بسم الله الرحمن الرحیم
تقریر درس خارج فقه کتاب الزکات
آیت‌الله سید محمد مهدی میرباقری
جلسه 113 یک شنبه 11 / 09/ 1403
زکات نقدین ـ بیان روایات زکات نقدین
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بحث در زکات نقدین است. اصل زکات نقدین محل خلاف نیست. در زکات نقدین سه شرط خاص وجود دارد:
1. مسکوک باشد.
2. به حد نصاب برسد.
3. حولان حول شود.
همه قبول دارند که زکات به نقدین تعلق می‌گیرد. همه قبول دارند که زکات نقدین مشروط به نصاب است. همه قبول دارند که در نقره اگر کمتر از 200 درهم باشد معفو است. نصاب اول در سکه نقره 200 درهم است و باید 5 درهم زکات بدهد؛ و بعد از آن هر 40 درهم یک درهم زکات دارد. در نصاب سکه طلا اختلاف وجود دارد؛ مشهور می‌گویند: اگر کمتر از 20 دینار باشد معفو است. در 20 دینار باید نیم دینار زکات بدهد. بعد از آن هم هر 4 دینار که اضافه می‌شود باید یک چهلم 4 دینار به مبلغ زکات اضافه کند. یعنی در 24 دینار باید نیم دینار و یک دهم یک دینار زکات بدهد.
برخی از فقها مثل مرحوم صدوق و پدرشان در مورد نصاب اول طلا قائل به 40 دینار هستند؛ منشأ این اختلاف در روایات است؛ لذا روایات بحث را بررسی می‌کنیم. مرحوم شیخ حر این روایات را در باب اول از ابواب زکات نقدین مطرح می‌کند. عنوان باب اینچنین است: «بَابُ تَقْدِيرِ النُّصُبِ فِي الذَّهَبِ وَ مَا يَجِبُ فِي كُلِّ وَاحِدٍ مِنْهَا».
روایت اول: صحیحه حلبیّ
«مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى جَمِيعاً عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ قَالَ: سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ مَا أَقَلُّ مَا تَكُونُ فِيهِ الزَّكَاةُ قَالَ مِائَتَا دِرْهَمٍ وَ عِدْلُهَا مِنَ الذَّهَبِ».
این روایت تصریح ندارد به اینکه نصاب اول 20 دینار است. اما در این شکی نیست که در آن زمان هر دینار معادل 10 درهم بوده است لذا 200 درهم یعنی 20 دینار. «عِدْلُهَا» ممکن است یک عنوان کلی برای هر زمانی باشد و ممکن است عنوانی باشد که ناظر به واقعیت آن زمان است. به نظر ما عنوانی است که ناظر به واقعیت آن زمان است؛ در آن زمان 200 درهم برابر با 20 دینار بوده است.
روایت دوم: صحیحه محمد بن مسلم
«وَ عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الذَّهَبِ كَمْ فِيهِ مِنَ الزَّكَاةِ فَقَالَ إِذَا بَلَغَ قِيمَتُهُ مِائَتَيْ دِرْهَمٍ فَعَلَيْهِ الزَّكَاةُ»؛ امام صادق علیه السلام فرمود: وقتی قیمت به 200 درهم رسید زکات دارد.
در مورد این دو روایت بحث دیگری هم مطرح شده است که بعدا به آن خواهیم پرداخت؛ بعضی از فقها با توجه به این دو روایت گفته اند: معیار زکات درهم است؛ اما مشهور می‌گویند: خود دینار موضوعیت دارد، اما برای سنجش با درهم بیان شده است، چون در آن زمان پول رایج درهم بوده است. دینار ارزش بیشتری داشته و ثروتمندان از آن برای معامله های بزرگ استفاده می‌کردند.
این دو روایت دلالت دارد که طلا وقتی به اندازه 200 درهم رسید زکات دارد. مرحوم شیخ حر در مورد این دو روایت می‌فرماید: «أَقُولُ: الْمُرَادُ بِهَذَا وَ مَا قَبْلَهُ أَنَّ أَقَلَّ مَا يَجِبُ فِيهِ الزَّكَاةُ مِنَ الذَّهَبِ عِشْرُونَ مِثْقَالًا فَإِنَّ قِيمَتَهَا فِي ذَلِكَ الْوَقْتِ كَانَتْ مِائَتَيْ دِرْهَمٍ كُلُّ دِينَارٍ بِعَشَرَةِ دَرَاهِمَ ذَكَرَهُ الشَّيْخُ وَ غَيْرُهُ‏»؛ مراد روایت اول و دوم این است که نصاب اول زکات طلا 20 دینار است؛ در آن موقع قیمت 20 دینار معادل 200 درهم بوده است؛ در این دو روایت از عنوان مشیر استفاده شده است.
اگر ما باشیم و این روایت می‌گوییم ملاک درهم است چون سوال از طلا است و جواب با درهم بیان شده است. اما با توجه به اینکه در روایات دیگر تصریح شده به عشرین دینار، آقایان فقها آنچه که در این دو روایت آمده را عنوان مشیر گرفته‌اند؛ پس ملاک درهم نیست؛ علت اینکه برای بیان نصاب طلا از درهم استفاده شده این است که درهم پول رایج بوده است؛ اگر بگوییم ملاک نقره است آنگاه در زمان های مختلف با تغییر نسبت قیمت طلا و نقره، نصاب طلا تغییر می‌کند. علی ای حال روایات متعددی وجود دارد که 20 دینار را به عنوان نصاب اول طلا معرفی می‌کند. بعدا باید بحث کنیم که ظاهر این دو روایت اخذ می‌شود یا روایاتی که 20 دینار را به عنوان نصاب اول قرار داده‌اند.
روایت سوم: صحیحه حسین بن یسار
«وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ يَسَارٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ: فِي الذَّهَبِ فِي كُلِّ عِشْرِينَ دِينَاراً نِصْفُ دِينَارٍ فَإِنْ نَقَصَ‏ فَلَا زَكَاةَ فِيهِ‏».
در این روایت تصریح شده که در طلا در کمتر از 20 دینار زکات نیست؛ نصاب اول 20 دینار است؛ و مقدار زکات در 20 دینار یک چهلم است؛ یعنی نصف دینار باید داده شود.
روایت چهارم: صحیحه سماعه
«وَ عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ سَمَاعَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ‏ وَ مِنَ الذَّهَبِ مِنْ كُلِّ عِشْرِينَ دِينَاراً نِصْفُ دِينَارٍ وَ إِنْ نَقَصَ فَلَيْسَ عَلَيْكَ شَيْ‏ءٌ».
در این روایت هم مثل روایت قبل هر سه حکم بیان شده است.
روایت پنجم
این روایت به لحاظ سند موثقه است چون ابن فضال در آن قرار دارد.
«وَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ عُقْبَةَ وَ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ وَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالا لَيْسَ فِيمَا دُونَ الْعِشْرِينَ مِثْقَالًا مِنَ الذَّهَبِ شَيْ‏ءٌ فَإِذَا كَمَلَتْ عِشْرِينَ مِثْقَالًا فَفِيهَا نِصْفُ مِثْقَالٍ إِلَى أَرْبَعَةٍ وَ عِشْرِينَ فَإِذَا كَمَلَتْ أَرْبَعَةً وَ عِشْرِينَ فَفِيهَا ثَلَاثَةُ أَخْمَاسِ دِينَارٍ إِلَى ثَمَانِيَةٍ وَ عِشْرِينَ فَعَلَى هَذَا الْحِسَابِ كُلَّمَا زَادَ أَرْبَعَةً».
در این روایت از لفظ مثقال استفاده شده است. در بعضی روایات دیگر از لفظ دینار استفاده شده است. از جمع بین این روایات استفاده می‌شود که یک دینار معادل یک مثقال عند الشارع است؛ مثقال شرعی با مثقال صیرفی متفاوت است؛ مرحوم سید برای اینکه محاسبه زکات را راحت کنند بین مثقال شرعی و مثقال صیرفی نسبت بر قرار کرده‌اند؛ ایشان می‌فرماید: هر دینار که یک مثقال شرعی طلا است معادل سه چهارم مثقال صیرفی است و هر درهم که یک مثقال شرعی نقره است بیست و یک چهلم مثقال صیرفی است. این اندازه محل بحث است و در آن اختلاف وجود دارد. مرحوم سید با مطالعاتی که در این زمینه انجام داده‌اند به این نتیجه رسیده‌اند.
در این روایت علاوه بر سه حکمی که در روایات قبل بیان شد نصاب دوم هم بیان می‌شود؛ نصاب دوم 24 دینار است؛ در 20 دینار یک چهلم باید زکات داده شود؛ در 4 دینار هم یک چهلم زکات داده می‌شود؛ بنابراین در 24 دینار باید سه پنجم دینار زکات داده شود؛ بعد از این هم هر 4 دینار یک نصاب است؛ و در مجموع در هر نصاب باید یک چهلم آن زکات داده شود.
روایت ششم
این روایت به لحاظ سند مهمل است. در مورد ابی عیینه مدح و ذمی بیان نشده است.
«وَ عَنْهُمْ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ أَبِي عُيَيْنَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا جَازَتِ الزَّكَاةُ الْعِشْرِينَ دِينَاراً فَفِي كُلِّ أَرْبَعَةِ دَنَانِيرَ عُشْرُ دِينَار».
در این روایت نصاب اول مسلّم دانسته شده و نصاب دوم هم بیان شده است.
روایت هفتم: صحیحه اسحاق بن عمار
«وَ عَنْ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مَرَّارٍ عَنْ يُونُسَ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي إِبْرَاهِيمَ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ تِسْعُونَ وَ مِائَةُ دِرْهَمٍ وَ تِسْعَةَ عَشَرَ دِينَاراً أَ عَلَيْهَا فِي الزَّكَاةِ شَيْ‏ءٌ فَقَالَ إِذَا اجْتَمَعَ الذَّهَبُ وَ الْفِضَّةُ فَبَلَغَ ذَلِكَ مِائَتَيْ دِرْهَمٍ فَفِيهَا الزَّكَاةُ لِأَنَّ عَيْنَ الْمَالِ الدَّرَاهِمُ وَ كُلُّ مَا خَلَا الدَّرَاهِمَ مِنْ ذَهَبٍ أَوْ مَتَاعٍ فَهُوَ عَرْضٌ مَرْدُودٌ ذَلِكَ إِلَى الدَّرَاهِمِ فِي الزَّكَاةِ وَ الدِّيَاتِ»؛ از حضرت موسی بن جعفر علیه السلام می‌پرسد: شخصی 19 دینار و 190 درهم دارد؛ و هیچکدام به نصاب نمی‌رسد؛ آیا چیزی باید زکات بدهد؟ حضرت فرمود: اگر جمع طلا و نقره با هم به 200 درهم برسد باید زکات بدهد؛ چون اصل در مال، درهم است و کالاهای دیگر با او سنجیده می‌شوند؛ معیار بودن درهم، علاوه بر زکات در دیات هم جاری است.
از این روایت استفاده می‌شود که اگر جمع درهم و دینار به نصاب رسید باید زکات آن داده شود. لازم نیست که هر کدام جداگانه به نصاب برسند. این بحث روایات متعارضی دارد که بعدا مرحوم سید مطرح خواهند کرد.
از این روایت استفاده می‌شود که معیار محاسبه زکات، درهم است.
روایت هشتم: موثقه یحیی بن ابی العلاء
«وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ سِنْدِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ يَحْيَى بْنِ أَبِي الْعَلَاءِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ‏ ع قَالَ: فِي عِشْرِينَ دِينَاراً نِصْفُ دِينَارٍ».
روایت نهم
این روایت به لحاظ سند موثقه است. چون ابن فضال و علی بن اسباط ثقه غیر امامی هستند.
«وَ عَنْهُ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: فِي الذَّهَبِ إِذَا بَلَغَ عِشْرِينَ دِينَاراً فَفِيهِ نِصْفُ دِينَارٍ وَ لَيْسَ فِيمَا دُونَ الْعِشْرِينَ شَيْ‏ءٌ الْحَدِيثَ».
روایت دهم
این روایت هم از ابن فضال نقل شده بنابراین به لحاظ سند موثقه به حساب می‌آید.
«وَ عَنْهُ عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ عُرْوَةَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُكَيْرٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَحَدِهِمَا ع فِي حَدِيثٍ قَالَ: لَيْسَ فِي الذَّهَبِ زَكَاةٌ حَتَّى يَبْلُغَ عِشْرِينَ مِثْقَالًا فَإِذَا بَلَغَ عِشْرِينَ مِثْقَالًا فَفِيهِ نِصْفُ مِثْقَالٍ ثُمَّ عَلَى حِسَابِ ذَلِكَ إِذَا زَادَ الْمَالُ فِي كُلِّ أَرْبَعِينَ دِينَاراً دِينَارٌ».
در این روایت هم به جای دینار از لفظ مثقال استفاده شده که نشان می‌دهد مثقال شرعی معادل یک دینار است.
از ظاهر این روایت استفاده می‌شود که بین 20 دینار تا 40 دینار زکات نیست. وقتی به 40 رسید یک دینار باید زکات بدهد. به عبارت دیگر نصاب اول 20 دینار است و بعد از آن در هر 40 دینار یک دینار زکات وجود دارد. البته احتمالات مختلفی در مورد ظاهر این روایت مطرح است. این روایت قابل جمع با روایات دیگر هست اما ظاهرا این روایت جور دیگری زکات را محاسبه کرده است.
روایت یازدهم
این روایت هم از ابن فضال نقل شده و موثقه است.
«وَ عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ وَ بُكَيْرٍ ابْنَيْ أَعْيَنَ أَنَّهُمَا سَمِعَا أَبَا جَعْفَرٍ ع يَقُولُ‏ فِي الزَّكَاةِ أَمَّا فِي الذَّهَبِ فَلَيْسَ فِي أَقَلَّ مِنْ عِشْرِينَ دِينَاراً شَيْ‏ءٌ فَإِذَا بَلَغَتْ عِشْرِينَ دِينَاراً فَفِيهِ نِصْفُ دِينَارٍ الْحَدِيثَ».
لسان این روایت هم مثل دیگر روایات است.
روایت دوازدهم
این روایت هم به لحاظ سند موثقه است.
«وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: لَيْسَ فِي شَيْ‏ءٍ أَنْبَتَتِ الْأَرْضُ إِلَى أَنْ قَالَ غَيْرِ هَذِهِ الْأَرْبَعَةِ الْأَصْنَافِ وَ إِنْ كَثُرَ ثَمَنُهُ إِلَّا أَنْ يَصِيرَ مَالًا يُبَاعُ بِذَهَبٍ أَوْ فِضَّةٍ تَكْنِزُهُ ثُمَّ يَحُولَ عَلَيْهِ الْحَوْلُ وَ قَدْ صَارَ ذَهَباً أَوْ فِضَّةً فَتُؤَدِّيَ عَنْهُ مِنْ كُلِّ مِائَتَيْ دِرْهَمٍ خَمْسَةَ دَرَاهِمَ وَ مِنْ كُلِّ عِشْرِينَ دِينَاراً نِصْفَ دِينَارٍ».
در این روایت هم مثل روایات گذشته می‌فرماید: در هر 200 درهم 5 درهم و در هر 20 دینار نیم دینار زکات است. یعنی در هر دو باید یک چهلم زکات داده شود.
روایت سیزدهم: صحیحه فضیل بن یسار
«وَ عَنْهُ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ وَ أَبِي بَصِيرٍ وَ بُرَيْدٍ الْعِجْلِيِّ وَ الْفُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ وَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالا فِي الذَّهَبِ فِي كُلِّ أَرْبَعِينَ مِثْقَالًا مِثْقَالٌ إِلَى أَنْ قَالَ وَ لَيْسَ فِي أَقَلَّ مِنْ أَرْبَعِينَ مِثْقَالًا شَيْ‏ءٌ».
در این روایت می‌فرماید کمتر از 40 دینار زکات ندارد. پس این روایت با روایات قبل معارض است.
روایت چهاردهم: صحیحه زراره
«وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ الْمُخْتَارِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع رَجُلٌ عِنْدَهُ مِائَةُ دِرْهَمٍ وَ تِسْعَةٌ وَ تِسْعُونَ دِرْهَماً وَ تِسْعَةٌ وَ ثَلَاثُونَ دِينَاراً أَ يُزَكِّيهَا فَقَالَ لَا لَيْسَ عَلَيْهِ شَيْ‏ءٌ مِنَ الزَّكَاةِ فِي الدَّرَاهِمِ وَ لَا فِي الدَّنَانِيرِ حَتَّى يَتِمَّ أَرْبَعُونَ‏ دِينَاراً وَ الدَّرَاهِمُ مِائَتَا دِرْهَمٍ الْحَدِيثَ»؛ کسی 199 درهم و 39 دینار دارد. آیا باید زکات بدهد؟ حضرت فرمود: نه.
از این روایت استفاده می‌شود که طلا و نقره با هم محاسبه نمی‌شوند. ولو اینکه جمع اینها به نصاب برسد جدا جدا محاسبه می‌شوند. بر خلاف صحیحه اسحاق بن عمار که ظاهرش این بود که باید با هم محاسبه شوند. البته به نظر می‌آید این روایت در مقام بیان جمع بین درهم و دینار نیست در نتیجه با روایت اسحاق بن عمار تعارض ندارد؛ سوال راوی این است که اگر کسی 199 درهم داشته باشد یعنی به نصاب نرسیده باشد یا کسی 39 دینار داشته باشد و به نصاب نرسیده باشد آیا باید زکات بدهد؟ یعنی یک سکه از نصاب کم دارد آیا باید زکات بدهد؟ حضرت می‌فرماید: خیر. سوال راوی این نیست که آیا باید این دو را با هم جمع کند و زکات بدهد یا باید جداگانه حساب کند. پس به ظاهر با صحیحه اسحاق بن عمار تعارض ندارد.
از این روایت استفاده می‌شود که نصاب اول سکه طلا 40 دینار است و مضمون این روایت با روایت قبل یکی است.
مرحوم صاحب حدائق و مرحوم آیت‌الله خویی می‌فرمایند: در نقل این روایت اشتباه شده است؛ چون مرحوم صدوق همین روایت را اینگونه نقل می‌کند: «وَ قَالَ زُرَارَةُ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع رَجُلٌ عِنْدَهُ مِائَةٌ وَ تِسْعَةٌ وَ تِسْعُونَ‏ دِرْهَماً وَ تِسْعَةَ عَشَرَ دِينَاراً أَ يُزَكِّيهَا فَقَالَ لَا لَيْسَ عَلَيْهِ زَكَاةٌ فِي الدَّرَاهِمِ وَ لَا فِي الدَّنَانِيرِ حَتَّى تَتِم‏»؛ نقل مرحوم شیخ و مرحوم صدوق به لحاظ متن و سند مثل هم هستند و فقط اختلاف در عدد 19 و عدد 39 است. پس به نظر می‌آید هر در واقع یک روایت است.
مرحوم آیت‌الله خویی می‌فرماید: در نسخه اصلی مرحوم شیخ طوسی عدد 39 نبوده است. بلکه ناسخین نسخه مرتکب این اشتباه شده‌اند. شاهدش این است که مرحوم شخی طوسی ذیل روایت اول نکته ای بیان می‌کند تا روایت 40 دینار را با 20 دینار جمع کند و معارضه را حل نماید؛ اما این جا اصلا توجهی به تعارض ندارد. گویا اصلا در این روایت تعارضی وجود نداشته است. لذا مرحوم آیت‌الله خویی می‌فرماید: معلوم است که در نسخه مرحوم شیخ طوسی عدد 19 بوده و ناسخین به اشتباه 39 دینار نوشته‌اند.
اما این فرمایش مرحوم آیت‌الله خویی با ذیل حدیث سازگاری ندارد. در ذیل حدیث می‌فرماید: «فَقَالَ لَا لَيْسَ عَلَيْهِ شَيْ‏ءٌ مِنَ الزَّكَاةِ فِي الدَّرَاهِمِ وَ لَا فِي الدَّنَانِيرِ حَتَّى يَتِمَّ أَرْبَعُونَ‏ دِينَاراً وَ الدَّرَاهِمُ مِائَتَا دِرْهَمٍ». اگر فقط صدر حدیث بود، فرمایش مرحوم آیت‌الله خویی صحیح بود، اما با توجه به ذیل روایت این فرمایش صحیح نیست؛ در نتیجه این روایت هم باید در کنار روایات معارض قرار گیرد.
روایت پانزدهم
این روایت به لحاظ سند مهمل است. عبدالله بن حسن توثیق و تضعیف ندارد.
«عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ فِي قُرْبِ الْإِسْنَادِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ قَالَ: لَا تَكُونُ زَكَاةٌ فِي أَقَلَّ مِنْ مِائَتَيْ دِرْهَمٍ وَ الذَّهَبُ عِشْرُونَ دِينَاراً فَمَا سِوَى ذَلِكَ فَلَيْسَ عَلَيْهِ زَكَاةٌ».
این روایت هم مطلب اضافه ای ندارد.
جمع بندی
در این باب روایاتی داریم که نصاب اول در طلا 20 دینار است؛ اما دو روایت صحیحه هم وجود دارد که می‌فرماید: نصاب اول در طلا 40 دینار است؛ بعضی روایات دیگر هم در ابواب دیگر هست که دلالت بر 20 دینار دارد. ابتدا جمع دلالی بین این دو دسته روایت باید بررسی شود. راه حل های مختلفی برای جمع بیان شده است. اگر هیچ کدام از این راه های جمع مورد قبول واقع نشود باید دید که راه حل در مقام تعارض چیست. انشاء الله در جلسه بعد راه جمع بین این دو دسته روایت را بررسی خواهیم کرد.
و الحمد لله رب العالمین…

پیمایش به بالا