بسم الله الرحمن الرحیم
تقریر درس خارج فقه کتاب الزکات
آیتالله سید محمد مهدی میرباقری
جلسه 115 یک شنبه 18 / 09/ 1403
زکات نقدین ـ شرط دوم: مسکوک بودن طلا و نقره
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بحث در شرایط زکات نقدین بود. اولین شرط نصاب بود. گفتیم که برای طلا دو نصاب بیان شده است. نصاب اول 20 دینار است که باید نیم دینار زکات داده شود. بعد از 20 دینار باید در هر 4 دینار یک چهلم داده شود. یعنی باید یک دهم دینار زکات داده شود. ما بین اینها معفو است و به طور کلی در هر نصاب باید یک چهلم آن به عنوان زکات پرداخت شود.
عفو بین دو نصاب
عفو بین دو نصاب، به دو صورت تفسیر شده است:
1. عده ای گفتهاند به این 3 دینار که ما بین 20 تا 24 دینار هستند اصلا زکات تعلق نمیگیرد. بنابراین اگر این 3 دینار تلف شود چیزی از مقدار زکات کم نمیشود.
2. عده ای گفتهاند به این 3 دینار که ما بین 20 تا 24 دینار هستند زکات تعلق میگیرد اما مقدار آن همان است که در نصاب قبل بود. در این صورت اگر این 3 دینار تلف شود و این شخص ضامن نباشد، به همان نسبت از مقدار زکات کم میشود. مرحوم حضرت امام میفرماید: ظاهر ادله این است که به این 3 دینار هم زکات تعلق میگیرد.
نکته مرحوم آیت الله خویی
روایت « فِي الذَّهَبِ فِي كُلِّ عِشْرِينَ دِينَاراً نِصْفُ دِينَار» دلالت دارد که در هر 20 دینار نصف دینار زکات هست. روایات دیگری هم وجود دارد که میفرماید: بعد از 20 دینار در هر 4 دینار زکات هست. این دو دسته روایت چه طور جمع میشوند؟ ایشان دو جواب بیان میکند:
1. مقصود از این روایت، 20 دینار طولی نیست. مقصود این نیست که اگر کسی 60 دینار داشته باشد یعنی سه تا 20 دینار دارد و باید سه تا نیم دینار زکات بدهد. مقصود 20 دینار عرضی است. یعنی هرکسی که 20 دینار داشته باشد باید نصف دینار زکات بدهد.
به نظر ما این جواب صحیح است.
2. بر فرض که این روایت دلالت داشته باشد در هر 20 دینار به صورت طولی زکات هست، این روایت با روایات 4 دینار منافاتی ندارد. چون منافاتی ندارد که هم در هر 20 دینار زکات باشد و هم بعد از 20 دینار اول در هر 4 دینار زکات باشد.
به نظر ما این جواب قابل مناقشه است. چون وقتی در مقام تحدید نصاب گفته میشود در هر 20 دینار زکات هست و این به معنی 20 دینار طولی باشد، یعنی طلا یک نصاب دارد و نصاب دیگری وجود ندارد. پس اگر این روایت را طولی معنا کنیم با نصاب 4 دینار منافات پیدا میکند.
به هر حال این مسلم است که در طلا نصاب اول 20 دینار است که یک چهلم باید داده شود و بعد از آن در هر 4 دینار باید یک دهم دینار زکات داده شود.
در مورد نصاب نقره هیچ اختلافی نیست؛ تا 200 درهم معفو است در 200 درهم 5 درهم است؛ بعد از 200 درهم هر 40 درهم یک درهم است؛ ما بین این نصاب ها معفو است؛ مقدار زکات هم یک چهلم نصاب است.
وزن دینار و درهم
در مورد وزن دینار و درهم اقوال متعددی وجود دارد. قول مشهور این است که دینار شرعی، یک مثقال شرعی است؛ و این معادل سه چهارم مثقال صیرفی است. مشهور میگویند: درهم، هفت دهم مثقال شرعی است. پس درهم بیست و یک چهلم مثقال صیرفی است.
مسکوک بودن طلا و نقره
شرط دوم زکات طلا و نقره این است که طلا و نقره باید مسکوک باشند. مرحوم سید در مورد مسکوک بودن طلا و نقره خصوصیاتی ذکر میکند. ایشان میفرماید: «الثاني: أن يكونا مسكوكين بسكّة المعاملة»؛ اگر کسی خودش سکه ضرب کند برای زکات کافی نیست بلکه باید سکه ای باشد که استفاده از آن در معاملات رایج است. «سواء كان بسكّة الإسلام أو الكفر»؛ فرقی ندارد که از مسکوکات دنیای اسلام باشد یا مسکوکات کفار باشد. مهم این است که سکه رایج در معاملات باشد؛ «بكتابة أو غيرها»؛ همچنین باید روی آن سکه، نوشته یا تصویری ضرب شده باشد. «بقيت سكّتهما أو صارا ممسوحين بالعارض»؛ البته ممکن است که در طول زمان آن نوشته یا تصویر پاک شود؛ این اشکالی ندارد؛ مهم این است که اصل آن سکه در هنگام ضرب، دارای نوشته یا تصویر باشد. «و أمّا إذا كانا ممسوحين بالأصالة فلا تجب فيهما إلّا إذا تعومل بهما فتجب على الأحوط»؛ اما اگر این سکه از ابتدا نوشته یا تصویر نداشته باشد زکات ندارد مگر اینکه با این سکه های بدون تصویر معامله صورت گیرد. در این صورت احتیاط این است که زکات آن داده شود. «كما أنّ الأحوط ذلك أيضاً إذا ضربت للمعاملة و لم يتعامل بهما»؛ همچنین اگر سکه با نوشته و تصویر برای استفاده در معاملات ضرب شده باشد اما با آن معامله نشود، احتیاط در این است که زکات آن داده شود. «أو تعومل بهما لكنّه لم يصل رواجهما إلى حدّ يكون دراهم أو دنانير»؛ همچنین اگر سکه ای باشد که با آن معامله بشود اما سکه رایج نباشد، در این صورت هم احتیاط این است که زکات آن داده شود. «و لو اتّخذ الدرهم أو الدينار للزينة فإن خرج عن رواج المعاملة لم تجب فيه الزكاة و إلّا وجبت»؛ اگر درهم و دینار به عنوان زینت مورد استفاده قرار گیرد مثلا به عنوان گردنبند استفاده شود، در این صورت اگر استفاده به عنوان زینت سبب شود که دیگر با این سکه معامله نشود زکات ندارد اما اگر باز هم با این سکه ها مثل قبل معامله شود زکات آن واجب است.
ادله
مرحوم شیخ حر ادله این فتوا را در باب هشتم از ابواب زکات ذهب و فضه نقل کرده است؛ عنوان باب اینچنین است: «بَابُ اشْتِرَاطِ كَوْنِ النَّقْدَيْنِ مَنْقُوشَيْنِ بِسِكَّةِ الْمُعَامَلَةِ فَلَا تَجِبُ الزَّكَاةُ فِي التِّبْرِ وَ السَّبَائِكِ وَ النِّقَارِ »؛ نقدین باید مسکوک باشند پس به تکه های طلا و شمش طلا و شمش نقره زکات تعلق نمیگیرد.
روایت اول: صحیحه زراره
«مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ زُرَارَةَ وَ بُكَيْرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: لَيْسَ فِي نُقَرِ الْفِضَّةِ زَكَاةٌ».
نقره به لحاظ لغوی الان اعم از شمش و غیر شمش به کار میرود. اما در اصطلاح روایات نقره به معنای شمش نقره است. برای نقره ای که به عنوان زینت استفاده میشده در روایات از تعبیر «فضه» استفاده میشود.
روایت دوم: صحیحه علی بن یقطین
«مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ يَقْطِينٍ عَنْ أَبِي إِبْرَاهِيمَ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ إِنَّهُ يَجْتَمِعُ عِنْدِيَ الشَّيْءُ فَيَبْقَى نَحْواً مِنْ سَنَةٍ أَ نُزَكِّيهِ فَقَالَ لَا كُلُّ مَا لَمْ يَحُلْ عَلَيْهِ الْحَوْلُ فَلَيْسَ عَلَيْكَ فِيهِ زَكَاةٌ وَ كُلُّ مَا لَمْ يَكُنْ رِكَازاً فَلَيْسَ عَلَيْكَ فِيهِ شَيْءٌ قَالَ قُلْتُ: وَ مَا الرِّكَازُ قَالَ الصَّامِتُ الْمَنْقُوشُ ثُمَّ قَالَ إِذَا أَرَدْتَ ذَلِكَ فَاسْبُكْهُ فَإِنَّهُ لَيْسَ فِي سَبَائِكِ الذَّهَبِ وَ نِقَارِ الْفِضَّةِ شَيْءٌ مِنَ الزَّكَاةِ»؛ علی بن یقطین به حضرت موسی بن جعفر علیه السلام عرض میکند: نزد من امکاناتی فراهم میشود و حدود یک سال باقی میماند آیا باید زکات آنها را بدهم؟ حضرت فرمود: هر چیزی که حولان حول بر آن نشود زکات ندارد. همچنین هر چیزی که رکاز نیست زکات ندارد. از حضرت پرسید رکاز چیست؟ حضرت فرمود: رکاز یعنی پول رایج منقوش. صامت به معنای درهم و دینار است. و به نظر میآید صامت به معنی پولی است که در گردش نیست. رکاز ابتدائا به مالی گفته میشود که در زیر زمین نگهداری میشده است. اما حضرت در این روایت میفرماید مقصود از رکاز در اینجا طلا و نقره منقوش است. منقوش ابتدائا به هر نقشی گفته میشود. مثلا زیور ها و شمش ها هر کدام نقشی داشتهاند و ابتدائا ذیل منقوش قرار میگیرند. اما اینجا مقصود سکه طلا و نقره است.
بعد در پایان روایت حضرت تصریح میکنند که اگر میخواهی طلا و نقره را نگهداری کنی و زکات به آن تعلق نگیرد باید آن را به شمش طلا و شمش نقره تبدیل کنی تا زکات به آن تعلق نگیرد. در غیر اینصورت زکات به آن تعلق خواهد گرفت.
خلاصه، در این روایت سه شرط مطرح شده است.
1. حولان حول.
2. صامت بودن: یعنی راکد بودن. یعنی چیزی که میتوانسته در گردش باشد اما راکد مانده است.
3. منقوش بودن: دارای نقش باشد.
جواهرات و شمش طلا و نقره دارای نقش هستند اما مثل پول رایج نیستند که معمولا در گردش است. بنابراین از ترکیب الصامت المنقوش فهمیده میشود که مقصود سکه طلاو نقره راکد است.
روایت سوم
در سند این روایت، علی بن حدید محل بحث است علاوه بر اینکه روایت مرسله است.
«وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَدِيدٍ عَنْ جَمِيلٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا أَنَّهُ قَالَ: لَيْسَ فِي التِّبْرِ زَكَاةٌ إِنَّمَا هِيَ عَلَى الدَّنَانِيرِ وَ الدَّرَاهِمِ». یک قطعه طلا زکات ندارد. آنچه که زکات دارد درهم و دینار است.
روایت چهارم: صحیحه علی بن یقطین
«وَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ يَقْطِينٍ عَنْ أَخِيهِ الْحُسَيْنِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ يَقْطِينٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع عَنِ الْمَالِ الَّذِي لَا يُعْمَلُ بِهِ وَ لَا يُقَلَّبُ قَالَ تَلْزَمُهُ الزَّكَاةُ فِي كُلِّ سَنَةٍ إِلَّا أَنْ يُسْبَكَ»؛ از حضرت در مورد مالی که در گردش نیست سوال پرسید. حضرت فرمود: هر سال زکات به آن تعلق میگیرد مگر اینکه به صورت شمش نگهداری شود.
روایت پنجم: موثقه جمیل بن درّاج
«وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ حَكِيمٍ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ وَ أَبِي الْحَسَنِ ع أَنَّهُ قَالَ: لَيْسَ فِي التِّبْرِ زَكَاةٌ إِنَّمَا هِيَ عَلَى الدَّنَانِيرِ وَ الدَّرَاهِمِ»؛
در مجموع با توجه به این روایات فهمیده میشود که فقط به درهم و دینار زکات تعلق میگیرد. هر چه «رکاز» نباشد زکات ندارد. «رکاز» به معنی صامت منقوش است. یعنی باید مال راکد و مسکوک باشد. اگر طلا و نقره به شمش تبدیل شود زکات ندارد.
مطالبی که مرحوم سید در شرط دوم زکات نقدین بیان کردهاند از این روایات استظهار شده است. انشاء الله در جلسه بعد به صورت تطبیقی فتوای مرحوم سید و این روایات، را بررسی خواهیم کرد.
و الحمد لله رب العالمین…