بسم الله الرحمن الرحیم

تقریر درس خارج فقه کتاب الزکات

آیت‌الله سید محمد مهدی میرباقری

جلسه 135  دوشنبه  29 / 11/ 1403

زکات نقدین ـ  مسأله چهارم و پنجم و ششم

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

خلاصه جلسه قبل

مرحوم سید در مساله سوم فرمود: زکات به سکه مغشوش تعلق می‌گیرد. نصاب آن هم تابع مقدار طلا یا نقره خالصی است که در این سکه ها به کار رفته است.

نکته: سکه مغشوش با سکه ردیء تفاوت دارد؛ چون قبلا گفته شد که به سکه طلا و نقره زکات تعلق می‌گیرد و فرقی ندارد که ردیء باشد یا جیّد باشد؛ نصاب آن هم نصاب سکه است. اما اینجا بحث جداگانه ای در مورد تعلق زکات به سکه مغشوش مطرح می‌شود. به عبارت دیگر در نظر ایشان عنوان سکه طلا و سکه نقره بر سکه مغشوش صدق نمی‌کند.

مرحوم ایت‌الله خویی می‌فرماید: سکه همیشه ناخالصی دارد. جید و ردیء بودن آن هم به میزان ناخالصی یا جنس ناخالصی آن برمی‌گردد. بنابر این اگر مقصود شما از سکه مغشوش همان سکه ردیء است به آن زکات تعلق می‌گیرد. و اگر مقصود چیزی است که عنوان سکه طلا و نقره بر آن صدق نمی‌کند زکات به آن تعلق نمی‌گیرد. مشهور می‌گویند زکات به سکه مغشوش تعلق می‌گیرد و لو اینکه عنوان سکه طلا و نقره هم بر آن صدق نکند؛ روایت زید صائغ هم بر نظر مشهور دلالت دارد و بعید هم نیست که عمل مشهور، ضعف سند این روایت را جبران کند؛ علاوه بر اینکه در مورد این فتوا ادعای اجماع هم شده است. مرحوم ایت‌الله خویی می‌فرماید: اگر اجماع وجود داشته باشد باید بگویید عنوان سکه مغشوش عنوان جداگانه ای غیر از سکه طلا و نقره است.

به نظر ما نظر مشهور متّبع است.

مساله چهارم

مرحوم سید در مساله چهارم می‌فرماید: اگر نصابی از سکه جیّد دارید نمی‌توانید زکات را آن را از سکه مغشوش بدهید، مگر اینکه طلایی که در این سکه مغشوش به کار رفته است به مقدار طلایی باشد که باید به عنوان زکات پرداخت شود؛ این مقداری که پرداخت می‌شود قیمت زکات نیست بلکه خود زکات است. توجه داشته باشید که مقصود ایشان از سکه جیّد، سکه غیر مغشوش است. قبلا مرحوم سید فرمود: اگر همه نصاب سکه جیّد باشد می‌توانید تمام زکات را از سکه ردیء بدهید، اما اینجا می‌فرماید: اگر تمام نصاب سکه جیّد باشد نمی‌توانید از سکه مغشوش زکات آن را پرداخت کنید. کانّه به نظر ایشان سکه مغشوش سکه طلا نیست. به هر حال ایشان می‌فرماید: به جای سکه طلا و نقره ردیء یا جیّد، نمی‌توان سکه مغشوش پرداخت کرد.

محاسبه زکات سکه مغشوش به این صورت است که باید مقدار طلای تمام سکه ها اندازه گیری شود. اگر به نصاب برسد زکات دارد. مثلا اگر 100 سکه مغشوش داشته باشید که در مجموع 40 مثقال طلا در آنها به کار رفته باشد باید به اندازه یک مثقال طلا به عنوان زکات پرداخت شود.

خلاصه در مساله سوم و چهارم چند مطلب بیان شد:

  1. زکات به سکه مغشوش تعلق می‌گیرد.
  2. اگر شک کنیم که به حد نصاب رسیده یا نه برائت جاری می‌شود و زکات تعلق نمی‌گیرد، حتی فحص هم لازم نیست؛ مقصود از فحص، ذوب کردن سکه است؛ حتی اگر عقلاً و شرعاً مانعی برای ذوب کردن وجود نداشته باشد باز هم فحص لازم نیست.
  3. در مقام پرداخت زکات جایز است که زکات سکه جید و سکه مغشوش را با سکه مغشوش پرداخت کرد؛ اما باید احراز کنید که آن مقداری که زکات به عهده ی شما آمده پرداخت شده است.

این خلاصه فرع سوم و چهارم بود. حالا بیان مرحوم سید در فرع چهارم را ببینید: «إذا كان عنده نصاب من الجيّد»؛ مقصود از جید، سکه غیر مغشوش است. «لا يجوز أن يخرج عنه من المغشوش إلّا إذا علم اشتماله على ما يكون عليه من الخالص، و إن كان المغشوش بحسب القيمة يساوي ما عليه»؛ جایز نیست که زکات سکه غیر مغشوش را با سکه مغشوش پرداخت کنید. حتی اگر سکه مغشوش به لحاظ قیمت مساوی با سکه غیر مغشوش باشد نمی‌توان این را به عنوان اداء زکات پرداخت کرد؛ البته اگر مقدار طلای آن مساوی با مقدار طلایی باشد که به عهده اش آمده، می‌شود زکات را ز سکه مغشوش پرداخت کرد. «إلّا إذا دفعه بعنوان القيمة إذا كان للخليط قيمة»؛ همچنین در مقام پرداخت قیمت زکات، اگر ارزش خلیط سکه مغشوش مثل طلا باشد، می‌توان سکه مغشوش را به عنوان قیمت زکات پرداخت کرد.

نکته: مبنای بعضی از فقها مثل مرحوم سید این است که اگر طلا را به عنوان زکات سکه طلا پرداخت می‌کنید این قیمت زکات نیست، بلکه خود زکات است. اگر نقره را به عنوان زکات سکه نقره پرداخت می‌کنید این قیمت زکات نیست، بلکه خود زکات است. بنابراین اگر مثلا 40 دینار داشته باشید، و سکه مغشوش را در مقام پرداخت زکات بدهید، شما به مقدار طلایی که در این سکه هست خود زکات را پرداخت کرده اید و مقدار خلیط به عنوان قیمت زکات پرداخت می‌شود. پس باید ارزش این خلیط مثل طلا باشد که بتوان آن را به عنوان قیمت زکات پرداخت کرد. شاید مقصود مرحوم سید از عبارت «إلّا إذا دفعه بعنوان القيمة إذا كان للخليط قيمة» همین باشد.

در مقابل مرحوم ایت‌الله خویی و ایت‌الله حکیم و دیگران گفته‌اند که لازم نیست قیمت خلیط سکه مثل طلا باشد؛ چون آلیاژی که از طلا و جنس دیگری ساخته می‌شود، جنس سومی را حاصل می‌کند. اگر اینگونه بگویید لازم نیست خلیط ارزشمند باشد. خود این سکه که از آلیاژ طلا و خلیط درست شده است به دلیل قدمت یا ضرب خاصی که دارد ارزشمند است و همین کفایت می‌کند و به عنوان قیمت زکات پرداخت می‌شود. به نظر ما فرمایش مرحوم ایت‌الله خویی در اینجا فرمایش تمامی است.

مساله پنجم

مرحوم سید در فرع بعدی می‌فرماید: «و كذا إذا كان عنده نصاب من المغشوش لا يجوز أن يدفع المغشوش إلّا مع العلم على النحو المذكور». اگر کسی نصابی از سکه مغشوش داشته باشد مثلا 100 سکه مغشوش دارد و علم دارد که به اندازه 40 مثقال شرعی در این سکه های مغشوش طلا به کار رفته است، پس باید به مقدار یک مثقال طلا زکات پرداخت کند. در اینجا در مقام پرداخت خود زکات، جایز است که زکات سکه های مغشوش به وسیله سکه مغشوش داده شود اما باید یقین کنیم که آنچه به عهده آمده است پرداخت شده است. مثلا اگر می‌دانیم که در هر سکه نیم مثقال طلا به کار رفته است باید دو سکه مغشوش بدهیم تا یقین کنیم مقدار زکات اداء شده است. همچنین در مقام پرداخت قیمت زکات هم باید به مقداری سکه مغشوش بدهیم که یقین کنیم قیمت زکات را پرداخت کرده ایم. اینجا باید یقین حاصل شود. چون اشتغال یقینی نیازمند فراغ یقینی است.

مساله ششم

مرحوم سید در فرع ششم می‌فرماید: «لو كان عنده دراهم أو دنانير بحدّ النصاب و شكّ في أنّه خالص أو مغشوش فالأقوى عدم وجوب الزكاة و إن كان أحوط»؛ اگر کسی به مقدار نصاب سکه داشته باشد اما نداند که اینها سکه خالص هستند یا سکه مغشوش هستند، در این صورت زکات واجب نیست. چون شبهه مصداقیه وجوبیه است و برائت جاری می‌شود. البته احتیاط مستحب این است که زکات پرداخت شود.

ظاهر بیان ایشان این است که بعد از فحص اولیه اگر ابهام باقی بماند لازم نیست فحص دقیق کنیم و سکه ها را ذوب کنیم تا یقین به تکلیف یا عدم تکلیف پیدا کنیم. البته اگر اهتمام شارع را در این مساله احراز کنیم فحص دقیق به معنی ذوب کردن سکه ها لازم است.

و الحمد لله رب العالمین…

پیمایش به بالا