بسم الله الرحمن الرحیم
تقریر درس خارج فقه کتاب الزکات
آیتالله سید محمد مهدی میرباقری
جلسه 141 یک شنبه 17 / 01/ 1404
زکات غلات ـ مسأله دوم و سوم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خلاصه جلسه قبل
بحث در مورد زکات غلات بود. فرع اول در مورد وقت تعلق زکات بود. گفته شد که دو نظر در اینجا وجود دارد:
- مرحوم سید و مشهور: صدق عنوان موضوع وجوب زکات است.
- رنگ گرفتن غوره و خرما و منعقد شدن دانه گندم و جو، ولو صدق عنوان نکند موضوع وجوب زکات است.
در باب انگور گفتیم که موضوع کشمش است. اما در بعضی روایات آمده که میتوان کشمش را قبل از کشمش شدن تخمین زد و اگر کشمش آن به حد نصاب برسد، به انگور قبل از کشمش شدن زکات تعلق میگیرد.
فرع دوم
مساله دوم در مورد معیار نصاب به لحاظ زمان است. آیا مقداری که برای نصاب شمرده شده وقتی محاسبه میشود که کشمش و خرما و گندم و جو هنوز خشک نشدهاند یا وقتی محاسبه میشود که آفتاب خورده و رطوبت آن از بین رفته و خشک شده است؟ به نظر مر حوم سید و مشهور باید نصاب را زمانی محاسبه کنید که:
- خرما آفتاب خورده و خشک شده باشد. خرما از ابتدا که به صورت شکوفه هست تا زمانی که میرسد 5 مرحله را طی میکند و برای هر کدام اسمی قرار داده شده است؛ مرحله آخر رسیدن خرما زمانی است که آفتاب میخورد و رطوبت آن از بین میرود؛ به این خرما تمر گفته میشود.
- انگور آفتاب خورده باشد و به کشمش تبدیل شده باشد.
- گندم و جو درو شده باشند و خشک شده باشند.
خلاصه باید خرمایی که تمر شده و انگوری که کشمش شده و گندم و جویی که خشک شدهاند به نصاب برسد.
ادله
بنابر نظر مرحوم سید و مشهور که صدق عنوان را موضوع وجوب زکات میدانند مسأله روشن است؛ چون عنوان، تمر و زبیب و گندم و جو است و زمانی این عناوین صدق میکند که اینها خشک شده باشند. حتی در روایاتی که دال بر تعلق زکات به انگور هست تصریح شده که باید کشمش آن به نصاب برسد. پس معیار، نصابی است که هنگام صدق عنوان باشد.
اما بنابر قول دوم که رنگ گرفتن میوه و منعقد شدن دانه را ملاک تعلق زکات میدانند، چند دلیل ذکر شده است:
- در مورد کشمش و گندم و جو و خرما ادعای اجماع شده است. اجماع بر این است که خشک شده اینها باید به نصاب برسد.
- مرحوم آیتالله خویی میفرماید: در ادله برای محاسبه نصاب غلات اربعه از «صاع» و «وسق» استفاده شده است. مثلا گفته شده نصاب «خمسة اوساق» است و هر «وسق» معادل «60 صاع» است. پس فهمیده میشود که معیار اندازه گیری در نصاب، کیل است. خرما و گندم و جو و کشمش زمانی با کیل محاسبه میشوند که خشک شده باشند. اما هیچگاه انگور و خرمای تازه را با کیل نمی فروشند بلکه یا تخمین میزنند یا با وزن میفروشند. بنابر این از این روایات استفاده میشود که نصاب مکیل ملاک است و غلات اربعه زمانی مکیل هستند که خشک شده باشند.
به نظر میآید کبرای استدلال ایشان صحیح است اما ممکن است بعضی ادعای ایشان در مورد صغری را قبول نکنند. به نظر ما بعید نیست که صغرای استدلال ایشان هم صحیح باشد.
- در مورد انگور نص وجود دارد که باید زبیب به حد نصاب برسد. به عبارت دیگر زمان تعلق زکات زمانی است که عنوان عنب صدق میکند اما موضوع نصاب زبیب است. زمانی که غوره رنگ میگیرد تخمین میزنند که اگر این انگور به زبیب تبدیل شود آیا به نصاب میرسد یا خیر. اگر زبیب به نصاب برسد به این غوره رنگ دار شده زکات تعلق میگیرد.
در این مورد سه روایت وجود دارد که تقدیم میکنیم:
روایت اول: صحیحه سلیمان بن خالد
«وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَحْمَدَ يَعْنِي ابْنَ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ يَعْنِي ابْنَ سَعِيدٍ عَنِ النَّضْرِ يَعْنِي ابْنَ سُوَيْدٍ عَنْ هِشَامٍ يَعْنِي ابْنَ سَالِمٍ عَنْ سُلَيْمَانَ يَعْنِي ابْنَ خَالِدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَيْسَ فِي النَّخْلِ صَدَقَةٌ حَتَّى يَبْلُغَ خَمْسَةَ أَوْسَاقٍ وَ الْعِنَبُ مِثْلُ ذَلِكَ حَتَّى يَكُونَ خَمْسَةَ أَوْسَاقٍ زَبِيباً»؛[1] یعنی به انگور زکات تعلق میگیرد اگر زبیب آن به نصاب برسد.
روایت دوم: موثقه حلبی
«قَالَ وَ قَالَ فِي حَدِيثٍ آخَرَ لَيْسَ فِي النَّخْلِ صَدَقَةٌ حَتَّى يَبْلُغَ خَمْسَةَ أَوْسَاقٍ وَ الْعِنَبُ مِثْلُ ذَلِكَ حَتَّى يَبْلُغَ خَمْسَةَ أَوْسَاقٍ زَبِيباً وَ الْوَسْقُ سِتُّونَ صَاعاً الْحَدِيثَ».[2]
روایت سوم: صحیحه سعد بن سعد اشعری
«وَ عَنْهُمْ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْبَرْقِيِّ عَنْ سَعْدِ بْنِ سَعْدٍ فِي حَدِيثٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع عَنِ الْعِنَبِ هَلْ عَلَيْهِ زَكَاةٌ أَوْ إِنَّمَا تَجِبُ عَلَيْهِ إِذَا صَيَّرَهُ زَبِيباً قَالَ نَعَمْ إِذَا خَرَصَهُ أَخْرَجَ زَكَاتَهُ».[3]
در این روایت دو سوال پرسیده شده است. این روایت زمانی برای بحث ما مفید است که «نعم» جواب از سوال دوم باشد. مرحوم آیتالله حکیم احتمال دادهاند که «نعم» ناظر به سوال دوم است.
جمع بندی
به نظر میآید دو ورایت اول برای اثبات مطلب کافی است؛ پس در مورد زبیب نص وجود دارد که نصاب زبیب ملاک است نه نصاب عنب، ولو زکات به عنب تعلق بگیرد. اما در بقیه غلات اربعه نصی نداریم که دلالت کند این خرما یا گندم یا جو در مراحلی که طی میکنند، نصاب چه زمانی معیار است. در این موارد ادعای اجماع شده که نصاب آنها در زمانی که خشک شدهاند ملاک است. مرحوم آیتالله خویی دلیل دیگری بیان میکند. ایشان میفرماید از ادله فهمیده میشود که نصاب مکیل ملاک است و عرفاً غلات اربعه زمانی مکیل به حساب میآیند که خشک شده باشند. پس نصاب زمان خشک شدن آنها ملاک است.
فرع سوم
بعضی از انواع خرما وجود دارد که نمی گذارند به مرحله تمر شدن برسد و تازه تازه مصرف میکنند. این خرما ها معمولا غیر مرغوب هستند و اگر آفتاب به آنها بتابد و خشک شوند از عنوان خرما بودن میافتند. مرحوم سید میفرماید: خرمای غیر مرغوبی که تازه تازه مصرف میشود و نمی گذارند به مرحله خشک شدن برسد، ولو بعد از خشک شدن عنوان خرما بر آن صدق نکند زکات دارد؛ معیار نصاب آن هم خرمای خشک شده است. ایشان میفرماید: «في مثل البربن و شبهه من الدقل الّذي يؤكل رطباً و إذا لم يؤكل إلى أن يجفّ يقلّ تمرة أو لا يصدق على اليابس منه التمر أيضاً المدار فيه على تقديره يابساً، و تتعلّق به الزكاة إذا كان بقدر يبلغ النصاب بعد جفافه».[4]
این فرع محل بحث قرار گرفته و اکثر محشین این مطلب را نپذیرفتهاند. در مقابل قول مرحوم سید اقوالی مطرح شده است:
- مرحوم صاحب مدارک: اگر بعد از خشک شدن، عنوان تمر بر آن صدق میکند زکات دارد و در غیر این صورت زکات ندارد. معیار نصاب هم خرمای خشک شده است.
قول مرحوم صاحب مدارک با مبنای مشهور در مورد زمان تعلق زکات تناسب دارد. طبق مبنای مشهور اگر صدق عنوان بشود زکات تعلق میگیرد. پس تا زمانی که این خرما خشک نشده زکات به آن تعلق نمی گیرد و زمانی هم که خشک میشود عنوان بر آن صدق نمی کند تا زکات به آن تعلق گیرد. پس خرمای مذکور زکات ندارد مگر صدق عنوان تمر بر آن بشود.
- مرحوم آیتالله حکیم: مبنای ایشان در تعلق زکات این است که با رنگ گرفتن میوه و با منعقد شدن دانه زکات تعلق میگیرد. ایشان بنابر مبنای خودشان میفرمایند: وقتی خرما رنگ گرفت زکات به آن تعلق میگیرد، بعدا که خشک میشود فرقی ندارد که صدق عنوان بکند یا نکند. معیار نصاب این خرما زمانی است که زکات به آن تعلق میگیرد.
- مرحوم آیتالله خویی: مبنای ایشان در تعلق زکات مثل مرحوم آیتالله حکیم است اما نظر ایشان در مورد خرمای مذکور کاملا بر خلاف نظر آیتالله حکیم است. ایشان میفرماید: در مورد این مبنا که با رنگ گرفتن میوه و با منعقد شدن دانه، زکات تعلق میگیرد روایاتی داشتیم که دلالت نداشت و عمده دلیل ما اجماع بود. اجماع دلیل لبی است پس اطلاق ندارد تا به آن تمسک کنیم. نمی توان گفت به این خرمایی که رنگ آن تغییر کرده زکات تعلق میگیرد ولو بعد از خشک شدن عنوان تمر بر آن صدق نکند. از طرف دیگر روایات متعددی دلالت دارد که زکات به گندم و جو و تمر و زبیب تعلق میگیرد. در نتیجه این اجماع دال بر زمان تعلق زکات است و این روایات موضوع زکات را مشخص کردهاند. بنابر این در مانحن فیه اگر خرمایی که تازه تازه مصرف میشود و بعد از خشک شدن عنوان تمر بر آن صدق نمی کند زکات تعلق نمی گیرد.
به نظر ما در میان این اقوال نظر مرحوم آیتالله خویی نظر تمامی است.
- مرحوم آیتالله هاشمی: ایشان میفرماید عنوان تمر که در روایات به آن اشاره شده است به معنای خرمای خشک شده نیست بلکه به معنای مطلق خرماست. شاهد این مطلب روایاتی است که در آنها عنوان نخل آمده است. این روایات دلالت دارد که محصول نخل موضوع زکات است و فرقی ندارد که تمر شده باشد یا نشده باشد.
نکته
مرحوم آیتالله حکیم میفرماید: در مورد زبیب، موضوع زکات عنب است اما موضوع نصاب زبیب است. ایشان میفرماید: بنابر روایات، موضوع زکات عنب است ولو اینکه بعد از خشک شدن عنوان زبیب بر آن صدق نکند. بیان مرحوم آیتالله خویی در مورد عنب کاملا بر خلاف مرحوم آیتالله حکیم است. ایشان میفرماید: «نعم، لو فرض مثل ذلك في العنب بأن لم ينتفع بالجافّ منه و لم يطلق عليه اسم الزبيب، تعلّقت به الزكاة على القولين»؛ اگر انگوری داشته باشیم که وقتی خشک میشود عنوان زبیب بر آن صدق نمی کند و خشک شده آن هم فایده ای نداشته باشد، طبق هر دو قول زکات به این انگور تعلق میگیرد. چه قولی که میگوید با تغییر رنگ غوره زکات تعلق میگیرد و چه قولی که میگوید صدق عنوان ملاک تعلق زکات است. «لما عرفت من أنّ العبرة فيه بصدق العنب، بمقتضى النصوص الخاصّة الواردة فيه» چون روایات صحیحه ای داشتیم دال بر اینکه زمانی زکات تعلق میگیرد که عنوان عنب صدق کند. «غير المنافية للنصوص الحاصرة في التسعة التي منها الزبيب، إذ الزبيب لغةً ليس إلّا العنب الجافّ، سواء انتفع به و كان من قسم المأكول أم لا».[5] و این نصوص صیحیحه با نصوص دیگری که عنوان زبیب در آن ها مطرح شده منافاتی ندارند. چون به لحاظ لغوی زبیب همان انگور خشک شده است. فرقی ندارد که این کشمش فایده ای داشته باشد یا نه و قابل خوردن باشد یا نباشد.
این ادعای مرحوم آیتالله خویی است. ایشان میفرماید: در مورد خرما اگر بعد از خشک شدن عنوان تمر صدق نکند زکات ندارد اما در مورد انگور اگر بعد از خشک شدن عنوان زبیب صدق نکند زکات دارد. چون در مورد انگور نصوصی داریم که انگور را موضوع زکات قرار داده است. به خلاف روایات خرما، که عنوان تمر را موضوع زکات قرار داده است. اگر گفته شده از وقت تغییر رنگ زکات تعلق میگیرد به خاطر اجماع است. لولا الاجماع زمان تعلق زکات همان زمان صدق عنوان تمر است. اما در انگور زمان تعلق وقتی است که عنوان عنب بر آن صدق میکند، ولو بعدا عنوان زبیب بر آن صدق نکند. البته نصاب آن با زبیب محاسبه میشود.
خلاصه مرحوم آیتالله خویی میفرماید: بنابر هر دو قول به انگور زکات تعلق میگیرد ولو به خشک شده انگور زبیب گفته نشود و بنابر هر دو قول به خرما زکات تعلق نمی گیرد وقتی که به خشک شده آن عنوان تمر صدق نکند.
و الحمد لله رب العالمین …
[1]. وسائل الشیعة، ج9، ص177، روایت هفتم از باب اول از ابواب زکات غلات؛ التهذيب 4- 18- 46.
[2]. وسائل الشیعة، ج9، ص178، روایت یازدهم از باب اول از ابواب زکات غلات؛ التهذيب 4- 14- 36.
[3]. وسائل الشیعة، ج9، ص195، روایت دوم از باب دوازدهم زکات غلات؛ الكافي 3- 514- 5.
[4]. العروة الوثقی، ج4، ص65.