهب و الفضه
احتمال دوم این است که مراد از معدن همان معنای عرفی باشد و حضرت میفرمایند ملاحه هم مثل معادن دیگر است و لذا باید خمس آن پرداخت شود
اما طبق نسخه «مثل المعدن» نیز سه احتمال در آن وجود دارد یکی اینکه حضرت عنوان معدنیت را از ملاحه نفی کرده اند و فرموده اند که ملاحه شبیه معدن است که در این احتمال «هذا» در تقدیر گرفته شده است و همان احتمال دومی است که در نسخه «هذا مثل المعدن» بیان شد
نتیجه این احتمال این است که وقتی ملاحه معدن نیست گل سرشور و گل رنگرزی و امثال آن به طریق اولی معدن نیستند
احتمال دوم کلامی است که مرحوم حائری فرموده اند که مثل المعدن یعنی چیزی که از جنس معدن باشد خمس دارد یعنی ایشان مثل را به معنی نوع دانسته اند و میفرمایند که مدلول روایت این است که نوع معدن متعلق خمس است
احتمال سوم این است که مثل المعدن یعنی هرچه مثل معدن باشد متعلق خمس است ولو معدن نباشد که در این صورت میتوان یک حکم عامی را از این روای شریفه استفاده کرد که هرچه شبیه معدن باشد متعلق خمس است
نتیجه احتمالات هفت گانه در صدر روایت
احتمال اول این بود که «هذا المعدن» و «فیه الخمس» دو جمله مستقل باشند که در این صورت هم استفاده میشود که ملاحه متعلق خمس است و هم استفاده میشود که ملاحه معدن است و هم استفاده میشود که همه معادن متعلق خمس هستند
احتمال دوم این بود که «هذا المعدن فیه الخمس» یک جمله باشد که در این صورت استظهار تعمیم صحیح نیست اما دو استظهار دیگر صحیح هستند
احتمال سوم این است که «هذا مثل المعدن» باشد و مراد از معدن معادن طلا و نقره باشد که طبق این احتمال هم میتوان استفاده کرد که ملاحه معدن است و هم حکم آن را میتوان استفاده کرد
احتمال چهارم این است که «هذا مثل المعدن» باشد و مراد این باشد که ملاحه شبیه معدن است که در این صورت نفی عنوان معدنیت را میتوان استفاده کرد و الحاق حکمی ملاحه به معدن را نیز میتوان استفاده کرد
احتمال پنجم این است که «مثل المعدن» باشد و هذا مقدر باشد که نتیجه اش همان نتیجه احتمال چهارم است
احتمال ششم این است که «مثل المعدن» باشد و مراد از مثل نوع باشد که در این صورت سه استظهاری که در احتمال اول بیان شد را میتوان از روایت استفاده کرد
احتمال هفتم این است که «مثل المعدن» باشد و مراد شبیه المعدن باشد که در این صورت میتوان نفی عنوان معدنیت از ملاحه را استفاده کرد ولی روایت دال بر این خواهد بود که موضوع خمس فقط معدن نیست بلکه هرچه شبیه معدن باشد موضوع خمس است
در نتیجه در این روایت شریفه احتمالات گوناگونی وجود دارد که باعث میشود که روایت از این ناحیه مجمل باشد فلذا فقط به قدر متیقن آن میتوان اخذ کرد و آن اینکه ملاحه متعلق خمس است اما نفی و یا اثبات عنوان معدن برای ملاحه و همچنین حکم عام برای معدن یا شبه المعدن را نمیتوان از این روایت شریفه برداشت کرد
فراز دوم روایت شریفه
سپس حضرت فرمودند در پاسخ از سوال از کبریت و نفتی که از زمین خارج میشوند فرموده اند: «هَذَا وَ أَشْبَاهُهُ فِيهِ الْخُمُسُ»
ابتدا باید توجه داشت که کبریت و نفت عرفا معدن هستند و در روایات دیگر هم در کنار مصادیق دیگر معدن ذکر شده اند لذا مورد مشکوک برای معدن نیستند اما با این حال از ذیل این روایت شریفه که حضرت فرموده اند «هذا و اشباهه» نمیتوان استفاده کرد که هر معدنی متعلق خمس است چراکه قید یخرج من الارض آمده است اما میتوان استفاده کرد که مواد گرانبهایی که تحت الارض هستند و استخراج میشوند متعلق خمس هستند
با توجه به اینکه نفت و کبریت گاهی بدون استخراج روی زمین میآیند احتمال دیگری در این روایت شریفه به وجود می آید و آن اینکه سوال از نفت و گوگردی که استخراج میشود نیست بلکه سائل درصدد بیان این سوال است که نفت و گوگردی که خودش از زمین خارج میشود و روی سطح زمین می آید چه حکمی دارد که حضرت فرموده اند معیار در وجوب پرداخت خمس معادن این نیست که معدنی باشد که شما آن را استخراج کنید بلکه معیار این است که سرمایه ای درون طبیعت است که شما از آن استفاده میکنید ولو خودش از زمین خارج شود که موید این احتمال این است که در صدر روایت که از ملاحه سوال شده است هم در واقع سوال از این است که ملاحه که آیا روی زمین است و استخراج کردنی نیست