جــلــســه صد و دوازده
صحیحه بزنطی
23-9-98
ادامه بررسی روایت باب چهارم
همانطور که گفته شد در روایت بزنطی ظاهرا سوال هم از معدن است و هم از مقدار آن است و سوال از خصوص خمس است نه از مطلق مالیات های شرعی یا خصوص زکات، حضرت هم در پاسخ فرموده اند که معدن خمس ندارد مگر اینکه به مقداری برسد که مماثل بعض افراد معدن در آن مقدار متعلق خمس هستند که آن مقدار هم بیست دینار است که این بیست دینار هم موضوعیت دارد
البته معنای دومی هم میتوان بیان کرد و آن اینکه خصوص معدن طلا و نقره مراد باشد که این احتمال هم بعید نیست چراکه گاهی معدن در خصوص طلا و نقره استعمال شده است مخصوصا که بعض فتاوای قدما هم همین است که خصوص معدن طلا و نقره نصاب دارند اما این احتمال نه به حدی است که از این روایت استظهار شود و نه به حدی است که ظهور روایت در مطلق معدن را از بین ببرد
استظهار از روایت شریفه
اولین نکته ای که از این روایت استفاده میشود همین است که معدن به صورت مطلق متعلق خمس است و دومین حکمی که از این روایت استفاده میشود این است که خمس همه معادن مقید به نصاب است
اما احکام دیگری از این روایت استفاده میشود که مربوط به اطلاقات این روایت شریفه است مثل اینکه آیا معدن قبل از استخراج هم متعلق خمس هست یا خیر؟ مثلا اگر کسی مالک زمینی بود که در آن معدنی باشد، آیا باید خمس آن را بپردازد یا خیر
ممکن است از اینکه راوی سوال از ما اخرج کرده است و حضرت فرموده اند لیس فیه شیء استفاده شود که معدن تا استخراج نشود متعلق خمس نیست، اما میتوان گفت سوال حمل بر فرد غالب میشود یعنی چون معمولا معادن در اراضی مباحات بوده است و تملک معدن از طریق استخراج بوده است لذا بزنطی اینطور سوال کرده است.
البته روشن است که این روایت شریفه دال بر این نیست که اخراج موضوعیت داشته باشد لذا اگر دلیلی اقامه شود بر اینکه در صورت تملیک معدن و بدون استخراج متعلق خمس است منافاتی با این روایت شریفه نخواهد داشت
اما اگر کسی استخراج را الغاء کند و آن را طریق به تملک بداند که خود این روایت هم از ادله ای خواهد بود که دلالت بر این دارد که در خمس معدن استخراج موضوعیت ندارد اما این الغاء خصوصیت را هم اگر نپذیریم لااقل روایت شریفه دلالتی بر موضوعیت اخراج ندارد
نکته دیگر در استظهار از این روایت شریفه این است که آیا معدنی که توسط انسانی استخراج نشده باشد بلکه با بلایای طبیعی و امثال آن استخراج شده باشد نیز متعلق خمس است یا خیر که میتوان گفت که ما اخرج المعدن اعم از این است که فاعل مختاری آن را استخراج کند یا با بلایای طبیعی و یا توسط حیوانی استخراج شود چراکه اسناد به فاعل مختار داده نشده است بلکه اسناد به معدن داده شده است که اسنادی مجازی است و هرآنچه از معدن استخراج شود را شامل میشود خواه فاعل مختاری آن را استخراج کرده باشد یا بدون دخالت انسان خارج شده باشد
اگر کلام مرحوم شاهرودی را بپذیریم -که متفاهم عرفی از این ادله این است که در صورت انتفاع سرمایه طبیعی ای که در زمین است باید خمس آن پرداخت شود- امر خیلی روشن است اما ادله تفصیلی برای این فرع را باید در مسائل فقهی پی گیری نمود.
استظهار از روایت شریفه درباره نصاب
اما به دلیل اینکه روایت اصلی در نصاب همین روایت است عمدتا فروعی که از این روایت شریفه استفاده شده است درباره نصاب است
یکی از نکاتی که باید بررسی شود این است که آیا این روایت اطلاقی دارد که صورتی را که عنوان دیگری مثل غوص که نصاب دیگری دارد هم بر آن منطبق باشد را نیز شامل شود یا خیر؟ در پاسخ به این سوال باید گفت که ظاهرا این روایت شریفه اطلاق دارد و شامل این موارد هم میشود و اینطور نیست که نصاب حیثی باشد یعنی از این حیث که معدن است این نصاب را داشته باشد
بنابراین باید نسبت این روایت با روایاتی که دال بر نصاب خاصی در غوص هستند را مشخص کنیم و البته قبل از آن نسبت این روایت با روایت دیگر نصاب معدن نیز باید روشن شود
یکی دیگر از مباحثی که در اطلاق در نصاب از آن بحث شده است این است که اگر قبل از استثناء موونه تحصیل معدن به نصاب برسد اما با استثناء موونه از نصاب بیفتد آیا باید خمس آن را پرداخت یا خیر؟ به عبارت دیگر نصاب بعد از موونه ملاک است یا قبل از موونه
مرحوم خویی فرموده اند که نصاب قبل از موونه ملاک است چراکه از این روایت استفاده میشود که تا به نصاب رسید متعلق خمس میشود، البته هنگام پرداخت خمس باید موونه کسر شود اما همین که معدن به بیست دینار رسید متعلق خمس میشود که بعید نیست همین استظهار صحیح باشد اما بحث از آن در مسائل فقهی بررسی خواهد شد
بحث دیگر در این روایت این است که آیا باید مواد معدنی استخراج شده به نصاب برسد یا اگر بعد از فرآوری هم به نصاب رسید بازهم باید خمس آن را پرداخت کرد که ظاهر این روایت شریفه این است که خود معدن باید به نصاب برسد و شامل مواردی که ارزش افزوده ای بر آن اضافه شود را شامل نمیشود خواه این ارزش افزوده از بازاریابی به وجود آمده باشد یا ز طریق فراوری مواد معدنی به وجود آمده باشد بلکه این ارزش های افزوده متعلق خمس ارباح مکاسب هستند
باید توجه داشت که این روایت شریفه منافاتی با روایت زراره ندارد که دلالت بر این داشت که اگر کسی معدن را استخراج کرده و تصفیه کند باید خمس آن را بپردازد چراکه این روایت بزنطی مخصص آن هم خواهد بود و جمع بین این دو روایت این است که اگر معدنی که مواد معدنی آن بیست دینار بود را استخراج کرد و تصفیه کرد باید خمس بعد از تصفیه را بپردازد ولی اگر مواد آن به بیست دینار نرسید دیگر متعلق خمس معدن نیست ولو بعد از تصفیه قیمت آن از بیست دینار هم بیشتر شود
نکات دیگری نیز در این روایت شریفه محل بحث و گفتگو است که آنها را در لابلای مسائل فقهی طرح خواهیم کرد مثل اینکه آیا در نصاب وحدت اخراج شرط است یعنی هر اخراجی باید به نصاب برسد یا اینکه اگر مجموع استخراجات هم به نصاب برسد کافی است و همچنین آیا وحدت مستخرج معتبر است یا اینکه اگر استخراج کننده ها متعدد شوند را نیز شامل میشود و همچینی آیا وحدت در جنس معدن معتبر است یا اگر چند نوع ماده گوناگون از معدنی استخراج شود و مجموع آن به نصاب برسد هم کافی است و همچنین مواردی از این دست که در مسائل عروه آنها را بررسی خواهیم کرد
تا اینجا روایاتی که مربوط به ابواب معدن بود بررسی شد و ان شاء الله از جلسه آینده وارد مسائل عروه خواهیم شد.

پیمایش به بالا